در جست وجوي بچگي
تعريف پسامدرن براي بچه ها: مكاتبات حد فاصل سال هاي ۱۹۸۵-،۱۹۸۲ژان فرانسوا ليوتار،ترجمه آفرين حسين زاده،نشر ثالث،چاپ اول، ،۱۳۸۴ ۲۲۰۰ نسخه۱۹۵، ص، ۲۲۰۰ تومان
۱- پسامدرن چيست؟ براي ما حاشيه نشين ها اين مفهوم چه معنايي دارد و چه كاربردي؟ ليوتار معتقد است :«معناي پسامدرن ممكن است آن باشد كه قادر است آنچه را مدرن نانمودني مي داند در مضمون نمايش داده شده جلوه گر كند. پسامدرن به شكل هاي از پيش پذيرفته شده مدرن كه باعث تسكين خواننده يا بيننده مي شود پشت مي كند... پسامدرن آن چيزي است كه در جست وجوي شكل هاي جديد است؛ نه اين كه بخواهد از اين شكل ها لذت ببرد، بلكه به اين دليل كه نشان دهد كه چيزهايي هست كه قابل نشان دادن نيست. اما فيلسوف فرانسوي ،حكم ديگري نيز صادر مي كند: «براي درك مفهوم پسامدرن بايد آن را از طريق تضاد زماني موجود بين پيشوند« پسا» به معني بعد و «مدرن »به معني چيزي كه هم اكنون نو است درك كرد. اين تضاد معرف زماني است كه ازديدگاه دستور زبان بر انجام كاري در آينده و قبل از كار ديگري كه آن هم در آينده رخ مي دهد دلالت دارد.»
۲- اما صبر كنيد! تا همين جا ديديد كه ليوتار لقمه حاضر و آماده اي براي ما مهيا نكرده است تا به راحتي بتوانيم به فهم پست مدرنيته نائل آييم. ليوتار اين نامه ها را براي «بچه» هاي دوستانش نوشته است. به اين ترتيب، استفاده از عنوان تعريف پسامدرن براي بچه ها مترادف اين نيست كه پسامدرنيسم با زباني كودكانه و ساده توضيح داده شده است،بلكه بايد مرارت كشيد و از لابه لاي اين اوراق چيزي بيرون آورد.
۳- كتاب حاضر در ۱۰ بخش تدوين شده است. در فصل نخست كه «پاسخي به پرسش: پسامدرن چيست؟» نام دارد، ليوتار ضمن ارائه پاره اي مقدمات به كنكاش پيرامون چيستي پست مدرنيته مي پردازد. وي در اين فصل نقد كوبنده اي بر آراي يورگن هابرماس دارد .
بخش دوم، «در حاشيه حكايت ها» است كه ليوتار رجعتي به گذشته فكري خود مي كند و آن را مورد بررسي و نقد قرار مي دهد.
«نامه اي در باب تاريخ جهاني» كه فصل بعدي را شامل مي شود، پاسخ به اين پرسش است كه «آيا امروزه ما مي توانيم همچنان به در نظر گرفتن حجم قابل توجه وقايعي كه در جهان، چه بشري و چه غيربشري، رخ مي دهد به صورت كليتي سازمان يافته ادامه دهيم و به آن به ديده انگاره تاريخ بشريت بنگريم؟»
«ياد نامه اي در باب مشروعيت» عنواني است براي فصل چهارم كه در آن ليوتار مي كوشد مسأله استبداد را از ديدگاه زباني، كه در ظاهر محدود كننده به نظر مي رسد، بررسي كند.
در بخش پنجم «يادداشتي درباره خلط معني خرد، منطق و دليل» آمده است. فصل ششم اختصاص به «پي نوشتي بر وحشت و والايي» دارد كه نقد و تفسيري است بر انديشه ژرار روله.
«يادداشتي درباره مفاهيم گوناگون پسا » عنوان بخش هفتم است. در فصل بعد ليوتار با موضوع «بليط براي صحنه آرايي جديد» به نقد انگاره آرماني در قرون نوزده و بيست يعني «نجات بشريت» پرداخته است. «تفسيري در باب مقاومت» عنوان فصل نهم است.
اما يكي از جذاب ترين و خواندني ترين فصل هاي كتاب، بخش پاياني آن «نشاني كلاس فلسفي» است. ليوتار در اين چند صفحه به ما ياد مي دهد كه چگونه «بچگي ذهن» خود را در مواجهه با مسائل پويا نگه داريم (چيزي كه در تدريس هاي وطني فراموش شده است!). او مي گويد :«به نظر فيلسوف ها، وحشتناك ترين چيزها در دنيا« بچگي » است؛ ظريف آن كه همين بچگي به كمك فيلسوف ها مي آيد. بچگي به فيلسوف ها نشان مي دهد كه ذهن داده اي بديهي نيست، اما امكان به وجود آمدنش هست.»
پس همه چيز را بايد «از نو» شروع كرد. آيا به همين دلايل است كه ليوتار عنوان كتاب را «تعريف پسامدرن براي بچه ها» گذاشته است؟
برگه هاي ژرف
برگه ها، لودويگ ويتگنشتاين، ترجمه مالك حسيني، نشر هرمس، ۱۳۸۴ ، ۳۰۰۰ نسخه، ۱۸۸ص، ۱۳۰۰ تومان
۱- «در حقيقت جملات به اين كار مي آيند كه وضع امور را توصيف كنند» ، ما اين طور فكر مي كنيم. جمله به منزله تصوير. (ص۷۱). اين بيان كوبنده را مي توان خلاصه آنچه ويتگنشتاين در اين كتاب بيان مي كند، دانست. اين كتاب در قالب ۷۱۷ پاره نوشت (قطعات كوتاه) تدوين شده است.
«برگه ها» از جمله آثار بسيار مهم ويتگنشتاين است. به زعم مترجم، ويتگنشتاين شناساني هستند كه معتقدند آينده ويتگنشتاين پژوهي بيشتر معطوف به اين اثر خواهد بود و براي صيد گوهرهاي با ارزش از اين كتاب بايد آن را به گونه اي خواند كه ويتگنشتاين دوست مي داشت؛ آهسته و ژرف، بارها و بارها.
۲- «گ.ا.م. انسكوم » و «گ.ه. فون رايت»به عنوان ويراستاران اين مجموعه در مقدمه كوتاهي بر كتاب نوشته اند :«طبيعتا در ابتدا براي ما روشن نبود كه ماجراي اين جعبه چيست: آيا حاوي زوايد كارهاي ديگر است؟ آيا محل نگهداري افكاري است كه گهگاه به ذهن خطور مي كرده و ثبت مي شده اند؟ آيا بايد كارهاي مفصل را كه بعدا معلوم شد منابع برگه ها بوده اند، منتشر كنيم و «بريده ها » را كنار نهيم؟»
باري، مي توان گفت كه اين جعبه حاوي يادداشت هايي است كه ويتگنشتاين قابل استفاده دانسته و آنها را به اين قصد نگه داشته است تا در مواضع مناسب كارهاي تمام شده جايشان دهد.
۳- ويتگنشتاين فكر كردن را مفهومي بسيار پرمهابت و با اضلاع زياد مي دانست. او معتقد بود كه مفهوم فكر كردن از روي نوعي فعاليت كمكي خيالي ساخته شده است. در واقع اين ايده حاصل تفكرات «ويتگنشتاين متاخر» است؛ كسي كه به جرات مي توان گفت در چند دهه اخير بيش از ديگر فيلسوفان بر جهان انديشه، به خصوص در فلسفه زبان، تاثيرگذارده است. اين فيلسوف اتريشي تبار انگليسي در برخي از كوته نوشته هاي اين كتاب، چنان مسائل ژرفي را بيان مي كند كه درك و فهم آن نياز به ساعت ها تامل دارد. او در قطعه هاي ۱۱۰ تا ۱۱۳ مي گويد:
- «فكر كردن» ، مفهومي بسيار شاخه شاخه است . مفهومي كه خيلي از شاخه هاي زندگي را دربرمي گيرد. «پديدارهاي» فكر بسيار پراكنده اند.
- ما براي اين وظيفه اصلا «آماده» نيستيم كه كاربرد عبارت مثلا، «فكر كردن» را توصيف كنيم. (و چرا بايد باشيم؟ چنين توصيفي به چه كار مي آيد؟) و تصور خاصي كه از آن مي سازيم، اصلاً با واقعيت مطابقت ندارد. توقع حاشيه اي صاف و با قاعده داريم و حاشيه اي ناهموار پيش چشم مي يابيم. در اينجا واقعا مي توان گفت كه ما تصويري غلط براي خود ساخته ايم.
- از اين واژه توقع نمي رود كه كار براي يگانه داشته باشد؛ بلكه خلاف آن توقع مي رود.
- مفهوم «فكر كردن» را كه در اينجا مي خواهيم درباره اش تأمل كنيم، از كجا اخذ مي كنيم؟ از زبان روزمره. چيزي كه در ابتدا به توجه ما جهت مي دهد، عبارت «فكر كردن» است، ولي كاربرد اين عبارت مغشوش است و نمي توانيم توقع ديگري داشته باشيم و بديهي است كه اين را درباره همه افعال روان شناختي مي توان گفت. كاربرد آنها، برخلاف كاربرد واژه هايي مانند مكانيك، چندان روشن نيست و چندان آسان نمي توان ديدي كلي از آن حاصل كرد (ص۳۷).
به هر تقدير، «نمي تواني حرف زدن خدا با كسي ديگر را بشنوي، مگر آنكه خودت همان كس باشي.» اين نكته اي دستوري است.
ويتگنشتاين با اين جمله برگه ها را پايان مي برد. به هر حال، روشن است كه فهم درست تفكر ذوابعاد اين فيلسوف بزرگ بدون بهره مندي از آثار توضيحي و تفسيري معتبر _ كه جاي تقريبا همه آنها در زبان فارسي خالي است _ بسيار دشوار است. اما مي توان انتشار اين كتاب را پس از «در باب يقين» ، «درباره رنگ ها» و... به فال نيك گرفت و آن را خواند؛ آهسته و ژرف، بارها و بارها.
مسعود خيرخواه