پي بردن به اصليت اصفهاني رئيس پليس راهنمايي و رانندگي تهران كار سختي نيست. مرد شماره يك ساختمان خيابان آزادي 43سال پيش در اصفهان به دنيا آمد و امروز هم كه از علاقه خود به موسيقي سنتي مي گويد دو همشهري اش را خواننده مورد علاقه اش مي نامد: محمد اصفهاني و عليرضا افتخاري.
همشهري سردار طلايي، فرمانده نيروي انتظامي تهران بزرگ، پيش از اينكه وارد راهنمايي و رانندگي شود، رئيس بازرسي نيروي انتظامي تهران بزرگ در سال 81 و پس از آن معاون هماهنگ كننده نيروي انتظامي تهران بزرگ بود، يعني يك همكاري هماهنگ بين دو سردار اصفهاني. اين تركيب از فرماندهان اصفهاني در تهران ناخودآگاه سالهاي مديريت مديران اصفهاني در شهرداري تهران را به ياد مي آورد.
سردار حسين ساجدي نيا، دانشجوي فوق ليسانس مديريت، هر از چند گاهي سوار پرايد مدل 83 خود مي شود تا چرخي در شهر بزند و ضمن گشتي در روز تعطيل با خانواده پنج نفري اش سري هم به مأموران تحت امرش بزند، اما قطعاً حواس او بيش از شهردار امروز تهران و فرمانده سابق نيروي انتظامي جمع است، آنچنان كه در كسوت پليس توسط مأموران راهنمايي و رانندگي جريمه نشود. تا پيش از اينكه به راهنمايي و رانندگي بيايم 4 يا 5 بار جريمه شده بودم. اما از آن موقع به بعد هرگز جريمه نشدم .
اين چندان هم غيرطبيعي نيست، چرا كه نه سردار ميلي دارد در پرونده اش جريمه اي با امضاي نيروي تحت فرمانش ببيند و نه اينكه چندان فرصتي براي رانندگي با خودروي شخصي دارد. 17 ساعت كار در شبانه روز فرصتي براي رانندگي به او نمي دهد، بنا بر اين راننده خودروي شخصي سردار ساجدي نيا بيشتر همسرش است تا خودش. لابد به همين دليل است كه معتقد است دقت زنان در رانندگي بيش از مردان است.
در ميان گفت و گو عكاس روزنامه اصرار دارد كه بيشتر تصادفات در بزرگراهها به دليل بي دقتي خانمهاست، اما سردار با تأكيد مي گويد كه چنين نيست: آمارهايي كه ما داريم مي گويد كه زنان، به خصوص زنان بالاي 25 سال، بيشتر قوانين را رعايت مي كنند و كمتر از مردان باعث تصادف مي شوند. همسر سردار حتي يك بار هم جريمه نشده است، اين براي سرداري كه در اوايل جواني سريع راندن را در جاده تهران قم با بي ام و 518 بارها تجربه كرده است، ركورد خوبي محسوب مي شود.
پيش از گفت و گو با ما ميزبان جمعي از كارشناسان و مسئولان قوه قضاييه بود، حدس مي زنيم كه مذاكراتي راجع به جرايم و حل اختلاف داشته اند. گفت و گو را از همين جا آغاز مي كنيم.
***
مشكل اصلي كه در شوراي حل اختلاف موجب شكايت راننده ها مي شود اين است كه برگه هاي جريمه ايراداتي دارد. مثلاً صاحب خودرو ادعا مي كند كه در آن تاريخ در محل صدور جريمه نبوده است، يا براي تاكسي جريمه ورود به طرح ترافيك صادر شده است و براي خودروي رنو خانمي، جريمه تخليه بار در خيابان. اين مشكل هنوز به طور كامل حل نشده است. راه حل دائمي آن چيست و چطور به اجرا درمي آيد؟
اين مشكل چندين دليل دارد. اولين آن مخدوش كردن پلاك خودرو توسط برخي از راننده هاست كه باعث به اشتباه افتادن مأموران مي شود. علت بعدي ناخوانا بودن بعضي پلاك هاست. گاهي هم اشتباه و خطا توسط مأموران ما اتفاق مي افتد. يا دچار خطاي ديد مي شوند و يا سهواً كد ديگري را به طور اشتباهي بزنند. ايراد ديگر احتمالاً از جانب مسئول پانچ در اجرائيات است كه ممكن است عدد را به اشتباه وارد كند. البته در سال 84 ، به خصوص در 6 ماهه دوم، اين خطاها به حداقل رسيده است. دليل آن هم سيستم هاي جديدي است كه به كار گرفته ايم. فكر مي كنيم در سال 85 با توجه به مكانيزمي كه در رايانه هاي سراسري اجرائيات راهور ناجا تعريف شده است، اين ايرادات به حداقل برسد. در حال حاضر هم اگر كد با نوع تخلفي كه نوشته شده است همخواني نداشته باشد، خود رايانه آن مورد جريمه را حذف مي كند و حتي يك مرحله نهايي هم گذاشته ايم كه در آن مأموري كار كاربران را چك مي كند.
موضوع فعاليت راهنمايي و رانندگي با ترافيك گره خورده است. امروز جايگاه راهنمايي و رانندگي در حل مشكل ترافيك كجاست؟ تمام دستگاه هايي كه در حوزه ترافيك مشغول هستند از اينكه مسئوليت ها با اختيارات و بودجه نمي خواند و تداخل زيادي با دستگاه هاي ديگر دارد مي نالند. وقتي از بالا به كار راهنمايي و رانندگي نگاه مي كنيم به نظر مي رسد كه بيشتر گرفتار يك روزمره گي باشد؛ گرفتار اينكه امروز كجا ترافيك سنگين است و فردا باران چه بر سر خيابان ها مي آورد. آيا راهنمايي و رانندگي اميدوار است كه با وضعيت و روند فعلي بتواند نقش مهمي در فرهنگ سازي، آموزش و بهبود وضعيت تردد به طور دائم، ايفا كند؟
در حوزه ترافيك، راهنمايي و رانندگي عملاً يك نيروي اجرايي و عملياتي است.به اين صورت كه به عنوان يك نيروي اجرايي مأموريت دارد تمام كارهايي را كه لازم است انجام شود تا خودروها به بهترين نحو ممكن تردد كنند را انجام دهد. دومين وظيفه اش اين است كه بر اجراي صحيح قوانين راهنمايي و رانندگي نظارت كند. در اين بين بايد سعي كند كه دچار روزمره گي نشود و در بهبود روند تردد نقش بيشتري ايفا كند و در مورد اصلاح هندسي معابر نظر بدهد. يكي ديگر از كارهايي كه راهنمايي و رانندگي به عهده گرفته است، آموزش و فرهنگ سازي در حوزه رانندگي و تردد است. ما در حال حاضر تمام اين مأموريت ها را با تمام كمبودهايي كه از نظر امكانات داريم، در حد توان انجام مي دهيم. مثلاً در بحث آموزش ما مجموعه اي از كارشناسان را در اختيار داريم كه در مراكز آموزشي، از پيش دبستاني گرفته تا مقاطع بالاتر مسائل ترافيكي را آموزش مي دهند. اين كارشناسان تا امروز نزديك به 110 هزار نفر را در سال تحصيلي 85-84 آموزش داده اند و پيش بيني كرده ايم كه اين تعداد تا پايان سال تحصيلي به 210 هزار نفر برسد.
هماهنگي و ارتباط تنگاتنگي هم در بخش اصلاح هندسي معابر با دستگاه هاي ترافيكي شهرداري داريم و هر جا احساس شود كه مشكلي هست و نياز به اصلاح هندسي معبر يا احداث پل و گذر و... ديده مي شود، به آنها اعلام مي كنيم.
در چنين سيستمي ضعف عمده مجموعه را در كجا مي بينيد؟ اگر قرار باشد بگوييم مجموعه راهنمايي و رانندگي از گذشته تا حال و آينده بدون هيچ مشكل و ضعفي برنامه هاي خود را اجرا مي كند، بايد خيلي از معضلات حل شده باشد. به عنوان يك ناظر داخلي كجا كاستي يا ضعف مي بينيد؟
مشكل يا ضعف در همان جايي است كه اخيراً هم بارها از سوي نهادهاي مختلف مديريت شهري مطرح شده است؛ نبود مديريت واحد . ترافيك در تهران متولي ندارد. بايد يك فرد يا نهاد حرف اول و آخر را در ترافيك بزند و مسئولان هم مطالبات خود را از او بخواهند. در آن صورت راهنمايي و رانندگي بخشي از زير مجموعه آن مديريت واحد خواهد بود و به وظيفه اش عمل خواهد كرد.
منظور شما به طور ساده تر اين است كه معلوم نيست رئيس چه كسي است؟
بله، معلوم نيست مسئول ترافيك چه نهادي است. ما ناظر بر عبور و مرور هستيم. ولي متولي ساخت پل زيرگذر يا روگذر نيستيم، نمي توانيم اصلاحات هندسي را مستقيماً انجام دهيم. همين هماهنگي بين ما و شهرداري هم اگر نباشد وضع از اينكه هست بسيار بدتر مي شود.
كميسيون ترافيك كه به تازگي تشكيل شده مي تواند اين خلاء مديريت واحد را پر كند؟
اين كميسيوني كه در حال حاضر تشكيل شده نمي تواند. بايد اعضايي كه در آن حضور دارند در سطح عالي تري باشند تا تأثيرگذار باشد و در ضمن مأموريت و مسئوليت افراد در اين مجموعه مشخص باشد. امروز طرحي براي اجرا آماده مي شود، اما اجراي آن نياز به افزايش وسايل نقليه عمومي دارد، اين كار هم بودجه و اعتبار مي خواهد. در حقيقت مدير واحد ترافيكي بايد اختياراتي در حد وزارت داشته باشد.
سردار! يكي از ابزار راهنمايي و رانندگي براي كنترل و نظارت بر اجراي قوانين و روان كردن تردد در معابر، پرسنل كادر و وظيفه هستند. در واقع در بسياري از مناطق اين پرسنل وظيفه هستند كه كار سنگين راهنمايي رانندگان را در تقاطع ها انجام مي دهند. به نظر ما 7 ساعت و نيم سر پا ايستادن در گرما و سرما، با وجود ترافيك و آلودگي صوتي و آلودگي هوا و كاركردن و در نهايت، غرولند بعضي از راننده ها را شنيدن طاقت فرساست. براي هر نيروي كاري با هر سطح توانايي و سواد و شعور تحمل چنين وضعيتي مشكل است. افسر وظيفه اي كه قرار است 18 ماه چنين شرايطي را تحمل كند بعد از مدتي چقدر انگيزه و توان اين را دارد كه با صبر و حوصله راننده ها را راهنمايي كند، تخلفات را گزارش دهد يا در ارتقاي فرهنگ ترافيك گامي بردارد.
اين مشكلات وجود دارد، با شما موافقم. حتي براي افسران و درجه داران كادر هم چنين مشكلاتي وجود دارد، ولي تنها راهي كه براي تغيير اين وضعيت وجود دارد استفاده از تجهيزات و سيستم هاي هوشمند است. در حال حاضر ما براي كنترل و نظارت بر تردد خودروها كمبود اين سيستم را با كمك نيروي انساني پر كرده ايم. در خيلي از كشورها عامل انساني به اين صورت وارد عمل نمي شود. حتي ممكن است پليس در خيابان نبينيد، اما همه تقاطع ها و خيابان هاي اصلي به دوربين ها و سيستم هاي هوشمند كنترلي مجهز هستند. اگر خودرويي توقف كند و حتي روي خط عابر پياده بايستد، از شماره پلاك آن عكسبرداري مي كنند و به حسابش مي نويسند. بعد هم مكانيزمي تعريف شده كه از حقوق يا شماره حساب بانكي متخلف كسر بشود. ما هم بايد به اين شرايط برسيم. اما چه كسي بايد اين شرايط را آماده كند؟ چه كسي بايد براي چنين آينده اي برنامه ريزي كند؟ در حال حاضر اين شكل استفاده از پرسنل به راهنمايي و رانندگي تحميل شده است و ما بخشي از اين مشكل را توسط افسران وظيفه كه البته از اقشار فرهيخته و تحصيل كرده هستند و سخت ترين نوع خدمت را انجام مي دهند، حل مي كنيم.چرا كه اگر بخواهيم با اين وضعيت و كمبود امكانات در تهران ترافيك رواني داشته باشيم با اين شرايط و اين شكل استفاده از پرسنل و حتي وضعيتي حادتر بايد كار كنيم.
ظاهرا يك سال پيش طرح هايي براي ايجاد تغيير در اين وضعيت در دست بررسي بود. طرح هايي مثل كارگذاشتن دوربين هاي بيشتر در تقاطع ها و فرستادن برگه جريمه با عكس تخلف به در منزل، كارگذاشتن كيوسك هايي براي استقرار افسران، ريموت داركردن چراغ هاي راهنمايي و... اين طرح ها به كجا انجاميد؟
اين طرح ها به قوت خود باقي است ولي نياز به اعتبار خاص خودش را دارد كه تاكنون تامين نشده است. در جلسات مشتركي كه با مسوولين شهرداري داريم اين احساس نياز به دوربين هاي بيشتر نزد همه هست، ولي هنوز اعتباري براي اين كار تامين نشده است.
در تهران مدتهاست كه سيستم هاي هوشمند چراغ راهنمايي در بسياري از تقاطع ها كار گذاشته شده اند، اما بارها ديده شده كه مامور راهنمايي و رانندگي چراغ را از سيستم هوشمند خارج و آن را دستي مي كنند. به طوري كه به جاي شمارشگر معكوس علامت PO نشان داده مي شود. اين درحالي است كه ترجيح شما با به كارگيري سيستم هوشمند است. اين سيستم ها چه مشكلي دارد كه گاهي از شبكه خارج مي شود؟
چراغ هاي هوشمند سيستم خوبي است. ما هم سعي داريم هميشه اتوماتيك و هوشمند عمل كند و دستي نشود، اما گاهي موارد استثنايي به وجود مي آيد. ترافيك تهران از هيچ قاعده مشخصي پيروي نمي كند. بسياري از مواقع، رفتارهاي ترافيكي و اوج گيري سفرها قابل پيش بيني نيستند. در اين شرايط ما به مشكل برمي خوريم. مثلا در يك ساعت مشخص ناگهان بار ترافيكي سنگين مي شود و يا تعداد سفرها از شمال به جنوب افزايش پيدا مي كند. در چنين شرايطي، بار ترافيكي ناگهان زياد شده اما زمان چراغ عوض نشده است، افسران ما مجبور مي شوند كه با تغيير زمان چراغ راهنمايي بار ترافيكي خودروها را به سمتي هدايت كنند كه خلوت تر است.
شايعه اي كه سالهاست دهان به دهان گفته مي شود اين است كه افسران وظيفه مجبورند تعداد مشخصي برگه جريمه را در طول مدت شيفت خود صادر كنند، در غير اين صورت با جريمه هايي نظير بازداشتگاه و اضافه خدمت روبه رو مي شوند.
در سيستم راهنمايي و رانندگي نه چنين چيزي به صورت قانون وجود دارد و نه به كسي ابلاغ شده است و نه حتي در گفت وگوهاي كاري، مافوقي چنين دستوري مي دهد. چنين چيزي نيست. نمي توانم بگويم كه حتي يك مافوق هم چنين چيزي را به افسر وظيفه اي امر نكرده است، اما نكته مهمي كه از طرف مافوق به افسران وظيفه گفته مي شود اين است كه مگر مي شود افسري كه 8 ساعت در خيابان انجام وظيفه مي كند تخلفي نبيند، يا فقط چند خلاف ببيند؟ اگر ببيند كه قطعاً بايد برخورد كند، به خصوص اگر تخلف تكرار شود. در اين صورت تعداد مشخصي از برگه هاي جريمه استفاده مي شود. اگر تخلفات را نبيند به خوبي انجام وظيفه نكرده است.افسر ارشد در چنين مواردي به افسر مستقر در محل مي گويد كه چرا با ديدن اين همه تخلف با متخلفان برخورد نكرده اي؟ اما هيچ كس براي افسر زيردست خود سهميه جريمه تعيين نمي كند.
نظرتان راجع به حذف چراغ هاي راهنمايي و رانندگي و احداث دوربرگردان چيست؟ از اين طرح ها راضي هستيد؟
در يك ارزيابي كلي اين دوربرگردان ها كه توسط شهرداري اجرا شد بار پشت چراغ را حذف كرد و تسهيلاتي را در تردد ايجاد كرد. ضمن اينكه اصولا نبايد در يك بزرگراه اين همه چراغ راهنمايي وجود داشته باشد. اما تنها مشكلي كه با احداث دوربرگردان و حذف چراغ به وجود مي آيد به انتهاي بزرگراه ها مربوط مي شود. مثل ميدان توحيد در انتهاي چمران. يا چهارراه پارك وي. وقتي بزرگراه هايي كه چراغ هاي راهنمايي آنها حذف شده است به انتها و به خيابان هاي باريك تر مي رسند، بار ترافيكي سنگيني را وارد آن خيابان ها مي كنند و در نهايت موجب ايجاد ترافيك در آن نقاط انتهايي مي شوند. ولي در يك ارزيابي كلي فايده دوربرگردان ها بيش تر از مشكلاتشان است.
هنگام احداث اين دوربرگردان ها دكتر بهبهاني، معاون سابق حمل و نقل و ترافيك شهردار تهران گفت كه احداث اينها يك راه حل موقت است و تا احداث پل يا زيرگذر يا نظير اينها دوام دارد، اما به نظر مي رسد يك راه حل تقريبا دائمي باشد. چون براي مثال طرح زيرگذر ميدان توحيد به تازگي آماده شده و تا اجرايي شدن آن زمان زيادي مانده است. اگر اجراي آن هم چند سال طول بكشد يك راننده يا مسافر براي زماني طولاني شرايط فعلي را تحمل مي كند. به نظر من اين يعني شرايطي دائمي نه موقتي...
موافقم. تا زماني كه زيرگذر احداث نشود شرايط فعلي باقي مي ماند. درواقع تعريف واقعي طرح موقت اين است: تا وقتي كه طرح ديگري اجرا نشده است.
با اين وجود كه به طور دائمي درآمده هم ايده خوبي است؟
درحال حاضر مشكلي وجود ندارد و دوربرگردان ها به خوبي جواب مي دهد. اما اگر در آينده نه چندان دور آن را به طور كامل حل نكنند و به سمت احداث پل و زيرگذر نروند به مشكل جدي برمي خوريم. در طي دو سال گذشته تقريبا خودروهاي تهران دوبرابر شده اند. درحالي كه معابر و پل ها به همان اندازه زياد نشده اند.
در سال هاي قبل كه سازمان حمل و نقل و ترافيك شهرداري تهران طرح زوج و فرد را مطرح و براي اجراي آن اعلام آمادگي كرد. راهنمايي و رانندگي با اجراي آن موافق نبود و به گفته مهندس حاج نصراللهي به همين دليل هم حتي به طور آزمايشي به اجرا درنيامد. در آن موقع گفته مي شد كه اجراي آن مقدماتي مي خواهد كه بايد فراهم شود آيا آن مقدمات امروز آماده شده است؟
درمورد اجراي طرح تردد نوبتي زوج و فرد هيچگاه راهنمايي و رانندگي مخالف نبود. بلكه اعلام مي كرد كه اجراي اين طرح مقدمات و امكاناتي مي خواهد كه بايد فراهم شود. نيروي انساني كافي و تجهيزات بيشتري مي خواهد كه بايد براي همين تامين شود. علت اينكه اين طرح اخيرا اجرا شده اين بود كه بحران آلودگي هوا اتفاق افتاد و وقتي از رده فرماندهان راهنمايي و رانندگي ابلاغ شد كه اين طرح اجرا شود، با تمام قوا به عنوان خادم ملت وارد صحنه شديم. برابر مصوبه اي كه وجود دارد طرح تا پايان سال 84 هم ادامه خواهد داشت.
يعني با وجود اين كه امكانات و تجهيزات مورد نياز شما تامين نشده بود به دليل شرايط بحراني آلودگي هوا به اجبار وارد عمل شديد؟
به دليل بحراني شدن آلودگي هوا وارد عمل شديم و شرايطي كه قبلاً متقاضي آن بوديم توسط فرمانده محترم ناجا فراهم شد. يعني نيروي انساني، تجهيزات، خودرو و آنچه مورد نياز بود تامين شد.
بودجه هم مي خواستيد؟
بله بودجه هم نياز بود كه تامين شد. ما هم سعي كرديم به بهترين نحو اجرا كنيم.
سردار! نظرتان را در مورد طرح پاركبان مي خواهم بدانم. ايده اين طرح در ساماندهي پارك حاشيه اي ايده خوبي به نظر مي رسيد ولي به نظر مي رسد نقص هايي در اجراي آن وجد دارد. مثلاً نقاطي براي پارك مشخص شده است كه عملاً پارك كردن در آنها مشكل آفرين حتي خلاف قانون است؛ مثل پارك در نزديكي تقاطع.
ببينيد طرح پاركبان براي ساماندهي در حاشيه خيابانها نظم و ترتيبي را در عرض خيابانهاي شهر ايجاد كرد تا از فضاي محدودي به نحو احسن براي پارك استفاده شود.
ولي در مورد ايراداتي كه گاه هست و شما اشاره كرديد در چنين مواردي را ما در جلساتي كه با شهرداري داريم مطرح مي كنيم. ايراداتي در خط كشي ها بوده كه تذكر داده شده تا رفع شود. ولي طرح به طور كامل توسط شهرداري اجرا مي شود. براي شهروندان هم جا افتاده و اكثريت آن را پذيرفته اند. گاهي هم شهروندان تماس مي گيرند و ايراداتي را تذكر مي دهند كه ما هم براي رفع آن به شهرداري تذكر مي دهيم.
گاهي اين ايرادات كار را به جاي باريك مي كشاند. ما همه مي دانيم كه تردد در سطح شهر و استفاده از خودروي شخصي بايد هزينه هايي داشته باشد. كسي كه از خودروي شخصي استفاده مي كند به نسبت كسي كه از وسيله نقليه عمومي استفاده مي كند بايد هزينه بيشتري بپردازد. اما اين هزينه ها هم بايد توجيه داشته باشد. چندي پيش در خيابان ايران زمين شهرك غرب اختلاف مردم و ماموران با پاركبان كار را به دعوا و مراجعه به كلانتري كشاند. مردم به اين معترض بودند كه در خياباني نسبتاً خلوت مجبورند هر روز بيش از 2 هزار تومان هزينه پارك بپردازند...
فكر نمي كنم منزل يا محل كار شما در آن خيابان باشد.
خير در آنجا نيست.
اما محل زندگي من در نزديكي همان محدوده است. در آن منطقه چند مجتمع تجاري وجود دارد كه موجب شده است شهرداري تقاضاي ايجاد پاركبان داشته باشد. روال كار به اين شكل است كه شهرداري محل را به ما اعلام مي كند و ما هم بررسي مي كنيم و اعلام مي كنيم كه ايجاد پاركبان در اين محل مشكل ترافيكي ايجاد نمي كند، اما متولي آن، نيستيم. برگه هايي كه توسط پاركبان نوشته مي شود هم برگه جريمه نيست، برگه اي است كه براي راهنمايي و رانندگي فرستاده مي شود و ماموران، آنها را بررسي مي كنند اگر ايرادي نداشت جريمه صادر مي كنند. در واقع ما در مورد محل ايجاد پاركبان فقط نظر كارشناسي مي دهيم در جايي مثل جردن هم بيش از ايجاد پاركبان با وجود تابلوهاي پارك ممنوع باز هم توقف و پارك انجام مي شد. راننده خودروي شخصي اش را پارك مي كرد تا چك چند ميليوني را نقدكند و 7 هزار تومان جريمه اش را هم مي داد. بيشتر مواقع هم شاهد پارك دوبله بوديم.اما امروز كه پاركبان ايجاد شده است، كمترين فايده اش اين است كه پارك ساماندهي شده است، دست كم كسي هست كه بگويد دوبله پارك نكن كمي جلوتر جاي پارك هست.
نظرتان در مورد سخت گيري در برخورد با تخلفات چيست؟ آيا اين روش بيشتر كارايي ندارد؟ بهتر نيست با كساني كه چندين بار مرتكب تخلف مي شوند برخورد جدي تري بشود. مثلاً گواهينامه براي مدتي توقيف شود؟ چنين اقداماتي در بسياري از كشورهاي اروپايي متداول است.
نظر شخصي من اين است كه برنامه ها بيشتر جنبه آموزشي و تعاملي با شهروندان داشته باشد تا شكل برخورد قانوني و جريمه. مثلاً در اجرا كردن استفاده اجباري از كمربند بيشتر به راهنمايي و آموزش پرداختيم تا برخورد و همان آموزش و تعامل هم تاثيرگذار بود. در هفته اول اين طرح به مدت 10 روز ما راهنمايي و ارشاد مي كرديم و الان معتقديم كه راننده هاي تهران به دليل همين آموزشها در شهرهاي ديگر هم خود را ملزم به بستن كمربند ايمني مي دانند. به نظر من اگر آموزش صحيح داده بشود و پليس هم راهنمايي كند بهتر از برخورد قهرآميز نتيجه مي گيريم. مردم هم قبول مي كنند ما واقعاً مردم خوبي داريم...
در اينكه مردم خوبي داريم شكي نيست ولي تخلف هميشه هست...
تخلف هميشه هست ولي تعداد كساني كه عملاً تخلف مي كنند كم است. اين را در همين طرح بستن كمربند ايمني شاهديم. بعضي از تخلفات فرهنگ شده و غيرقانوني بودن آن فراموش شده است كه اين مشكل را بايد با آموزش حل كرد. هميشه اجبار كارايي ندارد. بعضي از روزها، در يك منطقه به طور آزمايشي تعداد زيادي از ماموران را بكار مي گيريم تا تمام موارد رانندگي صحيح با اجبار ماموران ما اجرا شود. اما از روز بعد همه چيز فراموش مي شود و رانندگان به شيوه خودشان مي رانند. اين ديگر نياز به آموزش دارد چه از طريق رسانه ها و چه در مدارس.
البته من با بخشي از صحبتهاي شما موافق نيستم. در بسياري از كشورهاي اروپايي كه رانندگي با كمترين تخلف انجام مي شود و فرهنگ ترافيك را نزد شهروندان آنها مي بينيم هم آموزش و فرهنگسازي به طور كامل انجام مي شود و هم سخت ترين برخوردها با راننده هاي متخلف مي شود. بعد از اولين يا چندمين تخلف گواهينامه راننده توقيف مي شود. سيستم هاي نظارتي هم كار خودشان را مي كنند، دوربين ها حتي در جاده هاي بين شهر نصب شده اند و اگر راننده اي يك برگ دستمال كاغذي را داخل جاده رها كند در اولين پاسگاه پليس جريمه مي شود. بنابراين سخت ترين برخورد هاي قانوني در كنار آموزش و فرهنگسازي اعمال مي شود. چرا در چنين كشورهايي اين روند در نظر گرفته شده است. آيا شيوه آنها غلط است يا ما بايد در شيوه هاي برخوردمان تجديد نظر كنيم؟
شيوه آنها غلط نيست، اما به نظر من فرهنگسازي و اطلا ع رساني به اندازه كافي در كشور ما انجام نشده كه انتظار داشته باشيم همه موارد و قوانين در رانندگي رعايت شود و اگر نشد به سختي برخورد شود. ضمن اين كه هر كشوري با توجه به فرهنگ و رفتارهاي شهرنشين مردمش برنامه ريزي مي كند و مجازاتهايي را براي تخلف در نظر مي گيرند. من هم با توجه به تجربه اي كه در مورد كمربند ايمني داشتيم مي گويم آموزش، راهنمايي و فرهنگسازي بر جريمه هاي سنگين ارجحيت دارد. شايد آن كشورها هم اين مراحلي كه ما طي كرده ايم طي كرده باشند. اگر ما درست آموزش بدهيم اين مشكلات پيش نمي آيد، چرا كه مردم، فرهنگ پذيرند. كشور ما 2500 سال پيش براي خودش قوانين داشته است. از كتيبه هاي به دست آمده اين نكته برآمده كه در دوره باستان درشكه ها و ارابه ها در خيابان ها و جاده هاي باستاني ايران بايد از سمت راست خود عبور مي كردند و اين يكي از قوانين آن دوره بوده است.مسئوليت نظارت بر قوانين را هم از ميان معتمدان شهرها انتخاب مي كردند. اين بحث مربوط به امروز و ديروز نيست. به نظر من با آموزش تا 90 درصد در اجراي قوانين و مقررات موفق مي شويم.
نزديك ترافيك نوروزي و تعطيلات هستيم. برنامه شما براي آن روزها چيست؟
براي نوروز از 15 اسفندماه تا 15 فروردين 1385 طرح داريم. اين طرح را به 3 مرحله تقسيم كرده ايم كه مرحله اول از 15 اسفند شروع مي شود تا 29 اسفندماه. مرحله دوم از اول فروردين تا 11 فروردين، مرحله سوم هم از 12 فروردين تا پانزدهم همان ماه است. پيش از عيد ترافيك خريد نوروزي را مثل هر سال خواهيم داشت كه براي روان سازي آن ماموران ما به بهترين شكل ممكن به وظايف شان عمل خواهند كرد. خواهشي هم كه از مردم داريم اين است كه در حد امكان از مراكز خريد نزديك منزل شان خريد كنند و سعي كنند از وسيله نقليه عمومي استفاده كنند تا بار ترافيك هرچه بيشتر سبك بشود. در روزهاي عيد نوروز هم بار ترافيكي رفت به دليل سفر بيشتر شهروندان به شهرهاي ديگر وجود خواهد داشت. براي آن روزها هم ماموران ما در آماده باش كامل هستند، همين آمادگي را در زمان برگشت هم در ورودي ها و خروجي ها و سطح شهر خواهيم داشت.نكته اي كه بايد يادآوري كنم اين است كه هرساله به دليل خلوت شدن خيابان هاي تهران در نوروز، خودروها بيشتر مي شود و به همين دليل گاه در بزرگراه ها شاهد تصادفات سنگين و مرگباري هستيم. از شهروندان عزيز خواهش مي كنم كه از سرعت مجاز بالاتر نرانند و مراقب خود، ديگر خودروها و عابرين پياده باشند. براي روزهاي جمهوري اسلامي و روز طبيعت (13 فروردين) هم برنامه ريزي مشخصي از همين حالا داريم تا شلوغي خيابان ها و برنامه هاي شهروندان باعث اختلال در تردد نشود. البته پرترددترين روزهاي اين دوره 15 روز آخر سال و اواخر روزهاي نوروز است.
در اين يك ساله راهنمايي و رانندگي چند طرح را براي مقاطع زماني پرترافيك اجرا كرد. در مورد اين برنامه ها توضيح دهيد.
طرحي كه در آغاز سال تحصيلي داشتيم خيلي در روان كردن ترافيك اول مهر موثر بود. ستادي در اواسط تابستان در شهرداري تشكيل شد كه مسئول هماهنگي اين موضوع بود. با آموزش و پرورش به خوبي هماهنگ بوديم و با چينش نيرو و اطلاع رساني مستمر تقريبا ترافيك رواني را شاهد بوديم. از طرح هاي ديگر اجباري شدن بستن كمربند و اجراي طرح تردد نوبتي زوج و فرد بود كه توضيح داده شد.از وقتي هم كه پليس بزرگراه ها را گسترش داديم برخورد با تخلفاتي مثل حركت مارپيچ در بزرگراه برخورد جدي كرديم و ناچار شديم تا امروز بيش از هزار دستگاه خودرو را به اين دليل متوقف كنيم و به پاركينگ ببريم.