نگاهي به نقش و تاثير ژئوپليتيك ايران در امنيت ملي
ظرفيت هاي بازدارندگي
|
|
توجه به ژئوپليتيك و مسايل مربوط به آن در ايران قدمت چنداني ندارد. در دوران پهلوي تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، اين رشته چندان واجد اهميت نبوده و در سياستگذاريها و تدوين راهبردها، نقش چنداني ايفا نمي نمود و دولتمردان نيز الزامي در مد نظر قرار دادن متغيرهاي ژئوپليتيكي نمي ديدند ولي پس از پيروزي انقلاب اسلامي توجه به اين مقوله مورد توجه سياستگذاران قرار گرفت. توجه به منطقه اي كه ايران در آن واقع شده، يعني خليج فارس به سبب حساسيت استراتژيكي و منابع و ذخاير عظيم نفت و گاز آن، باعث توجه به مبحث سياست جغرافيايي گرديد.
در اين خصوص استفاده از ظرفيت هاي موقعيت ژئوپليتيكي تنگه هرمز در زمان جنگ تحميلي به عنوان اهرمي بازدارنده در برابر دولت هايي كه قصد تهديد امنيت ايران را داشتند، مطرح گرديد. نوشتار زير با نگاهي به متغيرهاي ژئوپليتيكي موقعيت ايران، تهديدات و فرصتهاي احتمالي نشأت گرفته از عوامل فوق را مورد سنجش قرار مي دهد.
محمود عسگري
بازشناسي ژئوپليتيك ايران
۱- موقعيت جغرافيايي
موقعيت جغرافيايي اثر قابل ملاحظه اي بر توانايي و قدرت يك دولت در اقناع كردن، پاداش دادن، تنبيه كردن، چانه زني و جنگ با ساير كشورها دارد. بدين علت كه كنترل و در اختيار داشتن مناطق استراتژيك امتياز عمده اي براي نظام سياسي به شمار مي رود. استقرار در همسايگي قدرتهاي كوچك و يا همجوار با قدرتهاي بزرگ جملگي از پيامدهاي مذكور به شمار مي رود.
ايران به سبب دارا بودن سواحل طولاني در خليج فارس و درياي عمان و از سوي ديگر به واسطه در اختيار داشتن تنگه هرمز به ترتيب داراي موقعيت بحري و استراتژيك مي باشد. به دليل داشتن اين موقعيت مناسب است كه در قرون گذشته كشور ما همواره مورد تعرض همسايه شمالي خود بود و يا انگلستان با توجه به مستعمره خود (هندوستان) بخشهاي جنوبي كشور را مورد تهاجم قرار مي داد. در خصوص خليج فارس بايد گفت كه موقعيت خليج فارس آن را به صورت محور ارتباط بين اروپا و آفريقا از يك طرف و آسياي جنوبي و جنوب شرقي از سوي ديگر در آورده است و در مقام بخشي از سيستم حمل و نقل دريايي بين اقيانوسهاي هند، كبير و اطلس عمل مي كند. از سوي ديگر ايران در خليج فارس با توجه به در اختيار داشتن دو هزار كيلومتر مرز آبي مي تواند رزمايشها و طرحهاي نظامي را برنامه ريزي كند. مسأله ديگر وجود عمق زياد در كنار سواحل ايران است؛ به طوري كه قبل از جنگ مسير تردد كشتيها، عمدتاً از آبهاي جمهوري اسلامي مي گذشت، ولي به دليل جنگ و پيامدهاي آن، كشورهاي جنوبي خليج فارس و آمريكا متحمل ضررهاي زيادي شده و خطوط جديدي را براي در امان ماندن كشتيها و نفتكشهاي خود طراحي نمودند؛ مانند خطي كه به نام «فهد» شاه عربستان نامگذاري شده است؛ اين خط بدين منظور طراحي گرديد كه مسير عمده كشتيهايي كه در خليج فارس تردد مي كنند، خارج از آبهاي جمهوري اسلامي باشد. جزاير خليج فارس نيز اهميت استراتژيكي دارد. بيشترين و مهمترين جزاير منطقه متعلق به ايران است. هفده جزيره تحت حاكميت كشورمان از شمال خليج فارس تا دهانه تنگه هرمز گسترش يافته اند. جزيره فارسي در عمق آبهاي ما و روبه روي عربستان، اهميت نظامي فوق العاده دارد. جزاير لارك، هنگام، قشم، تنب بزرگ و كوچك، ابوموسي و سيري از نظر كنترل تنگه هرمز و شرق خليج فارس اهميت نظامي مهمي دارند.
تنگه هرمز با توجه به موقعيت استراتژيكي خود، مي تواند در معادلات امنيتي مورد توجه بسيار قرار گيرد.
بزرگترين و نزديكترين راه ارتباطي ايران به اقيانوس هند تنگه هرمز است. از طرف ديگر خليج فارس و تنگه هرمز و پيوستگي آن با اقيانوس هند آن را به صورت يك منطقه عملياتي وارد استراتژيهاي نظامي مي نمايد، از اين رو استراتژيهاي برّي و بحري هم در جهت اهداف نظامي و هم به منظور اهميت شبكه ارتباطي منشعب از خليج فارس، جايگاه خاصي براي آن قايلند.
۲- وسعت
از جمله ويژگي هاي هر كشوري وسعت آن است. برخي ژئوپليتيسينها اذعان نموده اند:
«وسعت خاك يك كشور بهترين نماينده قدرت سياسي و پيشرفت فرهنگي آن كشور بوده و هرچه خاك كشوري وسيعتر باشد، قدرت سياسي و تمدن آن هم بيشتر خواهد بود» .
از سوي ديگر كشورهاي كوچك در يك احساس ناامني هميشگي به واسطه اشغال شدن از سوي ديگر قدرتها، به سر مي برند. اشغال چند ساعته كويت به دست عراق مصداق بارز شرايط مذكور مي باشد.
جمهوري اسلامي ايران با وسعتي بالغ بر ۱۶۴۸۱۹۵ كيلومتر مربع، از وسيع ترين كشورهاي جهان بوده و در اين زمينه رتبه شانزدهم را به خود اختصاص داده است. از طرفي وسعت كشور تا حدي حالت بازدارندگي برقرار مي سازد. از سوي ديگر منابع موجود در كشور مي تواند انرژي و ظرفيتهاي لازم به منظور حركت در فرايند توسعه را تحقق بخشد. آمارها نشان مي دهند كه حدود ۲۰۰/۱۸۰ كيلو متر مربع از سرزمين ما به جنگلها و بخش قابل توجهي نيز به مراتع (اعم از خوب، متوسط و ضعيف) اختصاص دارد. چنين امكاناتي مي تواند زمينه ساز توسعه صنايع و بخش دامپروري بوده و در مجموع رونق اقتصادي كشور را موجب شود. در كنار مزايا و امتيازات مذكور نبايد از «مخاطرات» غفلت نمود. مسأله ديگر آن است كه به دليل بزرگي سرزمين، قاعدتاً جمعيت فراواني در كنار هم زيست مي نمايند. علاوه بر فراواني مذكور، شاهد تنوع قوميتي - هويتي مي باشيم.
عوامل متغير
۱- جمعيت
ايران با جمعيتي حدود ۰۰۰/۰۰۰/۶۵ نفر از جمله پرجمعيت ترين كشورهاي دنيا بوده و رتبه ۲۱ را در اين خصوص به خود اختصاص داده كه پيش بيني مي گردد در ۳۰سال آينده به مرتبه ۱۰ ارتقاء يابد. آمارها بيانگر جوان بودن جامعه ايراني است. تعداد جمعيت زير ۲۵ سال از ۹/۱۰ ميليون نفر در سال ۱۳۳۵ به ۶/۳۵ ميليون نفر در سال ۱۳۷۰ بالغ گرديده و سهم آنها در تركيب ملي جمعيت از ۶/۵۷% به ۷/۶۳% رسيده است . نتايج سرشماري سال ۱۳۷۵ مبين اين مسأله بود كه جمعيت انبوه صفر تا ۴ ساله، به گروه سني ۱۰ تا ۱۴ ساله انتقال يافته، از اين روي انتظار مي رود در سال ۱۳۸۵جمعيت گروه سني ۲۰-۲۵ ساله به شدت افزايش يابد. حساسيت اين ارقام زماني ملموس تر مي گردد كه بدانيم مطابق يافته هاي اكولوژي اجتماعي در خشونتهاي شهري،بالاترين ميزان ناآرامي و نابهنجاري در گروه سني ۱۷-۲۱ سال ديده مي شود.
همان گونه كه بيان شد، در كنار كميت، كيفيت نيروهاي انساني هر جامعه اي نيز حايز اهميت و توجه مي باشد. از سوي ديگر اساساً ايران به لحاظ قوميتها كشوري متكثر مي باشد. مي توان به نيروي انساني كشور به عنوان «فرصت» نگريست .اساساً يكي از عوامل رشد و توسعه هر جامعه اي نيروي كار جوان مي باشد، كه در يك گستردگي فراوان، سيستم ما از اين استعداد برخوردار است . پايين بودن ميانگين سني جمعيت در صورت فراهم نمودن شرايط و بستر مناسب، محرك اساسي توسعه و توليد مي باشد.
ايران به سبب دارا بودن سواحل طولاني در خليج فارس و درياي عمان و به واسطه در اختيار داشتن تنگه هرمز به ترتيب داراي موقعيت بحري و استراتژيك مي باشد
همچنين استقرار در همسايگي قدرتهاي كوچك و يا همجوار با قدرتهاي بزرگ جملگي از پيامدهاي آن به شمار مي رود
تنگه هرمز با توجه به موقعيت استراتژيكي خود مي تواند در معادلات امنيتي مورد توجه بسيار قرار گيرد
۲ -منابع
سرنوشت كشورها تا حد بسياري به منابع طبيعي و مواد خام وابسته است وپيوستگي نزديكي با قدرت ملي و به ويژه توانمنديهاي نظامي دارد. امنيت منابع دو جنبه مختلف را در بر مي گيرد:
۱) امنيت منابع تجديد شونده مانند آب
۲) امنيت منابع تجديدناپذير نظير دسترسي به سوختهاي فسيلي.
گر چه توسل به «منابع سبك» مانند انرژي خورشيدي، باد و حرارت زمين در حكم جايگزينهايي در مقابل منابع تجديد ناپذير، در حال گسترش است، ولي استفاده از اين منابع غيرمتعارف (به دليل موانع فني، سياسي محيطي) هنوز آن چنان گسترش نيافته كه بتواند اثر مهمي بر امنيت ملي بگذارد.
از بين منابع موجود، در شرايط فعلي اقتصاد جهاني، «نفت» جايگاه و اهميتي جهاني و «آب» از حساسيتي منطقه اي (بنابه پر آب يا كم آب بودن منطقه) برخوردار است .عواملي مانند ارزاني، فراواني، دسترسي آسان، گران بودن جايگزينها، نياز مبرم اكثر كارخانجات و صنايع به دليل مصرف ديرينه و انطباق با آن، دليل توجه و وابستگي اقتصاد جهاني به نفت مي باشد.
«آب» به تدريج در حال تبديل شدن به كالايي استراتژيك است. اين روند در مناطق كم آب، از شدت و حدّت فراوانتري برخوردار مي باشد. آب را نفت قرن بيست و يكم لقب داده اند. عمده جنگهاي قرن بيستم بر سر تصاحب منابع نفتي رخ داد. از سوي ديگر در جهاني كه اقتصاد تعيين كننده ترين مؤلفه شعاع نفوذ دولتهاست، نبايد غافل بود كه همين اقتصاد همچنان وابسته به مواد خامي است كه اغلب مخازن آن در كشورهاي جهان سوم واقع گرديده است. خاورميانه به واسطه دارا بودن عظيم ترين ذخاير نفتي در جهان به منزله مركز ثقل اين مجموعه مطرح مي باشد. البته تمركز اغلب انرژي مذكور در خليج فارس و استقرار ايران در اين منطقه، جايگاه ممتازي براي كشورمان ايجاد كرده است .
۳-ويژگيهاي نظام بين الملل
تنها عامل خارج از مرزهاي خودي كه در ژئوپليتيك كشور اثرگذار مي باشد، نظام بين الملل است. از مهمترين وقايعي كه متغيرهاي ژئوپليتيكي را در تمامي سطوح فروملي و فراملي تحت تأثير قرار داده، تجزيه اتحاد جماهير شوروي بود.
به واسطه چنين تحولي است كه ديگر، مسأله تهديدهاي نظامي داراي اولويت سابق نبوده و توجه جهاني به مسايلي نظير محيط زيست، منابع انرژي، كميت و كيفيت آبها، ميزان دسترسي به تكنولوژيهاي مدرن و پيشرفته و معطوف شده است. بنابراين نظام بين المللي، مفهوم ژئوپليتيك را تحت الشعاع خود قرار داده است.
نتيجه گيري
هر چند كه داشتن سه فرصت، استقرار بين دو كانون عمده انرژي جهاني، در اختيار داشتن تنگه هرمز و نيز منابع و ذخاير نفتي، گازي و آبي كشور امتياز عالي به شمار مي رود، ولي برخورداري از اقبال ژئوپليتيك فقط نيمي از فرايند پر فراز و فرود توسعه يافتگي است و نيم مهم ديگر آن به سياست سازي صحيح و پذيرش طيف وسيعي از سازش و ستيزشهاي استراتژيك مربوط مي شود. اتخاذ چنين سياستي متضمن حفظ منافع و امنيت ملي است كه آسيب پذيري كشور در مقابل تهديدات را به حداقل مي رساند و فقدان آن واحد سياسي را آسيب پذير مي سازد. جمهوري اسلامي از اين قاعده مستثني نيست و بي تدبيري بهره برداري از موقعيت ممتاز ژئوپليتيكي، بختي ارزنده را به خسراني بزرگ تبديل خواهد كرد.
|