تهران نوروزي، تهراني ديگر
گل كوچيك وسط بزرگراه مدرس
شايد اينكه بگوييم مي شد در خلوتي نوروزي وسط بزرگراه شلوغي مثل مدرس فوتبال بازي كرد بزرگنمايي باشد اما دور از واقعيت نبود
فاطمه نوري
عكس : گلناز بهشتي
|
|
اين يك تهران ديگر است، شهري كه در هيچ مقطعي از سال به جز ايام تعطيلي نوروز نمي توان سراغي از آن گرفت، شهري كه شباهتي به يك ابرشهر
بي در و پيكر و مهارنشدني ندارد. تهران ايام عيد ثابت كرد كه ظرفيتش در همين حد است و تحمل اين جمعيت و ترافيك متورم را ندارد. احتمالا همه ما به فضاي تهران ظرف دو هفته گذشته عادت كرده ايم اما امروز كه به خيابان آمديد از ديدن حجم انبوه ماشين ها و آدم ها تعجب نكنيد. از امروز دوباره تهران همان تهران هميشگي است كه با عادات شهروندانش سازگاري بيشتري دارد؛ همان تهراني كه مردم دوباره براي فرار از آن به دنبال يك تعطيلي چندروزه ديگر در آينده اي نزديك يا دور خواهند گشت.
تماشاي البرز از يك خيابان شمالي جنوبي به سادگي قدم زدن در شلوغ ترين پياده روهاي شهر بود كه حالا خالي از رهگذران هر روز، ما را به سوي خود دعوت مي كرد... اين تصوير ابدي تهران در نوروز است. تهران كلانشهر
غول آساي مهاجران كه در اين تعطيلات طولاني بدون تحمل سنگيني بارترافيك زندگي كرده است دوباره به حالت عادي خود بازگشته است.
تهران ساكت در نوروز، نشانه اي از حقيقت شهر
آدم هاي بي شمار است؛ زماني كه اين تجمع عظيم انساني در سراسر كشور پراكنده و آسمان آبي
مي شود، در حقيقت نوروز تنها شانس تهران براي تجربه روزهاي تميز و خلوت و براي ساكنان فرصتي يگانه براي لذت بردن از مواهب موقت شهروندي در شهري است كه باوركردني نيست همان شهر شلوغ و آشفته شب عيد باشد.
لذت بزرگي بود. مي توانستي پايت را روي پدال گاز بگذاري و مسافت يك ساعت و نيمه هر روزه را با سرعت هرچه تمام تر طي مي كني. انگار كه مي شد از زمان جلو زد، از لحظات و از دقايق، انتظار براي ماشين هاي پر از مسافر و اتوبوس هاي در حال انفجار بي معنا بود. حتي اين امكان وجود داشت كه طولاني ترين چراغ قرمز شهر را دزدكي رد كرد.
تهران در عيد، تهراني بود با جاده هاي كافي، بدون ذره اي نگراني از بابت كابوس رانندگي لاك پشتي در اتوبان ها، همان اتوباني كه محال بود كمتر از 14 ساعت در شبانه روز ترافيك را روي سينه خود تحمل كند، در تمام عيد از سبكي و سرعت اتومبيل هايي كه كيلومترشان به زير 60
نمي رسيد لذت مي برديم و لابد امروز اين اتوبان از ته قلب آسفالتش آرزو كرده، كاش هميشه اوضاع همين طور بود. طبق آمار ظرف 45 سال، بعد از سال 1320، جمعيت 8/6 برابر و مساحت 12 برابر شده است. اين سير كه در ابتداي سال 84 همچنان رشد صعودي خود را دارد، فقط در يك بازه دو هفته اي متوقف مي شود؛ زماني كه ساكنان، ناخواسته و به جهت تفريح شهر را به مقصدي، ترك مي كنند. اين وجه تعطيلا ت نوروزي آنقدر قابل ستايش است كه مي شود براي آن غزلي گفت!
قطعا هرگز به اين موضوع فكر نكرده بوديد كه يكي از خواص مهم تعطيلات، اجراي بي سروصداي تمركززدايي است در حالي كه تهران مقر اداره سراسري كشور است و ساختمان وزارتخانه ها، سازمان ها، ادارات و ... كارمندان آنها در تهران قرار دارند، فقط در نوروز است كه دليلي براي تمركز مشكل ساز نهادهاي دولتي در پايتخت وجود ندارد. وزرا، وكلا ، مديران، كارمندان و حتي دون پايگان با خاطره يك سال كاري به محل تولد خود برگشته و اطرافيان را در جريان تجارب خود قرار مي دهند. در عين حال نوروز فرصتي براي لمس مشكلات ولي نعمتان كه همان مردم باشند! نيز هست!
بيمارستان ها در اين دو هفته روزهاي چندان پرمخاطره اي را پشت سر نگذاشتند. اما لابد مردم به دليل اينكه فرصت كافي براي تفريح دارند، ديگر به بيماري فكر نمي كنند! ضمن اينكه درصد كثيري از بيمار جماعت رفته اند و اگر به مشكلي بربخورند، ناز طبيب را در همان محل سفر طلب
مي كنند. بنابراين پزشكاني كه در تعطيلا ت شيفت هستند، فشار كاري كمتري را تحمل مي كنند. اگر كاهش نرخ بيماري نيز يكي از محسنات عيد باشد، بايد براي عمو نوروز بوسه اي فرستاد.
سازمان هاي خدماتي با وجود آنكه مجبور به فعاليت هستند، دغدغه روزهاي عادي را ندارند، گرچه ممكن است به دليل سنت قديمي خوردن در ديد و بازديدهاي نوروزي، ميزان توليد زباله به نسبت جمعيت بالاتر از حد معمول باشد، اما حتي رفتگران فرصتي بيشتر براي استراحت و گيراندن سيگار در سايه سار يك درخت دارند؛ مثل همه ما.
پاتريك مك مانوس، طبيعت شناس طنزپرداز آمريكايي بحثي درباره انسان و روانشناسي تعطيلات دارد كه گرچه آميخته با طنز اما حاوي لحظات برجسته اي است كه برمي گردد به ميل دروني انسان به آرامش و سير در خويش و بازگشت به اصل و اين چيزها، اما آنچه موردنظر ماست اهميتي است كه او براي تعطيلات در بهبود محيط زيست شهرها، به ويژه شهرهاي پرجمعيت و آلوده، قائل است. او مي نويسد: انگار گرايش عميق جنس آدميزاد به بيكاري و ولنگاري باعث مي شود وقتي تعطيل است برخورد بهتري هم با محيط اطراف خود داشته باشد. گويا اجبار به حضور در اداره و كارگاه و فروشگاه و خلاصه محل كار كه براي گذران معاش و پر كردن بي هنر پيچ پيچ اش واجب است و از آن گريزي ندارد وامي داردش كه به فكر نوعي انتقام گيري بيفتد و همين است كه مظلوم ترين و دم دست ترين چيزها را براي تلافي درآوردن و دق دل خالي كردن انتخاب مي كند كه همانا محيط زيست است. از كجا مي گويم؟ آمار را نگاه كنيد. در ايام تعطيلات كريسمس ميزان آلودگي در شهرهاي آمريكا به كمتر از نصف مي رسد. !
البته مك مانوس به موضوعات ديگري هم اشاره مي كند كه نشان مي دهد اين كاهش آلودگي صرفا به خاطر فرار مردم از شهرهاي بزرگ نيست و اساسا تعطيلات با نوعي آرامش رواني عمومي همراه است كه تأثير قابل توجهي در كمتر آلوده كردن محيط توسط انسان ها دارد.
از اين منظر، تعطيلات نوروز را بايد تميزترين نوع تعطيلات در جهان دانست، چرا كه همه عوامل براي شادمان ساختن و آرامش روحي انسان در آغاز فصل بهار دست به دست هم مي دهند. آمارش را نداريم، كسي هم تا به حال به فكر اين نيفتاده تا در تعطيلات نوروز وضع آلودگي هواي شهرها را مطالعه كند، اما به طرز محسوسي مي بينيم كه در اين ايام شهرهاي بزرگي مثل تهران واقعا نفس
مي كشند. آخر آدم هاي نونوار اتوكشيده كه با خانواده به ديد و بازديد مي روند نمي توانند محيط را آلوده كنند؛ اصلا آلوده سازي محيط از هر نوع: هوا، سروصدا، بوق زدن و ... در ايام نوروز كه انسان ايراني خود را با كيان و نياكان پاك همبر و همكنار مي بيند، دون شأن است و افت دارد. بگذريم كه بعضي از همشهريان ما آلودگي را با خود به جاهاي ديگر مي برند كه اسباب تاسف است، اما هرچه و به هر دليل تهران در ايام نوروز پاك ترين روزهاي سال را مي گذراند.
مي خواستيم به اينجا برسيم كه چرا مردم، اكثرا نمي مانند تا تهراني را كه از اين طرف مي شود آن طرفش را ديد، خوب تماشا كنند و چرا در همين شهر آرام نمي گيرند تا از موهبت تهراني كه دو هفته در سال رنگ عوض مي كند، بهره ببرند؟ همين امروز، 14 فروردين كه سوت آغاز رسمي بازگشت دوباره تهران به زندگي عادي است، مي شود به اين سئوال پاسخ درستي داد. درحالي كه مردم مشغول ديده بوسي اند و شهر به شرايط طبيعي برمي گردد، شلوغ و پرازدحام ... اگر به البرز هم نگاه كنيد لابد تيرگي ناشي از دود ماشين هاي غايب در تعطيلات به چشمتان مي آيد كه آرام آرام البرز دست يافتني را از ما دور مي كنند. هزار نكته باريك تر از مو همين جاست. مردم تهران دلبسته همين شرايطند؛ دلبسته ترافيك، شلوغي، برخوردهاي غير منتظره، موقعيت هاي باورنكردني و هيجان و عجله اي كه در نوروز جاي خود را به آرامشي رخوتناك داده بود. اگر رويش را نداريد، ما به جاي شما فرياد مي زنيم:ما تهران عيد را دوست نداريم!؛ چه اگر دوست داشتيم، ممكن بود شرايط عيد را هميشگي كرد يا حداقل گامي به سوي آن برداشت... اينطور نيست؟
چيزي به پايان آبي هواي تهران نمانده. مردم از سفر برگشته اند تا كلانشهرغول آسا به زندگي عادي برگردد.
|