خاطرات خياباني شب عيد
اعضاي غيررسمي اقتصاد در شهرها
علي اناري
عكس: علي اكبر شير ژيان
|
|
يكي از مسائل و يا بهتر بگوييم معضلاتي كه همواره گريبانگير اقتصاد شهري در كشور ما بوده است، بحث دستفروشي در شهرهاي بزرگ است كه به عنوان عامل مخل امنيت چه از نظر اقتصادي و چه از نظر اجتماعي به آن پرداخته مي شود.
دستفروش ها عضو غيررسمي چرخه اقتصادي شهرها هستند؛ هم سرمايه اين افراد كالاي مختصري است كه به همراه دارند، آنها محل كسب و نحوه فروش را بسته به موقعيت زماني و مكاني كه در آن قرار دارند انتخاب مي كنند.
از پرداخت اجاره، سرقفلي، رهن، ماليات، عوارض، قبوض برق و تلفن و... معاف هستند و مهمتر اينكه لازم نيست در مقابل رفتاري كه در پيش مي گيرند، به هيچ كس پاسخگو باشند.
براي بررسي تاريخ دستفروشي در ايران لازم نيست به زمان هاي دور برگرديم، زيرا نسلي كه هم اكنون در ايران زندگي مي كنند، تقريبا با اين پديده بزرگ شده اند. شايد فقط قديمي ترها باشند كه اين اشخاص را با چرخ هاي طوافي و چراغ هاي نفتي كه براي روشنايي استفاده مي شد به ياد مي آورند. دستفروش ها ظاهرا جزئي از خاطرات خياباني ما شده اند. اگرچه اين خاطره براي بعضي ها از ديدن كابوس نيز بدتر شده است.
كابوس پياده روها
ميدان امام حسين(ع) تهران از زمان هاي دور همواره به عنوان يكي از مراكز خريد مورد توجه مردم تهران بوده است. مغازه هاي واقع در گوشه و كنار اين ميدان در هفته هاي پاياني سال گذشته حال و هواي خاصي پيدا كرده اند. اكثر كاسب هاي اين محل دكور مغازه هاي خود را تغيير دادند، به ويژه بوتيك دارها با برق انداختن شيشه ها و نو نواركردن ويترين مغازه ها سعي خود را به كار گرفته اند تا نظر رهگذراني كه به قصد خريد اجناس مورد نظرشان اين مركز را انتخاب كرده اند، به خود جلب كنند. با عبور هر رهگذر از جلوي مغازه آنها او را دعوت مي كنند تا به داخل مغازه هم نگاهي بياندازد و از اجناس درون مغازه ديدن كند. اما عكس العمل همه كساني كه با اين رفتار فروشنده ها مواجه مي شوند يكسان نيست. اكثر رهگذران دعوت فروشندگان را براي ورود به مغازه ناديده گرفته و به تماشاي ويترين ها اكتفا مي كنند. بعضي ديگر نيز پس از پرسيدن قيمت كالا به سراغ مغازه بعدي مي روند تا شايد جنس مورد نظر خود را با قيمت مناسب تري پيدا كنند، به همين دليل داخل اكثر بوتيك ها و مغازه ها از مشتري خالي است.
اما كمي آن طرف تر يعني داخل پياده رو غوغايي است و بازاري كه برپا است. در قالب هيچ اتحاديه و صنفي نمي گنجد، بي وقفه عمل مي كنند و جواب خيل عظيم مشتريان خود را مي دهند و اين چيزي نيست جز بازار داغ دستفروشان خياباني كه حد و مرزي نمي شناسند و هر كجا را كه اراده كنند به عنوان محل كسب انتخاب مي كنند.
مردم از كالاي دستفروش ها استقبال بسيار زيادي مي كنند. تنوع كالاهاي ارائه شده نيز دست خريداران را براي انتخاب جنس مورد نظرشان باز گذاشته است. در اين بازار از سنجد و سماق و بقيه وسايل هفت سين گرفته تا انواع البسه و حتي لوازم منزل وجود دارد. انواع و اقسام روسري ها هر كدام به مبلغ يك هزار تومان، تي شرت هاي رنگارنگ هر كدام به مبلغ دو هزار و پانصد تومان، جوراب، سه جفت هزار تومان، شلوارهاي جين در همه مدل هر كدام پنج هزار تومان، انواع و اقسام ظرف، تزئينات چوبي، وسايل برقي، جلد تلفن همراه، باطري و خيلي اجناس ديگر كه اختصاص يك صفحه كامل از روزنامه هم براي ذكر نام همه آنها كافي نيست؛ كالاهاي بساط دستفروش ها را تشكيل مي دهند. كمي آن طرف تر، دور از مشترياني كه با چشم هاي مشتاق خود ميان اين اجناس ارزان قيمت پرسه مي زنند تا شايد كالاي مورد نظر خود را بيابند، اشخاصي را مي بينيد كه با خشم و حتي نوعي حسرت به رونق كار دستفروشان مي نگرند. اين افراد كه صاحبان مغازه ها و بوتيك هاي حاضر در اين ميدان هستند، به دستفروش ها نه به چشم همكار كه به عنوان مخل امنيت اقتصادي خود نگاه مي كنند.
عبدالله نظرمحمدي يكي از اين كاسب ها است كه مغازه پيراهن فروشي اش دقيقا در حاشيه ميدان واقع شده است.
وي در اين باره مي گويد: چيزي به فرارسيدن عيد نمانده است ولي نه الان كه ساعت حدود 11 صبح است من فقط يك پيراهن سه هزار توماني فروخته ام. آخر ماه هم صاحب مغازه براي گرفتن اجاره ملكش مي آيد و بعد از با ماليات و بيمه و قبض برق و ... نيز روبرو مي شوم. بايد عوارض شهرداري را هم پرداخت كنم. اما همين شهرداري براي حفظ امنيت شغلي من به عنوان كاسب رسمي در اين محل، كاري انجام نمي دهد، دستفروش ها ما را محاصره كرده اند و پياده روها قرق اين افراد شده است، اما از ماموران مبارزه با سد معبر خبري نيست. من مطمئن هستم شخصي كه ده متر پايين تر از مغازه من بساط پيراهن فروشي هايش را در كنار پياده رو پهن كرده، تا اين ساعت بيشتر از من سود كرده است. منتها من ماليات و اجاره مي دهم ولي او نمي دهد.
فردي كه بساط پيراهن هاي به قول خودش دوخت تركيه را پهن كرده حاضر به صحبت با من نيست، فقط مي گويد: ما هم براي اين كه اين جا كار كنيم پول مي دهيم. مجاني كه نمي گذارند بساط مان را پهن كنيم. اما حاضر نمي شود بگويد به چه كسي پول داده تا بتواند در آن گوشه دستفروشي كند. بقيه كاسب هاي محل هم درد دل خود را دارند.
مصطفوي يكي ازفروشندگان لوازم خانگي در اين باره چنين اظهار مي كند: بيشتر سود فروش در كار ما، مربوط به اجناس كوچك و پرمصرف است و اين دقيقا همان چيزهايي است كه از سوي دستفروش ها عرضه مي شود. من نيز مانند آنها جنس خود را از بازار مي آورم، فقط در هنگام فروش من بايد كرايه مغازه و ماليات را هم حساب كنم و سود منطقي براي خودم در نظر بگيرم، ولي دستفروش با دريافت كمترين سود راضي به فروش كالايش مي شود. چون به خاطر فروش كالا در كنار پياده رو نه اجاره و نه مالياتي از كسي گرفته مي شود. حالا شما قضاوت كنيد من چطور مي توانم با او رقابت كنم.
كيفيت پايين دليل قيمت ارزان
در واقع اكثر اجناسي كه دستفروش ها عرضه مي كنند جزو كالاهاي استوك محسوب مي شوند. بيشتر اين اجناس بين پنج تا شش سال در مغازه ها يا انبارها مانده اند و فاقد كيفيت اوليه هستند. لباس هايي كه توسط اين گروه عرضه مي شود از انواع بي كيفيت چيني و پاكستاني گرفته تا دوخت توليدي هاي داخلي را دربرمي گيرد. البسه داخلي مربوط به توليدي هايي مي شوند كه كارشان مشتري نداشته و جنس روي دستشان مانده است. آنها كالاي خود را به دستفروش ها مي دهند و البته ضرر هم نمي كنند. دستفروش با كمترين سود آن جنس را كنار خيابان مي فروشند و خريدار هم فكر مي كند كالاي مورد نظر خود را با قيمت مناسب خريده است، اما واقعيت چيز ديگري است. اكثر اين اجناس به خاطر معايب شان از جمله كيفيت پايين و بي تناسب بودن از سوي بازار رسمي رد شده اند، اما حالا در بساط دستفروشي ها با استقبال مواجه مي شوند، چرا كه مردم ما اول به قيمت نگاه مي كنند و بعد مسائل ديگر را در نظر مي گيرند.
روزبه، يكي از كاسب هاي محله تهرانپارس در اين باره نظرات جالبي دارد. وي مي گويد: ما هميشه با معضل دستفروش ها مواجه بوده ايم ولي ايام آخر سال اين موضوع واقعا غير قابل تحمل مي شود. هر كس با مختصر سرمايه اي جنس هاي چيني و استوك را از بازار جمع مي كند و راهي مراكز خريد مي شود، مردم هم فكر مي كنند با خريد اين اجناس در مخارج خود صرفه جويي مي كنند. يك هفته مانده به عيد، اين پياده رو جاي سوزن انداختن ندارد. تمام حاشيه پياده رو را دستفروش ها اشغال مي كنند و كسي هم كاري به كارشان ندارد. آنها هم از نور ويترين هاي ما استفاده مي كنند و اجناس خود را مي فروشند. ما نيز فقط نگاه مي كنيم.
قانون چه مي گويد
از لحاظ قانون، دستفروشي به خودي خود جرم محسوب نمي شود يا حداقل بهتر است بگوييم قانون در اين باره سكوت كرده است، اما با استناد به برخي قوانين، دستفروشي، به عملي مجرمانه تبديل مي شود حتي اگر نام آن در قانون برده نشده باشد. يكي از اين قوانين، قانون مبارزه با سد معبر است كه توسط ضابطان مربوط به اجرا گذاشته مي شود. به موجب اين قانون با هرگونه عاملي كه مخل رفت و آمد شهروندان در سطح شهر باشد برخورد مي شود. عوامل نواحي مختلف شهرداري موظفند با اين گونه موارد برخورد كنند و به پاكسازي محل بپردازند. در اين قانون كه شامل همه شهروندان مي شود هيچ كس حق ندارد به خاطر منافع شخصي، آسايش و امنيت رفت و آمد شهروندان را به هم بزند. سالهاي سال است كه در مبارزه با دستفروش ها به اين قانون استناد مي شود. البته در مواردي هم كه دستفروش ها اقدام به توزيع اقلام خلاف قانون مي كنند، نيروي انتظامي موظف است جلوي اين عمل مجرمانه را بگيرد. با همه اين تفاسير ظاهرا اقدامات انجام شده براي مبارزه با دستفروش ها كافي نبوده و اين افراد همچنان به فعاليت خود ادامه مي دهند.
نعمتي كه از فروشنده هاي قديمي خيابان 17شهريور است. در اين باره اظهار مي دارد: به نظر من خلأ قانوني براي مبارزه با دستفروش ها وجود ندارد، فقط اين قانون درست اجرا نمي شود. ما هر چند وقت يك بار با شماره 137 تماس مي گيريم و حضور دستفروش ها را در پياده روي مقابل محل كسب خود اعلام مي كنيم. به محض حضور مامورهاي شهرداري، دستفروش ها با سرعت بساط خود را جمع كرده و متواري مي شوند. آنها بعد از ساعتي وقتي مطمئن شدند اوضاع امن شده است، دوباره بازمي گردند و دوباره روز از نو روزي از نو.
جالب اينجاست كه با تمام مشكلاتي كه آنها براي ما به وجود مي آورند، به علت حضور طولاني مدت شان در اين حوالي با بسياري از كاسب ها دوست شده اند و به قولي همه ما در رودربايستي مانده ايم و نمي دانيم چه بكنيم.
دستفروش يا آسيب پذير
اين موضوع مسلم است كه دستفروش ها افرادي هستند با قدرت مالي و اقتصادي بسيار پايين و براي تحصيل معاش به اين كار روي آورده اند. شايد اگر امكان دستيابي به شغل بهتري براي آنها مهيا بود، به اين كار آلوده نمي شدند. اكثر اين افراد از قشر آسيب پذير اجتماع هستند و بيشتر در حاشيه شهرها زندگي مي كنند. اما با همه اين تفاسير، نمي توان ضرري را كه اين افراد متوجه بخش اعظمي از مغازه داران مي كنند، ناديده گرفت.
حميد محمدي يكي از دستفروش هايي است كه در محله تهرانپارس فعاليت مي كند. وي بساط خود را كنار پياده رو پهن كرده و انواع تي شرت، جوراب هاي بچگانه و كيف هاي زنانه را به فروش مي رساند.
وي در مورد كار خود مي گويد: من اجناس خود را از بازار تهران تهيه مي كنم، مثل بقيه مغازه دارها و از هر هفت هزار تومان فروش، هزار تومان سود مي برم. من جنس قاچاق نمي فروشم ولي نمي دانم چرا به من گير مي دهند. مغازه هاي اطراف، شهرداري، نيروي انتظامي و حتي بعضي از محلي ها مزاحم من مي شوند. يك بار هم نزديك بود مامورهاي شهرداري كالاهاي من را با خود ببرند، اما با التماس كردن به آنان نگذاشتم اين كار را بكنند. من چاره اي ندارم و مجبورم به اين كار ادامه بدهم زيرا راه كسب درآمد ديگري ندارم.
دستفروش ها به طور عمده سه دسته اند: اول كساني هستند كه كارشان فقط دستفروشي است و شغل ديگري ندارند. دوم دستفروش هاي مناسبتي اند كه در واقع شغل ديگري دارند و با فرارسيدن ايامي مانند نوروز در كنار كار خود مدتي هم به دستفروشي مي پردازند و سوم اشخاصي هستند كه دستفروشي شغل دوم آنها محسوب مي شود و در طول سال بعد از فارغ شدن از كسب و كار رسمي خود به دستفروشي مشغول مي شوند.
دستفروش ها از لحاظ شيوه عمل نيز به سه دسته تقسيم مي شوند: اول كساني هستند كه جاي ثابت و دائمي براي خود دارند و به قولي سرقفلي پياده رو را خريده اند. دوم دستفروش هايي اند كه جاي مشخص ندارند و بساط خود را هر كجا كه خواستند پهن مي كنند و سوم دوره گردهايي هستند كه به شكل سيار اجناس خود را به مردم عرضه مي كنند.
بعضي از كالاهايي كه توسط دستفروش ها عرضه مي شوند، مانند مواد خوراكي و يا آرايشي و بهداشتي مستقيم با سلامت مردم سر و كار دارند و به سبب نبود نظارت بر كار اين فروشنده هاي بي جا و مكان، امكان هرگونه سوء استفاده و عرضه كالاي فاسد و غيرقابل استفاده از سوي آنها وجود دارد. هر ساله شاهد آن هستيم كه به مناسبت هاي گوناگون وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي مردم و بچه ها را از خريد محصولات آرايشي و بهداشتي و خوراكي از دستفروشي ها منع مي كند و هشدارهاي لازم را به آنها مي دهد.
محله مبارز
محله هفت حوض يكي از مراكز خريد پرازدحام و شلوغ در شرق تهران است كه مردم از تمام نقاط تهران براي خريد به آنجا مي آيند. در سالهاي گذشته در هفته آخر سال، پياده روهاي اين مركز خريد كه از چهارراه سرسبز شروع شده و به ميدان نبوت ختم مي شود، مملو از دستفروش هايي بود كه انواع كالاها را براي فروش عرضه مي كردند. شدت اين قضيه به حدي بود كه گذر از پياده رو ديگر به راحتي امكان نداشت و كساني كه فقط قصد گذر از اين محل را داشتند، مجبور مي شدند از قسمت سواره رو استفاده كنند. اما امسال موضوع فرق مي كند. با اينكه ديگر زماني به پايان سال نمانده، در اين مركز خريد ديگر هيچ دستفروشي فعاليت نمي كند. خوب كه دقت كنيد در پياده روها پلاكاردي با اين مضمون به چشم مي خورد: با همكاري شهرداري منطقه و دستور نيروي انتظامي با اقدام به هرگونه سدمعبر در پياده روها برخورد مي شود.
در همين زمينه نظر يكي از كاسب هاي شاغل در اين محل را جويا شديم. بيات كه از بوتيك دارهاي قديمي اين منطقه است، مي گويد: تصميم گرفتيم مشكلي را كه هر سال با آن روبرو بوديم امسال به نحوي حل كنيم. به همين خاطر رايزني هايي را با شهرداري منطقه و نيروي انتظامي انجام داديم و قرار شد با همكاري پليس محله معضل دستفروش ها را براي هميشه حل كنيم.
يكي از فعالان پليس محله نيز با تاييد اين موضوع از پيگيري سفت و سخت شهرداري و نيروي انتظامي براي مبارزه با هرگونه سد معبر خبر داد. وي كه نمي خواست خود را معرفي كند گفت: افراد پليس محله موظفند از هرگونه اقدامي كه منجر به سد معبر يا ايجاد مزاحمت براي مردم در پياده روها مي شود جلوگيري كنند و نيروي انتظامي نيز براي اجراي اين كار پليس محله را ياري مي دهد.
شايد اين جا يكي از اولين محله هايي باشد كه با كمك و پيگيري اهالي به مبارزه با دستفروش ها برخاسته اند. اگر اين رويه در ديگر محله هاي تهران باب شود شايد تا چند سال ديگر شغل دستفروشي تنها به خاطره اي تبديل شود. تا اينجا بسيار از دستفروش ها انتقاد كرديم و مشكلات ايجاد شده از سوي آنها را برشمرديم، اما اين موضوع كه فشار بيكاري و فقر يكي از عوامل اصلي گرايش افراد آسيب پذير جامعه به دستفروشي است غيرقابل انكار است. اقتصاد بيمار، شغل ناقص الخلقه دست فروشي را به جامعه هديه مي دهد!
|