كنكاشي در حضور نور در طراحي داخلي
...و روشنايي شد!
|
|
مرتضي فاتحي
اگر از نور كامل و طبيعي خورشيد كه گستردگي و كيفيت آن قابل مقايسه با نورهاي ديگر نيست صرف نظر كنيم، استفاده از نور آبي مصنوعي و چراغ هاي روشنايي، به نيازي ضروري و هميشگي تبديل شده است.
به خصوص نقش نورپردازي در معماري داخلي بسيار مهم و جذاب مي نمايد. با افزايش كارآيي هاي صنعت برق و امكانات تكنولوژيك مربوط به آن، استفاده از محصولات وابسته به آن نيز رشد چشمگيري داشته است؛ چنانكه بايد اذعان داشت روشنايي، راه را براي يك تحول در شناخت و طراحي معماري باز كرده است. اين محصولات كه مشتمل بر انواع چراغ ها و سيستم هاي روشنايي هستند، ابزار اصلي نورپردازي را تشكيل مي دهند. با تنوع اين ابزار، طراحان با مسئله اي مواجه مي شوند و آن انتخاب صحيح وسيله نوري و تعيين محل مناسب براي آن است. چنين مشكلي پيچيده تر از تامين كمي نور است. اگر چه لامپ هاي عريان قادرند نيازهاي كمي نور را به آساني مرتفع كنند، واضح است كه جنبه هاي دقيق تامين آسايش و نكات ظريف زيبايي شناسي از عهده اين وسايل ساده برنمي آيد. در حقيقت گره كار در تهيه و تامين نور نيست بلكه تنظيم منابع نوري براي خلق محيط مناسب بصري، مسئله اصلي است.
در بررسي هاي انجام شده پيرامون استفاده افراد از نور و چگونگي نورپردازي منازل مسكوني خود، اطلاعاتي راه گشا به دست آمده است كه راه را براي راهنمايي توليدكنندگان، طراحان و نهايتاً استفاده كنندگان باز مي كند يا باعث سوق دادن آنان به سمت استفاده از منابع نوري مطلوب و راهنمايي عموم به استفاده درست از منابع در اختيار مي شود. ابتدا اين نكات را مروركرده و در ادامه، نكاتي را درباره روشنايي عمومي از نظر مي گذرانيم. افراد مورد مطالعه در اين مبحث در پاسخ به سؤالي در زمينه استفاده از نور عمومي و موضعي در محل زندگي خود اكثراً اذعان دارند كه نور عمومي را بيشتر از نور موضعي در محل زندگي خود استفاده مي كنند. 75% افراد، نور عمومي و 25% نيز نور موضعي را مورد استفاده قرار مي دهند. در مورد استفاده از انواع مختلف چراغ هاي روشنايي، بازار خريد و استفاده به ترتيب با 50% و 35% و۱۰% در اختيار چراغ هاي سقفي، ديواري و پايه دار زميني قرار مي گيرد كه اين خود مي تواند مويد استفاده بيشتر مردم از نورهاي عمومي در محل زندگي خود باشد. رنگ غالب نورهاي مورد استفاده نيز حكايت از اين دارد كه نورهاي با رنگ سرد، بيشتر از رنگ هاي گرم در بين مردم طرفدار دارد. اكثر مصرف كنندگان و خريداران چراغ هاي روشنايي هنگام خريد محصول مورد نظر، اولويت هايي را براي آن مدنظر دارند كه زيبايي منبع نوردهنده، كيفيت نوردهي آن، قيمت و نصب و نگهداري آن، به ترتيب از عوامل دخيل در خريد و جذب مشتريان به محصولات است.
در اينجا به بررسي عواملي مي پردازيم كه عوامل اصلي در روشنايي محيط هستند. قابليت ديد در ناحيه تامين روشنايي، مهمترين نياز استفاده كننده در محيط است. اين قابليت به عواملي بستگي دارد كه به بعضي از آنها اشاره مي كنيم.
شدت روشنايي: براي هر ناحيه تامين روشنايي خاص بايد ميزان منابعي از شدت روشنايي ايجاد شود. شدت روشنايي در سراسر ناحيه اي كه تامين روشنايي آن مدنظر است بايد به طور معقولي يكنواخت باشد. اين بدان معني است كه سر تا سر اتاق بايد به ميزان مناسبي روشن شود. اين امر به منظور اجتناب از ايجاد نواحي تاريك با وسعت زياد است كه ممكن است در حالتي كه شخص بايستي از ناحيه تامين روشنايي مربوط به خود به اطراف نگاه كند بر تطابق چشم اثر بگذارد.
شدت روشنايي بايد با استانداردهاي مربوطه انتخاب شود.
سطوح مجاور: از تفاوت زياد در شدت روشنايي سطوح مجاور بايد اجتناب شود. تفاوت بين شدت روشنايي سطوح مجاور نبايد از نسبت ده به يك تجاوز كند. از اين رو درخشندگي اطراف ناحيه تامين روشنايي بايد كمتر از درخشندگي خود ناحيه تامين روشنايي باشد؛ در غير اين صورت، قابليت ديد در اين ناحيه، مختل مي شود.
همچنين ممكن است باعث خستگي چشم شود، زيرا در اين حال بايد خود را دو برابر شرايط جديد تطبيق دهد. ( مثل هر بار كه چشم از صفحه تلويزيون به اطراف منحرف مي شود و دوباره به صفحه بر مي گردد).
در صورت تداوم اين كار، چشم خسته شده و منجر به ناراحتي هايي از قبيل سردرد، خستگي مفرد و غيره مي شود.
حفظ شدت روشنايي: به منظور اطمينان از اينكه شدت روشنايي مورد نظر همواره تامين مي شود، بايد تدابيري براي حفظ شدت روشنايي، تعمير و نگهداري و تميزكردن چراغ ها اتخاذ شود.
شدت روشنايي نبايد هرگز به كمتر از 80 درصد مقدار توصيه شده افت كند. در طراحي هاي خوب روشنايي، براي جبران تقليل نوردهي در نتيجه كهنگي لامپ و تجمع آلودگي روي چراغ ها، شدت روشنايي اوليه، بيشتر از مقدار لازم در نظر گرفته مي شود.
كنترل خيرگي چشم: به منظور پيشگيري از ايجاد خيرگي ناراحت كننده چشم ناشي از منابع نوري، درخشندگي آنها در زاويه هاي ديد معمولي بايد محدود شود.
لامپ هاي بدون پوشش، باعث ايجاد خيرگي ناراحت كننده چشم مي شوند زيرا درخشندگي آنها معمولاً خيلي زياد است. اين امر در مورد لامپ هاي فلورسنت بدون پوشش در حالتي كه كار مداوم در زير نور اين لامپ ها مورد نياز است نيز صادق است.
چراغ هايي همانند لامپ فلورسنت از نوع بلند با پايه هاي باريك، بدون استفاده از وسايل كنترل چشم از قبيل پخش كننده هاي منشوري يا شبكه اي به كار مي روند. با اين حال، در حالي كه مدت زمان قرارگيري در زير نور لامپ هاي فلورسنت بدون پوشش براي مثال در راهروهاي اتاق استراحت و غيره كم باشد، استفاده از آنها قابل قبول است.
انعكاسات ناخواسته: برخي از انعكاسات ممكن است در كارايي يا راحتي اشخاص، اختلال ايجاد كنند؛ مثلا انعكاس نور از روي سطوح براقي كه روي آنها مطالبي نوشته شده است. معمولاً اين امر خارج از كنترل طراح روشنايي است؛ زيرا به وضعيت قرارگيري در ناحيه تامين روشنايي نسبت به منبع نوري بستگي دارد. توزيع روشني سطوح داخلي اصلي: علاوه بر كنترل درخشندگي منابع نوري، روشني سطوح داخلي اصلي از قبيل ديوارها، سقف ها و غيره از طرق زير حاصل مي شود:
۱ - درنظرگرفتن ضرايب انعكاسي مناسب براي سطوح
۲ -تامين روشنايي مناسب براي سطوح
هدف از اتخاذ اين تدابير، اجتناب از تفاوت هاي بيش از حد روشني سطوح وسيع است كه در ميدان ديد قرار دارند. تفاوت هاي خيلي زياد در روشني سطوح همانند و درخشندگي بيش از حد منابع نوري باعث خستگي مفرط چشم ها مي شود. از طرفي در صورتي كه روشني، خيلي يكنواخت باشد، تاثير آن ايجاد محيط خسته كننده يا افسرده كننده است. با اينكه توزيع روشنايي عمومي عامل اصلي است ولي شدت سايه ها نيز در محيط تاثير مي گذارد. شدت سايه ها به وسيله نوع توزيع نور تعيين مي شود. مثلاً نوردهي با زاويه بسته باعث ايجاد سايه هايي با شدت زياد مي شود؛ در حاليكه لامپ هاي فلورسنت سايه هايي ملايم ايجاد مي كنند. سايه هاي با شدت زياد، معمولاً مناسب نيستند؛ به جز مواردي كه هدف، ايجاد جلوه هاي ويژه باشد.
انتخاب مستقيم روشنايي: سيستم هاي روشنايي بايد به گونه اي انتخاب شوند كه توزيع روشني مورد نياز را ايجاد كنند. اين بدين معني است كه در مورد آويز يا چراغ هايي كه روي سطوح نصب مي شوند، در دفاتر كار و اماكن، حداقل 30 درصد نور منتشره بايد به طرف بدن باشد. در اين صورت مي توان از كافي بودن روشني سقف اطمينان حاصل كرد.
روشنايي غيرمستقيم: نحوه عمل اين نوع روشنايي به صورت توكار است. در اين روش همه نورها به طرف سقف هدايت مي شود و ساير سطوح در اتاق به وسيله انعكاس متقابل روشن مي شود. نتيجه اين امر، خسته كننده است؛ زيرا توزيع روشني بيش از حد يكنواخت است. همچنين اين نوع روشنايي كارايي خوبي ندارد و فقط در موارد خاص بايد از آن استفاده كرد. محل قرارگيري چراغ ها: ترتيب قرارگيري چراغ ها به منظور نيل به توزيع روشني دلخواه لازم است به گونه اي باشد كه نوركافي به قسمت هاي بالايي ديوارها و سقف برسد.
اين امر عموماً نياز به يك طرح قرارگيري چراغ ها در فواصل يكنواخت دارد تا بدين ترتيب شدت روشنايي مورد نياز در صفحه مربوط به ناحيه تامين روشنايي حاصل شود. در حالي كه ترتيب قرارگيري به صورتي است كه فواصل بين چراغ ها از مقدار حداكثر نسبت به فاصله به ارتفاع نصب تجاوز نمي كند و فاصله از ديوارها نصف اين فاصله است.
در مورد توزيع با زاويه بسته: به منظور حصول اطمينان از اينكه روشني ديوار كافي است چراغ ها را لازم است حتي نزديك تر به ديوارها قرار داد. در مورد چراغ هاي با نوردهي به طرف بالا لازم است آنها را در فاصله حداقل 150 سانتي متر از نصف و حتي بيشتر از آن قرار داد؛ به طوري كه نور به طرف بالا به خوبي روي سقف توزيع شود.
رنگ و ترتيب رنگ ها: علاوه بر انعكاسات مناسب، سطوح بايد داراي رنگ هاي مناسبي باشند. به طور كلي رنگ ها نبايد قوي يا خيلي ضعيف باشند. رنگ هاي قوي مي توانند باعث خستگي مفرط چشم شوند. مخروط هاي چشم در اثر خسته شدن باعث ديگرگوني تاثير رنگ ها مي شوند. رنگ هاي ضعيف نيز به همين صورت باعث خستگي چشم مي شوند.
ترتيب رنگ ها در قسمت اصلي داخل اماكن بايستي ساده و غير مزاحم باشد. به كمك مراكز آسودن بصري به شكل صفحات آويزان از ديوار مثل تقويم و ... محيطي كه از نظر بصري رضايت بخش است، ايجاد مي شود. از پنجره ها نيز براي اين منظور استفاده مي شود.
رنگ هاي گرم عبارتند از: قرمز، زرد، كرم، قهوه اي و... .
رنگ هاي سرد عبارتند از: آبي ها و سبزها و... .
انتخاب رنگ به محيط احساسي كه تمايل به ايجاد آن است، بستگي دارد. رنگ هاي گرم از لحاظ بصري مهيج هستند؛ در حالي كه رنگ هاي سرد، آرامبخش و متعادل هستند. تاثير ديگر رنگ هاي گرم يا سرد روي اندازه هاي ظاهري اتاق است كه كوچك تر و بزرگ تر از مقدار واقعي به نظر برسند. رنگ هاي گرم باعث كوچك تر به نظر رسيدن اتاق مي شوند؛ در حالي كه رنگ هاي سرد، اتاق را بزرگ تر نشان مي دهند.
انتخاب رنگ نور منبع نور به عوامل زير بستگي دارد:
۱ -كاري كه در ناحيه تامين روشنايي انجام مي شود.
۲ - شرايط داخل اماكن
۳ - سازگاري با ساير منابع نوري موجود مثل لامپ هاي نور زرد
برخي از كارهايي كه در ناحيه تامين روشنايي انجام مي گيرند، نياز به منابع نوري با بازده رنگ بسيار خوب دارند. مشخصه هاي منابع نوري در هر دو مورد بازده رنگ و دماي رنگ براي اين كاربردها معمولاً در استانداردهاي مربوطه تعيين مي شوند.
انتخاب دماي رنگ به شدت روشنايي بستگي دارد. در شدت روشنايي كم، نياز به دماي رنگ پايين است و در شدت روشنايي زياد، نياز به دماي رنگ بالا . اين انتخاب احتمالاً پيرو اين مسئله است كه نور روز معادل دماي رنگ بالا با شدت روشنايي زياد پنداشته مي شود، در حالي كه دماي رنگ پايين كه بشر هنگام شب در اطراف آن مي نشست، برابر با شدت روشنايي كم تصور مي گرديد. انتخاب صحيح منابع نوري و ترتيب رنگ ها يك امر تجربي است، زيرا در مورد اينكه رنگ هاي مختلف در زير نور منابع نوري مختلف و در محيط هاي مختلف چگونه به نظر خواهند رسيد جز با تجربه شخصي نمي توان نظر داد.
رنگ نور آن تاثير حسي است كه به وسيله مجموعه طول موج هاي مختلفي كه توسط چشم دريافت مي شود، ايجاد مي گردد. رنگ نور را نبايد به عنوان يك مشخصه سطوح منعكس كننده نور تلقي كرد. رنگ نورهاي منعكس شده از سطوح، به انتخاب نوع منبع نوري بستگي دارد. نهايتاً اينكه تصميم گيري در مورد اينكه يك سطح رنگي در زير نور يك منبع نور خاص چه رنگ به نظر خواهد رسيد با استفاده از تجربيات عملي ممكن مي گردد.
مبلمان و نمادهاي زندگي امروز
مازيار قاسمي نژاد- نمادهاي زندگي امروز چيست؟ آيا طرح بايد در خدمت اين نمادهاي نوين قرار گيرد و پاسخ اين سئوال چگونه بايد عملي شود؟ شايد برخي از مردم به خاطر نفرت از زندگي ماشيني، بيشتر به اشكال كلاسيك علاقه مند باشند، اما آيا اين فرم ها (در ذات خود) آرمش لازم را براي كاربر فراهم مي كنند؟ فرم هاي نمادين نوين چه ماخذ تاريخي دارند و آيا بايد لزوما داراي چنين منابعي باشند؟ راههاي خلاقيت با نمادهاي نوين چيست؟ معيارهاي نقد اين گونه آثار چه بايد باشد؟ ذهنيت فرد ايراني نسبت به زندگي مدرن چيست؟ آيا مدرن همان ماشيني است؟ موضع ما در قبال تاريخ مان چيست و آيا وظيفه اي در باب آن داريم؟ آيا بايد به روش هاي دستي و توليد خرد مقياس روي آوريم؟ و سئوال هاي فراواني كه بايد به بحث و آزمايش گذاشته شوند تا فلسفه لازم براي تفكر در اين زمينه يافته شود.
در توليد صنعتي، طراحي مبلمان وظيفه متخصصان و هنرمندان طراحي صنعتي است. در طراحي مبلمان گاهي مهارت طراح به صرف يك ايده خلاقانه با ساختماني بي عيب به رخ كشيده مي شود. گاه نمادهاي صنعتي، ماشيني يا رياضي چنان در طرح يك مبلمان تاثير مي گذارند كه بعيد به نظر مي رسد بتوانند آرامش طولاني مدت را ايجاد كنند. گاه طرح ها اشاره يا كنايه اي از يك مفهوم (مثل پرواز) هستند، شايد بتوان به تعبيري ديگر آنها را نيز در آثار سمبليك طبقه بندي كرد.
در توليد انبوه، زبان و گويش يك طرح به واسطه جزييات و مصالح آن از ذهن طراح به ذهن مصرف كننده منتقل مي شود و واژگان آن چيزهايي از قبيل بازاريابي، مواد اوليه و سيستم هاي توليد، مونتاژ، حمل ونقل، و انبار است. اما از زاويه ديگري نيز مي توان به طراحي مبلمان نگاه كرد؛ توليد دستي. در اين سيستم، نمادهاي تاريخي كاربرد گسترده تري دارند زيرا با نوعي از خلاقيت در طرح و اجرا به طور همزمان سر و كار دارند.
سازنده (اغلب، نجار) همان طراح است و با كارفرماي (مخاطب، مشتري) خود به طور مستقيم ارتباط دارد پس گاهي مجبور مي شود براي جلب توجه وي و گاه براي دل خود يا اثبات مهارت هايش به همكاران، فرم هايي را به تجربه بگذارد كه در سوزن دوزي يا گچبري كاربردهاي بيشتري دارند، يا متعلق به سبك خاصي در طراحي معماري هستند.
|