پنجشنبه ۳۱ فروردين ۱۳۸۵ - - ۳۹۶۴
استفاده از چاقو در ميان جوانان روزافزون است
غلاف تمام فلزي
004893.jpg
عكس:گلناز بهشتي
رويا ملكي
- مدير عامل يك شركت در ميبد يزد با چاقو از پا درآمد.
- ضاربان بدون نقاب، دست نماينده تام الاختيار يك شركت سرمايه گذاري را در يزد تكه تكه كردند.
- چاقو، دست محمد ولي شريفي سمناني را براي گرفتن حقش براي هميشه قطع كرد و...
و ده ها اتفاق ديگر كه روزانه در گوشه و كنار كشور رخ مي دهد،  بي آنكه كسي حتي در گوشي، چرايي افزايش جرم با چاقو و شكسته شدن تابوي هراس از تيزي را زمزمه كند.
آمارهاي فرمانده نيروي انتظامي از صدرنشيني تهران در بالا بودن جرم خبر مي دهد، ولي كسي نمي داند در شهرهاي كوچك و شهرستان هاي دور افتاده، آمارها در كجا ثبت مي شود.
در برخي از شهرها به خصوص شهرهاي كوچك، حاشيه امنيت بيشتري براي مجرمان وجود دارد چرا كه برخي از آنان به راحتي مي توانند با ترفندهاي مختلف به رفتارهاي غير شهروندي خود ادامه دهند و با نام شهروند سرشناس زندگي كنند.
شهروندان برخي از شهرهاي كوچك يا محله هاي به خصوص اجازه خروج آمار جرم و جنايت را حتي از كوچه خود نمي دهند. مدير كارخانه اي با تفنگ و چاقو مضروب مي شود، متهمان شناسايي مي شوند ولي ترس از لبه تيز چاقوهايي كه در ثانيه صدا خفه مي كنند، اجازه يك پرسش از مجرمان را نمي دهند.
مراكزي براي تيزي كشي
آمارها دم در تو مي شود و تو هرگز نمي تواني ثابت كني كه حاشيه يك شهر روزانه شاهد چه دعواهايي است كه بي پيشينه و با پيشينه دل شهر را خونين مي كند. استفاده از سلاحي كه سردي آن گاه هاي زيادي جان هاي گرم را براي هميشه مي گيرد.
اين در حالي است كه اخبار در گوشي حكايت از فعال بودن مراكزي مي كند كه به آموزش حرفه اي چاقو مي پردازند، مراكزي غير رسمي و زيرزميني كه براي چاقوزني تخصصي كارآموز تربيت مي كنند. درس هايي براي خط اندازي، نقاط حساس براي نقص عضو و مرگ هاي بي درد و چند ثانيه اي.
آمارها و خبرهاي نيمه رسمي كه باز هم دستخوش ترس شهروندان است، هيچ وقت برملا نمي شود.
به هر حال به گفته مسئولان، چاقو وسيله اي براي تفريح برخي از جوانان شهرهاي كوچك و بزرگ تبديل شده كه صبح تا شب در خيابان ها پرسه مي زنند و به دنبال دعوا مي دوند. تا درس هاي آموخته را باز پس دهند.
قانون مدافع چاقو
موضوع قابل تامل در نظام جزايي ايران كه براي هر پديده اي كه جرم انگاشته مي شود مجازات تعيين كرده است عدم جرم انگاري حمل چاقو و وسايلي از اين دست است.مطابق ماده 617 قانون مجازات اسلامي هر كس به وسيله چاقو يا هر نوع اسلحه تظاهر يا قدرت نمايي كند يا آن را وسيله مزاحمت اشخاص يا اخاذي و تهديد قرار دهد، يا با كسي گلاويز شود، در صورتي كه مصاديق محارب نباشد به حبس از شش ماه تا 2 سال و تا 74 ضربه شلاق محكوم خواهد شد. پس مي توان گفت نمايش قدرتمندانه با چاقو و چاقوكشي و خلاصه استفاده از چاقو به جز آشپزي، جرم است، اين در حالي است كه حمل چاقو هنوز جرم نيست.
پيش از انقلاب، قانوني وجود داشت در قالب قانون مجازات حمل اسلحه و چاقو كه در آن عمل حمل جرم نبود و براي آن مجازات تعيين نشده بود، اما اين قانون به گونه اي بود كه به نظر مي رسيد گويا حمل چاقو نيز جرم محسوب مي شود. پس از انقلاب اين قانون در قالب قانون تعزيرات و قانون مجازات اسلامي قرار گرفت كه اين موضوع كمي در ميزان جرايمي كه با چاقو اتفاق افتاد تاثير گذاشت كه هم اكنون نيز در قانون مجازات و تعزيرات ماده مشخصي در مورد اينكه حمل سلاح جرم باشد، وجود ندارد.به هر حال بنا به آمارهاي پايگاه خبري پليس، 90درصد قتل ها با چاقو اتفاق مي افتد. گاهي اتفاقي و غيرسازماني و گاه قتل هايي با پيشينه قبلي براي تسويه حساب هاي شخصي. استفاده از چاقو به غير از مصارف آشپزي نيز تغيير شكل داده است. در گذشته چاقو و چاقوكشي آداب و رسوم ويژه اي داشت. افرادي خاص از چاقو استفاده مي كردند و روش استفاده از آن را نيز به خوبي مي دانستند. به گونه اي ضربات خود را وارد مي كردند كه تنها باعث جراحت شوند، نه كشته شدن. عملي كه به اصطلاح خط اندازي معروف بود.اما امروزه شرايط و اتفاقات جنايي تغيير كرده، چاقوهايي كه براي دفاع شخصي به كار گرفته مي شوند تنها كاربرد قتل دارد و در جيب ها يك تيزي براي دفاع جاي هميشگي دارد.
بعضي چاقوها وجود دارند كه براي كارهاي خلاف تهيه مي شوند. اين را مي توان از ظاهر چاقو تشخيص داد. تيزي هايي كه نوك هاي دو سرتيغه و كوچك كه با يك فشار در كمتر از ثانيه اي قادر به سوراخ كردن بدن تا عمق 20 سانتي متر را دارد، يا چاقوهايي كوچك با سوراخ هايي ريز روي تيغه كه هنگام فرو رفتن در بدن باعث كشيده شدن و هدايت هوا به داخل بدن و مرگ آني مي شود. چاقوهاي دسته كوتاه و دسته بلند، قمه و ساتور و ده ها گونه ديگر كه گاه با پنجه بوكس همراه است و گاه در انتهاي خود به ميخ هاي فولادي مزين شده اند. با دسته هايي كه علامت سر اسكلت را با دو استخوان هميشه خطر نقش گرفته اند.
از دادگستري تا شهرري چاقو بخر
اصولاً  توليد، توزيع و فروش سلاح سرد شغلي محسوب مي شود؛ كه در بعضي استان ها رنگ و بوي صنايع دستي را گرفته است و در تهران از كنار دل دادگستري تهران تا شهرري كاسب دارد. كافي است سري بزني به خيابان 15 خرداد و دروازه غار و گمرك تا سه راه سيروس و شوش و....
خريد و فروش سلاح سرد بدون منع قانوني، گرچه حقوقدانان معتقدند كه تصويب قانوني براي جرم شناخته شدن حمل و فروش چاقو غيرمعقول است ولي شايد تعيين سن حداقلي براي حمل سلاح سرد و تهيه مجوز بتواند در خريد اين آلات خطرناك محدوديت ايجاد كند. به هر حال چاقو جزو ابزاري است كه براي جنگ يا دفاع ساخته شده و جزو اسلحه محسوب مي شود. البته اين شامل چاقو هاي خانگي كه كمتر مورد حمل هميشگي قرار مي گيرند نيست و چاقوهايي كه شكل و شمايل ظاهري آنها بيشتر به اعمال خلاف و مقاصد دفاعي و جنگي شباهت دارد را شامل مي شود.
به هر حال آمارها از افزايش قتل يا ضرب و جرح با چاقو در تهران و شهرستان هاي كوچك و بزرگ خبر مي دهد و جرم شناسان و جامعه شناسان براين باورند كه عدم كنترل و نظارت بر فروشندگان اين تجهيزات دفاعي كه در انواع مختلف وجود دارد، دليل اصلي اين افزايش است.فروشگاه هاي بزرگ و كوچك در دل پايتخت و ديگر شهرها به ويترين هايي پر از چاقو با طرح ها و نقش هاي مختلف مزين هستند و فروش چاقو، قمه و شمشير و... جرم شناخته نمي شود. شايد اگر فروش اين اسلحه هم كه پيشتاز جرم در جامعه كنوني است نيازمند مجوز بود، آمارهاي سنگين را به خود اختصاص نمي داد.همچنين جرم شناسان بر اين اعتقادند كه مجازات سبك استفاده از چاقو و قمه نيز از دلايل ديگر اين افزايش است. عدم مجازات هاي سنگين براي ضاربان و نبود مجازات براي حمل چاقوهايي كه بر جرم زايي نزديك ترند، ديگر عنوان هايي است كه به دغدغه جامعه و شهروندان تبديل شده است.به هر حال چاقوها مدت هاست كه جان شهرها را تهديد مي كنند و قانون سكوت؛ برخوردهاي مسامحه گونه و افزايش ناامني سبب شده تا تابوي نگهداري و خريد و حمل چاقو شكسته شود و حتي زنان و دختران نيز براي آن پول دهند.

دستگيري اراذل و اوباش
سردار رضا زارعي فرمانده نيروي انتظامي استان تهران در آخرين روزهاي سال گذشته در يك نشست مطبوعاتي از دستگيري 3هزار و 440 نفر از اراذل و اوباش طي اجراي مرحله آخر طرح افزايش امنيت اجتماعي و مرحله سوم طرح ظفر از 15 بهمن ماه تا 25 اسفند ماه جاري در اين استان خبر داد و افزود: بر اين اساس با دستگيري اين تعداد از اراذل و اوباش، مجموع دستگيري هاي مربوط به اراذل و اوباش در اين حوزه استحفاظي با رشد 800درصدي به بيش از 7هزار تن رسيد كه در اين ميان 3هزار و 500 تن با احكام قضايي روانه زندان شدند و سايرين نيز يا تحت قرار بوده و يا با اخذ تعهد آزاد شدند.

نگاه
زندگي چيز ديگري است
سهراب نيكخواه
هر سال تعداد زيادي از جوانان به اين روزها كه مي رسند، ديگر زندگي شان از حالت عادي خارج مي شود. فكر و ذكر جوانان مي شود يك كلمه. كنكور . بسياري از ما آن روزها را تجربه كرده ايم كه هر كارمان در هر لحظه متأثر از يك موضوع است. در ميهماني كه بوديم، در كلاس يا جمع دوستان و... هميشه به كنكور و نتيجه اي كه در پي دارد، فكر مي كرديم. اين اتفاق به چند دليل رخ مي دهد.
الف: به هر دليل و علت، اكثريت جواناني كه ديپلم مي گيرند، خواهان حضور در دانشگاه و داشتن تحصيلات عاليه هستند. اينكه چرا چنين است، موضوع بحث ما نيست در هر صورت تقاضا براي ورود به دانشگاه زياد است و امكان پذيرش كم. وقتي اين طور مي شود، طبيعتاً رقابت به وجود مي آيد. در ميانه اين رقابت، معلوم است كه هزار و يك مسأله جانبي نيز پيش مي آيد. تاكنون كه كسي نتوانسته است واقعاً اين مشكل را حل كند. شايد در آينده يك راه حل عملي و غير شعاري پيدا شود.
ب: چند شب پيش تلويزيون فيلمي نشان مي داد كه در آن يك پسر 16ساله دچار مشكلات روحي شده بود و پرخاش مي كرد. در تمام طول فيلم مادر اين پسر به همه تأكيد مي كرد كه فرزندش تنها 16ساله است و نبايد انتظارات زيادي از او داشت. وقتي اين سخنان را با آنچه در ايران اتفاق مي افتد مقايسه مي كنيم، مي بينيم كه كودكان ما در ايران بسيار زودتر از همسالان خارجي شان، بزرگ مي شوند.
همين طور است براي جواني كه بايد در كنكور شركت كند. كسي كه براي اولين بار در كنكور شركت مي كند، تازه وارد 18سالگي شده است. در حالي كه هيچ تصور درستي از آينده و آنچه بايد انجام بدهد و آنچه بر سرش مي آيد ندارد. يك جوان 18ساله حتي به درستي نمي داند كه چه توانايي هايي دارد. تنها اطلاعاتي كه يك جوان دارد آن چيزهايي است كه پدر و مادر و معلمانش به او مي دهند. در حالي كه واقعاً معلوم نيست اين اطلاعات با علاقه مندي ها و توانايي هاي يك جوان تا چه اندازه منطبق است. بدين گونه است كه ما انتظار داريم يك جوان تازه 18ساله شده براي حداقل 60سال آينده زندگي اش تصميم بگيرد و آن هم يك تصميم كاملاً درست. پس طبيعي است كه اين موضوع كاملاً ذهن جوان را به خود مشغول سازد.
ج: پيرو همان چيزي كه در بالا گفته شده، جوان تصور مي كند اگر در دانشگاه قبول نشود آينده بسيار تيره و تاري را در پيش خواهد داشت. پسرها فكر مي كنند بايد به سربازي بروند و از سربازي هم تصوري وحشتناك در ذهن دارند. دخترها نيز گمان مي كنند بايد به خانه شوهر بروند و يا خانه نشين شوند! در حالي كه هيچ كدام نمي دانند، درس خواندن در يك رشته غير همگون با علاقه مندي هايشان، صدها مرتبه از سربازي و هرچيز ديگري بدتر است. هركس نسبت به اين موضوع شك دارد، مي تواند از كساني كه پس از چند سال تحصيل را رها كرده اند، سؤال كند.
د: حال كه نه مي توان كنكور را حذف كرد و نه مي توان جلوي انواع و اقسام كلاس هاي تقويتي و تست زني و... را گرفت، پس حداقل در خانه اين قدر به جواني كه قرار است در كنكور شركت كند فشار عصبي وارد نكنيم. يك جوان در اين موقعيت به قدر كافي با انواع و اقسام فشارهاي روحي مواجه و دست به گريبان است. ديگر نيازي نيست كه مدام سوهان روحش شويم و كارهايي كه بايد انجام دهد را به يادش آوريم. مطمئناً او هيچ گاه اين امور را فراموش نمي كند.
ه: به عنوان كسي كه نزديك به ده سال است كه آن دوران التهاب و زجرآور و بي نتيجه را سپري كرده، به كنكوري ها مي گويم كه اگر در دانشگاه قبول نشويد هم هيچ اتفاقي نمي افتد. باور كنيد دانشگاه هاي ما يك دبيرستان بزرگ هستند كه تنها اسم دارند. تا شما نخواهيد دانشگاه حتي يك كلمه به سواد و داشته هاي علمي شما اضافه نمي كند و تمامي اين سخنان به معناي آن نيست كه نبايد درس خواند و براي موفقيت در كنكور تلاش نكرد؛ ولي زندگي چيزي فراتر از كنكور و دانشگاه و مدرك است.

ادامه
منابع انساني
در تمام بخش هاي توليدي، منابع انساني اي نقش كليدي دارند كه داراي نيروهاي بالقوه لازم براي رسيدن به نتايج مطلوب هستند. استخدام نيروهاي متخصص براي كارفرمايان كه به طور مداوم با گروه كارگر سر و كار دارند چندان كار مشكلي نيست. اگرچه همه آنها به دنبال استخدام افراد خاص با ويژگي ها و امتيازات ويژه هستند در مقابل هر كدام از آنها شرايط و تدابير متفاوتي براي به كارگيري اين نيروها دارند. شما مي توانيد با مقايسه اطلاعات مورد نظر آنها در جرايد كثيرالانتشار اين مورد را به وضوح مشاهده كنيد.
در دنياي امروز ما، شركت ها علاوه بر جرايد در شبكه هاي مختلف اينترنتي با انتشار آدرس هاي اينترنتي نيز تلاش مي كنند اطلاعاتي را از افراد جوياي كار دريافت كنند. ممكن است شما نيز به كرات با فرم هاي مختلفي در هنگام كار با اينترنت روبه رو شده باشيد كه مي توانيد با پر كردن آنها به فهرست افراد بالقوه جوياي كار تبديل شويد. هرچند كه در آن زمان نيازمند كار نباشيد. بايد بدانيد كه اطلاعات وارده براي هميشه در مخزن اطلاعاتي شركت مذكور باقي مي ماند. نكته جالب در خصوص اين فرم ها اين است كه بعدها مي توانيد با مراجعه مجدد به اين فرم ها اطلاعات خود را از آن حذف و نكات جديدي را بيفزاييد. در برخي موارد اين شركت ها بيش از 27 ميليون مراجعه كننده دارند كه مشخصات همه آنها در فهرست شركت ذخيره شده است.

يادداشت
چاقو ها در كنج ذهن
محمد مطلق
انگشتر درشت نقره با نگين عقيق، تسبيح صندلوس و شاه مقصود، دستمال يزدي، فندك نفتي و چاقوي ضامن دار؛ اين ها ابزاري مردانه بودند كه روزگاري مي بايست مردان همراه خود داشتند. انگشتر و تسبيح صندلوس و شاه مقصود خاص قهوه خانه نشيني بود البته ساعت سيكو پنج را هم به اين مقوله اضافه كنيد و بعد دستمال يزدي كه نقش زنبيل مردانه را بازي مي كرد؛ براي بردن يك سنگك تا شده به خانه، يك كيلو زردآلو، سيب گلاب و يا يك خربزه شيرين مشهدي در ظهر داغ تابستان.
راستي گفتم خربزه؛ در جمع مردانه هرجا كه قرار مي شد هندوانه يا خربزه اي شكسته شود بايد همه مردان چاقو مي كشيدند. علاوه براين چاقو وسيله سفر بود كه در كنار فندك و طناب و نمك معنا پيدا مي كرد:
مرد كه بي طناب و فندك و نمك و چاقو به سفر نمي رود . آن روزها مردان صندوقچه اي كوچك- مشكي يا قرمز رنگ- براي نگهداري وسايل مردانه خود داشتند.
صندوقچه اي كه به آن مجري مي گفتند. مجري هايي پر از انواع تسبيح و ساعت و انگشتر، احتمالاً ريش تراش، مهر برنجه و چند سكه قديمي. اما در اين ميان چاقو جايگاهي ويژه داشت. حتي بسياري از آنها كه عادت نداشتند چاقو در جيب بگذارند، باز هم مي شد در مجري هايشان يكي دو چاقو پيدا كرد؛ ضامن دار، پنجه بكس دار، معمولي...
تيزكردن چاقو هم البته يكي از سرگرمي هاي مردانه بود. سلماني ها چاقوهايشان را با تكه اي چرم آويخته از سقف تيز مي كردند اما در خانه  ها سنگ سياه رواج داشت. تقريباً در هر خانه اي مي شد سنگ سياهي پيدا كرد كه يك طرفش به خاطر تيز كردن مدام چاقو، چرب و صاف شده بود و بعد چاقوها را روي ناخن شصت و يا موي ساق پا امتحان مي كردند تا مطمئن شوند حسابي تيز تيز است.
راستي شنيده ايد كه مي گويند چاقو دسته خودش را نمي برد و يا روزي صد تا چاقو مي سازد بي دسته .
اين ضرب المثل ها نشان از اهميت چاقو در فرهنگ عامه آن روزگار و به ويژه دسته آن است. دسته اي كه حكم همنشين و همدم چاقو را دارد.
در فرهنگ آن روزگار نه چندان دور چاقو جزيي از فرهنگ متداول روزمره بود و وجودش در خانه به اندازه ناخن گير اهميت داشت، معمولاً در محله ها آدم هايي بودند كه مرغ ها را براي همسايه ها سر مي بريدند و آدم هايي بودند كه چاقو هاي همسايه را تيز مي كردند، چون چاقو عنصري جدا نشدني از زندگي بود، عنصري كه از سر بريدن مرغ تا هنر قالي بافي سايه اي بلند داشت و همه جا مي شد ردش را گرفت. پس از آن آرام آرام چاقوها نقشي تزئيني ايفا كردند. گاه گوشه جيب ها مي شد چاقويي بدون استفاده يافت كه فقط و فقط براي نشان دادن به دوستان كاربرد داشت مثل نوعي نوستالژي و حسرتي شيرين از گذشته: نگاه كن! اين چاقو مال زنجانه دسته ش شاخ گوزنه، آلياژش هم زنگ نزنه همين و بس.
حالا ديگر چاقو همان كاربرد تزئيني را هم از دست داده و حتي جايي براي تعريف كردن از چاقوها در جمع مردانه نمانده است. با اين همه هنوز مي شود آدم هايي پيدا كرد كه به چاقوهاي پنجه بكس دار علاقه اي ويژه دارند.
راستش را بخواهيد هيچ نسبتي بين چاقو و كت و شلوار وجود ندارد و همين عدم تناسب است كه گاهي آدم را به خنده وامي دارد مثلاً وقتي مي بينيد كارمند بانك همان طور كه سرش به امضا كردن ته فيش ها و مهر زدن چك پول هاست يك دستش را در جيب كتش فرو مي برد و چاقوي ظريفي را بيرون مي آورد و به همكارش نشان مي دهد. خنده تان مي گيرد. پس هنوز چاقو جايي در گوشه ذهن ها براي خود دارد.
اجازه دهيد يك نمونه عيني برايتان تعريف كنم:
چند وقت پيش در واويلاي شلوغي مترو وقتي كه قطار در ايستگاه ايستاده بود و جماعت در حال بيرون رفتن و داخل شدن بودند بنده خدايي بدون هيچ غرض و مرضي كفش يك نفر را لگد كرد. كسي كه كفشش لگد شده بود قصد بيرون رفتن نداشت و مي خواست در مقابل امواجي كه جلوي در حركت بودند مقاومت كند، اما كسي كه كفش او را لگد كرد در حال بيرون رفتن بود؛ مردي كامل 45 - 50 ساله بسيار خوش تيپ و كت و شلواري، درست مثل يك رييس بانك جاافتاده و كاركشته.
كسي كه كفشش لگد شده بود گفت: مرد حسابي حواست كجاست؟ مرد حسابي بيرون رفت چند ثانيه مكث كرد تا امواج آدم ها از دو سويش پراكنده شوند و بعد يكباره برگشت. او ديگر رييس بانك نبود آدمي برافروخته بود كه چاقوي بلندي شبيه قمه به دست گرفته بود.
چاقو بالا رفت و به سمت آدم هاي جلوي در... در بسته شد و چاقو بر شيشه ها فرود آمد و هيچ كس نفهميد آيا مردي را كه كفشش لگد شده خوب ديده است يا نه؟ آيا براي او فرقي مي كرد كه چاقو به سمت چه كسي پرتاب مي شود يا نه؟ اصلاً از كجاي آن كت و شلوار شيك و قيافه محبوب و آرام چاقو را درآورد؟
قطار حركت كرد و ضربه هاي پي درپي چاقو بر تن تمامي شيشه ها نشست. همه خنديدند، كار ديگري نمي شد كرد.
بعضي ها چاقو ها را نه در جيب ها و مجري هايشان بلكه در ذهن و زبانشان مخفي كرده اند. شنيده ايد كه مي گويند: زخم چاقو خوب مي شود اما زخم نيش و كنايه نه!
شما در مناسبات اجتماعي امروز چاقوهايتان را كجا مخفي كرده ايد؟

جدول كاكورو
جدول شماره۱۱
004977.jpg
كاكورو مانند سودوكو، يك بازي جهاني است. اين بازي در سال 2005 مطرح شد و مدت كوتاهي طول كشيد تا توجه عامه مردم را به خود جلب كند. اين جدول، قبل از اينكه در روزنامه هاي ديگر مطرح شود، اولين بار در روزنامه گاردين به چاپ رسيد. ساختار كاكورو خيلي شبيه جدول كلمات است و مي توان آن را در هر سايزي طرح كرد و تنها تفاوت آن، اين است كه اعداد مورد نظر مرجع ندارند و با جمع اعداد احتمالي در هر ستون و سطر مي توان اعداد مورد نظر را پيدا كرد. اين جدول در بسياري از نقاط دنيا شناخته شده است و علاقه مندان آن معتقدند به زودي زود- مانند سودوكو- در همه جاي دنيا فراگير خواهد شد.
روش حل جدول كاكورو
راه حل هاي زيادي براي حل اين جدول موجود است و همچنين تكنيك هايي كه به شما كمك مي كنند تا بتوانيد به راه حل دست پيدا كنيد. در اينجا مي خواهيم يك نمونه از حل جدول كاكورو را به شما نشان داده و نكته هايي را به شما گوشزد كنيم.
نكته اول: تركيب حداقلي اعداد- اين جدول اعدادي را در انتها و ابتداي هر سطر و ستون مشخص كرده است كه بايد با جمع اعداد احتمالي از 1 تا۹ بدون تكرار به عدد مورد نظر رسيد. بهترين روش براي حل جدول، جست وجوي خانه هايي است كه حداقل از جمع دو عدد حاصل مي شوند. معمولاً اين اعداد از دو خانه در جدول تشكيل شده است. به اعداد۳و 4 در جدول زير دقت كنيد. به طور مثال براي عدد 3، دو احتمال وجود دارد(2و۱)،(1و۲) (در ضمن مانند جدول سودوكو، از عدد صفر نمي توانيم استفاده كنيم).و براي عدد 4 سه احتمال(1و۳) و(3و۱)و(2و۲) وجود دارد كه احتمال(2و۲) پذيرفته نيست چون در حل جدول از عدد تكراري نمي توانيم استفاده كنيم.
به جدول زير دقت كنيد: احتمالات عدد۳ و احتمالات عدد۴ به شما كمك مي كند تا جدول را حل كنيد و احتمالات جدول، شما را محدودتر مي كند. براي عدد 7 در جدول پايين به طور نرمال مي توان احتمالات:
(5و۲)،(6و۱)يا(2و۵)،(1و۶) در نظر گرفت. از طرفي مي دانيم كه جمع عدد 3 (2و۱) يا (1و۲) است؛ پس قراردادن جمع اعداد(3و۴) و(4و۳) منتفي است.
نكته دوم: اعداد مشترك- متوجه شديم براي جمع اعداد۳ و۴ احتمالات(1.2) و(2و۱) براي عدد۳ و احتمالات(1و۳) و(3و۱) براي عدد۴وجود دارد.عددي كه بين اين احتمالات مشترك است، عدد يك است.نكته: اعداد بالاي مربع نشان دهنده مجموع اعداد ستون افقي و اعداد پايين مربع نشان دهنده مجموع اعداد ستون عمودي است.
حل جدول شماره۱۰
004890.jpg


گزارش
شهر تماشا
جهانشهر
دخل و خرج
نمايشگاه
سلامت
شهر آرا
يك شهروند
|  شهر تماشا  |  گزارش  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  نمايشگاه  |  سلامت  |  شهر آرا  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |