در زندگي روزمره هريك از ما اتفاقات و رويدادهاي كوچك و بزرگ فراواني وجود دارند كه گرچه به سرعت مي گذرند، اما مي توانند قابل توجه باشند و در ميان خاطرات زندگي مان ماندگار شوند؛ اتفاق هايي كه آنها را براي دوستان و همكاران خود تعريف مي كنيم و گاه بعد از گذشت چند سال همچنان شنيدني و شيرين هستند؛ از يك ماجراي جالب در زمان خدمت نظام وظيفه تا خاطره از يك ميهماني خانوادگي و... هر يك از اين خاطرات كوتاه چون يك عكس يادگاري در آلبوم ذهن باقي مانده اند.
شما هم مي توانيد با ارسال خاطرات شيرين زندگي خود به آدرس روزنامه همشهري در ورق زدن آلبوم خاطرات با ما همراه شويد.
***
طرح :فريد مرتضوي
عكس دونفري
ليلا، دخترم تازه راه افتاده بود. من و شوهرم مي خواستيم عكس دونفري بگيريم. به ليلا گفتم؛ كنار بايست تا ما عكس بگيريم و او قول داد كه پيش ما نيايد. همسرم دوربين را روي اتوماتيك قرار داد و همان لحظه كه دوربين آماده عكس گرفتن بود، دخترم يواش يواش آمد و كنار ما ايستاد و در آن لحظه كه عكس اتوماتيك گرفته مي شد، كاري نمي توانستيم بكنيم. بار ديگر نيز عكس گرفتيم و باز هم دخترم زير قولش زد. بار سوم با دادن شيريني و عروسك و غيره قول حتمي داد كه ديگر پيش ما نمي آيد، ولي باز درست لحظه گرفته شدن عكس او كنار ما بود. از خنده روده بر شده بوديم و كاري نمي توانستيم بكنيم. آن عكسها سالهاي سال است كه بهترين و قشنگترين عكسهايي است كه گرفته ايم و با اين كار او بودن و وجود خود را به ما ثابت كرد و به ما فهماند كه ديگر دو نفر نيستيم ما سه نفر هستيم.
سكينه موسيقي