چهارشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۵ - - ۳۹۷۵
روايتي از امين آباد، آبادي يا شهري كه همه مي شناسيم
شهري در غبار
005922.jpg
عكس:محمد رضا شاهرخي نژاد
ف. عباسي
شهر در سكوت شب آرميده است. كوچه، پس كوچه ها را براي يافتن راهي به دامنه كوه پشت سر مي گذارد. هوا گرم است و لبهايش از تشنگي خشكيده. اما چيزي شبيه برف، نه، مهي غريب كه چون هاله اي تمام وجودش را فراگرفته، امانش را بريده. صداي ممتد سرفه هايي كه از پشت پنجره هاي خانه هاي شب به گوش مي رسد، آزارش مي دهد. مي خواهد بگريزد، از شب، از مه، از تشنگي، نمي داند، فقط قدمهايش را تندتر مي كند كه ناگهان سايه اي رعب انگيز كه بالاي سرش اين سو و آن سو مي شود، قلبش را به ديوار سينه مي كوبد. شايد دستان ديوانه اي در تاريكي شب پاهايش را گرفته اند، اما نه ريشه هاي برآمده درختي در ترنّم آب جاري پاهايش را به دست دارند. رطوبتي دل انگيز كف  پاهايش را غلغلك مي دهد. كمي آسوده تر مي شود، مي خواهد سرش را در آب كند و تمام وجود تشنه اش را سيراب، اما بوي نامطبوع آب او را پس مي زند. همان جا مي افتد، همان جايي كه شايد دامنه كوه باشد.
***
خورشيد از پشت كوه  بي بي شهربانو، آرام آرام بالا مي آيد و ناوك تشعشعات خود را از ميان غبار آشنا در تن خسته شهر فرو مي برد. ساكنان شهر دوباره از خانه ها بيرون مي زنند و در غبار لحظه هايي كه قرار است با آن همراه شوند، به دنبال روزي ديگر، كوچه، پس كوچه ها را مي پيمايند؛ يكي كركره مغازه را بالا مي زند، الهي به اميد تو... ديگري به زمين زراعي همان حوالي مي رود و يكي ديگر در ايستگاه، دقايقي چند منتظر اتوبوس مي شود تا او را از حاشيه به شهر برساند و يكي ديگر راهي كارخانه سيمان و شايد كارخانه ذوب فلزات مي شود كه همان نزديكي است. مهم اين است كه امين آباد روزي ديگر را آغاز مي كند و قرار است ساكنان آن يك روز ديگر زندگي كنند يا زنده بمانند!
اگر سه راه ورامين، آغاز مسير ما باشد و جاده ورامين را كمي جلوتر برويم تا امين آباد راه زيادي نيست. امين آباد؛ نامي آشنا در گفت وگوهاي روزمره كه هر وقت مي خواهيم درباره كسي سخن به ميان آوريم يا او را مورد خطاب قرار دهيم كه به زعم ما از وضعيت طبيعي به دور است با طعن و كنايه و حتي پرخاشگرايانه مي گوييم؛ فلاني را بايد در امين آباد بستري كنند. اما نه، نبايد اشتباه كرد، امين آباد منطقه اي به وسعت بيمارستان رواني رازي نيست، منطقه اي است با سابقه طولاني زراعت كه هنوز آثاري از آن در دو طرف جاده از لابه لاي كارخانه هاي جورواجوري كه ايجاد شده اند گاهي خودي نشان مي دهند. اگر به موازات كوه بي بي شهربانو كه همگام با ما، در مسير حركت مي كند، از پل رودخانه تقي آباد (فاضلاب تهران) عبور كنيم و بيمارستان رواني رازي را يك ايستگاه پشت سر بگذاريم به امين آباد خواهيم رسيد. از اتوبوس كه پياده مي شوم در اين ديار ناآشنا كه به دنبال آشنايي براي گفت وگو مي گردم،  همان روبه رو به يك مغازه خواربارفروشي قدم مي گذارم. بوي گذشته هاي دور مي دهد، گذشته هايي كه در آن از سوپرماركت هاي آن چناني و مغازه هاي رنگارنگ خبري نبود؛ مردم اين منطقه كم توقع هستند يا حاج احمد افشار بي انگيزه،  نمي دانم اما نشستن روي صندلي و حضور در جمع چند نفر از ساكنان پر درد اين منطقه، حقايق و دقايقي از مسائل و مشكلات را روشن مي كند كه نمي توان به راحتي از كنار آن گذشت.
آب منطقه امين آباد از آن رموز ناگشوده روزگار است كه بي شك درد همه مردماني است كه وقتي سخن از مشكل به ميان مي آيد، بدون فوت وقت، صحبت از آب به ميان مي كشند. كودكان اين منطقه با واژه آب پيش و بيش از هر كودك دبستاني آشنا مي شوند. نه براي تمرين هجاي آن بلكه براي به دست آوردن آنچه مي گويند، مايه حيات است. حاج احمد افشار۷۰، ساله كه پدرش نيز در سالهاي دور ساكن روستاي امين آباد بوده، شغل اصلي اش كشاورزي است. او درباره مشكل آب منطقه مي گويد: 22سال پيش آب تهران تا بيمارستان رازي لوله كشي شد، اما از آنجا به بعد آبي كه ما استفاده مي كنيم، آب منبع است، منبعي كه بالاي كوه نصب شده و اگر به داخل آن نگاه كني، از شدت خزه و كثافات جرأت نمي كني به آن دست بزني. آب خوراكي هم كه هر هفته جمعه ها توزيع مي شود و بابت هر دبّه 20 ليتري آن 100 تومان مي پردازيم كه به خدا حاضرم 100 تومان هم بدهم، تا كسي پيدا شود و آب را تا خانه ام ببرد.
گرچه مشكل عمده ساكنان امين آباد و مناطق اطراف آن آب است اما آنچه بيش از آن موجب نگراني مردم است سند اماكن مسكوني، تجاري و اراضي حاشيه است. اگر بگوييم امين آباد شهر خانه هاي بي سند است به خطا نرفته ايم، چون هيچ يك از املاك اين منطقه به گفته ساكنان سند ندارند. يكي از ساكنان بازنشسته كارخانه  سيمان كه در اين جمع حاضر است در اين باره مي گويد: خواهش مي كنم ما را هم جزو ليست اين مملكت به حساب آوريد، وزارت كشاورزي چند سال پيش به 80 درصد اراضي زراعي  ما سند داد اما سازمان زمين شهري از سوي ديگر مدعي شد كه مالكيت زمين ها با اين سازمان است و وزارت كشاورزي هم نتوانست راه به جايي ببرد. حاج احمد افشار اضافه مي كند: مشكل عمده ما بين ده يا شهر بودن ماست.
يك جا مي رويم، ما را به عنوان منطقه كشاورزي و روستايي مي شناسند و جاي ديگر مي گويند به منطقه اي كه از 400 خانوار بيشتر جمعيت داشته باشد، ده اتلاق نمي شود و امين آباد داراي 4 هزار خانوار است، پس ده نيست. قضيه ما،  قضيه شترمرغ است، مي گويند: پرواز كن! مي گويد: شترم. مي گويند: بار ببر! مي گويد: مرغم. امين آباد كمربند سبز منطقه ري امروزه در رقابت با كارخانه هايي كه در جاي جاي اين تابلوي سبز طبيعت،  لكه هاي تاريكي به جاي گذاشته اند، بيش از هر چيز از حضور دودكش هاي كارخانه سيمان و كارخانه ذوب فلزات در رنج است. ريه هاي اين منطقه هر روز از هوايي پر و خالي مي شود كه آثارش در بيماري هاي تنفسي، ريوي و پوستي ساكنان به چشم مي خورد.
خاور عباسي كه 35 سال ساكن امين آباد است مي گويد: وقتي ايستگاه تصفيه اين كارخانه ها خراب مي شود، دود تمام منطقه را فرامي گيرد، اگر يك لباس مشكي را شب روي طناب پهن كنيم فردا صبح انگار يك لايه برف روي آ ن نشسته. به بركت كارخانه سيمان هوايمان سفيد و به بركت كارخانه ذوب فلزات كه گاز گوگرد توليد مي كند، هوا سياه مي شود و در حالي كه سرفه مي كند، ادامه مي دهد: سالهاست بيماري آسم دارم، شوهرم هم از همين درد مرد. يك بار دچار يك سرماخوردگي ساده شد و از پا افتاد. وقتي به بيمارستان برديمش تا بعدازظهر دوام نياورد، دكترها گفتند، ريه هايش كاملاً از بين رفته است. همه اين اتفاق ها در حالي به وقوع مي پيوندد كه كارشناسان سازمان محيط زيست معتقدند، وضعيت تصفيه و تهويه دودكش هاي كارخانه هاي منطقه در حد استاندارد است و هيچ مشكلي وجود ندارد. در حالي كه اهالي اين منطقه گاه گاهي با آسمان سفيد يا سياهي روبه رو مي شوند كه منجر به بستن كامل در و پنجره حتي در روزهاي گرم تابستان مي شود. يكي از امين آبادي هايي كه به گفته خودش براي پيگيري مشكلات منطقه سالهاست دوندگي كرده و با وجود يك پرونده 5 كيلويي از اداره ها و سازمان هاي مختلف، راه به جايي نبرده، مي گويد: اصولاً هر كارخانه اي وقتي در منطقه اي احداث مي شود، چند درصد از سود آن به همان منطقه و ساكنانش تعلق مي گيرد، چون مواد اوليه از آنجا تأمين مي شود. ما كه زورمان نرسيد اين كارخانه ها را تعطيل كنيم، حداقل چند درصد از سود آنها را به منطقه اختصاص دهند كه به خدا امين آباد، امين شهر مي شود.
005925.jpg
***
دامنه كوه بي بي شهربانو، خانه ها و اراضي بي سند، كمربند سبز ري،  همسايه كارخانه سيمان و همدم كارخانه ذوب فلزات، سرزمين دودهاي سفيد و سياه را در حالي ترك مي  كنم كه اتوبوس از جاده اي كه به گفته ساكنان با وجود تردد ماشين هاي سنگين به دليل عرض كم، هر سال قربانيان زيادي داده از حاشيه شهر مي گذرد. اتوبوس از مقابل بيمارستان رواني رازي، پس از پل رودخانه تقي آباد (فاضلاب تهران) عبور مي كند. هنوز تعدادي از كودكان كنار اين رودخانه؟! به بازي ايستاده اند. خورشيد آرام آرام در انتهاي مسير رودخانه، رنگ كبود خستگي به چهره مي گيرد تا فردايي ديگر از پشت كوه بي بي شهربانو بر ساكنان دامنه آن نويد دهد؛ فردايي را كه كودكان دبستاني براي تكرار واژه   آب از جاده كم عرض امين آباد عبور خواهند كرد و شب را در هاله اي از دودهاي سياه و سفيد به صبح خواهند رسانيد.

تعريف
حاشيه نشيني را از چند نظر مي توان تعريف كرد. جامعه شناسان در تعريف افرادي كه در حريم شهرها سكونت دارند، مي گويند: معمولاً حاشيه نشينان را كساني تشكيل مي دهند كه در شهرها زندگي مي كنند، اما به عنوان يك شهروند از امكانات و خدمات شهري بهره نمي برند. اين افراد با وجود اينكه در دل يا حاشيه شهرها جاي دارند، اما فرهنگ روستايي را همچنان حفظ كرده اند و در عين حال خود را شهري مي دانند.
همچنين در انسان شناسي نيز حاشيه نشين به فرد يا گروهي گفته مي شود كه فرهنگ اوليه خود را بدون اينكه فرهنگ ثانويه را جايگزين كند، از دست داده است يا در عالم برزخ قرار مي گيرد.

زمين
در امين آباد مردم به دنبال فرياد رسي هستند كه آن ها را از اين وضعيت نجات دهد. وقتي به محل مي رويم همه به سرعت مي فهمند كه خبرنگاريم. شايد از دوربين عكاسي مان و شايد از اين كه ناباورانه به اوضاع مي نگريم و سوال مي كنيم. هركس به ما مي رسد گله اي مي كند از آنچه بر مردم مي رود. از مشقت فراوان براي تامين آب قابل شرب تا نبود سيستم فاضلا ب.
يكي از آن ها فرامرز قلي زاده نايب قهرمان كاراته جهان است كه پس از سال ها زندگي در امين آباد حالا به جاي ديگري رفته ولي همچنان به فكر مردم منطقه است. او مي خواهد يك باشگاه ورزشي تاسيس كند اما با مشكلات فراواني روبرو شده است. مي گويد 250 متر زمين به شهرداري داده تا بتواند مجوز ساخت يك باشگاه را بگيرد. با اين حال هنوز نتوانسته است به نتيجه مشخصي برسد. اين در حالي است كه در كل منطقه هيچ باشگاه ورزشي وجود ندارد و اعتياد و بيكاري فراوان ديده مي شود. قلي زاده مي گويد: هنگامي كه مي خواهند پول بگيرند ما را ساكنان شهر به حساب مي آورند ولي وقتي مي خواهند امكانات بدهند، روستايي هستيم!
شغل بيشتر مردم كشاورزي است. گويا زمين هاي كشاورزي اين منطقه پيش از انقلاب متعلق به دونفر به نام هاي طوسي و شاهزده بوده است. اكنون اين زمين ها در اختيار مردم هستند. البته شنيده مي شود گروهي قصد دارند شرايط را به پيش از انقلاب بازگردانند!

پيدايش
حاشيه نشيني چگونه پديد آمد؟ با سير مهاجرت انسان ها از روستاها و مناطق كمتر توسعه يافته به شهرها و مناطق توسعه يافته، شهرها با افزايش جمعيت و تورم انساني مواجه شدند كه اين امر مقامات مسئول در شهرها را بر آن داشت كه به دليل عدم امكان اسكان اين تراكم جمعيتي، بخشي از جمعيت را به حاشيه شهرها برانند. البته در اين بين، تقسيم عادلانه ثروت و امكانات نيز به درستي صورت نگرفت. رسول خادم، رئيس كميسيون فرهنگي- اجتماعي شوراي شهر تهران مدتي پيش در مصاحبه اي، تعداد حاشيه نشينان ايران را 5ميليون نفر اعلام كرد.
چندي پيش نيز برخي از مسئولان وزارت كشور از تدوين سند ملي حاشيه نشيني خبر دادند.

نگاه امروز
خارج از محدوده
ميثم قاسمي
در مورد وقوع انقلاب اسلامي در سال 57 و علل پيدايش آن سخنان زيادي گفته شده است و هر كدام از متفكران و انديشمندان بسته به نوع تفكر خود، علل وقوع انقلاب را بررسي كرده اند. ازجمله اين نظريات يكي هم قيام حاشيه عليه متن است كه توسط ميشل فوكو مطرح شد. ميشل فوكو به هنگام پيروزي انقلاب با خوشحالي تمام گمان كرد براي نظريه خود شاهدي تمام عيار يافته است. البته او پس از مدتي از برخي نظريات خود درباره انقلاب ايران بازگشت، ولي در هر صورت مدل فوكو مورد پذيرش عده اي از جامعه شناسان قرار گرفت و از سوي عده اي ديگر رد شد. جدا از اين نظريه به طوركلي مي توان گفت آنچه انديشمندان خارجي مي گويند، بيشتر بر اوضاع اجتماعي كشورهاي خودشان مطابق است تا ديگر كشورها و بخصوص جهان سوم. با اين حال اگر بپذيريم كه نظريه حاشيه عليه متن فوكو در ايران رخ نمي دهد، فراموش كردن حاشيه ها تبعات ناخوشايند فراواني خواهد داشت.
در ايران حاشيه ها معمولاً ناديده گرفته مي شوند. براي آن كه از موضوع دور نشده و سخن بيش از حد انتزاعي نشود، مي توان به حاشيه شهرها اشاره كرد و به صورت مشخص تر حاشيه شهر تهران به عنوان بزرگترين شهر ايران و پايتخت كشور.
حاشيه تهران كه هر روز بزرگ و بزرگتر مي شود و انسان هاي بيشتري را در خود جا مي دهد، آن چنان با متن شهر تفاوت دارد كه نمي توان تصور كرد در فاصله حداكثر يك ساعته از مركز شهر قرار دارد. حاشيه تهران مانند هر نقطه ديگر وارداتي دارد و صادراتي؛ واردات و صادراتي كه البته با ديگر شهرهاي كشور تفاوت هاي زيادي دارد.
واردات حاشيه تهران فاضلاب  هاي خانگي و صنعتي و بيمارستاني است و صادرات آن ناهنجاري هاي قانوني و اجتماعي. فاضلاب تهران به شهر ري سرازير مي شود، زباله ها در كهريزك دفن مي شوند و مجانين به امين آباد مي روند. از آن سو قاچاق مواد مخدر و كودك آزاري و سرقت و قتل و... وارد شهر مي شود. البته مهم ترين نكته كه بايد متذكر شد بي تقصيري مردمان اين منطقه است؛ مردمي زحمتكش كه تنها گناهشان زندگي در حاشيه شهر است.
حاشيه هاي شهرها به دليل ارزان تر بودن زندگي در آنجا و از سوي ديگر غفلت نيروهاي انتظامي و امنيتي به مأمن قانون شكنان تبديل مي شوند، بدون آنكه مردم اين منطقه نقشي در شكل گيري اين معضل داشته باشند. آنها خود قرباني اين وضعيت هستند. اتفاقي كه در پاكدشت رخ داد- كودك آزاري توسط بيجه- نمونه اي از معضلات حاشيه شهر بود كه قربانيانش نيز از همان منطقه بودند. البته از زاويه اي ديگر بيجه خود قرباني همين حاشيه ها بود. اين گونه است كه قانون شكني و تجاوز به حقوق ديگران در حاشيه شهرها چون دايره اي بسته تكرار مي شود و البته حتماً اثرات فيزيكي و رواني آن به متن شهر نيز گسترش مي يابد.

كوتاه
ضرورت يا اجبار
هانيه ورشوچي - روي صندلي، مقابل قاضي نشسته است. به ياد روز بله برون مي افتد كه خانواده اش اصرار مي كردند مهريه اش به اندازه تاريخ تولدش باشد و او را قانع مي كردند كه دوام و پايداري زندگي ات با اين مقدار مهريه تأمين مي شود. حال اين چه دوامي است كه من اكنون پس از يك سال زندگي، مهرم را مي بخشم تا شوهرم طلاقم دهد.
اين روزها، در بعضي از خانواده ها، مهريه سنگين و بر اساس اعداد تاريخ تولد، رايج شده و به غلط، وسيله اي براي تعيين ارزش و تشخص ظاهري دخترها شده است. به نظر ظاهربينان، مهريه هاي 5سكه و 14سكه با نيت هاي مقدس، ديگر جايگاه خويش را ندارد و در اين رقابت و چشم وهم چشمي، هركس كه مهريه اش بيشتر باشد، از شخصيت بالاتري برخوردار است. به هر حال در طول تاريخ ثابت شده است كه مهريه، يك ضرورت اجتماعي است و به همين دليل منسوخ نگرديده است.
مهريه نوعي امنيت خاطر براي دختر تلقي مي شود كه اين روزها از وجه رايج به سكه طلا تبديل گرديده است. متأسفانه پافشاري بعضي از خانواده ها بر افزودن به تعداد اين سكه ها روز به روز بيشتر مي شود، به طوري كه تعداد سكه هاي طلايي كه در سند ازدواج ثبت مي شود، بر افتخارات خانواده مي افزايد و اين رقابت را چشمگيرتر مي كند.
دكتر اصغركيهان نيا- مشاور خانواده و وكيل دادگستري- در اين خصوص مي گويد: گرفتن مهريه سنگين، ضامن دوام زندگي زناشويي نيست بلكه باعث مي شود نگراني و اضطراب داماد بر سراسر زندگي سايه افكند و چه بسا باعث بگو و مگوهاي فراوان مي شود .
وي يادآور مي شود: به طور كلي مهر يا مهريه، تعهدي مالي است كه شوهر به هنگام وقوع عقد ازدواج پرداخت آن را به زن به عهده مي گيرد و مكلف است بلافاصله پس از ازدواج، هر لحظه كه زن مطالبه كند، آن را بپردازد .
در شمار بسياري از ازدواج ها ثابت شده كه طرفين ازدواج و حتي خانواده هاي آنان از چگونگي و فلسفه وجودي مهريه بي اطلاع اند يا ناخودآگاه از دانستن چند و چون واقعي مهريه طفره مي روند و اصطلاحاتي از قبيل مهريه را كي داده و كي گرفته را به كار مي برند. در واقع اكثر زوجين نسبت به حقوق خويش آگاهي ندارند و حتي در برخي موارد از عندالمطالبه بودن آن نيز بي خبرند. كيهان نيا در اين خصوص اشاره مي كند: به موجب ماده 1082قانون به مجرد عقد، زن مالك مهر مي شود و مي تواند هر نوع تصرفي بخواهد در اموال مرد بنمايد. در واقع عندالمطالبه يعني زن هر وقت اراده كند مهر او حال است .
اين مشاور به افزايش چشمگير مهريه در سال هاي اخير اشاره كرده و مي گويد: اين روزها در بعضي خانواده ها به اندازه تاريخ تولد مهريه مي شود و اين افراد، مهريه سنگين را ارزش دختر خويش تلقي مي كنند كه اين تفكري است بيمارگونه و تجربه نشان داده كه مهريه زياد، موجب دوام زندگي زناشويي نشده است .
اين افزايش مهريه در حالي است كه خبرگزاري مهر گزارش مي دهد: 3درصد از زندانيان كشور به دليل عدم پرداخت مهريه زنداني هستند. در اين گزارش آمده است: از ميانگين موجودي 140هزارنفر زنداني در كل كشور، حدود 3درصد از آنان به دليل عدم پرداخت مهريه و نفقه در زندان به سرمي برند.
نبي اكرم(ص) فرموده اند: ازدواجي استوار است كه در آن، مهريه كم باشد.
كيهان نيا درباره ميزان مهريه عنوان مي كند: ميزان مهريه بايد طبق عرف و عادت خانواده هاي دو طرف باشد. همچنين بايد رقمي معقول كه در خانواده ها متفاوت است تعيين شود و مهمتر اينكه ميزان و اندازه آن بستگي تام به قدرت و توانايي داماد دارد .
وي تأكيد مي كند: مهريه هرچند كم، بايد گرفته شود، در غير اين صورت خانواده عروس بايد حق طلاق را جزو شروط گذاشته تا در روز مبادا به كارشان بيايد.
اين مشاور مي افزايد: در صورتي كه داماد يا خانواده داماد هيچ يك از موارد فوق را نپذيرفت بهتر است اين وصلت انجام نشود زيرا عاقبت خوشي در پايان اين ازدواج نيست و عروس خانم بايد بداند با مرد زورگويي طرف است.
كيهان نيا در خصوص نقش مهريه در تداوم زندگي زناشويي مي گويد: مهريه گرچه در بروز اختلافات، طلاق را به تأخير مي اندازد ولي في نفسه قادر نيست كه يك زندگي نابه سامان را سرپا نگه دارد. رئيس مجتمع دادگاه خانواده در خصوص وضعيت مهريه به خبرگزاري مهر مي گويد:80 درصد زناني كه به دادگاه خانواده مراجعه مي كنند، با وجود اينكه ممكن است پشتوانه مالي نيز نداشته باشند اما به جهت اينكه اميدي به دوام زندگي ندارند، براي طلاق از همسر خود، مهريه  را مي بخشند.
كيهان نيا مي گويد: اگر زن ناسازگار و مرد ثروتمند باشد، مرد بي درنگ مهريه را مي پردازد و در غير اين صورت، مرد زن را مجبور به بخشش مهريه مي نمايد و اموال خود را قبل از بروز اختلاف به نام كس ديگري مي كند. وي با اشاره به اينكه مهريه يك ضرورت است اظهار مي كند: مهريه، امنيت خاطري براي زن است تا هرگاه شوهر اراده كند نتواند او را طلاق دهد زيرا زن فقط از اعياني ارث مي برد؛ بنابراين مهريه هرچند مختصر باشد، كمكي مالي براي زن است. اين مشاور خانواده اضافه مي كند: گاهي مهريه در تنگناها و به جان آمدن ها نقش اساسي بازي مي كند و تبديل به اهرمي براي جلب رضايت شوهر به طلاق مي شود. اين مشاور در پايان خاطرنشان مي سازد: آنچه يك زندگي زناشويي را سرپا نگه مي دارد، كمالات انساني طرفين، حرمت گذاشتن به روابط خانوادگي و تفكر و بالاخره استفاده از شيوه هاي صحيح حل اختلاف است.

جدول كاكورو
جدول شماره۲۰
005928.jpg
كاكورو مانند سودوكو، يك بازي جهاني است. اين بازي در سال 2005 مطرح شد و مدت كوتاهي طول كشيد تا توجه عامه مردم را به خود جلب كند. اين جدول، قبل از اينكه در روزنامه هاي ديگر مطرح شود، اولين بار در روزنامه گاردين به چاپ رسيد. ساختار كاكورو خيلي شبيه جدول كلمات است و مي توان آن را در هر سايزي طرح كرد و تنها تفاوت آن، اين است كه اعداد مورد نظر مرجع ندارند و با جمع اعداد احتمالي در هر ستون و سطر مي توان اعداد مورد نظر را پيدا كرد. اين جدول در بسياري از نقاط دنيا شناخته شده است و علاقه مندان آن معتقدند به زودي زود- مانند سودوكو- در همه جاي دنيا فراگير خواهد شد.
005877.jpg
روش حل جدول كاكورو
راه حل هاي زيادي براي حل اين جدول موجود است و همچنين تكنيك هايي كه به شما كمك مي كنند تا بتوانيد به راه حل دست پيدا كنيد. در اينجا مي خواهيم يك نمونه از حل جدول كاكورو را به شما نشان داده و نكته هايي را به شما گوشزد كنيم.
نكته اول: تركيب حداقلي اعداد- اين جدول اعدادي را در انتها و ابتداي هر سطر و ستون مشخص كرده است كه بايد با جمع اعداد احتمالي از 1 تا۹ بدون تكرار به عدد مورد نظر رسيد. بهترين روش براي حل جدول، جست وجوي خانه هايي است كه حداقل از جمع دو عدد حاصل مي شوند. معمولاً اين اعداد از دو خانه در جدول تشكيل شده است. به اعداد۳و 4 در جدول زير دقت كنيد. به طور مثال براي عدد 3، دو احتمال وجود دارد(2و۱)،(1و۲) (در ضمن مانند جدول سودوكو، از عدد صفر نمي توانيم استفاده كنيم).و براي عدد 4 سه احتمال(1و۳) و(3و۱)و(2و۲) وجود دارد كه احتمال(2و۲) پذيرفته نيست چون در حل جدول از عدد تكراري نمي توانيم استفاده كنيم.
به جدول زير دقت كنيد: احتمالات عدد۳ و احتمالات عدد۴ به شما كمك مي كند تا جدول را حل كنيد و احتمالات جدول، شما را محدودتر مي كند. براي عدد 7 در جدول پايين به طور نرمال مي توان احتمالات:
(5و۲)،(6و۱)يا(2و۵)،(1و۶) در نظر گرفت. از طرفي مي دانيم كه جمع عدد 3 (2و۱) يا (1و۲) است؛ پس قراردادن جمع اعداد(3و۴) و(4و۳) منتفي است.
نكته دوم: اعداد مشترك- متوجه شديم براي جمع اعداد۳ و۴ احتمالات(1و۲) و(2و۱) براي عدد۳ و احتمالات(1و۳) و(3و۱) براي عدد۴وجود دارد.عددي كه بين اين احتمالات مشترك است، عدد يك است.نكته: اعداد بالاي مربع نشان دهنده مجموع اعداد ستون افقي و اعداد پايين مربع نشان دهنده مجموع اعداد ستون عمودي است.
حل جدول شماره۱۹
005874.jpg


گزارش
جهانشهر
دخل و خرج
زيبـاشـهر
نمايشگاه
سلامت
شهر آرا
|  گزارش  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  زيبـاشـهر  |  نمايشگاه  |  سلامت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |