يكشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۸۵
فرهنگ
Front Page

از هرات تا فرات
004860.jpg
سارا طالبي زاده
از رصدخانه خواجه نصير وزير ايراني هلاكو مغول تا دامنه هاي سرسبز سهند را جستجو كرديم. اوحدي مراغه اي در باغ موزه اي آراميده بود و جام جم را زمزمه مي كرد:
دردسري مي دهيم باد صبا را
تا برساند به دوست قصه ها را
آن سوتر، سده ها طي شده بود، آشوزرتشت در پرستشگاه مهرش، با آئين لطيفي، زمزمه صلح و محبت سر داد و اين طرف، گنبدهاي مدور و سرخ و كبود، سر به آسمان مي سائيدند. گشتيم، چرخيديم و در زير باران، آن رحمت الهي به صداي نيايش درختان گوش سپرديم. گذشته پر افتخارمان را مرور كرديم و برگ برگ تاريخ را ورق زديم تا رسيديم، رسيديم به اين نقطه، به حال، به زماني كه در آن هستيم و به آينده اي كه براي فرزندانمان بر جاي خواهيم گذاشت.
به راستي، افتخار و زيبايي براي آنها باقي خواهد ماند؟
در شمال غربي ايران، آن جا كه در غرب، درياچه اروميه، از شرق، دشت هشترود و از جنوب جلگه مياندوآب، محدوده اي را تعيين مي كنند، باغ _ شهر زيبايي با آب و هواي معتدل قرار دارد كه ما را بر آن مي دارد كه فاصله ۶۰۷ كيلومتري از تهران را براي ديدن آن طي كنيم.
مراغه، يكي از شهرهاي تاريخي و قديمي ايران در منطقه آذربايجان شرقي است، شهري كه تاريخ واقعي بناي آن روشن نيست اما با استناد به دلايل و شواهد موجود، مي توان قدمت آن را به قبل از ميلاد مسيح، نسبت داد.
به نوشته دياكونف در سال ۷۱۵ قبل از ميلاد، ناحيه كنوني مراغه جز سرزمين دولت ماننا بوده و ايالت اوئيشويش ناميده مي شده است.
بطلميوس در قبل از ميلاد مسيح، اين شهر را جزء اقليم چهارم از اقاليم هفت گانه ربع مسكون شمرده و درياچه اروميه را به دليل واقع شدن در كرانه غربي مراغه، مارگيانه، خوانده است.
مارك آنتوان در سال ۳۶ قبل از ميلاد، از اين مكان، به نام فرائه تا، ياد كرده است و البته به اعتقاد احمد كسروي و پاره اي از مورخين، نام مراغه بي گمان از همان مآراوا يا مادآوا، به معناي جايگاه ماد، گرفته شده است.
به هر حال، علي رغم آنكه تاريخ اين باغ _ شهر زيبا در قبل از اسلام در هاله اي از ابهام قرار دارد، ولي در دوران پس از اسلام، تاريخي روشن تر و اطلاعات بيشتري از حوادث آن در دسترس است. آن گونه كه از ورق زدن صفحات تاريخ بدست آمده، مراغه در دوران سلجوقيان، شهري مهم، آباد و از مراكز علمي خاص بوده است كه در دوره ايلخانيان به اوج شهرت رسيده و پس از انتخاب به عنوان پايتخت توسط هلاكوخان، پله هاي ترقي و آباداني بيشتري را طي مي كند تا جايي كه مراكز علمي مشهور، رصدخانه و بزرگترين كتابخانه ها را از آن خود مي سازد.
مراغه با آن تاريخ پر افت و خيزي كه داشته، در زمان حال نيز، داراي پتانسيل هاي قوي از لحاظ قطب هاي صنعتي، فرهنگي و بويژه گردشگري است.
اين شهر، هم اكنون در هسته مركزي خود بافت قديمي ارزشمندي را داراست. وجود يكصد ابنيه تاريخي، در كنار دامنه هاي سرسبز سهند و آن اكوسيستم زيبا و بكرش، قطعا اين شهر ۲۳۰ هزار نفري را به يك اكوموزه باغ _ شهر تبديل كرده است، باغ _ شهري كه با دارا بودن عناصر كامل منشور توسعه پايدار _ تاريخ، طبيعت و انسان _ قطعا مي تواند، منبع درآمد ارزي مطمئني براي ما باشد.
نام مراغه هميشه با نام يكي از مراكز پژوهشي نجومي يعني رصدخانه خواجه نصيرالدين طوسي همراه است. اين مجموعه كه امروزه آثار كمي از آن باقي مانده در ۲ كيلومتري غرب اين شهر واقع شده كه طبق نوشته هاي تاريخي، در سال ۶۵۷ هجري قمري، ساختمان آن به دستور هلاكوخان و به همت خواجه نصير بنا شده كه ساخت اين بنا، ۱۵ سال به طول انجاميده است.
به امر هلاكو، كتب و اسباب و آلات علمي و نجومي بسيار كه از فتح بغداد بدست آمده، در اين برج، متمركز شده بود. اين بناي عظيم كه قطر آن ۲۲ متر و داراي ديواري به ضخامت ۸۰ سانتي متر و ارتفاع حدودا ۲۵ متر است، تا سال ۷۰۳ هجري قمري، آباد بوده، ليكن بر اثر بي توجهي حكام و زمين لرزه هاي سخت، به ويراني رفته است.
قطعا اين بنا، تنها يك مركز رصد ستارگان و نجوم نبوده، چرا كه شواهد تاريخي بيان مي دارد كه عظيم ترين كتابخانه جهان با ۴۰۰ هزار جلد كتاب در كنار يك مركز آموزشي جهت آموزش علومي همچون نجوم، رياضيات و فيزيك و همچنين سراي استادان _ كه مجموعه واحدهاي يافته شده در سطح تپه رصدخانه مراغه، ۱۷ واحد را نشان مي دهد _ قطعا يك مركز دانشگاهي و علمي معتبر در زمان خود بوده است.
آن سوتر، در ضلع جنوب غربي شهر، يكي از قديمي ترين بناهاي تاريخي، واقع شده است، بنايي كه جزء اولين بناهايي است كه در تزئينات آن تلفيق آجر و كاشي خودنمايي مي كند و آغازگر سبك رازي به شمار مي رود.
نام باني گنبد سرخ و تاريخ احداث آن را مي توان از كتيبه جبهه شمالي و نام سازنده آن را از كتيبه غربي ديد. طبق آنچه اين كتيبه ها بيان مي دارد، بناي گنبد سرخ در سال ۵۴۲ هجري به دستور عبدالعزيز بن محمود سعد يديمريس آذربايجان و بوسيله بني بكر محمدبن بندان بن المحسن معمار ساخته شده است. اين گنبد مربع شكل، متشكل از سردابه و اتاق اصلي است كه بر روي سكوي سنگي قرار دارد و بوسيله ۷ رديف پله، مي توان به آن دسترسي يافت. ۵پله در جلوي سكو واقع شده و پله ۶ و ۷ جز آستانه درگاه محسوب مي شوند. دخمه يا سردابه در ميان سكو واقع شده كه از جبهه شرقي مي توان به آن راه يافت.
سقف سردابه بر روي ديوارهاي جانبي و ستون مربع شكلي كه در وسط دخمه قرار دارد، استوار شده است. ورودي گنبد سرخ كه به سوي شمال باز مي شود و شامل درگاه بلند و زيبايي است كه آجركاري پر نقش و نگار ظريفي همراه با كاشي هاي فيروزه اي كه در آن زمان در معماري سلجوقي متداول گشته بود، زينت يافته است. اطراف اين آجركاري را كتيبه اي به خط كوفي احاطه نموده كه متن آن بيانگر نام باني اين گنبد است مجموعه تزئينات معلقي و آجركاري و كتيبه ها و نقش و نگارهاي گوناگون جلوه خاص به بنا بخشيده است.
آرامگاهي كه امروز تحت نام گنبد سرخ شناخته شده، طرحي پيچيده و دقيق، با تناسب و موزون است كه خود به منزله شاهكاري از هنر معماري است.
به محدوده مركزي شهر كه وارد مي شويم، دو برج زيباي تاريخي در حريم كاملا شهري _ كه البته با اعتبارات بخش خصوصي و به همت شهرداري مراغه در حال آزادسازي حريم آن هستند _ به فاصله ده متري از يكديگر واقع شده اند. برج شمالي، معروف به برج مدور كه طبق كتيبه كوفي بالاي سر در آن در ماه رجب سال ۵۶۳ هجري قمري ساخته شده و دومين فرار از قبرهاي ۵ گانه اين شهر است، نيز مانند ساير گنبدهاي مراغه در دو طبقه بنا شده است.
سردابه و اتاق فوقاني كه گويا طبقه زيرين آن، محل دفن اشخاص بوده، اما امروزه چيزي از آن باقي نمانده است. سر در ورودي برج مدور مانند گنبد سرخ داراي قاب و طاقي هلالي شكل است كه درگاه را احاطه نموده و در بالاي آن و هم چنين زير طاق هلالي كتيبه اي به خط كوفي با نقش هاي پيچيده از آجر و كاشي هاي فيروزه اي به چشم مي خورد. تزئينات كاشي و نقوش كه در بندكش بين آجرها به صورت مهره هايي با نقش الله و نقوش هندسي به كار رفته همه و هم امتياز خاصي به اين بنا داده اند.
در نقطه مخالف، در شمال غربي شهر مراغه، در كنار رود صافي چاي، يكي از بناهاي زيباي ساخته شده در قرن هشتم در زمان سلطنت ابوسعيد بهادرخان، پادشاه ايلخاني، خودنمايي مي كند.
وجه تسميه بنابر اساس آن چه كه از متون تاريخي برمي آيد، چنين است كه عارفي به نام نظام الدين احمدبن حسين الغفاري در زمان فرمانروايي سلطان يعقوب بن حسن آق قويونلو، هنگام مراجعت از حج، عمارتي در نزديكي اين بنا احداث و املاك و باغي جهت مصارف آن وقف نمود. به همين جهت اين عمارت و بناهاي وابسته در كنار برج مزبور، به نام غفاريه اشتهار يافته است. با توجه به وجود سه علامت چوب چوگان پشت به هم در پنجره هاي كاذب طاق نماهاي اطراف بنا كه احتمالا آرم خانوادگي امير شمس الدين قره سنقرالچر كسي منصوري از امراي ممالك مصر باشد كه در سال ۷۲۸ هجري قمري، حكمران مراغه بوده است.
به آرامگاه اوحدي هم سري زديم. مقبره اي در ميان باغي سرسبز با بناي يادبودي از سنگ و سيمان كه بر جلوه و صفاي محوطه افزوده بود. ركن الدين ابوالحسن مراغي مشهور به اوحدي مراغه اي، عارف و شاعر پارسي گوي صاحب مثنوي معروف جام جم است.
در جوار اين آرامگاه، در خيابان دانشسراي مراغه، موزه اي در سال ۱۳۶۴ شمسي بنا شده است.
اين موزه به علت اين كه، شهر مراغه در دوره ايلخانيان مقر حكومتي بوده است، عنوان موزه تخصصي ايلخاني را به خود اختصاص داده است. موزه مراغه، به منظور معرفي تاريخ هرات تا فرات با تمركز و انتقال صدها اثر برجسته و گردآوري مجموعه اي نسبتا كامل از انواع سفال، كاشي، سكه، فلز، شيشه و... به عنوان منبع مطالعاتي و پژوهشي در اختيار محققان و بازديدكنندگان قرار گرفته است.
مسجد ملارستم هم در قسمت جنوبي خيابان اوحدي در محل ميدان ملارستم قرار دارد. در ضلع شمالي مسجد دو در ورودي با سردري بلند واقع شده كه در حاشيه سر در از گچبري هاي شبكه اي و تزئينات هندسي ستاره اي شكل استفاده شده و كتيبه سنگ مرمري به چشم مي خورد.
البته تصور مي رود كه اين مسجد از نخستين بناهاي دوران شاه طهماسب يعني مربوط به اواسط قرن دهم باشد كه داراي ۳۵ ستون كه در پنج رديف قرار گرفته و تزئينات دلپذيري بر روي سر ستون ها وزير سقف انجام يافته است. روي صندوقه تيرهاي حمال و سرستون ها تزئينات نقاشي غني و پركاري صورت گرفته است.
طبقه فوقاني، در اصل تالاري ۶ ستونه است كه راه پله ورودي به آن از سمت حياط خلوت تعبير شده است. از عجايب اين بنا، وجود ستوني حداقل ۳ متري از مرمر خالص است كه بصورت يكپارچه تراش خورده و در همين قسمت بالكن مسجد قرار گرفته است. البته به گفته متوليان مسجد ملارستم، اين ستون، از بقاياي كلسيايي است كه زماني قبل از مسجد، در اين محل بنا شده بوده است.
مجموعه تاريخي نيايشگاه مهري (معبد مهر) و امامزاده معصوم در جنوب گورستان تاريخي روستاي بزرگ و سرسبز و رجوي، در ۶ كيلومتري جنوب شرقي مراغه قرار دارد. هر چند گورستان مزبور با سنگ قبرهاي مجاري شده، مي تواند خود يك مجموعه زيبا و ديدني به حساب آيد، ليكن معروفيت اين محل، بيشتر به سبب وجود بناي غار مانندي است كه زيارتگاه مردم محل به شمار مي رفته است.
معبد مهر، نيايشگاه مهرپرستان بوده، آييني كه پرستش خورشيد از اجزاي اصلي آن به شمار مي رفته آنقدر نفوذ داشته كه از ايران به اروپاي غربي هم رخنه كرده بوده است. برطبق اسناد موجود، بناي آن در زمان ساسانيان و اشكانيان و صرفا براي برگزاري مراسم خاص مهرپرستان پايه گذاري شده است. اما در دوره اسلامي اين محل به مسجد و مقبره ملامعصوم از علماي معروف مراغه در قرن سيزدهم هجري قمري تبديل گشته است.
البته بايد گفت كه در كمال تأسف، به دليل اينكه به گفته شهردار مراغه اين محل جزء حريم شهرداري نيست و به دليل كم توجهي و بي توجهي مسئولان ميراث فرهنگي، اين بنا، جدا از اينكه، تمامي كتيبه هاي آن به سرقت رفته، به محلي براي تخليه زباله، تبديل شده است!
كوه سهند و دامنه هاي آن در كنار باغات و مراتع زيبا و همچنين وجود منطقه فسيلي و سد خاكي علويان، از مشخصه هاي اصلي اكوسيستم مراغه است كه در صورت برنامه ريزي صحيح و ساماندهي اين جاذبه هاي دل انگيز، مي تواند قطب اكوتوريسمي قابل توجهي براي جذب گردشگر باشد.
منطقه فسيلي هم كه ارزش خاص خود را دارد. منطقه مراغه و گذرگاه سهند، به عنوان گذرگاه پستانداران اروپا به آسيا بوده است و گله هاي عظيم پستانداران اين منطقه بر اثر تصاعد گازهاي آتشفشان سهند، به طور دسته جمعي نابود شده اند كه هم اكنون بقايا و فسيل هاي فيل ها، اسب ها، زرافه ها و گوشتخواران از روي جمجمه، فك دندان و تزئينات سطح دندانها، قابل شناسايي است.
كاوش هاي علمي هم براي يافتن فسيل دايناسورهاي هفت ميليون ساله در اين منطقه فسيلي، پس از ساليان دراز، مجددا آغاز شده است. گفتني است كه منطقه فسيلي مراغه، از غني ترين مناطق فسيلي است كه شهرت جهاني دارد كه طي كاوش هاي پيش از انقلاب، بقاياي فسيل دايناسورها و ماموت ها به تعداد حدود ۲۵۰۰ نمونه از كشور خارج و در موزه هاي اروپا و آمريكا به نمايش گذاشته شده است.

گفت وگو
سفير ويتنام در گفت وگو با همشهري:
تورهاي گردشگري ويتنام و ايران در راه است

004854.jpg
حميد دهقان: كشور ويتنام در سال گذشته ميلادي (۲۰۰۵) با پذيرايي از حدود سه ميليون و پانصد هزار نفر جهانگرد نسبت به سال ،۲۰۰۴ رشدي معادل ۴/۱۸ درصد داشته است.
«نگوئين ون هي» (Nguyen Van Hy) سفير ويتنام در تهران، در گفت وگو با همشهري، با بيان اين مطلب گفت: با استفاده بيش از ۱۶ ميليون نفر از مردم ويتنام از تعطيلات سالانه خود و سفر به استانهاي مختلف اين كشور مبلغ ۳۰ ميليارد دونگ (واحد پول ويتنام) از صنعت گردشگري به دست آمده است.
وي افزود: به علت تلاش هاي روزافزون ويتنام در توسعه صنعت جهانگردي، سازمان جهاني جهانگردي (WTO) اين كشور را در رديف كشورهاي داراي بالاترين رشد ميزان جهانگردي معرفي كرده است، به طوري كه از سال ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۰۰ تعداد جهانگردان خارجي بازديدكننده از اين كشور ۹ برابر و ميزان مسافرت هاي داخلي مردم يازده برابر افزايش يافته و از اين بابت ۴ درصد توليد ناخالص كشور به اين صنعت اختصاص داده شده است.
سفير ويتنام گفت: ويتنام يكي از زيباترين كشورهاي آسياست كه در قلب و مركز آسياي جنوب شرقي واقع شده و در همسايگي كشورهاي چين، لائوس و كامبوج قرار دارد. سه هزار و ۲۶۰ كيلومتر از مساحت حدود ۳۳۰ كيلومتر مربعي آن به نوار ساحلي اختصاص يافته است.
وي افزود: وجود تنوع قومي حدود ۸۳ ميليون نفر جمعيت ويتنام در ۵۴ گروه نژادي با گستردگي فراوان فعاليت هاي فرهنگي، وجود آثار ارزشمند تمدن بشري ويتنام را به عنوان مقصدي دل انگيز و فرح بخش براي جهانگردان معرفي مي كند. علاوه بر اين ۳۰ پارك ملي و بيش از ۱۰۰ زيستگاه طبيعي گل و گياه، چشمه ها و آب هاي گرم معدني در مناطق ساحلي و كوهستاني و محيط هاي جذاب طبيعي براي علاقمندان مراقبت ها و درمان هاي پزشكي و آب درماني و برگزاري فستيوال هاي مختلف، سفري لذت بخش براي جهانگردان فراهم ساخته است.
سفير ويتنام اظهار داشت: صنايع دستي اقوام و نژادهاي مردم در روستاها و اقصي نقاط كشور كه سينه به سينه از نسل هاي گذشته به امروز رسيده، سوغاتي و خاطره به ياد ماندني و جاويدان براي هر جهانگرد محسوب مي شود.
وي افزود: دولت ويتنام و دست اندركاران توريسم كشور در سال جاري ميلادي (۲۰۰۶) برنامه هاي جهانگردي را براي پذيرايي از حدود ۵/۲۰ ميليون نفر جهانگرد خارجي و ويتنامي (۸/۳ ميليون جهانگرد و ۷/۶ ميليون گردشگر داخلي) فراهم ساخته اند كه با تحقق آن ۳۶ ميليارد دونگ درآمد حاصل خواهد شد.
004857.jpg
سفير ويتنام يادآور شد سازمان توسعه گردشگري، شركت هواپيمايي و خبرگزاري ويتنام و شركت هاي مسافرتي فعاليت گسترده اي براي جذب توريست به كشور دارند و در اين راستا با شركت در نمايشگاه هاي گردشگري مالزي، تايلند، جاتا در ژاپن و انگلستان و نمايش مسيرهاي گردشگري در آلمان، فرانسه، انگلستان، ژاپن، شمال اروپا، هنگ كنگ و استراليا جاذبه هاي كشور را به مردم جهان معرفي مي كنند.
سفير ويتنام در پايان از برقراري ارتباط نزديك تر سفارت ويتنام در تهران با مديران آژانس هاي مسافرتي ايران و ساير دست اندركاران صنعت جهانگردي خبر داد و افزود: در نشست هاي اعضاي سفارت با مديران آژانسهاي مسافرتي براي راه اندازي تورها و سفرهاي مردم دو كشور به ايران و ويتنام بزودي مردم دو كشور زيبا خواهند توانست از آشنايي با يكديگر بهره مند شوند.

ايران زيبا
فلك الافلاك؛ قلعه اي سركشيده به فلك
004851.jpg

قلعه فلك الافلاك در شهرستان خرم آباد استان لرستان يكي از مهم  ترين و معتبرترين آثار تاريخي ايران است كه در زمان ساسانيان احداث شده و همچنان استوار و باشكوه به جاي مانده است.
مردم خرم آباد اين قلعه را به دليل داشتن ۱۲ برج «قلعه ۱۲ برجي» ناميده اند. ديوارهاي قلعه از سطح خيابان هاي مجاور ۴۰ متر ارتفاع دارد. دو حياط، تالارها و اتاق قلعه، ديرزماني اردوگاه اسيران روسي، مدتي خزانه جواهرات بوده كه زماني هم به پادگان نظامي و بعد از كودتاي ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به بازداشتگاه زندانيان سياسي بدل شد و بالاخره از آبان سال ۱۳۵۴ به موزه مردم شناسي و مركز اسناد و مدارك تاريخي گرانبهايي تبديل شد.
هنوز هم قلعه فلك الافلاك در ياد و خاطره بسياري از مردم كشور به عنوان محل تبعيد و بازداشت عده زيادي از سياستمداران و دانشجوياني مانند دكتر ناظرزاده كرماني، محمد علي توفيق مدير روزنامه توفيق، خليل ملكي، محمود ژندي مدير روزنامه به سوي آينده، پرويز خطيبي مدير روزنامه حاجي بابا، باغچه بان، مهرداد بهار، صادق وزيري، ايرج نبوي و مرتضي كيوان ترس و وحشت در دل ها باقي گذاشته است.
امروز در موزه قلعه فلك الافلاك آثار ارزشمندي مربوط به دوره هاي پيش از تاريخ و دوره اسلامي و پيش از اسلام نگهداري مي شود و در كنار آن نمايشگاه عكسي از ديدني هاي استان لرستان، زينت بخش قلعه شده است.
ديدار از بخش هاي مختلف موزه و نمايشگاه عكس قلعه فلك الافلاك چند ساعتي به طول مي انجامد و هنگام غروب تماشاي شهر خرم آباد از بلنداي قلعه تاريخ گذشته مردم كوشا و زحمتكش لرستان را با همه حوادث تلخ و شيرين به ياد مي آورد.
وقتي آخرين اشعه هاي خورشيد فرو مي كشد، غروبي سهمگين قلعه را مي پوشاند. راستي غروب زندانيان قلعه فلك الافلاك چه غروب غم انگيز و دهشتناكي بوده است؟ در دامنه قلعه به تماشا مي ايستم، چراغ هاي ديوارهاي سر به فلك كشيده قلعه روشن مي شود، نورپردازي بديع احساس ديگري در تماشاگر به وجود مي آورد. قلعه مثل يك پلنگ وحشي، در بلنداي شهر آرميده است.

نگاه
موزه و جوانان؛ شعار روز جهاني موزه
فرهنگ موزه؛ فراتر از موزه داري
004863.jpg

سودابه قيصري
در اواسط كوچه شيرواني خيابان جمهوري، خانه اي قديمي وجود دارد كه يادآور دست هاي هنرمندي است كه مي رفت تا به فراموشي سپرده شود، اما به همت گروهي از علاقه مندان ميراث فرهنگي، در سال ۷۷ بازسازي و در كريسمس ۲۰۰۰ ميلادي افتتاح شد. بله، خانم كلارا آبكنار مينياتوريست ارمني اكنون به موزه تبديل شده است تا نام وي هميشه بر سردر خانه به يادگار بماند.
سال گذشته نمايندگي ايكوم (سازمان موزه هاي جهان) كار خود را آغاز و تفاهم نامه اي با سازمان گردشگري و ميراث فرهنگي به امضا رسيد تا خانه آبكنار به عنوان دفتر اين نمايندگي در اختيار آنان قرار گيرد. ايكوم يك NGO جهاني است كه هم زمان با يونسكو كار خود را شروع كرده و امسال شصتمين سال تولد خود را جشن مي گيرد. اين سازمان در جهت اشاعه فرهنگ موزه و موزه داري تشكيل و از نظر ساختار غيردولتي است.
در حالي كه غالب سازمانهاي وابسته به يونسكو نيز شكلي دولتي دارند ايكوم تلاش كرده تا مستقل و غيردولتي بماند. بانيان ايكوم بر اين عقيده اند كه موزه فقط فضايي بسته نيست كه اشياي خاص در آن قرار بگيرد. هر ميراث طبيعي، ميراث غيرملموس زنده، حتي افراد و گروهي كه با زبان و آئين خاص در منطقه اي زندگي مي كنند مانند اهالي كلورگان كه سفال را به شيوه اي خاص درست مي كنند، همه از نظر ايكوم موزه هستند.
محيط طباطبايي معاون اول كميته ايكوم ايران مي گويد: فرهنگ موزه به مفهوم تأسيس موزه نيست كه بگوييم موزه دار هستيم بلكه به مفهوم اين است كه فرهنگ موزه را درك مي كنيم يعني اين كه خانواده چه ارزشي دارد، گذشته چيست، حاصل گذشته چيست و چرا به آن احترام مي گذاريم و بايد در حفظ آن بكوشيم.
حفظ ساخته هاي دست همنوعان، نوشته ها و حرمت به هر آنچه حاصل فكر است، در مفهوم موزه و موزه داري شكل مي گيرد.
عليرضا قلي نژاد دبير اين كميته نيز گسترش فرهنگ موزه به مفهوم عام آن را هدف اصلي ايكوم مي داند و مي گويد: ايكوم هر سال يك شعار دارد كه محور فعاليت سالانه است و شعار امسال نيز موزه و جوانان است. بنابراين همه فعاليت هاي ما در سال جديد در جهت جلب توجه مخاطب نسل جوان و پيشنهاد براي برنامه  ريزي در اين جهت است.
محيط طباطبايي افزود: در هفته موزه ها سه برنامه در نظر داريم كه اولين آن جذب جوانان ۱۲ تا ۲۲ ساله براي جمع آوري كلكسيون است. ما اعلام مي كنيم كه اين جوانان مي توانند در طول تابستان كه زمان اوقات فراغت آنان نيز هست كلكسيون هاي خود را مرتب كرده و تا اول مهر به يكي از فرهنگسراها كه نام آن بعداً  اعلام مي شود، تحويل دهند. پس از ارزيابي، كلكسيوني واقعي كه فكري پشت آن باشد، انتخاب و به مناسبت روز كودك (۱۶ مهر) به برگزيدگان جوايزي مانند سفر خارجي و نمايش كلكسيون براي كودكان ساير كشورها اهدا مي شود. اين كلكسيون براي كودكان ساير كشورها اهدا مي شود. اين كلكسيون ها بايد ارزش مجموعه اي داشته باشند، منظور ارزش مالي نيست بلكه ارزش فرهنگي و فكري است. هدف از اين كار نيز تشويق به مجموعه داري است كه خود مبناي موزه داري در سطح جهان است. برنامه دوم، ميراث زادگاه است كه در آن به مونوگرافي محل تولد پرداخته مي شود. يعني شناسايي محل تولد مانند نام كوچه، سابقه كوچه؛ از نظر فرهنگي هويت زيستگاه فرد شناخته مي شود و باعث مي  شود افراد با نگاهي دقيق تر و متفاوت به محل زندگي خود بنگرند. از اين طريق فرد از ساكن محله به شهروند محله تبديل و دليل علاقه وي به محل زندگي و شاخصه هاي آن مشخص مي شود.
طباطبايي سومين برنامه را برگزاري نمايشگاه عكس اجداد اعلام كرد و افزود: معمولاً  افراد تا ۴ نسل بيشتر نمي توانند عكس داشته باشند كه با هدف احترام و ارزش براي گذشته، عكس اين افراد در نمايشگاه در معرض ديد عموم قرار مي گيرد.
قلي نژاد در پايان توضيح داد كه درآمد ايكوم از طريق دريافت حق عضويت اعضا و كمك هايي است كه دوستداران فرهنگ موزه به اين سازمان مي كنند.
سازمان ايكوم ايران امسال توانسته ميزباني يك اجلاس تخصصي را به عهده بگيرد كه اين اجلاس در آذرماه امسال برگزار مي شود.

سخن و سكوت
بخش يازدهم

پيامبر اكرم (ص) گفتاري فصيح و شيرين داشت و هنگام سخن گفتن تبسم مي كرد، نه بسيار كم سخن بود و نه پرگو. سكوت آن حضرت طولاني بود و بدون ضرورت حرفي به زبان نمي آورد. روزي به ابوذر فرمود: اي ابوذر هر چه را كه در آن تو را بهره نيست، ترك كن و به سخني كه فايده اي به حال تو ندارد لب مگشا و زبان خود را مانند پول خود كه در حفظ آن مي كوشي نگهداري نما. اي ابوذر اگر سخن گفتن نقره باشد،  سكوت طلا است.
گفتارش خالي از زوائد بود و در كلامش تكرار وجود نداشت. بسيار واضح و روشن صحبت مي كرد، نه بي جهت سخن را به درازا مي كشيد و نه بي مناسبت كلام را به اجمال برگزار مي كرد. نحوه اداي كلامش آرام و با فاصله متناسب بود، بطوريكه حاضرين امكان حفظ كلمات پربركاتش را مي يافتند. پياپي و بي قاعده سخن نمي گفت،  كلامش نيز مانند ساير حركات و سكناتش معتدل بود. جامع و كامل، بي كم و زياد سخن مي گفت. به همين جهت كلماتش جوامع الكلم و اظهارش فصل الخطاب بود. مي فرمود:« انا افصح العرب »من فصيح ترين عرب هستم. جملات و نيز خطبه هاي پيامبر كوتاه، ولي جامع بود. خود مي فرمود:
« اعطيت جوامع الكلم »خدا به من كلمات جامع داده است و به راستي كه قادر لايزال به او قدرتي داده بود كه در يك سخن كوتاه دنيايي از علم و حكمت را بيان مي كرد. اين قدرت در كلمات گهربار عطرآگينش عملاً نمايان است. البته او با هر كس نيز به اندازه درك و فهم و عقلش سخن مي گفت. جوهره صداي رسول خدا و آهنگ صدايش از همه مردم زيباتر بود.
كسي سخن او را نمي شنيد،  مگر اين كه محبت او در دلش جاي مي گرفت و متمايل به او مي شد، از اين رو قريش، مسلمانان را در دوران مكه« صباه »(شيفتگان و دلباختگان) مي ناميدند و مي گفتند: بيم آن است كه وليد بن مغيره دل به دين محمد بدهد و اگر وليد كه گل سرسبد قريش است دل بدهد، تمام قريش به او دل خواهد سپرد، مي گفتند:« سخنانش جادو است، بيش از شراب مست كننده است. »فرزندان خويش را از نشستن با او نهي مي كردند كه مبادا با سخنان و قيافه گيراي خود آنها را جذب نمايد. هرگاه پيغمبر(ص) در كنار كعبه در حجر اسماعيل مي نشست و با آواز بلند قرآن مي خواند و يا خدا را ياد مي كرد، انگشت هاي خويش را در گوش فرو مي كردند كه نشنوند، مبادا تحت تأثير جادوي سخنان او قرار گيرند و مجذوب او گردند، جامه هاي خويش بر سر مي كشيدند و چهره خويش را مي پوشاندند كه سيماي جذاب او آنها را نگيرد، لهذا اكثر مردم به مجرد شنيدن سخنش و ديدن قيافه و چشيدن حلاوت الفاظش به اسلام ايمان مي آوردند.(۱)
درباره سكوت پيامبر(ص)، علي(ع) فرمود: سكوت آن حضرت در چهار چيز بود: در تفكر، تقدير، حلم و حذر.
تفكرش درباره دنياي فاني و عالم باقي بود.
در تقدير و اندازه گيري برآن بود كه همه مردم را به يك چشم ببيند و به گفتار همه به يك نحو گوش دهد.
صبور و بردبار بود، به طوريكه از چيزي خشمناك نمي شد و از چيزي متنفر نمي گشت.
حذر و پرهيزش در چهار چيز خلاصه شده بود:
اول اينكه به كارهاي خير چنگ مي زد تا ديگران به او اقتدا كنند.
دوم اينكه از كارهاي زشت دوري مي كرد تا مردم نيز از آن پرهيز نمايند.
سوم: در جايي كه مي خواست درباره اصلاح امتش مطالعه و فكر كند.
چهارم: در جايي كه مي خواست دست به كاري زند كه خير دنيا و آخرتش در آن باشد.
پانوشت:
۱- شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج ،۲ چاپ بيروت، ص ۱۲۰

|  ادبيات  |   اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   فرهنگ   |   ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |