ضلع سوم مثلث دايي و دادكان
چه كساني بايد پاسخگو باشند
|
|
عكس :آرشيو همشهري جوان
مهدي صارمي فر
msaremif@Hamshahri.org
مجري برنامه «نود» بارها و بارها پس از نتايج بد و عملكردهاي اشتباه ميرزاپور، ضمن اين كه خودش هم به بازي با پاي بد ميرزاپور اذعان كرده، مي گفت كه الان نبايد از ميرزاپور انتقاد كرد. مگر ۶ ماه قبل از آغاز جام جاني از اليوركان انتقاد نشد و جاي او عوض نشد؟ اگر آن روزها ريشه انتقاد از فدراسيون توسط يار دوازدهم زده نمي شد، ما چنين عملكردي را درون دروازه تيم مان مي ديديم؟
اين روزها اجاق انتقاد از فدراسيون فوتبال و تيم ملي حسابي گرم است و هر كسي به نوبه خود هيزمي را به اين آتش اضافه مي كند، اعم از مطبوعات ورزشي و مطبوعات سياسي، اجتماعي و البته رسانه ملي كه بايد برآيند افكار عمومي جامعه باشد كه در اين مورد هست. نيمه شب روزهاي گذشته، برنامه« يك جام يك جهان» از شبكه سوم سيما به بحث و نقد عملكرد تيم ملي فوتبال كشورمان در جام جهاني اختصاص داشت.
استاد اردشير لارودي، محمد مايلي كهن، حسين شعباني و امير حاج رضايي حرف هايشان را با جسارت و رك گفتند و البته انتقادات واردي هم داشتند. اصرار رضا جاوداني، مجري برنامه به رك بودن كارشناسان هم نكته جالبي بود. اشاره مايلي كهن به علل دعوت نشدن ايمان مبعلي به تيم ملي در عين شايستگي و اشاره حاج رضايي به اين كه تيم ملي از روي نيمكت اداره نمي شده و از پشت پرده و در فدراسيون بوده كه تصميم هاي اصلي گرفته مي شد، حرف هاي قابل تأملي هستند كه بارها به آن اشاره شده بود، اما براي اولين بار بود كه از رسانه ملي پخش مي شد، كه اين شفاف سازي ها بسيار خوب و عالي هستند.
آن چيزي كه كارشناسان متفق القول چه در اين برنامه و چه در مطبوعات به آن اشاره مي كنند، نقش دايي و دادكان در باخت هاي ملي است. فدراسيون فوتبال ما با شيوه هيأتي اداره مي شود؛ شيوه اي كه در آن «قدرت» رئيس فدراسيون حرف اول را مي زند.
مهاجم تيم ملي ما هم با نفوذي كه در فدراسيون دارد، به قول محمد مايلي كهن از رانت استفاده مي كند؛ لباسهاي تيم هاي ملي در مقاطع مختلف را شركت توليدي لباس دايي تأمين مي كند. در اين جا قصد نداريم راجع به روابط پشت پرده فدراسيون مخصوصاً دايي و دادكان صحبت كنيم.
زمان ،اين مسائل را روشن مي كند، همان طور كه امروز داريم از رختكن تيم ملي فوتبال در بازي ايران- آلمان در جام جهاني ۱۹۹۸ صحبت مي كنيم. كارشناسان مسائل فوتبال و آگاهان از پشت پرده فدراسيون به موقع در اين موارد صحبت كرده و مي كنند.
اما در اين جا قصد داريم در مورد ضلع سومي از اين مثلث صحبت كنيم كه به اندازه دو ضلع ديگر مقصر است و بايد پاسخگو باشد: رسانه هاي بده بستانكار با فدراسيون دادكان.
هفته گذشته سالروز وفات دكتر علي شريعتي، از معلمان بزرگ انقلاب بود. از يكي از مفاهيمي كه ايشان در درس ها و سخنراني هايشان به كار مي بردند، استفاده مي كنيم: مثلث زر، زور و تزوير. شايد در نگاه اول خنده دار باشد؛ اما كافي است كه بيشتر در اين زمينه تأمل كنيم. نقص در هر كدام از اضلاع اين مثلث موجب نقص عملكرد اين مثلث شوم مي شود.
اگر سيستم اداره فدراسيون و محمد دادكان در اين ميان نماد قدرت باشد و علي دايي با نفوذي كه دارد و فدراسيون منبع تأمين مالي او و شركت توليدي پوشاكش باشد، ضلع سوم، بازوي رسانه اي فدراسيون فوتبال است. «عادل فردوسي پور» نماد اين ضلع است كه حمايت هاي بي مورد و بي دليل او در رسانه ملي، نقش انكار نشدني در اين ميان دارد.
عادل فردوسي پور در حالي در پايان بازي ايران با آنگولا صحبت از بحث كارشناسي و بررسي دلايل باخت تيم مي كند كه فراموش كرده خودش چند ماه پيش ريشه همه اين بحث هاي كارشناسي را سوزاند.
امروز كارشناسان ما چه مي توانند بگويند؟ سالهاست كه ما بعد از باخت از كارشناسان مي پرسيم «چرا؟» و آنها مي گويند: چون فوتبال ما زير ساخت ندارد، چون ما بايد در دوره پايه يك ميليون نفر را آموزش دهيم تا ۱۰ سال بعد از دل آن ۲۵بازيكن ملي پوش در بيايد، چون ليگ حرفه اي نداريم، چون استقلال و پرسپوليس استاديوم ندارند و... . ۱۳ سال است، از سال ۱۹۹۳ كه در قطر باختيم، همين حرفها را مي زنيم و مي شنويم.
واقعاً چه فايده اي عايدمان شده؟ بحث كارشناسي آن زمان بايد انجام مي شد كه تيم هنوز به جام نرفته بود و فرصت كافي براي هر تغيير و جا افتادن آن بود؛ كاري كه كره اي ها بعد از بازي با عربستان كردند و حالا دارند نتيجه اش را مي بينند؛ كاري كه ما از آن غافل مانديم.
آقاي عادل فردوسي پور فراموش كرده است كه روزي كه در تورنمنت ال جي، ايران به مقدونيه باخت و نوك تيز پيكان انتقادات مطبوعات به سوي برانكو بود، با اين ادعاي ناموجه كه برانكو تيم را به جام جهاني برده و با فوتبال ما آشناست و بايد در جام جهاني روي نيمكت تيم ما بنشيند، از او حمايت كرد.
او در آن قسمت يكي از پربيننده ترين برنامه هاي تلويزيون، تصاويري از پيروزي هاي ۳ سال پيش تيم ملي در بازي هاي آسيايي چين را نشان داد و گفت كه اين پيروزي ها را برانكو برايمان آورده است. در حالي كه تيم ما روز به روز بدتر و بدتر مي شد، مثال از بازي هاي پكن آورده مي شد. ريشه بحث هاي كارشناسي از همان جا زده شد.
۵سال پيش، در مقدماتي جام جهاني ۲۰۰۲ كره و ژاپن در بغداد با عراق بازي كرديم. اشتباه فاحش ميرزاپور در بازي با پا، باعث گل خوردن تيم ما از عراق شد. بعد از ۵ سال دوباره از همان جايي گل خورديم كه سابقه داشت: يعني بازي با پاي ميرزاپور.
در حالي كه به نظر مي رسد مربي اي كه توسط دادكان در تيم ملي گنجانده شده تا نظرات او را به مربي منتقل كند و رابط دادكان و تيم ملي باشد و ديگر مربي دروازه بانها كه برانكو بارها گفته مهره شانس من است و به خاطر خرافاتي بودن مربي در تيم جاي دارد، كاري جز مسافرت و گرفتن عكس يادگاري در تيم ملي نداشته اند وگرنه ۵ سال زماني كافي براي ياد گرفتن بازي با پاست.
اما عادل فردوسي پور بارها و بارها پس از نتايج بد و عملكردهاي اشتباه ميرزاپور، ضمن اين كه خودش هم به بازي با پاي بد ميرزاپور اذعان كرده، مي گفت كه الان نبايد از ميرزاپور انتقاد كرد. مگر ۶ ماه قبل از آغاز جام جاني از اليوركان انتقاد نشد و جاي او عوض نشد؟ اگر آن روزها ريشه انتقاد از فدراسيون توسط يار دوازدهم زده نمي شد، ما چنين عملكردي را درون دروازه تيم مان مي ديديم؟
اما چرا عادل فردوسي پور و ديگران چنين كمپين عظيم تبليغاتي را به راه انداختند؟ اگر ريشه بحث هاي كارشناسي، آن زمان سوزانده نمي شد، آيا ما يك مربي ترسو و بي دل و جرأت كه نخواست حتي ۴۵ دقيقه ريسك كند را روي نيمكت تيم ملي مان مي ديديم؟ آيا يك مربي درجه يك دنيا مي پذيرفت كه در بست و چشم و گوشه بسته، حرف گوش كن دادكان و دايي باشد؟ آيا يك مربي با كلاس جهاني، حاضر مي شد كه اين طور با آبرويش بازي كند؟
اين يك واقعيت است كه بزرگ ترين جايي كه برانكو در تمام عمرش به آن رسيده، نيمكت تيم ملي ايران است و او حاضر بود هر جور كه شده اين نيمكت را حفظ كند.
باخت ما از مكزيك هم از همين جا ريشه مي گيرد. او آن قدر از نتيجه نيمه اول راضي بود كه نيمه دوم بازي را بست تا بعدها هر جا كه رفت، بگويد كه من با تيم آماتور ايران، مكزيك، تيم چهارم رنكينگ فيفا را متوقف كردم. از طرف ديگر فدراسيون هم مي دانست كه هيچ مربي ديگري در كلاس بالاتر از برانكو راضي نمي شود كه اين طور چشم و گوش بسته حرفش را گوش بدهد.
اما اين جا فدراسيون نياز به كمپين تبليغاتي داشت تا به همه بفهماند كه برانكو بهترين گزينه براي نيمكت تيم ملي است. اين جا عادل فردوسي پور و برنامه پربيننده نود بهترين گزينه بود.
تهيه كننده برنامه نود، بارها به فدراسيون فوتبال اجازه داده كه براي پياده كردن اهدافش از رسانه ملي استفاده كند. زماني كه همه مي دانستند در پرونده نفت- راه آهن، فدراسيون چطور خلاف نص قانون عمل كرده و حق تيم نفت پايمال شده، با پافشاري به اين كه بازي تكراري نفت و راه آهن برگزار شود، و گزاره هايي از اين قبيل، موضوع را لوث كرد و زمينه هاي پايمال شدن حق نفت را ايجاد كرد.
در حالي كه خودش در تماس تلفني با يكي از ورزشي نويس ها بعد از برنامه گفته بود كه تحت فشار فدراسيون است و مي داند حق با نفت است!
يكي از كارشناسان سابقاً پايه برنامه نود، آقاي... كه مدتها خبري از او در تلويزيون نبود، بارها گفته بود كه در برنامه نود، كارشناسان چندان اجازه انتقاد از فدراسيون و دادكان و تيم ملي را نداشتند.
حتي روابط قوي دادكان و فردوسي پور باعث شده بود كه برنامه نود به تريبون پاسخگويي فدراسيون به مطبوعات و منتقدانش تبديل شود و جالب اين كه شرط دادكان براي شركت در بحث ها هميشه اين بود كه آخر از همه صحبت كند و با هيچ كدام از منتقدين گفت وگو نكنند و پس از حرف هاي آنها، به آنها جواب دهد!
عادل فردوسي پور، نماد جريان بازوي رسانه اي فدراسيون است. بازويي كه ضلع سوم مثلث فاجعه بار تيم ملي ما در جام جهاني بود. ديگراني هم بودند كه در اين بين مقصر ند. از بعضي از مجري هاي تلويزيون گرفته تا بعضي مطبوعات.
رابطه گزارشگران فوتبال ما با اصحاب ورزش جاي تامل بسيار دارد. برخي از گزارشگران تلويزيون از رانت گزارشگري استفاده مي كنند تا با مديريت تيم هاي ليگ برتري زد و بند داشته باشند. در اين مورد «عادل فردوسي پور» يكي از پاك ترين مجريان و گزارشگران ورزشي است.
اما مثلاً آقاي ... كه براي تيم ليگ برتري «ص» كليپ مي سازد، يا براي تيم ليگ برتري «ف.» بروشور طراحي مي كند، يكي از عوامل اين غفلت ها در صدا و سيماست.
از طرف ديگر، بعضي از روزنامه هاي رنگي ورزشي هم بايد به خاطر حمايت هاي مشكوك خود از فدراسيون پاسخگو باشند. روابط خاص فدراسيون با بعضي رسانه ها بايد آشكار شود و بازوهاي بزرگ و كوچك رسانه اي دادكان را نبايد فراموش كرد.
|