رسانه ها و ورزش
فوتبال و امواج رسانه اي
محمدرضا منصوريان
|
|
نقش ارتباطات و رسانه ها در توسعه ورزش، امروزه انكارناپذير است. ما در جهاني زندگي مي كنيم كه مي توانيم همه چيز را در همه وقت براساس نياز به آن پديده به دست آوريم. خوشبختانه سير تحولات و پيشرفت هاي ارتباطي نيز به گونه اي است كه در سال هاي آيند با توجه به توسعه فنون و علوم امكان دسترسي و دستيابي به دستاوردهاي اطلاعاتي روزانه افزون تر خواهد شد.
برگزاري بازي هاي جام هجدهم جهاني فوتبال در آلمان و پوشش گسترده رسانه اي آن به ما نشان داد كه زندگي انسان معاصر بر اثر نفوذ رسانه ها با بحراني عظيم روبه رو است مانند امواجي كه مرتباً در جريان است و چنانچه نتوان استفاده بهينه و مناسبي از آن داشت، حتي مي تواند از احتمال فاجعه يك جنگ اتمي هم خطرناك تر و تهديد كننده تر باشد.
به شكل ظاهري عملاً تسهيلات و خدماتي كه توسعه ارتباطات در جهان معاصر به وجود آورده نشانه هايي از نوعي خدمات ويژه است كه در بدو امر زندگي و آسايش بشريت را به مرحله كمال رسانده است، اما در كنار آن آسيب هاي جدي و خطرناكي را هم به همراه خود دارد كه چنانچه درباره آن تجزيه و تحليل درستي صورت نپذيرد، اساساً مي تواند به همان ميزان خساراتي را به نسل كنوني وارد سازد.
هر شهروند صد روز در سال را كه در يك عمر تقريباً طبيعي نزديك به ثلث زندگي اوست در تماس با وسايل ارتباط جمعي مي گذراند. خطر اينجاست كه انسان (خواننده، شنونده، تماشاگر) طي اين بيست و پنج سال از زندگي خود مطالبي را جذب مي كند و اصوات و تصاويري را به ذهن پذيرا مي شود كه اغلب داراي كيفيتي متوسط اند و هرگز نابغه، هنرمند يا متفكري را كه شايد ممكن بود از او به وجود آيد پديد نخواهند آورد. عجيب اينجاست كه پس از هزاران سال كه بشر تا سرحد ابتذال بر دانش محدود و راكد خود مي انديشيد و مغز مي فرسود، اينك ناگهان سيل امواج رسانه اي است كه اذهان و انديشه ها را در خود غرقه مي دارد و دنياي امروز انسان را فرا گرفته است.
براي تجربه كردن پيروزي وسايل ارتباط جمعي بر تمدن جديد و حضور همگاني رسانه ها، لازم نيست كه تا سال هاي دور در انتظار بمانيم. از همين امروز مي توان پي برد به اين كه نيروي رسانه اي نيز مانند صنعت و اتومبيل و شهرنشيني، شاهد پيشرفت هاي بزرگي است كه سراسر تلاش نسل هاي آينده را براي مبارزه با مضار و مشكلاتش به خود مصروف خواهد داشت. اين گونه زيان هاي رسانه اي از هم اكنون به روشني ظاهر مي شود و با مقدار و نيز با كيفيت آن مربوط است.
حجم اطلاعات به حدي رسيده است كه مغزها و زندگي انساني را آلوده و تباه سازد،همچنان كه تفاله ها و مدفوعات صنايع، موجب آلودگي طبيعت است. زيرا آنچه در زبان بوم شناسان آلودگي نام گرفته، عبارت است از توليد ماده يا موادي به مقدار زياد كه بسته شدن حلقه تحويل و بازگشت آن به طبيعت ميسر نيست. يعني طبيعت قادر نيست آنها را دوباره جذب كند و به طور طبيعي مورد استفاده قرار دهد. مواد پاك كننده و رنگ زداي صنعتي رودخانه ها را فرامي گيرد و آنها را به صورت كف آلوده درمي آورد و ماهي ها را مي كشد. د.د.ت خاك و سپس نباتاتي را كه از آن مي رويد و سپس گوشت احشامي را كه از آن تغذيه مي كنند تباه مي كند.
تفكر مستقل
جامعه شناسان بحق شكايت دارند از اين كه نزديك به ۶۰ درصد از شهرنشينان هرگز كتابي نمي خوانند، اما اگر زماني را كه به وسايل ديگر ارتباط جمعي اختصاص مي يابد در نظر بگيريم مي بينيم كه وجود همان ۴۰ درصدي كه هنوز كتاب مي خوانند، خود معجزه اي است. در زندگي حرفه اي نيز جريان اطلاعات سيل آساست. كارمندان محكومند به اينكه از مجلات تخصصي تا گزارش ها و يادداشت هاي فني داخلي و نتايج بررسي ها و تحقيقات، همه چيز را بخوانند و جذب كنند. در بحبوحه جام جهاني فوتبال ديديم كه نه فقط مقدار اطلاعاتي كه از سوي رسانه هاي مثلاً تخصصي بر سر ما مي بارد بيش از اندازه بسيار است، بلكه كثرت دفعات ريزش اين آبشار نيز از حد بيرون است. چه احتياجي است به اين كه همه روز از آنچه رخ مي دهد و هر ساعت از وضع خواب و خوراك فلان بازيكن يا مربي اطلاع يابيم؟
اغلب اطلاعاتي كه به اين شكل جذب مي شوند نفهميده باقي مي مانند و با اطلاعات و پيام هاي جذب شده ديگر در ارتباط نمي آيند و در نتيجه نمي توانند به كمك آنها روشن شوند و در مغز طبقه بندي نمي شوند و نمي توانند تفكر يا بحثي را ياري كنند.
مغز چنان سرگرم بلعيدن اطلاعات است كه ديگر فرصت نمي كند اطلاعات اخذ كرده را تحليل كند و افكار جديدي خاص خود پديد آورد. به اين ترتيب ما در معرض خطر آنيم كه ديگر توان و بخصوص فرصتي براي تفكر مستقل نداشته باشيم.
ظهور واكنش هاي سالم
خوشبختانه بد بينان هرگز كاملاً درست نمي بينند. بشريت توانسته است بر طاعون و هيتلريسم پيروز شود و چه بسا كه بتواند خود را از غرق شدن در گرداب تبليغات و وسايل ارتباط جمعي نيز حفظ كند. زيرا هر قدر سطح تعليم و تربيت بالاتر رود، امكانات براي ظهور و واكنش هاي سالم افزايش خواهد يافت.
يكي از راه هاي كاوش آينده، پي بردن به اين نكته است كه رابطه اشخاصي كه امروز صاحب نفوذترين افكارند، نسبت به وسايل ارتباط جمعي چگونه است؟ اشتياق مردمي در استقبال از بازي هاي جام جهاني فوتبال نشان داد كه با عادي ترين آموزش هاي سنجش هوش مي توان فهميد كه شايد ظرف ۱۰ تا ۲۰ سال آينده علاقه ها و سليقه هاي عمومي را مي توان به چنين فضايي نزديك تر كرد.
در حال حاضر در ارتباط با نقش و اهميت انعكاس ورزش در رسانه هاي همگاني ما دو نگاه كلي وجود دارد. اول اينكه نگراني عمده كساني كه به نتايج اجتماعي حضور و نقش ورزش در رسانه ها توجهي دارند متوجه كودكان و نوجوانان است. آمارهاي موجود نشان مي دهد كه كودك ايراني تا قبل از آنكه به كودكستان وارد شود بيش از ۳ هزار ساعت برنامه هاي ورزشي را در تلويزيون تماشا كرده است و هنگامي كه پس از پايان تحصيلات از دانشگاه خارج مي شود تعداد ساعاتي كه جلوي صفحه تلويزيون گذرانده و يا به مطالعه روزنامه ها و مجلات تخصصي ورزشي پرداخته، از ساعاتي كه در كلاس درس بوده حداقل دو برابر بيشتر است. خطرات اين موضوع غيرقابل انكار و سزاوار نگراني است.
برخي ديگر پوشش گسترده ورزش در رسانه ها را منشأ اثراتي سودمند مي دانند. اين گروه معتقدند كه رسانه ها مي آموزند، مطلع مي كنند و اذهان را مي گشايند و كودكان و نوجوانان را شاداب تر و اجتماعي تر مي سازند و حتي معتقدند كه از انگيزه هاي متجاوزانه و خشونت خود رهايي مي يابند. با توجه به اين وضعيت اگر بخواهيم از حالات غيرعادي موجود دور بمانيم و به اعتدال لازم برسيم، بايستي در جهان وسايل ارتباط جمعي امروز حكمت عملي جديدي پديد آوريم كه آموختن و به كار بستن آن براي عموم مردم از بسياري كارهاي ديگر مفيدتر باشد. با پذيرفتن انضباطي جديد مي توان اميدوار بود بتوانيم راههاي فراواني پيدا كنيم كه ذهن از امواج عظيم اطلاعات لذت برد و در عين حال از خطر غرقه شدن در آن، در امان باشد. قبل از هر چيز بايد قيود و زنجيرهاي عادت را درهم شكست. هيچ چيز خطرناك تر از عادات روزانه اي نيست كه بر هم انباشته شده اند. هر يك از ما از روي عادت و بعضاً علاقه به صورت روزانه و تكراري روزنامه و نشريات ورزشي زيادي مي خوانيم و يا به تماشاي برنامه هاي مختلف ورزشي در تلويزيون مي نشينيم كه جز اندكي از آنها، برايمان ضروري نيست. اگر بخواهيم كه به سر حد بلاهت نزديك نشويم، بايد واكنش سالم اراده خود را كه مي خواهد تجربه اي نارضايت بخش را فوراً متوقف كند، پرورش دهيم.
|