موتورسيكلت ها به هواي تهران آسيب جدي وارد مي كنند
اين راكبان بي ملاحظه
ياسين نمكچيان
|
|
قوانين موتور سواري
سال هايي نه چندان دور اگر موتورسواري از خيابان هاي شهر مي گذشت و كلاه ايمني بر سر داشت خيلي ها انگشت اشاره را سمت راكب موتور مي گرفتند و با لبخندي معني دار بدرقه اش مي كردند.
شايد سال هايي نه چندان دور نصب پلاك در عقب موتورسيكلت ها چندان مفهومي نداشت و موتورسواران بي هيچ توجهي به تابلوهاي راهنمايي و رانندگي و سوت ممتد پليس خيابان ها را برعكس مي رفتند، اما از دو - سه سال پيش طرح برخورد با موتورسواران در تمام مناطق تهران به اجرا درآمد. ماموران پليس راهنمايي در كنار چند مامور يگان ويژه و ماشين هايي كه به كفي سفيدرنگي بسته شده بودند اين اجازه را از راكبان موتور مي گرفت كه بدون كلاه ايمني و بدون همراه داشتن گواهينامه و نصب پلاك تردد كنند.
حادثه خبر نمي كند، ولي مي توان از وقوعش پيشگيري كرد. سال ها پيش هنگامي كه فيلم هويت روي پرده نقره اي جا خوش كرده بود، در صحنه هاي آغازين فيلم، تصادف منجر به ضربه مغزي و فراموشي موتورسوار به تصوير كشيده شد.
اهميت كلاه ايمني روشن بود. اصلاً از همان روزهاي اول اختراع آن حفظ سلامتي و ايمني شعار استفاده از كلاه ايمني بود. زمان گذشت و پس از همه آن سال ها وضعيت حركت در كلانشهرها به ويژه تهران دچار اختلالاتي است كه جز به اهتمام شهروندان بهبود نمي يابد. حركت بين هزاران موتورسيكلت و خودروهاي فلزي در پايتخت، اين روزها براي سرنشينان خودروهاي بسياري به يك كابوس واره تبديل شده است.
هنگامي كه موتورسواران مانند هنگ نظامي بدون نظم با صداي گوشخراش و توليد آلودگي فراوان سرچهارراه منتظر مي مانند فيلم هاي وسترن در حافظه تداعي مي شود.
چهارراه و خيابان اصلي ندارد، اين هنگ بي نظم با آلاينده هاي صوتي و تنفسي همه جاي شهر را پر كرده اند. اگر خيابان فرعي يا پياده رو، لحظه اي زير چرخ موتورسواران نباشد بوي آرامش شامه شهروندان را پر خواهد كرد، ولي روي دادن چنين لحظه اي يك رويا بيش نيست.
موتورسيكلت هاي تهران همه جا به چشم مي آيند. صدايشان از پشت پنجره آشپزخانه يا اتاق خواب، داخل خانه مي خزد و با راندن در كوچه ها و پياده روها آرامش را از شهروندان مي ربايد.
آن طرف مرزها، كشور چين با جمعيتي چند برابر ايران خيابان هايش را زير چرخ موتورسيكلت ها نينداخته است. شايد رعايت موازين و مصالح زيست محيطي به كارخانه هاي مونتاژكاري يا توليدي اجازه ندهد موتورسيكلت در زندگي مدرن شهري يك وسيله حمل و نقل شخصي به حساب آيد. پرداختن به اين كه اين وسيله چرا و براي چه كساني ساخته شده در اين مجال نمي گنجد، ولي آنچه زندگي شهري ما ايرانيان را با خطراتي مواجه مي كند كه في نفسه مي تواند وجود نداشته باشد برمي گردد به برنامه ريزي ما و راه هاي درآمدزايي.
كلاهي كه برداشته نمي شود
سال هايي نه چندان دور اگر موتورسواري از خيابان هاي شهر مي گذشت و كلاه ايمني بر سر داشت خيلي ها انگشت اشاره را سمت راكب موتور مي گرفتند و با لبخندي معني دار بدرقه اش مي كردند.
شايد سال هايي نه چندان دور نصب پلاك در عقب موتورسيكلت ها چندان مفهومي نداشت و موتورسواران بي هيچ توجهي به تابلوهاي راهنمايي و رانندگي و سوت ممتد پليس خيابان ها را برعكس مي رفتند، اما از دو- سه سال پيش طرح برخورد با موتورسواران در تمام مناطق تهران به اجرا درآمد.
ماموران پليس راهنمايي در كنار چند مامور يگان ويژه و ماشين هايي كه به كفي سفيدرنگي بسته شده بودند اين اجازه را از راكبان موتور مي گرفت كه بدون كلاه ايمني و بدون همراه داشتن گواهينامه و نصب پلاك تردد كنند.
ترس از توقيف موتور و جريمه هاي سنگين در طول اين سال ها بسياري از موتورسواران را وادار كرد كه پشت چراغ قرمز بايستند و حتي در گرماي پرحرارت تابستان كلاه از سر برندارند و تا رنگ قرمز چراغ ها سبز نشود راه را ادامه ندهند.
اين طرح اگرچه بسياري از موتورها را در پاركينگ كوهك و خليج متوقف نگه داشت و مشكلات زيادي را براي موتوسواراني كه نان خانواده را با موتورهايشان تامين مي كردند به وجود آورد، اما پشت سر گذاشتن همه مشكلات آن روزها نتيجه اجراي همان طرح هاست.
امروزه كمتر پيش مي آيد موتورسواران بدون كلاه ايمني حركت كنند و يا خيابان هايي را كه تابلوي ورود ممنوع بر ورودي آنها نصب شده، دوطرفه فرض كنند.
طرح برخورد با موتورسواران متخلف در طول سال هاي گذشته همواره به اجرا درآمد و تنها در دوره هايي از شدت سختگيري ها كاسته شد.
هر موتورسيكلت يك خودروي فرسوده
كارشناسان محيط زيست به توليد بي رويه موتورسيكلت معترضند و معتقدند هر دستگاه موتورسيكلت، آلايندگي صوتي و تنفسي بيشتري نسبت به خودروهاي سواري دارند. آنها معتقدند كه آسيب هاي زيست محيطي موتورسيكلت ها كمتر از اتوبوس هاي گازسوز شركت واحد نيست. در صورتي كه هر موتورسيكلت حداكثر ۲ نفر و هر اتوبوس چيزي حدود ۷۰ نفر را در سطح شهر جابه جا مي كند.
نتيجه همه اين بحث ها بيانگر اين نكته است كه استفاده از موتورسيكلت هيچ گونه توجيه اقتصادي براي زندگي و مديريت مدرن شهري ندارد.
از طرفي ديگر چندي پيش مديران شهري تصميم گرفتند به منظور سامان دادن به وضعيت آلودگي هوا و مشكلات به وجود آمده از آن، طرح زوج و فرد پلاك ها و همچنين معاينه فني را براي كليه خودروها اجباري كنند، اما در اين ميان كسي به ورود موتورسيكلت ها به محدوده طرح هاي ترافيكي اعتنايي نكرد. حال آن كه آلاينده هاي ناشي از موتورها چند برابر خودروهاي شخصي و در واقع بيشتر از همه آنهاست، اما نيازي به آزمايش معاينه فني موتورسيكلت ها احساس نمي شود.
ابوالقاسم مهربخش، كارشناس محيط زيست در اين باره مي گويد: تنها حسن توليد انبوه موتورسيكلت ها اين است كه شهروندان بي بضاعت يا كم بضاعت مالك وسيله تردد شهري مي شوند اما اين مالكيت به زندگي شهروندان ديگر آسيب جدي وارد مي كند.
مهربخش در ادامه مي گويد هر انسان روزانه به شانزده ليتر هوا نياز دارد در حالي كه موتورسيكلت ها و خودروهاي فرسوده هواي شهر را آلوده مي كنند، اما با اجراي طرح معاينه فني براي وسايل نقليه و از رده خارج كردن خودروهاي فرسوده اميد است كه در آينده نتايج مثبتي به دست آيد.
وي در پايان توليد انبوه موتورسيكلت ها را تاسف انگيز مي داند و يادآور مي شود كه با ادامه روند كنوني مشكل آلودگي هوا به قوت خود باقي مي ماند.
|