يكشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۸۵
گفت وگو با فيروز دولت آبادي، سفير ايران در تركيه
امنيت ايران و تركيه
محمد باريكاني
عكس: هادي مختاريان
002538.jpg
اشاره: فيروز دولت آبادي سفير ايران در تركيه است؛ او فارغ التحصيل رشته اقتصاد در مقطع كارشناسي است و فوق ليسانس خود را در رشته روابط بين الملل گرفته است. در سال هاي نخست تحصيل در مقطع دكتراي علوم سياسي بود كه به خارج از كشور اعزام شد تا مسئوليت نمايندگي جمهوري اسلامي ايران در تركيه را عهده دار شود. او پيش از اين در وزارت بازرگاني مشغول به كار بود و پس از آن در اواخر دهه ۶۰ به معاونت بازرگاني خارجي وزير بازرگاني وقت رسيد.
رياست شوراي هماهنگي روابط اقتصادي خارجي وزارت خارجه، رياست گروه مطالعات استراتژيك وزارت خارجه، مشاور دكتر ولايتي در زمان مديريت وزارت خارجه و مديركل كشورهاي مشترك المنافع (CIS) در وزارت خارجه سمت هايي بود كه او پيش از رسيدن به سفارت ايران در تركيه در سال ۸۱ عهده دار بود.
دولت آبادي بيش از ۴ سال است كه در قديمي ترين ساختمان سفارت هاي خارجي در آنكارا به سر مي برد. او دو فرزند دختر دارد كه يكي از آنها فارغ التحصيل رشته نقاشي و ديگري دانشجوي مهندسي صنايع است. فيروزآبادي همسرش را سال گذشته در تركيه از دست داده است و وقتي از او خواستيم بخش هايي از زندگي  خصوصي اش را به عنوان يك ديپلمات ارشد ايراني در تركيه براي خوانندگان روزنامه تعريف كند، به مرگ همسرش كه رسيد كمي سكوت كرد و بعد گفت كه همسرش ۱۳ سال از بيماري سرطان رنج برد تا اينكه سرانجام سال گذشته در آنكارا او و دو دخترش را تنها گذاشت. به دكوراسيون اتاق كارش اشاره مي كند.
«تمام اينها را همسرم مرتب كرده است و همه دكوراسيون اين اتاق يادگار زحمات او است كه پس از رفتن او تنها كاري كه توانستم برايش انجام دهم، حفظ چيدمان دكوراسيون اتاق كارم بود.» و حالا مرگ همسرش تلخ ترين خاطره زندگي شخصي اش است ولي به من مي گويد كه شيرين ترين خاطره دوران كاري اش در تركيه امضاي سند همكاري امنيتي ميان ايران و تركيه بود.
* آقاي سفير، نگراني هايي مبني بر تبديل شدن تركيه به پايگاهي براي آمريكا و به خصوص اسرائيل براي ضربه زدن به ايران وجود دارد و حضور دو كشور متخاصم ضد ايران با توجه به تعاريف ديپلماتيك كشورهاي دوست و دشمن و نفوذ آنها در تركيه رابطه ايران با اين كشور از ظرافت خاصي برخوردار است. مايلم نظر نماينده دولت ايران در تركيه را در اين باره بدانم.
- آنچه كه در مورد نفوذ آمريكا و اسرائيل در دولت تركيه گفته مي شود چندان تطبيقي با واقعيت ندارد. به خصوص در مورد نفوذ اسرائيل در تركيه كه چنين موضوعي به هيچ وجه واقعي نيست. دليل نخست اين است كه اسرائيل به هيچ وجه قادر به افزايش موقعيت سياسي اقتصادي خود در منطقه و حتي در اروپا نيست و دولت تركيه به خوبي به اين موضوع واقف است. تركيه كمتر از يك قرن است كه از دولت عثماني به دولت جمهوري تركيه تغيير كرده است و هنوز هم نخستين روياي تركيه تحقق حوزه عثماني است كه بيت المقدس هم سال ها تحت سيطره عثماني ها بوده است. بنابراين بيشتر آنچه كه در مورد نفوذ اسرائيل در تركيه گفته مي شود، تبليغاتي است كه براي تحريك ايران وجود دارد. حتي اگر قراردادهاي موجود ميان تركيه و اسرائيل را بررسي كنيد اين واقعيت را در مي يابيد كه اسرائيلي ها قراردادهايي را عمل كرده اند كه هيچ نقشي در ارتقاي جايگاه منطقه اي و بين المللي تركيه نداشته است.
ولي واقعيت اين است كه نقش آمريكا در تركيه متفاوت تر از نقش اسرائيل است. آمريكا تاثير بيشتري در معادلات دولت تركيه دارد و اين موضوع به دليل عضويت تركيه در ناتو و بدهكار بودن اين كشور است. دولت تركيه نياز به كمك بانك جهاني دارد و از سوي ديگر اين كشور در خط مقدم مبارزه آمريكا با بلوك شرق بود و به همين خاطر نزديكي بيشتري با آمريكا و غرب برقرار كرده است. ولي اين هم به معناي آمريكايي بودن دولت تركيه نيست. چون آنها به ورود سربازان آمريكايي از خاك خود به عراق پاسخ منفي دادند و از سويي ديگر شكاف ميان تركيه و آمريكا بر سر موضوع پ.ك.ك و مسائل منطقه و خاورميانه هر روز بيشتر مي شود. دليل ديگر روحيه كاملاً ضد آمريكايي و ضد اسرائيلي مردم تركيه است. نظرسنجي هاي اخير در تركيه به شما مي گويد كه ۹۷درصد مردم اين كشور ايران را بهترين دوست تركيه مي دانند و همه اين شواهد كافي است كه تحليلگران مسائل منطقه در داخل ايران در ادراك خود نسبت به موضوع تركيه تجديدنظر كنند. البته سياستمداران و مسئولين دولتي در ايران به طور كامل بر اين موضوع واقفند و طي اين سال ها تمام تلاش خود را براي تحكيم روابط ايران و تركيه به كار برده اند و دولتمردان ترك هم از تحكيم بيشتر روابط استقبال مي كنند.
* به رغم توضيحاتي كه مي دهيد، در برخي مناسبات ديپلماتيك به نظر مي رسد شاهد رفتارهاي دوگانه اي از سوي تركيه نسبت به ايران هستيم؟
- من معتقدم كه در موضوع رابطه ايران و تركيه همواره شاهد رفتارهاي دوگانه غرب و آمريكا نسبت به دو كشور بوده ايم. از يك سو غرب در پي نگه داشتن ايران براي خود است و آمريكايي ها مي خواهند تركيه را نگه دارند و از طرف ديگر هر دو آنها تلاش مي كنند كه ايران و تركيه پايين ترين رقم همكاري با يكديگر را داشته باشند. يك مثال تاريخي مي آورم؛ در دوران گذشته روابط اقتصادي تركيه و ايران به ۳۰ ميليون دلار در سال رسيد كه آمريكايي ها اعلام كردند خطر رابطه ايران و تركيه از روسيه بيشتر بوده است و آنها همانطور كه از پايين بودن رقم همكاري تركيه و پاكستان خشنود بودند، از پايين آمدن سطح همكاري هاي ايران و تركيه هم استقبال مي كردند. بنابراين دست به تبليغات گسترده اي زدند و نفوذ زيادي براي كنترل سطح همكاري هاي دو كشور به خرج دادند. آنها مسائل صنفي را توسعه دادند كه براساس اين طرح خيلي ها در داخل تركيه به تله افتادند. مسائلي همچون ناسيوناليسم در تركيه، بحث قوميت ها و ايجاد اختلالات مذهبي در اين كشور مطرح شد تا آنها به اهداف خود براي تشديد مداخله در روابط دو كشور ايران و تركيه برسند ولي ما خوشحاليم از اينكه مشاهده مي كنيم امروز تمام اين مسائل براي دو كشور روشن است.
* فكر نمي كنيد تركيه در آينده به تهديدي براي امنيت ملي ايران تبديل شود؟
- به هيچ وجه. اساساً تركيه جزو تهديدات امنيت ملي ايران محسوب نمي شود و در سند امنيت ملي ايران نامي از تركيه برده نشده است. همانطور كه در سند امنيت ملي تركيه نامي از ايران نيست. ولي آنچه كه مسلم است اگر تهديدي براي امنيت ملي دو كشور وجود داشته باشد تنها از سوي آمريكا و اسرائيل است. شما ببينيد آمريكا در هيچ يك از مسائل به وجود آمده براي تركيه از دولت اين كشور حمايت نكرده است. در خصوص موضوع قبرس، در موضوع پ.ك.ك و حتي در مسئله كشتار ارامنه هيچ گاه از دولت تركيه حمايت نكرده است كما اينكه ايران هم مدام از سوي اسرائيل و آمريكا تهديد شده است.
اسرائيلي ها مخالف حضور قوي تركيه در منطقه هستند و البته فرآيندهاي خنثي هم از سوي برخي كشورهاي منطقه اين موضوع را تشديد مي كند. در حال حاضر ايران و سوريه تنها كشورهاي فعال منطقه به شمار مي روند، در حالي كه در مقابل اروپايي ها و آمريكا در حال شدت دادن به فعاليت هايشان در منطقه هستند. بنابراين ما بايد از حضور فعال تركيه در منطقه استقبال كنيم چون اين حضور به نفع ايران است. پس در موضوع رابطه ايران و تركيه جوامع فعال سياسي، روشنفكران و دانشگاهيان ايران مي بايست در ديدگاه خود نسبت به تركيه تجديدنظر كنند و با افزايش سطح روابط به فعال تر شدن تركيه در منطقه كمك كرد. چون حقيقت تاريخي اين است كه ايران و تركيه هر گاه با يكديگر روابط نزديكي برقرار كرده اند به دليل وابستگي ژئوپلتيك به يكديگر هميشه موفق بودند.
* ولي حضور نظامي آمريكا در تركيه و وجود پايگاه هوايي آمريكايي ها، تركيه را به عنوان كشور حامي حضور نظامي آمريكا در منطقه در سطح خاورميانه معرفي كرده است.
- براساس نظريات جنگ مدرن هيچ يك از پايگاه هاي آمريكا در تركيه ارزش عملي براي تهديد كشورهاي ديگر ندارد. موقعيت ژئوپلتيك ايران در منطقه نيز به گونه اي است كه حمله نظامي به اين كشور كاملاً منتفي است. ولي اين يك واقعيت است كه پايگاه هاي نظامي آمريكا در تركيه بيش از آنكه ارزش نظامي و امنيتي داشته باشد داراي ارزش سياسي يا معنوي است. چون وجود پايگاه هاي آمريكايي در كشورهاي منطقه موجب نوعي بي اعتمادي و بدبيني به چنين كشورهايي مي شود و آمريكايي ها از اين موضوع به سود خود استفاده مي كنند. البته ما بايد تلاش كنيم كه هر چه زودتر اين پايگاه ها برچيده شود ولي بدبيني مفرط هم نسبت به اين موضوع اشتباه است.
* واكنش تركيه در موضوع بحران اخير خاورميانه چگونه بود؟ آيا دولتمردان ترك از حزب الله پشتيباني مي كنند يا سفارت اسرائيل در آنكارا آنها را وادار به پيروي از مواضع رژيم صهيونيستي خواهد كرد؟
- از ابتداي حمله رژيم صهيونيستي به لبنان، دولت تركيه شديدترين مواضع را عليه اسرائيل اعلام كرد. آقاي اردوغان با شدت گفت كه مسئول اين حملات اسرائيل است. خوشبختانه مواضع تركيه در موضوع بحران اخير خاورميانه با مواضع ايران منطبق است. هر دو كشور اعتقاد دارند كه ناتو نبايد در لبنان مستقر شود و هر دو كشور مي گويند كه هرگونه مذاكره بايستي پس از آتش بس انجام شود. با اين وجود ما در طيفي از جريانات رسانه اي تركيه و بخشي از روشنفكران ترك شاهد حضور افرادي هستيم كه مخالف فعاليت دولت تركيه در مسائل خاورميانه هستند. در حالي كه دولت تركيه و مردم اين كشور به گونه اي در موضوع اخير خاورميانه برخورد كرده اند كه جريان روشنفكري رسانه اي مخالف سياست هاي خاورميانه اي دولت كاملاً منزوي شده است.
* در موضوع تضمين هاي امنيتي آيا قراردادهاي امنيتي  ميان ايران و تركيه ضمانت اجراي كافي دارد؟
- قرارداد امنيتي ميان ايران و تركيه سند بسيار جامعي است كه مبناي روابط دو كشور قرار گرفته و در حوزه هاي امنيتي و تروريسم در حال اجراست و دو كشور به خوبي به تعهدات امنيتي خود عمل كرده اند. البته ممكن است در آينده به سند جامع امنيتي نياز باشد ولي در حال حاضر چنين نيازي احساس نمي شود ضمن اينكه ما كميسيون امنيتي مشترك داريم و براساس سند امنيتي، دو كشور پذيرفته اند كه به جريانات تروريستي اجازه ندهند كه در خاك كشورشان عليه دو كشور استفاده كنند.
* از آغاز بحران جديد خاورميانه در لبنان و فلسطين تلاش هاي تركيه در چه مسيري ادامه يافته است؟
- مراودات بسيار وسيع بوده است و تماس هاي تلفني آقاي اردوغان با رئيس جمهور ايران و وزير خارجه كشورمان ادامه دارد ضمن اينكه آنها ديدار مجددي در مالزي با يكديگر داشتند و رايزني هاي گسترده شان براي حل فوري بحران ايجاد شده در خاورميانه و خاتمه جنگ لبنان ادامه دارد.
* چند روز پيش گروهي از ايرانيان در حمايت از مقاومت لبنان با عنوان استشهاديون خواستار عبور زميني از تركيه براي رفتن به لبنان بودند كه دولت تركيه اجازه عبور آنها را صادر نكرد. نماينده دولت ايران در تركيه نسبت به اقدام استشهاديون و رفتار دولت تركيه چه نظري دارد؟
- هم رئيس جمهور ايران و هم آقاي آصفي سخنگوي وزارت خارجه اعلام كرده بودند كه با اين اقدام هموطنان ايراني مخالف هستند و به اعتقاد من هم حمايت سياسي از مردم لبنان كفايت مي كند و هيچ نيازي به انجام اين كار نبود. همانطور كه مي دانيد دولت ايران و تركيه با يكديگر لغو رواديد هستند و دولت تركيه هم به آنها گفته بود كه مي توانند وارد تركيه شوند ولي بدون به همراه داشتن علائمي كه تظاهركننده به اقدام استشهادي از مردم لبنان باشد. ممكن است در برخي موضوعات سياست كشورها با يكديگر متفاوت باشد ولي ما بايد به حاكميت ملي و ديدگاه كشوري كه مي خواهيم از آن عبور كنيم احترام بگذاريم. البته ما احساسات و علاقه جوانان كشور خود را درك مي كنيم و خود بنده هم جزو افرادي بودم كه اول انقلاب داوطلب  رفتن به لبنان بودم و حتي در فرودگاه مهرآباد به همراه جوانان ديگر تحصن كرديم ولي بايد حساسيت هاي بين المللي و همين طور مسئوليت كشور را نسبت به كشورهاي ديگر درك كنيم. اتباع ايراني مي توانند وارد تركيه شوند ولي ورود با علائمي كه با سياست هاي دولت تركيه مغاير است، ممكن است به روابط دو كشور لطمه بزند كما اينكه ما بايد به سياست هاي كشوري كه از آن مي خواهيم عبور كنيم، توجه داشته باشيم. بنابراين خواهشي كه از مردم و جوانان علاقه مند به ياري به مردم لبنان داريم اين است كه تلاشي صورت نگيرد كه به شرايط ايران در منطقه خدشه اي وارد كند و با در نظر گرفتن سياست هاي دولت ايران به جهان اعلام كنند كه مردم ايران به مردم لبنان و فلسطين علاقه مند هستند و در كمك به ملت مظلوم اين دو كشور كوتاهي نخواهند كرد.

نگاه امروز
دود و همسايه
فرشاد مهدي پور
يك مثل قديمي مي گويد كه اگر خانه همسايه آتش بگيرد، دود خانه ات را برمي دارد!  اين مثال وضع ايران است، با همسايگان قد و نيم قدش، كه سال هاي سال است كمتر روي آرامش و آسايش را ديده اند؛ جز نوادگان آتاتورك مشهور، كه بر پشته اي از جنگ هاي دلاورانه ايرانيان در چالدران، راه ورودشان به سرزمين پارس بسته شد و پشت مرز صف كشيدند، به اميد ها و آرزوهايي.
اول؛ شايد اختلاف ايران در نقاط مرزي اش با تركيه از كم حاشيه ترين  ها باشد؛ مرزي كه به همت مرحوم اميركبير، حدود آن روشن شد و تكليفش يك سره.
ليكن همين مرز كم حاشيه، خود دوره هاي پردردسري را پشت سر گذارده است، چرا كه جدايي طلبان كرد، بارها در لابه لاي شيار كوه هاي سر به فلك كشيده اش، لانه كرده و ماجراها آفريده اند. تا آنجا كه حتي سالي پيشتر جنگنده هاي ترك (سر در پي معارضان كرد) آن را نقض كردند و چند روستاي مرزي ايران را (گفته شد به اشتباه)، بمباران كردند. با اين همه سر حد شمال غربي ايران، سال هاست كه رزمي را به خود نديده و اين نقطه اتكايي براي حكمرانان هر دو سوي مرز است، نه عثماني ها قدمي اين سو تر گذارند و نه صفوي ها و جانشينان آن سو تر.
دوم؛ تركيه، در غياب امنيت در عراق، قريب به دو دهه است كه عقبه اصلي ارتباطي ايران و غرب به شمار مي رود؛ اتفاقي ناشي از ژئوپلتيك خاص منطقه. در اين گذر، هر بار بحراني بوده، كارشكني ترك ها هم با آن همراه بوده است. چنانكه در جنگ هشت ساله، گاهي سد راه شدند و بعدها در بحران هايي نظير بوسني، لبنان و سوريه.
اين سد، به ميزان دوري و نزديكي ترك ها با ناتو و عريان تر از آن آمريكا و اسرائيل، گاهي بلندتر و گاهي كوتاهتر شده است. روشنتر آنكه هر چه اينجرليك (پايگاه ناتو در جنوب تركيه) پر رفت و آمد تر شده و ژنرال هاي آنكارايي بيشتر در تل آويو گشته اند و آسمانشان را به روي هواپيماهاي نظامي اسرائيلي ها گشوده اند، راه گذر ايراني ها كمي باريك تر شده است.
سوم؛يك اكثريت بزرگ مسلمان، كه با همه هجمه سكولاريته هنوز هم قوامش را حفظ كرده، وقتي رها مي شود(هر چند ممكن است در راه يك جمهوري  اسلامي دوم قدم نگذارد)، قطعاً  وصله ناجوري براي اتحاديه اروپايي است.
اين كشور را با چنگ و دندان بايد اداره كرد و مجال برون رفتنش را از دايره دوستان نداد.
تركيه زير نظر نظامي هاي شوراي عالي امنيت ملي اش (حافظان ميراث آتاتورك)، در باطن سر دوستي ايراني ها را داشته و دارد و همين باور قلبي، غربي  ها را نگران تر مي كند.
تركيه مي خواهد امروزي باشد و به اروپاي آزاد بپيوندد، اما نه آنها حرف او را باور دارند و نه بخش بزرگي از مردمانش؛ اينچنين دوري و نزديكي با ايران شاهين ترازوي موازنه قوا در منطقه را مدام بر هم مي ريزد و بر نگراني غرب دامن مي زند.

رسانه ها؛ نهادهاي خصوصي ديپلماتيك، ارتباطات بين الملل
سايبر ديپلماسي
دكتر رها خرازي*
002472.jpg
همشهري آنلاين - موازنه جديد، محصول فضايي مملو از پيشامدها و موقعيتهاي نوين حاصل از گسترش روزافزون رسانه ها در عرصه سياست خارجي و روابط بين الملل است.
در فضاي نوين رسانه اي، شايد بيشترين تعامل ديپلماتيك را ديپلماتهاي مجهز به تكنولوژيهاي نوين ارتباطات و اطلاعات با مخاطبان جهاني داشته باشند. چرا كه در غير اين صورت رسانه ها پيش از آنها گستره ديپلماسي و سياست خارجي را به تحريريه كانالهاي راديويي - تلويزيوني، روزنامه ها، سايتها و ساير رسانه ها مي كشانند .
كمتر دولتي را مي توان يافت كه بتواند با سرعت شگفت انگيز رسانه هاي جهاني، به ويژه رسانه هاي تصويري در سياست خارجي، حركت كند. رسانه ها بازيگران غيردولتي سياستگذاري خارجي امروز كشورها هستند كه فعاليت آنها را نه مي توان كنترل نمود و نه مي توان ناديده گرفت. آنها در گفتمان سنتي سياست خارجي، تغيير و تحولات بيشماري ايجاد نموده اند و دولتها را به تحول در تصميم گيري و اجرا ي سياست خارجي وادار كرده اند.
درست به اين دليل كه گفتمان سازي، تصويرسازي و اقناع ديگران، در تعاملات ديپلماتيك و سياست خارجي جايگاهي نوين يافته اند، نقش رسانه ها در پردازش و اقناع ديگران بسيار كليدي تر از گذشته شده است.
گستره نفوذ و تاثيرگذاري رسانه ها به عنوان بازيگران قدرتمند غيردولتي در عرصه ديپلماسي و سياست خارجي، بر دولتهاي ملي فشار وارد مي آورد و آنها را وادار مي سازد تا با شتاب و خيلي فوري، به تجديد نظر و ايجاد تحول در ساختارهاي مدل ديپلماسي و سياست خارجي خود بپردازند و ديپلماسي نويني را به عنوان كانون مركزي تلاشهاي ديپلماتيك خود؛ ايجاد، رشد و توسعه دهند.
ديپلماسي سايبر؛ ديپلماسي افكار عمومي
ديپلماسي واژه اي بحث بر انگيز است و افزوده شدن كاركردها و كاربردهاي رسانه ها در سياست خارجي و روابط بين المللي، بر دشواريهاي درك اين واژه مي افزايد.
تكنولوژيهاي نوين ارتباطات و رشد سريع و كاربردي آنها، به پديد آمدن مفهومي نوين به نام « ديپلماسي رسانه اي» انجاميده است. در ديپلماسي نوين « افكار عمومي» جايگاهي مهم دارد، كشمكش ها از طريق جريان ديجيتالي اطلاعات دنبال مي شود و در اين جريان، رويارويي اصلي ميان ملتهاي كوچك و ساختارهاي جهاني است.
به بيان كلي، امروزه ديپلماسي هنر و مهارت پيشبرد و ارتقاي منافع ملي از طريق مبادلات پايدار اطلاعات و ايجاد ارتباطات پايدار بين ملتها و افراد است. در اين فضا، تعامل و اطلاعات به عنوان دو عامل اصلي ديپلماسي، با بهره گيري از رسانه ها مي توانند ارتقاي جدي پيدا كنند.
از سوي ديگر، برخلاف گذشته كه شبكه رسمي ارتباطات بين المللي هر دولت را شمار سفارت خانه ها و ديپلماتهاي آن دولت تشكيل مي داد ، امروز هر پيام كه از مرزهاي ملي به سطوح بين المللي ارسال مي شود، حكم يك سفير پرقدرت نامرئي را دارد . اين سفير كه همه راههاي صعب العبور را در ثانيه ها مي پيمايد، موريانه وار علائق و منافع رقيب را تخريب مي كند و اين امر به معناي افزايش قدرت دولت فرستنده پيام است . امروز اين سفير كوچك آمده است تا مفاهيم بزرگ و در عين حال گنگ روابط بين الملل را روشن سازد. داشتن اطلاعات و شبكه ارتباطي ، مقولات آگاهي و اراده سياسي را روشن تر مي سازد . ارزيابي توان ، وزن و اراده نظام ها همواره مقولات پيچيده براي ديپلماتها به شمار مي رفته است ، اما حالا ارتباطات دارد اين توان و اراده را بسيار آسان اندازه مي گيرد . به نظر مي رسد ما وارد مرحله اي شده ايم كه دوره انطباق وضعيت فراملي ارتباطات بر روابط بين المللي است . مرحله ظهور ديپلماسي نوين.
هارولد نيكلسون ، ديپلمات وزارت خارجه بريتانيا، با مهارت، مقايسه اي تطبيقي از ديپلماسي قديم و نوين ارائه مي كند كه مي تواند بيانگر تغييرات امروزي ديپلماسي باشد. طبق نظرات نيكلسون، مشخصات ديپلماسي قديم عبارت بود از پنهانكاري، غيردموكراتيك، روابط دوجانبه، عمل گرا و وضعيتي كه توسط عده كمي از دولتهاي بزرگ اجرا و هدايت مي شد. اما ديپلماسي نوين درست عكس آن با مشخصاتي چون: آشكار بودن؛ دموكراتيك، چندجانبه، اصول گرا و با مشاركت دولتهاي بسياري ( اعم از دول كوچك ) انجام مي گيرد. ديپلماسي نوين اشاره به مردم دارد نه دولتها؛ تاكتيكهاي ديپلماسي نوين احترام بيشتر به مردم است تا دولتها.
رسانه هاي نوين؛ نهادهاي خصوصي ديپلماتيك
بپذيريم كه رسانه ها، نحوه هدايت سياست خارجي را تغيير داده اند و اكنون قدرت جهاني يك كشور در توان و استعداد ديپلماسي رسانه اي آن در ايجاد هويت ملي و ارائه تصوير مكمل بين المللي آن نهفته است. ديپلماسي ديگر، پديده اتاق هاي دربسته نيست، پديده اي آشكار است پديده اي رسانه اي كه هر چه پوياتر باشد، سياست خارجي را پوياتر خواهد ساخت و اين كه در جهان امروز، بدون درك عميق از نقش مهم وسايل مدرن ارتباطي ناممكن خواهد بود.
رسانه ها در همكاريهاي فراملي و غير حكومتي، نقش هاي مهمي را عهده دار و به اجرا مي گذارند. بسياري از رسانه هاي جهاني قدرت نرم خود را دارا خواهند بود تا از طريق آن شهروندان را براي ايجاد ائتلافهايي كه محدوديت هاي ملي را شامل نمي شود، جذب كنند.
هم اكنون با توجه به رشد ابزارهاي مدرن ارتباطي، مأموريت وزارت خارجه و وزارت دفاع عمدتاً بر دوش لشكر رسانه ها قرار داده شده است. راس پرو، كانديداي رياست جمهوري آمريكا در سال ۱۹۹۲ مي گويد: «سفارتخانه ها يادگار ايام كشتي هاي بادباني هستند. در آن زمان كه از ارتباطات جهاني خبري نبود، سفير هر كشور به نمايندگي از كشور خود سخن مي گفت. ولي اكنون، با توجه به ارتباطات آني در تمام نقاط جهان، سفير نقشي عمدتاً اجتماعي بر عهده دارد. در واقع سران و وزيران كشورها به طور علني يا محرمانه، به طور مستقيم با همتاي خويش مذاكره مي كنند. مذاكرات آنان عمدتاً از طريق ديدارها و ملاقات هاي رسمي و غير رسمي و نيز از طريق ارتباطات گروهي و بين فردي انجام مي گيرد.» به اين ترتيب نقش سياست هاي آشكار مهم تر از سياست هاي پنهان شده است. به ديگر سخن، ديپلماسي امروز صرفاً در اتاق هاي دربسته شكل نمي گيرد، بخش بزرگ تري از آن هم پشت پنجره و در سطح آشكار عمومي نقش مي بندد، در برابر چشم ديگران و به كمك تكنولوژي هاي نوين ارتباطي و رسانه ها.
در واقع اين موضوع خود مهمترين چالش دستگاههاي ديپلماسي و سياست خارجي كشورها در جامعه شبكه اي امروز اين است كه گسترش اطلاعات از طريق فناوريهاي نوين ارتباطات و رسانه هاي نوين، روابط بين دولتها در عرصه منطقه اي، بين المللي و جهاني را كه پيشتر توسط ديپلماتها انجام مي گرفت را به روابطي چند جانبه تبديل كرده است كه در آن بيشترين تلاش دستگاه ديپلماسي و سياست خارجي برقراري روابط با ملتها آن هم از طريق رسانه ها و در فضاي مجازي حاصل از به كارگيري آنها است. به طوري كه كاركنان رسانه ها و بازيگران غيردولتي بانفوذ به افشاگري مي پردازند و با انگيزه جلب افكار عمومي به دخالت در مسايل مي پردازند. اين روندها موجب شده است كه گفتگو و مذاكره با مقامات براي سفيران بسيار دشوار شود. زيرا آنان بايد با بازيگران زياد و در عين حال گوناگوني درگير شوند و اطلاعات گوناگوني كسب نمايند، آن هم در شرايطي كه شاهد تبديل بازيگران فراوان به بازيگراني محدودتر اما هشيارتر، مانند سازمانهاي غيردولتي از جمله خود   رسانه ها هستيم كه با برخورداري از توانايي اتخاذ روشهاي سازمان يافته و جمعي، نظم ديپلماتها را در تمام جهان دستخوش تحول كرده اند.
اينست كه با زاويه ديد گذشته نمي توان به دنياي ديپلماتيك امروز نگريست. به دنيايي كه ديپلماسي آن با يك كليك، ظرف چندثانيه با سرعت وارد اتاق ما مي شود. شايد فردا همه به تصويرهاي ديپلماتيك رسانه هاي جهان بسنده كنند. مگر در حال حاضر ديپلماتها جهان را از ويترين رسانه هاي جهاني تماشا نمي كنند؟
* دكتر رها خرازي آذر استاد دانشگاه و رئيس انستيتو مطالعات استراتژيك و بين المللي رسانه ها (Strategic and International Studies Institute for Media) است.

سياست
اقتصاد
انديشه
سخنگاه
كتاب
شهرآرا
ورزش
|  اقتصاد  |  انديشه  |  سخنگاه  |  سياست  |  كتاب  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |