به بهانه ۲۸ مرداد، سالروز سقوط دولت ملي دكتر مصدق
يك كودتاي آمريكايي
كاظم شيخلر
مقدمات كودتاي ۲۸ مرداد ،۳۲ به دست عوامل انگليس و شركت نفت سابق و هوادارانشان در داخل ايران طراحي گرديد، ولي با توجه به اين كه با مشاركت آمريكايي ها به اجرا درآمد، به كودتاي آمريكايي معروف شد
|
|
آنچه درباره ماهيت كودتاي ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بايد گفت ، را اندريو توالي (andrew tully) مفسر آمريكايي گفته است كه «احمقانه است كه بعضي ها نوشته اند مصدق را ايراني ها برانداختند، اين عمليات از اول تا آخر يك يورش آمريكايي بود.»
علاوه بر تجهيزات جنگي، سفارت آمريكا در تهران وجوه لازم جهت انجام كودتا را نيز در اختيار كودتاچيان قرار داد و چون پول ايراني براي حاتم بخشي هاي كودتاچيان كفاف نداد، دلار جاي آن را گرفت و در روز كودتا به پول رسمي تهران مبدل شد، چنان كه عده اي از كودتاچيان، حتي پول تاكسي را هم به دلار مي پرداختند.
مقدمات كودتاي ۲۸ مرداد ،۳۲ به دست عوامل انگليس و شركت نفت سابق و هوادارانشان در داخل ايران طراحي گرديد، ولي با توجه به اين كه با مشاركت آمريكايي ها به اجرا درآمد، به كودتاي آمريكايي معروف شد.
***
از همان اوان اجراي قانون ملي شدن نفت، سرنگون كردن مصدق هدف شماره يك دولتمردان انگليس به شمار مي رفت. به همين سبب شبكه هاي جاسوسي بريتانيا و شركت نفت ايران و انگليس كه از ديرباز حضور فعال و همه جانبه اي در زندگي سياسي- اجتماعي ايران داشتند، ماموريت يافتند كه با استفاده از طرفداران و شبكه هاي جاسوسي محلي در ايران نسبت به تضعيف و بي ثبات كردن حكومت مصدق تلاش كنند.
تعدادي از زبده ترين جاسوسان و شرق شناسان مانند آن لمبتون، رابين زيهنر، لارنس لاكهارت، جفري ويلر، ريچارد سدان و وودهاوس بسيج شدند تا از تجربيات و دانش وسيع خود در مورد جامعه ايران استفاده كرده و با اجراي برنامه هاي گوناگون و بحران سازي مداوم، مصدق را سرنگون و مسئله نفت را به دلخواه خود حل و فصل نمايند. آنها موفق شدند عواملي مانند ارنست پرون و شاپور ريپورتر از عوامل دربار و شاه و برادران رشيديان (از محافل بازار) و سياستمداران قديمي و همچنين افرادي كه مي توانستند رهبري مخالفين را بر عهده بگيرند، مانند زاهدي را در طرح هاي توطئه خود وارد كنند.
اولين نشانه هاي موفقيت اين توطئه چيني ها براي جايگزيني دكتر مصدق، دخالت همه جانبه عوامل محافظه كار و دربار شاه در انتخابات مجلس هفدهم و انتصاب احمد قوام به نخست وزيري از جانب شاه بود. پس از قيام ۳۰ تير ۱۳۳۱ و خنثي شدن توطئه مشترك انگليس و دربار شاه، سفارتخانه هاي انگليس و آمريكا در تهران شروع به بررسي و تهيه مقدماتي براي انجام توطئه براندازي بعدي كردند. در يك ارزيابي كلي، انگليسي ها به اين نتيجه رسيدند كه منبع واقعي قدرت در ايران افكار عمومي است. ميدلتون، متصدي سفارت انگليس در ايران طي گزارشي به وزارت امور خارجه انگليس مي نويسد: «حوادث ۲۱ ژوئيه (۳۰ تير ۱۳۳۱) ممكن است كاملاً به صورت نقطه عطفي در تاريخ ايران درآيد، چون براي اولين بار طبقه حاكم كوچك كشور، خود را در برابر توده هاي عظيم مردم كه به خوبي سازمان يافته اند، ناتوان مي يابد. در آينده جلب پشتيباني اين توده ها ممكن است در برابر هر حكومتي كه بخواهد در ايران حكمراني كند، به صورت عامل تعيين كننده، درآيد.»
اين گزارش كاردار سفارت انگليس حاوي اين درس بود كه براي سرنگون كردن مصدق مي بايست حربه افكار عمومي و پشتيباني توده ها را از وي گرفت و حداقل به خريد توده هاي خياباني دست زد.
براي سفارت انگليس در تهران تنها اميد براي نجات ايران از سقوط به دامان كمونيسم، توسل به يك كودتا بود. به نظر ميدلتون ارتش ايران از اوضاع ناراضي بود و آمادگي انجام كودتا را داشت، به شرط آن كه رهبر مناسبي براي كودتا در نظر گرفته مي شد. به نظر او ژنرال زاهدي مي توانست براي رهبري كودتا فرد مناسبي باشد.
در حالي كه بعد از قيام ۳۰ تير، براي هيأت حاكمه انگلستان و خصوصاً چرچيل و آنتوني ايدن، وزير امور خارجه اش تنها راه چاره توسل به يك كودتا عليه مصدق بود، ولي آمريكايي ها هنوز مصدق را تنها شانس باقي مانده براي جلوگيري از گسترش كمونيسم و از دست نرفتن ايران براي غرب مي دانستند.
بنابراين تا زماني كه دولت ترومن و دين آچسن، وزير امور خارجه اش بر سر كار بود، براي جلوگيري از هرج ومرج در ايران مي بايست از سقوط مصدق جلوگيري كرده و براي اين كار لازم بود مشكلات اقتصادي مصدق و مسئله نفت حل مي شد. بنابراين تلاشهاي انگلستان براي همسو كردن سياست آمريكا با طرح توطئه براندازي تا روي كار آمدن جمهوري خواهان به جايي نرسيد. از طرف ديگر مصدق نيز در پاسخ به توطئه هاي انگليس براي سقوط وي، دست به يك اقدام جسورانه زد و در مهرماه ۱۳۳۱ رابطه سياسي با انگلستان را رسماً قطع كرد. اكنون براي انگليسي ها كاملاً روشن بود كه بدون جلب همكاري آمريكايي ها به تنهايي كاري از دستشان برنمي آيد، بنابراين با پيروزي جمهوري خواهان و روي كار آمدن آيزنهاور و برادران دالس در دي ماه ،۱۳۳۱ دولت انگليس تلاش وسيعي را به كار برد تا با تكيه بر بهانه قديمي خطر كمونيسم به آمريكايي ها بقبولاند كه مشكل اصلي خود مصدق است. آنها آمريكايي ها را متقاعد كردند كه نيازي نيست بين مصدق و خطر كمونيستي شدن ايران، يكي را انتخاب كنند، بلكه با جايگزين كردن مصدق با حكومت طرفدار غرب مي توان به هدف اصلي نايل آمد.
حكومت محافظه كار انگليس، اكنون زمينه را براي اجراي طرح براندازي تحت عنوان عمليات چكمه، كاملاً آماده مي ديد و آن را در اختيار دولت آمريكا گذاشت، اين طرح كه توسط عوامل انگليس و شركت نفت تهيه شده بود، قبلاً در اختيار روزولت، فرمانده عمليات سيا در خاورميانه قرار گرفته بود و اكنون دولت آمريكا حاضر به بررسي آن بود. آمريكايي ها پس از بررسي طرح، نام رمزي خود به عنوان عمليات آژاكس را بر آن نهادند.
در اواخر اسفند ،۱۳۳۱ عمليات كودتا طي مذاكرات مشترك انگليس و آمريكا در واشنگتن پذيرفته شد و پس از تكميل آن توسط طرفين در تهران مورد تصويب چرچيل قرار گرفت. نهايتاً در تيرماه ۱۳۳۲ جمعي از رهبران حكومت آمريكا از جمله آيزنهاور تصميم گرفتند كه عمليات آژاكس، به موقع اجرا گذاشته شود.
اين طرح توطئه براندازي شامل اقدامات زير بود كه مي بايست توسط عوامل خارجي و داخلي در ايران انجام شود: ۱ - يك مبارزه سياسي و تبليغاتي دامنه دار به راه بيفتد كه ضمن آن مصدق به عنوان يك چهره مرموز، كمونيست نقابدار، معرفي گردد. ۲ - اپوزيسيون نيز تشويق به ايجاد هرج و مرج و آشوب گردد. ۳ - شاه زير فشار قرار گيرد كه مصدق را بركنار كند و زاهدي را به جاي وي منصوب نمايد. ۴ - و بالاخره پشتيباني افسران ارتش براي جانشيني زاهدي به جاي مصدق جلب گردد.طرحي كه سرانجام در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نتيجه داد و دولت مصدق را سرنگون ساخت.
|