گفت وگو با دكتر جعفر قادري شهردار شيراز
ناگزير از انتخاب مستقيم شهرداريم
عباس ثابتي راد
عكس: مسعود خامسي پور
|
|
|
|
اشاره:
شهردار شيراز، از شهرداران جوان است. دكتر جعفر قادري كه سال ها به عنوان هيأت علمي دانشگاه شيراز مشغول به فعاليت بود، در آخرين روز ثبت نام از نامزدهاي انتخاباتي شوراي شهر در مرحله دوم، به اصرار دوستان، ثبت نام مي كند و همين اتفاق موجب مي شود كه فردي كه سال ها در شيراز اقامت داشته اولين قدم را به سمت شهرداري بردارد.
پس از انتخاب در شوراي دوم، به سمت نائب رئيس انتخاب مي شود و بالاخره در اوائل سال ۸۵ نيز سمت شهردار مي يابد. او هنگامي كه از سه فرزندش سخن مي گويد ديگر يك شهردار نيست.
بلكه آن قيافه خشك و جدي اش با لبخندي رنگ و بو مي گيرد. براي گفتگو با او در دفترش به شيراز رفتيم و در ساختمان مركزي شهرداري با او به صحبت پرداختيم.
* بودجه سالانه شهرداري شيراز براي سال ۸۵ چقدر بوده است؟
- ما در سال ۸۴ بودجه اي معادل ۱۲۵ ميليارد تومان تصويب كرديم كه متأسفانه تنها دو سوم آن محقق شد. يعني حدود ۸۳ ميليارد تومان. امسال هم بودجه سال گذشته را نه تنها اضافه نكرديم، بلكه ۴ ميليارد هم از آن كم كرديم و بودجه اي معادل ۱۲۱ ميليارد تومان تصويب شد كه با شرايط موجود و در صورت عدم ايجاد رونق در بخش مسكن، تصور مي شود كه آن هم محقق نشود. عملكرد ما ممكن است نسبت به سال گذشته بهتر باشد، اما براي تأمين اين بودجه، بسيار با مشكل روبه روييم.
* بنابر اين با ركود بخش مسكن، شما دچار مشكل اساسي شده ايد؟
- ما در شرايط رونق بخش مسكن، تحرك بسيار خوبي داريم. دليل اش هم سرمايه گذاري هاي خارجي از كشورهاي حاشيه خليج فارس است. بنابراين بديهي است كه در صورت ركود، ما مشكلات بسياري را متحمل شويم. در شرايط ركود آسيب پذيري ما نسبت به ساير كلانشهرها بيشتر است. چون منشأ اين سرمايه گذاري ها بيروني (كشورهاي عربي) است بنابراين تحت تأثير شرايط سياسي حاكم بر كشور است و در دوره ركود، ما بيشترين لطمه را از آن مي بينيم. ما در مقايسه با ساير كلانشهرها كه بخش عمده اي از درآمدهايشان از بخش صنعت است به دليل نداشتن فعاليت در اين بخش، رشد چنداني نداريم. در حقيقت عوارض ساليانه ما از بخش صنعت بسيار ناچيز است. از طرفي به دليل پايين بودن سرانه مردم، نرخ درآمدهاي ما از بخش مسكن بسيار پايين است. هنگامي كه شهري مثل شيراز و استان فارس اتكايش در اقتصاد به بخش كشاورزي باشد طبيعي است كه اين بر روند درآمد شهرداري تأثير مي گذارد. بخشي از پايين بودن درآمد شهرداري، به همين نكته برمي گردد.
* فكر كنم شما يكي از شهرداران كلانشهرها هستيد كه با تكيه بر رأي مردم انتخاب شده ايد و به شوراي شهر آمديد و پس از آن به عنوان شهردار انتخاب شديد نظرتان در مورد انتخاب شهردار توسط مردم چيست؟
- از عمر كاري شورا بيش از هفت سال نمي گذرد. در طول اين زمان، هنوز مدل مشخصي را كه بتواند رابطه شورا و شهرداري را تعريف كند نداريم و ناچاريم از تجربيات كشورهاي ديگر استفاده كنيم. هم اكنون چه در كشورهاي پيشرفته و چه كشورهاي در حال توسعه، مدل انتخاب شهردار با رأي مستقيم مردم در حال اجراست. اين مدل مزاياي زيادي را دارد. البته ممكن است مشكلات زيادي را هم داشته باشد. يكي از مزايا اين است كه پس از انتخاب شهردار با رأي مستقيم مردم، قدرت استيضاح شهردار توسط شورا كمتر مي شود. در واقع با انتخاب شهردار توسط مردم، شورا اگر بخواهد شهردار را استيضاح كند، خود را در برابر رأي مردم مي بيند. در عين حالي كه امكان استيضاح براي شورا قرار دارد، كار شهردار اگر به جايي برسد كه استيضاح شود شورا اين كار را مي كند. اما نياز هست كه قوانين و مقررات اصلاح شود و رابطه ميان شورا و شهردار شفاف تر باشد. تا زماني كه اين رابطه تعريف نشده باشد، شهردار چه در صورت انتخاب توسط شورا، چه توسط مردم همواره مشكلاتي دارد. الان شوراهاي ما خودشان را در جايگاهي مي دانند كه هر دستوري مي توانند به شهرداري بدهند. در صورتي كه در قانون چنين نيست، شهردار بايد پاسخگوي وزارت كشور و دستگاههاي نظارتي باشد. بنابراين تا زماني كه اين نگرش اصلاح نشود و متناسب با آن ابهامات قانوني برطرف نشود اين درگيري بين شورا و شهرداري باقي است. اگر انتخاب شهردار توسط مردم صورت گيرد، احتمال استيضاح بسيار كمتر است و از طرفي شهردار به راحتي مي تواند در برابر خواسته هاي سودجويانه مقاومت كند.
متأسفانه در برخي از شهرهاي كوچك قبل از انتخاب شهردار افراد نسبت به شورا تعهداتي را مي پذيرند كه انجام آن شهردار را دستگاه نظارتي زير سوال مي برد. اما اگر انتخابات آزاد و مردمي اتفاق بيافتاد، شهردار خود را مديون شورا نمي داند، بلكه مديون مردم است. اما در عين حال جايگاه نظارتي شورا باقي است.
از طرفي قدرت چانه زني شهردار، در صورت انتخاب از سوي مردم بسيار بالا مي رود. الان برخلاف بسياري از كشورها كه حكومت هاي محلي را مورد توجه قرار داده است در كشور اين موضوع كاملاً منتفي است و بحث مديريت هاي محلي مورد نظر است. اين مديريت هاي محلي به دو شكل مي تواند خودش را نشان دهد. يا با تفويض اختيار است كه از سوي دستگاه هاي ملي به ادارات تابعه در سطح استان. يا اينكه فعاليت هاي اجرايي را متمركز كرده و در اختيار شهرداري ها قرار دهيم البته با مديريت شورا و شهرداري.اگر اين كار انجام گيرد ماده ۱۳۷ برنامه سوم توسعه و ماده ۱۳۶ برنامه چهارم را مي توانيم محقق كنيم.
* در حالي انتخاب شهردار با رأي مستقيم مردم مورد توجه است كه ما براساس ماده ۱۸ قانون انتخاب شوراهاي شهر، مصوب ۱۳۷۵ كه اصلاحيه بر قانون سال ۶۱ بود، شاهديم كه انتخابات شورا مبتني بر قانون انجام نشد. يعني در ابتدا انتخابات شوراي محله، سپس منطقه و سپس شوراي شهر در شهرهايي كه بيش از هفت منطقه دارند.
- اين درست كه مدل انتخاب اعضاي شورا منطبق بر قانون اساسي نيست، اما به نظر مي رسد كه اگر بنا باشد كه براساس قانون اساسي عمل كنيم يك نگراني به وجود مي آيد. در حقيقت در شهرهاي كوچك اعضاء شورا، مستقيماً با رأي مستقيم انتخاب مي شوند و در آنجا چهره هاي علمي و داراي كاركرد انتخاب مي شوند، اما در كلانشهرها، اگر انتخابات به صورت محله اي انتخاب شوند، با توجه به ساختار قوي و قبيله اي كه در كلانشهرها و در محلات شكل گرفته است ممكن است در مناطق افراد زيادي با تكيه بر اين رويكرد انتخاب شوند و چهره هاي شاخص و كارآمد چندان جايگاهي نداشته باشند.
در واقع درصد افراد تأثيرگذار در شوراي كلانشهرها، با توجه به ساختار قوي و قبيله اي كاهش مي يابد. اگر اين نگراني را مرتفع كرد، مي توان اين قانون را پذيرفت.
از سويي به نظر مي رسد كه مدل شوراياري كه در تهران شكل گرفته، الگوي مناسب تري باشد كه همزمان با انتخابات شوراها، اعضا ء شوراياري كه ياوران شورا در محلات هستند نيز انتخاب شوند. ياوران شورا، در واقع ارتباط دهنده بدنه شوراي اسلامي شهر با محلات و مناطق مختلف اند. در اين صورت اين افراد، به عنوان شوراياري مي توانند ايفاي نقش كنند.
* با توجه به اين نكات، آيا همان ترسي كه از انتخاب چهره هاي قومي و قبيله اي وجود دارد در صورت اعمال قوانين انتخاب شوراها، امروزه دامنگير نحوه انتخاب شهردار نيست. به عبارتي شهردارها، بر اساس منافع شوراها انتخاب مي شوند و انتخاب فرد اصلح در پرده اي از ابهام قرار مي گيرد. يعني فردي انتخاب مي شود كه منافع افراد حاضر در شورا را تأمين كند.
- اگر مدل و الگويي كه در قانون اساسي تعريف شده، ملاك عمل ما در انتخابات شورا قرار گيرد، طبيعي است كه شوراي اصلي شهر، مركب از شوراي محلات است. در آنجا هم اقليت هاي مختلف بنا بر نمايندگاني كه دارند به سراغ چهره هايي خاص بروند. اما اگر انتخاب مستقيم شكل بگيرد، اين ظن به وجود نمي آيد. طبيعي است كه همه جريانات مي توانند تحت يك انتخاب مطرح شوند و چهره اي اصلح برگزيده شود.
* مهمترين معضل شهري شيراز، گذشته از عوامل اقتصادي چيست؟!
- ريشه عمده مشكلات اين شهر ناكافي بودن درآمدها و بودجه است. اگر به مشكل ترافيك اشاره كنيم با تكيه بر بودجه مي توان آن را حل كرد. با ايجاد تقاطع هاي غيرهمسطح، ايجاد سيستم حمل و نقل ريلي سبك و سنگين يا اگر موضوع آلودگي باشد، مي توان با افزايش سرانه فضاي سبز، آن را حل كرد. يا اگر بافت فرسوده به عنوان يكي از معضلات شهر مطرح شود، مي توان آن را با سرمايه گذاري حل كرد. بنابراين ريشه سرمايه گذاري، به ضعف بنيه مالي مردم برمي گر دد.شهري كه در آن درآمد نباشد، تحرك ندارد. شيراز هم براي كسي كه درآمد از جايي ديگر داشته باشد، محل مناسبي براي زندگي است. اما خود شيراز شهر پرتحرك براي ايجاد درآمد نيست.
* سرانه فضاي سبز شيراز هم اكنون چه قدر است؟
- شيراز از جمله شهرهايي بوده كه از گذشته داراي باغ هاي گسترده اي بوده، به مرور زمان اين باغ ها تخريب شده و به سكونت گاه تبديل شده است. در وسط شهر، حدود هفتصد هكتار باغ هاي قصرالدشت قرار دارد. حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ هكتار باغات واقع در محدوده شهر قرار دارد كه به همين اندازه باغ در حريم شهر قرار دارد. علاوه بر اين چيزي در حدود ۱۰۰۰ هكتار در قالب پارك ها و فضاي سبز شهري در شيراز وجود دارد. اگر همه اينها را با هم جمع كنيم، سرانه فضاي سبز شهري در شيراز در حدود ۲۰ مترمربع است. البته در مقايسه با شهرهاي ديگر كشور، سرانه بسيار بالايي است. البته حركتي جديد در شهر آغاز شده كه پس از انجام آن سرانه فضاي سبز به بيش از ۵۰ متر مي رسد.
ما در مساحتي در حدود ۱۰ الي ۱۵ هزار هكتار در اطراف شهر شيراز از جمله ارتفاعات و زمين هاي مسطح در حال ايجاد كمربند سبز شهر هستيم. قرار است محدوده حاشيه اي شهر جنگل كاري شود. اگر اين طرح انجام شود كه چيزي در حدود ۳ هزار هكتار آن با هماهنگي منابع طبيعي و سازمان محيط زيست انجام شده است، مي توان آينده خوبي براي فضاي سبز شهر پيش بيني كرد. علاوه بر اين، حركتي در اطراف شهر شيراز ايجاد شده كه گذشته از جنبه هاي منفي آن مي توان به رويكردهاي مثبت آن نيز اشاره كرد. طرح «فلاحت در فراغت» كه كل زمين هاي ملكي و زمين هاي منابع طبيعي اطراف شهر تبديل به فضاي سبز و باغ هاي خصوصي شده است. اگرچه اين طرح اشكالات متعددي دارد، اما نمي توان از مزاياي آن چشم پوشي كرد.
* يكي ديگر از معضلات شهر بافت هاي فرسوده و تاريخي است.
- شوراي عالي معماري و شهرسازي، سه شاخصه در اين زمينه تعريف مي كند؛ يكي از آنها واحدهاي ريزانه يا واحدهاي كمتر از ۲۰۰ متر است. يكي ديگر، عرض معابر كمتر از شش متر و سومي فرسودگي واحدهاي مسكوني است كه اگر هركدام از اينها را ملاك عمل قرار دهيم شايد حدود ۴ يا ۵ هزار هكتار از ۱۸ هزار هكتار مساحت شهر را اين بافت ها تشكيل دهند. اما اگر اين سه شاخص با هم جمع شود، بافت فرسوده كمتر مي شود. در شوراي عالي معماري و شهرسازي ۱۶۰۰ هكتار را به عنوان بافت فرسوده به تصويب رسانده است. از اين مقدار، حدود ۴۰۰ هكتار را بافت تاريخي تشكيل مي دهد. اگرچه اين بافت هاي فرسوده و حتي تاريخي، به دلايل مختلف، به اسكان حاشيه نشينان تبديل شده است؛ با وجود آن كه در مركز شهر قرار دارند.
ادامه دارد
|