دوشنبه ۲۰ شهريور ۱۳۸۵
اسرائيل در منگنه جنگ و صلح
003834.jpg
نيلوفر قديري
در اسرائيل اين روزها بر سر پذيرفتن درخواست يوسي بيلين و ليندون لاروچ براي برگزاري كنفرانس مادريد ۲ و يك صلح جامع در خاورميانه از يك سو و يا آماده شدن براي جنگ، كشمكش وجود دارد.
اگر انتخاب اسرائيل جنگ باشد، بنيامين نتانياهو معروف به «بي بي» رهبر حزب ليكود و عامل و دست نشانده ديك چني معاون رئيس جمهور در كنار قدرت مالي مافيايي حامي آنها، نخست وزير بعدي و شايد آخرين نخست وزير اسرائيل خواهد شد.
تصميم گيري درباره اين بحث در اسرائيل انجام نمي شود بلكه در واشنگتن صورت مي گيرد، جايي كه كميته اقدام سياسي لاروچ مشغول بسيج حمايت هاي مردمي از كنفرانس  مادريد۲ است. تشكيل كنفرانس مادريد جديد ابتدا توسط يوسي بيلين وزير دادگستري سابق اسرائيل در مقاله اي در ۱۳ اوت در روزنامه  هاآرتص با عنوان «صبح روز بعد از كميته» پيشنهاد شد.
بيلين سپس در كنفرانسي در ۲۰ اوت كه ائتلاف يهوديان براي صلح و عدالت در آمريكا تشكيل داده بودند، گفت: «دولت بوش به صلح خاورميانه اعتقادي ندارد.» او اضافه كرد كه فكر مي كرده پيشنهادش براي بازگشت به كنفرانس مادريد براي جورج  بوش جذابيت دارد چرا كه موضع سياسي او اكنون چندان قومي نيست. بيلين اما گفت: «مطمئن نيستم كه بوش حتي اين را درك كند.»
بيلين در آن سخنراني گفت: «اسرائيل قصد داشته امسال با سوريه مذاكره كند، اما بوش مانع اين كار شده است. اين اولين بار است كه يك رهبر عرب براي گفت وگو آماده بوده اما آمريكا جواب منفي داده است. با توجه به ضعف سياسي بوش و همه رهبران منطقه از جمله ايهود اولمرت نخست وزير اسرائيل، بشار اسد رئيس جمهور سوريه، فؤاد سينيوره نخست وزير لبنان و ابومازن رئيس جمهور فلسطين، همه آنها بايد كار بزرگي انجام دهند كه به سود منافع ملي كشورهايشان باشد و عمر سياسي آنها را حفظ كند.
بيلين از گروه هاي صلح طلب در همه جاي دنيا در اسرائيل و فلسطين و آمريكا و همه جاي ديگر خواست وارد اين عرصه شوند و اولين گام كه همان تشكيل كنفرانس مادريد۲ است را بردارند.
وزير سابق دادگستري اسرائيل گفت، با انجام چنين كاري، رهبران سوريه و لبنان و فلسطين و البته اسرائيل و آمريكا يا گروه چهار در كنفرانس شركت كرده و گفت وگوهاي دوجانبه اي ميان سوريه و اسرائيل، لبنان و اسرائيل و اسرائيل و فلسطيني ها انجام مي شود.
اوري آوندي، از فعالان صلح اسرائيل و رهبر گوش شالوم هم در سخنان مشابهي خواستار برگزاري كنفرانس صلح شد.
او با اعلام اين درخواست در كنفرانسي كه توسط دموكرات ها در آمريكا تشكيل شده بود، گفت: آمريكا بايد سياست خود را در خاورميانه كاملاً تغيير دهد. او گفت كه مردم اسرائيل مي دانند جايي از كار غلط است و اسرائيل در اين جنگ پيروز نشده است. اكنون جنبش صلح بايد اين روند را تغيير دهد و فضا را به سوي قبول سياست صلح با سوريه، لبنان و فلسطيني ها متمايل كند.
صحبت از كنفرانس مادريد۲ بحث جدي را درون دستگاه سياسي اسرائيل به راه انداخته است. ديويد «كيمچه» دبيركل سابق وزارت خارجه اسرائيل و از مشاوران قديمي عمير پرتز رهبر حزب كارگر و وزير دفاع در مقاله اي در روزنامه جروزالم پست خواستار برگزاري كنفرانس مادريد۲ شد و به نقل از يكي از رهبران بلندپايه عرب نوشت: «تنها راه براي جلوگيري از وقوع يك كابوس ديگر، آغاز روند صلح است». به گفته اين مقام اسرائيلي، سوري ها و لبناني ها هم از پيشنهاد كنفرانس مادريد۲ حمايت مي كنند، اما تشكيل اين كنفرانس به ابتكار آمريكا و حمايت بين المللي نياز دارد. در كنفرانس مادريد(۱) به  رغم بي ميلي و مخالفت اسحاق شامير و حافظ اسد، هر دو در كنفرانس شركت كردند. اين بار كار آسان تر از بار قبل است.
بسياري از تحليلگران مي گويند تشكيل اين كنفرانس كودتايي در سياست هاي آمريكا خواهد بود.
كيمچه كه خود از مقامات سابق موساد بوده و از اعضاي قديمي حزب كارگر است، مانند اسحاق رابين معتقد است كه اسرائيل بايد با همسايگانش به صلح برسد. او از اعضاي گروهي است كه به عمير پرتز براي شروع يك ابتكار ديپلماتيك مشاوره مي دهد. نتيجه كار اين گروه آن شد كه پرتز در اظهارنظر علني خواستار گفت وگوي ديپلماتيك با سوريه، لبنان و فلسطيني ها شد. ميگوئل موراتينوس وزير خارجه اسپانيا اين پيام را به بشار اسد رئيس جمهور مصر رساند.
بازگشايي پرونده سوريه
در روز ۲۱ اوت «آوي ديشتر» وزير پليس و امنيت اسرائيل كه رهبر سابق حزب شين بت و از اعضاي حزب حاكم كاديماست، گفت وگو با سوريه و لبنان را «مشروع» خواند و در سخناني گفت: «در مقابل يك صلح واقعي با سوريه يا لبنان بر سر موضوعاتي كه همه ما مي دانيم، آنچه در قبال مصر و اردن انجام داديم، در مقابل اين كشورها هم كار مشروعي است.» او گفت: «اين به معناي بازگشت به مرزهاي به رسميت شناخته شده بين المللي است. گفت وگو با سوريه كار مشروعي است و اگر طرف مقابل هم آماده باشد مي توان اين كار را كرد. ناكامي هاي گذشته نبايد مانع از امتحان دوباره استراتژي زمين در برابر صلح شود.»
در تحول ديگري كه نشان دهنده گشايش دوباره «پرونده سوريه» در اسرائيل است، «زيپي ليوني» وزير خارجه اسرائيل، «ياكوف دايان» مشاور ارشد خود را مامور كرده است تا گزارشي درباره امكان شروع مذاكرات با سوريه تهيه كند. دايان پيش از اين با ايرامار رابينوويچ از استادان دانشگاه تل آويو در اين باره گفت وگو كرده بود. رابينوويچ رهبري تيم مذاكره با سوريه در دولت اسحاق رابين را به عهده داشت. دايان همچنين براي تهيه گزارشش با ژنرال اوري ساگي كه در دولت ايهود باراك مسئول تيم مذاكره با سوريه بود، ديدار مي كند. «ساگي» از منتقدان جدي جنگ لبنان بود و خواستار شروع مذاكرات با سوريه شده بود.
اما ايهود اولمرت نخست وزير اسرائيل در همان روزها با پيشنهادكنندگان صلح برخورد سردي كرد و گفت: «توصيه مي كنم اين افراد اميد واهي را كنار بگذارند. وقتي سوريه حمايت از شرور را متوقف كند و ديگر موشك به تروريست ها ندهد، ما از گفت وگو با آنها استقبال مي كنيم. ما قصد نداريم تا وقتي طرف مقابل گام هاي موثري برنداشته، ابتكار جديدي به كار بگيريم.» اولمرت با تكرار سخنان مقامات دولت بوش، سوريه را مهاجم ترين عضو شرارت خواند و گفت كه دولت او آخرين كسي است كه با سوريه گفت وگو مي كند.
شيمون  پرز معاون نخست وزير اسرائيل هم تلاش كرد اين پيشنهاد را به فراموشي بسپارد و گفت كه به باور او سوري ها براي گفت وگو جدي نيستند و اگر جدي بودند بايد مي آمدند و براي مذاكره ابراز علاقه و تمايل مي كردند. اگر كنفرانس مادريد۲ و راه حل سياسي رد شود يا توسط ديك  چني و جورج بوش تخريب شود، جنگ به صورت اجتناب ناپذيري روي خواهد داد. «آكيوا الدار» يكي از نويسندگان برجسته سياسي اسرائيل در روز ۲۱ اوت در هاآرتص نوشت و هشدار داد: «اين اسرائيل است كه بايد بهاي سياست هاي ساده لوحانه آمريكا را در ممانعت از انجام مذاكره با سوريه بپردازد.» «الدار» نوشت: «تنها راه جلب حمايت سوريه در اجراي آتش بس در لبنان، ارائه پيشنهادي از سوي آمريكا يا اسرائيل درباره بلندي هاي جولان است.»
الدار هشدار داد، حقيقت آن است كه بعد از جنگ لبنان، منابع ارزيابي و مشاوران اسرائيلي در حال توصيه به دولت هستند تا فوراً دكترين «نه جنگ و نه صلح» را در مقابل سوريه كنار بگذارد. اين مشاوران دو گزينه را پيش روي رهبران اسرائيل گذاشته اند: يكي تسريع در مذاكرات صلح با سوريه (و لبنان) و توقف حمايت اين كشور از سازمان هاي مقاومت فلسطين و ديگري جنگ پيش دستانه عليه سوريه.
اين نويسنده اسرائيلي در ادامه مي نويسد، براساس ارزيابي هاي محتاطانه اين روند بيش از دو سال طول نخواهد كشيد. متاسفانه در آينده نزديك هيچ دولتي در اسرائيل قادر به انجام مذاكره نخواهد بود و در آمريكا هم هيچ رئيس جمهوري نخواهد بود كه اين كار را انجام دهد. بنابراين بايد پناهگاه هاي جنگي را همچنان مجهز و سرپا نگه داشت. اگر اولمرت مسير برگزاري كنفرانس مادريد۲ را هموار نكند، بي بي نتانياهو زمينه «جنگ پيش دستانه» را فراهم مي كند. اولمرت اكنون از همه طرف تحت محاصره است. از يك سو درخواست هاي مردمي براي استعفاست كه سربازان ذخيره والدين سربازان و غيرنظاميان كشته شده در جنگ رهبري آن را به عهده دارند. حزب خود اولمرت يعني كاديما هم يكي پس از ديگري با مشكلات و عقب گردهايي همچون رسوايي اخلاقي يكي از متحدان اصلي اين حزب و استعفاي او از پست وزارت دادگستري روبه رو مي شود.
خود اولمرت هم به اتهام رشوه گيري تحت تحقيق است و در صورت محكوميت، عمر سياسي اش به پايان مي رسد.
با توجه به درخواست هايي كه براي برگزاري انتخابات زودرس مطرح است، شرايط حزب كاديما اصلا مناسب نيست. كاديما تاكنون نتوانسته بيشتر از ۱۵ هزار عضو جذب كند. بسياري از فعالان اين حزب به ويژه شهرداران محلي كه در گذشته از كاديما حمايت مي كردند، اكنون به احزاب قبلي خود به ويژه به ليكود بازگشته اند.
اين احتمال وجود دارد كه كاديما منحل شود.
تهديد آني كه فعلاً وجود دارد فروپاشي ائتلاف اولمرت در صورت شكست لايحه بودجه دولت در كنست است. اكنون گروهي از اعضاي حزب كارگر در كنست اعلام كرده اند كه از لايحه بودجه دولت حمايت نمي كنند چون در آن كاهش ۲ ميليارد «شكلي»  - پول اسرائيلي- برنامه هاي اجتماعي براي تامين هزينه جنگ ديده شده است.
نتانياهو وارد مي شود
در نبود يك ابتكار صلح بين المللي، جنگ لبنان راي دهندگان اسرائيلي را به سوي جناح راست سوق داده و فضايي ايجاد مي كند كه نتانياهو به محبوبيت برسد. ناظران سياسي اسرائيل نه تنها شرايط را براي حزب ليكود مساعد مي بينند، بلكه پيش بيني مي كنند كه نتانياهو رهبر اين حزب در جايگاه نخست وزيري قرار گيرد. نتانياهو و حاميان او اين شرايط را به خوبي مشاهده مي كنند و براي استفاده از فرصت ايجاد شده خيز بلندي برداشته اند.
اولين تظاهرات ضدجنگ در بيت المقدس را گروهي از كهنه سربازان جنگ ۱۹۴۸ برگزار كردند كه رهبري آنها را «دانيل دارون» از مشاوران اقتصادي نتانياهو و حامي راديكال اقتصاد بازار آزاد برعهده داشت. دارون هم با نتانياهو و هم مستقيما با جورج شولتز وزير امور خارجه اسبق آمريكا و استاد اقتصاد در دانشگاه كلمبيا رابطه دارد. او مدير مركز توسعه اجتماعي و اقتصادي اسرائيل است كه در سال ۱۹۸۳ به عنوان بخشي از برنامه شولتز براي تبديل كردن اسرائيل به بهشت بازار آزاد، تاسيس شد.هيأت مديره اين مركز را افرادي چون ايروينگ كريستول از واعظان نومحافظه كاران تشكيل مي دهد.بعضي تحليلگران اسرائيلي، نتانياهو را يك فاشيست مي خوانند كه مي خواهد با استفاده از اين فضا، جنبش فاشيستي به راه بيندازد. اين تحليلگران مي گويند اگر كنفرانس مادريد۲ برگزار نشود، آينده اي براي اسرائيل وجود نخواهد داشت.
منبع: Executive Intelligence Review

راز ديرين
پرونده ربوده شدن امام موسي صدر-۵
پاسخ امل به بيانيه ليبي-بخش سوم
003831.jpg
گروه سياسي-در بخش هاي پيشين اين گزارش كه پرونده مفصلي از اسناد و مدارك ربوده شدن امام موسي صدر است به نكاتي از جمله انگيزه سفر امام صدربه ليبي و نهايتا اتفاقاتي كه افتاد و بيانيه وزارت امور خارجه ليبي اشاره شد. اينك بخش ديگري از پاسخ جنبش امل به اين بيانيه از نظرتان خواهد گذشت.
بيانيه بار ديگر بر روابط و ارتباطاتي تأكيد مي كند كه در بندهاي ۳-۱اين جوابيه بدان پاسخ داده شد.
اگر بنا بر ادعاي نويسندگان بيانيه، دولت ليبي تا بدان حد به پيگيري موضوع توجه داشته است، موارد ذيل را چگونه مي توان توجيه كرد:
الف- سهل انگاري سران ليبي در انجام هرگونه تلاش و اطلاع رساني در مورد واقعه. تا پيش از صدور نخستين بيانيه دولت ليبي در تاريخ ۱۷سپتامبر ۱۹۷۸يعني پس از گذشت ۱۷روز از ناپديد شدن ميهمانان رسمي اين كشور. در حالي كه مجلس اعلاي شيعيان موضوع قطع ارتباط با امام و همراهانش را در تاريخ ۶سپتامبر ۱۹۷۸به سفارت ليبي در بيروت اطلاع داده و مراتب نگراني خود را از سرنوشت آنان به اطلاع سفارت مذكور رسانده اند، نخست وزير لبنان نيز شخصاً در تاريخ ۱۰سپتامبر ۱۹۷۸از كاردار سفارت ليبي در بيروت در اين باره توضيح خواسته و نيز در تاريخ ۱۲سپتامبر ۱۹۷۸با نخست وزير ليبي تلفني صحبت كرده بود. از سوي ديگر، اخبار مربوط به ناپديد شدن آنان از تاريخ ۱۱سپتامبر ۱۹۷۸به بعد، در رسانه هاي گروهي لبنان و جهان منتشر شده. از تاريخ انتشار اين خبر، بازتاب آن در سطح كشورهاي عربي و اسلامي مشهود بود.
ب- انجام ندادن هر نوع تحقيق در كشور ليبي براي آگاهي از محل استقرار امام در فاصله ساعت يك
بعد از ظهر روز ۳۱اوت ۱۹۷۸تا ساعت ۸ بعدازظهر همان روز، يعني در فاصله ساعتي كه امام و همراهانش براي ملاقات با قذافي، در حال خروج از هتل ديده شده اند؛ تا زماني كه هواپيماي شركت آليتاليا فرودگاه طرابلس را ترك كرده است.(قذافي نيز در حضور شخصيت هاي كشورهاي اسلامي در دمشق و در تاريخ ۲۱سپتامبر ۱۹۷۸تصريح كرده كه در ساعت ۳۰: ۱بعد از ظهر آن روز با امام وعده ملاقات داشته، اما ايشان به دليل عزيمت از ليبي در آن ملاقات حاضر نشده اند).
ج- انجام ندادن تلاش هاي جدّي و پيگير از سوي دولت ليبي در ايتاليا و ديگر مناطق به منظور كشف حقيقت. در حالي كه در بيانيه وزارت خارجه ليبي و نيز در ملاقات قذافي با شخصيت هاي اسلامي در تاريخ ۲۱سپتامبر ۱۹۷۸توجه پيگير و تلاش در اين زمينه، رسما ًمورد تأكيد قرار گرفته است.
ادامه دارد

سياست
اقتصاد
انديشه
شهرآرا
هنر
|  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |