گذري بر يكي از آفات توليد علم
بازار در دانشگاه
|
|
محمودسيفي
در قرن نوزدهم بود كه دانشگاه ها، هم به عنوان نهادهايي براي تربيت نيروي متخصص فني كه از عوامل مهم توسعه صنعتي محسوب مي شدند و هم نيروهايي كه از عهده فهم پيچيدگي هاي ديوانسالاري دولت ـ ملت ها برآيند، اهميت مضاعفي يافتند. از همين روست شايد كه بنيان اغلب دانشگاه هاي امروز دنيا در نيمه دوم قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم گذاشته شده است.
دانشگاه هاي بر جاي مانده پيش از اين موعد، تعداد زيادي نيستند. نكته قابل توجه در طول همه اين سال ها اين است كه دانشگاه ها همواره به عنوان مراكزي تلقي مي شدند كه اگرچه در توسعه اقتصادي كشورها بسيار مؤثر بودند، اما به آنها به چشم بنگاه هايي اقتصادي نگريسته نمي شد. دانشگاه نهادي بود كه نمي بايست با سازوكارهاي سوداگرانه بازار با آنها معامله مي شد و درواقع نيز اين معامله با دانشگاه نمي شد. با وجود تأمين بودجه بيشتر دانشگاه ها از سوي حكومت ها، دانشگاه ها هرگز زير مجموعه رسمي دولت ها محسوب نمي شدند و سازوكارهاي نظارتي- مانند سازمان هاي ديگر- بر آن اعمال نمي شد و دانشگاه ها استقلال نسبي اي در مديريت خود داشتند. سازوكارهاي استخدامي دانشگاه ها كاملا با دولت متفاوت بود و اساتيد، كارمندان دولت محسوب نمي شدند؛ به استثناي آلمان كه كارمندان و اساتيد دانشگاه ها هم مستخدم رسمي دولت محسوب مي شوند. اين استقلال، به دانشگاه ها مجال آن مي داد كه در فضايي به دور از سياستگذاري ها و امر و نهي هاي دولتي در موضوعاتي كه اولويت آن را خود دانشگاهي ها تعيين مي كردند، فعاليت كنند و به پژوهش و تحقيق و تدريس فارغ دلانه مشغول باشند.
دانشگاه هاي سنتي پژوهش محور كه عمدتاً داراي بودجه هاي سنگين دولتي هستند و از گذشته به دليل همين استقلال مالي، چندان نيازي به در نظر گرفتن نيازهاي بازار و صنعت در فعاليت هاي پژوهشي خود نداشتند، اكنون زير فشار فزاينده براي افزايش كارايي و درآمد و كاهش بودجه، تمايل به انجام تحقيقات كاربردي پيدا كرده اند. چنان كه هم اكنون در مطالعات آموزش عالي اصطلاحي به نام پژوهش هاي نوع دوم براي ناميدن اين جريان پژوهشي به كار مي رود. پژوهش هاي نوع دوم را دست كم واجد پنج خصوصيت دانسته اند:
نخست: اين پژوهش ها كاملا در مقام كاربرد انجام مي گيرند و با فرايند توليد دانش محض در گذشته به تمامي متفاوت اند.
دوم: اين پژوهش ها فرا رشته اي Transdisciplinaryاند، يعني از طيف وسيعي از ديگاه هاي نظري و روش شناسي هاي عملي براي حل مشكلات خود استفاده مي كنند .دقت كنيد كه منظور ما، ميان رشته اي بودن interdisciplinary يا چند رشته اي بودن multidisciplinary نيست (1).
سوم: معرفت نوع دوم در جايگاه هاي متنوع تري از توليد علم، ايجاد مي شود؛ در مقايسه با نوع اول كه عموماً و شايد انحصاراً در دانشگاه ها توليد مي شد. افزايش ارتباطات الكترونيكي و ديگر ابزارهاي انتقال اطلاعات و دانش، سلسله مراتب هاي پيشين را از بين برده و به سازمان هاي علمي بيشتري اجازه دخالت در توليد معرفت را داده است.
چهارم: معرفت نوع دوم كاملاً انعكاسي reflexive است. فرايند تحقيقْ ديگر، صرفا تحقيق عيني ديگران نيست، بلكه تبديل به فرايند رفت و برگشتي
گفت وگويي dialogic و مكالمه اي بين بازيگران تحقيق و متعلق تحقيق شده است.
پنجم: در نوع دوم، صورت هاي نويني از كنترل كيفيت به وجود آمده است. زيرا اولاً و از سويي، بزرگان علوم مانند سابق قابل تشخيص نيستند زيرا مانند گذشته رشته هاي كاملاً منفك شده و سلسله مراتب و نظم و قاعده همه گيري وجود ندارد. و از ديگر سو، اشكال تحويل گرايانه كنترل كيفيت با ويژگي هاي جديد علمي سازگار نيستند و... .از مهم ترين تأثيرات اين نوع معرفت، توليدِ به لحاظ اجتماعي توزيع شده معرفت است. مهمتر از آن و بلكه اساسي ترين تغيير پارادايم در آموزش عالي، بازار زدگي يا بازاري شدن (تجاري شدن) آموزش عالي است(2).
با حاكم شدن قواعد بازار بر آموزش عالي، بسياري از ارزش هاي پيشين علمي كه حاكميت آنها بر عرصه علم، پيشتر حاصل استقلال نهاد آموزش از بازار بود، دستخوش دگرگوني هاي عميقي خواهد شد. يكي از تاثيرات عاجل اين تغيير، كاهش توجه به علوم انساني در موسسات آموزش عالي خصوصي است كه نتيجه ديربازده بودن سرمايه گذاري ها در اين علوم است. ضمن اينكه طالبانِ آموزش عالي خصوصي به آموزش عالي به چشم نوعي سرمايه گذاري مي نگرند تا فعاليتي ارزشي؛ مسئله كاهش توجه به علوم انساني درصورت حاكم شدن استعاره بازار در آموزش عالي، امروز يكي از دغدغه هاي اساسي سياستگذاران آموزشي كشورهاي توسعه يافته است(3).
پي نوشت ها
1 - براي اطلاعات بيشتر در اين باره نگاه كنيد به:
The University in The Global Age, Roger King, Palgrave,2004, pp96-99.
۲ - Marketization of higher education
۳ -در اين باره مي توانيد به مقالات نشست ملي علوم اجتماعي و انساني استراليا 2001 و گزارش گروه كاري درباره آينده علوم انساني كه توسط شوراي پژوهش علوم انساني و اجتماعي كانادا منتشر شده و نيز كتاب دانشگاه در عصر جهاني شدن از انتشارات پالگريو مراجعه كنيد.
|