|
|
|
|
|
سرزندگي در تهران، يك موضوع و چند نگاه
نقش فضاي كالبدي در نشاط جامعه شهري
|
|
سرزندگي داراي دو رويه است كه يك رويه آن به بينش، فرهنگ، مردم و به ادراك آن ها وابسته است و ديگري به فضاهاي شهري و معماري مربوط مي شود كه اين دو رويه با هم ارتباط متقابل دارند
عباس ثابتي راد
چندي پيش گروه مشورتي جوانان شهردار تهران، در چهارمين نشست تخصصي خود، به موضوع سرزندگي و نشاط در شهر تهران پرداختند و با به بحث گذاشتن اين مقوله، نظرات بسياري را برانگيختند. بي ترديد، جهان جديد با فراخواندن انسان به شادابي و زدودن گرد و غبار اندوه از سيماي تاريخي آن، نقش بسزايي در بالا بردن ذائقه بشر امروز داشته است. شهرها به عنوان يكي از بسترهاي نمود جهان جديد، بايد از اين شاخصه بهره مند شوند. مرور گفتارهاي اين نشست تخصصي، دريچه اي نو در اين باب، پيش روي مديران شهري گشود.
شهرها اگرچه زائيده جهان مدرن نبوده اند، اما خيلي زود به واسطه اقتضائات جهان جديد رشد كردند و بيش از پيش گسترش يافتند. در ابتداي اين دوران شهرها نه تنها به عنوان مركزي براي دادوستد، بلكه به عنوان يك پايگاه مطرح شدند كه بسياري از فعاليت هاي اقتصادي، فرهنگي و سياسي را در برداشتند. ديگر آن چهره كهن از سيماي شهرها زدوده شد و آنان قامتي جديد يافتند. از اين رو شهرها علاوه بر مركز اقتصادي، سياسي و فرهنگي، محلي براي زندگي هرچه بهتر انسان دانسته شد.
اما زندگي در شهرهايي كه جمعيت بسيار دارند و از گستردگي فراواني بهره مندند، براي انسان ها، چندان عاري از سختي و صعوبت نبوده است. اگرچه مديران شهري تلاش بسياري براي فراهم آوردن امكانات و ابزار رفاهي شهروندان دارند، اما رشد چشمگير و شگفت انگيز شهرنشيني و مهاجرت گسترده از مناطق مختلف به حاشيه شهرهاي گوناگون، هر روز مشكلات و معضلات متعددي را به وجود آورد و همه اين مسائل باعث شد تا زندگي در شهرها، بيش از پيش سخت تر شود.
براساس پژوهش ها، تهران از نظر شاخص سختي زندگي از ميان 127 شهر جهان در رتبه 119 قرار دارد و دامنه تغيير اين شاخص در حدود 52 درصد است. از سويي شهر ونكوور، وين و ملبورن سه شهري هستند كه در صدر جدول شاخص سختي زندگي قرار دارند و رقم اين شاخص در اين شهرها حدود دو درصد است. شاخص دشواري زندگي ميانگيني از متغيرهاي توسعه پايدار شهري است كه دامنه تغيير آن بين 100 تا صفر است و هر چه اين شاخص به رقم 100 نزديك تر باشد، شرايط زندگي در آن شهر مشكل تر است.
شايد از اين رو و به دليل بالا بودن دامنه تغيير براساس شاخصه هاي توسعه پايدار شهري است كه شهروندان تهراني داراي زندگي سختي هستند و شادابي كمتري دارند.
نشاط، حلقه مفقوده
شادابي و سرزندگي حلقه مفقوده زندگي شهري است. به ويژه اين كه تهران به دلايل مختلف از نشاط كمتري برخوردار است و شهروندان روحيه اي خموده و ناشاد دارند. اگرچه بخش عمده اي از اين رويكرد را مي توان به دلايل شرايط سخت زندگي در تهران دانست اما فضاهاي شهري در اين حوزه بي تأثير نيستند.
حسين سلطانزاده عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد اسلامي و محقق معماري با اشاره به مصداق هاي فضايي سرزندگي، آن را داراي دو رويه مي داند و مي گويد: سرزندگي داراي دو رويه است كه يك رويه آن به بينش، فرهنگ، مردم و به ادراك آن ها وابسته است و ديگري به فضاهاي شهري و معماري مربوط مي شود كه اين دو رويه با هم ارتباط متقابل دارند.
وي با ترسيم مجازي فضاهاي كشور و نمونه موردي آن به ادارات شهر اشاره كرد و گفت: وقتي افراد شهر وارد فضاهاي اداري و عمومي مي شوند به يك باره با در و ديواري خاكستري و رنگ هاي سرد و نيز قيافه هاي خشك، خشن و درهم رفته آدم هايي روبه رو مي شوند كه سرزندگي فرد را تبديل به غم مي كنند. براساس اين چشم انداز در دوران معاصر، حوزه كيفيت طراحي فضاهاي شهري ايران به افتي چشمگير دست يافته است.
سلطانزاده با اشاره به فضاهاي تعامل و گفت وگو در قديم، مقياس هاي متفاوتي را در به وجود آمدن نشاط در شهر مؤثر مي داند و مي افزايد: در قديم فضاهاي موجود به عرصه هاي خصوصي، نيمه خصوصي و عمومي تبديل مي گشت كه داخل خانه براي اهالي آن، فضا و عرصه اي خصوصي به شمار مي رفت. حياط يا ايوان نيز عرصه عمومي خانه بود. امروزه ساختمان هاي شهر فاقد حياط و عناصري اند كه تعامل را به وجود آورند، از سوي ديگر تعاملات درون خانه ها نيز امروزه با وجود شبكه ارتباطات نظير تلويزيون، اينترنت و همانند اينها بسيار محدود شده است به گونه اي كه فضاي كمتري براي گفت وگوي والدين با فرزندان شان به وجود مي آيد.
وي با اشاره به محله و عناصر داخلي آن كه مقياس ديگري از تعامل را در دوره هاي گذشته شكل مي داده اشاره مي كند: محلات و مساجد و تكايايي كه در آن قرار مي گرفتند عرصه اي براي تعاملات هرچه بيشتر مردم با هم بوده اند و حتي بازي كودكان در كوچه ها، سبب آموزش رفتارهاي اجتماعي و يادگيري كنش اجتماعي بوده است. اين فضاي تعامل در مقياس بزرگ تر تبديل به ميدان هايي مي شد كه در آن ها هم فضاهاي تعامل و گفت وگو وجود داشت و هم داراي كاركردهاي ثابتي نبود؛ يعني مناسب هر نيازي اين ميدان ها قابليت تغيير كاربري را داشتند و به عنوان ميدان هاي چند منظوره مطرح مي شدند.
ميدان نقش جهان اصفهان، ميدان توپخانه تهران و همانند اين ها، كه به دليل طراحي درست و تعبيه عناصري همانند جلوخان هاي منازل و مساجد، فضاي وسيع ميدان به منظور امور نظامي، اقتصادي و همانند اينها به عنوان فضاهاي عمومي شهر در همه اوقات سال استفاده مي شده اند و فضاها داراي مفاصلي به منظور محل قرار و گفت وگو به شمار مي آمد. در ورودي جلوخان هاي مساجد در حوزه وسيعي طراحي مي شدند، حتي جلوخان ها در فضاهاي قديمي منازل نيز ديده مي شد، اما امروز به سختي در كنار مدرسه يا سينماهاي سطح شهر، مي توان مكاني را براي تعامل يافت.
اما هم اكنون در مقياس كلان بايد اذعان داشت كه در كل كشور ميداني كه براي برگزاري مراسم ملي، ديني و جشن ها و مراسم عزاداري باشد، طراحي نشده است. اگر در ميداني نيز برنامه اي اجرا مي شود، براي تجمع و مشاركت مردم جايي ديده نشده كه اين امر تنها بر عهده مجريان شهر نيست، بلكه در قسمتي نيز شكايت و گله از طراحاني است كه در اين زمينه ابداعي را به منظور تعامل در فضاهاي عمومي به وجود نياورده اند، كه علاوه بر مشكلات فضايي، نبود توجه كافي به اين بحث موضوع ديگري همانند . اين محقق معماري افزود: مردم كشور در سرزميني زيسته اند كه در طول تاريخ در معرض تهاجمات بسياري بوده است و اين امر سبب شكل گيري روحيه محافظه كاري آنها شده است. از سويي ديگر در اين فرهنگ گاهي شادي و نشاط نشانه سبك سري افراد تلقي مي شده است. حتي در مكان هايي كه مردم به شادي مي پرداختند هميشه كاخ حاكمي بنا مي شده و اين عاملي براي از هم پاشيدگي فضاهاي تعامل محسوب مي شده است.
جاي خالي رنگ
به زعم بسياري از كارشناسان، نحوه به كارگيري رنگ در شهر، موجب ايجاد فضايي نشاط انگيز مي شود. بسياري از فضاهاي خوب شهر، فاقد سر زندگي و نشاط است و بسياري از خيابان هاي قديمي كه فضايي مناسب براي تعامل محسوب مي شوند، شب ها بي رنگ و تاريك هستند كه اين امر در رنگ پوشش افراد شهر نيز مشاهده مي شود. امروزه بيشتر شهروندان نسبت به موقعيت كاريشان از رنگ هاي تيره تر استفاده مي كنند. در صورتي كه زمان هاي گذشته مردم نيز براي پوشش از پارچه هاي رنگي و نشاط آور استفاده مي كردند.
سلطانزاده بازگشت طراحي به شيوه هايي كه فضاهاي عمومي تعامل و ارتباط افراد را در نظر گيرد وابسته به اولويت داشتن مقياس هاي خرد، ميانه و كلان دانست و افزود: در مقياس هاي خرد مي توان جلوخان ها و فضاهايي را كه سبب تعامل مي شوند طراحي كرد. در مقياس هاي ميانه مي توان براي محله ها و ناحيه ها برنامه ريزي كرد تا فضاهاي تعامل كه زماني وظيفه ايجاد نشاط نيز برعهده اين مكان بوده، ساماندهي شوند. وي مهم ترين بخش مربوط به بكارگيري مقياس مكان در طراحي شهري دانست و ابراز اميدواري كرد كه: در مقياس كلان شناسايي فضاهايي كه براي طراحي فضاهاي نشاط آور مناسب اند، گامي مؤثر براي تجلي سرزندگي شهر به شمار مي آيند.
سلطانزاده رنگ، آب، فضاي سبز، نور و موسيقي را از عواملي به شمار آورد كه در طراحي شهري به منظور ايجاد سرزندگي شهر مؤثرند.
هدف اصلي تأمين نشاط است
سقراط هدف اصلي از ايجاد شهر را تأمين نشاط و خوشبختي شهروندان مي داند. نه اين كه شهر به هيولايي تبديل شود كه شهروندان در آن علاوه بر اين كه آسايش و آرامش زندگي را بدست نياورند، در تلاش بيهوده با مشكلات مختلف دست به گريبان شوند.
به تعبير كوروش گلكار دانشيار دانشكده معماري و شهرسازي دانشگاه شهيد بهشتي، اين سخن سقراط رابطه ديرين و مستحكم ميان دو مفهوم شهر و نشاط و سرزندگي را به خوبي نشان مي دهد. برمبناي چنين ديدگاهي اساساً شهر به مثابه دستگاه، وسيله يا مركبي براي نيل به شادي، نشاط و سرزندگي تلقي مي شود. با اين وجود آنچه در ادبيات تخصصي طراحي شهري در اين مورد از سال 1981 مطرح شده است به طور عمده حول مفهوم livability و يا liveliness است كه به معناي سرزندگي است.
گلكار معتقد است: امروزه به دلايل گوناگون تأمين نشاط، شادي و سرزندگي شهري به يكي از دغدغه هاي اصلي نظام هاي مديريت شهري به ويژه در كشورهاي توسعه يافته تبديل شده است. تأمين سرزندگي شهري نيز به مثابه آرماني مشروع در صدر بسياري از اسناد رسمي شهرسازي مشاهده مي شود كه خود برخاسته از اهميت سرزندگي شهر به مثابه يك هدف و يك وسيله است. در شرايط رقابت جهاني شهرها براي به دست آوردن سهم بيشتري از سرمايه ها، استعدادها و توجه جامع بين المللي، سرزندگي شهري به عنوان ابزاري مؤثر براي ارتقاء توان رقابتي شهرها در تحقق چشم انداز مطلوب آن ها به شمار مي آيد.
انديشيدن در باب سرزندگي شهرها لاجرم پرسش ها و دغدغه هاي متعددي را به ذهن متبادر مي سازد از جمله اين كه آيا ويژگي هاي مثبت و كيفيت هاي برتر فضايي- كالبدي يك شهر جبراً به ايجاد نشاط و سرزندگي منجر مي شود؟ و اساساً چه نسبتي ميان كيفيت طراحي شهري يك شهر و نيل به سرزندگي شهري وجود دارد؟
پاسخ به اين پرسش ها مي تواند راهگشا باشد، شهر فرصت هاي گوناگوني را مي تواند براي تجربه شادي و نشاط در اختيار شهروندانش قرار دهد. تجربه نشاط در يك شهربازي، در يك استاديوم ورزشي، در يك تئاتر كمدي، در يك كنسرت موسيقي و يا در يك جشنواره خياباني و مراسم آتش بازي طيفي از تجارب نشاط انگيز و در عين حال متفاوتي را نمايندگي مي كند. مي توان پرسيد كه آيا اساساً ممكن و مفيد است كه نوع خاصي از نشاط و سرزندگي را در كليت شهر تسري داد؟ به بيان ديگر آيا مي توان مثلاً نشاط و سرزندگي يك شهربازي را عيناً در تماميت يك شهر گسترش داد، بي آنكه مفهوم شهر به فروپاشي سوق يابد؟
استاد دانشگاه شهيد بهشتي افزود: اين گونه به نظر مي رسد كه مي توان از طيفي از تجارب متنوع نشاط و شادي شهري سخن گفت كه در قطبي از آن شادي سطحي و گذرا و در قطبي ديگر شادي عميق و ماندگار قرار دارد. به بيان ديگر، مي توان در مقابل نشاط زودگذر از سرزندگي پايدار شهري سخن گفت. از ديدگاه گلكار سرزندگي در سطح خرد به مفهوم تنوع فعاليت ها در عرصه همگاني و سازگاري آن با فضاهاي شهري در چارچوب نظامي از قرارگاه هاي رفتاري است و برخي از شاخص هاي شناسايي محيط هاي سرزنده شامل ميزان تراكم افراد پياده در محل، تعداد، تنوع و ماهيت قرارگاه هاي رفتاري موجود، وجود فعاليت هاي موسمي، آهنگ و سرعت شهري، تنوع استفاده كننده (زن و مرد، پير و جوان و...) تنوع فرم و رنگ در منظر شهري و نظاير اينها است.
به اعتقاد وي تعريف جامع از سرزندگي مستلزم در نظر گرفتن روابط اين كيفيت و ديگر كيفيت هاي محيط شهري است. براي سنجش سرزندگي شهري روش ها و شاخص هاي اندازه گيري متعددي پيشنهاد شده است. گلكار با اشاره به روشي براي سنجش سرزندگي شهري آن را اينگونه ارزيابي كرد: براي هر شهري به هر يك از شاخص هاي امنيت، بهداشت، فرهنگ و محيط، آموزشي و زيرساخت ها مقاديري ميان يك و پنج داده مي شود و در نهايت با تركيب شاخص هاي مزبور يك شاخص كلي صعوبت زندگي شهري استخراج مي شود كه دامنه تغييرات در نهايت آن ميان صفر درصد و 100 درصد است.
مدير گروه شهرسازي و معماري دانشگاه شهيد بهشتي با توجه به اين كه تأمين سرزندگي شهري مي بايست به عنوان يكي از دغدغه هاي اساسي از بالاترين سطوح تصميم گيري و برنامه ريزي شهري آغاز شود گفت: مسأله يكپارچگي نظام مديريت شهري و هماهنگي عملياتي اجزاء آن همانند حوزه معاونت شهرسازي، حوزه معاونت حمل و نقل و ترافيك، سازمان زيباسازي سازمان پارك ها و نظاير اينها يك ضرورت است. سرزندگي بايد به عنوان دغدغه اصلي و هدف نخست تمامي برنامه ريزان و مديران شهري بدل شود. وي افزود: از اين رو ايجاد تحول اساسي در نظام برنامه ريزي و حركت به سوي يك نظام برنامه ريزي طراحي- محور كه در ذات خود كيفيت گراست را بايد پيش شرط لازم تأمين سرزندگي پايدار شهري دانست و از سويي ديگر بايد توجه كرد كه در آفرينش كيفيت سرزندگي در شهر، نقش مشاركت شهروندان نقشي جوهري است.
گلكار با اشاره به اين كه هيچ رشته و حرفه اي به تنهايي توانايي و يا ادعاي دانش و مهارت كافي براي آفرينش چنين پديده اي را ندارد افزود: هر يك از سازمان هاي مربوط در توسعه شهري بايد سهم خود را در اين فرآيند مشاركتي و ميان رشته اي ادا نمايند. در اين ميان دانش طراحي شهري به واسطه خصلت كيفيت گرا، ميان رشته اي و اساساً بنا به فلسفه وجودي اش مي تواند چارچوب لازم را براي همكاري و هماهنگي متخصصين حوزه هاي علمي و هنري مختلف فراهم آورده و در آفرينش محيط هاي شهري سرزنده كمك كند.
|
|
|
از راهبندان اتوبان تا ازدحام در بانك
|
|
گروه شهري - ترافيك براي پايتخت نشينان واژه غريبي نيست. فرقي هم ندارد ترافيك در خيابان باشد يا در انجام امور اداري، بانكي و... مديران قسمت هاي مختلف پايتخت براي برنامه ريزي در مورد اين ترافيك ها، برنامه هاي مختلفي را پيش بيني مي كنند. به عنوان مثال با نزديك شدن به بازگشايي مدارس شهر در تهران از افزايش 30 درصدي ترافيك در خيابان هاي تهران خبر داد با اين وجود ترافيك سنگين و سرسام آور شهر تهران با برنامه ريزي و زمان بندي براي تردد كارمندان، دانش آموزان و مشتريان بانكها روان تر شد، اما اين روزها ترافيك از خيابانها به انجام امور بانكي حركت كرده است. شعبه بازار بانك ملي ايران يكي از قديمي ترين و بزرگترين شعب بانكهاي كشور است، اما حتي اين وسعت نيز مانع از آن نيست كه صفهاي تشكيل شده به نسبت باجه هاي پر تعداد بانك به چشم نيايد.
يوسف دزفوليان افسر بازنشسته ارتش كه براي انجام كار بانكي اش نيم ساعت پشت درهاي بسته شعبه منتظر باز شدن و آغاز به كار بانك شده است، تغيير ساعت كار بانكها را مناسب حال مشتريان ارزيابي نكرد.
وي مي گويد: وقتي شعب كارشان را در ساعت 7 و 30 دقيقه صبح آغاز مي كردند، مشتريان نيز به تناسب فعاليت و نوع شغلشان به مرور به بانكها مراجعه كرده و كارشان را انجام مي دادند، اما از زماني كه ساعت كار به 9 صبح تغيير يافته است همه به يكباره به شعب هجوم مي آورند و مردم ناچارند وقت زيادي را براي انجام كارشان در شعب تلف كنند.
وحيد شرافت از كارمندان شعبه بازار بانك ملي نيز اين اظهارات را تأييد كرده و تأكيد مي كنند: همه ناراضي هستند. شعب در شروع به كار با ازدحام مشتريان مواجهند و اغلب مراجعين بانك اظهار نارضايتي مي كنند. همزمان با تغيير ساعت كار بانكها شنيده مي شود حجم چك هاي برگشتي افزايش يافته است، زيرا در گذشته كارمندان بانكها هنگام مواجه با حساب خالي مشتريان خوش حساب با آنها تماس گرفته و ارجاع چك آنها به بانك و خالي بودن حسابشان را اطلاع مي دادند و مشتري نيز اين امكان را پيدا مي كرد كه به موقع حساب خود را پر كرده و از برگشت خوردن چك جلوگيري كند.
حميد طاهري محجوب مسئول دايره چك در اين رابطه مي گويد: ساعت مراجعه بازاريان به شعبه معمولاً ساعت 9 صبح به بعد است و اين مسئله درباره شعبه بازار حداقل صدق نمي كند. در واقع اگر بانك در ساعت 30/7 با مغازه يا دفتر مشتري بازاري خود تماس بگيرد، كسي در دفتر يا مغازه نيست.
وي تأكيد مي كند: آمار چكهاي برگشتي افزايش نيافته و تغيير خاصي رخ نداده است.
طاهري در عين حال اضافه مي كند: اشتراك ساعات كاري بانكهاي كشور با بانكهاي خارجي مانند بانكهاي آسياي جنوبي شرقي به حداقل رسيده است، قبل از تغيير ساعت كار بانكهاي ايران براي انجام تبادلات بانكي با اين بانكها 5/3 تا 5/ ۴ ساعت اختلاف ساعت كار داشتند و اكنون كه ساعت كار به 9 صبح تغيير يافته يك ساعت و نيم از اين فرصت مشترك را از دست داده ايم.
علاوه بر اين تغيير ساعت بانك ها مشكلي را براي كارمندان بانك ايجاد كرده. تا پيش از اين كاركنان بانك ها نيم ساعته به محل كارشان مي رسيدند، اما حالا در ساعات پرترافيك خيابانها گير مي افتند و معمولاً يك ساعت و نيم در راه هستند.
از سوي ديگر قبلاً يك سري از مشتريان يعني كارمندان ادارات و يا افرادي كه كار فوري داشتند صبح زود به شعب مراجعه كرده و دريافت و پرداخت شان را انجام مي دادند، اما اكنون وقتي كه در شعب باز مي شود، بانك ها با يك سيل جمعيت مواجهه اند.
كاهش درآمد كاركنان بانكها مشكل ديگري است كه همگي در گفته هايشان به آن اشاره دارند.
حسيني، كارمند يكي از شعب بانك ملت در اين باره عنوان مي كند: قبلاً كار كارمندان بانك از ساعت 14 به بعد اضافه كاري محسوب مي شد كه اين مزيت اكنون از بين رفته است و يك فشار اقتصادي به كاركنان بانكها وارد مي كند.
كاركنان دستگاه ها و ادارات گروهي هستند كه تغيير ساعت كار بانكها آنان را با مشكل گرفتن مرخصي هاي ساعتي براي انجام امور بانكي شان مواجه مي كند.
محمدتقي جهانگيري، كارمند سازمان بورس كه در انتظار انجام كارش در صف ايستاده در اين رابطه مي گويد: ساعت كار بانكها با شروع به كار ادارات مطابقت ندارد. در گذشته كارمندان در ساعات كم تراكم بانك به شعب مراجعه كرده و كارشان را به سرعت انجام مي دادند و عازم محيط كارشان مي شدند، اما اكنون ناچارند از مرخصي ساعتي استفاده كنند و مدتي نيز در صف مراجعان بانك بايستند تا كار بانكي شان را انجام دهند. سيروس فعلي كارمند بانك مسكن نيز معتقد است تغيير ساعت كار بانكها نارضايتي مشتريان را به همراه داشته است.
وي مي گويد: كاري كه در طول 8 ساعت انجام مي شد اكنون بايد در مدت محدودي به انجام برسد، آن هم در ميان سر و صدا و ازدحام مشتريان، اين وضعيت هم خستگي بيشتري را براي كاركنان شعب به همراه دارد و هم احتمال بروز اشتباه را افزايش مي دهد.
در ميان مشتريان بانكها كم نيستند افرادي كه معتقدند امكان هماهنگي و تنظيم وقتشان با ساعات كار بانكها وجود دارد، اما آنچه در مراجعه به تمامي شعب شنيده مي شود ازدحام مردم در ساعات شروع به كار جديد است. اما كاركنان بانكها نيز قشر زحمت كشي از جامعه هستند كه فعاليتشان از حساسيت ويژه اي برخوردار است و لازم است مشكلاتشان شنيده شده و براي آن تدابيري انديشيده شود.
|
|
|
زاويه ديد
مديريت پايدار؛
حلقه گمشده شهر
|
|
گروه شهري- مديريت پايدار شهري، همواره در تمامي كشورهاي جهان مورد توجه حكومت هاي محلي بوده اند.
به عبارتي با تكيه بر اين شيوه، شهرها تحت برنامه اي مشخص و زمانمند اداره مي شوند و در اجراي پروژه ها و فعاليت هاي مختلف دچار مشكل نمي شوند. چرا كه هر شهر، تحت يك مديريت پايدار اداره مي شود و در اين راستا، امكان تحقق بسياري از برنامه ها و اهداف كلان در درازمدت به وجود مي آيد. از اين رو امروزه مديريت پايدار شهري، به عنوان جزو لاينفك كلانشهرها محسوب مي شوند، چرا كه اداره شهرهاي بزرگ با جمعيت گسترده، مشكلات متعددي را به همراه دارد و چنانچه شهرها، به واسطه عمر كوتاه مديريتي نتوانند بسياري از برنامه هاي درازمدت خود را به انجام برساند، بي ترديد مشكلي اساسي در روند اداره شان به وجود مي آيد.
از اين رو توجه به مديريت پايدار هم اكنون به عنوان يك ضرورت در تمام شهرهاي بزرگ جهان مطرح است و كمتر شهري را مي توان يافت كه به واسطه تغيير در سطوح مديريتي دچار نوسان در فرآيند اداره خود باشد.
بي ترديد بسياري از شهرهاي بزرگ جهان، با اتخاذ اين سياست و انتخاب مديري لايق كه بتواند در طول چند سال شهر و فعاليت مختلف آن را ساماندهي كند، سعي در ايجاد ثبات در ساختار مديريتي و به تبع خود شهرها دارند.
در واقع شهرهاي بزرگ با جمعيت چند ميليوني و گستره جغرافيايي وسيع، از لوازم و ابزار بسياري بايد استفاده كنند تا بتوانند امكانات رفاهي را براي شهروندان فراهم آورند.
طرح و پروژه هاي مختلف شهري براي به روزرساني خدمات و از سويي اقتضائات جهان مدرن، هميشه شهرهاي بزرگ را با مشكلات عديده روبه رو مي كنند. بنابراين اتخاذ سياستي كلي كه علاوه بر جامعيت، بتواند معضلات روزمره مردم را حل كند، نظام مديريت شهري را هميشه دچار تنگنا مي كند.
از اين رو، همواره مديران شهرهاي بزرگ بايد بر تمام ابعاد شهرها و موانع آنان آشنا باشند. اگر مديران، در اداره شهرها نتوانند آن گونه كه لازم است از مسائل محيطي و جغرافيايي منطقه اطلاع كسب كنند و به حل مشكلات شهر بپردازند، بي ترديد معضلات مختلف بر شهرها سيطره مي يابد.
شايد با توجه به مسائل مختلف در اداره كلانشهرها، اين نكته بيشتر جلوه كند كه مديريت شهري بايد داراي ثبات باشد تا بتواند به اعمال سياست ها و برنامه كلي بپردازد تا هر چه بهتر شهرهاي بزرگ اداره شوند.
مديريت پايدار شهري از الزامات جهان مدرن است، چه اداره يك شهر، تنها ارايه يك مكانيسم مديريتي نيست، بلكه اداره تمام منابع مختلف و انسان هايي است كه در آن زندگي مي كنند. بي ترديد، بي توجهي به اين الگوها، مي تواند عواقب ناگواري را براي شهرها به ارمغان آورد. مديريت پايدار شهري يك الزام است.
|
|
|
اعداد اساسي
۶۱۰۰۰
گروه شهري - 61 هزار به تعداد دستگاه خودروهايي اختصاص دارد كه طي شهريور ماه به مراكز معاينه فني در تهران مراجعه كرده اند. اگر بخواهيم دقيق بگوييم اين رقم مي شود 60 هزار و 517 دستگاه خودرو؛ اين رقم نسبت به مدت مشابه سال گذشته 42 درصد افزايش داشته است.
از 60 هزار و 517 دستگاه خودرويي كه در ماه گذشته به مراكز معاينه فني مراجعه كرده اند، 18 هزار و 515 خودرو نياز به مراجعه مجدد داشته اند. از اين ميان 43 هزار و 2 دستگاه خودرو در همان مرحله اول، موفق به اخذ برگه معاينه فني شدند، در حالي كه 18 هزار و 515 خودرو به دليل نقص سيستم فني بايد مجدداً به اين مراكز مراجعه مي كردند.
دلايل عمده رد شدن خودروها در مرحله اول مراجعه به مراكز معاينه فني فرسودگي، عدم همراستايي محورها و... بوده كه از ميان 61 هزار و 517 دستگاه خودرو، 18 هزار و 515 دستگاه خودرويي كه نياز به مراجعه مجدد داشتند، 12 هزار و 645 دستگاه خودرو به دليل عدم تنظيم موتور و مابقي به دلايلي همچون مشكل در سيستم ترمز و ايراد در كمك فنرها در مرحله اول مردود شده و نياز به مراجعه مجدد پيدا كرده اند.
|
|
|