آلودگي هواي تهران روزانه جان 27 شهروند را مي گيرد
تهران آبستن فاجعه اي بزرگ
عباس ثابتي راد
|
|
انگار اين يك وظيفه شهروندي است كه هر ساله در تهران حدود 10 هزار نفر بر اثر آلودگي هوا جان بسپارند. اين يك فاجعه واقعي است، اما هيچ گاه مورد توجه نبوده است. در سال گذشته در هر روز 27 نفر بر اثر آلودگي هوا در تهران جان باختند، آيا اين خبر تكان دهنده تر از حادثه شهر دونورا نيست؟
چگونه مي توان حادثه 5دسامبر سال 1952 شهر لندن را فراموش كرد. هنگامي كه در آن روز هواي لندن از حركت ايستاد و ناگهان مه-دود غليظي به تدريج شهر را فرا گرفت و به مدت چهار روز شگفت انگيز ترين حادثه را آفريد. وارونگي دما، در چهار روزي كه شهر لندن را فرا گرفته بود، مرگ بيش از 4هزار نفر را موجب شد. شايد اين اتفاق چنان رعب آور بود كه تا سالها حتي امروز نيز از آن به عنوان، اتفاقي بسيار ناگوار ياد مي كنند. اگرچه نمونه هاي ديگر اين حادثه كه در اثر آلودگي هوا رخ داد، در نقاط مختلف جهان تا پيش از آن رخ داده بود.
به عنوان مثال مي توان به حادثه دره ميوز بلژيك اشاره كرد. در دسامبر 1930 حدود 60 نفر انسان و تعداد زيادي گاو و گوسفند به علت وجود وارونگي دما و تراكم آلاينده هاي خروجي از صنايع سازنده اسيد سولفوريك، شيشه سازي و كارخانه تهيه روي تلف شدند. حالت وارونگي دما حدود 5 روز طول كشيد و بيشتر مرگ و ميرها در روزهاي چهارم و پنجم دسامبر اتفاق افتاد.
از سويي در شهر دونورا ايالت پنسيلوانيا ايالات متحده اتفاق مشابه ديگري افتاد. ناگهان وارونگي دما رخ داد و آلاينده هايي كه از صنايع فولادي شهر را احاطه كرده بودند، باعث بيماري نيمي از جمعيت شهر شدند.
بسياري از ساكنان شهر دونورا بستري شدند و پس از چندي، هواي شهر تميز شد، اما ديگر هيچ شهروندي حاضر نبود تا كارخانه هاي ساخت قطعات فولادي در آن شهر به فعاليت بپردازند.
هيچ كس اين حوادث ناگوار را فراموش نمي كند. تأثير اين اتفاقات شايد بر زندگي كساني كه از آن اطلاع يافتند، بسيار زياد بود و گاه حتي موجب شد كه بسياري از آلاينده ها از حاشيه شهرها نيز برچيده شود و اين همه با تلاش مردم اتفاق افتاد. چرا كه آنان اولين قربانيان اين پديده جهان مدرنند.
تلنگري كوچك
خبر ناگوار است. ناگوار و بسيار تكان دهنده. اگر بشود آن را با وسواس بيشتري مرور كرد، شايد تمام آن اتفاقات نادر جهاني را كه افتاده به گوشه اي براند، اما از آنجا كه هر روز از زبان كسي به هزار شكل و شمايل گفته مي شود، شايد چندان جلب توجه نكند. درست است كه تعداد 4 هزار كشته بر اثر آلودگي هوا در شهر لندن آن هم در طول چهار روز به يك فاجعه جهاني تبديل شد و كشته شدن 60 نفر طي چند روز در دره ميوز در بلژيك در حافظه جهان مثل ميخي كوبيده شد، اما آنچه كه فاجعه مي نامند، هر روز در همين شهر تهران اتفاق مي افتد و هيچ كس هم حتي تعجب نمي كند. انگار اين يك وظيفه شهروندي است كه هر ساله در تهران حدود 10 هزار نفر بر اثر آلودگي هوا جان بسپارند. اين يك فاجعه واقعي است، اما هيچ گاه مورد توجه نبوده است. در سال گذشته در هر روز 27 نفر بر اثر آلودگي هوا در تهران جان باختند، آيا اين خبر تكان دهنده تر از حادثه شهر دونورا نيست؟! آيا مرگ سالانه حدود 10 هزار نفر در شهر تهران بر اثر آلودگي هوا، يك فاجعه بزرگ نيست؟!
ما در حالي تمام اين اخبار را مرور مي كنيم و براي همديگر بيان مي كنيم كه انگار از اين اتفاق دوريم و تنها جاذبه اين خبر است كه ما را به مرور آن مي كشاند. اما دانستن اين نكته كه بيش از 8 ميليون نفر در معرض اين آلودگي هستند و بيش از يك دهم جمعيت كشور در معرض اين خطر قرار دارند، اندكي موجب نگراني مان مي شود. ما در واقع به آلودگي تهران عادت كرده ايم؛ درست مثل ترافيك يا بسياري از كارهاي روزمره آن. تهران و آلودگي هاي آن برايمان معمولي است و ما چنان با آن انس گرفته ايم كه اگر يك روز آسمان اين شهر خاكستري را به رنگ آبي ببينيم، متعجب مي شويم و دنبال دليلي براي آن مي گرديم.
كاسه اي به نام تهران
تهران چگونه تهران شد؟! چه شد كه اين شهر قديمي، ناگهان به هيأت هيولايي برآمد و بر تمام ابعاد زندگي شهروندان و ساكنانش چيرگي يافت و ديگر نشاني از يك سرزمين دوست داشتني نداشت. تهران بزرگ با مساحت 707 كيلومتر مربعي در ارتفاع حدود يك هزار و 200 متري سطح دريا قرار دارد. قله دماوند با ارتفاع 5هزار و 628 متر در شمال و قله توچال با ارتفاع 3 هزارو 933 متر در شمال غربي آن جاي دارد. از سويي كوه هاي جنوب و جنوب شرقي اين شهر با ارتفاعي در حدود 2هزار متر حصار جنوبي آن را شكل داده است.
ارتفاع بخش مركزي تهران در حدود هزار و 200 متر و بخش شميرانات كه در شمال اين شهر جاي گرفته هزار و 600 متر از سطح دريا قرار دارد. از اين رو و به واسطه كوه هاي جنوب و جنوب شرقي، جنوب تهران نسبت به مركز آن مرتفع تر است و اين ارتفاع با دور شدن به سمت جنوب افزايش مي يابد. شرق و غرب تهران نيز نسبت به مركز آن مرتفع تر است و با توجه به اين موارد اين شهر را مي توان به صورت كاسه اي نامنظم مجسم كرد كه از نظر جغرافيايي و اقليمي مكان مناسبي براي يك شهر گسترده و بزرگ نبوده است. به لحاظ جغرافيايي و با توجه به ارتفاعات حاشيه اي شهر تهران در شمال، شمال غرب، جنوب و جنوب شرق، اين شهر استعداد بسياري در بروز يك پديده طبيعي دارد؛ وارونگي دما . در واقع در اين شهر، تقريباً دو سوم از روزهاي سال وارونگي دما رخ مي دهد و ارتفاع آن در حدود 250 تا 400 متر از سطح زمين است. وارونگي دما، موجب جمع شدن مواد آلاينده در نزديكي سطح زمين و تشديد آلودگي هواي تهران مي شود.
اما وارونگي دما چيست؟! مهم ترين و خطرناكترين فرآيند جوي در آلودگي هواي يك ناحيه، پديده اينورژن يا وارونگي دماست. زيرا در حالت عادي كه درجه حرارت جوي مجاور زمين بر حسب ارتفاع كاهش مي يابد، وجود حرارت بيشتر و هواي سبكتر در ارتفاع پايين و حرارت كمتر و هواي سنگين تر در طبقات بالا باعث مي شود كه هواي سبك از طبقات پايين به طرف بالا صعود كرده، عوامل آلوده كننده را با خود به طبقات فوقاني ببرد. به اين ترتيب عوامل آلوده كننده در فضا پراكنده شده و يك تهويه طبيعي انجام مي پذيرد. اما پديده وارونگي دما موجب پايداري هوا شده و توده هاي هوا همراه با ناخالصي ها و عوامل آلوده كننده آن در زير سطح وارونگي دما محبوس مي شود. در اين شرايط ميزان اكسيژن هوا به علت مصرف تدريجي آن كاهش مي يابد و ميزان آلاينده ها به دليل توليد تدريجي آنها زياد مي شود.
شهري با هواي ساكن
تهران در هر روز با 5/2 ميليون خودرو پرتراكم ترين شهر ايران به لحاظ حجم وسايل نقليه است. از سويي با افزايش توليد كارخانه هاي خودروسازي و واردات خودرو از خارج از كشور، اين تعداد در حال افزايش است. براساس آمار منتشر شده از مجري طرح جامع كاهش آلودگي هوا، روزانه 1200 خودرو به تعداد خودروهاي پايتخت افزوده مي شود. اين در حالي است كه علاوه بر وضعيت ترافيكي پايتخت كه به يك مشكل لاينحل تبديل شده، هواي شهر روز به روز وضعيتي بحراني تر مي يابد. تصور اينكه در طول هر سال در حدود 14روز به علت آلودگي هوا، شهر تهران از فعاليت باز مي ماند و تمامي مراكز آن تعطيل مي شود، چندان دور از ذهن نيست.
تهران به دليل شرايط اقليمي و جغرافيايي داراي هوايي تقريباً ساكن است. در طول يك سال تنها به مدت 11 روز در اين شهر، باد جريان مي يابد و 354 روز شهر تهران هوايي ساكن دارد. از سويي وجود ساختمان هاي بلند و مرتفع، موجب تغيير در زيست بوم اين شهر شده است.بسياري از بادهايي كه در زمان محدود در شهر تهران وزيدن مي گيرد، بادهايي ضعيف هستند و قدرت جابه جايي هواي آلوده شهر را ندارند. از سويي اين شهر، به دليل حجم زياد خودروها كه بيش از 75درصد آلودگي هواي اين شهر را فراهم مي آورند، روند رو به رشد آلودگي را تشديد مي كند و براساس پژوهش هاي انجام شده، مي توان انتظار داشت كه تهران در سالهاي آينده، شاهد مرگ و مير تعداد بسياري از شهروندان باشد. در واقع جمع شدن دو عامل مهم در اين شهر مي تواند ميزان تلفات جاني در اين شهر را افزايش دهد؛ آلودگي هوا و وارونگي دما.
۲۳۹ روز وارونگي دما
مي توان چشم ها را بست و به آرامي روزهاي آينده را تصور كرد. مي توان جايي در آينده و به آرامي در گوشه اي نوشت: خبر ناگوار است. و به دنبال آن از فاجعه اي خبر داد كه امروز از آن خبري نيست.
بلافاصله و بي ترديد، مي توان در ادامه اين خبر آورد كه: روزي از روزها، هواي تهران ايستاد. و در ادامه كلمات متقاطعي آورد با اين شكل و شمايل: وارونگي... دما ... مي توان راهي به آينده جست و تهراني را تصور كرد بدون اكسيژن. به تهراني فكر كرد كه ديگر هوايي براي نفس كشيدن در آن نيست. راستي اين شهر 8 ميليوني اگر روزي شاهد ايستايي هوا باشد، چه اتفاقي خواهد افتاد؟!
براساس تحقيقات انجام شده، تهران بيش از دو سوم روزهاي سال با پديده وارونگي دما رو به روست و اين حالت بيشتر در پاييز و زمستان اتفاق مي افتد. اين پديده موجب تراكم هواي آلوده در محدوده معيني مي شود و هر اندازه ارتفاع وارونگي دما كوتاهتر باشد و مدت آن نيز بيشتر، خطر ناشي از آن نيز افزايش مي يابد.
بنابر نتايج آماري از ايستگاه هواشناسي مستقر در مهرآباد تهران كه در طول 5سال به دست آمده، بيشترين ميزان ارتفاع وارونگي دما در فصل پاييز 419 متر و در فصل زمستان 404 متر و در بهار 354 متر و در تابستان 384 متر بوده است. همچنين ميانگين مدت زمان وارونگي دما 239 روز بوده است كه در بهار 57 روز، در تابستان 61 روز و در پاييز 58 روز و در زمستان 63 روز اعلام شده است. به عبارتي در حدود 239 روز تهران هوايي ساكن و آرام دارد و هيچ گونه تغيير جوي در آن روي نمي دهد.
خودكشي
خبر ناگوار است. ناگوار و نگران كننده. بانك جهاني در جديدترين گزارش خود از خسارات آلودگي هوا در تهران اعلام كرده است كه خسارات مرگ و مير ناشي از آلودگي هواي شهر، سالانه 640 ميليون دلار معادل 5هزار و يك صد ميليارد ريال است. از سويي نشانه هاي بيماري ناشي از آلودگي هواي شهر 520 ميليون دلار معادل 4هزار و يكصد ميليارد ريال برآورد شده است. همچنين بانك جهاني در اين گزارش از خسارات بيماري هايي كه از آلودگي هواي تهران ناشي مي شود، خبر داده است. به گزارش اين سازمان، بيماري هاي ناشي از آلودگي هواي شهر تهران سالانه 260ميليون دلار معادل 2 هزار و 100 ميليارد ريال به اقتصاد ايران آسيب مي رساند.
اين سازمان مجموع خسارات ناشي از آلودگي هوا در كشور ايران را يك هزار و 810ميليون دلار معادل 14هزار و 420 ميليارد ريال مي داند.
شايد تكيه بر اين ارقام و آمار بيانگر ميزان خسارت وارده به اقتصاد كشور باشد. شايد ديگر لازم نباشد از رتبه 117 ايران از مجموع 133 كشور ارزيابي شده در جدول آلودگي هوا خبر دهيم. آلودگي هواي تهران، در سالهاي اخير، به يكي از چالش هاي اساسي پيش روي مديران شهر تبديل شده است.
از سويي شركت كنترل كيفيت هواي تهران، اعلام كرده كه وضعيت هواي پايتخت رو به وخامت دارد، به نحوي كه در صورت عدم گسترش سيستم حمل و نقل عمومي، تا پنج سال ديگر هيچ منطقه اي در تهران از هواي پاك بهره مند نيست و اين شهر 707كيلومتر مربعي در زير سايه سنگين و كشنده هوايي مسموم قرار مي گيرد كه هر لحظه امكان ثبات آن وجود دارد. در واقع تهران تا پنج سال ديگر به شهري تبديل مي شود كه هر لحظه انتظار مي رود هواي آن ساكن شود و انبوهي از شهروندان آن در حالي كه در زير ابرهاي سنگين و كشنده زندگي مي كنند، رفته رفته، به مرگي زودرس دچار شوند.
خبر ناگوار است: تهران آبستن فاجعه اي بزرگ . شايد اين گفتار مبين وضعيت اين شهر فراموش شده در انبوه دودهاي كشنده باشد. به راستي، اگر روزي هواي تهران ساكن شود، چه اتفاقي خواهد افتاد. شايد سالها بعد، در روزنامه ها، از فاجعه اين شهر خاكستري، اخبار بسياري خوانده شود.
تهران بسيار مشتاقانه به سمت فاجعه اي پيش مي رود كه شايد هر كدام از شهروندان در بروز آن، نقش بسزايي دارند. انگار ما به دست خود، خويشتن را به سمت نابودي پيش مي بريم.
|
|
اعداد اساسي
۹۰
|
|
گروه شهري:90 عددي است كه به تعداد سوله هاي بحراني كه تا آخر دي ماه احداث مي شود، اختصاص دارد. مديرعامل سازمان فني عمراني شهرداري تهران از ساخت 90 سوله بحران در كلان شهر تهران تا پايان دي ماه امسال خبر داد.
سيد مسعود نصر آزاداني گفت: در حال حاضر 25 سوله بحران در تهران ساخته شده و اين سوله ها در حال تجهيز است.
به گفته وي تمامي سوله هاي بحران تا پايان دي ماه امسال ساخته و مورد بهره برداري قرار خواهد گرفت.
نصر آزاداني ادامه داد: ساخت برخي از سوله هاي بحران به دليل آماده نبودن زمين به تأخير افتاده است و همچنين به خاطر وجود چندين پيمانكار كار ساخت و ساز قدري با تأخير انجام شد.
مديرعامل سازمان فني عمراني شهرداري تهران اضافه كرد: قرار بود در تهران 99 سوله بحران در مبادي ورودي، مناطق حاشيه اي و در فضاي باز شهر تهران ساخته شود ولي به دليل برخورد با معارض 9 سوله بحران در تهران ساخته نشد.
نصر آزاداني هزينه ساخت و ساز اين سوله هاي بحران را در تهران 300 ميليارد ريال عنوان كرد.
به گفته مديرعامل سازمان فني عمراني شهرداري تهران، كار ساخت سوله هاي بحران در تهران از سال 1383 آغاز شده است، ولي تا پايان سال 1384 كار ساخت آنها فقط 8/3 درصد پيشرفت فيزيكي داشت و از ابتداي امسال تاكنون ساخت سوله هاي بحران در كلان شهر تهران 70 درصد پيشرفت داشته است.
نصر آزاداني تصريح كرد: اين سوله ها در راستاي رفع نيازهاي شهر تهران در شرايط بحران پيش بيني شده است، ولي در حال حاضر براي مصارف ديگر همانند سالن هاي ورزشي مورد استفاده قرار مي گيرد.
|
|
جوابيه
از عادت تا فراموشي
|
|
گروه شهري:احتراماً با توجه به درج مطلبي تحت عنوان از عادت تا فراموشي در ستون زاويه ديد صفحه 16 روز چهارشنبه 12 مهر ماه سال جاري آن جريده، خواهشمند است دستور فرماييد به منظور تنوير افكار عمومي و آگاه سازي خوانندگان محترم آن نشريه نسبت به چاپ توضيحات مشروحه ذيل در همان صفحه اقدام لازم معمول گردد.
شهردار تهران از ابتداي ارديبهشت ماه سال جاري با هدف ايجاد فرصت برابر براي شهروندان در دسترسي آسان به مديران شهري و تحقق رويكرد عدالت محوري، اقدام به راه اندازي مركزي تحت عنوان نظارت همگاني شهرداري تهران 1888 نمود كه با استفاده از ابزار متعدد جمع آوري از جمله تلفن چهار رقمي 1888، مي تواند نظرات و ديدگاه هاي شهروندان را در قالب انتقاد، پيشنهاد، شكايت و تقدير از برنامه ها و عملكرد كاركنان شهرداري تهران دريافت و مورد رسيدگي قرار دهد.در حال حاضر شهروندان محترم با استفاده از ابزارهاي متنوع و گوناگون دريافت پيام اين مركز همچون: تلفن 1888، شماره مستقيم 55166644، دورنگار 55697979 و پست الكترونيكيtehran.iri ي@ 1888، صندوق انتقادات و پيشنهادات نصب شده در مناطق و سازمانها و شركتهاي تابعه شهرداري تهران و نيز از طريق مراجعه حضوري شهروندان در اوقات اداري و يا شركت در جلسات ارتباط مستقيم مسئولان شهرداري با مردم از طريق تلفن 1888 مشكلات و انتظارات خود را مطرح نمايند تا از طريق كارشناسان مربوطه نسبت به بررسي، رسيدگي دقيق و پاسخگويي شفاف به آنان اقدام لازم صورت پذيرد.
عدم پيگيري برخي خواسته هاي مردم از طريق سامانه 137 يكي از عمده ترين پيام هايي است كه از سوي شهروندان به سامانه 1888 واصل شده و رفع اين مشكل طي جلسات متعدد توسط كارشناسان رسيدگي در صدر فعاليت ها قرار گرفته است.
لذا با عنايت به تبليغات گسترده محيطي و رسانه اي اين مركز در سطح كلانشهر تهران و حتي برگزاري همايش علمي- تخصصي 1888 طي مدت گذشته با حضور شهردار محترم تهران و جمع كثيري از خبرنگاران محترم رسانه هاي گروهي از جمله آن مطبوعه، شايسته است نگارنده محترم پيش از ايجاد هر گونه شبهه اي در اذهان عمومي، اطلاعات خود را درباره موضوع مورد نظر افزايش داده و اين مركز را در رسيدن به اهداف شهروند مدارانه خود ياري بخشد.
|
|
ساماندهي خودروهاي شخصي مسافر كش
از طرح تا اجرا
|
|
گروه شهري- خودروهاي شخصي مسافركش يكي از عواملي هستند كه باعث بي نظمي در وضعيت ترافيكي شهرها مي شوند. اين خودروها با توقف هاي غيرمجازي كه دارند باعث به وجود آمدن ترافيك در شهرها و بي نظمي ترافيكي مي شوند و ساماندهي آنها يكي از درخواست هاي جدي مردم از پليس بوده است و بنابراين اين كار از امروز با جديت آغاز شده است.
قرار است ظرف 2 ماه آينده وضعيت مسافركش هاي شخصي در شهرهاي كوچك ساماندهي شود. به همين خاطر و با اجرايي شدن اين طرح ديگر اجازه فعاليت به مسافركش هاي غيرمجاز داده نخواهد شد و اين افراد چنانچه مايل باشند تا در شغل مسافركشي بمانند بايد ابتدا به سازمان تاكسيراني مراجعه و مجوزهاي لازم را اخذ كنند.
كار برخورد با سواري هاي مسافركش غيرمجاز در شهرها و جاده هاي كشور توسط نيروهاي پليس آغاز شده است و از آنجايي كه مطابق قانون، حمل مسافر توسط سواري هاي غيرمجاز و شخصي در جاده هاي كشور ممنوع است و بنابراين تمامي مأموران پليس راه و راهنمايي و رانندگي نسبت به برخورد قاطع با رانندگاني كه با خودروي سواري شخصي اقدام به مسافركشي در سطح جاده ها مي كنند خواهند كرد و بنابراين پليس راهنمايي و رانندگي به تمامي اين رانندگان توصيه كرده از مسافركشي در سطح جاده ها جدداً خودداري كنند.
هرچند با برخورد پليس با مسافركش هاي شخصي در جاده ها عده زيادي از رانندگان اين خودروها شغل خود را از دست خواهند داد اما از آنجايي كه هر شغلي بايد از طريق راههاي قانوني پيگيري شود، بنابراين رانندگاني كه تمايل دارند با خودرو در جاده هاي كشور به مسافركشي بپردازند مي توانند از تسهيلات سازمان راهداري كشور كه در اين خصوص است استفاده كنند.
به همين خاطر سازمان راهداري آمادگي دارد به رانندگاني كه تمايل دارند در جاده ها مسافركشي كنند تحت قالب تاكسي هاي بين شهري كه با رنگ و كد مشخص است خودرو با تسهيلات ويژه واگذار كند و بنابراين اين افراد مي توانند با مراجعه به سازمان راهداري از خودروهاي فوق استفاده كنند.
در حال حاضر در تهران حدود صد هزار خودروي شخصي كه خارج از كنترل سازمان تاكسيراني هستند به صورت غيرمجاز اقدام به مسافركشي مي كنند كه در گذشته با اقدامات انجام شده تنها در تهران 15 هزار خودرو شخصي مسافركشي ساماندهي شده كه 5 هزار نفر آنها زير نظر تاكسيراني مشغول هستند و 10 هزار نفر هم فقط تشكيل پرونده داده اند.
از آنجايي كه بسياري از جرايم و ناامني ها در حوزه مسافركش هاي شخصي غيرمجاز انجام مي شود و اتفاقاتي نظير تجاوز به عنف، سرقت و زورگيري در قالب مسافركش صورت مي گيرد بنابراين نيروي انتظامي تصميم دارد تا با ساماندهي مسافركش هاي غيرمجاز از وقوع چنين جرائمي جلوگيري كند.
براي ساماندهي مسافركش هاي شخصي، 3 راه حل ارائه شده، كه ايجاد تاكسي هاي خصوصي تحت نظارت شهرداري يكي از پيشنهادات راهور جهت ساماندهي خودروهاي مسافركش بوده است. بايد خودروهاي مسافركش شخصي شناسايي شده و تحت يك شركت خصوصي ساماندهي شده و زير نظر شهرداري هر كلانشهر مشغول فعاليت شوند. پيشنهاد بعدي راهنمايي و رانندگي در اين خصوص شناسايي خودروهاي مسافركش شخصي از طريق تاكسيراني و راهنمايي و رانندگي و مديريت بر آنها است.
در اين طرح راهنمايي و رانندگي و يا سازمان تاكسيراني بر مسافركش هاي شخصي نظارت خواهند داشت.
|
|
از شهر
گدا پروري يا يك مشكل اجتماعي- شهري
گروه شهري- ما صاحب فرهنگي هستيم كه در اين فرهنگ دادن و گرفتن مرسوم و نهادينه شده است. شايد نوشتن اين موضوع آن هم با اين صراحت به مذاق خيلي ها خوش نيايد، اما اين واقعيتي است كه نمي توان از آن چشم پوشي كرد.
در تحليل معضل تكدي گري در تهران، بسيار نوشته اند اما شايد كمتر به اين موضوع كه به وجود آمدن گداها به خاطر رفتار ما در برخورد با آنها بوده، توجه شده است. وجود فرهنگ خوشه چيني در تاريخ ايران كه همواره كساني در سرزمين منتظر عنايت اربابان بوده اند؛ هميشه تشديدكننده اين معضل بوده است.
در اين ميان عده اي با بهره گيري از احساسات ديني و عاطفي افراد جامعه در اين راه به مقاصد خود رسيده اند. توصيه هايي كه در مورد كمك به نيازمندان شده است در تركيب با نگاه ترحمي در فرهنگ ارباب رعيتي وضعيتي ايجاد كرده است كه اين نوع زندگي در بين قشر خاصي از جامعه جا افتاده است.
وجود فرهنگ ايثار و بخشش در جامعه ايراني را كه به خودي خود رفتار بهينه و مثبتي است، با قرارگرفتن در كنار عوامل ديگر مي توان عامل وجود يك فرهنگ گداپرور دانست. از اين رو برخورد با متكديان و جمع آوري آنها مستلزم نگاه سيستمي و جامع است كه يك مديريت واحد شهري مي تواند آن را عملي كند.
نگاهي كه در ايران به تكدي گري وجود دارد هم غير سيستماتيك است و هم تك بعدي و در برخوردها جزيره اي عمل مي شود. وقتي بودجه ها تقسيم مي شود بسياري از سازمان ها ادعاي مسئوليت مي كنند و در زمان برخورد سر باز مي زنند.
برخورد نامناسب با اين پديده باعث سلب اعتماد شهروندان به ساز و كارهاي اجتماعي مي شود و به ايجاد آسيب هاي اجتماعي ديگر در حل نامناسب اين معضل دامن مي زند. زماني مي توان در برخورد با متكديان موفق عمل كرد كه نگرش شهروندان و خانواده ها در اين باره عوض شود و برخورد اجتماعي با متكديان استانداردسازي شود.
نبود يك نگاه اجتماعي واحد در اين زمينه مشكل بزرگ ديگري تلقي مي شود؛ افراد چون نگاه واحد اجتماعي به اين موضوع ندارند آن نگاه را دنبال نمي كنند. براي مثال وقتي شهرداري متكديان را جمع آوري مي كند، عده اي دلسوزي مي كنند.
همچنين نبود سازمان هاي حمايت كننده قوي كه وظيفه كمك به اين افراد را دارند مشكل ديگري است كه بار اضافي به دوش معضلات برخورد با متكديان مي گذارد. مطالبات شهروندي بايد توسط سازمان هاي مسئول پاسخ داده شود نه به وسيله مردم.
از اين رو بهترين راه برخورد با فرهنگ گداپروري تغيير نگاه سنتي به نگاه مدرن و شهروندي است. در جامعه سنتي نگاه به گدا همراه با ترحم است و در جامعه مدرن و دولت رفاه همراه با اعتراض به مراجع رسيدگي كننده است.
بايد با نهادينه كردن حقوق شهروندي به اين باور رسيد كه رشد دادن نگاه گداپروري ضايع كردن حق ديگران به وسيله تحريك عواطف و نازيبا كردن چهره شهر است.
در عين حال، بي اعتمادي به مراجع حمايتي در بين مردم به جهت عدم شفافيت است، از ويژگي هاي جامعه ايراني اين است كه همواره در مرز ترديد است.
|
|
صداي شهروند
دور افتاده از فرهنگ
هانيه ورشوچي- از كوچه كه مي آمدم نماي بيروني خانه هاي اين كوچه توي ذوق مي زد. در تراس خانه ها همه چيز يافت مي شد. از تمام وسايل خانه يك نمونه در تراس بود؛ از مبل شكستهعهد بوقي گرفته تا زيلو و دسته شكسته دوچرخه، گوني برنج.
همين نگاه كوتاه از بيرون كافي است تا به اين نتيجه برسيم كه زندگي در آپارتمان نيازمند فرهنگ خاص است كه رعايت اين فرهنگ در بين ساكنين بسيار مشكل است تا آنجا كه در بعضي موارد سيماي شهر را نيز تحت تاثير قرار مي دهد.
به قول نيكول هومن در مقاله اي تحت عنوان مسكن و الگوهاي فرهنگي : در مجتمع مسكوني ميان فضاي بيروني و فضاي دروني يك فضاي مياني وجود دارد، مبهم و نگران كننده: فضاهاي مشاع (هال، ورودي، راه پله، حياط) كه نه جزو بيرون است نه درون.
در واقع اين فضاهاي مشاع در ميان افراد يك مجتمع مشترك است و زماني مشكل ساز مي شود كه بدون رضايت همسايگان از آن استفاده عمومي شود و يا اينكه رد شدن از اين فضاها تا آنجا با مشكلات همراه شود كه در شخص واهمه اي براي ورود به ساختمان وجود داشته باشد. به طور مثال وجود حيوانات خانگي مثل گربه يا سگ آنقدر براي شخص وحشت برانگيز است كه جرات پيدا نمي كند در حياط خانه اش قدم بزند.
علاوه بر اين گاهي اوقات وسايلي كه چندان زيبا نيستند و جايشان در انباري است، در پاگرد ساختمان قرار مي گيرند. تماشاي اين منظره زماني دردناك تر است كه اول از همه شخص اين مكان را چهار ديواري خويش قلمداد كند، دوم اينكه داخل خانه اش بسيار زيبا باشد و به حريم ديگران احترام نگذارد.
نكته ديگر اينكه آشفتگي و نابهنجاري فضاهاي به اصطلاح مشاع تنها سيماي آپارتمان را تحت الشعاع قرار نمي دهد بلكه گاهي اوقات اين بدمنظره بودن زاويه ديد عابران را در خيابان و كوچه تحت تاثير قرار مي دهد و اگر ساكنان آنها بالاتفاق دچار اين مشكل باشند، اين وضعيت تاثير بدي بر بستر شهري خواهد داشت.
|