شنبه ۲۹ مهر ۱۳۸۵
اجتماعي
Front Page

توانمندسازي زندانيان آزاد شده در مركز مراقبت بعد از خروج
زندگي پس از زندان
عكس : مهدي بيات
بنيامين صدر
B -sadr@hamshahri.org
005796.jpg
005766.jpg
در بزرگ خاكستري كه پشت سرش بسته شد، تازه به نور خورشيد عادت كرده بود. نفسي عميق كشيد و آنگاه بوي آزادي در مشامش پيچيد؛۱۱سال عمر كمي نبود كه پشت ميله هاي زندان به هيچ گذشت. تاوان جرمي كه يك ساعت بيشتر طول نكشيد. قدم از قدم برنداشته بود كه با خودش فكر كرد حالا بايد چه كار كنم.
***
زنداني پس از آزادي ديگر مجرم نيست كه در زنداني بزرگتر حبس شود. او بعد از آزادي به خانه اي امن و كاري مناسب و شرافتمندانه نياز دارد تا با احساس امنيت،  خود را دوباره پيدا كند و آزادي را تجربه.
شايد روزي كه سنگ بناي نخستين زندان در جهان گذاشته شد، با هدف و نيت بازدارندگي تكرار جرم نبود؛ چيزي كه امروز در تمام كشورهاي توسعه يافته و مترقي به عنوان يك اصل مطرح است و از زندان همواره با عنوان بدترين نوع مجازات بازدارنده براي پيشگيري از تكرار جرم ياد مي شود.
اما اين همه ماجرا نيست و مهم ترين بخش داستان، تولد دوباره يك زنداني است و از لحظه اي آغاز مي شود كه او ديگر زنداني نيست و آزاد شده و چنانچه حامي يا آغوشي چون سنگر در انتظارش نباشد، سرگردان در جامعه اي رها مي شود كه در آن انسان هاي بدون سوء پيشينه نيز بايد براي بقا به هر دري بزنند.
شايد به همين دليل بود كه مراكز مشاوره و مراقبت  بعد از خروج از زندان در سال۱۳۷۸ با هدف بازسازي دوباره، بازتواني اجتماعي و بازگشت فعال و اميدوارانه زندانيان آزاد شده به جامعه آغاز به كار كرد.
عليرضا افسري، عضو هيأت مديره مركز مشاوره و مراقبت بعد از خروج استان تهران و مدير عامل صندوق حمايت از زندانيان در اين مورد به ما مي گويد: پيشينه راه اندازي و گشايش چنين مركزي در ايران به نيمه دهه۵۰ خورشيدي باز مي گردد كه براساس آن قرار شد براي افرادي كه بعد از گذراندن دوره اصلاح در كانون اصلاح و تربيت به جامعه بازمي گردند، مركزي ايجاد شود كه به آنان براي بازتواني و حضور سازنده در جامعه كمك كند. بنابراين راه اندازي چنين مركزي در دستور كار قرار گرفت و قرار شد كه آغاز به كار كند تا اينكه به انقلاب برخورد و داستان راه اندازي مركز نيمه كاره رها شد و سرانجام در سال 1378 آيين نامه اي در قوه قضائيه تصويب شد كه براساس آن مراكز مراقبت بعد از خروج در تمام استان هاي كشور يكي پس از ديگري آغاز به كار كرد.
اين در شرايطي است كه براساس آمار و اطلاعات به دست آمده، كمتر از 5درصد زندانيان آزاد شده اي كه زيرپوشش حمايتي مراكز مراقبت  بعد از خروج قرار دارند، دوباره به زندان بازمي گردند كه اين رقم در بين زندانيان آزاد شده اي كه زيرنظر مراكز مراقبت بعد از خروج قرار ندارند به 40درصد مي رسد. اين در حاليست كه ميانگين زندانيان كل كشور سالانه بين 500 تا۶۰۰هزار نفر اعلام مي شود.
مركز مشاوره و مراقبت بعد از خروج مركزي است كه مهم ترين وظيفه آن حمايت از آسيب ديدگاني است كه به دليل ارتكاب جرم و زنداني شدن تحت تأثير تبعات منفي آن قرار گرفته اند.
به تعبير حميدرضا خرمگاه، رئيس مركز مشاوره و مراقبت بعد از خروج استان تهران، اين مراكز پلي ميان زندان و جامعه است و تلاش مي كند مددجويان را در زمينه هاي مختلف بهداشتي، درماني، روانشناختي، قضايي، خانوادگي، كارآفريني، آموزش و توانمندسازي مالي،  مورد حمايت قرار دهد و با كاهش فشارهاي رواني و اجتماعي به حداقل ممكن،  نوعي هماهنگي را ميان آستانه تحمل مددجو و فشارهاي رواني و اجتماعي ايجاد كند؛ چيزي كه يكصد سال است در كشورهاي توسعه يافته و مترقي در حال اجراست و ما تازه آن را آغاز كرده ايم؟!
به گفته خرمگاه شايد بهتر باشد كه وضعيت زنداني را در دو مرحله كلي خلاصه كنيم؛ يكي دوران حبس و ديگري بعد از زندان و آزادي كه آنچه در حيطه وظيفه ماست به دوره بعد از زندان و بازتواني مددجو مربوط است.
رئيس مركز مشاوره و مراقبت بعد از خروج استان تهران، محور فعاليت هاي اين مراكز را به دو دسته نيازسنجي فرد آزاد شده و آماده سازي او براي ورود اميدوارانه به جامعه تقسيم مي كند و مي گويد: زنداني پس از آزادي، آسيب ديده، آسيب پذير و آسيب رسان است، چون مهارت هاي زندگي خلاق و با طراوت را از دست داده و دست كم 6ماه زمان نياز دارد تا به بازپروري خود بپردازد.
خرمگاه، محدوديت منابع مالي مراكز دولتي را با توجه به حجم بالاي زندانيان و امكانات محدود به عنوان مهم ترين مانع براي خدمات رساني به زندانيان آزاد شده عنوان مي كند و مهم ترين مشكل آزادشدگان از بند را نيز،  فقدان پذيرش اجتماعي و سوء پيشينه آنان مي داند.
تاكنون 10هزار و 537 زنداني آزاد شده با مراجعه به مركز مشاوره و مراقبت بعد از خروج استان تهران تشكيل پرونده داده اند و هر روزه 5 تا 6نفر به اين تعداد اضافه مي شود.
فقدان حمايت از مددجويان آزاد شده و خانواده آنان كه به طور عمده به دليل مشكلات و نيازهاي اقتصادي و اجتماعي، مرتكب جرم مي شوند، مسائل و مشكلاتي را براي جامعه به همراه دارد. با توجه به پژوهش هاي انجام شده در صورت بي توجهي به خانواده زندانيان و زندانيان آزاد شده، آنان پتانسيل بالايي براي گرايش به جرايم داشته و همسر و فرزندان زندانيان سابق مي توانند نامزدهاي بعدي ورود به زندان باشند. شايد به همين دليل است كه مهم ترين تفاوت مددجويان سازمان زندان ها با مددجويان سازمان هايي همچون بهزيستي و... اين است كه مددجويان آزاد شده از زندان آسيب ديده، آسيب پذير و آسيب رسان هستند كه اين مسئله فعاليت مراكز مراقبت را مضاعف كرده است.
از ديگر مسائل و مشكلات موجود در ميان مددجويان آزادشده از زندان، فقدان پذيرش اجتماعي آنان است چرا كه اغلب زندانيان بعد از تحمل كيفر و اصلاح و بازتواني اجتماعي و شخصيتي تمايل به بازگشت به خانواده و محيط اجتماعي داشته اند ولي از سوي خانواده دست رد بر سينه آنها زده شده و اين عامل موجب ارتكاب مجدد آنان به جرائم شده است. بنابراين يكي از مهم ترين اهداف مركز مراقبت بعد از خروج، پذيرش اجتماعي مددجويان آزاد شده است. اين اقدام نيازمند فرهنگسازي پذيرش اجتماعي در جامعه است. اين در حاليست كه مركز مراقبت به تنهايي قادر به انجام آن نيست وبراي نيل به اين اهداف اراده اي همگاني لازم است.
محسني، رئيس كانون اصلاح و تربيت نيز با بيان اينكه ما در ايران دير به فكر تأسيس چنين مراكزي افتاديم، مي گويد: زندان به همان اندازه كه محيطي براي تنبيه مجرمان و مجازات فرد خاطي است؛ محيطي پراسترس و خطرآفرين نيز هست.
او توضيح مي دهد كه گروه هاي اقتدارگرا در درون زندان با جذب زندانيان تازه  وارد و در اصطلاح يارگيري از بيرون، زنداني را در معرض لغزش هاي مجدد قرار مي دهند.
به طوري كه زنداني پس از آزادي و خروج از زندان تحت تأثير همنشيني با ديگر مجرمان و از طرفي فقدان حمايت و پذيرش اجتماعي، زمينه تكرار عمل مجرمانه را دوباره فراهم مي بيند.
به گفته محسني، بهترين راه براي غلبه بر اين مشكل، اعمال مجازات جايگزين حبس و آن چيزي كه از آن با عنوان زندان هاي نيمه باز ياد مي شود، است.
رئيس كانوان اصلاح و تربيت تأكيد مي كند كه جامعه بايد بپذيرد كسي كه آزاد است، ديگر زنداني نيست. او همچنين از لزوم ارائه برگه سوءپيشينه هنگام كاريابي به عنوان مهم ترين مشكل مددجويان جوياي كار ياد مي كند.
دكتر عليرضا جزايري، روانشناس و استاد دانشگاه با اشاره به اينكه مهر سابقه دار بودن بر پيشاني زندانيان سابق همه درها را به روي آنان مي بندد، مهم ترين مشكلات آنان را مشكلات قانوني مانند منع به كارگيري افرادي كه داراي سابقه محكوميت هستند و داشتن سوء سابقه كيفري آنان مي داند كه خود زمينه آسيب پذيري و آسيب رساني را افزايش مي دهد.
شناخت نداشتن جامعه و مردم از پيامدهاي طرد اجتماعي مددجويان بي ترديد به برهم خوردن نظم و امنيت اجتماعي كمك مي كند.
بنابر آمار ارائه شده از سوي واحد طرح و برنامه ريزي مركز مراقبت بعد از خروج استان تهران تاكنون 27درصد از زندانيان واجد شرايط نيازمند حمايت به اين مركز مراجعه كرده اند كه تنها كمتر از 5درصد آنان دوباره به چارديواري تنگ و سخت زندان بازگشته اند.
جزايري دوران بازپروري و بازسازي روحي يك زنداني را به زنجيري تشبيه مي كند كه چنانچه يكي از دانه هاي آن از ديگري گسسته شود، فرآيند بازسازي با شكست مواجه خواهد شد.
نيروهاي مراكز مشاوره و مراقبت بعد از خروج را مددكاران اجتماعي و مشاور خانوادگي و اجتماعي، پزشكان، روان پزشكان و روان شناسان باليني و تربيتي، مشاورين كاريابي حرفه آموزي و متخصص كلينيك مشاوره بيماري هاي رفتاري (كلينيك مثلثي) براي ارائه خدمات به بيماران مبتلا به ويروس HIV، بيماراني با سابقه رفتارهاي پرخطر جنسي و مقاربتي و معتادين تزريقي تشكيل مي دهند.
فعاليت هاي مركز مطابق با فرآيند حمايتي متأثر از برنامه ها و طرح هاي حمايتي مددجويان(soual planiry) با كمك مددكار اجتماعي حرفه اي اجرا مي شود. اين مركز به طور كلي در پنج واحد و چهار بخش طبقه بندي شده كه هر يك داراي وظايف خاصي هستند.
واحد پذيرش و تحقيقات، واحد خدمات اجتماعي كه شامل چهار بخش: بخش خدمات مشاوره اي(مددكاري و روان شناسي)، بخش ارائه تسهيلات، بخش اشتغال، آموزش و حرفه آموزي و بخش بهداشت و درمان است كه بخش بهداشت و درمان به كلينيك هاي درماني، مثلثي و روان شناسي تفكيك مي شود.
مركز مشاوره و مراقبت بعد از خروج، جايي در كنار كانون اصلاح و تربيت تهران تنها سازمان فعال در كشور است كه وظيفه حمايت مادي و معنوي به زندانيان آزاد شده و خانواده هاي آنان را انجام مي دهد.
***
كمي از ظهر گذشته، وقت رفتن است. در محوطه بيروني ساختمان قديمي مركز مشاوره و مراقبت بعد از خروج ودر غرب شهر تهران، كنار جايي كه به آن كانون اصلاح و تربيت مي گويند، ايستاده ام و به پرچين كانون و سيم هاي خارداري كه روي آن كشيده شده نگاه مي كنم و نيم نگاهي هم به پنجره ساختمان هاي آجري رنگي دارم كه پشت ميله هاي آن جوانان و نوجواناني ايستاده اند و به آزادي و روزهاي پس از آن فكر مي كنند و شايد به...

نگاه امروز
تولدي ديگر

گروه اجتماعي - چنانچه زنداني پس از آزادي مورد پذيرش اجتماعي قرار گرفته و فرصت هاي مناسب براي خودباوري در اختيار آن قرار گيرد، سريع تر و آسان تر خود را با جامعه سازگار كرده و وضعيت اجتماعي خود را تثبيت مي كند.
كمك به زندانيان آزاد شده در تثبيت وضعيت آزادي نه تنها از احتمال تكرار جرم تا حد بسياري مي كاهد، بلكه از قرباني شدن تعداد بيشتري از افراد جامعه به دليل پيامدهاي منفي زندان جلوگيري مي كند.
به همين دليل در برخي كشورها همچون ژاپن و گينه نو مردم از خانواده زندانيان در زمان تحمل حبس نگهداري كرده و به هنگام آزادي از مددجويان دوستانه استقبال مي كنند.
حمايت داوطلبانه در دوره آزادي بسيار ارزشمند است، به ويژه اگر ارتباط با مددجو از دوران حبس آغاز شده باشد.
زندان يك مجازات بازدارنده است كه به عنوان يكي از راه هاي پيشگيري از جرايم موجب تقويت امنيت اجتماعي است. ولي بي توجهي به عوامل زمينه ساز جرم و آسيب هاي اجتماعي از يك سو و بي تفاوتي به مسائل و مشكلات زندانيان آزاد شده از سوي ديگر مي تواند پيامدهاي غيرقابل جبراني براي نظام اجتماعي در پي داشته باشد.
پس توجه به مسائل زندانيان آزاد شده كه تا پايان عمر مهر سياه سوءپيشينه را بر پيشاني دارند و خانواده آنان كه بي گناه گرفتارند، به عنوان موضوعي فراگير بايد مورد كنكاش بيشتري قرار بگيرد.گرايش دوباره به ارتكاب جرم و حريم شكني هنجارهاي پذيرفته شده اجتماعي پس از آزادي از زندان آسيبي جدي را بر امنيت عمومي تحميل مي كند.
از آنجايي كه سرشت آدمي مستعد كجروي هاي اجتماعي براي تأمين نيازهاي ابتدايي و اوليه خود است حمايت در هنگام تنگدستي و درماندگي بسيار جدي است و در خور تقدير.
بنابراين ايجاد يك مركز حمايتي قدرتمند به عنوان حلقه مفقوده چرخه اصلاح براي بازتواني اجتماعي وجامعه پذيري دوباره از مهم ترين وظايف دولت ها و تشكل هاي مردم نهاد (N.G.O) در همه كشورهاست. با نگاه به تجربه كشورهاي توسعه يافته كه از ساختار و قواعدي بشردوستانه پيروي مي كنند، بازتواني و جامعه پذيري زندانيان آزاد شده به عنوان اصلي انكار ناپذير مطرح است.
در اين بين مراكز مراقبت بعد از خروج يكي از حلقه هاي اصلاحي و اقدامات تأميني است كه با كمك توانبخشي اجتماعي، باز اجتماعي كردن و پيشگيري در سطح سوم، (پس از تحمل كيفر) مانع از بيش گستري آسيب هاي اجتماعي شده و زمينه بازگشت مددجويان را به زندگي مولد فراهم مي كند.

كنار آمدن كودكان با فشارهاي روحي

كودكان درست مانند بزرگسالان و به خصوص مواقعي كه با استراتژي هاي سازش با استرش آشنا نباشند، اين فشار روحي مي تواند بسيار خردكننده باشد.
تحقيقات نشان داده كه كودكان ممكن است با روش درست و يا نادرست با استرس مقابله كنند، آنها نمي  خواهند پدر و مادرشان به آنها كمك كنند.
از كودكان نظرخواهي شد تا بگويند چه عاملي بيشترين حس استرس  را به آنها مي دهد، آنها گفتند بيش از همه از نتيجه نمرات، تكاليف مدرسه، مسائل خانوادگي و دوستان و آزار آنها دچار استرس مي شوند.
روش هاي مقابله اين نوع استرس ها در كودكان به ترتيب زير است:
۵۲درصد به بازي مشغول مي شوند. 44درصد به موسيقي گوش مي دهند. 42درصد تلويزيون يا بازي ويدئويي تماشا مي كنند. 30درصد با يك دوست صحبت مي كنند. 29درصد سعي مي كنند در مورد آن فكر نكنند. 28درصد سعي مي كنند كاري انجام دهند. 26درصد چيزي مي خورند. 23درصد كنترل اعصاب خود را از دست مي دهند. 22درصد با پدر و مادر خود صحبت مي كنند. 11درصد گريه مي كنند. اگر كودك نتواند اين احساس خود را بروز دهد به صورت آتشفشاني در حال انفجار درخواهد آمد. گاهي اوقات آنها خود را سرزنش مي كنند و ممكن است احساس شرمندگي و خشم كنند. 75درصد از كودكان اظهار داشته اند كه دوست دارند هنگام بروز مشكلات از پدر و مادر خود كمك بگيرند، كودكان هنگام استرس دوست دارند با پدر و مادر خود حرف بزنند و آنها را در حل مشكلاتشان مشاركت دهند. ممكن است والدين نتوانند به كودكان خود در اين زمينه كمك كنند ولي مي توانند ابزاري را كه كودكان براي سازش با شرايط نياز دارند، در اختيارشان قرار دهند.
- به كودك خود بفهمانيد كه متوجه احساس او هستيد البته اين كار نبايد به صورت احساس اتهام در كودك درآيد فقط به اين صورت كه نشان دهد شما علاقه مند هستيد به مشكلات او گوش دهيد.
- از او بخواهيد بگويد مشكل چيست. با دقت و آرامش به حرفش گوش دهيد، از قضاوت بپرهيزيد، او را سرزنش نكنيد، موعظه نكنيد و فقط گوش فرا دهيد. از او بخواهيد تمام داستان را به طور كامل شرح دهد.
- در مورد كودكتان اگر از لحاظ احساسي مشكلي پيش آمده كمي اظهارنظر كنيد مثلاً بگوييد مثل اينكه خيلي ناراحت شدي! تعجب ندارد كه اين حس را داشته باشي.
- بسياري از كودكان هنوز براي احساس خود كلمه اي نيافته اند. اگر كودك شما خشمناك يا مضطرب است اين كلمات را به او بياموزيد تا در تشخيص احساس به او كمك كنيد. به اين ترتيب آگاهي احساسي او افزايش مي يابد. كودكي كه بتواند احساس خود را با كلمات بيان كند، دچار انفجار احساس نمي شود.
- به كودك خود بياموزيد به كارهايي كه مي تواند انجام دهد، فكر كند. كارهايي را به كودكتان پيشنهاد دهيد كه به بهبود احساس او كمك كند. او را تشويق كنيد به چند راه حل فكر كند. همكاري كودك شما در پيدا كردن راه حل به او اعتماد به نفس مي دهد در ضمن سعي كنيد به مشكلات، بيش از حد نياز توجه نكنيد.
- گاهي اوقات ممكن است كودك دوست نداشته باشد در مورد مشكل خود صحبت كند به او بفهمانيد كه هر وقت به شما نياز دارد، در دسترس او هستيد. حتي در شرايطي كه كودك نمي خواهد حرف بزند دوست ندارد والدين او را تنها بگذارند. با بودن در كنار او باعث مي شويد احساس بهتري پيدا كند. اگر او دوست ندارد حرف بزند، مي توانيد در كنار هم كاري انجام دهيد مثلاً قدم بزنيد، فيلم ببينيد و يا شيريني بپزيد.
- صبور باشيد، ديدن استرس در كودكان باعث نگراني در والدين مي شود ولي اين موضوع نبايد باعث شود كه بخواهيد همه چيز را يكباره درست كنيد، در عوض توجه خود را معطوف به كمك به كودك بنماييد. وقتي به كودك خود بياموزيد چطور با مسائل كنار بيايد، او خواهد توانست در آينده مسائل خود را مديريت كند.
ترجمه: لادن نصيري- منبع:Kidshealth

پنجره
گزارشي ازكارگاه آشنايي با انواع كودك آزاري 
شيوع كودك آزاري عاطفي
ليلا خاكسار
005769.jpg

در هفته اي كه 16مهرماه در آن به نام روز جهاني كودك نامگذاري شده بود، از طرف سازما ن ها و مراكز مختلف خصوصي و غيرخصوصي برنامه هاي مختلفي با انگيزه اين روز برپا شد. در هركدام از اين برنامه ها موضوعي مرتبط با كودكان مدنظر قرار گرفته بود. برخي به برپايي جشن ها و مراسم شاد بر اي كودكان پرداختند، برخي به دنبال شناسايي حقوق كودك و آشنايي آنها با قوانين جهاني بودند و خلاصه اين كه روز جهاني كودك بهانه اي شده بود براي برپايي برنامه اي خاص كودكان كه هركدام به نوبه خود داراي ارزش بودند.
سازمان دفاع از قربانيان خشونت نيز اين روز را بهانه اي قرار داد براي برپايي كارگاهي به نام كودك آزاري . در اين برنامه گروهي از روان شناسان، روان پزشكان، مددكاران و خبرنگاران و برخي فعالان در حوزه حقوق كودكان شركت كردند. دكتر فريد براتي سده، روان شناس و مجري اين كارگاه ابتدا به تاريخچه اي از كودك آزاري(Child abuse) در كشور ما كه در دوران پادشاهان قاجار رايج بود و ديگر كشورها اشاره كرد و گفت: اين كودك آزاري ها از دوره صفويه آغاز و تا اواخر دوره قاجار ادامه داشت و اين مسأله به ويژه در درباريان شيوع گسترده اي داشت و اين موارد در حالي بود كه عدم آزار كودكان و رعايت حقوق بچه ها در كليه اديان الهي و ارشادات مصلحان بشري مورد تأكيد بوده است تا جايي كه در اسلام تأكيد شده كه فرزند بر پدر حقوقي دارد كه پدر بايد آنها را تأمين كند.
وي همچنين گفت: كودك آزاري در همه جاي دنيا وجود دارد و بر اساس گزارش اخير يونيسف در حال حاضر تعداد 275ميليون كودك در جهان در معرض كودك آزاري قرار دارند و سالانه در انگلستان 80 هزار كودك جهت بررسي كودك آزاري و تشكيل پرونده مورد ارزيابي و سنجش و تحقيق قرار مي گيرند. به همين دليل در سال 1874 (1254شمسي) انجمني در آمريكا به نام انجمن مبارزه با كودك آزاري تشكيل شد و حدود صد سال قبل در فرانسه متخصصي به نام تارديو كه در پزشكي قانوني آن كشور كار مي كرد، سندرمي تحت عنوان سندرم كودك آزاري جسمي به ويژه كودك آزاري جسمي عليه كودكان معلول را گزارش كرد. در انگلستان نيز در سال 1894مجمع ملي پيشگيري از سوءرفتار با كودكان فعاليت خود را آغاز كرد و اين در حالي بود كه در آن كشور در سال 1889 اولين قانون حفاظت از كودك يعني قانون پيشگيري از بدرفتاري با كودك تصويب شده بود.
براتي همچنين گفت: به رغم پيشرفت هايي كه به دست آمده بود تا اوايل قرن بيستم در شناخت و نحوه پاسخ دهي به مسأله كودك آزاري درك درستي حاصل نشد و تنها در قرن بيستم بود كه به علت گسترش بيش از حد كودك آزاري توجه خاصي به آن شد. اما در پاسخ به اين سؤال كه مهمترين و شايعترين نوع كودك آزاري در جامعه ما چيست؟ بايد گفت: شايد كودك آزاري جسمي يا بدني به دليل اين كه نمود بيشتري دارد و از طريق رسانه ها مطرح مي شود، شايع تر به نظر برسد، اما واقعيت اين است كه رايج ترين نوع كودك آزاري در جامعه ما،  كودك آزاري عاطفي يا رواني است كه متأسفانه به دليل پنهان بودن كمتر مورد توجه قرار مي گيرد و اثرات جبران ناپذيري بر روي كودكان دارد.
روان شناس و مجري كارگاه كودك آزاري همچنين گفت: مهمترين عواملي كه در جلوگيري از كودك آزاري بايد به آن توجه شود، آشنايي خانواده ها و آگاهي دادن و آموزش به آنها در مورد حقوق كودكان است. متأسفانه بيشتر اتفاقات، كودك آزاري به دليل ناآگاهي والدين و مراقبان كودك اتفاق مي افتد و آموزش هاي بسيار ساده و ابتدايي مي تواند از وقوع بسياري از مشكلات جلوگيري به عمل آورد؛ ضمن اين كه خود كودكان نيز بايد به حقوق خود آشنا شوند.
براتي در پاسخ به اين سؤال كه نحوه شروع و شكل گيري اين  آموزش بايد به چه شكلي باشد، گفت: آموزش كودكان و مربيان از دوران خردسالي با راهكارها و شيوه بيان متناسب سن آنها بايد صورت گيرد و از ابزارها و بازي هايي كه به وسيله آن مي توان حقوق كودك را آموزش داد،  استفاده شود و پس از آن در مقطع ابتدايي بايد معلمان آموزش هاي خاص ببينند تا آموزش هاي لازم از طريق آنها به كودكان دبستاني منتقل شود و در مقاطع بالاتر راهنمايي و دبيرستان نيز آموزش متناسب سن كودك باشد.
در شيوه  هاي آموزشي مي بايست به فرهنگ، آموخته هاي عرفي و سن كودكان توجه خاصي شود تا مفاهيم كودك  آزاري در سنين مختلف به درستي براي آنها تشريح شود.
در كارگاه كودك آزاري تعاريف مختلفي از كودك آزاري مطرح شد. در يكي از اين تعاريف آمده است؛ هرگونه آسيب جسمي يا رواني، يا بهره كشي و عدم رسيدگي به نيازهاي اساسي افراد زير 18سال توسط افراد ديگر و به صورتي كه غيرتصادفي نباشد، كودك آزاري تلقي مي شود.
در تعريف دوم، كودك آزاري موقعي اتفاق مي افتد كه هر عمل قابل اجتناب يا غيرقابل اجتناب بر آسايش و راحتي فيزيكي، رواني يا عاطفي كودك تأثير نامطلوب بگذارد. در تعريفي ديگر هر عمل سلبي يا ايجابي كه از سوي افراد، نهادها و جامعه سر بزند و يا هرگونه عدم مبادرت به اعمال لازمي كه كودكان را از حقوق برابرشان و آزادي هايشان محروم سازد يا در رشد مطلوب آنان تداخل كند، عمل يا شرايط آزارگرانه نسبت به كودك تلقي مي شود.
در اين كارگاه همچنين دكتر براتي نشانه هاي كودك آزاري عاطفي- كه شايع ترين نوع در كشور ما است- را بدين شرح بيان كرد:
۱ - كودك ممكن است گوشه گير و منزوي شده و نخواهد با هم سن و سالانش قاطي شود و ملاحظه بزرگترها را بكند.
۲ - رفتار توجه طلبانه و يا پرخاشگرانه از قبيل شيطنت و تُخسي مدام، كثافت كاري يا خيس كردن عمدي و از روي قصد، حمله كردن به كودكان ديگر.
۳ - آشفتگي و به هم ريختن الگوهاي خورد و خوراك و تغذيه
۴ - كج خلقي و قشقرق هاي شديد كه متناسب با سن و سال كودك نيست
۵ - پسرفت در جايي كه انتظار مي رود كودك مثل كودك رشد كرده اي رفتار كند
۶ - فرار كردن يا مخفي شدن از ديگران
۷ - عملكرد ضعيف تحصيلي يا ناتواني در انجام تكاليف در مهد، از دست دادن اعتماد به نفس و عزت نفس پايين در اثر اين موضوع
۸ - بي توجهي به سر و وضع ظاهري خود، مثلاً پوشيدن دايمي يك لباس، امتناع از شانه زدن موي خود
۹ - ابتلا به امراض روان تني
۱۰ - چسبيدن به بزرگسالان ديگر،  ملاحظه زياد والدين را كردن
۱۱ - رشد نامناسب و نامتوازن
۱۲ - سوءمصرف مواد و الكل
۱۳ - فرار از مدرسه
۱۴ - خودزني و مضروب ساختن خويش
به طور كلي كودك آزاري عاطفي سوءرفتار عاطفي و رواني مداوم با كودك از نوعي است كه موجب مي شود تا رشد هيجاني و عاطفي كودك به شكل شديد و ماندگار تحت تأثير قرار گيرد.
كارگاه در تعريف كودك آزاري جسمي(بدني) تأكيد كرد اين نوع كودك آزاري عبارت است از ضربه زدن، تكان دادن، پرت كردن، مسموم كردن، سوزاندن يا گزيدن، غرق كردن، خفه كردن يا ساير رفتارهاي مشابه كه موجب صدمه بدني به كودك مي شوند. صدمه بدني همچنين در مواقعي هم كه والدين يا مراقبان وانمود مي كنند كه علائم بيماري در كودك وجود دارد و يا خود آنها عمداً بيماري را در كودك تحت مراقبتشان ايجاد مي كنند نيز روي مي دهد.
دكتر فريد براتي سده در تعريف كودك آزاري جنسي گفت: كودك آزاري جنسي عبارت است از مجبور يا راضي كردن كودك يا نوجوان به انجام عمل جنسي، خواه كودك از آنچه روي مي دهد آگاه باشد خواه ناآگاه.
آخرين نوع كودك آزاري در اين كارگاه هم تحت عنوان غفلت و رهاشدگي كودك مطرح شد كه در اين نوع قصور پايدار و مداوم در تأمين نيازهاي اساسي فيزيكي يا نيازهاي روان شناختي كودك كه احتمالاً در نتيجه آن نقص  ها و عوارض جدي در سلامتي يا رشد كودك به وجود مي آيد. غفلت معمولاً به عدم انجام كاري در مراقبت از كودك اشاره دارد و به صدمه رساندن فعال به كودك به شكلي كه در كودك آزاري جسمي ديده مي شود. غفلت، كوتاهي هاي گاه به گاه والدين در تربيت كودك را در بر نمي گيرد.

جدول اعداد (سودوكو)195
005799.jpg


|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   سينما  |   شهرآرا  |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |