توانمندسازي زندانيان آزاد شده در مركز مراقبت بعد از خروج
زندگي پس از زندان
عكس : مهدي بيات
بنيامين صدر
B -sadr@hamshahri.org
|
|
|
|
در بزرگ خاكستري كه پشت سرش بسته شد، تازه به نور خورشيد عادت كرده بود. نفسي عميق كشيد و آنگاه بوي آزادي در مشامش پيچيد؛۱۱سال عمر كمي نبود كه پشت ميله هاي زندان به هيچ گذشت. تاوان جرمي كه يك ساعت بيشتر طول نكشيد. قدم از قدم برنداشته بود كه با خودش فكر كرد حالا بايد چه كار كنم.
***
زنداني پس از آزادي ديگر مجرم نيست كه در زنداني بزرگتر حبس شود. او بعد از آزادي به خانه اي امن و كاري مناسب و شرافتمندانه نياز دارد تا با احساس امنيت، خود را دوباره پيدا كند و آزادي را تجربه.
شايد روزي كه سنگ بناي نخستين زندان در جهان گذاشته شد، با هدف و نيت بازدارندگي تكرار جرم نبود؛ چيزي كه امروز در تمام كشورهاي توسعه يافته و مترقي به عنوان يك اصل مطرح است و از زندان همواره با عنوان بدترين نوع مجازات بازدارنده براي پيشگيري از تكرار جرم ياد مي شود.
اما اين همه ماجرا نيست و مهم ترين بخش داستان، تولد دوباره يك زنداني است و از لحظه اي آغاز مي شود كه او ديگر زنداني نيست و آزاد شده و چنانچه حامي يا آغوشي چون سنگر در انتظارش نباشد، سرگردان در جامعه اي رها مي شود كه در آن انسان هاي بدون سوء پيشينه نيز بايد براي بقا به هر دري بزنند.
شايد به همين دليل بود كه مراكز مشاوره و مراقبت بعد از خروج از زندان در سال۱۳۷۸ با هدف بازسازي دوباره، بازتواني اجتماعي و بازگشت فعال و اميدوارانه زندانيان آزاد شده به جامعه آغاز به كار كرد.
عليرضا افسري، عضو هيأت مديره مركز مشاوره و مراقبت بعد از خروج استان تهران و مدير عامل صندوق حمايت از زندانيان در اين مورد به ما مي گويد: پيشينه راه اندازي و گشايش چنين مركزي در ايران به نيمه دهه۵۰ خورشيدي باز مي گردد كه براساس آن قرار شد براي افرادي كه بعد از گذراندن دوره اصلاح در كانون اصلاح و تربيت به جامعه بازمي گردند، مركزي ايجاد شود كه به آنان براي بازتواني و حضور سازنده در جامعه كمك كند. بنابراين راه اندازي چنين مركزي در دستور كار قرار گرفت و قرار شد كه آغاز به كار كند تا اينكه به انقلاب برخورد و داستان راه اندازي مركز نيمه كاره رها شد و سرانجام در سال 1378 آيين نامه اي در قوه قضائيه تصويب شد كه براساس آن مراكز مراقبت بعد از خروج در تمام استان هاي كشور يكي پس از ديگري آغاز به كار كرد.
اين در شرايطي است كه براساس آمار و اطلاعات به دست آمده، كمتر از 5درصد زندانيان آزاد شده اي كه زيرپوشش حمايتي مراكز مراقبت بعد از خروج قرار دارند، دوباره به زندان بازمي گردند كه اين رقم در بين زندانيان آزاد شده اي كه زيرنظر مراكز مراقبت بعد از خروج قرار ندارند به 40درصد مي رسد. اين در حاليست كه ميانگين زندانيان كل كشور سالانه بين 500 تا۶۰۰هزار نفر اعلام مي شود.
مركز مشاوره و مراقبت بعد از خروج مركزي است كه مهم ترين وظيفه آن حمايت از آسيب ديدگاني است كه به دليل ارتكاب جرم و زنداني شدن تحت تأثير تبعات منفي آن قرار گرفته اند.
به تعبير حميدرضا خرمگاه، رئيس مركز مشاوره و مراقبت بعد از خروج استان تهران، اين مراكز پلي ميان زندان و جامعه است و تلاش مي كند مددجويان را در زمينه هاي مختلف بهداشتي، درماني، روانشناختي، قضايي، خانوادگي، كارآفريني، آموزش و توانمندسازي مالي، مورد حمايت قرار دهد و با كاهش فشارهاي رواني و اجتماعي به حداقل ممكن، نوعي هماهنگي را ميان آستانه تحمل مددجو و فشارهاي رواني و اجتماعي ايجاد كند؛ چيزي كه يكصد سال است در كشورهاي توسعه يافته و مترقي در حال اجراست و ما تازه آن را آغاز كرده ايم؟!
به گفته خرمگاه شايد بهتر باشد كه وضعيت زنداني را در دو مرحله كلي خلاصه كنيم؛ يكي دوران حبس و ديگري بعد از زندان و آزادي كه آنچه در حيطه وظيفه ماست به دوره بعد از زندان و بازتواني مددجو مربوط است.
رئيس مركز مشاوره و مراقبت بعد از خروج استان تهران، محور فعاليت هاي اين مراكز را به دو دسته نيازسنجي فرد آزاد شده و آماده سازي او براي ورود اميدوارانه به جامعه تقسيم مي كند و مي گويد: زنداني پس از آزادي، آسيب ديده، آسيب پذير و آسيب رسان است، چون مهارت هاي زندگي خلاق و با طراوت را از دست داده و دست كم 6ماه زمان نياز دارد تا به بازپروري خود بپردازد.
خرمگاه، محدوديت منابع مالي مراكز دولتي را با توجه به حجم بالاي زندانيان و امكانات محدود به عنوان مهم ترين مانع براي خدمات رساني به زندانيان آزاد شده عنوان مي كند و مهم ترين مشكل آزادشدگان از بند را نيز، فقدان پذيرش اجتماعي و سوء پيشينه آنان مي داند.
تاكنون 10هزار و 537 زنداني آزاد شده با مراجعه به مركز مشاوره و مراقبت بعد از خروج استان تهران تشكيل پرونده داده اند و هر روزه 5 تا 6نفر به اين تعداد اضافه مي شود.
فقدان حمايت از مددجويان آزاد شده و خانواده آنان كه به طور عمده به دليل مشكلات و نيازهاي اقتصادي و اجتماعي، مرتكب جرم مي شوند، مسائل و مشكلاتي را براي جامعه به همراه دارد. با توجه به پژوهش هاي انجام شده در صورت بي توجهي به خانواده زندانيان و زندانيان آزاد شده، آنان پتانسيل بالايي براي گرايش به جرايم داشته و همسر و فرزندان زندانيان سابق مي توانند نامزدهاي بعدي ورود به زندان باشند. شايد به همين دليل است كه مهم ترين تفاوت مددجويان سازمان زندان ها با مددجويان سازمان هايي همچون بهزيستي و... اين است كه مددجويان آزاد شده از زندان آسيب ديده، آسيب پذير و آسيب رسان هستند كه اين مسئله فعاليت مراكز مراقبت را مضاعف كرده است.
از ديگر مسائل و مشكلات موجود در ميان مددجويان آزادشده از زندان، فقدان پذيرش اجتماعي آنان است چرا كه اغلب زندانيان بعد از تحمل كيفر و اصلاح و بازتواني اجتماعي و شخصيتي تمايل به بازگشت به خانواده و محيط اجتماعي داشته اند ولي از سوي خانواده دست رد بر سينه آنها زده شده و اين عامل موجب ارتكاب مجدد آنان به جرائم شده است. بنابراين يكي از مهم ترين اهداف مركز مراقبت بعد از خروج، پذيرش اجتماعي مددجويان آزاد شده است. اين اقدام نيازمند فرهنگسازي پذيرش اجتماعي در جامعه است. اين در حاليست كه مركز مراقبت به تنهايي قادر به انجام آن نيست وبراي نيل به اين اهداف اراده اي همگاني لازم است.
محسني، رئيس كانون اصلاح و تربيت نيز با بيان اينكه ما در ايران دير به فكر تأسيس چنين مراكزي افتاديم، مي گويد: زندان به همان اندازه كه محيطي براي تنبيه مجرمان و مجازات فرد خاطي است؛ محيطي پراسترس و خطرآفرين نيز هست.
او توضيح مي دهد كه گروه هاي اقتدارگرا در درون زندان با جذب زندانيان تازه وارد و در اصطلاح يارگيري از بيرون، زنداني را در معرض لغزش هاي مجدد قرار مي دهند.
به طوري كه زنداني پس از آزادي و خروج از زندان تحت تأثير همنشيني با ديگر مجرمان و از طرفي فقدان حمايت و پذيرش اجتماعي، زمينه تكرار عمل مجرمانه را دوباره فراهم مي بيند.
به گفته محسني، بهترين راه براي غلبه بر اين مشكل، اعمال مجازات جايگزين حبس و آن چيزي كه از آن با عنوان زندان هاي نيمه باز ياد مي شود، است.
رئيس كانوان اصلاح و تربيت تأكيد مي كند كه جامعه بايد بپذيرد كسي كه آزاد است، ديگر زنداني نيست. او همچنين از لزوم ارائه برگه سوءپيشينه هنگام كاريابي به عنوان مهم ترين مشكل مددجويان جوياي كار ياد مي كند.
دكتر عليرضا جزايري، روانشناس و استاد دانشگاه با اشاره به اينكه مهر سابقه دار بودن بر پيشاني زندانيان سابق همه درها را به روي آنان مي بندد، مهم ترين مشكلات آنان را مشكلات قانوني مانند منع به كارگيري افرادي كه داراي سابقه محكوميت هستند و داشتن سوء سابقه كيفري آنان مي داند كه خود زمينه آسيب پذيري و آسيب رساني را افزايش مي دهد.
شناخت نداشتن جامعه و مردم از پيامدهاي طرد اجتماعي مددجويان بي ترديد به برهم خوردن نظم و امنيت اجتماعي كمك مي كند.
بنابر آمار ارائه شده از سوي واحد طرح و برنامه ريزي مركز مراقبت بعد از خروج استان تهران تاكنون 27درصد از زندانيان واجد شرايط نيازمند حمايت به اين مركز مراجعه كرده اند كه تنها كمتر از 5درصد آنان دوباره به چارديواري تنگ و سخت زندان بازگشته اند.
جزايري دوران بازپروري و بازسازي روحي يك زنداني را به زنجيري تشبيه مي كند كه چنانچه يكي از دانه هاي آن از ديگري گسسته شود، فرآيند بازسازي با شكست مواجه خواهد شد.
نيروهاي مراكز مشاوره و مراقبت بعد از خروج را مددكاران اجتماعي و مشاور خانوادگي و اجتماعي، پزشكان، روان پزشكان و روان شناسان باليني و تربيتي، مشاورين كاريابي حرفه آموزي و متخصص كلينيك مشاوره بيماري هاي رفتاري (كلينيك مثلثي) براي ارائه خدمات به بيماران مبتلا به ويروس HIV، بيماراني با سابقه رفتارهاي پرخطر جنسي و مقاربتي و معتادين تزريقي تشكيل مي دهند.
فعاليت هاي مركز مطابق با فرآيند حمايتي متأثر از برنامه ها و طرح هاي حمايتي مددجويان(soual planiry) با كمك مددكار اجتماعي حرفه اي اجرا مي شود. اين مركز به طور كلي در پنج واحد و چهار بخش طبقه بندي شده كه هر يك داراي وظايف خاصي هستند.
واحد پذيرش و تحقيقات، واحد خدمات اجتماعي كه شامل چهار بخش: بخش خدمات مشاوره اي(مددكاري و روان شناسي)، بخش ارائه تسهيلات، بخش اشتغال، آموزش و حرفه آموزي و بخش بهداشت و درمان است كه بخش بهداشت و درمان به كلينيك هاي درماني، مثلثي و روان شناسي تفكيك مي شود.
مركز مشاوره و مراقبت بعد از خروج، جايي در كنار كانون اصلاح و تربيت تهران تنها سازمان فعال در كشور است كه وظيفه حمايت مادي و معنوي به زندانيان آزاد شده و خانواده هاي آنان را انجام مي دهد.
***
كمي از ظهر گذشته، وقت رفتن است. در محوطه بيروني ساختمان قديمي مركز مشاوره و مراقبت بعد از خروج ودر غرب شهر تهران، كنار جايي كه به آن كانون اصلاح و تربيت مي گويند، ايستاده ام و به پرچين كانون و سيم هاي خارداري كه روي آن كشيده شده نگاه مي كنم و نيم نگاهي هم به پنجره ساختمان هاي آجري رنگي دارم كه پشت ميله هاي آن جوانان و نوجواناني ايستاده اند و به آزادي و روزهاي پس از آن فكر مي كنند و شايد به...
|