فقدان نماد صنفي شاعران چه بر سر ما مي آورد؟
ستاد بزرگداشت سال مولانا بدون يك شاعر
زهير توكلي
خبر زير را بخوانيم تا پس از آن سؤالي را طرح كنيم:
سومين نشست ستاد بزرگداشت هشتصدمين سال تولد مولانا
سومين جلسه هماهنگي برنامه هاي ستاد بزرگداشت هشتصدمين سال تولد مولانا جلال الدين رومي - شاعر و فيلسوف بزرگ مسلمان و پارسي گوي جهان - يكشنبه 30 مهر ماه برگزار شد.
به گزارش گروه دريافت خبر ايسنا، اين نشست با حضور وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي و نمايندگاني از طرف رياست مجلس شوراي اسلامي، وزير علوم، تحقيقات و فناوري، وزير آموزش و پرورش، رياست سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، رئيس سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، رئيس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، مدير فرهنگستان زبان و ادب فارسي، مدير فرهنگستان هنر، عضو كميسيون ملي يونسكو، رئيس سازمان فرهنگي هنري شهرداري، رئيس شوراي گسترش زبان و ادبيات فارسي و رئيس انجمن حكمت و فلسفه تشكيل شد.
بنابراين گزارش، اولين جلسه اين ستاد در محل مجلس شوراي اسلامي و با حضور رياست مجلس و جلسه دوم نيز در معاونت امور فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي برگزار شده است. همچنين دبيرخانه ستاد ياد شده از دو ماه پيش در معاونت فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تشكيل شده است و جلسات كارشناسي و اجرايي برنامه هاي مصوب در دستور كار دبيرخانه ستاد قرار دارد.طبق اعلام، در اين جلسات برنامه هاي اجرايي داخلي و خارجي مربوط به مراسم فوق مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفته است.
خبر بالا درباره مولانا بود و برنامه ريزي هاي مسئولان داخلي براي آيين هاي سال مولانا. مولانا عارف، حكيم، فقيه، مفسر قرآن و... هر چه كه باشد اما هيچ كس نمي تواند انكار كند كه همه اين شخصيت هاي ديگري كه از رهگذر آنها مولوي يك چهره استثنايي شده است، در كالبد يك شخصيت ديگر او كه همانا شخصيت شاعري است متجسد شده اند. بنابر آن شخصيت هاي ديگر طبيعي است كه نهادهايي پژوهشي - آموزشي مثل انجمن حكمت و فلسفه، شوراي گسترش زبان فارسي، فرهنگستان زبان و ادب و فرهنگستان هنر در ستاد بزرگداشت مولانا عضو داشته باشند و بنابر آن كه برنامه هاي اين بزرگداشت منجر به برگزاري آيين هاي بزرگداشت خواهد شد، طبيعي است كه سازمان فرهنگي، هنري شهرداري، سازمان صدا و سيما، در آن ستاد حضور داشته باشند و بنابراين كه مراسم اين سال همزمان در همه كشورهاي ديگر جهان هم ممكن است برگزار شود (چرا كه اين سال سال جهاني مولانا نامگذاري شده است) سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و كميسيون ملي يونسكو عضو اين ستاد هستند.
اما مولوي يك شاعر بوده است و علي القاعده از ميان شاعران اين مملكت لااقل يكي بايد در اين جمع حضور داشته باشد اما خبري نيست. چرا؟
***
اين امر مي تواند نشانگر چند چيز باشد ممكن است از اين خلأ اين گونه دفاع شود كه نهادهايي مانند وزارت ارشاد كه شوراي شعر دارد يا سازمان فرهنگي - هنري شهرداري كه بنياد نويسندگان و خانه شعري وابسته به اين بنياد دارد، به شكل غيرمستقيم، رابطه اتصال شاعران با اين ستاد خواهند بود. اگر چنين دفاعي صورت گيرد، نشان دهنده تفسير ابزارانگارانه از حضور شاعران در آيين هاي ملي مربوط به اين شاعر بزرگ مسلمان و عارف ايراني خواهد بود، يعني سياستگذاري هاي سال مولانا توسط ديگران صورت مي گيرد و در چارچوب اين سياست ها و تا آنجا كه افق و راهكارهاي پيش بيني شده توسط اين ستاد ترسيم مي كند، از كمك هاي شاعران و مهمترين كمك آنها يعني زينت المجالس بودن استفاده خواهد شد. اگر گفته شود كه ما در اين مراسم نياز به شناخت مولانا داريم و شاعر صرفا به اين ملاحظه كه شاعر است نمي تواند تاثير عمده داشته باشد و نقش اساسي ايفا كند پاسخ خواهيم داد كه اولا شناخت فقط شناخت علمي نيست و كسي كه بتواند خلاقيت و شهود مولانا را با هم در اين روزگار به زبان زنده اين روزگار در قالب شعر احيا كند، بيش از هر محقق مولانا پژوهي به مولانا و ميراث او خدمت كرده است. ثانياً حتي با اين استدلال شاعران بزرگي داريم كه هم شعرشان شعر عرفاني زنده اين روزگار است و هم شناخت عميقي از عرفان اسلامي و بخصوص مولانا دارند و تحصيلات آكادميك بايسته و حتي آثار دانشگاهي ارزشمندي در شناخت ادبيات فارسي خلق كرده اند؛ شاعراني كه مثال بارزشان دكتر قيصر امين پور است.
از اين مسئله كه نشان دهنده نوع نگاه سياستگذاران فرهنگي ما به شاعران است بگذريم، به وضوح مي توان سر چنين بزنگاه هايي خلأ يك انجمن فراگير صنفي كه شاعران ايران از طيف هاي مختلف فكري عضو آن باشند و در چنين مقاطعي مورد استناد و مشورت قرار گيرند، احساس مي شود. اين خلأ در بسياري از سياستگذاري هاي كلان فرهنگي كه به نوعي به مقوله شعر مربوط مي شوند احساس مي شود كه در آينده، به اميد خدا مصاديق ديگري از آن را نشان خواهم داد.
|