سايه روشن
نگاهي به آثار عكس راميار منوچهرزاده با عنوان پدر
حضور به غيبت تبديل مي شود
|
|
مريم پاپي
هميشه نمي توان از حضور عكس گرفت، گاهي بايد نبودن را جلوي دوربين گذاشت و دگمه شاتر را فشار داد. مي توان نيستي را واضح تر از هر هستي ديد.
هيچ كس را مي بيني، صداي هيچ را مي شنوي و زندگي با ياد آنكه روزي بوده را تجربه مي كني، زندگي با ياد پدر. حضور پدر با هر گام در نمايشگاه عكس پررنگ تر مي شود و عكس ها خالي تر... خالق عكس ها مي گويد كه مخاطبانش گفته اند با هر بار نگاه به عكس ها يك لايه زندگي روي تصوير قاب گرفته پدر كه بر ديوار است مي نشيند و يك لايه از مادر برداشته مي شود، مادر پيرتر مي شود؛ پيرتر و خسته تر....
راميار منوچهرزاده عكس هاي مجموعه پدر خود را از 10 تا 21 آبان در نگارخانه ماه مهر به نمايش گذاشته است. موضوع كلاس عكاسي دانشگاه ارتباط بود و هر كس نوعي از ارتباط را برمي گزيند، منوچهرزاده ارتباط زني را كه مادر نام دارد با يك عكس برگزيد، زني كه 24سال است با يك عكس زندگي مي كند و بعد از دوران دانشجويي نيز اين پروژه را ادامه داد.
۱۵ عكس مجموعه پدر حاصل يك سال كار اين عكاس 26 ساله است، مي گويد نورپردازي ها و موقعيت ها در خدمت مفهوم ساخته و پرداخته شده و عكس ها از نرم افزارهاي كامپيوتري بهره اي نبرده است.
عكس هايي سياه و سفيد كه فرمت پانوراميك (عريض) دارد و همگي يك مفهومند به بيان هاي متفاوت؛ نبود پدر. اين كادر روايت مفهومي را كه در ذهن عكاس بوده بيشتر منتقل كرده و اين امكان را مي دهد كه روايت خاص خود را از عكاس داشت.
غم مادر، خانه اي سوت و كور، مبل هايي كه روي آنها ملافه اي سفيد كشيده شده، زني كه در آشپزخانه كار مي كند، روي مبل هاي سالن پذيرايي مي نشيند، به اتاق ها سرك مي كشد ولي انگار نگاهش جز خاطره ها چيزي را نمي بيند و پدر در عكس قاب گرفته نظاره گر همه دلتنگي هاست. عكاس توضيح مي دهد كه يادآوري خاطرات گذشتگان، نه با فيلم است كه با يك تك عكس است و تنها يكي از عكس هايي كه از رفتگانمان به جا مانده يادآور اوست.
عكس هاي منوچهرزاده روايتي است كه خودش مي گويد جايي از ماجرا كنار كشيده و همه چيز را به دوربين سپرده است؛ دوربين روايت خاص خودش را دارد، يك بخش از كار به عهده عكاس و بخش ديگر به عهده دوربين است. مادري كه در تصاوير است مي گفت وقتي عكس ها را مي بيند تعجب مي كند كه اينقدر چهره اش غمگين است. او در جواب اين پرسش كه آيا مرگ تنها غم است، مي گويد كه اين حزن و اندوه بعد از عكاسي احساس مي شود.
پدر بعد از مجموعه فرنگ و مجموعه شب سومين نمايشگاه انفرادي اين عكاس است. او پيش از اين نام مادر را براي مجموعه اش برگزيده بود ولي حالا مفهوم مجموعه، همان قطعه پازل عكس هاست كه بيننده بايد خودش آن را پيدا كند. منوچهرزاده به گفته خودش در بعضي عكس ها، عناصري كه به صورت مستقيم پدر را نشان مي دهد حذف كرده تا بيننده خودش اين شخصيت را جايگزين كند.
مرگ علاوه بر واقعيت، در عكس هاي اين مجموعه به عنوان تمثيل نيز به كار گرفته شده؛ تمثيلي از تكرار زندگي و خواب، خواب، بيداري... روزمرگي هم مرگ است.
فضايي كه منوچهرزاده با 15 عكس ساخته است، روز سه شنبه گذشته در جلسه اي با حضور عكاسان پيشكسوت نقد شد. شركت كنندگان در جلسه به ارتباط مرگ و وجود تلخي در اين عكس ها اشاره كردند؛ يكي نيست و آنهايي هم كه هستند انگار نيستند، حتي حضورها تبديل به غيبت مي شوند.
به اعتقاد اين منتقدان، گذاشتن نام پدر بر روي نمايشگاه بيننده را محدود به ديدن قاب عكس پدر و نبود او مي كند و زيبايي هاي جنبي عكس را مي گيرد. به اعتقاد برخي از آنها حضور قاب عكس در بعضي از عكس ها منطقي نيست و مي توانست به يك اشاره كوچك محدود شود. اما همه شركت كنندگان در جلسه در اين خصوص توافق داشتند كه حتي بدون پيش زمينه ذهني نيز مي توان گذشت زمان را در عكس ها درك كرد؛ پدر همچنان در قاب عكس مي ماند و مادر پير مي شود.
|