گزارشي از برپايي دو نمايشگاه تصويرگري در خانه هنرمندان ايران
هر چه مي خواهي به فيل اضافه كن
|
|
زهرا آران
اولين جشنواره بين المللي تصويرسازي لغت نامه ها با عنوان فيل و... در خانه هنرمندان ايران برگزار شده است. پوستر جشنواره از فاصله بسيار دور هم، موضوعش را فرياد مي زند. حتماً دومين تصوير داستان شازده كوچولو را به ياد داريد؛ ماري كه فيلي را خورده است و حالا نمي تواند هضمش كند و بنابراين، در همان ابتدا سليقه و جهت گيري گروه، مشخص مي شود: گذاشتن جاي خالي و ابهام براي مخاطب تا تصوير را بشكافد و خودش آن را بخواند. تصويرهايي كه روي ديوارهاي نگارخانه مميز نصب شده اند، از نظر تكنيكي و محتوايي- به لحاظ سير روايتي كه دارند- متنوع و از كشورهاي مختلف هستند. تصويرهاي كلاژ، آبرنگ، رنگ روغن و مداد رنگي به يك نسبت در نمايشگاه ديده مي شوند اما شايد بتوان گفت كه تعداد تصويرهايي كه با رنگ روغن، كار شده بودند بيشتر است. همان طور كه از پوستر نمايشگاه دريافت مي شود، كارهاي خلاقه، تعداد كمي را به خود اختصاص نداده بودند. مثلاً تصويرسازي رؤيا خادم تركيبي از كار با چوب پنبه و رنگ روغن بود يا تصويرسازي اليسا ديندتي از فرانسه كه يك ورق از يك كتاب اول را با رنگ سفيد، رنگي كرده و جاي گوش فيل را خالي گذاشته بود.
از آنجايي كه نام نمايشگاه و همچنين هدف مجريان آن، تصويرسازي بوده است و نه نقاشي؛ اولين انتظاري كه از چنين نمايشگاه و آثارش مي رود اين است كه عنصر روايت را در تصاوير، رعايت كنند. بسياري از تصاوير، اين مشخصه را داشتند مثل تصوير خادم يا هاله لادن. تصوير لادن، فيلي با لنگ قرمزي بر تنش نشان مي دهد كه در طول پاهايش، بند رختي آويزان شده است و حيواناتي زير خرطوم فيل، در حال شستن خودشان هستند. يا تصوير آلسا وينستري از ايتاليا كه فيلي را همراه يك شير از پشت نشان مي دهد كه در حال رفتن به خياباني پر از ماشين هستند.
اما تصويرهايي هم بودند- بخصوص در بخش تصاوير ارسالي از ساير كشورها- كه روايتي را بيان نمي كردند و بيش از حد ساده و ابتدايي به نظر مي رسيدند مثل تصوير برجيت ويهه از آلمان كه فيل سياهي را كشيده بود با دو تمبر بالاي سرش يا تصوير يوكاري مياراوا از ژاپن كه اگر چه به لحاظ تكنيك، درخشان بود اما داستاني براي گفتن نداشت (نيم رخ صورت يك فيل). علي عامه كن با اين نظر مخالف است و عقيده دارد اگر مخاطب ايراني با سليقه فرهنگي خودش، متوجه داستان تصوير نمي شود؛ براي اين نيست كه تصوير ارائه مناسبي نداشته است، بلكه به خاطر تفاوت فرهنگي است. او مي گويد: ممكن است كسي يك فيل را زرد كند و از چين، آن را بفرستد. مسلماً رنگ زرد در آن كشور معاني زيادي دارد و ممكن است يك دنيا داستان را روايت كند به اضافه اينكه، اين خود ما بوده ايم كه تصويرگر را كاملاً آزاد گذاشته ايم و به او اتود براي كار نداده ايم. ما به طور كلي گفته ايم: فيل و سه نقطه. تصويرگر مي پرسد نقطه يعني چه؟ مي گوييم فيل و هر چه كه مي خواهي به آن اضافه كن!!
تصويرهايي هم در نمايشگاه حضور داشتند كه جدا از مؤلفه روايي يا غيرروايي بودنشان، گاهي مخاطب را متعجب مي كردند طوري كه بيننده به راحتي نمي تواند سراغ تابلوي بعدي برود، اين دسته از تصاوير، بيشتر جنبه انتزاعي داشتند و حتي گاهي به سوررئال تنه مي زدند و جالب اينكه، اين موردي بود كه در تصويرسازيهاي ديگر كشورها، ديده نمي شد و يا به ندرت ديده مي شد. تصويرسازي شريف پور يكي از اين تصاوير است: اين اثر، سر فيلي را با دست و پاهايش نشان مي دهد، دقيق تر كه نگاهش كنيد صورت انساني است كه بيني اش را كشيده اند و چند انگشت از چانه اش بيرون زده، روي سر اين انسان- فيل، ساختمانهاي كوچك و بزرگ ساخته شده و خرطومش يك جاده خط كشي شده صاف است كه در اولين نگاه، مخاطب، كارهاي دالي را به خاطر مي آورد. نمونه ديگر اين نوع كار، تصويرسازي هاي پژمان رحيم زاده يا اثر گلاله محمدي است كه هر دو از موتيف دست براي كشيدن تصوير فيل استفاده كرده اند.
سيروس آقاخاني، دبير اين جشنواره درباره انگيزه گروه از برگزاري اين نمايشگاه مي گويد: مهم ترين انگيزه دور هم جمع شدن تصويرگرها و صحبت كردن درباره تصويرها است. ضمن اينكه وقتي بر روي موضوع مشتركي كار مي شود، تنوع و تفاوت نگاه به خوبي بروز پيدا مي كند كه نشان دهنده تفاوت فرهنگي در سطحي بالاتر است. يكي از دلايل انتخاب نام تصويرسازي لغت نامه ها به اين دليل بوده است كه هميشه تعاريف كلمات در فرهنگ لغات زبان هاي متفاوت، ثابت است. اما ما با تصويرسازي، اين تفاوت ثابت را وسعت داده ايم.
گروه لك لك، هدف اصلي شان را بارور كردن و بالاتر بردن بار روايي تصويرگري در ايران ذكر كردند و گفتند كه با برگزاري چنين نمايشگاه هايي آن هم دو بار در سال قصد دارند به هدفشان نزديك شوند.
آموزش لذت بصري
راهروي سمت راست خانه هنرمندان به نگارخانه ميرميران مي رسد، جايي كه پذيراي يك گروه تصويرساز انگليسي است. گروه مداد جادويي از 40 تصويرساز حرفه اي تشكيل شده است. كتابخانه ملي انگلستان، برنامه اي فراهم كرده است تا اين گروه به كشورهاي مختلف دنيا سفر كند و آثارش را در قالب نمايشگاه عرضه كند. آنها حتي امكاني فراهم كرده اند كه پاتريك بنسون بهمن ماه به ايران بيايد و ورك شاپ (كارگاه هنري) داشته باشد.
اين مجموعه كه به انتخاب كوئنتين بليك و به سفارش شوراي فرهنگي آموزشي بريتانيا، گزينش شده، اولين بار در سال 2002 در گالري لي اينگ شهر نيوكاسل به نمايش درآمد. بعد از آن در همان سال بر روي ديوارهاي كتابخانه ملي انگلستان حاضر شد و سپس به كشورهاي مختلف دنيا سفر كرد و هم اكنون هم با همكاري انجمن تصويرگران كتاب كودك و نوجوان، ميهمان خانه هنرمندان است. از اين گروه 40 نفره، 13 تصويرساز با 60 اثر در نمايشگاه حاضر شده اند كه همگي جزء تصويرگران حرفه اي محسوب مي شوند؛ به خصوص در زمينه تصويرسازي كتاب كودكان ؛ تا آنجا كه حتي اگر توضيحات مربوط به سابقه كاري و هنري آنها هم در كنار آثارشان نباشد باز هم مي توان به خلاقيت و تكنيك بالاي تصاوير پي برد.استفاده از رنگهاي آرام، متناسب با تصاوير و مضمون كلي داستانها، رعايت جنبه فانتزي تصاوير با توضيحات كوتاهي كه گاهي در گوشه و كنار تصوير به چشم مي خورد؛ نشان دهنده رابطه و تعامل نزديك تصويرسازان با كودكان و دنياي آنهاست. به عنوان مثال از تركيب رنگها، خطوط و حالات چهره ها به مضمون داستان، پي مي بريم به اين معنا كه قصه اي كه داستاني ناخوش دارد، رنگهاي براق ندارد يا داستاني كه در جنگل اتفاق مي افتد از رنگهاي سرد و ملايم در كنار هم استفاده شده است و يا تصوير يك داستان كميك و خنده دار با استفاده از خط هاي منحني و شكسته كشيده شده است.اينها تصاويري هستند كه به سرعت، بيننده را به دنياي كودكي سوق مي دهند و به او لذت بصري مي آموزند. البته تصاوير انتزاعي هم در نمايشگاه ديده مي شد طوري كه شايد بتوان از آن به عنوان نكته منفي ياد كرد. چرا كه انتزاعي بودن تصاوير در حد بالايي به نظر مي رسيد ضمن اينكه بايد به ياد داشته باشيم متني به عنوان قصه در كنار تصاوير موجود نيست و داستان به راحتي درك نمي شود.
|