دوشنبه ۶ آذر ۱۳۸۵
گزارشي از برپايي دو نمايشگاه تصويرگري در خانه هنرمندان ايران
هر چه مي خواهي به فيل اضافه كن
007185.jpg
زهرا آران
اولين جشنواره بين المللي تصويرسازي لغت نامه ها با عنوان فيل و... در خانه هنرمندان ايران برگزار شده است. پوستر جشنواره از فاصله بسيار دور هم، موضوعش را فرياد مي زند. حتماً دومين تصوير داستان شازده كوچولو را به ياد داريد؛ ماري كه فيلي را خورده است و حالا نمي تواند هضمش كند و بنابراين، در همان ابتدا سليقه و جهت گيري گروه، مشخص مي شود: گذاشتن جاي خالي و ابهام براي مخاطب تا تصوير را بشكافد و خودش آن را بخواند. تصويرهايي كه روي ديوارهاي نگارخانه مميز نصب شده اند، از نظر تكنيكي و محتوايي- به لحاظ سير روايتي كه دارند- متنوع و از كشورهاي مختلف هستند. تصويرهاي كلاژ، آبرنگ، رنگ روغن و مداد رنگي به يك نسبت در نمايشگاه ديده مي شوند اما شايد بتوان گفت كه تعداد تصويرهايي كه با رنگ روغن، كار شده بودند بيشتر است. همان طور كه از پوستر نمايشگاه دريافت مي شود، كارهاي خلاقه، تعداد كمي را به خود اختصاص نداده بودند. مثلاً تصويرسازي رؤيا خادم تركيبي از كار با چوب پنبه و رنگ روغن بود يا تصويرسازي اليسا ديندتي از فرانسه كه يك ورق از يك كتاب اول را با رنگ سفيد، رنگي كرده و جاي گوش فيل را خالي گذاشته بود.
از آنجايي كه نام نمايشگاه و همچنين هدف مجريان آن، تصويرسازي بوده است و نه نقاشي؛ اولين انتظاري كه از چنين نمايشگاه و آثارش مي رود اين است كه عنصر روايت را در تصاوير، رعايت كنند. بسياري از تصاوير، اين مشخصه را داشتند مثل تصوير خادم يا هاله لادن. تصوير لادن، فيلي با لنگ قرمزي بر تنش نشان مي دهد كه در طول پاهايش، بند رختي آويزان شده است و حيواناتي زير خرطوم فيل، در حال شستن خودشان هستند. يا تصوير آلسا وينستري از ايتاليا كه فيلي را همراه يك شير از پشت نشان مي  دهد كه در حال رفتن به خياباني پر از ماشين هستند.
اما تصويرهايي هم بودند- بخصوص در بخش تصاوير ارسالي از ساير كشورها- كه روايتي را بيان نمي كردند و بيش از حد ساده و ابتدايي به نظر مي رسيدند مثل تصوير برجيت ويهه از آلمان كه فيل سياهي را كشيده بود با دو تمبر بالاي سرش يا تصوير يوكاري مياراوا از ژاپن كه اگر چه به لحاظ تكنيك، درخشان بود اما داستاني براي گفتن نداشت (نيم رخ صورت يك فيل). علي عامه كن با اين نظر مخالف است و عقيده دارد اگر مخاطب ايراني با سليقه فرهنگي خودش، متوجه داستان تصوير نمي شود؛ براي اين نيست كه تصوير ارائه مناسبي نداشته است، بلكه به خاطر تفاوت فرهنگي است. او مي گويد: ممكن است كسي يك فيل را زرد كند و از چين، آن را بفرستد. مسلماً رنگ زرد در آن كشور معاني زيادي دارد و ممكن است يك دنيا داستان را روايت كند به اضافه اينكه، اين خود ما بوده ايم كه تصويرگر را كاملاً آزاد گذاشته ايم و به او اتود براي كار نداده ايم. ما به طور كلي گفته ايم: فيل و سه نقطه. تصويرگر مي پرسد نقطه يعني چه؟ مي  گوييم فيل و هر چه كه مي خواهي به آن اضافه كن!!
تصويرهايي هم در نمايشگاه حضور داشتند كه جدا از مؤلفه  روايي يا غيرروايي بودنشان، گاهي مخاطب را متعجب مي كردند طوري كه بيننده به راحتي نمي تواند سراغ تابلوي بعدي برود، اين دسته از تصاوير، بيشتر جنبه انتزاعي داشتند و حتي گاهي به سوررئال تنه مي زدند و جالب اينكه، اين موردي بود كه در تصويرسازيهاي ديگر كشورها، ديده نمي شد و يا به ندرت ديده مي شد. تصويرسازي شريف پور يكي از اين تصاوير است: اين اثر، سر فيلي را با دست و پاهايش نشان مي دهد، دقيق تر كه نگاهش كنيد صورت انساني است كه بيني اش را كشيده اند و چند انگشت از چانه اش بيرون زده، روي سر اين انسان- فيل، ساختمانهاي كوچك و بزرگ ساخته شده و خرطومش يك جاده خط كشي شده صاف است كه در اولين نگاه، مخاطب، كارهاي دالي را به خاطر مي آورد. نمونه ديگر اين نوع كار، تصويرسازي هاي پژمان رحيم زاده يا اثر گلاله محمدي است كه هر دو از موتيف دست براي كشيدن تصوير فيل استفاده كرده اند.
سيروس آقاخاني، دبير اين جشنواره درباره انگيزه گروه از برگزاري اين نمايشگاه مي گويد: مهم ترين انگيزه دور هم جمع شدن تصويرگرها و صحبت كردن درباره تصويرها است. ضمن اينكه وقتي بر روي موضوع مشتركي كار مي شود، تنوع و تفاوت نگاه به خوبي بروز پيدا مي كند كه نشان دهنده تفاوت فرهنگي در سطحي بالاتر است. يكي از دلايل انتخاب نام تصويرسازي لغت نامه ها به اين دليل بوده است كه هميشه تعاريف كلمات در فرهنگ لغات زبان هاي متفاوت، ثابت است. اما ما با تصويرسازي، اين تفاوت ثابت را وسعت داده ايم.
گروه لك لك، هدف اصلي شان را بارور كردن و بالاتر بردن بار روايي تصويرگري در ايران ذكر كردند و گفتند كه با برگزاري چنين نمايشگاه هايي آن هم دو بار در سال قصد دارند به هدفشان نزديك شوند.
آموزش لذت بصري
راهروي سمت راست خانه هنرمندان به نگارخانه ميرميران مي رسد، جايي كه پذيراي يك گروه تصويرساز انگليسي است. گروه مداد جادويي از 40 تصويرساز حرفه اي تشكيل شده است. كتابخانه ملي انگلستان، برنامه اي فراهم كرده است تا اين گروه به كشورهاي مختلف دنيا سفر كند و آثارش را در قالب نمايشگاه عرضه كند. آنها حتي امكاني فراهم كرده اند كه پاتريك بنسون بهمن ماه به ايران بيايد و ورك شاپ (كارگاه هنري) داشته باشد.
اين مجموعه كه به انتخاب كوئنتين بليك و به سفارش شوراي فرهنگي آموزشي بريتانيا، گزينش شده، اولين بار در سال 2002 در گالري لي اينگ شهر نيوكاسل به نمايش درآمد. بعد از آن در همان سال بر روي ديوارهاي كتابخانه ملي انگلستان حاضر شد و سپس به كشورهاي مختلف دنيا سفر كرد و هم اكنون هم با همكاري انجمن تصويرگران كتاب كودك و نوجوان، ميهمان خانه هنرمندان است. از اين گروه 40 نفره، 13 تصويرساز با 60 اثر در نمايشگاه حاضر شده اند كه همگي جزء تصويرگران حرفه اي محسوب مي شوند؛ به خصوص در زمينه تصويرسازي كتاب كودكان ؛ تا آنجا كه حتي اگر توضيحات مربوط به سابقه كاري و هنري آنها هم در كنار آثارشان نباشد باز هم مي توان به خلاقيت و تكنيك بالاي تصاوير پي برد.استفاده از رنگهاي آرام، متناسب با تصاوير و مضمون كلي داستانها، رعايت جنبه فانتزي تصاوير با توضيحات كوتاهي كه گاهي در گوشه و كنار تصوير به چشم مي خورد؛ نشان دهنده رابطه و تعامل نزديك تصويرسازان با كودكان و دنياي آنهاست. به عنوان مثال از تركيب رنگها، خطوط و حالات چهره ها به مضمون داستان، پي مي بريم به اين معنا كه قصه اي كه داستاني ناخوش دارد، رنگهاي براق ندارد يا داستاني كه در جنگل اتفاق مي افتد از رنگهاي سرد و ملايم در كنار هم استفاده شده است و يا تصوير يك داستان كميك و خنده دار با استفاده از خط هاي منحني و شكسته كشيده شده است.اينها تصاويري هستند كه به سرعت، بيننده را به دنياي كودكي  سوق مي دهند و به او لذت بصري مي آموزند. البته تصاوير انتزاعي هم در نمايشگاه ديده مي شد طوري كه شايد بتوان از آن به عنوان نكته منفي ياد كرد. چرا كه انتزاعي بودن تصاوير در حد بالايي به نظر مي رسيد ضمن اينكه بايد به ياد داشته باشيم متني به عنوان قصه در كنار تصاوير موجود نيست و داستان به راحتي درك نمي شود.

غم دلتنگي
007182.jpg
محمد احصائي
مرتضي مميز پايگاه هنري و اجتماعي و به خصوص مقام علمي والايي داشت. سالها پيش، شاگردان بسياري كه امروز گرافيست هاي مشهوري محسوب مي شوند از كلاس هاي آموزش مميز وارد اين عرصه شدند. وقتي مميز در صحنه زندگي فرهنگي هنري دست به اقداماتي زد، شاگردان او و دوستانش به طور كامل همراهي اش مي كردند. در واقع با همراهي همه گرافيست هايي كه به نوعي مي خواستند به گرافيك نوعي اداي دين داشته باشند، فعاليت هاي سازنده در اين عرصه صورت مي پذيرفت و اين فعاليت ها و اقدامات با برنامه ريزي هاي جالب توجه مرحوم مميز در اين بخش بود كه منجر به ايجاد انجمن طراحان گرافيك ايران شد. به اين ترتيب انجمني به وجود آمد كه شايد بتوان گفت از ديگر انجمن هاي هنري به لحاظ نظام مندي اداري و نيز سازوكار و... محكم تر و بسامان تر است.
طبيعتاً انجمني با اين اوصاف در فقدان بنيانگذارانش نيز مي تواند به فعاليت خود ادامه دهد، اما در جاهاي مختلف جاي خالي هنرمند بزرگي مثل مميز احساس مي شود؛ به خصوص بايد به دلتنگي هايي كه اعضاي انجمن در نبود ايشان حس مي كنند، اشاره كرد. برگزاري دوسالانه گرافيك كه بسيار مورد توجه مميز بود، با تغيير مديريت انجمن هنرهاي تجسمي و موزه هنرهاي معاصر تهران مواجه شد. به تبع آن، بر اهميت اين موضوع كه متولي هر نوع فعاليت ملي بايد وزارتخانه باشد، تاكيد شد. در حالي كه تا پيش از آن خود انجمن هاي هنري بينال ها را برگزار مي كردند كه حاصل كار موفقيت آميز هم بود.در حال حاضر پاسخ به اين سؤال براي خود من به درستي روشن نشده است كه چرا بايد بر امري كه نهادهاي مستقل مي توانند انجام دهند، دخالت مستقيم دولت وجود داشته باشد؟ البته اين دليل بر انكار نظارت عاليه نيست، اما انجمن هاي هنري مي توانند خودشان به اموري همچون برپايي دوسالانه ها بپردازند. به هر حال تاكنون دوسالانه گرافيك ايران مطابق تقويم خود برگزار نشده است و اين در حالي است كه انجمن طراحان گرافيك آمادگي براي برگزاري اين رويداد را دارد. اعضاي انجمن همچنان در انتظار دعوت از سوي رييس انجمن هنرهاي تجسمي كه مسئول اين اقدام است به سر مي برند تا شروع به همكاري كنند. اما متاسفانه هم  زمان برگزاري دوسالانه گرافيك به تعويق افتاده و هم جلسه اي در اين خصوص از سوي مسئولان ذي ربط برگزار نشده است.دوستان صميمي مميز چنين كمبودي را بيشتر احساس مي كنند. من شخصاً براي مميز دلتنگي بسياري مي كنم، اما خوشبختانه به دليل نوع تعليم و تربيتي كه مميز در نسل جوان گرافيك داشته، موجب شده است كه امور مربوط به اين حوزه تا آنجا كه به اعضا و فعالان گرافيك ارتباط پيدا مي كند، به خوبي پيش برود.

به ياد پدر گرافيك ايران، مرتضي مميز
مروج اخلاق حرفه اي در هنر
007179.jpg
سهيلا نياكان
فرض كنيد امروز يك دانشجوي گرافيك به دفتر مجله اي ادبي مراجعه كند و بگويد: من يك فكر بكر دارم، داستان هايتان را بدهيد تا من چند طرح ساده بزنم تا براي خوانندگان قصه جذابيت پيدا كنند . تصور چهره بهت زده سردبير نشريه كار مشكلي نيست. او آهي مي كشد و از قفسه كتابخانه پشت سرش، يك جلد از شماره هاي كتاب هفته را به دست جوان دانشجو داده، مي گويد: پنجاه سال پيش مميز اين كار را كرده پسر .
و دانشجو ساده دلانه جواب مي دهد: همون پدر گرافيك ايران ؟قطعاَ مميز در بيست و چند سالگي نمي دانست و شايد هم دوست نداشت به او لقب پدر گرافيك بدهند. او جوان بود و جوياي نام، اما مي دانست نوآوري، ابداع و يگانه بودن در عرصه هنر حتماً به موفقيت مي رسد. چاشني پشتكار، تداوم و صبر و حوصله هم بي تاثير نيست و نبايد انتخاب هاي درست را از نظر دور داشت.
اما به نظر خيلي از دوستان مميز آنچه او را از ديگر گرافيست ها جدا مي كرد، تجربه گرايي اش بود. در نظر بگيريد همان دانشجوي ساده دل به سراغ همان سردبير برود و بگويد: ببين من يك فكر بكر ديگه دارم. بيا داستان هايتان را روي CD با تصويرهاي سه بعدي و به صورت مجازي براي خوانندگان يا بهتر است بگوييم بينندگانتان طراحي كنيم . جواب هاي سربالاي سردبير، قابل پيش بيني است، اما آنچه را كه نمي دانيم روش جلب اعتماد دانشجو است، به طوري كه سردبير را به نوآوري و سرمايه گذاري بر روي چيزهاي تازه ترغيب كند.
آنچه مميز به لحاظ ديدگاهي وارد عرصه گرافيك تبليغاتي در ايران كرد، همين گوش دادن به خواسته كارفرما و ايجاد يك فضاي قابل اعتماد بود تا آنجا كه كارفرما، گرافيست را مشاور و محرم اسرار خود بداند و به او صادقانه بگويد معايب كالايش چيست و مزاياي آن كدام است.
ديدگاه مشاوري مميز زمينه در اعتقادات و مرام حرفه اي داشت و اين آيين نامه اخوت و كاري مميز طوري بود كه به راحتي همه اذعان دارند او پدر گرافيك ايران است چرا كه از جيب خود مي زد تا بچه هايش سرپا بايستند و مستقل و با اعتماد به نفس وارد بازار كار شوند.امروز كه يك سال از درگذشت او مي گذرد، مي توان مويه سر داد كه واي بر ما كه او رفت، اما فضاي هنري و حرفه اي گرافيك در ايران، بيشتر از آن كه نيازمند ذكر مصيبت فقدان او و شرح سجاياي اخلاقي اش باشد، نيازمند تحليل و بررسي روش كاري كسي است كه اخلاق حرفه اي را در تمام شئون كاري خود رعايت مي كرد.
وقتي هنرمند، هنرمند است هيچ مرام و آييني جز هنرمندانه زيستن را برنمي تابد. اما وقتي حرفه اي شد،  بايد بداند رعايت اخلاق هنرمندانه، تضمين كننده روحيه حساس او در بازار كار است وگرنه به جاي آن كه او بازار را به عطر هنر تلطيف و زيبا كند، اين مناسبات خشك اقتصادي بازار است كه بر طبع روحاني اش، چيره شده و از او يك كاسب مي سازد.مرور زندگي حرفه اي مميز سراسر نشان دهنده اهميت او به مرام و اخلاق هنري و حرفه اي است تا پيشرفت هاي مادي و مالي و تاكيد بر اين بخش از زندگي پدر گرافيك ايران، مي تواند براي فرزندان خلفش نوعي مرام نامه اخوت هنري قلمداد شود. منظور آن است كه ذات گرافيك، ريشه در جنبه هاي اقتصادي و سفارش كارفرما دارد، از اين رو هنرمند گرافيست با رعايت اصول اخلاقي مي تواند خود را در برابر گرايش هاي غيرهنري و تجاري مصون كند.اگر پرسيده شود اين اصول اخلاقي يا مرام نامه اخوت چيست، به راحتي مي توان زندگي حرفه اي مرحوم مميز را الگو قرار داد.

هنر
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
شهرآرا
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |