مروري بر شكل گيري حمل و نقل عمومي شهر
آغاز ماجرايي به نام اتول سواري
عباس ثابتي راد
|
|
روزگاري كه در تهران هنوز درشكه مهمترين نقش را در جابه جايي مسافر داشت، تازه در سالهايي كه بلديه براي خود جايگاهي يافته بود، درست در سالهايي كه كريم خان بوذرجمهري چند صباحي بر صندلي شهرداري تهران تكيه زده بود و اين سمت را به عنوان مزد وفا داري اش از رضاخان پهلوي گرفته بود، روزي از روزها در سال 1306 اولين تاكسي تهران آغاز به كار كرد. يك اتومبيل فورد، ساخت آمريكا. تا آن روز وظيفه حمل مسافران بيشتر به عهده درشكه بود نه اتومبيل هاي رنگارنگ تازه از فرنگ آمده. اين اولين گام جاده اي بود تا امروز تهران را به اينجا برساند. به جايي كه اين شهر 12 ميليوني را در گردابي بي انتها از دود و آهن و خاكستر فرو ببرد. تهران خيلي زود در ازدحام اتومبيل هاي گوناگون فرو مي رفت و هر روز بر ازدحام خودروي آن افزوده مي شد. شلوغ تر شدن روز به روز تهران همزمان بود با راه پيداكردن اتومبيل هاي اروپايي و آمريكايي بيشتر به اين شهر. سال 1307 مسيوماربيو ايتاليايي اولين نمايندگي اتومبيل در تهران را كه مربوط به كمپاني فيات بود در اختيار داشت و فروش اقساطي اين اتومبيل قوي و محكم مشكل رفت وآمد در خيابان و جاده هاي شوسه ايران را حل مي كرد. كم كم تاجران ايراني هم جرأت ورود به بازار اتومبيل را پيدا كردند و دو سال پيش از اين كه قانون جامع حمل و نقل و راهنمايي رانندگي تنظيم شود، يعني در سال۱۳۱۶اتومبيل هاي الدزمبيل توسط ديبا به بازار آمد. پس از آن اتومبيل هاي آستين پاودا و استودبيكر هم وارد بازار حمل و نقل مسافر شهري شدند. در اوايل قرن چهاردهم خورشيدي تقريبا قانون مدوني براي تاكسيراني و تاكسي داري وجود نداشت اما مقرراتي كه شامل اتوبوسها و اتومبيل هاي كرايه شخصي مي شد، تا حدودي تاكسي را هم دربرمي گرفت. به عنوان نمونه تاكسي دارها موظف بود مانند رانندگان اتوبوسها لباس مرتب و فرم بپوشند و كارت شناسايي خاصي را روي سمت راست سينه خود بچسبانند. در يكي از مواد قانوني كه پيش از سال ???? تصويب شده بود هم تاكسي دارها موظف بودند مثل اتوبوسها براي مسافران خود بليت صادر كنند، اما اين محدوديتها و قوانين هيچ كدام پايدار نماند و راننده، آژان و دولت، مثل هميشه براي مدتي طولاني به اين آيين نامه وفادار نماندند. در واقع مي توان گفت كه تاكسي دارها و اتومبيل هاي كرايه شخصي تقريباً سالها راه افتاده بود كه نظميه و بلديه تهران به فكر سامان دادن به وضعيت حمل و نقل شهري و از آن جمله اتومبيلهاي حمل مسافر افتادند. كه البته چندان موفقيتي بدست نيامد و اين ماجرا نتوانست نظمي هر چند موقتي به خود بگيرد و ساماني يابد.
يك اتفاق ساده
البته تعجبي ندارد شهر تهران را در بي نظمي ديدن. گويا سرنوشت بر اين است تا اين شهر همواره در بي نظمي به سر برد. اگرچه بلديه در تمام آن سالها كه زير نظر آ قاكريم خان بوذرجمهري اداره مي شد با احكام بسيار سخت گيرانه سعي در اجراي برخي قوانين داشت و تا حدودي هم موفق شد اما با پايان يافتن مسئوليت بوذرجمهري دوباره آن آشوب پنهان هميشه جاري در پايتخت رفته رفته آشكارتر شد و تهران دوباره همان شهري شد كه بود. شهري پر از بي نظمي و نابساماني. تا آن روز اگرچه مي شد براي وسائل نقليه تصور نظمي را كرد اما بتدريج آنان در شلوغي شهر براي خود اقتداري جستند و حتي سرتيپ هوشمند كه جانشين بوذرجمهري شده بود و از افسران عالي رتبه قزاق بود هم نتوانست آنان را تحت نظمي مشخص در آورد. اما سالها بعد ماجراي جالبي اتفاق افتاد. تاكسي هاي تهران در مقاطعي از سالهاي ???? تا ???? براي مدتي سروساماني يافتند و اين صنف توانست رضايت شهروندان را جلب كند. البته نبايد فراموش كرد كه دهه ?? به خصوص از سال ???? به بعد را نقطه عطفي در تاكسيراني تهران مي دانند. سال ???? فخرالدوله مادر دكتر اميني دهها دستگاه تاكسي سيتروئن وارد تهران كرد و از آن به بعد تا چند سال نه تنها كمبودي از نظر تاكسي در شهر ديده نمي شد، بلكه رانندگان هم بر اساس ضوابطي كه راحتي مسافر را كاملا تامين مي كرد رفتار مي كردند. رانندگان حق نداشتند بيش از يك مسافر را سوار كنند و تنها اجازه داشتند در اختيار همان مسافر و يا همراهانش باشند، اما به مرور زمان، از يك طرف به خاطر كم بودن اتومبيل تاكسي و از طرف ديگر به خاطر كسب درآمد بيشتر، راننده ها در ابتدا با كسب اجازه مسافر قبلي و كم كم بدون كسب اجازه او، مسافران ديگري هم سوار كردند.
اينجا تهران است
يك روز كه مردم به عادت هميشه صبح هنگام از خانه خود بيرون آمدند متوجه اتفاق عجيبي شدند. اگرچه بعد از ورود اتول (اتومبيل) به كشور و ديدن راه رفتن يك آهن پاره بدون كمك اسب و الاغ و قاطر ديگر مي شد انتظار هر چيز عجيب ديگري را داشت. چرا كه هيچ شگفتي اي تا سالها بعد اين موجود عجيب الخلقه را از ياد نمي برد. البته آنان عادت كرده بودند كه پس از آن با يك چيز عجيب روبه رو شوند اما اصلا انتظار نداشتند كه روزي آژاني را ببينند كه بر بالاي تختي در وسط ميدان حسن آباد ايستاده است و در حاليكه دستكش بلند سفيدي در دست دارد به اتول ها امرونهي مي كند. انگار در اين مملكت براي اين هيولاي افسارگسيخته هم قانوني وجود دارد. اين آغاز ماجرا بود.
در دوره بوذرجمهري، با توجه به توسعه فضاهاي شهري و گستردگي ارتباطات درون شهري و ارتباط روزافزون ايران و اروپا وسايل نقليه در حال تردد در سطح شهر رو به افزايش گذاشت. در اين دوره وسايل نقليه عمومي شامل وسايلي چون ترامواي اسبي، درشكه، اتومبيل و اتوبوس بوده است.
در نخستين روزهاي حكومت رضاخان تهران همراه بود با تغييرات اساسي در خيابان هايش. در سال ???? كه گسترش و تعريض خيابانهاي تهران شروع شد خطوط ترامواي اسبي را زير خاك كردند اما در عوض اتوبوس و اتومبيل روبه گسترش گذاشت. در آن سال ???? دستگاه اتومبيل سواري و ???? دستگاه كاميون و اتوبوس و ميني بوس از ??? كارخانه مختلف جهان به ايران وارد شد. بيشتر اين اتومبيل ها آمريكايي و بقيه ساخت آلمان، فرانسه، ايتاليا يا انگليس بودند.
حمل و نقل شهري و بين شهري هم وارد دوره جديدي شد. تاكسي كم كم رونق مي گرفت و اتوبوس شهري و برون شهري جاي خود را باز مي كرد. در دي ماه ???? مجلس قانون اجازه اتوبوسراني تهران - شميران توسط يك شركت تجارتي دانماركي را به تصويب رساند. در ماده سوم اين قانون آمده بود: كمپاني متعهد است لااقل بيست ويك اتوبوس در هفت خطي كه در نظامنامه تعيين خواهد شد حاضر نموده و حركت بدهد. به علاوه كمپاني عهده دار مي شود كه در تمام ايام سال يك اتوبوس صبح و يك اتوبوس عصر به تجريش فرستاده و عودت دهد. كرايه اين اتوبوس هشت شاهي بود و افزايش آن هر سال اول خرداد با توافق شركت و دولت ايران تعيين مي شد. شرايط صدور گواهينامه هم هنوز به شكل امروزي در نيامده بود. عدم سوءپيشينه، ورقه سلامتي از مريض خانه نظميه، سه قطعه عكس با كلاه، موفقيت در امتحان رانندگي و سن ??سال تمام داوطلب شرايط گرفتن گواهينامه بود با وجود اين آزمايش رانندگي دقت لازم را نداشت.
در اين ميان با وجودي كه كار وضع قوانين جديد و نوسازي خيابانها به سرعت پيش مي رفت، اما رشد سريع شهر و افزايش ناگهاني تعداد اتومبيل ها كنترل خيابانها را مشكل كرده بود. براي شهرداري و نظميه كاملا مشخص بود كه هدايت اتومبيل ها جهت رفت وآمد در شهر را بايد به ماموران خاصي بسپارند. ماموراني كه بتوانند گره كور قطار اتومبيل هاي درهم پيچيده را باز كنند و در آموزش قوانين به رانندگان هم موثر باشند.
?? ارديبهشت ???? دوباره مقرراتي براي عبور و مرور وسايل نقليه وضع شد. اما اين بار تدوين مقررات با كمك متخصصان خارجي نظير پطروس و وارنه فرانسوي و متخصص ديگري به نام فايك انجام شد. آنها براي معاينه اتومبيل، آزمايش رانندگي و دادن گواهينامه استخدام شدند و به كمك آنها نظميه قواعد اصولي را از كتابهاي خارجي استخراج و تابلوهاي ايست، سرعت مسير، توقف ممنوع و... را تهيه كردند. به وسيله آنها به ماموران تعليم داده شد كه براي اولين بار سر چهارراه بايستند و با دستكش و كفگيركي سفيد فرمان بدهند. البته به راحتي مي توان تصور كرد كه اين ماجرا موضوعي شد براي ازدحام دوباره مردم. اين تصميم بلديه تا مدتها مردم را بر سر چهارراهها نگه داشت و موجب تفريح آنان شد.
پايان ماجرا
سال ها گذشت. افزايش وسايل نقليه و شلوغ شدن شهر و البته نقص قوانين باعث مي شد هر از چند گاهي قوانين قبلي اصلاح شود. چرا كه تعداد زياد خودرو در شهر موجب بروز بسياري از مشكلات شده بود. در سال ???? نظامنامه درشكه راني دوباره تغيير كرد و فصل و مواد جديدي به آن اضافه شد.
حدود ? سال قبل از آن هم شرايطي براي تاكسي و اتومبيل هاي كرايه شهري و برون شهري تعيين شده بود. يكي از اين شرايط اين بود كه اتومبيل هاي كرايه كه در داخل شهر و يا شميرانات مسافر حمل مي كنند مانند اتوبوسها مكلف به فروش بليت هستند بدين ترتيب هر روز با قدرت گرفتن بلديه روز به روز قوانين جديدي به تصويب مي رسيد و اعمال مي شد و شهر نيز به آرامي چهره اي بهتر به خود مي گرفت. هر چند بر آتش نابساماني ناشي از جنگ جهاني اول كه موجب نارضايتي همگاني و بروز بحراني متعدد شده بود اين قوانين چندان آب سردي هم نبودند، اما در آن روزها توانستند در جريان حمل و نقل شهر حركتي به وجود آورند.
دو سال از عمر حكومت رضاشاه مانده بود كه مجلس بالاخره قانون جامع و كاملي را در مورد رانندگي و عبور و مرور تصويب كرد. قانون سال ???? كه به نوعي مادر قانون كنوني محسوب مي شود، در سيزده فصل تهيه شد. قوانين گردآوري شده شباهت زيادي به آنچه امروز به آن عمل مي شود داشت. شباهت هايي نظير سن اخذ گواهينامه پايه يك و دو و شرايط اخذ آن و يا سلامت كليه چراغها، آيينه، برف پاك كن و... در اين قانون رانندگان اتوبوسها و تاكسي بايد لباس ويژه اي را كه شهرباني تعيين كرده بود مي پوشيدند و كارت ويژه رانندگي را در سمت راست سينه خود مي چسباندند. اين قانون آخر و قوانين ديگر گرچه در مقاطعي نظمي به عبور و مرور مي داد، اما مثل بيشتر اوقات پس از مدتي در روزمرگي پليس و راننده گم مي شد.
|