يكشنبه ۱۲ آذر ۱۳۸۵
لزوم تهيه طرحي جامع و كامل براي پايتختي در حال رشد
پيرامون نامتناهي يك شهر
007401.jpg
شهره مهرنامي
لزوم ايجاد طرح جامع شهري براي تهران از سال 1344 اهميت پيدا كرد و باتوجه به اهميت توسعه تهران و اينكه اركان مختلف شهري در اثر اين توسعه زير فشار سنگين قرار گرفته و اساس نظم شهري درهم ريخته بود، سازمان برنامه در بهمن ماه سال۱۳۴۴ موسسه مهندسين مشاور عبدالعزيز فرمانفرمائيان و ويكتورگروئن را به سمت مشاور شهرسازي انتخاب و مقرر كرد طرح جامعي براي توسعه شهر تهران جهت 25سال آينده تهيه كند. در نتيجه مطالعاتي كه طي مرحله اول طرح جامع به عمل آمد؛ اتخاذ و اجراي روش خطي توسعه تهران براساس جمعيت 5/5 ميليون نفري تا سال 1370، انجام يك سلسله اقدامات تحديدي موثر به طوري كه جمعيت تهران تا سال 1370 از 5/5 ميليون نفر تجاوز نكند،بود. وضع قوانين و مقررات لازم جهت اجراي طرح جامع و ايجاد يك سازمان نظارت براي اجراي آن و اقدامات كوتاه مدت به منظور رفع معايب و نواقص موجود در نواحي شهري و ايجاد يك محيط مناسب و بهتر پيشنهاد شد. طرح جامع تهران مصوب آذر۱۳۴۷ تهران را به 9جامعه بزرگ (منطقه) تقسيم كرده كه كاملاً از يكديگر متمايز بوده و هركدام دور يك هسته مركزي و مستقل شهري در امتداد خطوط رفت و آمد سريع السير گرد آمده اند. اينها بخشي از مرحله اول طرح جامع بودند و در مرحله دوم طرح تأمين نظام توسعه عناصر جديد شهري متناسب با  آداب و سنن. خصوصيات و تحولات اجتماعي و امكانات اقتصادي به همراه تأمين وسايل نقليه كافي و ارزان براي مردم شهر و ايجاد سيماي برجسته براي پايتخت، ايجاد شبكه حمل ونقل سريع السير (مترو)، به طول تقريبي يك صد كيلومتر و يك سيستم اتوبوسراني به منظور تأمين دسترسي به محلات و ايستگاه هاي خطوط سريع السير و... مورد توجه قرار گرفت و از سال 1349 رعايت آن براي دستگاه هاي ذيربط الزامي شد، اما با وقوع انقلاب اسلامي متوقف ماند ولي اين طرح تا جايي پايه هاي خود را مقاوم بنا كرده بود كه ما امروز اتوبان هاي تازه تأسيس همت و نيايش را از آن طرح به يادگار داريم. اما حدفاصل سال هاي 47 الي 1357 بيش از 40 بار برنامه هاي ارائه شده طرح جامع مورد اصلاح قرار مي گيرد تا اينكه به طرح حفظ و ساماندهي تهران در سال 1367 مي رسد. از آنجا كه تهران 19سال(1347 تا 1366) پس از ارائه طرح جامع هنوز در حل مشكلات اوليه خود ناتوان بود، بنابراين تجديدنظر اساسي در طرح جامع و كليه برنامه هاي آن ضروري شد و اين تجديدنظر اساسي در طرح جامع در واقع به معني تهيه طرح جامعي جديد بود . بنابراين طرح حفظ و ساماندهي تهران نام طرح جامع تهران را به خود گرفت، اما اين طرح باوجود تصويب در وزارت مسكن و شهرسازي هرگز مورد رعايت قرار نگرفت.
اين طرح توسط مهندسين مشاور آتك و به سفارش معاونت شهرسازي و معماري وزارت مسكن و شهرسازي طي سال هاي 1366 تا۱۳۷۱ تهيه شد و به تصويب شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران نيز رسيد.
و امروز از سه مشاور اصلي اين طرح، تنها مهندس صمد ذواشتياق باقي مانده كه مي گويد اگر اين طرح ضمانت اجرا داشت، بعد از تصويب رعايت نيز مي شد امروز تهران به اين حال نمي افتاد.
او مي گويد: شهرداري راضي نشد با وزارت مسكن و شهرسازي همكاري كند و اعتقادش بر اين بوده كه اين طرح بدون در نظر گرفتن نيازهاي شهرداري و بدون نظرسنجي از مردم شهر تهيه شده و نيازهاي مردم در آن در نظر گرفته نشده است. طرحي كه 7سال جمع آوري اطلاعات و ارائه طرح آن طول كشيده آيا مي تواند بدون در نظر گرفتن حتي يك نياز شهر و شهروندانش تهيه شود.
مهندس ذواشتياق درباره ايجاد لزوم تهيه طرح در سال 67 مي گويد: وزارت مسكن و شهرسازي متوجه شده بود كه پيرامون تهران به دليل مواجهه با مسائل انقلاب و بعد هم جنگ، دو پيامدي كه هجوم جمعيت را به سمت تهران به همراه آورده بود، در حال توسعه است و اين مردمي كه به تهران مهاجرت مي كنند، در خارج از محدوده خدماتي شهر ساكن شده اند. آنها در داخل محدوده قانوني تهران ساكن هستند كه نياز به طرح تفصيلي دارد بنابراين تصميم گرفتند به جاي اينكه منطقه را در نظر بگيرند كل تهران را در نظر گرفته و بعد براي آن طرح بدهند. به همين دليل طرحي را به عنوان حفظ و ساماندهي تهران- حفظ يعني حفظ پتانسيل توسعه و ساماندهي يعني ساماندهي مشكلات شهر براي مثال ترافيك، توزيع جمعيت، كمبود خدمات و غيره- تهيه كرد.
با مطالعه كوتاهي بر طرح حفظ و ساماندهي تهران مي توان متوجه شد كه براي تهيه آن گروه هاي زيادي فعاليت كرده بودند و طرح به نظر طرح كاملي مي رسيده و شايد اگر آن روز رعايت اين طرح الزامي مي شد، پايتخت ايران امروز به حد انفجار نمي رسيد. اما بعد از آن طرحي با عنوان مجموعه شهري تهران نيز تهيه شد كه مجيد غمامي طراح آن در مورد لزوم طرح جامع براي هر شهر بزرگي مي گويد: طرح جامع، طرحي است كه تغييراتي را كه يك شهر در طول زمان مي كند، تحولات، گسترش و نحوه كاركرد شهر را هدايت كند.
يعني به طور كلي در همه كشورها مثلا در فرانسه، سال،۱۹۱۹ آمريكا۱۹۲۰ و انگليس بعد از جنگ جهاني دوم تعريف مشخصي هست براي اينكه شهرها صاحب طرح و برنامه باشند چرا كه مديريت جديد در شهرهاي نوين به ابزار ديگري نياز دارد تا وظيفه اش را به درستي انجام دهد. اصطلاح طرح جامع از اصطلاح آمريكايي گرفته شده ولي در هر كشور نام خاص خودش را دارد.
مهندس غمامي كه در طرح جديد جامع تهران نيز مسئوليت هماهنگي مطالعات مشاوران را برعهده داشته، مي گويد: بعد از تأسيس وزارت مسكن و شهرسازي قرار بوده اين وزارتخانه طرحي را با شهرداري اجرا كند، مبني بر نظارت بر تحولات عمدتاً كالبدي شهر، گسترش شهر، ميزان گسترش، جهت گسترش، نحوه گسترش و غيره. از آنجا كه بعد از انقلاب طرح قبلي كنار گذاشته شد و ما هيچ طرحي براي آينده تهران نداشتيم و از سال 57 تا۶۷ كه طرح جديد تهيه شود، تهران براساس نظرات مسئولان كه در چارچوب بخشنامه ها و ضوابطي كه شهرداري تصويب مي كرد اداره مي شد مثلاً يك سري پروژه هاي عملي نيز اجرا مي شد، حتي امكان داشت اتوباني هم ساخته شود، اما براساس طرح نبود، اين بخشنامه ها براساس ديدگاه هاي مسئولان تهيه مي شد. آن زمان هم ديدگاه اين بود كه جلوي تمركز تهران بايد گرفته شود، مثلا از نظر شرعي درست نيست كه ساختمان ها به هم اشراف داشته باشند يا محدودكردن ارتفاع و تراكم. او درباره دليل اجرا نشدن طرح حفظ و ساماندهي تهران مي گويد: از آنجا كه طرح حفظ و ساماندهي تهران بعد از جنگ و زمان نوسازي و بازسازي تهيه شده و شهرداري ها هم دستگاه هاي ضعيفي بودند و توانايي مالي اجراي طرح را نداشتند و از طرفي هم مي خواستند به تهران رونق ببخشند و دولت هم در چارچوب سياست خودكفايي به شهرداري ها كمكي نمي كرد، شهرداري براي رونق بخشيدن به تهران طرح جامع را اجرا نكرده و به جاي آن براي توسعه تهران زمين هاي تهران را به تراكم فروخت تا با پول آن شهر را توسعه دهد و از آن زمان يعني از سال۷۰ به بعد، با اين روند اصطلاح برج سازي و توافق در شهرداري رايج شد و مردم با توافق با شهرداري ها زمين ها را براي تراكم از شهرداري خريدند كه البته بعدها محدوديت هايي براي آنها ايجاد شد. به همين دليل تا همين امروز نيز تحولات تهران براساس بخشنامه ها و دستورالعمل ها ي موردي بوده است.
او مي گويد: فكر تهيه طرح جديد جامع تهران از اوايل سال۷۰ مطرح بود اما كسي حمايت نمي كرد. بالاخره از سال 76 به بعد جدي شد و بالاخره سال۶۰ كار خود را شروع كرد و در حال حاضر رو به پايان است. اما قبل از اين طرح ديگري با عنوان مجموعه شهري تهران هم تهيه شد ولي همچون طرح حفظ و ساماندهي هرگز به مرحله رعايت و اجرا نرسيد. سال 1370 در حاشيه هاي شهر مشهد وقتي شهرداري خواست خانه هاي غيرقانوني را خراب كند، بچه اي كشته شد و مردم به خاطر آن شلوغ كردند و شهر شلوغ شد. اين جريان گسترش پيدا كرد تا اينكه سه سال بعد در اسلامشهر و اكبرآباد يعني محلات اطراف تهران، مسئله آب ايجادشد و مردم اعتراض كردند و باز درگيري ايجادشد و اين تشنج ها باعث شد كه مسئولان به اين موضوع توجه كنند كه خود شهر كه هيچ، دور و بر شهرهاي بزرگ هم اتفاقاتي در حال وقوع است. يعني جرياني از اسكان غيررسمي جمعيت گروه هاي كم درآمد كه خدمات ندارند و چون رسمي نيستند به آنها رسيدگي نمي شود مي توانند كاركرد شهر را دچار اختلال كنند. بنابراين هيأت دولت براساس گزارش هايي مصوبه اي صادر كرد كه موضوع آن مديريت و برنامه ريزي مجموعه هاي شهري بود كه در واقع اسمي است كه به جاي اسم منطقه شهري گذاشته اند. از سال۷۶ در مركز مطالعات و تحقيقات شهرسازي وابسته به وزارت مسكن اين طرح تهيه شد و ارديبهشت 1381 توسط شوراي عالي شهرسازي به تصويب رسيد و سال بعد هم در هيأت دولت تصويب شد، اما باز هم اجرا نشد.
غمامي مي گويد: براي تهيه هر طرحي حتماً به طرح هاي گذشته نيز رجوع مي شود و اصلا بدون توجه به آنها نمي توان طرح جديدي را تهيه كرد. طرح جديد جامع تهران نيز در حال حاضر در حال بررسي است و ما باز هم نگرانيم كه اين طرح همچون طرح هاي ديگر به رعايت و اجرا نرسد. در اين طرح هر چيزي را كه در طرح هاي قبلي در نظرگرفته بودند باز هم در نظر گرفته اند، اما با اين تفاوت كه اين بار ظرفيت تهران ديگر تكميل شده و ظرفيتي كه براي تهران پيش بيني شده بود، اشغال كرده است.
كلانشهرها با تعريفي كه امروزه از آنها ارائه مي شود، پديده اي قرن بيستمي هستند. تهران به عنوان بزرگترين كلانشهر ايران، به رغم پيچيدگي هاي ساختاري و روابط حاكم و به دليل كم توجهي و يا نارسايي در حل مسائل و مشكلاتش، آهسته آهسته تبديل به شهري غيرمتعادل شده و هر لحظه با مشكلات عديده اي دست به گريبان است.
طرح جامع تهران، در حال اتمام است و اميد مي رود كه در اين دوره بتواند گره اي از مشكلات اين كشورشهر را باز كند؛ اما اين بار با توجه به نياز مردم و در حالي كه شهرداري حالا ديگر توانايي اجراي آن را دارد.

طرحي به نام تعادل بخشي
ماجراي طرح هاي شهر تهران، داستاني دنباله دار است. طرح ديگري وجود دارد براي شهر تهران با نام طرح تعادل بخشي تهران. زهره داوودپور مسئول تحقيقات و مطالعات اين طرح مي گويد: تهران در سه سطح به طرح نياز دارد، يكي سطح ملي كه بگويد چه نقش هايي براي تهران ابقاء شود و كدام ها كجا بروند.
يك طرح براي مجموعه هاي شهري تهران مي خواهد كه بگويد تهران يك ظرفيت هايي دارد يعني طرح منطقه اي و ديگري در سطح محلي؛ اما همه اينها بايد در جهت يكديگر باشند و مديريت آن بايد مديريتي ويژه باشد.
اين دكتر شهر سازي مي گويد طرح تعادل بخشي طرحي است كه مي گويد تشكيلاتي بايد باشد كه با محور قرار دادن تهران مسأله تهران را در ايران ببيند و اين كه تهران به شكل تدريجي در بلندمدت نقش هايش بايد پالايش شود، متولي اين طرح وزير مسكن و شهرسازي و قائم مقام وزير مسكن در امور پژوهش و بعد از آن مهندس كازروني بودند.
در اين طرح تهران در جايگاه هاي مختلف مورد بررسي قرار گرفت؛ تهران به عنوان پايتخت، تهران به عنوان كلان شهر، تهران در زمينه تاريخي، آسيب شناسي تهران از ديدگاه امنيتي، جرم شناسي، مسائل كلان شهري و ... .
اين طرح بارها در هيأت وزيران مطرح شد و همه آن را به عنوان بهترين طرح ديده اند ولي هنوز تصويب نشده و در حال حاضر كسي پيگير اين طرح نيست جز خانواده مرحوم مهندس كازروني.
داوود پور مي گويد: اگر به طرح تعادل بخشي توجه شود تشكيلاتي ايجاد خواهد شد كه به طور روزمره با مسائل تهران برخورد خواهد داشت و نقش هاي مناسب براي تهران شناخته مي شود و نقش هاي اضافه از آن گرفته خواهد شد براي مثال وزارتخانه هايي كه فعاليت شان به تهران مربوط نيست به جاي ديگري منتقل خواهند شد مثلاً  وزارت كشاورزي مي تواند به جاي تهران در مازندران باشد.

راپورت خبرنگار
ميم مثل مترو
شهرام جباري زادگان
برداشت اول: داخل سالن سينما
يكي از روزهاي آذرماه است و من در سالن پر از تماشاگر سينما نشسته ام و صحنه هاي فيلم ميم مثل مادر يكي بعد از ديگري از پيش چشمانم مي گذرند.
من در شگفتم كه گلواژه مادر كه دستمايه ساخت اين فيلم قرار گرفته، چه واژه شگرفي است كه نه تنها در سرماي پاييز تهران انبوه تماشاگران را به سالن هاي نمايش فيلم كشانده و باعث گرماي سينماها شده، بلكه با روايت رنج و محنت يك مادر و حكايت توانايي ها و ظرفيت هايي كه صرفاً در توان اين شخصيت و در ظرف احساس مادرانه او قابل تصوير و تصور است، تماشاگران را به تحسين و تقديس مقام و منزلت مادر وامي دارد.
برداشت دوم: داخل ايستگاه مترو
ساعتي بعد در ايستگاه پر از مسافر مترو ايستاده ام و همان طور كه داستان فيلم را در ذهنم مرور مي كنم، تصاوير واگن هاي قطار مترو يكي پس از ديگري از جلوي ديدگانم رد مي شوند.
من در عجبم كه كليد واژه مترو كه از آن به عنوان مادر وسايل حمل ونقل عمومي نام مي برند، چه واژه عجيبي است كه نه تنها در هياهوي ترافيك تهران، انبوه مسافران را از سطح زمين به عمق زمين كشانده و موجب ازدحام در ايستگاه هاي مترو شده، بلكه بسياري از افرادي كه داراي خودروي شخصي نيز مي باشند را به ترجيح دادن مترو و استفاده روزمره از اين وسيله نقليه آرام، ارزان و ايمن، ولو به صورت ايستاده واداشته است.
برداشت سوم: داخل واگن مترو
دقيقه اي بعد در واگن مملو از مسافر مترو همچنان ايستاده ام و مترو در ايستگاه هاي مختلف پي درپي توقف كرده و حركت مي كند و از انبوه مسافران پر و خالي مي شود و من باز به داستان فيلم ميم مثل مادر فكر مي كنم و نيز به ميم  هاي ديگري كه از آنها مي توان داستان ها نگاشت و فيلم ها ساخت مي انديشم. ميم مثل مردم، مثل مسافران و مثل مترو! داستان مترو كه چند سال پيش صرفاً در حد يك آرزو و اميد براي جامعه جوان ما قابل طرح بود، امروزه به يك حقيقت تبديل شده؛ واقعيتي كه عبور سفرهاي انجام شده به وسيله آن از مرز يك ميليارد نفر را چندي پيش به نظاره نشستيم. آري حكايت مترو از آن سوژه هايي است كه مي توان از آن فيلم ساخت و داستان نوشت.
برداشت چهارم: داستان مترو
يادمان نمي رود در زماني نه چندان دور، با اين بهانه كه مترو وسيله اي تجملي و لوكس به شمار مي آيد، ميليون ها نفر از شهروندان تهراني سال ها از اين وسيله نقليه مفيد و مؤثر كه ده ها سال است شهروندان بسياري از شهرهاي جهان از آن برخوردار مي باشند محروم شدند.سال ها گذشت و فرصت هاي بسيار و منابع بي شماري از دست رفت تا به اين نتيجه برسيم كه مترو نه تنها وسيله اي تزئيني و فانتزي نيست، بلكه وسيله اي كارآمد و در عين حال روزآمد است كه سرمايه گذاري بر روي آن، سال هاي سال ما را از اتلاف منابع ملي بي نياز مي سازد.باز سال ها گذشت و زمان هاي بيشتر و هزينه هاي بالاتري را از دست داديم تا راه اندازي نخستين خط متروي شهري را جشن بگيريم و به اين كه پايتخت كشورمان به جمع شهرهاي داراي مترو در جهان راه يافته، افتخار و مباهات كنيم.بدون هيچ گونه شك و ترديدي، به كارگيري مترو به عنوان سيستم حمل ونقل ريلي انبوه نه تنها در كاهش مشكلاتي مانند ترافيك، آلودگي هوا و اتلاف وقت بسيار مؤثر است بلكه در پيش گيري از هدررفت سرمايه هاي كشور و اتلاف منابع ملي نيز بسيار اثرگذار است.امروزه تقريباً در كليه سيستم هاي حمل ونقل شهري پيشرفته، مترو به عنوان شريان اصلي استفاده شده و ناوگان اتوبوسراني كه در تهران به علت عدم اختصاص اعتبارات مورد نياز به مترو فعلاً حرف اول را مي زند، به عنوان تغذيه كننده مترو به كار گرفته مي شود.در حال حاضر متروي تهران روزانه بيش از يك ميليون سفر را پوشش مي دهد كه در صورت اختصاص اعتبارات مورد نياز از جمله راه اندازي واگن هاي جديد، ظرفيت آن تا دو ميليون نفر قابل افزايش است.
البته در صورت حمايت از اين سيستم پذيرفته شده و پيشرفته جهاني و اجراي كامل خطوط هشت گانه متروي تهران كه در قالب طرح جامع حمل ونقل عمومي پايتخت و به صورت شبكه عمل خواهند كرد، سر فاصله زماني حركت قطارهاي مترو كه هم اكنون چهار دقيقه است به دو دقيقه كاهش يافته و ظرفيت آن كه هم اكنون يك ميليون سفر است به شش ميليون سفر در روز افزايش مي يابد و با پيشي گرفتن از ناوگان اتوبوسراني به وسيله نقليه شماره يك تهران تبديل مي شود.با توجه به جمعيت 13ميليون و 328هزار نفري تهران بزرگ و شهرها و شهرك هاي حومه آن كه پيش بيني مي شود در سال 1400 به 19ميليون نفر برسد، مترو به عنوان مادر وسايل نقليه عمومي و ستون فقرات حمل ونقل شهري ، مناسب ترين گزينه به شمار مي آيد.
برداشت پنجم: مهر به مترو، مهر به مردم
امروز مشكل ترافيك و مساله حمل ونقل عمومي به عنوان چالش نخست  شهر تهران مي رود تا به بحراني ملي تبديل شود و در اين ميان مترو، امكاني است كه به شايستگي اداره و مديريت مي شود و مردم شريف تهران شايسته استفاده از اين وسيله و امكاناتي بالاتر و برتر از آن هستند.

زاويه ديد
محله محوري و مديريت شهري
گروه شهري- محله، رويكرد محله محوري و مديريت شهري محله اي يكي از موضوعاتي است كه به تناوب از سوي شهرداري تهران بر آن تاكيد شده است. اما اين موضوع از ويژگي هاي خاص خود برخوردار است كه تقويت برخي از آنها مي تواند گرايش شهروندان در مشاركت در اداره شهر را افزايش  دهد.
در اين ميان شاخصه هاي محله و كاركردهايي كه محله به عنوان يك عرصه عمومي در شهرهاي ايراني ايفا مي كند، يكي از موضوعاتي است كه در گرايش هاي شهروندان براي حضور در عرصه هاي عمومي، تاثيرات عميقي دارد.
البته نبايد اين موضوع را فراموش كرد كه نقشي كه محله در شهرهاي سنتي ايران ايفا مي كند، متفاوت از نقشي است كه در شهرهاي توسعه يافته مانند پايتخت به عهده دارد، از اين رو احياي آن شيوه و همين طور محله محوري، يكي از موضوعاتي است كه كاركردهاي اجتماعي بسياري را به دنبال دارد اما نيازمند تعريف شاخصه هايي است كه بايد با زندگي امروز هماهنگ باشد.
وقتي به نظام محله اي در شهرهاي قديم نگاه مي كنيم، مي بينيم كه نظام محله اي صرفاً يك نظام شهري نبود، بلكه نوعي نظام اداره شهر و به نوعي نظام حمايت از شهروندان نيز بوده  است.
محله در واقع يك ساختار كالبدي مشخص داشت و يك شهر از تعدادي محله تشكيل مي شد. همه اينها با هم نظام منسجمي را تشكيل مي دادند اما امروزه از لحاظ كالبدي، اصلاً نظام محله اي وجود ندارد.
در حقيقت نه شرايط اجتماعي، نه شرايط تاريخي و نه شرايط كالبدي ما به گونه اي نيست كه بخواهيم به نظام محله اي قديم برگرديم. چنين پديده اي نه مطلوب است و نه شدني. اما ما مي توانيم به تعاريف جديدي از عرصه هاي شهري امروز فكر كنيم؛ يعني متناسب با مقتضيات امروزمان فكر كنيم كه مثلاً تهران را چه طور مي توانيم عرصه بندي كنيم.
از اين منظر، بعد فرهنگي و كالبدي شهر شديداً به يكديگر مرتبط هستند، همديگر را بازتوليد مي كنند و با هم شهر را شكل مي دهند. مسئله ديگري كه وجود دارد، اين است كه مديريت شهري مطابق آرمان ها نبايستي به اين شكل درمي آمد.
محله هاي گذشته نوعي نظام اداري داشتند؛ يعني در هر محله تامين امنيت، مسائل حقوقي، مسائل اقتصادي مثل جمع كردن ماليات ها و خراج هاي آن زمان در يك حد توسط خود ساكنين محله ها و بزرگان محله انجام مي شد؛ يعني مردم واقعاً در اداره شهر مشاركت مي كردند. امروزه مي بينيم كه دولت به عنوان يك نظام حاكم، بخش عمده اي از اداره كشور را در دست گرفته و خودبه خود و عملاً جايي براي مردم باقي نگذاشته است.
يكي از مهم ترين مسائل در عدم توسعه مشاركت شهروندان، تمركز قدرت در ايران است و در اين ميان، تشكيل شوراهاي شهر را مي توان به عنوان قدم مثبتي دانست كه در دهه اخير در ايران برداشته شده. بنابراين بايد در آينده و بعد از دو دوره اي كه پشت سر گذاشته شده به نهادي خوب تبديل شود كه واقعاً آن احساس مشاركت واقعي را در مردم ايجاد كند.
دو مسئله در اينجا مطرح مي شود؛ اولا با تمركزي كه وجود دارد و دولت همه چيز را در اختيار خودش گرفته همين نهاد دچار مديريت ناهماهنگ است. اين موضوع باعث مي شود كه اساساً نتوانيم هيچ سياستي را با مشاركت مردم و با هويت سازي از سوي مردم دنبال كنيم.
طبعاً در شهر فعاليت هاي بسيار مختلفي وجود دارد كه مردم خودآگاه يا ناخودآگاه در آن سهيم هستند. گذشته از مسئله سكونت، مسئله آموزش، موضوع گذران فراغت و همه اينها از فعاليت هايي هستند كه مردم در آن سهيم اند. نكته مهم اين است كه بتوان نهادهايي را ايجاد كرد كه براساس اين نهادها مردم واقعاً در امور سهيم شوند.

جدول اعداد (سودوكو) 229
007407.jpg
اعداد 1 تا 9 را در هر يك از سطرها و ستون ها و مربع هاي كوچك 3 در 3 طوري قرار دهيد كه فقط يك بار تكرار شود. پاسخ جدول را فردا در روزنامه ملاحظه خواهيد كرد.

شهرآرا
اقتصاد
انديشه
سياست
هنر
|  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |