چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۵
تكذيب مي كنم، من هنوز زنده ام !
008040.jpg
مترجم : هدا عربشاهي
فيدل كاسترو زنده است . رهبر كوبا در تلاش تكذيب شايعات منتشر شده اي مي باشد كه بر اساس آنها وي از بيماري لاعلاجي رنج مي برد ، يا حتي مرده است ! به همين علت هفته گذشته تصاويري ويديويي را در حالت هاي قدم زدن ، صحبت با تلفن و خواندن روزنامه به تلويزيون كوبا ارسال كرد. درحقيقت اين اولين تصاويري است كه از شش هفته گذشته تاكنون از وي منتشر شده است . رهبر كوبا در پيام اين ويديو اظهار داشت كه پس از بستري شدن در بخش اورژانس در ماه جولاي ، اكنون از طريق دريافت اخبار و تماس هاي تلفني منظم و پي در پي ، در پاره اي از تصميم گيري هاي دولت شركت مي كند . وي در اين خصوص گفت : اكنون كه دشمنان ما شايعه كرده اند كه من مرده ام ، خوشحالم كه اين فيلم كوتاه را براي دوستان و طرفدارانم در تمام دنيا مي فرستم .
تصاويري كه هفته گذشته از تلويزيون كوبا پخش شد ، كاسترو را در حال خواندن روزنامه اي از حزب كمونيست با عنوان گرانما
و قدم زدن آهسته و صحبت با تلفن با صدايي واضح و رسا نشان مي دهد.
در اين خصوص يكي از مديران اين تلويزيون اظهار داشت كه اين فيلم ويديويي كوتاه كه با هدف پايان بخشيدن به شايعات مرگ كاسترو كه در ميان تبعيدي هاي كوبايي در ايالات متحده پخش شده ، بعد از ظهر شنبه هفته گذشته ضبط شده است.
درحقيقت غيبت طولاني رهبر اكثريت كوبا موجب شد كه شايعه مرگ كاسترو دوهفته قبل از سوي لولا ، رييس جمهور برزيل نيز قوت گيرد، بطوري كه وي تائيد كرد كه كاسترو احتمالا مرده است . علاوه بر اين در مقاله اي كه در يك روزنامه چاپ كاراكاس منتشر شد ، آمده است كه هوگو چاوز ، رييس جمهور ونزوئلا و مهمترين همپيمان كوبا ، مخفيانه به منظور وداع آخر با كاسترو از هاوانا ديدار كرده است.
۳۱ جولاي گذشته ، رهبر اكثريت كمونيست هاي كوبا ، براي اولين بار پس از انقلاب 1959 اختيارات خود را به برادرش ، رائول واگذار كرد و به منظور درمان خونريزي روده در بيمارستان بستري شد. اما در آغاز ماه اكتبر مجله تايم به نقل از يك مقام آمريكايي نوشت كه كاسترو مبتلا به تومور بدخيم معده است . درپي انتشار اين خبر منابع كوبايي ابتلاي كاسترو به سرطان را تكذيب كردند و همچنين بدون ارائه جزئيات بيماري رهبر كوبا تاكيد كردند كه وي در حال بهبود است و بزودي به قدرت باز خواهد گشت. دراين حال كاسترو نيز شايعات در خصوص مرگ خود را تكذيب كرد و گفت كه اين شايعات وي را براي ادامه كار و مبارزه تحريك و تشويق مي كند .
فيدل كاسترو ، رهبر انقلاب كوبا و مبارز سرسخت و هميشگي با امپرياليسم آمريكا ، در سال 1926 در مزرعه اي به وسعت 40 هزار هكتار در دهكده بيزان متولد شد . اين دهكده كه دريكي از زيباترين مناطق كوبا واقع شده ، در سال 1901 به دليل داشتن مزارع وسيع نيشكر كه در انحصار شركت اتحاديه ميوه بوستون بود ، داراي راه آهن شد. پدر فيدل، آنخل كاسترو و مادرش لينارز گونزالس بود. آنخل دوبار ازدواج كرد ، از همسر اولش ، پدرو، اميليو و ليديا و از لينارز ، رامون ، فيدل ، ژوان ، اما و رائول (رهبر كنوني كوبا ) را داشت . فرزندان آنخل كاسترو در كالج لاساله ، كالج دولورس سانتياگو و پس از آن در مدرسه ديني معروف شهر هاوانا تحت آموزش هاي مذهبي قرار داشتند و از همان زمان فيدل كه زير نظر آموزه هاي ديني فردي مبارز و مباحثه گر بارآمده بود ، در سال 1940 درحالي كه تنها 14 سال داشت، اقدام به سازمان دهي اعتصاب كارگران نيشكر بر ضد پدرش كرد.
كاسترو در سال 1945 به منظور تحصيل در رشته حقوق وارد دانشگاه هاوانا شد. در دانشگاه به سمت سياست گرايش پيدا كرد و قسمتي از فعاليت هاي حزب اقليت كوبا را به عهده گرفت و علاوه بر آن با يكي از سازمان هاي انقلابي دانشگاهي كه تهديدي براي امور ملي بود همكاري كرد. تا اينكه در۱۲ فوريه 1948 در تظاهراتي كه به منظور مخالفت با خشونت استبدادي دانشگاه برگزار شده بود ، دستگير شد .
در آوريل همان سال كنفرانس سراسري قاره آمريكا در خصوص سازماندهي دوباره اتحاديه سراسري آمريكا و دولت هاي آمريكايي در قالب يك سازمان واحدتر ، در بگوتا برگزار شد و ژنرال مارشال نام ايالات متحده را نيز در اين كنفرانس در ليست اعضاي سازمان دولت هاي آمريكايي (OSA ) قرارداد. اين اقدام ژنرال مارشال با مخالفت شديد دانشجويان كوبايي و آرژانتيني مواجه شد و هزاران داوطلب با حمله به عضويت آمريكا در اين سازمان و استعمارگرايي اين كشور دست به شورش زدند. بطوري كه با افزايش خشونت ها در رئزهاي برگزاري اجلاس ، مغازه هاي بگوتا تعطيل شد و مراكز پليس به حالت آماده باش درآمد. ژنرال مارشال ازبين تمام كمونيست هاي شركت كننده در اين كنفرانس تنها از كاسترو و دل پينو دعوت كرد تا با اين سازمان همكاري كنند .
كاسترو پس از بازگشت از بگوتا با ميرتا ، خواهر رافائل دياز بالارت كه از دوستان دانشگاهي اش بود ازدواج كرد و قبل از پايان سال با فولخنزيو باتيستا ، رييس جمهور وقت كوبا ديدار كرد . وي در سال 1950 از دانشگاه فارغ التحصيل شد . خود دراين باره مي گويد : وقتي از دانشگاه فارغ التحصيل شدم ، تازه فهميدم كه از نظر سياسي بي سواد هستم و اولين برخوردهايم با اقتصاد متوسط تمام ايده اي انقلابي ام را به من نشان داد . چرا كه تا آن زمان هيچ ارتباطي با ايده هاي كمونيستي نداشتم و كارهاي ماركس، انگلس و هگل را نمي شناختم . هنگامي كه از دانشگاه خارج شدم ، بطور بنيادي تحت تاثير ماركسيسم قرار گرفتم .
گرايش كاسترو به ماركسيسم موجب شد وي در نوامبر همان سال مسئله استقلال را مطرح كند و به اين نكته كه دانشجويان كوبايي در مقابل استعمار آمريكا مقاومت مي كنند ، تاكيد كرد و در سال 1953 به همه نشان داد كه آماده است از ملت كوبا در مقابل هر تجاوزي دفاع كند . بطوري كه اواسط اين سال، اقدام به تشكيل گروهي از جوانان كه بخش اعظم آن را ارتدوكس ها تشكيل مي دادند ، كرد تا بر ضد باتيستا مبارزه كند و در اين تشكيلات پروژهايي را به اجرا درآورد كه اعضاي گروه با حمله به مركز تسليحاتي دوشهر بزرگ سانتياگو و بايامو، جنبش را براي فعاليت هاي آينده مسلح كنند .
در اول نوامبر 1954 باتيستا براي دومين بار و بدون اينكه مخالفي داشته باشد ، به عنوان رييس جمهور انتخاب شد. در سال 1959 كه سال آزادي كوبا نام گرفت ، كاسترو بطور رسمي و براي اولين بار در تاريخ آمريكاي جنوبي در كاراكاس اعلام كرد كه انقلاب اين كشور به پيروزي رسيده است. اما آمريكا كه حاضر به قبول اين واقعيت نبود ، در سال 1960 روابط ديپلماتيك خود را با كوبا قطع كرد. اين در شرايطي بود كه صادرات اسلحه از كوبا به اروپا آغاز شده بود . در سال 1961 آمريكا نام كشتي هايي كه با اين كشور تجارت مي كردند را در ليست سياه CIA قرار داد و روابط ديپلماتيك كوبا با تمام كشورها به جز مكزيك را تحريم كرد . در سال 1962 و درپي محكوم كردن مانور آمريكا در آمريكاي لاتين از سوي كاسترو ، به دستور كندي ، رييس جمهور وقت آمريكا ، اقتصاد كوبا بايكوت و اين امر منجر به بروز بحران اكتبر كارائيب شد . فيدل كاسترو در سال 1963 در اولين ديداري كه از روسيه داشت ، قرارداد صادرات شكر به اتحاد جماهير شوروي را به امضا رساند و پس از بازگشت خدمت سربازي را براي همه اجباري كرد .وي كه همواره به فكر برقراري ارتباط با مخالفان استعمارگري بود، در سال 1966 در هاوانا كنفرانسي را برگزار كرد و طي آن با انقلابيون آفريقا، آسيا و آمريكاي لاتين به منظور احقاق حقوق كشورهاي تحت فشار آمريكا ، ديدار كرد. اين كنفرانس منجر به تشكيل سازمان وحدت آفريقا ، آسيا و آمريكاي لاتين شد. در سال 1972 كاسترو در بيانيه اي اعلام كرد : بايد كارگران كارخانه ها ، كشاورزان و انقلابيون با يكديگر متحد شوند . كشور كوچك ما ، از يك طرف از سوي كاپيتاليست ها و از طرف ديگر از سوي يانكي ها احاطه شده است و من فكر مي كنم ، ايجاد يك حكومت سوسياليستي كه تا اين زمان كوبا از آن محروم بوده است ، مي تواند به سازندگي اين كشور كمك كند .
كاسترو پس از تشكيل حكومت سوسياليستي ، برنامه هاي اقتصادي ، اجتماعي و سياست گذاري هاي خارجي خود را آغاز كرد و در شرايطي كه با تجاوزات و تحريم هاي آمريكا مواجه بود ، اصلاحات مهمي را در اين كشور مستقل انجام داد. بطوري كه طي دهه هاي گذشته نام كاسترو تبديل به نامي دلگرم كننده براي كشورهاي در حال توسعه آمريكاي لاتين و كابوسي براي دولتمردان آمريكا شده است .
منبع: كوريرا دلاسرا

نگاه
قاره چپ ها
بيش از نيم قرن است كه سياست واشنگتن در آمريكاي لاتين تلاش براي جلوگيري از به قدرت رسيدن نيروهاي چپ بوده است. محور اين سياست بعد از سال 1959 و به قدرت رسيدن فيدل كاسترو در كوبا و رويارويي با حكومت كمونيستي اين چريك چپ قرار گرفت. اكنون در حاليكه آمريكاي لاتين را قاره چپها مي خوانند و آن را براي واشنگتن از دست رفته مي پندارند، كاسترو در بستر بيماري و در آستانه حذف هميشگي از صحنه سياست و شايد زندگي است. ديكتاتوري هاي راست و حكومت ژنرالها در آمريكاي لاتين اكنون تنها بخشي از تاريخ است و مرگ پينوشه يكي از فصول اصلي اين بخش از تاريخ را بست. دولتهاي چپ و ميانه كه بسياري از آنها به ارتباط نزديك با كوبا افتخار مي كنند در سراسر آمريكاي لاتين روي كار هستند. لولا داسيلوا در برزيل، نستور كرچنر در آرژانتين، تاباره واسكوئز در اروگوئه و اوو مورالس در بوليوي و در راس همه اينها هوگو چاوز در ونزوئلا كه آشكارا آمريكا و رهبران آن را به چالش مي گيرد از جمله اين دولتها هستند. در اواسط امسال شكست نامزدهاي چپگرا در انتخاباتهاي مكزيك و پرو اين روند را اندكي كند كرد اما پيروزي دانيل اورتگا در نيكاراگوئه و رافائل كورئا در اكوادور و مهمتر از همه پيروي دوباره چاوز در انتخابات ونزوئلا قدرت تازه اي به چپها در آمريكاي لاتين داد.
دولت جورج بوش در واكنش به اين روند استراتژي تازه  اي را در پيش گرفته است. بعد از اعلام نتايج انتخابات اكوادور شخص جورج بوش براي كورئا نامزد چپ پيروز اين انتخابات پيام تبريك فرستاد. در همين هفته هياتي بلندپايه متشكل از 10 نماينده كنگره آمريكا از كوبا ديدن كردند و بعد از مذاكرات چند روزه شان و البته بدون اينكه با رهبران ارشد ديدار كنند از دولت بوش خواستند تحريمهاي كوبا را لغو كرده و مذاكرات با اين كشور را آغاز كند. اگر چه كاخ سفيد پيش از اين سفر با انجام آن مخالفت كرد اما اين را بايد بخشي از بازي ديپلماتيك واشنگتن دانست. در هيات بلند پايه آمريكايي كه به كوبا سفر كرد شش نماينده دمكرات و چهار جمهوريخواه وجود داشتند. از زمان به قدرت رسيدن كاسترو در كوبا تلاش بي  امان واشنگتن براي تضعيف و سرنگوني اين حكومت هم شروع شد. علي رغم بي نتيجه بودن اين تلاشها تا كنون، اما دولت بوش باز هم برشدت آنها افزود. بخشي از اين تلاش و سياست دليل داخلي دارد و به لابي قدرتمند مخالف كاسترو در كاليفرنيا باز مي گردد كه از اهرمهاي نيرومند راي دهي در انتخابات آمريكا هستند. در تابستان گذشته دولت بوش طرحي 80 ميليون دلاري براي تغيير قدرت در كوبا را تصويب كرد.
بعد از آنكه رائول كاسترو به جاي برادرش قدرت را تحويل گرفت، بسياري در واشنگتن كوباي تحت حكومت او را كوبايي متفاوت توصيف كردند. دولت رائول در كوبا نه با تهديد سياسي در داخل رو به رو خواهد بود و نه از سوي واشنگتن با خطري جديد مواجه مي شود. در همين حال او مي تواند روي حمايت دولتهاي چپ منطقه حساب كند. بنابراين دليلي براي تغيير مسير آن هم از نوع جدي و چشمگير نخواهد داشت. اين آمريكاست كه براي تغيير شرايط در قاره چپها پيش قدم خواهد شد.

سياست
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
شهرآرا
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |