دوشنبه ۴ دي ۱۳۸۵
هنر
Front Page

تايپوگرافي؛ چشم اسفنديارگرافيك امروز
008253.jpg
احمدرضا دالوند
اين نوشتار به مناسبت درگذشت مرتضي مميز گرافيست فقيد معاصر و به 3 دليل تهيه و تدوين شده است كه به ترتيب عبارتند از:
۱) برپايي نمايشگاهي بزرگ از 169 طراح گرافيك با 378 اثر در خانه هنرمندان ايران.
۲) نمايش يك فيلم مستند بسيار خوش ساخت و تكان دهنده به كارگرداني مصطفي رزاق كريمي، درباره زندگي و هنر مرتضي مميز.
۳) انتشار يك كتاب نفيس، با عنوان نشانه ها كه دربرگيرنده 378 نشانه از 169 طراح گرافيك است.
اكنون اين نمايشگاه برچيده شده، فيلم نيز در حضور جمعي از اهل فن پخش شده، اما كتاب نشانه ها در اختيار است و امكان مراجعه مكرر و مجدد براي همگان وجود دارد.
در شناسنامه كتاب مي خوانيم:
ناشر: نشر هفت رنگ./گردآوري و اجرا: كميته فرهنگي انجمن طراحان گرافيك ايران./نظارت فني، توليد، آماده سازي: كانون تبليغات پويانما./چاپ اول، پاييز 1385- شمارگان 3200 نسخه، 180 صفحه./قيمت: 5000 تومان
در مقدمه كتاب به قلم مصطفي اسداللهي آمده است: ... در سال هاي اخير با وجود خلق صدها اثر در بخش طراحي نشانه بي توجهي غيرمنصفانه اي را در ارائه، نقد و پرداختن به آنها رواداشته ايم. و در ادامه مي خوانيم: در پايان برگزاري هفتمين دوسالانه طراحان گرافيك ايران (1380) كه بخش نشانه را نيز در برداشت، تصميم بر اين شد كه با هدف برپايي نمايشگاه هاي ساليانه و مستقل براي هر كدام از بخش ها و گرايش هاي طراحي گرافيك، توسعه بيشتري در كار داشته باشيم. اما پس از آن فقط به دوسالانه جهاني پوستر تهران اكتفا شد و بعد از آن همه نگاه ها به پوستر معطوف گرديد. و كمي بعد مي افزايد: ... اكنون با تلاش واحد فرهنگي انجمن اين امكان براي مان فراهم شده تا با نگاه به مجموعه حاضر، ضرورت پرداختن بيشتر به مقوله طراحي نشانه را بيش از هر زمان ديگر جدي بگيريم.
ما نيز پرداختن به مقوله نشانه را جدي گرفته و به مثابه يك رسانه بزرگ به كنكاش اين موضوع مي پردازيم.
چارلز سندرس پي رس (Peirce) نشانه ها را برگرفته از مثلث دال ، مدلول و مصداق مي داند.
به تعبير او، هر يك از اضلاع اين مثلث چنين تعاريفي دارند:
۱) دال: صورت قابل ادراك نشانه  است.
۲) مدلول: چيزي كه چيز ديگري را تأويل يا تعبير مي كند.
۳) مصداق: چيزي كه نشانه به آن دلالت مي كند و يا آن را بازنمايي مي كند.
در مبحث نشانه نوشته يا Logo Type بلافاصله بايد خاطرنشان ساخت كه هر يك از حرف (Type) و كلمات، اصلاً آن چيزي نيستند كه پرنده، پل، پرواز، باران يا چتر و كلاه و لباس نشان مي  دهند. با اين حال حروف و كلمات مي توانند معناي چيز ديگري جز خود باشند.
در تبارشناسي نشانه ها با سه دسته نشانه مواجه مي شويم:
۱) Logo Type لوگوتايپ يا نشانه نوشته.
۲) ico Type آيكوتايپ يا نشانه شمايلي (تصويري).
۳) Logo mixed لوگوميكس يا نشانه تلفيقي.
لوگو تايپ (نشانه نوشته):
لوگو تايپ ها از عناصر نوشتاري به دست مي آيند. اين دسته از نشانه ها، هر گاه از حرف يا حروف اول نام يك مؤسسه ساخته شوند، با عنوان مونوگرام Monogram شناخته مي شوند كه عنوان بسيار بامعنايي براي چنين لوگوتايپ هاست.
مونوگرام ها جنبه هاي تصويري برجسته تري نسبت به لوگو تايپ ها دارند. به بيان روشن تر، يك لوگوتايپ در نگاه نخست بايد خوانده شود ، اما يك مونوگرام ابتدا ديده مي شود و با كمي مكث حروف تشكيل دهنده آن فاش شده و براي بيننده قابل درك مي شود.
در ارزيابي اصولي و علمي يك لوگوتايپ بايد توجه داشت كه خوانايي فرع بر زيبايي است. يا به عبارتي، در طراحي يك لوگوتايپ زيبايي بايد در استخدام خوانايي  باشد.
بسيار ديده شده است كه يك لوگوتايپ يا نشانه نوشته براثر استفاده مكرر و به مرور زمان براي مخاطبان مثل يك نوشته قابل خواندن تلقي نشده و همانند يك تصوير يا icon (آيكون) در اذهان جا مي افتد. بروز چنين رفتاري در حالي است كه مي دانيم در ساختار يك Logo Type بيشتر دو ضلع از اضلاع مثلث چارلز سندرس پي رس دخيل هستند: دال و مدلول ! زيرا ضلع سوم اين مثل، يعني مصداق به بازنمايي تصويري (اعم از فيگوراتيو يا هندسي) دلالت مي كند و در مبحث نشانه هاي آيكونيك (شمايلي) مورد استفاده دارد.
آيكو تايپ (نشانه شمايلي):
اين نوع از نشانه ها يا نماد تجريدي يك نقش هستند و يا تصوير يك شيء را آشكار مي سازند.
آيكو تايپ ها يا فيگوراتيو و يا غيرفيگوراتيو هستند، كه در چنين حالتي از عناصري چون مثلث، دايره، مربع و ... ساخته مي شوند.نشانه هاي شمايلي (ice Type) سه نوع اند:
۱ - imaginative (تصويري).
۲ - diagrammatic (نموداري).
۳ - metaphorical (استعاري).
كه نشانه هاي (تصويري) شباهت بسياري را با يك پديده مادي بروز مي دهند و نشانه هاي نموداري به طرزي موجز و ساده، ويژگي هاي يك كالا يا محصول را نشان مي دهند.
اما نشانه هاي (استعاري)، از طريق جابه جايي معنايي و به كار گرفتن عنصري معنادار، عملكرد يا توانايي يك كالا، فرآورده  يا خدمات را نشان مي دهد.
استخراج مباني فني و زيبايي شناسانه نشانه از چهار منشاء زير به فهم عملي و ساده تر نشانه ياري بسيار مي رساند:
۱ - نشانه هاي خوشنويسانه يا Calligraphic.
۲ - نشانه هاي مبتني بر Type و سيستم حروفچيني يا Typographic.
۳ - نشانه هاي برگرفته از منطق دستخط يا Handwriting.
۴ - نشانه هاي تصويري يا iconic.
بيشترين تعداد آثار در كتاب نشانه ها به نشانه هاي تصويري (iconic) مربوط مي شود.
در پيدا كردن نشانه ها براساس حروفچيني يا Typographic متأسفانه هيچ نشانه قابل توجهي در سرتاسر كتاب پيدا نمي شود و به راستي چرا نشانه هاي تايپوگرافيك در يك گزينش اينچنيني و در پاسداشت بزرگي از قبيله طراحي گرافيك، غايب اند؟
واقعيت آن است كه اصولاً در چرخه نشر و توليد آثار گرافيك، محدوديت هاي رقت انگيزي در زمينه فونت (Font) گريبانگير اهالي نشر و طراحان گرافيك است.
فقدان فونت هاي متعدد و متنوع كه در ضمن برخورداري از ارزش هاي بعدي و زيباشناسانه قابل توجه باشند، سال هاست كه چشم اسفنديار نشر و گرافيك ايران است.
يك ملت با هزار سال پيشينه نظم و نثر و يك تاريخ، كتاب آرايي و نگارگري، كل پديده نشر و گرافيك اش با 4 تا 6 فونت اداره مي شود. اين كه ده ها نمونه فونت در نرم افزارهاي فارسي نويس موجود است، در يك نگاه پاكيزه و مبتني بر رعايت اصول زيبايي شناسي، در واقع يادآور نوعي اهانت به شعور بصري ايرانيان و ظرفيت هاي حيرت آور زبان فارسي است.
نشر چنين فونتهايي به اشاعه آلودگي  بصري منجر شده و بخش هاي بسيار مهمي از زيبايي  شناسي صفحه چاپي را پيشاپيش مخدوش مي سازد. زيرا در مبحث گرافيك مطبوعاتي و به ويژه در طراحي يونيفورم دست طراح را براي تدوين Mark up نشريه مي بندد و ارائه يك رژيم حروفچيني اختصاصي را براي يك روزنامه يا ساير نشريات متكي بر چاپ تقريباً ناممكن مي سازد. و از آنجا كه نوشتار سطح وسيعي از صفحات يك نشريه چاپي را به خود اختصاص مي دهد، تكيه بر تعداد انگشت شمار فونت هاي موجود، از جدي ترين كمبودهاي گرافيك و نشر امروزي به حساب مي آيد.
008229.jpg
بيشتر آثار گرافيك از دو ساخت متفاوت بياني و هارمونيزه كردن و تلفيق خلاق آن دو به دست مي آيند:
۱ - بيان تصويري (اعم از عكس، طراح، تصويرسازي، انواع چاپ هاي دستي و...)
۲ - بيان نوشتاري (اعم از تيتر، متن، شعار و ساير قابليت هاي كلامي و متني...)
با توجه به محدوديت هاي بسيار جدي در زمينه توليد فونت و مصرف تكراري، كسالت بار و نگران كننده فونت هاي نازيبا، غلط و بي بهره از دانش تصويري؛ طرح هاي متكي بر Text بيشتر از ساير جريانات گرافيكي دچار گرسنگي و فقر ناشي از كمبود دستمايه هاي متناسب در پردازش هاي خلاقه مي شوند.اين كمبود در طراحي (به معناي Design) در كليه رسانه هاي مكتوب ما آشكارا خود را نشان مي  دهد. اصولاً قبل از آن كه به مقوله هايي نظير Typographi پرداخته شود، بايد به مقوله Type بپردازيم. Type به معناي حرف كه جزيي از كلمه است. طراحي فونت و انتقال ديجيتالي آن به سيستم هاي نرم افزاري به غناي هرچه بيشتر گرافيك ما از سويي و طراوت و طربناكي صفحات چاپي و كلي ساختار نشر ما ياري مي رساند.
اهميت پرداختن به اين مسأله به دليل اوج گيري تايپوگرافي در گرافيك معاصر جهان، از جمله در كره، ژاپن، سوئيس، هلند، ايتاليا، آمريكا و... و از سوي ديگر به دليل برخورداري ما از يك سنت ديرپا و باشكوه در حوزه كتاب آرايي ايراني است. ملتي كه مهمترين بخش دارايي تصويري اش در كالبد كتاب متجلي شده است، علي القاعده بايد امروزه در جايگاه بسيار رفيعي در حوزه هاي مرتبط با نوشتار ايستاده باشد. به گونه اي كه اگر بخواهيم چيزي با عنوان شيوه ايراني را در گرافيك روز جهان به اهتزاز درآوريم، به طور يقين بايد به خط و كاربرد صنعتي آن در قالب Typeseting و حروفچيني توجه ويژه اي داشته باشيم.

گزارش سفر يونان (3)
نان پيچه ماهي
008232.jpg

دكتر ميرجلال الدين كزازي
گروه ادب و هنر_چند ماه پيش، يعني در تابستان گذشته، سفرنامه دكتر ميرجلال الدين كزازي كه حاصل مسافرت ايشان به ارمنستان بود، به صورت ستوني روزانه در همين صفحه منتشر شد. استقبال بسيار از آن سفرنامه شيوا كه با نثر منحصربه فرد دكتركزازي نگاشته شده بود، به ما اين اجازه را داد كه حالا حاصل سفر وي به يونان را دوباره به همان شكل در اين صفحه تقديم كنيم. اين بخش ، قسمت سوم از سفرنامه دكتر كزازي پس از رسيدن به آتن و مقدمات سخنراني اوست.
***
بامدادان شنبه به آتن رسيده بودم و شامگاهان آن مي بايست در آيين گشايش همايش سخن مي راندم. پس از اين آيين، همايش دو روز پي گرفته مي شد و سخنراناني از ايران و يونان و فرانسه و آلمان و آمريكا جستارهايشان را در پيش مي  نهادند. روزهاي شنبه و چهارشنبه نيز مي بايست در گردش هاي فرهنگي در آتن و در شهر دلف مي گذشت و در ديدار از يادگارهاي تاريخي و ديرينكده هاي (موزه) اين دو شهر كه ديدني هايي بسيار را فراپيش نگرنده كنجكاو و هنردوست و زيباپرست يا پژوهنده دانشور و ديرين شناس مي نهادند. مهمانان فراخوانده از ايران، به يكبارگي، يا باستان شناس بودند يا سرپرست ديرينكده ها و پايگاه هاي باستاني و تاريخي. من در آن ميان، تافته اي ديگر بافته بودم و ناسازي ناآميزگار و هيچ يك از آنان را از آن پيش نديده بودم و نمي شناختم. من به فراخوان رايزن فرهنگي و برگزارندگان يوناني همايش كه از پيش مي شناختندم، در آن هنباز شده بودم. سال پيش، انجمن پارناسوس آتن كه نامدارترين و ارجمندترين انجمن ادبي فرهنگي يونان است، با گسيل نشاني زرين و سپاسنامه اي، مرا چونان برجسته ترين ايراني در شناسانيدن ادب و فرهنگ يونان به جهانيان ارج نهاده بود. اين ارج نهاد به پاس كتاب هاي من انجام گرفته بود به ويژه برگردان هايي كه از سه گانه پهلواني در ادب باختر زمين در اين ساليان به دست داده ام: از ايلياد و اديسه بازخوانده به هومر و انه ايد ويرژيل سخنسراي لاتين كه حماسه روميان را سروده است كه دنباله اي بر ايلياد شمرده مي آيد.

پس از خوردن ناهار در خورشخانه مك دونالد كه نان پيچه ماهي(fishburger) بود چندي در مهمانسرا آسودم تا بيخوابي دوشينه و ماندگي و سودگي سفر را از تن بزدايم و شكفته و شاداب، آماده سخنراني در آيين گشايش همايش بشوم. زبان همايش انگليسي بود، اما سخنراني من يا به گفته اي روشنتر و باريكتر سخن خواني من مي بايست به زبان پارسي انجام مي گرفت و همزمان به انگليسي و يوناني برگردانده مي آمد. متن آن را چند هفته پيش فرستاده بودم .در اين ساليان، در بيشينه  همايش ها، سخن رانده ام نه خوانده . اين بار نيز يكي از آن اندك سخن خواني ها در پيش بود.
ادامه دارد

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   شهرآرا  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |