نفر دوم در سازمان بسيج كشور؛ همين جايگاه كافي است تا جذابيت لازم در يك گفت وگو فراهم آيد. او بايد حرف هاي زيادي از گذشته تا به حال داشته باشد.
1...۲...۳...؛ نگاه به عقربه ساعت و لحظه شماري به پايان رسيد. خود را در مقابل چهره همراه با لبخند او مي بينيم. بدون تشريفات خاص در اين گونه ملاقات ها، كاملاً خاكي و افتاده ميزباني مي كند.ايشان از آن دسته بسيجياني است كه قبل از نشان دادن كارت مي توان به بسيجي بودنش پي برد!
چهره دوست داشتني و مهربان مقابل روي من و شما كسي نيست جز سيدمجيد ميراحمدي، جانشين نيروي مقاومت بسيج. او كه از چهره هاي سختي كشيده جنگ بوده نزديك به يك سال ونيم است كه اين مسئوليت را به عهده گرفته است. دغدغه او ترويج درست فرهنگ و انديشه بسيجي در جامعه و پرهيز از افراط و تفريط هاست. ارزيابي عملكرد بسيج، بازكاوي عوامل افراط و تفريط، تمهيدات اين نيرو در عرصه فرهنگي و همكاري هاي مشترك با ساير نهادها، از جمله مهمترين محورهاي گفت وگوي ما با سردار ميراحمدي است كه در پي مي آيد:
* ارزيابي شما از عملكرد و حضور بسيج در سه دهه گذشته چيست؟
-اين سؤال را مي توان از زواياي متفاوتي طرح كرد و به آن پاسخ گفت. اين كار را خيلي ها انجام دادند و برخي تعمداً خواستند نتيجه بگيرند كه بين اين سه نسل در سه دهه گذشته گسستي روي داده و به نوعي بين آنها شكافي ايجاد شده است.
سه دهه اي را كه به آن اشاره كرديد به شكلي خلاصه مي توان به اين ترتيب دسته بندي كرد؛ در دهه اول ما شاهد حضور حماسي و داوطلبانه جوانان بسيجي هستيم كه خالصانه در عرصه هاي مختلف -خصوصاً در مبارزه با تجاوزكاران عراقي- وارد كارزار شدند. آنها چنان در ولايت ذوب بودند كه به تأسّي از معمار كبير انقلاب، دنيا را رها كردند و براي امنيت جامعه، يا به شهادت رسيدند يا اسارت و آزادگي يا جراحت و جانبازي را به جان خريدند.
كاركرد دهه اول حضور بسيج در كشور، ايجاد امنيت در جامعه بود چرا كه طبيعتاً مهمترين نياز مردم در جوامع بشري دارابودن امنيت است و از اين لحاظ در آن دهه حساس، بسيج به بهترين شكل عمل كرد و حضور داوطلبانه نيروهاي بسيجي و تأثير وجود آنها را مردم با تمام وجود حس كردند؛ وقتي مردم مي ديدند در شهري مثل اصفهان 330 شهيد بسيجي تشييع مي شوند تأثير اين حضور را ديدند. در واقع دهه اول، دهه رشد و بالندگي فرهنگ و تفكر بسيجي است.
در دهه هاي بعد اين نوع نياز از جانب مردم كمتر احساس شد؛ با وجودي كه ما همواره در معرض تهديد قرار داريم، اما پايان جنگ اين حس را ايجاد كرد كه ما ديگر صحنه هاي عملياتي نداريم و كاركرد نظامي بسيج را پايان يافته تلقي كردند، در حالي كه بايد بعد از جنگ بر روي گسترش اين فرهنگ و نهادينه شدن آن كار مي شد ولي تغييراتي در اوضاع فرهنگي كشور در حال شكل گيري بود و هنوز هم هست كه از داخل و خارج، دشمن درصدد تضعيف اين فرهنگ- كه سلاح برنده و برگ برنده ما در جنگ بود- برآمدند.
به بيان ديگر دشمن تلاش كرد تا با تحركاتي جدي افكار عمومي را به دست بگيرد و نقطه قوت ما را مورد هدف قرار دهد. با ايجاد تأثيرات منفي بر اجتماع و به ياري برخي افراد كم اطلاع و دشمنان داخلي، اقداماتي انجام گرفت كه متأسفانه به ضرر فرهنگ و تمدن بسيج تمام شد.
* اين افراد داخلي آيا شناخته شده بودند يا نه؟
- در ابتدا نه! ما به آنها گروه هاي خودسر مي گفتيم. بسيجي كه داراي يك لباس مشخص هميشگي نيست و جز در رزمايش ها نمي توان آنها را به سادگي شناخت و از ديد مردم هر كس داراي محاسن و پوشش خاصي باشد، بسيجي است و اين مسأله سبب شد تا عده اي سودجو دست به برخي تحركات بر ضد مردم بزنند كه با توجه به ظاهر شبيه به بسيجي ها مردم اين برداشت را كردند كه اين حركات زير سر بسيج است و به اين ترتيب، لطماتي جدي به بسيج و فرهنگ آن نزد افكار عمومي زدند. بعدها مشخص شد كه اين تحركات ريشه در جريان هاي پشت پرده ضد بسيج و بسيجي دارد و اين سوژه اي است براي تخريب بسيج.
* شما به گروه هايي كه شكل گرفتند و خودسرانه عمل مي كردند اشاره مي كنيد؛ كساني كه به آنها مي گفتند لباس شخصي ها يا گروه هاي فشار و...؟
- بله! دقيقا ً. اينها سوژه هايي به دست جريان هايي دادند كه تمام تلاش شان اين بود تا افكار عمومي را نسبت به فرهنگ و تفكر بسيجي بدبين كرده و حقيقتاً آنها آسيب هاي بسياري به بسيج زدند و اين يك واقعيت تلخ است كه دشمنان داخلي با حمايت دشمنان خارجي از بسيجي كه مظهر محبت، مهرباني، ديگرخواهي و ايثارگري است، چهره اي منفي و خشن ارائه كردند؛ خصوصاً اين ظاهرفريبي بر نسل هاي جديد كه بسيجيان نسل اول را نديده بودند، بسيار كارگر افتاد و باعث شد تا باورهاي اشتباهي در ذهنشان شكل بگيرد اما در نهايت با فعاليت هاي شبانه روزي و برخورد با گروه هاي خودسر، مردم دريافتند كه اين جريان ها كاملاً جدا از تفكر بسيج و بسيجي هستند و به لطف خدا تا حدود بسياري اين مسأله مرتفع شد و من فكر مي كنم با غلبه مرحله به مرحله بر اين جريان ها كه بسيار هم سخت بود، برداشت جامعه نسبت به بسيج خصوصاً در چند سال گذشته بسيار بهتر شده است.
* اگر مايليد كمي در مورد دست هاي پشت پرده كه سعي در تخريب بسيج دارند برايمان بگوييد؟
- ببينيد! يك عده اي از آنها بعد از دستگيري اعتراف كردند كه وابسته به كانون ها و تشكل هاي سياسي مخالف نظام هستند كه با واسطه هايي به خارج از كشور مرتبط مي شدند؛ حتي اعتراف كردند كه پول مي گرفتند تا با ظاهري خاص به خيابان ها ريخته و به خانم هايي كه حجاب مناسبي ندارند حمله كنند تا چهره بسيج را خدشه دار كنند و رسانه هايي هم بودند كه در داخل و خارج كشور اين موارد را پوشش مي دادند و بر تنور خشونت بسيج مي دميدند. البته تعداد اندكي هم بودند كه با انگيزه امر به معروف و نهي از منكر گاهي دچار خشونت مي شدند كه ما سريعاً شروع كرديم به توصيه و توضيح مسائل براي نيروهايمان و آنها را آگاه كرديم كه بسياري هستند كه از تندروي ها سوء استفاده مي كنند و... در نهايت پاسخ سؤال شما اين است كه بله اين دست هاي پشت پرده وجود داشت كه از خارج كشور هدايت مي شد.
* آيا شما كاملاً منكر اين هستيد كه در بسيج نيروهاي تندرويي وجود دارند يا به شكلي كه اشاره كرديد حضور آنها با توصيه و آموزش و تشريح و تفكيك وظايف كمرنگ شده است؟
- نه! من نمي گويم چنين مواردي اصلاً در بسيج موجود نيست ولي ما به شدت مراقب هستيم چنين تفكري در بسيج شكل نگيرد. بد نيست بدانيد مقام معظم رهبري در مورد تندروي ها در بسيج، فوق العاده حساس هستند. حتي چندي پيش از يكي از قسمت ها در تهران گزارشي به دفتر ايشان رسيده بود كه عده اي در حوزه امر به معروف و نهي از منكر اقداماتي كرده اند كه بوي تندروي مي دهد. ما اطلاع پيدا كرديم و بعد از بررسي دريافتيم اين افراد اصلاً بسيجي نبوده اند. ما كاملاً مراقبيم و اين مسأله را در اولويت نخست، كنترل مي كنيم.
* از اقداماتي كه براي زدودن افراط و تفريط كرده ايد برايمان بگوييد؟
- ما در هر شهري مراكز امر به معروف و نهي از منكر داريم و قوانيني براي انتخاب افراد وضع كرده ايم. تبلور اين امر در حوزه ضابطين قضايي است؛ آنها بايد واجد شرايط خاصي باشند تا در حوزه اي كه وظيفه اش امر به معروف و نهي از منكر است، فعاليت كنند؛ مواردي مانند سن، سابقه، وضعيت خانوادگي و تأهل. حتي خصوصيات جزئي اخلاقي آنها هم در اين مراكز ارزيابي مي شود. اين شخصيت ها هيچ گاه نبايد تحت تأثير احساسات قرار گيرند. البته اين كافي نيست و ما كلاس هاي فراواني را قبل از اعطاي كارت ضابطين براي توجيه كامل آنها برگزار مي كنيم كه شرايط اصلي گذراندن اين دوره ها توسط فرد ضابط است. رويكرد ما در اين مراكز، اشاعه معروفات و مسائل فرهنگي است. حتي به آنها ابلاغ شده كه تلاش نكنيد از لابه لاي پستوهاي مردم جرمي كشف كنيد. 70درصد كار ما امر به معروف و فرهنگسازي در اين زمينه است و تنها 30% نهي از منكر مي باشد كه آن هم به جرائم علني و در معرض ديد عموم رسيدگي مي شود. حتي كساني كه دستگير مي شوند ما برخوردي كاملاً ارشادي با آن ها داريم مگر اين كه جرم آن ها مشهود و علني باشد كه به مراجع قضايي تحويل مي شوند.
البته ناصحين هم هستند كه در يك بخش فقط برخورد لساني مي كنند آن هم با احترام كامل و رعايت تمام حقوق افراد و حتي گاهي ناصحين در مقابل تندي طرف مقابل كاملاً متانت و آرامش خود را حفظ مي كنند و در يك نظرسنجي جديد دريافته ايم كه مردم از برخورد بسيج كاملاً رضايت داشته اند.
* اين نظرسنجي از طرف خود بسيج صورت گرفته يا جاي ديگري؟
- البته، يك مركز تحقيقات داريم كه واسطه بسيج است ولي اين نظرسنجي مورد نظر را يك مركز نظرسنجي علمي و معتبر در كشور انجام داده كه تمام دوستاني كه در كار نظرسنجي دستي دارند به اعتبار آن اذعان مي كنند.
* نام اين مركز را هم به ما مي گوييد؟
- مركز مطالعات و تحقيقات بسيج. البته نيروها زماني كه براي نظرسنجي مي روند به عنوان يك پرسشگر عادي (تأكيد مي كنم عادي نه بسيجي) سئوال مي پرسند و اين نكته مهمي است، اين كه مخاطب اين استنباط را داشته باشد كه طرف پرسشگر او بسيجي نيست در صحت نظرسنجي تأثير بسزايي دارد.
* به فرض اگر يك بسيجي تخلفي كرد و يا فردي از نام بسيج سوءاستفاده نمود، آيا مرجعي وجود دارد كه مردم به آنجا مراجعه كنند؟
- ما در تمامي رده هاي بسيج (پايگاه ها، حوزه ها و...) كه به صورت سازمان يافته فعاليت مي كنند دستگاه هاي نظارتي و بازرسي داريم. بنابر اين هر كجا مشكلي به وجود آيد مردم مي توانند به همان پايگاه يا رده بالاتر از آن كه بخش بازرسي حقوقي هم دارد مراجعه و شكايت كنند. البته من معتقدم به اين موضوع بسيار پرداخته شده و اين موارد 1% فعاليت ماست و شايد از ميان صدها موضوع در بسيج اين موضوع جايگاه صدم را هم ندارد. اساساً نگاه مردم به بسيج نگاه به نيرويي هميار و همكار آن هاست.
* آيا بسيج بايد از جنبه نظامي گري فاصله گيرد يا اگر بسيج به عنوان نيرويي شبه نظامي براي تضمين امنيت جامعه بايد باقي بماند آيا يك لباس يا هويتي اجتماعي براي بسيجيان لازم نيست تا شايد جلوي سوءاستفاده ها گرفته شود؟
- ببينيد ما در عرصه هايي كه به امنيت مردم مربوط است سازمان هايي مثل گردان عاشورا و الزهرا(س) را داريم كه لباس مشخص دارند و كاملاً سازمان يافته اند.
در مورد برخورد با جرائم فردي در اجتماع هم ما علاقه داريم تا از اين عرصه فاصله بگيريم و حتي 70% فعاليت هاي ما با رويكرد فرهنگي انجام مي شود و اصلاً به دنبال گسترش برخورد با جرايم فردي در جامعه نيستيم به همين دليل هم لباس مشخص براي اين افراد را لازم نمي بينيم.
حضور ما بايد كاملاً فرهنگي باشد. ما از مردم هستيم و بايد در كنار مردم باقي بمانيم و فضاي مناسب نيز ايجاد شده و ما كاملاً كنترل و نظارت خود را داريم.
* به هر شكل براي همان 30% حضور در برخورد با جرايم فردي و اجتماعي مثل حضور در محورهاي حساس در قالب ايست و بازرسي و يا گشت هاي موتوري و... درسطح شهر آيا نيازي به يك هويت جديد و لباس فرم خاص كه اتيكت يك بسيجي باشد نداريم؟ چرا كه در اين زمينه بستر براي سوءاستفاده فراهم است!
- قبلاً هم اشاره كردم ما علاقه اي نداريم تا در اين حوزه، فعاليت هايمان را گسترش دهيم و اين را دغدغه اي نمي بينيم. نگاه مردم به بسيج كاملاً تغيير كرده و ما كمترين شكايت را در اين خصوص داريم. خود شما به عنوان يك روزنامه نگار با توجه به فعاليت هاي مثبتي كه صورت گرفته قبول داريد كه فعاليت ها و القائات منفي دشمنان در تخريب بسيج ديگر كارايي گذشته را ندارد و بسيار كم اثرتر شده؟
* البته خيلي از گذشته بهتر شده است و تأكيد من براي شكل گيري هويت بسيج براي همين مسأله است كه ديگر شبهه اي در مورد بسيجيان عزيز به وجود نيايد!
* بله!! اين هم حرف درستي است و آن را قبول مي كنم. ببينيد نظارت بر 12 ميليون بسيجي كه برخورد هر كدام از آن ها به پاي كل بسيج گذاشته مي شود بسيار سخت است و ما بايد تلاش كنيم راه هاي بروز شبهات و سوءاستفاده ها را ببنديم. ما در گذشته لطمه هاي زيادي از اين بابت خورده ايم ولي اكنون مشخص شده كه سوءاستفاده كننده ها هيچ گاه بسيجي نبوده و فقط براي تخريب بسيج دست به عمل زده اند تا افكار عمومي را نسبت به ما خراب كنند.
* ببخشيد كه باز هم روي اين نكته پافشاري مي كنم. اين روزها موارد زيادي از سوءاستفاده افرادي كه خود را ضابط و يا مأمور معرفي مي كنند در تيترهاي رسانه به چشم مي خورد آيا اين مسأله را از نبود يك هويت ظاهري در ميان ضابطين ارزيابي نمي كنيد؟
- مأمورين و ضابطين ما موظف هستند در ابتدا كارت شناسايي خود را ارايه دهند. ناصحين هم كه فقط تذكر مي دهند آن هم با ملايم ترين برخوردهاي لساني.
* شما مطمئن هستيد كه همه اين افراد كه اغلب جوان هم هستند اين كار را مي كنند؟
در مورد برخورد باجرائم فردي در اجتماع ما هم علاقه داريم از اين عرصه فاصله بگيريم و حتي 70% فعاليت هاي ما با رويكرد فرهنگي انجام مي شود و اصلاً به دنبال گسترش برخورد با جرايم فردي در جامعه نيستيم مأمورين و ضابطين ما موظف هستند در ابتدا كارت شناسايي خود را ارايه دهند.
ناصحين هم كه فقط تذكر مي دهندآن هم با ملايم ترين برخوردهاي لساني
- اين نكته را بايد براي شما روشن كنم كه ما ميلياردها تومان صرف هزينه آموزش بسيجيان مي كنيم تا معرفت، بصيرت و فرهنگ آن ها ارتقا يابد. آموزش هاي ويژه در مورد نكات ظريف در روابط اجتماعي و تربيتي براي آن ها ترتيب مي دهيم. خاصه براي ضابطين و ناصحين. آنها بعد از آموزش هاي بسيار امتحان مي دهند و اگر قبول شدند و نمراتشان به حد نصاب رسيد، براي آن ها كارت صادر مي شود. ناصحين حق هيچ گونه دخالتي در امور شخصي افراد و طرح سؤال و جواب را ندارند. ضابطين هم تنها در صورت مشاهده جرائم آشكار در جامعه با معيارهايي كه قبلاً بارها و بارها تمرين كرده اند با ارايه كارت و حكم در اين امور دخالت مي كنند.
البته عرض كردم كه تلاش ما اين است تا از اين حوزه جدا شويم و فعاليت بسيج را در اين زمينه محدود كنيم. لباس هم مشكل را حل نمي كند كما اين كه بسياري از خلافكاران با پوشيدن لباس نيروي انتظامي دست به جرايم مختلف مي زنند. در هر صورت ما مدعي هستيم كه با اعداد و ارقام و سندهاي ثبت شده امروزه كمترين اقدامات مجرمانه با عنوان بسيج صورت مي گيرد.
* اين اعداد و ارقام از همان مركز نظرسنجي تهيه شده است؟
- از پايگاه نظرسنجي ما و از روي شكاياتي كه گزارش مي شود. در حال حاضر كمترين شكايات در اين مراكز از كساني است كه با عنوان بسيج قصد سوءاستفاده را داشته اند و اين به واسطه كنترل و نظارت دقيق و هميشگي ما و فهم بالاي مردم است كه در صورت مشاهده يك مأمور ابتدا حكم و مدارك او را مي طلبند و اين اشتباه ها را به حداقل مي رساند.
* با توجه به رويكرد فرهنگي بسيج در فعاليت هايش و با توجه به پتانسيل بالاي بسيج از لحاظ نيروي انساني و امكانات و اشاره به سخنان مقام معظم رهبري نسبت به تشكيل ناتوي فرهنگي و تأكيد بر مقابله با آن، شما به عنوان يكي از متوليان فرهنگي در حوزه فرهنگ سازي چه تمهيداتي را براي مقابله با اين ناتوي فرهنگي انديشيده ايد؟
- سوال بسيار جالبي است. البته حضرت آقا در ساليان اخير به مواردي چون شبيخون فرهنگي، تهاجم فرهنگي و حتي جنگ فرهنگي اشاره كرده اند. اخيراً هم به ناتوي فرهنگي اشاره نموده و در مقابل در جاي ديگر هم بيان فرموده اند كه نيروي بسيج يك نيروي فرهنگي است، پس وظيفه نيروي مقاومت اين است كه در اين جنگ فرهنگي راهبردهاي مشخص و معيني داشته باشد. به همين دليل يكي از رويكردها و راهبردهاي جدي ما اولاً مقابله با تهاجمات فرهنگي و مقابله با شبهات و القائات منحرفانه اعتقادي و ستيز با دين زدايي و انحرافات اجتماعي است.
به طور كلي هر نوع تهاجمي كه روح و ايمان جوانان ما را هدف قرار دهد را ما در نظر داريم و راه مقابله با آن را خواهيم يافت. ثانياً علاوه بر يك پدافند فرهنگي براي عمق بخشي دين و ايمان آحاد جامعه و خاصه بسيجيان در دستور كار ماست. اما جالب است بدانيد خود حضرت آقا فرمودند كه كار فرهنگي شما هم بايد به شيوه غيرمستقيم باشد و با توجه به شور و نشاط جوان لازم است كه كار در يك فضاي شاداب فرهنگي صورت پذيرد.
به همين دليل ما نيازمند بسترهاي مناسب و اثرگذار هستيم مثل اردوهاي تفريحي و ورزشي، فعاليت هاي علمي و... بعد از ايجاد شرايط در فرد، ما براي بالا بردن سطح ايمان و اعتقاد او حركت مي كنيم آن هم در يك محيط مشخص و تعريف شده و گاه به شكل مستقيم.
در واقع مهم ترين كار بسيج عمق بخشي به اعتقاد و ايمان و ارتقاي سطح بصيرت و معرفت بسيجيان و بعد مردم است. من اعتقاد دارم در ميان تمام دستگاه هاي فرهنگي كشور، نيروي مقاومت بسيج يكي از كارآمدترين، گسترده ترين و مؤثرترين دستگاه هاي فرهنگي است، البته به واسطه تهديدهاي هميشه دشمنان مثل آمريكا هيچ گاه فعاليت هاي نظامي را به بوته فراموشي نخواهيم سپرد.
امروزه به حمدا... سپاه و بسيج در يك آمادگي دفاعي و يك توانمندي معجزه آسا قرار دارند. نقطه اتكايي بسيار محكم براي نظام مقدس جمهوري اسلامي كه به لطف جوانان اين آب و خاك شكل گرفته است.
توان آمادگي دفاعي در بسيج امروز صدها برابر بيشتر از توان آمادگي بسيج در جنگ تحميلي است هم از نظر تجهيزات و هم از نظر سازماندهي و تربيت نيروي رزمنده، ما واقعاً پيشرفت هاي بسياري داشته ايم.
ما امروزه در كنار امور فرهنگي، راهكارهاي مناسبي هم براي مقابله نظامي داريم. امروز بيش از 2500 گردان عاشورا و الزهرا(س) با آموزش هاي لازم و سلاح هاي جديد آماده دفاع در مقابل هر گونه تهديد نظامي هستند.
* با توجه به حساسيت هاي موجود در خصوص مباحث فرهنگي درون مرزي و برون مرزي و تهاجم فرهنگي صورت گرفته و در حال شكل گيري تعامل بيشتر بسيج و وزارت ارشاد به عنوان دو دستگاه مهم فرهنگي در كشور لازم به نظر مي رسد. شما اين تعامل را چگونه ارزيابي و چه راهكاري براي تأثير گذارتر بودن اين تعاملات مد نظر داريد؟
- بله ما تعامل بسيار مثبتي را در اين زمينه با برادر عزيزمان صفار داريم و ايشان هم اهتمام خيلي خوبي را در اين زمينه دارند و خدا را شاكريم كه يك چنين شرايطي پيش آمد اما! وزارت ارشاد با همه اهميتش به دليل گستره بسيج و توانمندي هاي بسيار عظيمي كه نيروهاي مقاومت بسيج در عرصه فرهنگي دارد نمي تواند يك تأثيرگذاري جدي را بر فعاليت هاي بسيج داشته باشد چون وزارت فرهنگ و ارشاد موضوعات فرهنگي را بيشتر به صورت حرفه اي دنبال مي كند. در بخش هاي مختلفي چون سينما، تئاتر و كتاب كه بازوان وزارت هم يك بازواني به گستره بسيج نيست. بسيج با هيچ دستگاهي قابل قياس نيست. اما از جهت تعامل و نزديكي و ارتباط با وزارت ارشاد براي ساماندهي فعاليت هاي فرهنگي ارتباط خوبي در حال حاضر برقرار است.
* آيا اينك زمان استفاده از ابزارهاي به روز ترويج فرهنگ براي مقابله با ناتوي فرهنگي نيست؟
- بببينيد! اين كه گفتم حرفه اي نه اين كه در بسيج كار غيرحرفه اي مي شود. نيروهاي فرهنگي ما براساس برنامه ريزي از همان پايگاه ها روز به روز حرفه اي تر مي شوند و در بخش هاي مختلف فرهنگي به طوري كاملاً حرفه اي كار مي كنند. امروز كساني كه در عرصه فرهنگي به شكلي حرفه اي حامي منافع مردم و ارزش هاي مردم هستند و در مقابل امثال تهاجم فرهنگي و ناتوي فرهنگي ايستاده اند كساني هستند كه از دل بسيج آمده اند و در حال فعاليت هستند.
شما بدانيد كارآمدترين افراد در دستگاه هاي حرفه اي فرهنگي به گونه اي در دامان بسيج تربيت شده اند و در مورد آن حرفي كه شما گفتيد بايد به شكلي حرفه اي در مقابل اين تهاجم ايستاد اين حرف كاملاً درستي است!
مثلاً در مورد فضاي اينترنتي و وبلاگ ها اين فضايي است كه كانال كشي شده تقريباً به تمام خانه ها، شما نمي توانيد اين را با مقابله باز و در واقع فيلترينگ با آن برخورد كنيد مي بايست در جهت مثبت هم استفاده كنيم.
گستردگي بسيج مي تواند در راستاي اطلاع رساني سريع و ارتباط گيري مؤثر باشد. بنابر اين ما امروز به همه بسيجيان گفته ايم كه شما بايد در استفاده از فضاي اينترنتي و وبلاگ نويسي فعال و پويا باشيد و در راستاي انتقال درست و پايداري از فرهنگ مردمي و ديني ما فعاليت كنيد.
در بخش حرفه اي سينما ما امروز يك بنياد روايت فتح داريم كه در حوزه هاي تئاتر، سينما و موسيقي به شكلي كاملاً حرفه اي در بسيج فعاليت مي كنيم. بسياري از فيلم هايي كه الان در حال تهيه است بار ارزشي آن بار ارزشي قابل توجهي است و مربوط به توليدات بسيج است. البته! اين مسئله كه در حوزه ها تعامل نزديك ما با وزارت ارشاد مي تواند بسيار كارآمد باشد حرف درستي است.
اتفاقاً از بعد حرفه اي فعاليت هاي فرهنگي اولين اقدامات و تعاملات سازنده ما بعد از روي كار آمدن جناب آقاي صفارهرندي بوده. مثلاً جشنواره فيلم هاي دفاع مقدس، اين را در دوران گذشته وزارت ارشاد كاملاً رها كرده بودند و سينماي ارزشي ما فراموش شده بود. اما در حال حاضر با توجه به نظر مساعد و همكاري صميمانه از سوي وزارت ارشاد فعاليت هاي مناسبي در اين حوزه در حال انجام است.
* در پايان از شما به خاطر صبر و بردباري تان و پاسخگويي به سؤالات تشكر مي كنم به عنوان سخن آخر اگر حرفي مانده بفرماييد؟
- من هم از شما و روزنامه خوب همشهري تشكر مي كنم كه در جهت روشن شدن افكار عمومي و دفاع از ارزش ها تلاش مي كنيد در پايان خطاب به ملت عزيزمان مي گويم كه بسيجي آمده تا فدايي شما باشد مردم بايد بسيج را مطمئن ترين و امن ترين جا براي خود بدانند ما هم در اين راستا تلاش هاي زيادي انجام داده ايم تا اين ذهنيت منفي مردم برطرف شود. ان شاءا... .