چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۵
گزارش اكران سينماي ايران در سال 85
راه گيشه از كدوم طرفه؟
آتش بس پر فروش ترين فيلم سينماي ايران در سال 85
010797.jpg
عكس: علي نيك رفتار
سعيد مروتي
مي گويند اگر امكان پيش بيني سليقه و خواست تماشاگر وجود داشت، هيچ فيلم ناموفقي كليد نمي خورد. به اين دليل واضح كه هيچ كس نمي خواهد فيلم بي مخاطب بسازد. حتي فيلم هاي جريان خاص هم به هر حال براي مخاطب (هر چند خاص و محدود) ساخته مي شوند. دست كم 60 درصد محصولات سينماي ايران با نيت برقراري ارتباط با تماشاگر انبوه ساخته مي شوند. فيلم هايي كه قرار است هدف غايي شان فتح گيشه باشد، اما در خوشبينانه ترين حالت فقط چند فيلم انگشت شمار به اين هدف دست مي يابند. اگر حداقل هزينه توليد يك فيلم متعارف سينماي بدنه را 200 ميليون تومان فرض كنيم، هر فيلم بايد حداقل 400 ميليون تومان بفروشد تا سرمايه اوليه اش را بازگرداند. با اين ديد اگر به بررسي فروش فيلم هاي امسال بپردازيم، به اين نتيجه مي رسيم كه بيشتر فيلم هاي اكران 85 ، موفق به بازگشت سرمايه شان نشده اند. اتفاقي كه البته در اين سالها همواره رخ داده است. نكته اصلي اما اين جاست كه فيلم هاي نفروش سينماي ايران چرا با مخاطب ارتباط برقرار نكرده اند و آنها كه پرمخاطب بوده اند چه فاكتورهايي را براي رسيدن به اين هدف، لحاظ كرده اند. سينماي ايران در سال 85 با تمام فراز و نشيب هايي كه پشت سر گذاشت، از نظر اقتصادي در مسيري رو به رشد حركت كرد. مقايسه ميان فروش فيلم ها در سالي كه آخرين روزهايش را پشت سر مي گذاريم با سال هاي 84 و 83 نشان مي دهد به لحاظ آماري، گيشه سينماها پررونق تر از يكي دو سال اخير بوده است.سالي كه در آن براي اولين بار فيلمي در پايتخت از رقم يك ميليارد تومان فروش گذشت. در اين ميان البته دو نكته را نبايد فراموش كرد؛ افزايش قيمت بليت سينماها و اينكه مطابق معمول رونق گيشه تنها به چند فيلم محدود مي شود.
به استثناي يكي دو فيلم، همه كارهاي تهمينه ميلاني فيلم هاي پرفروشي بوده اند، منتها كمتر كسي حدس مي زد كه آتش بس فقط در اكران تهران به فروش رويايي بالاي يك ميليارد دست يابد؛ فيلمي كه ميلاني در آن آموزه هاي كتاب پرفروش شفاي كودك درون نوشته لوچيا كاپاكيوني را با فيلم هاليوودي آقا و خانم اسميت تركيب كرده بود؛ تركيبي كه به معجوني كاملاً گيشه پسند ختم شد. آتش بس در حالي ركورد پرفروش ترين فيلم تاريخ سينماي ايران را بعد از دو سال شكست كه مدتي از اكرانش با برگزاري مسابقات جام جهاني فوتبال مصادف شده بود، ولي حتي جادوي فوتبال هم فروش فيلم را پايين نياورد. فيلم البته منتقدپسند نبود و بيشتر نقدهايي كه درباره اش چاپ شدند، لحن منفي داشتند ولي تماشاگر بي اعتنا به اين نوشته ها، به تماشاي فيلمي شتافت كه برخلاف نامش يكسره به مناقشات تمام نشدني يك زن و شوهر جوان مي گذشت.
خنده و ديگر هيچ
مي گويند تماشاگر ايراني هر چند سال يك بار به يك گونه روي خوش نشان مي دهد و بعد با به راه افتادن موج فيلم  هاي مشابه از اين ژانر اشباع شده و سراغ گونه اي ديگر مي رود. همان طور كه ژانر كمدي تا همين چند سال پيش چندان محبوب نبود و كمتر كسي به سراغ كمدي سازي مي رفت و حالا مدتي است كه هر فيلمي كه نسبتي با سينماي كمدي برقرار كند، در گيشه به توفيق دست مي يابد.
اين چندمين سال پياپي است كه بيشتر فيلم هاي پرفروش  سال را آثار كمدي تشكيل مي دهند. از كمدي آقا و خانم اسميت ي آتش بس گرفته تا زير درخت هلو و شام عروسي و سوغات فرنگ تا هوو و ازدواج به سبك ايراني همگي به يمن خنداندن مخاطب، به فتح گيشه نائل آمدند. زير درخت هلو كه بعد از آتش بس دومين فيلم پرفروش سال هم به شمار مي آيد، با حضور تيم امتحان پس داده طهماسب، جبلي، معتمدآريا توانست با جذب خانواده ها به فروش قابل توجهي دست يابد. همچنان كه شام عروسي هم با حضور امين حيايي و نيكي كريمي و البته محمدرضا گلزار و با يك سكانس موزيكال به سبك فيلم كما در تهران و شهرستان نزديك به يك ميليارد تومان فروخت.اينكه اغلب كمدي هاي پرفروش امسال، شوخي هاي چندان بكري نداشتند و اغلب در روايت داستاني دو خطي هم ناتوان نشان مي دادند و تنها متكي بر چند شوخي نه چندان تازه بودند، اهميت چنداني نداشت. وقتي تماشاگر به شوخي هاي تكراري چون افتادن آدم ها در داخل حوض هنوز مي خندد يا نشانه شناخت فيلمساز از سطح توقع و سليقه مخاطب است و يا اينكه بايد آن را به حساب اين گذاشت كه همچنان اولويت اول تماشاگر امروز از سينما رفتن، خنديدن است؛ تماشاگري كه امسال كمتر فرصت يافت شكل دگر خنديدن را تجربه كند.
م. مثل ملودرام
اين درست كه تماشاگر ايراني در اين سال ها بيش از هر چيز به تماشاي فيلم هايي كه خنده و نشاط را برايش به همراه داشته باشد، اهميت داده ولي همين تماشاگر گاهي اوقات بدش نمي آيد كه مخاطب ملودرام هاي پرسوز و گداز باشد. م. مثل مادر با مايه ملودراماتيك و به شدت احساساتي اش در حالي تماشاگر را از سالن به بيرون مي فرستاد كه چشم خيلي ها به خاطر گريه، سرخ شده بود. فروش بالاي م.مثل مادر از جمله اتفاقات پيش بيني نشده سينماي ايران در سال 85 بود. در حالي كه كارشناسان و اهالي سينما پيش بيني مي كردند فيلم به خاطر تلخي فراوانش به سرنوشت ديگر ساخته هاي سازنده اش دچار شود، م. مثل مادر وقتي با گيشه پايتخت خداحافظي مي كرد بالاي نيم ميليارد تومان فروخته بود. تماشاگر تلخي فيلم را پس نزد و به لطف بازي فوق العاده گلشيفته فراهاني با آن همدلي كرد.
پايان مهرورزي
در هنگامه اقبال عمومي به كمدي هاي شوخ و شنگ و ملودرام هاي سوزناك و احساساتي، پرفروش شدن فيلم جدي و متيني چون چهارشنبه سوري را بايد به فال نيك گرفت. چهارشنبه سوري از همان اكران جشنواره اي اش به دل مخاطب نشست و در صدر جدول بهترين فيلم ها به انتخاب مردم قرار گرفت. توفيق فيلم در جشنواره و فضاي مثبتي كه رسانه ها برايش ايجاد كردند، بهترين بستر تبليغاتي را براي سومين ساخته اصغر فرهادي فراهم كرد. فيلم كمي بعد از جشنواره اكران شد تا روند موفقيت آميزش اين بار در اكران عمومي تداوم يابد. شايد بتوان گفت كه در طول سال 85 هيچ فيلمي به اندازه چهارشنبه سوري به فضاي زندگي طبقه متوسط شهري نزديك نبود. فيلم با ساختاري محكم و سينمايي، موقعيتي خلق مي كند كه در آن هيچ كس را نمي توان مقصر صرف ناميد. چهارشنبه سوري تلخ است بي آنكه سوزناك باشد و با مخاطب ارتباط برقرار مي كند بدون اينكه در طول فيلم لحظه اي به تماشاگر باج داده شود.
عده اي در حالي از هديه تهراني به عنوان عامل اصلي فروش فيلم نام بردند كه در چهارشنبه سوري كاملاً از پرسوناي تهراني، آشنايي زدايي صورت گرفته بود.
گيشه و روايت غيرخطي
اگر بتوان فروش قابل توجه چهارشنبه سوري را به حضور هديه تهراني و مايه اختلاف خانوادگي ربط داد، درباره كافه ستاره چه مي توان گفت كه با روايتي غيرخطي موفق شد در تهران و شهرستان 850 ميليون تومان بفروشد، آن هم بي آنكه بازيگر پولسازي داشته باشد. سامان مقدم كه پارسال كمدي موزيكال مكس را به عنوان پرفروش ترين فيلم اكران تهران روي پرده داشت، در كافه ستاره به تمرين جديت پرداخته بود. اقتباسي از فيلم مكزيكي كوچه ميداك كه استقبال مخاطب از آن بار ديگر نشان داد، فيلم تلخ و جدي هم مي تواند مخاطب گسترده اي را به همراه داشته باشد. در حالي كه پيش از اكران عمومي كافه ستاره گفته مي شد كه فيلم به واسطه شيوه روايي اش تماشاگر را گيج خواهد كرد، چنين اتفاقي رخ نداد تا جدي ترين فيلم سامان مقدم هم در گيشه به توفيق برسد.
تداعي معاني
ابراهيم حاتمي كيا از معدود كارگردانان سينماي ايران است كه تماشاگر به خاطرش سينما مي رود و فيلم هايش را دنبال مي كند. كارگردان از كرخه تا راين و آژانس شيشه اي نوعي كنجكاوي عمومي را در خصوص هر فيلمش ايجاد مي كند كه حاصلش هم فروش قابل توجه است.
در مورد به نام پدر البته بايد به نام پرويز پرستويي هم اشاره كرد كه در حال حاضر از معدود بازيگران سينماي ماست كه مي تواند مخاطب را به سالن هاي سينما جذب كند، به خصوص اگر نام كارگردان آن فيلم حاتمي كيا باشد. به نام پدر بي آنكه تازگي چنداني براي مخاطب داشته باشد، يادآور كارهاي مشترك قبلي حاتمي كيا و پرستويي است. با همه نيش و كنايه هاي منتقدان سيستم تداعي معاني در به نام پدر ، در گيشه جواب قابل قبولي داد؛ 445 ميليون در تهران و 225 ميليون تومان در شهرستان.
شكست خورده ها
گرگ و ميش نتوانست موفقيت قاسم جعفري در تلويزيون را برايش تكرار كند. ابراهيم خليل الله با وجود انبوه تيزرهاي تلويزيوني رايگان، به زحمت در تهران به مرز 100 ميليون تومان رسيد. روياي خيس هم برخلاف فيلم هاي قبلي درخشنده در فهرست شكست خورده هاي سال قرار گرفت.
همچنان كه يك تكه نان ، عروسك فرنگي ، ستاره است ، باغ فردوس 5 بعد از ظهر ، طبل بزرگ زيرپاي چپ ، شغال ، اين جا چراغي روشن است ، زمستان است و...
مثل هميشه فهرست شكست خورده هاي سال 85 از فاتحان گيشه طولاني تر است. از اين جهت سينماي ايران تفاوتي با سال هاي گذشته نداشت.

چشم انداز
پشت پرده
مطالعه موردي آتش  بس پرفروش ترين فيلم سينماي ايران در سال 85
گروه ادب و هنر- اين نوشته مي كوشد به اين مسئله بپردازد كه در فيلم آتش بس چه نكاتي مورد توجه تماشاگر قرار گرفته كه فروش آن را در پايتخت از مرز يك ميليارد تومان هم فراتر برده است؟
ركوردشكني آتش بس را مي توان با اين عوامل توجيه كرد:
1 - حضور ستاره ها: دو بازيگر اصلي فيلم به عنوان ستاره هايي محبوب و پول ساز جايگاهي تثبيت شده دارند. ضمن اين كه حضور توأمان گلزار و مهناز افشار در يك فيلم، سابقه ذهني مثبتي در مخاطب ايجاد مي كند. سابقه اي كه از سه سال پيش با فيلم پروفروش كما و با فراز و نشيب هايي در فيلم هاي بعدي ديگر، اين دو ادامه يافت.
2 - روايت سرراست: تماشاگر ايراني اين سالها نشان داده كه حوصله رمز گشايي از داستانهاي پيچيده و چند لايه را ندارد. اين تماشاگر كه بنا به شرايط اجتماعي، بديهي است كم حوصله هم باشد، بيش از هر چيز به دنبال روايت هاي سر راست است. نكته اي كه در آتش بس لحاظ شده است.
۳ - طنز موقعيت: آتش بس مناقشات يك زن و شوهر را در بستري طنز آميز روايت مي كند؛ طنزي كه در لايه هايي از مفاهيم روان شناسانه قرار گرفته و اين مفاهيم روان شناسانه هم به صورتي همه فهم ارائه شده است. نكته اساسي اين است كه تماشاگر در بسياري از دقايق فيلم به اتفاقات روي پرده مي خندد. در اين سالها اين اتفاق براي هر فيلمي رخ داده به فروش بالايش منجر شده است.
۴ - زن محور بودن: تهمينه ميلاني در فيلم هايش عموماً  به حمايت از كاراكترهاي زن پرداخته است. اين حمايت خيلي وقت ها با نگاهي بدبينانه به مردها همراه بوده است. در آتش بس گرچه اين ديدگاه به واسطه لحن طنز آميز فيلم تلطيف شده اما كماكان به عنوان اثري از ميلاني، كاري زن محور است. در شهرهاي بزرگ فيلم هايي از اين جنس به مذاق مخاطبان كه بخش قابل توجهي از آنها را زنان تشكيل مي دهند، خوش مي آيد.
۵ - طبقه متوسط شهري: در اين جا مي شود به اين نكته رسيد كه فيلم چون تصويري از طبقه متوسط شهري با تمام مظاهرش ارائه مي دهد، مورد توجه شهروند كلان شهرها قرار مي گيرد ولي در شهرستان هايي كه بافت سنتي تري دارند، چندان توجهي را جلب نمي كند. در اين شهرها كمدي هايي از جنس زير درخت هلو كه با مفاهيم سنتي تري سروكار دارند، مورد توجه تماشاگر قرار مي گيرند.
۶ - نقش كليدي پخش كننده: اكران فيلم ها در سينماي ايران مناسبات پيچيده اي دارند. مناسباتي كه مي توان گفت تفاوت چنداني با دهه هاي چهل و پنجاه ندارد. به همين خاطر است كه دفاتر توليد و پخش قدرتمند، امكان نمايش بهتري براي فيلم هايشان فراهم مي آورند. پخش مناسب يك فيلم بيش از هر چيز نيازمند توانايي متقاعد كردن سينمادار است. در مورد آتش بس اين كار با توجه به پيشينه پخش كننده، به بهترين شكل انجام گرفته شده است.
۷ - روح زمانه: فيلم هايي كه منعكس كننده روح زمانه اند و تم ملموس و باور پذيري دارند، شانس بيشتري براي موفقيت در گيشه مي يابند. روح زمانه در آتش بس به اين شكل متجلي شده است: فيلم از استقلال و هويت فردي و اجتماعي زن در دل جامعه  معاصر سخن مي گويد.
8 - فضاي شيك: سينماي ايران در سالهاي اخير بيش از هر چيز به سمت فضاهاي شيك و لوكس گرايش داشته است. اين نمايش تجملات زندگي شهري بر پرده سينما، به خودي خود در جذب مخاطب مؤثر است و نمود آن را به خوبي مي توان در فيلم آتش بس هم مشاهده كرد. در اين آقا و خانم اسميت ايراني، طراحي صحنه و لباس هم به نوعي در خدمت جلب توجه تماشاگر و در نهايت فتح گيشه بوده است.

سينما
ادبيات
اجتماعي
انديشه
جامعه
علم
شهرآرا
هنر
|  ادبيات  |   اجتماعي  |  انديشه  |  جامعه  |  سينما  |  علم  |  شهرآرا  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |