جمعه ۵ ارديبهشت ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۰۳۲
پزشكي خانواده
تعطيلي مدارس چين
سازمان بهداشت جهاني به مسافران و جهانگردان توصيه كرده است كه از سفر به تورنتو و پكن، از بزرگ ترين شهرهاي دنيا خودداري كنند تا از ابتلا به بيماري سارس كه شبيه ذات الريه است جلوگيري شود.
اين توصيه پس از آن اعلام شد كه مقامات چين به منظور جلوگيري از شيوع اين بيماري دستور تعطيلي تمامي مدارس پكن را صادر كردند. سارس تاكنون بيش از ۱۰۰ نفر را در چين و ۱۵ نفر را در كانادا قرباني كرده است. پزشكان توصيه مي كنند با بهداشت مواد غذايي و مصرف سبزيجات به خصوص هويج و شلغم مي توان بر ميزان مقاومت بدن در مقابل ويروس سارس افزود.

ژن هاي چاق كننده
دانشمندان ژني را كشف كرده اند كه احتمال جذب چربي در افراد را افزايش مي دهد. اين دانشمندان در جست وجوي علت اين مسئله بوده اند كه چرا برخي از افراد در مقابل بيماري هاي مرتبط با مصرف زائد چربي آسيب پذيرتر هستند. آنها مي گويند كه اين كشف ممكن است باعث شود دانشمندان بفهمند مصرف بالاي چربي چگونه به چاقي مفرط، ميزان بالاي چربي خون و حمله قلبي دامن مي زند. اين كشف همچنين مي تواند به معالجات تازه براي بيماران منجر شود.

جهش هاي ژنتيكي
گروه پژوهشگران علل ژنتيكي جذب شديداً ناقص چربي در سه نوع بيماري نادر (ايجاد لخته چربي در خون) بيماري اندرسون و بيماري ايجاد لخته چربي در خون همراه با عارضه مارينسكو سيرگون را بررسي كردند. جهش هاي ژنتيكي در اين بيماري ها بدان معني است كه يك پروتئين به نام «سار ۱ بي» (sar1b) كه براي جذب همه چربي هاي خوراكي لازم است به درستي عمل نمي كند. دانشمندان كالج امپريال لندن و بيمارستان هراسميت با مطالعه خانواده هايي از سراسر جهان دريافتند كه همه اين اختلالات از همين جهش ژنتيكي ناشي مي شود. دانشمندان نشان دادند كه اين جهش ها چگونه ضمن جلوگيري از فعاليت سار ۱ بي باعث اين بيماري ها مي شود.
003405.jpg

چاي مدافع بدن
پژوهشگران مي گويند نوشيدن چاي مي تواند سيستم دفاعي بدن را براي مقابله با عفونت و حتي احتمالاً سرطان تحريك كند. چاي حاوي مواد خاص شيميايي است كه همچنين دربرخي باكتري ها، سلول هاي سرطاني، انگل ها و قارچ ها يافت مي شود. چون اين مواد در چاي وجود دارد، بدن در معرض آنها قرار مي گيرد و به اين ترتيب مي تواند زماني كه اين مواد به عنوان بخشي از يك بيماري وارد بدن شود در مقابل آنها از خود دفاع كند. اين مواد شيميايي آنتي ژن هاي آلكايلامين نام دارند. پژوهشگران آمريكايي تأثير آنتي ژن ها بر سلول هاي «گاما ـ دلتاي تي» در سيستم دفاعي بدن، كه در خط مقدم مبارزه با عفونت قرار دارند را مورد مطالعه قرار دادند. اين سلول ها در معرض نوعي آنتي ژن آلكايلامين قرار داده شدند و سپس در معرض باكتري قرار گرفتند تا عفونت ايجاد شود. آن دسته از سلول هايي كه در معرض آنتي ژن ها قرار گرفته بودند، با تكثير شديد و ترشح مواد خاص شيميايي براي مقابله با بيماري، در برابر باكتري مقاومت نشان دادند. اما سلول هايي كه قبلاً در معرض آنتي ژن آلكايلامين قرار نگرفته بودند واكنش چشمگيري به عفونت آزمايشي نشان ندادند.

چاي در مقابل قهوه
محققان دانشكده پزشكي هاروارد در بوستون و دانشگاه نيوهمشاير در دورهام، سپس به مطالعه اين مسئله پرداختند كه آيا اين نتايج در كساني كه چاي مي نوشند نيز تكرار مي شود يا نه.
آنها از داوطلبان خواستند براي چهار هفته، روزانه پنج فنجان كوچك چاي سياه يا قهوه بنوشند. چاي سبز يا سياه حاوي آنتي ژن آلكايلامين اما قهوه فاقد آن است. پس از دو هفته، سلول هاي گاما ـ دلتاي تي افرادي كه چاي نوشيده بودند در توليد مواد شيميايي خاص كه به مبارزه با بيماري ها كمك مي كند بهتر عمل كرد، در حالي كه در مورد كساني كه قهوه مي نوشيدند چنين نبود. محققان مي گويند اين مسئله نشان مي دهد كه نوشيدن چاي علاوه بر ساير فوايد شناخته شده آن براي سلامتي مي تواند محرك واكنش قوي سيستم دفاعي بدن باشد. دكتر «اما نايت»، يك مأمور اطلاعات علمي در موسسه تحقيقات سرطان بريتانيا به بي بي سي گفت: «فوايد بالقوه چاي براي سلامتي سال ها ادامه داشته و عمدتاً بر فعاليت هاي ضداكسيد آن متمركز بوده است. » وي افزود: «اين مطالعه نشان مي دهد كه نوشيدني محبوب بريتانيا مي تواند فوايد ناشناخته ديگري براي سلامتي داشته باشد. » به گفته وي جالب اينجاست كه برخي از سرطان ها نيز حاوي آلكايلامين هستند كه اين احتمال را افزايش مي دهد كه نوشيدن چاي به سيستم دفاعي بدن براي مبارزه با سرطان نيز كمك كند. البته وي تأكيد كرد كه اين ارتباط هنوز محكم نيست و نيازمند پژوهش هاي بيشتر است.

ناتور
كدام نگهبان، كدام ميراث
بچه كه بوديم زير پايمان بود و ما با پاهاي كوچكمان تندتند رويش مي دويديم. نقشه اش ساده بود اما خيال انگيز. در راهرويي گسترده بودندش كه معمولاً روشن نبود. اين راهرو متصل كننده دو بخش خانه نه چندان بزرگ ما بود.
ما دو تا از كودكي به اسم «لِي» مي شناختيمش. يك لي قشنگ با نقش و نگار. بي بي مي گفتن اين لي را مادربزرگ پدرتان بافته و اين لي در خانه ما مانده بود به يادگار و تنها يادگار خانواده پدري بود. مادر اما دوست نداشت لي خيلي پا بخورد هميشه سعي مي كرد در جاي خلوت خانه پهنش كند. فكر مي كرد پا مي خورد، از بين مي رود و نابود مي شود انگار بايد محافظتش مي كرد. بعد از سال ها حالا بي بي و پدر و مادر نبودند. لي مانده بود، رنجور، نخ ها و تار و پودش در برخي جاها بيرون زده بود. بين ما چهار فرزند خانواده مانده، هيچ كس صاحبش نيست همه چشم شان دنبالش مي رود. يك روز فكر كرديم بياييم اين لي را ببريم به يك مركز مثلاً موزه يا يك مركزي كه از اشياي قديمي نگهداري مي كنند، حتماً مرمتش مي كنند و به خوبي نگهداري مي كنند تا خراب تر نشود.
پاي تلويزيون
خبرها از عراق و فلسطين و كشتار و خون و جنگ است و بعد خبري عجيب كه موزه پارس شيراز مورد سرقت قرار گرفته و فقط يك شي از آن ربوده شده است. اين شي ربوده شده يك قرآن نفيس است كه آن را منسوب به حضرت علي (ع) مي دانند و بر پوست آهو نگاشته شده است. حالا قرآن نفيس موزه پارس را ربوده اند، دزديده اند و برده اند. معلوم نيست كه تاكنون قرآن نفيس از كشور خارج شده يا نه؟ شنيده ها فقط ربودنش را تاييد مي كند، باقي حدس و گمان است. مديركل ميراث فرهنگي استان فارس هيچ قيمت ريالي براي اين قرآن نفيس بيان نمي كند و مي گويد: «اين قرآن منحصر به فرد است و به هر حال هيچ قيمت دلاري يا ريالي نمي توان براي آن تعيين كرد چنانچه اين قرآن به فروش برسد با توافق فروشنده و خريدار قيمتي عنوان مي شود. »
نكته جالب سرقت از موزه پارس اين است كه از اين موزه تنها همين قرآن به سرقت رفته است و به ساير اشيا هيچ آسيبي نرسيده است. پس مي توان به اين نتيجه رسيد كه سارقان فقط همين يك قرآن را مي خواسته اند و فقط به قصد بردن همين يك شي برنامه ريزي كرده و وارد موزه شده اند. شايد اصلاً از قبل قيمت ريالي اش بين خريدار و فروشنده تعيين شده بود و فقط جابه جايي شي مانده بود كه آن هم انجام شد. نكته ديگر اين كه در روز روشن ساعت ۳۰: ۱۴ بعدازظهر موزه مورد دستبرد قرار گرفته، از قديم گفته اند: «دزدي تو روز روشن».
شب. خبر شبكه دو
بهشتي رئيس سازمان ميراث فرهنگي كشور كنار گوينده اخبار نشسته است. يك نشست خبري كه پيرامون سرقت از موزه بغداد و اشياي منحصر به فرد اين موزه به بحث مي پردازد. رئيس سازمان ميراث فرهنگي كشور اطلاعات جالبي البته درباره موزه عراق  داده، به سوالات گوينده خبر پاسخ مي دهد و به خصوص درباره از بين رفتن يك ساز متعلق به پنج هزار سال قبل صحبت مي كند. او اشاره مي كند كه در تصويرهاي خبري تكه هاي شكسته اين ساز را كف موزه بغداد ديده اند و صحبت از موزه بغداد است و اشياي منحصر به فرد. يادمان باشد قرآن موزه پارس هم منحصر به فرد بوده است.
روزهاي بعد
روزها مي گذرد نيروي انتظامي سعي مي كند سرنخ به دست آورد، اما از سرنخ خبري نيست خبري از قرآن موزه پارس، يعني همان قرآن منحصر به فرد پيدا نمي شود، يك هفته گذشته و از قرآن خبري نيست.
وقتي از مدير كل ميراث فرهنگي استان فارس پرسيديم اين قرآن چگونه به موزه پارس راه پيدا كرده است اظهار بي اطلاعي مي كند. حدس مي زند يك خانواده اين قرآن را به ميراث فرهنگي اهدا كرده باشند. فكر مي كنم اين قرآن هم يك ارثيه خانوادگي بوده كه براي اين كه بهتر نگهداري و مرمت شود به موزه اهدا شده است. حالا همان خانداني كه سال ها پيش اين قرآن را هديه داده چه احساسي دارد؟ حتماً فكر مي كند اگر قرآن را در صندوقي در پستوي خانه اش پنهان كرده بود از دست دستبرد در امان مي ماند. حالا حتماً غصه مي خورد و افسوس كه اي كاش قرآنش را هديه. . .
ميراث ما
حالا لي ميراث قديمي ما در خانه مانده و ما چهار فرزند خانواده كمي ترسيده ايم. هر چند كه اين لي براي ديگران چندان ارزشي ندارد. اما حالا ما فرزندان خانواده ها پارچه هاي ترمه مادرانمان و دكمه هاي سنگي پدرانمان و مهر پدر بزرگانمان را در پستوي خانه در صندوقي سنگين پنهان مي كنيم.
راستي اين ميراث را به كدام ميراث دار بسپاريم.

بدون دخترم، هرگز
003420.jpg
ترجمه: نازنين زاغري
شب عيد پاك براي خانواده «فيتز پاتريك» يادآور خاطرات تلخي است، شب يكشنبه اي كه داغ از دست دادن تنها دخترشان، تينا را دوباره تازه مي كند و آن ها را به ياد روزهايي مي اندازد كه تنها فرزندشان با شور و اشتياق تمام ميز شام را آماده مي كرد و از پدر مي خواست دعاي شب عيد را زير لب زمزمه كند، اما اكنون جاي او، سر ميز، كنار «ريك» و «مري» خالي است. سه سال پيش درست روز دوم ژوئن بود كه جسد بي جان تينا در اتاقك كارواني در «آكين»، منطقه اي حوالي شرق «بنتون» پيدا شد. شواهد نشان مي داد كه تينا خود در كاروان زندگي نمي كرده و قرار ملاقات با ساكن كاروان او را به محل وقوع جنايت كشانده است اگر چه هنوز مشخص نبود كه قتلي صورت گرفته باشد زيرا هنگام كشف جسد وجود هيچ شخص ديگري مشاهده نشده بود. پس از انجام تحقيقات و آزمايشات لازم معلوم شد كه قضيه مرگ تينا بيشتر به نوعي خودكشي شبيه است تا قتل و به نظر مي آمد تينا با شليك گلوله اي در مغز خود را به قتل رسانده باشد. پدر و مادر وي پس از كشف ماجرا و شنيدن خبر خودكشي او قضيه را نوعي بازي تلقي كردند و آن را جدي نگرفتند. پدر تينا كه گويي از شنيدن اين خبر شك به او وارد شده بود در گفت وگو با ماموري اظهار داشت: «اصلاً باورم نمي شود كه تينا خودكشي كرده باشد. . . او در تمام دوران كوتاه زندگي اش از شرايطي كه داشت اظهار خوشنودي مي كرد و با من و مادرش هم كوچك ترين مشكلي نداشت. من مطمئن هستم كه تينا به قتل رسيده و كسي، به دور از چشمان ما، مي داند آن شب چه بر سر تينا آمده است. »
تيناي ۲۳ ساله به همراه خانواده اش در نزديكي شمال بنتون زندگي آرام و خوبي داشت تا اين كه پس از اتمام دوره تحصيل در يك شركت تبليغاتي در نزديكي فرانكفورت مشغول به كار شد. گرچه تينا علاقه بسيار زيادي به زندگي مجردي داشت اما هيچ گاه جمع صميمي خانوده اش را ترك نكرد. طبق گفته والدينش، او از شغل جديد خود احساس رضايت مي كرد و درآمد بسيار خوبي هم داشت . درست هفته پيش از مرگ وي، قرار بود به همراه چند تن از دوستانش به يك خريد دسته جمعي بروند و لباس هاي تابستاني مورد نيازشان را تهيه كنند. پدرش مي گويد او كاملاً از زندگي اش لذت مي برد، كارش را دوست داشت، همين طور اتومبيل جديدش را، چرا بايد با تمام اين دلخوشي ها دست به خودكشي زده باشد.
تنها مورد مشكوكي كه از جانب خانواده فيتزپاتريك مطرح شد ارتباط با چند نفر از دوستانش بود كه به گفته آن ها آدم هاي سالم و درستي به نظر نمي آمدند. «درست يادم هست كه روز قبل از وقوع حادثه تينا پيش من آمد و گفت همان روز حقوق گرفته و مي خواهد به «وال ـ مارت» برود و كمي خريد كند.
بعدازظهر روز بعد مامور پليسي زنگ در منزلمان را به صدا در آورد و سراغ تينا را از ما گرفت. وي اظهار داشت به گزارش مامورين، در سانحه تصادفي كه روز گذشته رخ داده و منجر به زخمي شدن يك عابر پياده شده تينا فيتزپاتريك نيز حضور داشته است و آن ها موظف هستند تمامي مظنونين حادثه را مورد بازجويي قرار دهند. دقيقاً يك ساعت و نيم بعد با تماس يكي از دوستان تينا مطلع شديم كه او در بيمارستاني در بنتون بستري است. اما طولي نكشيد كه خبر تكان دهنده اي زندگي ما را به كلي تغيير داد، در راه رسيدن به بيمارستان مامورين با تلفن همراه ريك تماس گرفتند و به ما خبر دادند تينا مرده است. »
«ريكا وست» دوست تينا به همراه پدرش اولين كساني بودند كه با جسد بي جان تينا در واگن كاروان روبه رو شده و مراتب را به شماره ۹۱۱ به پليس اطلاع داده بودند. طبق تحقيقاتي كه مامورين از دوستان تينا به عمل آوردند وي در آخرين ساعات روز اول ژوئن به همراه دوستانش به تريايي در نزديكي ميدان اصلي بنتون مي روند. شب از نيمه گذشته بود كه تينا با دوستش «امي دريك» به سمت اتومبيلش در پاركينگ مي رود. از قرار «شون دريك» همسر امي كه به دليل استفاده زياد مشروبات الكلي شرايط طبيعي نداشت تلاش مي كند با باز كردن درب راننده تينا را از اتومبيل بيرون بكشد اما تينا با سرعت پايش را روي پدال گاز فشار مي دهد به طوري كه شون با شتاب به زمين مي افتد. شون كه طي اين حادثه جراحاتي به بدنش وارد شده بود شبانه به پليس شكايت مي كند و بدين ترتيب مامورين در جست و جوي تينا به سراغ خانواده اش مي روند.
شون و امي داستان را اين گونه بازگو مي نمايند كه تينا پس از تصادف با شون، امي را از اتومبيل پياده كرده و دوباره به تريا باز مي گردد. امي راهي خانه مي شود و شون نيز به دنبال او، دو ساعت بعد در حالي كه زخم هايش به شدت خونريزي كرده بودند به خانه بر مي گردد و اظهار مي دارد كه تينا در تريا به او گفته تصميم دارد خودش را بكشد. امي با ديدن وضعيت وخيم شون با پليس تماس گرفته ماجرا را تعريف مي كند. از آنجا كه در پرونده شون يك مورد سوء قصد و قتل به ثبت رسيده است پليس در ماجراي مرگ تينا وي را مظنون اعلام و بازداشت كرده است.
پيدا شدن عينك مقتول آن هم با لنزهاي خرد شده و دسته هايي شكسته دورتر از جسد، در شرايطي كه وي به دليل ضعف بينايي بيش از حد هميشه عينك به چشم داشت و همچنين بر جاي ماندن هشت اثر شليك گلوله بر ديوار و درهاي كمد ديواري حاكي از آن بود كه موضوع كشته شدن تينا چيزي فراتر از خودكشي است. مورد ديگري كه كمي مشكوك به نظر مي رسيد بالا بودن درجه هواي اتاقك كاروان در هواي گرم تابستان بود و به نظر مي رسيد تنظيم درجه ترموستات در بالاترين حد ممكن تعمدي بوده باشد.
نكته اي كه پليس را بيش از هر چيز مظنون مي ساخت مبلغ پول باقي مانده در كيف دستي تينا بود. به گفته مادرش تينا همان روز حقوق گرفته بود و در حدود ۵۰۰ دلار پول به همراه داشت اما به هنگام يافتن جسد تنها موجودي وي مبلغ ۶ دلار بود. هم اكنون پس از گذشت سه سال پرونده مرگ تينا همچنان مسكوت باقي مانده و پليس در اين زمينه به هيچ نتيجه قطعي و قانع كننده نرسيده است اما ريك و مري هنوز هم معتقد هستند دختري كه آن ها تربيت كرده اند هرگز دست به خودكشي نمي زند.

روح هاي سرگردان شهر
پنجره را مي كوبد، هر چه دم دستش است پرت مي كند، تلفن را به ديوار مي كوبد، داد مي زند و ديوانه وار طول و عرض خانه را راه مي رود.
مادر گريان است سعي مي كند هر چه را مي تواند از دستش دور كند، سعي مي كند نگذارد چيزهاي سنگين را بلند كند، طرف صندلي ها و تلويزيون نرود، نكند بزند و تلويزيون را خرد و خراب كند.
003415.jpg

ده دقيقه يا بيشتر ديوانه وار راه مي رود. تندتند با گام هاي بلند. همه فريادهايش را در خانه مي كشد و داد مي زند و بالاخره فريادهايش كمتر كه مي شود لباس مي پوشد و خانه را ترك مي كند. همه جاي خانه ساكت مي شود آخرين صدا صداي به هم كوبيده شدن در حياط است و سكوت همه خانه را فرا مي گيرد. چند لحظه اي هيچ صدايي از هيچ جا نمي آيد. مادر با چشمان اشكبار بالاخره از زمين برمي خيزد و آرام آرام راه مي رود نگاهي به سرووضع بهم ريخته خانه مي اندازد، مي نشيند پشت پنجره و حياط را نگاه مي كند. پسرش را خوب مي شناسد بزرگش كرده، به دنيايش آورده است، خوب مي شناسدش. پسر مهربان و خوبي است. بچه كه بود آرام بود. پسربچه اي بود كه هيچ وقت خودش را نشان نمي داد، كم حرف بود. بچه آخر خانواده آن هم خانواده اي با ۹ فرزند و اين يكي آخري بود. از وقتي به دنيا آمده بود مادر سعي كرد به اندازه كافي محبت كند كه مبادا پسرش با كمبود محبت روبه رو شود. خواهر و برادر بزرگ تر خيلي بزرگ تر بودند و اين آخري را خوب درك نمي كردند. هر كس سرش به كار خودش بود.
بيماران رواني
تعداد بيماران رواني در كشور ما كم نيست. رئيس اداره بهداشت روان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي اعلام كرد: «۲۱ درصد افراد جامعه ما (۱۲ ميليون نفر) دچار اختلالات رواني هستند. »
يعني در كشور شصت، هفتاد ميليون نفري ما دوازده ميليون نفر دچار اختلالات گوناگون رواني هستند.
دكتر ياسمي - رئيس اداره بهداشت روان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي - ادامه مي دهد: «نتايج تحقيقات نشان مي دهد كه افسردگي و اضطراب از شايع ترين بيماري ها در ميان بيماران رواني است. »
اصلاً اين روزها پاي صحبت هر كس كه مي نشينم بالاخره حرف به آن جا مي رسد كه «تازگي ها احساس بدي دارم فكر مي كنم كمي افسرده شده ام» و يا «افسردگي ام تازگي ها خيلي زياد شده» تعداد زيادي از اين بيماران مرتباً قرص ها و داروهاي ضدافسردگي مي خورند. انگار افسردگي بخش جدايي ناپذير زندگي امروزي شده كساني هم كه خود درگير بيماري افسردگي نيستند همواره نگران اطرافيانشان هستند كه به نوعي با افسردگي دست و پنجه نرم مي كنند و يا به عبارتي دست به گريبان اند. براساس تحقيقات انجام شده اختلال رواني در گروه سني ۱۵ تا ۲۲ سال ۶/۱۶ درصد، ۲۵ تا ۴۲ سال ۸/۱۹ درصد، ۴۵ تا ۶۵ سال ۲۵ درصد و بالاي ۶۵ سال ۵/۳۱ درصد بروز مي كند كه يكي از علل افزايش اختلالات رواني در سنين بالا، بيماري هاي جسماني است.
اختلالات رواني در زنان
نتايج يك پژوهش روانشناسي نشان مي دهد كه شيوع اختلالات رواني در زنان بيشتر از مردان است. براساس نتايج يك تحقيق گروهي، از دانشگاه علوم پزشكي تهران به عنوان «نگاهي بر سيماي سلامت روان در ايران» اعلام شده شيوع اختلالات رواني در زنان بيشتر از مردان است.
اين تحقيق كه با هدف تعيين ميزان شيوع اختلالات رواني در كشورمان انجام شده نشان مي دهد كه زنان از نظر وضعيت سلامت، در مقايسه با مردان، شرايط بدتري دارند. اين پژوهش كه با نمونه گيري خوشه اي تصادفي بر روي ۳۵ هزار و ۱۴ نفر انجام شده با بررسي چهار مقياس علائم جسماني، اضطراب و اختلالات خواب، افسردگي واختلال در كاركرد اجتماعي نشان داده كه در مجموع ۲۱ درصد افراد مورد مطالعه از انواع اختلالات رواني رنج مي برند.
در اين پژوهش اختلالات و اضطراب از شايع ترين ها بوده اند كه ميزان شيوع آنها در زنان ۹/۲۵ و در مردان ۹/۱۴ درصد گزارش شده است.
همچنين در پژوهش ديگري كه توسط چند تن از اعضاي هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي كرمانشاه انجام شده شيوع اختلالات رواني در خانواده هاي كم جمعيت (يك الي چهار نفره) به گونه معني داري بيش از خانواده هاي پرجمعيت است.
نتايج اين تحقيق نشان مي دهد كه در تمامي اختلال ها به جز اختلال مربوط به مواد و اختلال انضباطي ميزان شيوع در زنان بيش از مردان است.
003410.jpg

سرانه بهداشت روان
سرانه بهداشت روان براي هر ايراني تنها ۱۳ ريال در نظر گرفته شده است. دكتر بوالهري روانپزشك و عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي تهران اعتقاد دارد كه از نظر روانپزشكي نبود امكانات درماني و دارويي مناسب و درمان هاي مشاوره اي و بهداشت رواني در جامعه موجب مي شود افراد گاه به روش هاي نامشروع براي حل مشكلات روحي - رواني، افسردگي، اضطراب و بحران هاي خانوادگي روي بياورند. وي با اشاره به اين كه شيوع نااميدي و نگراني از آينده و پريشاني در بسياري از كشورها از ديگر علل گرايش جوانان به مصرف مخدرها و مشروبات الكلي است عنوان مي كند: «بسياري از كشورها با ابداع و ايجاد روش هاي مناسب براي مبارزه با اين مشكلات روحي و اجتماعي از گرايش افراد و به ويژه جوانان به سوي اين مواد جلوگيري كرده اند. »
دكتر بوالهري معتقد است: براي مقابله با چنين مشكلي بايد راه حل هاي مناسب پيشنهاد شود؛ در حالي كه پرداخت هزينه هاي لازم تامين بهداشت روان جامعه در ديدگاه مسئولان اهميت لازم را نيافته است.
وي با تاكيد بر كم اهميت بودن مسئله بهداشت روان جوانان نزد برخي دستگاه هاي مسئول از جمله هيأت دولت، كميسيون بهداشت و درمان مجلس و وزارت بهداشت مي گويد: اگر مصرف مشروبات الكلي و يا موادمخدر در جامعه شيوع پيدا كند، مسئولان نيز بايد زير سوال باشند. هر چند كه معاون توسعه وزارت بهداشت اعلام كرده است اعتبارات بيماران رواني و سوختگي شش برابر افزايش يافته، دكتر جعفر قائم پناه مي افزايد: بودجه سال ۸۲ بهداشت و درمان نسبت به سال گذشته رشدي نداشته اما اعتبارات بيمارن رواني، سوختگي و مناطق محروم شش برابر افزايش يافته است.
فلاش بك
كليد در قفل در حياط مي چرخد. همان پسر كه فرزند كوچك مادر بود برگشت. خسته، خراب، شكسته و داغان. سر به زير افكنده، آرام آرام گام برمي داشت. آرام وارد خانه شد و سعي كرد اصلاً سروصدا نكند، آرام و آهسته برود و بخوابد تا صبح شود كه مادر فراموش كرده باشد. اما مادر كه خواب نبود، اصلاً نمي توانست بخوابد. نگران اين آخري بود. نمي دانست چرا اين يكي مشكلاتش زياد شده، مادر ديگر پير شده بود؛ پير، پير. حالا ديگر بيشتر مادربزرگ بود تا مادر اما اين يكي پسر آخري هنوز ابتداي جواني بود و مادرش بيشتر مادربزرگ بود تا مادر.
پسر اما مرتب مي گفت: «اعصابم خورده به هم، حوصله ندارم. سرم درد مي كنه. » و مادر فقط مدارا مي كرد. حتي وقتي تكه هايي از ظرف هاي جهازش را شكسته بود، مادر واقعاً نمي دانست به جز تحمل چه كار بكند، فقط مدارا مي كرد فقط تحمل مي كرد. هر وقت بقيه فرزندانش اعتراض مي كردند، سعي مي كرد. سروته قضيه را به هم بياورد. مادر نمي دانست به كجا بايد پناه ببرد يا براي پسرش بايد چكار كند. فكر مي كرد پسرش را دكتر ببرد شايد دكترها بدانند اين پسر مشكلش چيست؟ مادر فكر مي كرد قبلاً مردم از اين مشكلات نداشتند هيچ كس اعصابش داغان نبود. يك نفر مي گويد: تند شدن جريان زندگي براي ما مشكلات ريز و درشت فراواني آورده است. زندگي انگار هميشه توي ثانيه ها قرار دارد. قبل از اينكه يك اتفاق را حلاجي كني بايد بروي به سراغ يك اتفاق ديگر. فشارهاي تودرتو آستانه تحمل آدم را پايين مي آورد وقتي آستانه تحملت پايين بيايد به عنوان يك عضو از خانواده هم روي جامعه تاثير نامطلوب مي گذاري و هم روي اجتماع و همه را به هم مي ريزي و خودت را بيشتر از همه زيرورو مي كني.

جامعه
ادبيات
اقتصاد
ايران
دهكده جهاني
زمين
شهر
عكس
علم
كتاب
ورزش
هنر
صفحه آخر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جامعه  |  دهكده جهاني  |  زمين  |  شهر  |  عكس  |
|  علم  |  كتاب  |  ورزش  |  هنر  |  صفحه آخر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |