از فرداي پس از سرنگوني صدام حسين توسط نيروهاي آمريكايي و انگليسي گويا بسياري از گروه هاي مسلح براي پر كردن جاي خالي صدام در عراق عجله دارند و امنيت اين كشور را مورد تهديد قرار داده اند. به رغم تسلط نيروهاي ائتلاف در شهرهاي عراق و ادعاي «جورج بوش» مبني بر پايان يافتن جنگ در اين كشور كه تا حدودي گمراه كننده است بغداد هنوز هم يك شهر ناامن براي خبرنگاران و مردم محسوب مي شود و نيروهاي آمريكايي و انگليسي از كنار اين امر بي تفاوت مي گذرند. . .
از ساعت ۲۱ به وقت محلي در بغداد حكومت نظامي برقرار است و مقررات منع آمد و شد شبانه از سوي ارتش آمريكا براي جلوگيري از ادامه غارت و چپاول شهر وضع شده است. اين مقررات كه پيش از ورود ما به اين شهر تا ساعت ۶ بامداد برقرار بوده است اكنون در ساعت ۳۰/۴ پايان مي يابد. از دروازه اصلي شهر بغداد كه وارد مي شويم پيش از آنكه ويراني هايي جلب نظر كند كه تعداد آنها انگشت شمار است وحشت زدگي مردم كوچه و بازار و گلايه مندي آنان از ناامني شهر نمود دارد تا جايي كه شادي سقوط ديكتاتور قرن در چهره مردم ديده نمي شود و هراس از صدام حسين جاي خود را به ترس از غارتگران داده است. در بغداد مردم در حالي چشم به راه امنيت هستند كه هر روز و شب اموال منازل مسكوني و اماكن عمومي آنها غارت مي شود و با وجود حضور نيروهاي آمريكايي در خيابان هاي اين شهر امنيت غايب بزرگ عرصه زندگي است. . .
در شب هاي بغداد ربودن زنان و دختران از كنار همسران و پدرانشان و خالي كردن جيب افراد پياده و سرقت خودروها و فرياد آنها به امري عادي تبديل شده است. انفجارهاي شبانه و ناآرامي هاي موجود باعث شده است بسياري از خانواده هاي عراقي با دلهره فرزندان خود را در مسير خانه به مدرسه و بالعكس همراهي كنند. هرج و مرج موجود حتي بر ترافيك شهر نيز تاثير گذاشته است و با توجه به عدم حضور فعال نيروهاي پليس رانندگان با سرپيچي از قوانين ضمن ايجاد ترافيك سنگين باعث بروز تصادفات زيادي شده است. نياز به نيروهاي كمكي در اين شهر آشوب با حضور «پل برمر» مدير شهري جديد دولت بوش كه ماموريت اجراي برنامه هاي بازسازي عراق و برنامه هاي كمكي «پنتاگون» را بر عهده دارد همزمان شده است. مسئوليت تثبيت امنيت در وضعيت كنوني عراق به دستور «بوش» و با افزايش نيروهاي انساني اعزامي از واشنگتن بر عهده سربازان آمريكايي حاضر در بغداد است كه تعداد آنها به ۱۶ هزار نفر مي رسد. از اواسط ماه مه ۲۰۰ تا ۴۰۰ افسر پليس در بغداد مستقر شده اند كه اين تصميم به دليل عدم بازگشت كارمندان پليس به مقرهاي خود و بروز هرج و مرج و غارت و ناامني در پايتخت عراق اتخاذ شده است. به دليل از ميان رفتن اسناد دولتي در جريان غارت هاي پس از جنگ در عراق هيچ مامور پليسي داراي درجه قابل اعتمادي نيست و هيچ افسر با سابقه پليسي كه قبل از سقوط صدام داراي چند ستاره بوده اكنون هيچ مدركي براي اثبات سابقه خود ندارد. در اين ميان بسياري از افراد مافوق امنيتي كه وجودشان مي توانست تا حدي از بين رفتن اسناد را جبران كند عملا گريخته و درواقع هيچ منبعي براي اثبات سلسله مراتب اداري اشخاص وجود ندارد. به نظر مي رسد كه همراه با رفتن ديكتاتور حافظه تاريخي و اداري عراقي ها نيز از بين رفته است. در حال حاضر تنها تعداد محدودي از خودروهاي پليس توسط اخلال گران آسيب نديده اند و اين مسئله به همراه عدم وجود نيروي انساني، برقراري آرامش در بغداد را با مشكل روبه رو كرده است. غارتگران در بغداد كه كار خود را با غارت موزه اين شهر و سرقت بانك «رافدين» و به آتش كشيدن آن آغاز كرده بودند به راحتي دست به غارت بيمارستان ها و تجهيزات پزشكي زده و سلامتي مردم را در معرض تهديد قرار داده اند و در بسياري مناطق درگيري مسلحانه ميان صاحبان اموال و غارتگران رخ مي دهد. هنوز هم بيمارستان ها، انبارهاي مواد غذايي و ادارات دولتي كه به تازگي گشوده شده اند با مشكل ناامني مواجه اند.
با وجود آنكه براي بازگرداندن امنيت پس از سقوط صدام در عراق از همه سو تلاش مي شود خيابان هاي بغداد شاهد خريد و فروش گسترده سلاح از سوي مردم است و تنها پنج دلار براي خريد اين وسيله مرگبار كافي است. «سوق المريدي» تنها مكان خريد و فروش اسلحه نيست بلكه مكان هاي ديگري نيز براي اين كار وجود دارد. هر چند آمريكايي ها اين روزها خلع سلاح در بغداد را ابتدا از گروه هاي سياسي نظير «سپاه بدر» و «كنگره ملي عراق» آغاز كرده اند اما بنا بر دستور نيروهاي ائتلاف شهروندان عراقي فقط مي توانند اسلحه كمري و برخي از تفنگ هاي خودكار را در خانه هاي خود نگهداري كنند و در صورت حمل اين سلاح ها بايد مجوز داشته باشند. به نظر مي رسد كه جمع آوري سلاح ها از ميان عراقي ها بزرگترين چالشي است كه حكومت آينده عراق با آن روبه رو خواهد بود. مسائلي مانند ادامه سرقت هاي مسلحانه و نبود تشكيلات امنيتي خاص در عراق و ادامه تيراندازي هاي شهروندان عراقي را براي تسليم اسلحه خود به نيروهاي آمريكايي ترغيب نمي كند. مغازه داران پايتخت مجبورند براي حفاظت از كالاهاي خود در برابر غارتگران دست به اسلحه باشند. مغازه ها در خيابان هاي مركزي بغداد به ويژه در منطقه «كراده» (غرب دجله) و خيابان «سعدون» بسته هستند و بيشتر كركره ها را پايين كشيده اند و مغازه داران با اسلحه مشغول مراقبت از اجناسشان مي باشند. اكثر آنها با كشيك دادن در اطراف مغازه هايشان و كسب اطمينان از اينكه فردي كه در اطراف مغازه اش پرسه مي زند مشتري واقعي است اجناس خود را به فروش مي رسانند. همراه با فروش سلاح بازار سياه ديگري نيز ايجاد شده كه در آن شناسنامه و گذرنامه و مدرك خاص به فروش مي رسد. . .
|
|
اكنون بار ديگر «علي بابا» پس از سال هاي متمادي به بغداد بازگشته است و باندهاي مافيايي كه به باندهاي «علي بابا» معروف هستند نه با چهل دزد كه با چهل هزار دزد بر بغداد پايتخت عراق حكومت مي كنند واين گونه كه پيدا است گروه هاي سرقت و جنايت كه بيشتر آنان از جنايتكاران حرفه اي عراق هستند براي حكومت در اين شهر از اشغالگران آمريكايي و انگليسي چراغ سبز دريافت كرده اند. نخستين مشكلي كه مردم عراق با ديدن هر خبرنگاري مطرح مي كنند عدم امنيت و كنترل اين گروه هاي جنايتكار است كه هر روز مردم در كوچه هاي بغداد شاهد رخدادهاي جنايتكارانه آنان هستند. علي باباها محلات و كوچه هاي بغداد را ميان خود تقسيم كرده اند و از تجاوز به ناموس و سرقت اموال و قتل مردم هيچ ابايي ندارند. ناامني در بغداد تا به حدي است كه اين باندها كه تا پيش از اين هنگام شب عمل مي كردند اكنون در روز براي تصاحب ۱۰۰ دلار به روي مردم شهر اسلحه مي كشند و نماهايي از غرب و فيلم هاي وسترن را در شهر بغداد به نمايش مي گذارند. روزانه افراد زيادي در درگيري هاي مسلحانه اعضاي باندهاي سرقت هدف تيراندازي قرار گرفته و با اصابت گلوله زخمي مي شوند. باندهاي مافيايي صداي هر معترضي را با اعمال تروريستي از جمله پرتاب نارنجك به منازل يا محل كسب افراد خاموش مي كنند. با وجود اين كه چارچوب سياست هاي جديد امنيتي «پل برمر» به سربازان آمريكايي اجازه داده است به سوي كساني كه دست به غارت و چپاول مي زنند تيراندازي كنند و در حالي كه افراد عادي قادرند اعضاي اين باندها را معرفي كنند به دليل ترس و وحشت از اينكه آنان از سوي اشغالگران پشتيباني مي شوند سكوت اختيار كرده اند.
هر چند كه شهرهاي مذهبي عراق از امنيت نسبي برخوردار است اما كنترل همه اين شهرها نيز شب ها در اختيار افراد مسلح گروه هاي سياسي رژيم سابق و باندهاي سرقت است. اكنون افكار عمومي عراق در مورد رفت وآمدهاي سران دولت قبلي عراق در سطح شهرها و اينكه نيروهاي آمريكايي هيچ گونه اقدامي عليه آنان به عمل نمي آورند شگفت زده شده اند. دولتمردان قبلي عراق و برخي اعضاي ارشد حزب بعث كه نامشان در «ليست سياه ۵۵ نفره كاخ سفيد» قرار نداشت به راحتي در خيابان هاي بغداد و ديگر شهرها تردد مي كنند و آنها نيز به نوعي ديگر به هدايت عمليات تخريبي مشغولند. شب ها شنيدن صداي تيراندازي امري عادي است و در برخي از عمليات ها مخالفين سابق رژيم بعث توسط بعثي ها تصفيه مي شوند و حتي «قصي» پسر دوم صدام حسين با سازماندهي فرماندهان ارشد حزب بعث نظير «سرهنگ عبدالغفار» و «سرتيپ عبدحمد» دو تن از آجودان هاي مورد اعتماد صدام فرماندهي عمليات گسترده ربودن رهبران معارض عراقي و افراد شاخص را از راه دور تدارك مي بيند. با وجود اينكه ايجاد آتش سوزي در ساختمان هاي مهم عراق از جمله ساختمان دو وزارتخانه اطلاع رساني، شوراهاي محلي و ديوان امور مالي عراق و تاسيسات سوق الجيشي اين كشور به دستگاه هاي امنيت و اطلاعات رژيم سرنگون شده صدام حسين نسبت داده مي شود و عناصر بعثي سابق به تلاش براي بر هم زدن امنيت و ثبات در بغداد متهم مي گردند اما برخي از منازل مسكوني عوامل رژيم سابق نيز همچنان توسط مهاجمان مورد تعرض و چپاول قرار مي گيرد و افراد ناشناس پس از كشتن ساكنان منازل مزبور آنها را به آتش مي كشند. به نظر مي رسد ناامني اجتماعي و هرج و مرج و غارت اموال دولتي در عراق حداقل در كوتاه مدت و تا زمان تحكيم حضور متجاوزان و سيطره كامل آنان بر عراق تداوم يابد. روند رو به رشد سرقت خودروها و افزايش درگيري ها و غارت اموال عمومي و به آتش كشيده شدن مكان هاي دولتي و نيز مورد حمله و غارت قرار گرفتن كاخ هاي صدام هر چند ممكن است نشانه هايي از ناتواني در برقراري امنيت در بغداد از سوي اشغالگران تلقي گردد اما به نظر مي رسد بسياري از سرقت ها از جمله كاخ هاي صدام و موزه بغداد با نظارت آمريكايي ها و در جهت منافع آنان انجام شده است. آمريكايي ها كه چند هفته پيش از حمله به عراق، فعاليت هاي مربوط به مبارزه با قاچاق و خريد و فروش غيرقانوني آثار و اموال باستاني مربوط به منطقه خاورميانه را كاهش داده بودند اجازه دادند تا موزه تاريخي شهر و اشياي بي نظير آن غارت شود و سپس به خريداري اين اموال پرداختند. آنها بعد از غارت موزه آثار گرانبها را با قيمت كم خريداري كرده و اكنون اين آثار را با قيمت هاي گزاف در بازارهاي نيويورك و لندن و پاريس به فروش مي رسانند. بسياري ديگر از ويراني ها نيز با سازماندهي آنان با هدف نابودي تاسيسات زيربنايي اين كشور صورت گرفت تا بدين وسيله با توجيه بازسازي اين تاسيسات مدت زمان طولاني تر حضور خود در عراق را تضمين نمايند. نيروهاي مهاجم به رغم حضور گسترده خود در شهرهاي عراق و به ويژه پايتخت زمينه را براي غارت اموال دولتي و ايجاد هرج و مرج و از بين بردن امكانات اداري و تاسيسات شهري در كشور فراهم كرده اند تا افكار عمومي مردم را از حضور مسلحانه خود در عراق منحرف كنند و فضاي سياسي، اجتماعي عراق پس از سقوط صدام را به گونه اي ترسيم كنند كه اذهان مردم فرصت برنامه ريزي براي آينده را نداشته باشد. فقط در اين صورت است كه آنان خواهند توانست با استفاده از اين موقعيت حضور خود را در عراق تثبيت نمايند. از سوي ديگر هرج ومرج موجب بروز اختلافات داخلي و كشمكش بين اقوام و طبقات مختلف مردم شده و نيروهاي متجاوز ضمن جلوگيري از مقابله آنان با اشغالگران با نابودي زيرساخت هاي اداري و تاسيسات شهري توان اداره امور را از دست مردم عراق خارج كرده و اتكاي آنان را در بخش هاي اداري و شهري و خدماتي به نيروهاي خارجي افزايش خواهند داد.
با اين وجود افسران آمريكايي اظهار مي دارند كه با وجود تهديدها عليه طرح استقرار يك دولت دموكرات و برگزيده در عراق اوضاع را به طور كامل در كنترل خود دارند. اگر چه ناتواني نيروهاي آمريكايي در برقراري نظم و انضباط، ناديده گرفتن نقش سازمان ملل و گروه هاي معارض در اين كشور و حضور هر چه بيشتر نيروهاي بيگانه در منطقه از جمله دلايل مهم گسترش ناامني و غارتگري در عراق است به نظر مي رسد انگليسي ها كه سوابق بيشتري در مستعمره كردن كشورها دارند در كنترل شهرهاي جنوبي عراق موفق تر عمل كرده اند. آنان از پوشش نظامي خود خارج شده و با لباس هاي عادي ميان مردم تردد مي كنند و با آنها به گفت وگو و معاشرت مي پردازند و در تعامل با جوامع محلي و مردم روش هاي خاصي را به كار بسته اند. در حال حاضر گروه هاي سياسي عراق با توجه به افزايش بي نظمي و ناامني در عراق نگران به تاخير افتادن مراحل بازسازي كشور خود هستند و در فرآيند بازسازي دستيابي به امنيت را مهم ترين دغدغه مي دانند. فرماندهي مركزي آمريكا با اشاره به شكست نيروهاي مسلح صدام حسين در مدت زمان سه هفته مي گويد كه «رسيدن به نظم و صلح در عراق بسيار سخت و طولاني خواهد بود. » حضور گروه هاي مسلح مجهز به انواع سلاح ها كه از انبارهاي نظامي رها شده و به سرقت رفته اند مفهوم سخنان ژنرال «تامي فرانكس» مبني بر مشاهده يك تنش شديد آينده اي قابل پيش بيني را در عراق روشن مي سازد. اكنون نابودي رژيم بعث كه سي سال با قدرت و زور بر اين كشور حكومت مي كرد فضا را براي تعداد زيادي از گروه هاي مسلح در كشوري متشكل از جوامع ديني و قومي باز گذاشته است. خلاء حكومت در عراق به خوبي احساس مي شود و گروه هاي زيادي از جمله بعثي هاي سابق، كردها، تركمن ها، شيعيان و آشوري ها مايل به پر كردن اين خلا هستند و در حالي كه هرج ومرج و غارت در روزهاي اول اشغال عراق به وسيله آمريكايي ها مطلوب آنها بود ولي در زمان حاضر كه قصد پر كردن خلاء حكومت و برقراري ثبات در عراق را دارند با خشم و عصبانيت مردم مواجه شده اند. شايد آن روزي كه «رامسفلد» با خنده اي فاتحانه بر لب مي گفت: «مردمي كه آزاد شده اند، آزادند كه اشتباه نيز بكنند و مرتكب جرم هم بشوند» هرگز فكر نمي كرد براي تامين امنيت شهري كوچك مانند «بغداد» اين گونه مستاصل گردد. او اكنون مي ترسد كه بار ديگر حمام خوني در عراق به راه افتد با اين تفاوت كه اين بار ديگر از «ديكتاتور» خبري نيست...