يكشنبه ۲ شهريور ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۱۴۶ - Aug. 24, 2003
نگرشي ديگر به روند ساخت و ساز و مسئله فروش تراكم در تهران (بخش پاياني)
از زمين، درست استفاده نمي كنيم
010555.jpg
بخشي از فعاليتهاي برج سازي در تهران در چهارچوب قانون پيش نرفت و عده اي با پيمودن مسيرهاي غيرقانوني و مفسده انگيز، ثروت هاي افسانه اي انباشتند
مسعود رضايي
برج سازي، منطبق با فرهنگ اسلامي و معماري سنتي ما قلمداد نمي شود و نوعي الگوبرداري از معماري و حتي فرهنگ غربي به حساب مي آيد. لذا واكنش منفي نسبت به برج سازي را بايد در واقع واكنشي در قالب موضعگيري در برابر فرهنگ و تمدن غربي محسوب داشت. اين نوع واكنش قطعاً ناشي از مخلوط كردن قضايا با يكديگر و استنتاجات نادرست از آنهاست. ما امروزه از انواع كالاها و مصنوعات و محصولات غربي استفاده مي كنيم و در قبال اين مسئله هيچ گونه واكنش منفي نيز از خود نشان نمي دهيم. اما چگونه است كه اگر بخواهيم بر مبناي ضرورت هاي زيست محيطي و چاره جويي هاي منطقي و عقلاني خودمان براي حل بسياري از معضلات، به بلندمرتبه سازي روي آوريم، اين مسئله در قالب الگوبرداري از غرب به حساب مي آيد؟ 
از طرفي برج سازي به معناي محو معماري اسلامي نيست. در كشور ما ابنيه بسياري در قالب معماري اسلامي ساخته شده است كه همچنان مي توانند پابرجا باشند و معرف پيشينه ما در اين زمينه به حساب آيند. ضمن آن كه چرا به اين مسئله فكر نكنيم كه ما مي توانيم معماري اسلامي را در ساخت برجها و ساختمانهاي مرتفع نيز به كار گيريم و الگوي جديدي از اين نوع ابنيه را به جهانيان معرفي كنيم.
دليل دوم براي واكنش منفي در قبال برج سازي، به حوزه مسائل فرهنگي و اخلاقي و اجتماعي برمي گردد. بخشي از مسائل در اين حوزه ناشي از فقدان فرهنگ احترام به حقوق همسايگان در يك مجتمع مسكوني است. در اين باره گفتني است كه اولاً اين مسئله در آپارتمان نشيني در ساختمان هاي سه يا چهار طبقه نيز مصداق دارد ولي به اين دليل، هيچ كس با ساختن اين گونه مجتمع هاي مسكوني مخالفت نمي كند و ثانياً علت اساسي اين مسئله فقدان آموزش از يك سو و نبود قاطعيت در اجراي قوانين و مقررات موجود در اين زمينه است كه مي توان نسبت به رفع آنها اقدام كرد.
اما بخش ديگري از مسائل به تبعات ناشي از كثرت تردد در راهروها و راه پله ها و آسانسورها و همچنين مجاورت منازل با يكديگر و ديد داشتن بر محيط خانه ها و اموري از اين قبيل برمي گردد كه البته با توجه به فرهنگ اسلامي ملت ما بايد براي آنها چاره اي انديشيد. در واقع بايد ابتدا مشكلات برج نشيني در تمامي زمينه ها و زواياي آن احصاء شود و سپس مهندسان و معماران به الگوهايي در برج سازي دست يابند كه اين مشكلات در آنها به حداقل رسيده و زندگي در آنها، سازگار با فرهنگ اسلامي و اعتقادات مردم كشورمان باشد. آيا واقعاً چنين كاري ممكن نيست؟
دليل سوم ذهنيت منفي مردم نسبت به برج سازي را نيز بايد وجود سابقه فسادهاي مالي در اين كار دانست. اين سابقه به دوره اي باز مي گردد كه سياست برج سازي در تهران به مرحله اجرا گذارده شد اما اين كار در چارچوب ضوابط و قوانين مصوب پيش نرفت و لذا كساني به واسطه اشتغال در اين امر و پيمودن مسيرهاي غيرقانوني و مفسده انگيز، ثروت هاي افسانه اي انباشتند.
بنابراين امروز هنگامي كه صحبت از برج سازي به ميان مي آيد، گويا اين كار در ذهن مردم پيوندي ذاتي با زير پا گذاردن قوانين، زد و بندهاي مالي و فسادآميز و كسب سودهاي بادآورده يافته است. بديهي است كه با برنامه ريزي دقيق و نظارت بر امور مي توان اين ذهنيت منفي را به مرور زمان از بين برد.
براي درك بهتر اهميت و ضرورت روي آوردن به الگوي «تراكم در ارتفاع»، جا دارد به اين نكته بينديشم كه اگر واقعاً چنين رويكردي در شهرسازي نداشته باشيم، آن گاه با چه وضعيتي مواجه خواهيم بود؟ خوشبختانه پاسخگويي به اين سؤال چندان هم مشكل نيست چرا كه پس از اعلام ممنوعيت فروش تراكم مازاد در تهران، شاهد روي آوردن مردم و شركتهاي ساختماني به مناطق اطراف تهران براي ساخت و خريد ساختمان بوده ايم. به اين ترتيب چند اتفاق به طور همزمان در حال وقوع است كه هيچ كدام از آنها مثبت به نظر نمي رسند.
الف- نخست آن كه بهاي زمين در اطراف تهران به شدت افزايش پيدا كرده است. اين مسئله خود موجب شده است تا صاحبان زمينهاي زراعي و باغات اطراف تهران و يا زمينهاي افتاده اي كه قابليت تبديل شدن به فضاهاي باغي و سبز را دارند، به فكر قطعه بندي و فروش آنها بيفتند. تنها كافي است كه سري به مناطق دور و نزديك اطراف تهران زده شود تا عمق اين فاجعه را بهتر بتوان درك كرد. به طور كلي طي سالهاي گذشته، بسياري از باغات و زمينهاي سرسبز اطراف پايتخت، به انحاي گوناگون خشكانده شده و در عوض به زير كشت تيرآهن و بتون رفته است. اين در حالي است كه موقعيت جغرافيايي تهران و محصور بودن آن در ميان كوهها، نياز اين شهر را به وجود چنين فضاهاي سبزي در اطراف آن به عنوان منبع توليد اكسيژن، صد چندان مي سازد. ولي نه تنها چنين فضاهايي گسترش نيافته اند بلكه طي سالهاي گذشته شاهد قتل عام باغ ها و درختان در اطراف اين شهر بزرگ و تنها با انگيزه سودجويي بوده ا يم و بايد هشدار داد كه با توجه به شرايط موجود و افزايش درخواست ساختمان سازي در اطراف تهران، بي ترديد شاهد نابودي گسترده تر درختان اين مناطق نيز خواهيم بود كه دامنه هاي آن از شرق به دماوند، از جنوب شرقي به آن سوي ورامين و از غرب تا آن سوي كرج و هشتگرد و اشتهارد كشيده خواهد شد. اين زمينه، گذشته از آثار زيست محيطي تخريب باغات و كشتزارها، بايد به تبعات منفي اقتصادي آن از جنبه هاي گوناگون نيز توجه داشت كه خود، بحثي مفصل را مي طلبد.
ب- توسعه بي حد و حصر تهران، مشكلات اين شهر را به شهرهاي اطراف آن نيز تسري خواهد داد و حل آنها را بيش از پيش دور از دسترس خواهد گرداند. به عنوان نمونه در حالي كه مشكلاتي مانند ترافيك، آلودگي هوا، فقدان زيرساختهاي شهري مناسب، ضعف شديد شبكه حمل و نقل شهري و غيره در تهران به صورتي جدي خودنمايي مي كنند، از هم اكنون شاهد رشد اين مشكلات در مناطق حاشيه اي تهران نيز هستيم كه در صورت عدم جلوگيري از سرعت گسترش افقي شهر، اين روند در آينده مشكلات بي شمار و غيرقابل كنترلي در پي خواهد داشت.
ج- هزينه هاي كلان ناشي از توسعه بي رويه افقي شهر، بار سنگيني بر دوش اقتصاد ضعيف ما خواهد بود. در واقع توسعه افقي شهر، به دنبال خود ضرورت احداث تأسيسات شهري جديد در مناطق بكر و تازه احداث شده را دارد كه هزينه هاي آن بسيارهنگفت است. از طرفي با توجه به اين كه بيشتر ساكنان در اين مناطق، در تهران شاغل هستند، رفت و آمد اين جمعيت كه بخش قابل توجهي از آن با بهره گيري از اتومبيل هاي شخصي صورت مي گيرد، بسيار هزينه بر و وقت گير خواهد بود. تنها كافي است به اين نكته توجه كنيم كه در چهار ماهه اول سال جاري(۱۳۸۲) ميزان بنزين وارداتي به كشور حدود ۵۰ درصد رشد داشته است و در اين مدت ۳۱۲ ميليون دلار بنزين از خارج وارد كرده ايم. البته علل و عوامل سرسام آور بودن مصرف بنزين در كشور ما، متعدد است و جاي بررسي هاي دقيق تري را دارد اما آيا طولاني شدن فاصله ميان محل زندگي و محل كار، نمي تواند به عنوان يكي از دلايل اين مسئله مهم مورد توجه قرار گيرد؟ هزينه هاي ناشي از دور شدن محل اسكان و كار شهروندان تهراني، تنها مشتي از خروار هزينه هايي است كه به واسطه گسترش افقي شهر مي توان از آن ياد كرد.
با توجه به واقعيات، براي سامان دادن به شهر پرجمعيت تهران كه روز به روز نيز بر جمعيت آن افزوده مي شود، چاره اي جز روي آوردن به الگوي «تراكم در ارتفاع» نداريم و دير يا زود اين مسئله جبراً خود را بر ما تحميل خواهد كرد. اما بهتر آن است كه اولاً با برنامه ريزي صحيح و بر مبناي يك طرح جامع و كلي، گام در اين راه بگذاريم و ثانياً از هدر دادن فرصت ها بپرهيزيم تا براي اصلاح شهر تهران مجبور به پرداخت هزينه هاي بيش از اين نباشيم.
البته برج سازي در تهران و ديگر شهرهاي بزرگ كشور، كاري بي سابقه و بديع نيست و ما در سالهاي گذشته نيز شاهد احداث اين گونه بناها بوده ايم اما تفاوت  اساسي ميان الگوي مورد نظر اين نوشتار با آنچه تاكنون صورت گرفته، نكته اي است كه بايد از آن به عنوان يك اصل مهم و غيرقابل چشم پوشي ياد كرد و با دقت و قاطعيت مورد عمل قرار داد، يعني: «محوطه سازي» اطراف برج. در واقع، بايد بر اساس ارزيابي هاي كارشناسانه، در هر منطقه سازندگان برج ملزم باشند به نسبت سطح زيربناي مسكوني يا اداري احداث شده، فضاي سبز، تفريحي و ورزشي وسيع و مناسبي را نيز در كنار آن به وجود آورند. اگر امروز برجهايي را كه طي سالهاي گذشته در اين شهر سربرآورده اند نظاره كنيد، متوجه مي شويد كه در اكثريت قريب به اتفاق آنها، نه تنها اقدام به «محوطه سازي» نشده بلكه بعضاً تا صد درصد مساحت زمين خود را نيز به زير بنا برده اند. لذا در بعضي مناطق، نزديكي و تراكم برجها به گونه اي است كه هم شكل و شمايل نامناسبي را براي آن منطقه به وجود آورده و هم باعث بروز مشكلات گوناگوني براي اهالي محل شده است. به اين ترتيب بايد گفت تأكيد بر سوق يافتن به سوي الگوي «تراكم در ارتفاع»، لزوماً و حتماً بايد هم جهت با تأكيد بر «محوطه سازي» باشد تا نه تنها برج هاي احداث شده، باعث احساس خفقان در مردم نشوند، بلكه با ايجاد فضاهاي گسترده و سبز، امكان تفريح و شادابي را براي اهالي شهر فراهم آورند.
با توجه به ضرورت محوطه سازي در اطراف برجهاي مسكوني و اداري، در پيش گرفتن الگوي «تراكم در ارتفاع» را در سه بخش كلي مي توان مورد بررسي قرار داد.
الف- زمينهاي بكر: در مناطق حاشيه اي تهران و حتي در برخي مناطق تهران بزرگ، زمينهايي وجود دارند كه به اصطلاح بكر و دست  نخورده اند. البته همان طور كه گفته شد، اين زمينها با سرعتي زياد در حال قطعه بندي و فروش براي احداث ساختمان هاي يك يا دو طبقه در آنها هستند كه بايد از اين كار به طور جدي جلوگيري به عمل آيد. در واقع ما نبايد فريب وسعت اين زمين ها را بخوريم چرا كه رشد جمعيت كشور و كثرت تعداد جوانان حاضر و آينده را بايد در نظر داشته باشيم و براي آتيه آنها فكر كنيم. به عنوان نمونه احداث شهرك انديشه در دشت شهريار با ساختمان هاي يك يا دو طبقه، در حالي آغاز شد كه در آنجا زمين هاي وسيعي وجود داشت اما كثرت جمعيت باعث شد تا تمامي آن منطقه به سرعت پوشيده از اين نوع ساختمان ها شود. حال اگر از همان ابتدا، طراحان اين شهرك به برج  سازي در آن منطقه مشغول مي شدند و در كنار برجها، فضاهاي وسيع سبز و تفريحي و ورزشي را ايجاد مي كردند، اساسا چهره آن منطقه با آنچه امروز است، متفاوت مي گشت و چه بسا هنوز زمينهاي گسترده اي براي اسكان هر چه بيشتر جمعيت در آنجا وجود داشت. همچنين مناطقي مانند جنت آباد، شهران، تهرانسر، پونك و امثالهم را در نظر بگيريد و تصور كنيد اگر به جاي پيروي از الگوي قديمي شهري، در آنجا بر مبناي الگوي تراكم در ارتفاع به ساخت و ساز پرداخته  مي شد، امروز چه وضعيتي داشتند.
بنابر اين اينك بايد با در نظر داشتن دهه هاي آينده، از زمينهاي گسترده و بكر اطراف تهران حداكثر بهره برداري را به عمل آورد وشهركهايي را در آنها برپا داشت كه در عين پاسخگويي به نياز شهروندان به مسكن، از حيف و ميل زمين نيز جلوگيري به عمل آورده و فضاي مناسبي را نيز در اختيار شهروندان قرار دهد. حسن در پيش گرفتن اين رويه آن است كه با افزايش بهره وري از زمين، از رشد تصاعدي و بي رويه قيمت زمين در اين مناطق جلوگيري به عمل مي آيد و زمينه فعاليتهاي مخرب و بحران ساز سودجويان و زمين خواران در اين مناطق از بين مي رود و دست آنها از منابع حياتي و لازم براي شهر تهران كوتاه مي شود.
ب- زمينهاي تحت اشغال ساختمانهاي كم ارتفاع: هم اكنون بسياري از مناطق را مي توان مشاهده كرد كه در واقع در اشغال ساختمانهاي يك يا دوطبقه قديمي هستند. البته هنگامي كه سياست فروش تراكم مازاد در تهران به اجرا گذارده شد، كار تخريب و نوسازي اين ساختمان ها در قالب بناهاي چهار يا پنج طبقه تا حدي اوج گرفت ولي اينك با توقف فروش تراكم مازاد، اين گونه اقدامات ساختماني از رونق افتاده است.
پياده كردن الگوي تراكم در ارتفاع در اين مناطق مي تواند به اين صورت باشد كه شركتهاي ساختماني با خريد تعدادي از اين خانه ها و تجمع زمينهاي آنها، قدام به برج سازي و محوطه سازي كنند. البته بديهي است ضرورت محوطه سازي در كنار اين برج ها، هزينه قابل توجهي را بر شركتهاي مزبور به منظور خريد خانه هاي اطراف، بار مي كند و اساساً رقم هزينه ها را از درآمدها، افزون مي سازد. در اين زمينه تدبيري كه مي توان انديشيد اين است كه شهرداري، به نسبت ميزان محوطه اي كه بايد در كنار هر برج ايجاد شود، تخفيف هايي را در فروش تراكم در ارتفاع براي اين شركتها قائل شود. به اين ترتيب شركت مزبور از محل صرفه جويي سرمايه در خريد تراكم، هزينه لازم را براي محوطه سازي اطراف برج تأمين مي كند. بديهي است در اين معامله، شهرداري نيز به عنوان امين مردم، متضرر نمي شود چرا كه هزينه هاي مربوط به بازسازي بافت قديمي شهر و ايجاد تأسيسات رفاهي براي عموم مردم از دوش او برداشته شده و بر دوش اين شركتها نهاده شده است. در اين روش، مي توان نسبت به تعريض كوچه ها و خيابانهاي قديمي و نامتناسب با نيازهاي امروز نيز اقدام كرد.
ج- زمينهاي تحت اشغال ساختمانهاي نوساز: بديهي است تخريب ساختمانهاي نوساز به هيچ وجه اقتصادي نيست و لذا بايد براي مدتي از آنها استفاده به عمل آيد. با توجه به اين كه در يك طرح با دورنماي ۵۰ ساله مي توان در مورد زمان تخريب و نوسازي اين گونه ساختمانها بر اساس الگوي تراكم در ارتفاع، پيش بيني هاي لازم را كرد.
نتيجه
بخش عظيمي از جمعيت كشور ما را در حال و آينده، جواناني تشكيل مي دهند كه نياز به مسكن دارند. در پيش گرفتن الگوي تراكم در سطح و ادامه دادن به روند گسترش افقي شهرها، موجبات اشغال هر چه بيشتر زمينهاي اطراف شهرها و پهناوري بيش از حد آنها را فراهم مي آورد كه مشكلات خاص خود را به دنبال دارد. تهران و شهرهاي بزرگ، نياز به فضاي سبز در درون و اطراف خود دارند تا ازحالت خفقان و آلودگي بيش از حد هوا نجات يابند و ضمناً فضاي مناسب و نشاط آوري را در اختيار شهروندان قرار دهند. براي اين منظور چاره اي جز اين نيست كه در ساخت بناهاي مسكوني، اداري و تجاري، بيشترين بهره وري را از اين به عمل آوريم و بخشهاي قابل توجهي از زمينهاي موجود و همچنين آزاد شده از اشغال ساختمانهاي كم ارتفاع را به احداث فضاهاي سبز و تفريحي براي عموم شهروندان اختصاص دهيم. بديهي است براي به وجود آوردن چنين تغيير وتحولي در شهرهاي بزرگ، بايد برنامه اي درازمدت را تدارك ديد و با دقت و درايت به اجراي آن پرداخت اما اين نكته را نبايد فراموش كرد كه براي تدارك چنين برنامه اي و آغاز اجراي آن، زمان زيادي در اختيار نداريم. غفلت از اين مهم، باعث خواهد شد تا در آينده براي اصلاح وضعيت و تأمين نيازهاي حياتي دهها ميليون شهروند ساكن در اين شهرها، ناچار از پرداخت هزينه هاي بسيار گزاف باشيم و چه بسا خود را در برابر كاري غيرممكن بيابيم.

شهر
اجتماعي
اقتصادي
انديشه
خارجي
سياسي
شهري
علمي
علمي فرهنگي
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   انديشه   |   خارجي   |   سياسي   |   شهر   |   شهري   |   علمي   |  
|  علمي فرهنگي   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |