دوشنبه ۲۴ شهريور ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۶۷- Sep, 15, 2003
سايه روشن سياست
الگوي پرونده هسته اي
خبرنگار بازتاب گزارش داد با تصويب بدون راي گيري قطعنامه شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي كه حاوي ۸ بند جدي عليه فعاليتهاي هسته اي ايران است، روابط جمهوري اسلامي با اين آژانس دچار چالشي جدي شده است.
اهم مطالب اين قطعنامه عبارتند از:
اول: بنابر اين قطعنامه، ايران ملزم شده است ديگر در گزارش فعاليت هاي هسته اي خود به آژانس مرتكب هيچ خطايي نشود.
دوم: از ايران خواسته شده كه كليه فعاليتهاي مربوط به غني سازي اورانيم بويژه آنچه كه از ديدگاه پيشنهاددهندگان در نطنز جريان دارد را متوقف كند.
سوم: تا پايان ماه اكتبر يعني حدود ۵۰ روز به ايران مهلت داده شده تا كليه اطلاعات مربوط به فعاليتهاي هسته اي خود را در اختيار آژانس قرار دهد و امكان بازرسي بدون قيد و شرط و محدوديت را براي بازرسان آژانس فراهم آورد.
با تصويب اين قطعنامه عملا پيشنهاد آمريكا كه مورد حمايت آلمان، فرانسه و انگليس واقع شده بود، تاييد گرديد. اما به دليل آنكه راي گيري صورت نگرفته است، دو قطعنامه پيشنهادي اروپا و قطعنامه پيشنهادي كشورهاي غير متعهد را ضميمه مصوبه خود نمود.
در اين حال كارشناس حقوق بين الملل بازتاب در گفت وگويي، تصويب قطعنامه مذكور بدون راي گيري را بر خلاف مفاد آئين نامه شوراي حكام دانست.
وي افزود: طبق مفاد آئين نامه شوراي حكام كه در ۱۲ ماده و۶۱ بند در ۲۳ فوريه سال ۱۹۸۹ به تصويب رسيده و لازم الاجراست اينگونه قطعنامه ها نيازمند راي گيري رسمي در شوراي حكام مي باشد.
كارشناس بازتاب ادامه داد: در ماده هفتم آئين نامه و در بندهاي ۳۶ تا۴۶ به صراحت قيد شده كه تصويب قطعنامه بايد با راي گيري به شكل كتبي يا بلند نمودن دست صورت گيرد كه در مورد اين قطعنامه با اعمال نفوذ غرب راي گيري صورت نگرفته است.
وي افزود : طبق مفاد آئين نامه، هرگاه از مقررات آن تخطي گردد حق اعتراض به محاكم قضايي و حقوقي بين المللي براي كشور طرف بحث محفوظ است؛ بنابراين ايران مي تواند سريعا اين تخلف را از طريق مراجع ذيصلاح حقوقي پيگيري كند.
اين كارشناس در پايان گفت: چون سير صدور اين قطعنامه كاملا سياسي است، به هيچ وجه برخوردهاي نسنجيده و شتابزده به مصلحت ايران نبوده و بايستي اين روند بصورت كارشناسي طي شود و پرونده سليمانپور نمونه خوبي از نتيجه دادن پيگيريهاي كارشناسي به جاي برخوردهاي سياسي و منفعلانه بود.
ادعانامه تركيه عليه ايران
روزنامه جمهوريت تركيه نوشت: رجب طيب اردوغان، نخست وزير تركيه كه قرار بود اواخر ماه جاري ميلادي به ايران سفر كند، سفر خود را به دليل اختلاف تهران - آنكارا بر سر سازمان «كادك» لغو و آن را به زمان ديگري موكول كرد. آنكارا «كادك» را امتداد راه حزب كارگران كردستان (پ.ك.ك) به رهبري عبدالله اوجلان مي داند. پ.ك.ك خواستار خودمختاري براي مناطق شرقي تركيه بود. كادك نيز با كنار گذاشتن مشي مسلحانه، همين هدف را دنبال مي كند. جمهوريت افزود: آنكارا پس از اينكه حزب كردستان به «كادك» تغيير نام پيدا كرد، در آوريل گذشته از ايران خواست تا اين سازمان را در ليست سازمان هاي تروريستي قرار دهد، اما ايران تاكنون اين كار را نكرده است.
نيايش وحدت
نمازگزاران شيعه و سني عراق جمعه گذشته به عنوان يك ابتكار براي نشان دادن وحدت خود نماز جمعه مشترك برگزار كردند.
به نوشته روزنامه كويتي الوطن بيش از ۳۵۰۰ نمازگزار عراقي به قصد از ميان برداشتن شعارهاي قومي، طايفه اي و فرقه اي در منطقه الشعب بغداد در كنار هم نماز خواندند.
امام جمعه و خطيب منطقه «الشعب» بغداد، در اين مراسم نيروهاي آمريكايي را به تلاش براي بر هم زدن صفوف وحدت اسلامي شيعه و سني در عراق متهم كرد و گفت: براي خاموش كردن شعله هاي نفاق و تفرقه، از شهروندان شيعه خواسته ايم تا نماز جمعه اين هفته را در كنار يكديگر برگزار كنيم.
همچنين «القباب»، خطيب جمعه منطقه «الشعب» گفت: در نظر داريم همواره نمازهاي جمعه را در كنار شيعيان برگزار كنيم تا ريشه هاي فساد ايجاد شده به وسيله آمريكا را بخشكانيم.
پس از سرنگوني رژيم صدام حسين كه به لحاظ مذهبي به اهل تسنن تعلق داشت شوراي حكومت انتقالي عراق شكل گرفت و چون اساس تشكيل آن بر توزيع جمعيتي بود شمار نمايندگان شيعه آن بيشتر از نماينده سني و كرد بود. همين امر باعث شد برخي افراد و گروه هاي تندرو با القاي اينكه اهل تسنن به گروه تابع و زير دست تبديل شده اند كوشيدند شورا را از طريق تحريك اهل تسنن تضعيف كنند.نماز جمعه ابتكاري «الشعب» مي تواند تا حدود زيادي آثار اين القا را از بين ببرد و احياناً براي ديگر مناطقي كه شيعيان و سني ها كنار هم زندگي مي كنند به الگو تبديل شود.
محسن حكيم نمي پذيرد
در حالي كه روزنامه الزمان چاپ لندن از احتمال كانديداتوري محسن حكيم در شوراي انتقالي عراق خبر داد، وي در مصاحبه با سايت ايراني «بازتاب» گفت كه در صورت پيشنهاد، اين پست را نخواهد پذيرفت.
الزمان نوشت: منابع آگاه در مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق، از استعفاي عبدالعزيز حكيم از شوراي حكومت انتقالي و احتمال جانشيني فرزندش (محسن) در اين شورا خبر دادند و گفتند عبدالعزيز حكيم پس از انتخاب شدن به رياست مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق، تصميم به استعفا از شوراي حكومت انتقالي گرفته تا عرصه براي حضور فرزندش در آينده عراق باز شود. حكيم گفت: شوراي حكومت انتقالي، يك اداره ملي است كه بايد در جهت منافع عراق گام بردارد كه اگر در مسير درستي گام بردارد، ما نيز از آن حمايت مي كنيم...
حضور يا خروج من از شورا، يك تكنيك است و به افراد شورا و موقعيت هاي پيش  رو، بستگي دارد كه اگر شورا مسير درستي را انتخاب كند ـ چه در داخل و چه خارج ـ با آن همكاري خواهم كرد. وي درباره فعاليت و تنش آينده فرزندانش در حكومت انتقالي، هيچگونه اظهار نظري ارايه نداده است.
محسن حكيم در گفت و گو با «بازتاب» افزود: تمايل عبدالعزيز حكيم به خروج از شوراي انتقالي به دليل ضيق وقت ايشان كه ناشي از تصدي همزمان رياست مجلس اعلا و سپاه بدر مي باشد، يك مساله شخصي است.وي ادامه داد، تصميم گيري درباره خروج قطعي ايشان از مجلس اعلا و معرفي جانشين ايشان نيز به وسيله مجلس اعلا انجام خواهد شد.
محسن حكيم در مورد كانديداتوري خود براي عضويت در شوراي انتقالي گفت، به دليل مشغله هاي علمي، از پذيرش پست هاي اجرايي پرهيز دارم و افراد مناسب تري از بنده در مجلس اعلا حضور دارند كه مي توانند جانشين عبدالعزيز حكيم در شوراي انتقالي شوند و بنده به هيچ وجه، قصد حضور در اين شورا را ندارم.

تحليل
صدام فكر اين سناريو را نكرده بود
مقامات آمريكايي كه به محتويات اعترافات اعضاء دستگير شده سابق عراق دست يافته اند مي گويند، صدام حسين متقاعد شده بود كه نيروهاي آمريكايي هرگز به عراق حمله نمي كنند و او را از قدرت بركنار نمي كنند. منابع دفاعي و امنيتي آمريكا به نيوزويك گفته اند دستياران و مشاوران عاليرتبه سابق صدام به بازجويانشان گفته اند كه او باور كرده بود تنها حمله اي كه ممكن است جورج بوش عليه عراق انجام دهد يك بمباران محدود مانند حمله اي خواهد بود كه دولت كلينتون عليه يوگسلاوي سابق انجام داد. صدام اطمينان داشت كه فرانسه و آلمان آمريكايي ها را به عقب نشيني متقاعد مي كنند، عراق تكان مي خورد اما او همچنان در قدرت باقي مي ماند. حتي بعد از آنكه واحدهاي نظامي آمريكا پشت مرزهاي عراق صف كشيدند، صدام با يادآوري جنگ اول خليج فارس فكر مي كرد نيروهاي زميني آمريكا تنها به دنبال تاسيسات تسليحاتي نامتعارف مشكوك سكوهاي پرتاب موشك اسكاد و پايگاههاي نظامي خواهند بود.
اين سوءتفاهم پيش آمده براي صدام درباره اهداف آمريكا شايد يكي از دلايل شيوه دفاعي رژيم از خود و علت فروپاشي زود هنگام آن در مراحل اوليه جنگ بوده است. شايد به همين دليل سعيدالصحاف وزير اطلاع رساني صدام همچنان در شرايطي كه نيروهاي آمريكا وارد بغداد شده بودند همچنان تكذيب مي كرد كه رژيم در آستانه فروپاشي است.
تحليلگران آمريكايي گفته هاي رهبران دستگير شده عراق را درباره اينكه براي تسليحات كشتار جمعي صدام چه اتفاقي افتاد، بيشتر جدي مي گيرند. منابع آمريكايي مي گويند كه عراقي هاي دستگير شده اصرار دارند كه هدف استراتژيك اوليه صدام اين بود كه سازمان ملل را متقاعد كند تحريم ها عليه اين كشور را لغو كند.
به همين دليل بعد از آنكه حسين كامل داماد صدام و مسئول برنامه هاي تسليحاتي رژيم در سال ۱۹۹۵ به اردن گريخت، صدام دستور داد كار مخفي كردن و نابودسازي مدارك طرح ها، تكنولوژي با استفاده دوگانه و هر سلاح ميكروبي و شيميايي ديگر تسريع شود.
هنوز برخي مقامات اطلاعاتي آمريكا و انگليس اصرار دارند كه انبارهاي مواد شيميايي و ميكروبي عراق بالاخره يافت مي شود. اما تحليلگران دفاعي آمريكا به فرضيه اي توجه نشان مي دهند كه براساس گفته هاي عراقي هاي دستگير شده بدست آمده است، اينكه هيچ سلاح كشتار جمعي فعالي ممكن است يافت نشود. برخي مقامات آمريكايي حتي فكر مي كنند عراقي هاي فراري كه از رژيم بريده بودند و پيش از جنگ مي گفتند صدام هنوز سلاح كشتار جمعي توليد مي كند در حقيقت مأموران دوجانبه اي بودند كه صدام آنها را فرستاده بود تا دشمنانش را بترساند.

اصلاحات از درون
زير ذره بين
سركوب كردن گروهها و دستيابي به اطلاعات تنها راه مبارزه با تروريسم نيست بايد افكار را تغيير داد. اكثر سعودي ها اين نظر را كه وهابيت ارتباطي با تروريسم دارد را قبول ندارند. اما برخي از آنها به تازگي تأييد مي كنند كه فرهنگ سعودي نوعي مقابله با غيرمسلمانان را ترويج مي كند.
010625.jpg

تا همين اواخر شهروندان عربستان سعودي به راحتي باور مي كردند كه در آرام ترين نقطه دنيا زندگي مي كنند. درست است كه هر چند وقت يك بار بعضي دستگير و مجازات مي شدند، اما جرم آنها تنها مواردي چون شرب خمر، سرقت و قاچاق مواد مخدر بود. به ندرت پيش مي آمد كه پليس دست به سوت يا آژير بزند، چه رسد به اين كه اسلحه بكشد. اگر در تعقيب و تلاش براي دستگيري كسي بودند، اين كار با استفاده از روابط فاميلي و قبيله اي ممكن مي شد و نيازي به چاپ و انتشار پوستر نبود، كاري كه براي مردم هشدار بود كه آبروي آن قوم و قبيله را مي برد.
اما تابستان امسال هفته اي نبود كه مطبوعات عربستاني تيترهاي پرهياهو درباره آخرين درگيري و تيراندازي پليس با يكي از گروههاي القاعده يا كشف محموله اي مخفي از سلاح و مواد منفجره چاپ نكنند. خيابانها پر از ايست هاي بازرسي پليس است. وزارت كشور در يك اقدام غيرمنتظره اسامي و تصاوير مظنونين القاعده را در سطح گسترده چاپ و منتشر كرده و از مردم خواسته است آنها را تحويل دهند. شاهزاده عبدالله، وليعهد عليه تروريسم اعلام جنگ كرده است. بلندپايه ترين نهاد مذهبي كشور با صدور بيانه اي از او حمايت نموده است. سخنگويان دولت مي گويند صدها روحاني به دليل تندرو بودن اخراج شده اند و هزاران تن ديگر در حال بازآموزي و در پيش گرفتن شيوه هاي ميانه هستند. آيا اين تصاوير حقيقي است؟ آيا اين همان عربستان سعودي است كه عليرغم وجود شواهد روشن، تا ماهها اين حقيقت را كه ۱۵ تن از ۱۹ هواپيمارباي ۱۱ سپتامبر سعودي بودند، تكذيب مي كرد؟ پادشاهي كه وزير كشورش مي گفت حمله به آمريكا كار صهيونيست ها بوده است كشوري كه دلارهاي نفتي اش بعضي گروههاي تروريستي را تأمين مالي مي كند؟ آمريكايي ها درباره عربستان ترديدهايي دارند كه وقتي دولت بوش به رهبري رئيس جمهوري كه بيش از هميشه با رياض گرم و راحت است ۲۸ صفحه از گزارش كنگره درباره ۱۱ سپتامبر را غيرقابل انتشار اعلام كرد، اين ترديدها بيشتر شد. با اين كار شائبه پنهان كاري درباره بدترين حمله تروريستي در تاريخ آمريكا دامن زده شد.
010645.jpg

نويسندگان مطبوعاتي، اعضا كنگره و سياستگذاران از جمله اقليتي در درون دولت بوش نزديكي روابط آمريكا با دولت عربستان را زير سؤال مي برند.
۶۰۰ خانواده اي كه در حملات ۱۱ سپتامبر نزديكان خود را از دست داده اند و شكايت يك تريليون دلاري عليه خاندان سعود اقامه كرده اند نيز وارد اين بحث شده اند. چندي پيش لايحه اي كه پيوستن عربستان به فهرست كشورهاي حامي تروريسم در آن پيش بيني شده است ۱۹۱ رأي در كنگره بدست آورد اما تصويب نشد. برخي مخالفان عربستان در آمريكا حتي مي گويند كه آمريكا در بهار امسال اشتباهي به كشور (عراق) حمله كرد و چاههاي نفت آن را تصاحب كرده است. حاميان ائتلاف و اتحاد آمريكاو عربستان مي گويند سعودي خود را از حاميان مالي تروريسم با مبارزان با تروريسم تبديل كرده اند. مبارزه شروع شده اميرعبدالله استدلال اين گروه را تقويت كرده است.
خشونت دليل سركوب
علاقه جديد امير عبدالله به مبارزه با تروريسم محصول ۱۱ سپتامبر نيست. در حالي كه متحدان آمريكا همچون آلمان، فرانسه و سنگاپور با مبارزه تهاجمي با هسته هاي مخفي و پنهان القاعده در خاك خود به حملات به آمريكا واكنش نشان دادند، عربستان طوري عمل كرد كه گويي ۱۵ سعودي عمليات ۱۱ سپتامبر از «هيچ كجا» آمده اند. عمليات سركوب اخير اميرعبدالله نشان مي دهد كه در حقيقت عربستان به نوعي با فعالان القاعده مدارا مي كرده است. دليل و انگيزه اين سركوب خشونتي بود كه خانواده سلطنتي شخصاً شاهد آن بودند و حملات ۱۲ ماه مه (۲۲ ارديبهشت)القاعده به سه مجموعه مسكوني در رياض بود كه به كشته شدن ۳۵ نفر از جمله ۹ بمب گذار انتحاري انجاميد. از آن زمان مقامات سعودي در بيش از يكصد عمليات دست كم ۱۱ مظنون القاعده راكشته و بيش از ۲۰۰ نفر را دستگير كرده اند.
010640.jpg

شبه نظاميان به راحتي سركوب نمي شدند. در اين عمليات ها، ۱۱ مأمور امنيتي سعودي كشته شدند. چهار عضو يكي از گروههاي القاعده كه در خانه اي در منطقه الجوف عربستان به دام افتاده بودند تصميم گرفتند به جاي تسليم خود را با نارنجك منفجر كنند. در بعضي از اين حملات مظنونين توانستند فرار كنند دست كم دو تن از آنها از يك خانه امن گريختند و ده تن ديگر در حمله اي ديگر موفق به فرار شدند. يكي از موارد تعقيب و دستگيري نشان داد كه القاعده ممكن است درون نيروهاي امنيتي عربستان نفوذ كرده باشد. يكي از مظنونين يك افسر پليس بود. نيروهاي عربستاني مقادير زيادي سلاح از مكان هاي مخفي كشف كرده اند: ۹۳ نارنجك در يك نقطه، ۲۰ تن مواد منفجره دست ساز در نقطه اي ديگر، يك تن مواد منفجره پلاستيك rdx هم در جاي ديگر. نيروهاي امنيتي هنگام كشف جسد يوسف صالح فهد العايري از استراتژيست هاي القاعده و يكي از جمع كنندگان كمك هاي مالي اين گروه به نكته غيرمنتظره اي برخوردند. او نامه اي همراه داشت با امضا اسامه بن لادن يكي از فعالان القاعده در زندان گفت كه او نامه را در ماه فوريه وارد عربستان كرده است. بعد از حملات ۱۱ ماه مه، خاندان سعود دريافت كه در معرض حمله مستقيم سازماني قرار دارد كه كمر به سرنگوني آن بسته است. بن لادن اگر چه مدتهاست خانواده سلطنتي عربستان را به دليل اجازه ورود به نيروهاي آمريكايي به خاك كشور محكوم مي كند، اما گروه او از اعمال خشونت درون كشور خودداري مي كردند. دلايل اين كار هم براي مأموران اطلاعاتي آمريكا روشن بود. يك مقام سابق دولت بوش مي گويد: مأموران القاعده در عربستان هستند و آنها از القاعده مي خواستند كه به عربستان حمله نكنند چون دولت ممكن است در اين صورت همه ارتباطات را قطع كند.
010635.jpg

جرالد پوستر نويسنده كتاب «چرا آمريكا خوابيد» به نقل از مقامات آمريكايي نوشته است كه ابوزبيده يكي از مأموران مهم القاعده كه در اختيار آمريكاست به بازجويان خود گفته كه القاعده با دولت عربستان به يك توافق صريح رسيده بود كه از انجام حمله درون عربستان خودداري كند و در مقابل كمك مالي دريافت نمايد. ابوزبيده ادعا كرده كه بن لادن به او گفته است در سال ۱۹۹۱ با شاهزاده تركي الفيصل بن عبدالعزيز رئيس وقت سرويس اطلاعاتي عربستان به اين توافق دست يافته است.
پوستر مي نويسد: ابوزبيده ادعا كرده است كه در چندين نشست با تركي و بن لادن در افغانستان و پاكستان شركت كرده است. تركي همه اين اتهامات را در مصاحبه اي با مجله تايم رد كرده و آنها راكذب محض خواند. او پنج بار ديدار با بن لادن را تأييد كرد اما گفت اين ديدارها در ارتباط با حمايت عربستان از مجاهدين افغان در جنگ با اشغالگران شوروي و در دهه ۱۹۸۰ بوده است او گفت كه آخرين ديدار آنها در سال ۱۹۸۹ يا اوائل ۱۹۹۰ بوده است شاهزاده تركي گفت كه تا به حال ابوزبيده را نديده است.
به هر دليلي كه باشد، القاعده تا به حال به انجام عمليات درون عربستان خودداري كرده بود. بعد از انفجارهاي روز ۱۲ ماه مه همه چيز تغيير كرد. اميرعبدالله در شديدترين نطق خود در محكوميت افراط گري اسلامي، در يك نطق تلويزيوني جنگ با تروريست هاي گمراه شده را نبرد ميان نيروي خير و نيروي شر توصيف كرد كه در آن هيچ جايي براي بي طرفي تا تعلل باقي نمي ماند.
سه روز بعد از اين سخنراني شوراي ۱۷ نفره استادان ارشد اسلامي كه نهادي عاليرتبه مذهبي است، از اين سخنان حمايت كرد. البته واكنش تعجب آور نبود زيرا اين شورا هم مانند همه نهادهاي ديگر در عربستان استقلال اندكي دارد. اما اين شورا اعلام كرد كه اقدامات تروريستي هيچ ربطي با جهاد ندارد.
درهاي جامعه مخفي باز مي شود
اين كه مقامات گوناگون آمريكايي چگونه اقدامات ضدتروريستي عربستان را ارزيابي مي كنند بستگي به اين دارد كه از چه معياري استفاده مي كنند. آنها كه قضاوت هاي تيره تر مي كنند، كساني هستند كه عربستان را با ديگر متحدان آمريكا مقايسه مي كنند. ارزيابي هاي ملايم تر از ناحيه كساني است كه انتظاراتشان متأثر از اين واقعيت است كه اين كشور به نام خانواده آل سعود است. عامل ديگر در اين ارزيابي رده افراد و مسئولان قضاوت كننده است. مقامات بلندپايه اي كه اظهار نظر مي كنند محتاط تر از كساني هستند كه به طور خصوصي حرف مي زنند. ريچارد آرميتاژ معاون وزير خارجه آمريكا گفته است كه از زمان حملات ۱۲ مه، همكاري در زمينه مواردي كه به موضوعات داخلي عربستان مربوط مي شود چشمگير بوده است. از سوي ديگر يك مقام عالي رتبه ضدتروريستي دولت بوش به تايم گفته است كه درباره ميزان همكاري رياض نگراني هاي بسياري وجود دارد.
010630.jpg

سعودي ها در بستن شريان هاي كمك مالي به گروههاي تروريستي مورد تحسين واشنگتن قرار گرفته اند. رياض گروههاي خيريه را از فرستادن پول به خارج بدون اجازه دولت منع كرده است. همچنين ۷/۵ ميليون دلار را در حساب هاي بانكي مظنونان مرتبط با تروريست  ها مسدود كرده است. شاهزاده سعودالفيصل وزير خارجه عربستان به تايم گفت كه موضوع پول اكنون به طور كامل تحت كنترل است و دولت شما هم اين را مي داند اين يك بزرگنمايي است. زيرا هيچ كس انتظار ندارد كمك هاي پولي به تروريست ها به طور كامل قطع شود. يك مقام بلندپايه آمريكايي مي گويد، سعودي ها در موارد خاص در زمينه كمك مالي همكاري كرده اند. يك مقام مسئول سابق آمريكا نيز مي گويد سعودي ها تأكيد دارند كه از هر چه آمريكايي ها مي دانند آگاهي دارند؛ برخي مأموران تحقيق شك دارند كه سعودي ها واقعاً به تعقيب و دستگيري مظنونان اقدام كنند. به گفته آمريكايي ها عربستان همچنان از خيريه هايي كه با خانواده سلطنتي يا دوستان آنها مرتبط هستند حمايت كنند.
سوابق بانكي يكي از اين مؤسسه ها كه مظنون به ارتباط با القاعده هستند به طور مرموزي ناپديد شده است. آمريكايي ها اميدوارند نيروي مشترك ويژه اي كه به پيشنهاد شاهزاده عبدالله و در رياض تشكيل شده، در بهبود اين همكاري ها مؤثر باشد.
مقامات آمريكايي از عمليات هاي اخير عربستان عليه هسته هاي القاعده استقبال كرده اند. مسئولان ضدتروريستي مي  گويند كه دولت عربستان در برخي موارد باز عمل نمي كند و اين شائبه را پيش مي آورد كه شايد نكته اي براي پنهان كردن دارد. مثلاً از دسترسي مقامات آمريكايي به چندين مظنون در حبس خودداري مي كنند از جمله يك سعودي كه ماههاست در اختيار دولت عربستان است و گفته مي شود درباره طرحهاي گسترده وارد كردن گاز سمي به يك سيستم زيرزميني در شهر نيويورك اطلاعات گسترده اي دارد. واشنگتن خواستار گفت وگو با اين مرد است اما عربستان هيچ اطلاعات جزيي درباره او ارائه نكرده است. مأموران تحقيق در واشنگتن مي گويند، سعودي ها درباره اعضايي از القاعده كه دستگير كرده يا كشته اند اطلاعات بيشتري دارند اما علاقه اي به افشاء اين سوابق ندارند. آمريكايي ها اميدوارند تا با تشكيل آن واحد مشترك ضد تروريستي سعودي ها را متقاعد به ارائه اطلاعات بيشتر كنند.
سركوب كردن گروهها و دستيابي به اطلاعات تنها راه مبارزه با تروريسم نيست بايد افكار را تغيير داد. اكثر سعودي ها اين نظر را كه وهابيت ارتباطي با تروريسم دارد را قبول ندارند. اما برخي از آنها به تازگي تأييد مي كنند كه فرهنگ سعودي نوعي مقابله با غيرمسلمانان را ترويج مي كند. بعد از حملات ۱۲ ماه مه روزنامه الوطن در رشته مقالات و كاريكاتورهايي به اين موضوع اشاره كرد. شوراي استادان ارشد اسلامي به امير عبدالله گلايه كرد و در نتيجه جمال خاشوگي سردبير الوطن اخراج شد. اما بقيه همچون تركي الصمد يكي از نويسندگان سعودي روزنامه الشرق   الاوسط به اين كار ادامه و تا آنجا پيش رفت كه نوشت سعودي ها بايد وهابيت را محكوم كنند.عده اي از روحانيون سعودي براي مرگ او فتوا صادر كرده اند.
شبكه يك تلويزيون عربستان كه مانند ديگر رسانه هاي اين كشور در كنترل دولت است نخستين برنامه اي به نام جنگ با تروريسم را آغاز كرده است. در اين برنامه تصاويري از حملات ۱۱ سپتامبر و ۱۲ ماه مه و همچنين سخنراني هاي قديمي رهبران سعودي پخش مي شود كه در آن احترام به كشورهاي خارجي در خواست شده است. مقامات سعودي اعلام  كرده اند كه براي آرام كردن جو در مساجد سعودي، ۹ روحاني شبه نظامي را دستگير كرده اند. وزير خارجه عربستان گفته است «از حالا به بعد هر موعظه اي كه نوعي حمايت از خشونت در آن باشد،  گوينده آن بركنار مي شود. تا كنون دو هزار نفر اخراج شده اند، اما هنوز فهرستي از اين افراد منتشر نشده است. اما «عبدالرحمان المترودي» معاون وزير امور اسلامي تأكيد مي كند كه اين افراد نه به دليل تعاليمشان بلكه به دليل حاضر نشدن به موقع در محل كارشان بركنار شده اند. اوگفت كه نزديك به سه هزار امام جماعت مسجد در حال بازآموزي هستند تا بر مدارا تأكيد كنند. از زمان شروع اين عمليات در رياض و جده در سخنراني هاي مذهبي بر مدارا و محكوميت تروريسم تأكيد مي شود. مدارس عربستان هم دچار تغييراتي شده است. سعودي ها كتابهاي درسي و دوره هاي آموزشي را مورد بازرسي قرار داده اند. وزير خارجه عربستان به تايم گفت كه كتابها براي سال جديد تحصيلي تغيير كرده اند. اما اينها چگونه تغييراتي هستند؟ وزير آموزش عربستان به تايم گفت كه دولت كل فصل پنجم كتاب درسي كلاس دهم را كه در آن توضيح داده شده چگونه مسلمانان و غيرمسلمانان دشمنان تاريخي بوده اند حذف كرده  است. در بخش هايي از اين كتاب آمده بود كه خوشحالي كردن در ايام تعطيلات غيرمسلمانان ممنوع است. به جاي آن در اين كتاب سه پيام قرآن گنجانده شده كه مدارا را تشويق مي كند. در يكي از اين پيام ها آمده است، خدا شما را از رفتار منصفانه و مهربانانه با كساني كه با شما به خاطر دينتان جنگ نمي كنند و شما را از خانه هايتان نمي رانند، منع نمي  كند.چون خدا افرادمنصف را دوست دارد.
وزير آموزش عربستان گفت كه برنامه درسي قبلي ارتباطي با كساني كه طرفدار خشونت هستند نداشته است اما دنياي مدرن به قبول و پذيرش بيشتر ديگر فرهنگ ها نياز دارد. او قصد دارد در سال جديد تحصيلي به دانش آموزان بگويد: اگر افراد با مدارايي نباشيم و ديگر در دستيابي به آگاهي وعلم و هر جا كه باشد همكاري نكنيم، آينده اي نخواهيم داشت.
سعودالفيصل وزير خارجه عربستان به تايم گفت، ممكن است افرادي از سعودي ها به مدارس وهابي در خارج پول داده باشند كه اگر اين طور است اطلاعات درباره اين ادعا را مي خواهيم و اين افراد را به زندان مي اندازيم. قوانين جديد اين است. دفعه بعد كه كسي بيايد و از ما درخواست كمك مالي براي هر كاري در كشورش كند، اين درخواست را رد مي كنيم.
اين كه آيا واقعاً  شاهزاده سعود اين كار را مي كند يا فقط حرف آن را زده است، اين روزها به موضوعي اساسي در رابطه ميان آمريكا و عربستان تبديل شده است. سناتور جمهوريخواه ريچارد شلبي رئيس سابق كميته اطلاعاتي سنا مي گويد، گام هاي مثبت عربستان بعد از ۱۲ مه مشهود است اما اگر تاريخ معيار خوبي براي قضاوت باشد، نمي دانم شدت تلاش هاي آنها تا كي ادامه يابد.
صبر بسيار در آمريكا در مقابل سعودي ها روبه اتمام است. روز به روز بر تعداد كساني كه مي گويند بايد سعودي ها را سرجايشان بنشانيم اضافه مي شود. اين تعبير يكي از مقامات وزارت خارجه است. «فرانك كافني» يكي از تحليلگران محافظه كار سياست خارجي آمريكا درباره شيوه مقابله با اين موضوع مي گويد: «به آنها اطلاع مي دهيم كه اين نوع رفتار كاملاً غيرقابل قبول است. ممكن است روابط ديپلماتيك قطع شود يا تحريم  هاي اقتصادي اعمال شود و يا در نهايت چاههاي نفت تصرف نظامي شود.
حمايت از چنين گزينه هايي براي كساني كه در قدرت نيستند آسان است. تندروهاي دولت بوش كه اكثراً آنها را نومحافظه كاران تشكيل مي دهند مي خواهند فشار بيشتري بر سعودي ها براي انجام اصلاحات وارد شود، اما زياد پيش نمي روند كه مثلاً پيشنهاد تغيير رژيم را بدهند. سقوط خاندان سعود بسيار ترسناك تر از آن است كه بتوان درباره آن فكر كرد، چون هر رژيم جايگزين ديگري مي تواند بدتر از اين باشد. كشور عربستان علي رغم كمبود آزادي، پناهنده سياسي معدودي دارد. از نظر استانداردهاي سعودي، رژيم سعودي ليبرال است.
به همين دليل بسيار بعيد است كه دولت بوش سياستي سخت تر در مقابل رياض اتخاذ كند.در حالي كه نومحافظه كاران در بحث هاي داخلي درون دولت در بيشتر موارد برنده بوده اند اما اين بار بدون حضور پدر خوانده اي قدرتمند يعني ديك چني مبارزه مي كنند.
موضع چني در برابر عربستان ناشي از تجربه او به عنوان مسئول در دولت نيكسون در سال ۱۹۷۳ نشأت مي گيرد، وقتي سعودي ها در اعتراض به حمايت آمريكا از اسرائيل فروش نفت به آمريكا را براي ۵ ماه قطع كردند و بدترين بحران كمبود بنزين در تاريخ آمريكا را موجب شدند. بوش اين بار از چني، كالين پاول، كاندوليزارايس و پدرش صدايي واحد مي شنود كه بايد با سعودي ها همكاري كند تا آنها تغييرات را اجرا كنند نه اين كه آنها را طرد كند.
منابع آمريكايي و عربستاني مي گويند هفته گذشته وقتي پرزيدنت بوش ۲۰ دقيقه تلفني با امير عبدالله صحبت كرد در تعريف از تلاش هاي او در مبارزه با تروريسم زياده روي كرد.
تايم
ترجمه: نيلوفر قديري

نگاه امروز
تصميم ضدصلح
صديقه هاشمي
تصميم اخير هيأت اجرايي (شوراي حكام) آژانس بين المللي انرژي اتمي درباره ايران از منظر «حل بحران» تصميمي ناقص بود كه احتمالاً آثار سوء آن در آينده اي نه چندان دور نمايان خواهد شد.
به لحاظ نظري و تا حدود زيادي در مقام عمل هنگامي كه در گوشه اي از جهان بحراني پيش مي آيد، طرف هاي بين المللي مي كوشند با امكان سنجي دقيق، بحران را به گونه اي حل و فصل كنند كه رژيم حقوقي آن با ساخت سياسي كشور موردنظر، اقتضائات منطقه اي و در نهايت محدوده هاي عمل بازيگران بين المللي انطباق داشته باشد.
اين شيوه حل بحران باعث مي شود اولاً به كشور موردنظر احساس تحقير، تنهايي و انزوا دست ندهد و به پرخاشجويي رو نكند؛ كشورهاي منطقه و هم سرنوشت نسبت به نظم بين المللي بدگمان نشوند و در نهايت قدرت هاي درجه دوم و سوم جهاني كه به هر حال بر روابط بين المللي - هرچند پس از قدرت برتر - تأثيرگذارند به اين دريافت حقارت بار نرسند كه در حال تبديل شدن به چرخ پنجم گاري روابط بين الملل به سردمداري يك قدرت فائقه (آمريكا) هستند.
شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي جمعه گذشته با شيوه اي كه در برابر برنامه هسته اي ايران پيشه كرد اين سه اصل حياتي روابط بين المللي را زيرپا گذاشت.
رويه اي كه اين تصميم ايجاد مي كند از منظر داخلي، دولت ايران را به اين نتيجه ناخواسته مي رساند كه بين همكاري كردن و همكاري نكردن با آژانس بين المللي انرژي اتمي تفاوت چنداني وجود ندارد. اگر اين رويكرد در ميان دولتمردان ايران چنان تقويت شود كه قاعده رفتاري حكومت برپايه آن شكل بگيرد، ايران به عنصر ناراضي نظم بين المللي تبديل مي شود شايد ايران به لحاظ قواي نظامي و اقتصادي توانايي تغيير واقعيت هاي كنوني روابط بين المللي را نداشته باشد اما تبديل كردن آن به عنصر ناراضي جهاني در وهله نخست انگيزه تهران را براي شركت در فرايند ايجابي صلح سازي (كمك به استقرار دولت در عراق، حفظ ثبات در افغانستان، جلوگيري از خشونت در فلسطين) كاهش مي دهد و در مرحله ي ديگر توانايي دولت را براي مهار هيجانات گروه هاي خودجوش مخالف امريكا كم مي كند .
تأثير منطقه اي چنين تصميمي اين است كه هر كشور داراي برنامه هسته اي در منطقه پيشاپيش خود را قرباني دسيسه هاي آينده مي بيند و با پندآموزي از تجربه ايران از سياست هاي علني و نيمه علني فاصله مي گيرد و مشي برنامه هسته اي پنهاني را پيش مي گيرد. چنين رويكردي جهان را به صورت بالقوه به ميدان فعاليت بازيگراني نامطمئن از رفتار جامعه جهاني و فرو رفته در لاك پنهانكاري براي دستيابي به سلاح هاي مخرب به عنوان ابزار بازدارنده فشار جهاني سوق مي دهد. الگويي كه كره شمالي پيش گرفت و تاكنون توانسته است اين كشور را از فشار مستقيم ايالات متحده دور كند براي كشورهايي كه از نظم جهاني سرخورده شوند، اغواكننده و تأسي پذير مي كند.
در بعد جهاني نيز كشورهاي بزرگي چون روسيه و فرانسه ممكن است در چارچوب يك بده بستان و براي جبران آنچه در بحراني ديگر (عراق) از دست داده اند سياست همسويي با ايالات متحده را دنبال كنند؛ اما در درازمدت اين كشورها از بيم افول قدرت تأثيرگذاري خود به تدريج به عنصر ناراضي روابط بين المللي قدرت تبديل مي شوند. در چنان وضعيتي شايد جهان به عصر دوقطبي بازنگردد اما اين احتمال به صورت جدي وجود دارد كه اشكال جديد قطب بندي هاي چندجانبه مانند آنچه در قرن نوزدهم بين آلمان، فرانسه و انگليس به وجود آمده بود، هويدا شود.
اگر هر يك اين سه وضع ملي، منطقه اي و بين المللي در واكنش به تصميم شوراي حكام در جهان رخ دهد براي به خطر انداختن آرامش جهان كافي است و اگر در يك فرايند درازمدت اين سه عارضه به صورت موازي و منطبق بر هم پيش بيايد، بي ترديد صلح و امنيت جهان به خطر خواهد افتاد و مسئول مستقيم آن ايالات متحده است كه با فشار بر كشورها فشارهاي سياسي را بر رويه هاي حقوقي مسلط مي كند.

گفت وگو با كارشناس و ديپلمات نروژي درباره برنامه هسته اي ايران
محدوده اتمي ايران
زير ذره بين
فكر نمي كنم بتوان مخالفت مشروعي با استفاده ايران از انرژي هسته اي به عمل آورد. اما نگراني مشروعي در مورد عناصر چرخه سوخت وجود دارد. كشورهاي اروپايي، آمريكايي و سايرين در اين مورد حساس هستند. گروه كشورهاي عرضه كننده نيروي هسته اي سالهاست كه مي كوشد از گسترش عناصر چرخه سوخت و قابليتهاي غني سازي و توليد پلوتونيم مناسب براي سلاح هسته اي جلوگيري  كند.
010620.jpg
وحيدرضا نعيمي - هفته گذشته شماري از كارشناسان عضو گروه پاگ واش كه يك گروه غيردولتي طرفدار استفاده از علوم از جمله دانش هسته اي در راه مصارف صلح آميز است، در تهران با مواضع جمهوري اسلامي در مورد كاربرد انرژي هسته اي آشنا شدند. در زمره اين افراد كه از كشورهايي نظير آمريكا، روسيه، هند، ايتاليا و چين بودند، رئيس مؤسسه روابط بين الملل نروژ نيز وجود داشت.
سورلودگارد از سال ۱۹۹۷ رئيس اين مؤسسه بوده است. پيش از آن وي متصدي سمتهاي متعددي در سازمان و اتحاديه اروپا و ساير مؤسسات تحقيقاتي در اسكانديناوي بوده است. تخصص وي مسائل گسترده اي را در برمي گيرد، از قبيل سياست امنيت، سازمان ملل، ناتو، اتحاديه اروپا، منع سلاح، پاسداري از صلح، آمريكا، خاورميانه، روسيه و اروپا. وي معتقد است ايران بهتر است در زمينه برنامه هسته اي خود در گام اول با اتحاديه اروپا وارد مذاكره شود. ديدگاههاي وي به عنوان فردي اهل اسكانديناوي كه داراي سابقه صلح طلبي در جهان است، قابل توجه است. از جمله نكات قابل تأمل در اين مصاحبه، تأكيد سورلودگارد و همكاران او در موسسه فوق الذكر بر سياسي شدن موضوع الزام ايران به پذيرش پروتكل الحاقي و دورشدن اصل مسئله از مباحث تكنيكي و فني است كه قاعدتا در حوزه وظايف آژانس انرژي اتمي به شمار مي رود.سورلودگارد همچنين با اذعان به حق مشروع ايران براي دستيابي به انرژي هسته اي ، با طرح مسئله موهوم چرخه سوخت و بدون ارائه دليل كافي براي احتمال سوء استفاده ايران ازاين امر، سعي در القاء نگراني در اين باره نموده است.
* لطفاً خود را معرفي كنيد.
- من سورلودگارد مدير مؤسسه روابط بين الملل نروژ هستم. پيش از آن مسئول مؤسسه تحقيقات خلع سلاح سازمان ملل در ژنو بودم.
* كار مؤسسه شما چيست؟
- يك بخش پژوهش ها مربوط به موضوعاتي است كه براي سياست خارجي نروژ اهميت خاصي دارد. بخش دوم مربوط به مسائل بين المللي بدون ارتباط خاص با نروژ است. اگر اين قبيل موضوعات ارتباطي داشته باشد، با سازمان ملل است. اما اهميت مسائل مربوط به سياست خارجي نروژ بيشتر است. نروژ كشوري كوچك است و ما نياز به تحليل درست و دقيق دنياي پيرامون خود داريم.
* به نظرم چنين مي آيد كه نروژ سابقه حضور در جهان ندارد. با توجه به اين امر، هدف شما چيست؟
- در وهله اول اين مؤسسه تحقيقاتي است و دوم ما رسالت اطلاع رساني داريم كه در اساسنامه مؤسسه به آن تصريح شده است، يعني ارائه اطلاعات در مورد روندهاي موجود در امور بين الملل، تحليل امور بين الملل، بحث در مورد وقايع جاري در عرصه بين الملل و عرضه آن به مخاطبان گسترده تري در ميان مردم نروژ است. اين دو هدف ماست: تحقيقات و اطلاع رساني.
* شما در قالب هيأت اعزامي از گروه پاگ واش به ايران آمده ايد.
- درست است. من سالهاي مديدي است كه عضو پاگ واش هستم و دو دوره نيز عضو شوراي آن بوده ام كه حدوداً ۱۰ سال مي شود. تا پارسال عضو اين شورا بودم. البته عضويت در اين شورا محدوديت زماني دارد كه من به آن رسيدم. در نتيجه پس از دو دوره ۵ ساله از شورا خارج شدم اما همچنان عضو اين گروه هستم و در فعاليتهاي آن شركت دارم.
* آيا به نظر شما ممانعت برخي كشورها به خصوص آمريكا با برنامه هسته اي ايران توجيه پذير است؟
- اصل ماجرا به موضوعي مربوط مي شود كه عناصر چرخه سوخت ناميده مي شود، درجات بالا تا حد مورد نياز در سلاح هسته اي به وجود خواهد آمد. درجات اندك غني سازي اورانيم براي استفاده در راكتور كافي است. در نتيجه اين فن آوري داراي نوعي ابهام ذاتي است كه بايد روشن شود.
همان طور كه مي دانيد بسياري كشورها از انرژي هسته اي استفاده مي كنند، اما تعداد اندكي از آنها چرخه سوخت داخلي دارند. به نظر من اين اصل كار است. بحثهاي ديگر در مورد مثلاً اينكه آيا ايران با داشتن ذخاير غني نفت و گاز بايد در پي دستيابي به انرژي هسته اي بربيايد، قابل مناقشه است. نهايتاً اين به  عهده خود ايران است كه در اين مورد تصميم بگيرد...
* پس به نظر شما استدلال ياد شده براي مخالفت با برنامه هسته اي ايران منطبق با واقعيت نيست؟
- فكر نمي كنم بتوان مخالفت مشروعي با استفاده ايران از انرژي هسته اي به عمل آورد. اما نگراني مشروعي در مورد عناصر چرخه سوخت وجود دارد. كشورهاي اروپايي، آمريكايي و سايرين در اين مورد حساس هستند. گروه كشورهاي عرضه كننده نيروي هسته اي سالهاست كه مي كوشد از گسترش عناصر چرخه سوخت و قابليتهاي غني سازي و توليد پلوتونيم مناسب براي سلاح هسته اي جلوگيري  كند.
يك راه  حل اين معضل ايجاد نوعي فاصله آتشي بين كاربرد غيرنظامي و نظامي است. اين حلقه در طرح هسته اي ايران غايب است.
* پس به اعتقاد شما استدلال منابع نفت و گاز ايران توجيه پذير نيست؟
- همان طور كه گفتم اين امر مناقشه پذير است و تصميم گيري در اين زمينه بر عهده ايران است. حق مشروع شماست كه در پي دستيابي به انرژي هسته اي باشيد. اين امر در پيمان منع تكثير سلاح هاي هسته اي تصريح شده است. اما توانايي غني سازي در داخل موضوعي ديگر است. نتيجه خودكار ادامه طرح به شكل فعلي دستيابي به توان غني سازي اورانيم مورد نياز براي توليد سلاحهاي هسته اي است.
*من اطلاعات فني دقيقي در اين باره ندارم، اما تا آنجايي كه اطلاع دارم، پلوتونيمي كه در اين راكتور (بوشهر) توليد مي شود، با پلوتونيم مورد نياز براي استفاده نظامي كاملاً فرق دارد.
- اين امر به طور اصولي درست است. راكتور آب سبك در حالت كاربرد تجاري پلوتونيم ايزوتوپ ۲۳۹ با غلظت ۶۰ درصد توليد مي كند. غلظت مورد نياز براي مصارف نظامي ۹۰ درصد است. با اين حال مي دانيم كه امكان ساخت سلاح هسته اي با پلوتونيم داراي غلظت كمتر ممكن است. اما طبعاً براي توليد سلاح مطلوب نيست. اما نيروگاه بوشهر و راكتورها مسئله اصلي نيست. اينكه ايران بخواهد يك، دو، پنج يا ۱۰ نيروگاه هسته اي بسازد، مربوط به خودش است. اما توانايي غني سازي موضوع  حساسيت برانگيزتري است.
اگر ايران بخواهد از طرح توليد اورانيم غني شده براي نيروگاه دست بكشد، بايد البته از سايرين ضمانت تأمين سوخت راكتورها را دريافت كند. فكر مي كنم ايران در اين مورد به قطعيت نرسيده است. اميد دارم ايران مذاكره با اتحاديه اروپا در اين مورد را آغاز كند.
اما مايل هستم تأكيد كنم با اين مسائل بايد با رويكرد كنترل تسليحات برخورد كرد. به قطعنامه آتش بس عراق در سال ۱۹۹۱ اشاره مي كنم، قطعنامه ۶۸۷ شوراي امنيت كه مشخصاً خلع سلاح عراق را با ايجاد منطقه عاري از سلاحهاي كشتار جمعي و هسته اي مرتبط كرد. پيشنهادي كه ايران و مصر مطرح كرده اند و يك رشته قطعنامه شوراي امنيت از اين موضع حمايت كرده اند. خب حالا عراق خلع سلاح و صدام بركنار شده است. اگر بخواهيم تحقق مفاد قطعنامه ياد شده را جدي بگيريم، بايد به اين فكر كنيم كه گامهاي اوليه در اين مسير چيست.
در سال ۱۹۹۱ جورج بوش پدر و موضوع قطع توليد پلوتونيم را در نيروگاه دمونا در اسرائيل مطرح كرد. به نظر من مي توان بحث در مورد چنين گزينه اي را آغاز كرد و ديد آيا تحقق چنين منطقه اي در خاورميانه امكان پذير است يا نيست. كشورهاي مورد نظر در درجه اول اسرائيل و سپس ايران هستند. توقف توليد پلوتونيم داراي كاربرد نظامي در اين كشورها راهي بزرگ در جهت ايجاد اين منطقه است.
* آيا به نظر شما همان فشاري كه اكنون به ايران وارد مي آيد، به اسرائيل نيز جهت تبعيت از پيمان منع تكثير و پروتكل الحاقي آن وارد خواهد شد؟
- به نظر من مطرح كردن اين موضوع در وهله اول با اتحاديه اروپا سودمند است. اكنون برخي استدلال مي كنند كه اتحاديه اروپا در قضيه خاورميانه پيش بيايد و نقش فعالتري بر عهده بگيرد. اما از آنجايي كه به بندي از يك قطعنامه شوراي امنيت اشاره مي كنم، اين شورا نيز وظيفه خود را براي پيگيري خواسته خود در سال ۱۹۹۱ انجام دهد.
درصورتي كه پيشنهاد ياد شده محقق شود، امكان تحرك بيشتري را فراهم خواهد كرد تا اينكه ترتيبات جداگانه اي با ايران براي قطع توليد پلوتونيم در عوض دريافت تضمين تأمين سوخت نيروگاه ايجاد شود.
* به اعتقاد شما ايجاد منطقه عاري از سلاحهاي هسته اي در خاورميانه امكان پذير است؟
- قطعاً اين وظيفه اي است كه همه بايد در جهت تحقق آن حركت كنند. لازم است در ابتدا وضعيت اسرائيل روشن شود و سپس با بقيه در مورد چگونگي تحقق آن صحبت كرد. سؤال شما در اين زمينه صحيح است. اما بايد اين مسئله را طرح كرد و به بحث گذاشت.
*آيا به نظر شما نگراني ايران از اينكه امضاي پروتكل پايان ماجرا نيست بلكه ممكن است آغاز كننده جنجال ديگر باشد، بجاست؟
- طبعاً چنين اقدامي في نفسه پايان ماجرا نيست. شفافيت اقدامات ايران در اين زمينه اهميت دارد. مسائل ديگري در اين كشور وجود دارد كه بايد روشن شود. البرادعي امروز (۱۷ شهريور) به روشني اين امر را بيان كرد. در مورد ضرورت امضاي پروتكل الحاقي توسط ايران اتفاق نظر گسترده اي وجود دارد. پروتكل الحاقي به معناي تبعيت از استانداردها و ضمانتهاي مربوطه است. اگر اين برنامه در مسير فعلي به پيش برود، امضاي پروتكل پايان ماجرا نخواهد بود، چرا كه شفافيت مستلزم شفافيت در مورد گزينه سلاح هسته اي خواهد بود. در نتيجه به موضوعي مي رسيم كه آن را اصل كار مي دانم، يعني توانايي غني سازي.
* برخي از ادعاهاي غربي ها در اين زمينه مربوط به قديمي  بودن فن آوري به كار گرفته شده در بوشهر است. اما واقعيت آن است كه آنها از عرضه فن آوري جديد به ايران سر باز مي زنند. اين مرا به ياد انتقاد برخي سازمانهاي زيست محيطي غربي مي اندازد كه كشورهاي درحال توسعه را به خاطر استفاده نادرست از سوخت به دامن زدن به مثلاً گرم شدن آب و هوا متهم مي كنند. اما در عين حال، اين كشورها از عرضه فن آوري پيشرفته به كشورهاي جهان سوم خودداري مي كنند. مدتي پيش ايران پيشنهاد كرد حتي حاضر است از حضور آمريكا در اين طرح بهره مند شود. اما آمريكا اين مسئله را رد كرد؟
- فكر مي كنم انرژي هسته اي در آينده جهان نقشي برعهده دارد. جلوگيري از گرم شدن آب و هوا يك مسئله مهم است. هانس بليكس نيز از رعايت عدالت در اين زمينه صحبت كرده بود. مي توان اشكال مختلف انرژي هسته اي را بررسي كرد.
* پس به اعتقاد شما ايران حق دارد از فن آوري جديد انرژي هسته اي برخوردار شود؟
- قطعاً. ماده چهار پيمان منع تكثير همين را مي گويد، يعني حق عرضه و دستيابي به فن آوري. اما باز هم يادآوري مي كنم ادامه طرح به شكل جاري تاچند سال ديگر ايران را درزمره كشورهاي آستانه قرار مي دهد، چرا كه در آن صورت فاصله  اندكي با دستيابي به سلاح هسته اي وجود خواهد داشت. جامعه بين الملل چنين امري را مطلوب نمي داند، صرف نظر از اينكه اين كشور ايران باشد يا كشوري ديگر.
*اين نيروگاه را در ابتدا آلمانيها و بعد ژاپني ها قرار بود بسازند و وقتي هر دو عقب نشستند، نوبت روسها شد. اگر آلمانيها و ژاپني ها كار را شروع مي كردند، آيا طرح همين مسير فعلي را مي پيمود؟
- نمي دانم، اما مي دانم روسها خواهان گرفتن سوخت مصرف شده هستند. اين خط مشي عاقلانه اي است كه در زمان اتحاد شوروي هم اعمال مي شد، چرا كه پلوتونيم از سوخت مصرف شده استخراج مي شود. توليد سلاح هسته اي مستلزم استفاده از موادفيزيون (جوش هسته اي) پذير است كه بر دو نوع است: پلوتونيم كه در راكتور توليد مي شود و اورانيم غني شده كه نيازمند توان غني سازي است. ايران در حال ايجاد توان غني سازي بر پايه فن آوري سانتريفوژ است.به نظر من راكتور آب سبك بوشهر و سوخت مصرفي آن را مي توان به طور رضايت بخشي كنترل كرد. اما مسئله اصلي توان غني سازي است.
* در اين مرحله از طرح، چه كار مي توان كرد تا نگراني موجود مرتفع شود؟
- امضاي پروتكل كافي نيست، هرچند كه شفافيت بسيار مهم است. گزينه توليد سلاح هسته اي مسئله اي است كه بايد روي آن بحث كرد و راه حلي برايش يافت. مي دانم كه روابط ايران و آمريكا سياست زده است. آنچه مي گويم اين است توان غني سازي مسئله حساسي است كه بايد به نوعي آن را حل و فصل كرد. مثلاً ايران مي تواند اين قسمت طرح را در قبال دريافت تضمين تأمين سوخت حذف كند. بهتر اين است كه آن را در چارچوب كنترل تسليحات مطرح كرد. در هر دو صورت مذاكره با اتحاديه اروپا اميدواركننده ترين مسير است.
* مذاكره با اتحاديه اروپا چگونه مي تواند به حل و فصل جنجال كمك كند؟
- ايران با اتحاديه اروپا مذاكره دارد و تكثير جزيي از آن است. اين يكي از چهار موضوعي است كه اتحاديه اروپا مي خواهد به طور مستمر با ايران درباره آن گفت و گو كند. بنابراين چارچوب آن آماده است. اتحاديه اروپا همچنان مدافع نيرومند پيمان منع تكثير سلاح هاي هسته اي، ضمانتهاي آن و ترتيبات چند جانبه است از اين جهت است كه اين مسير را پيشنهاد مي كنم. نمي گويم در مورد نتايج آن خوشبين يا بدبين هستم. فقط مي گويم اين مسير بايد آزموده شود.
*از موضوع برنامه هسته اي بگذريم. الگوي غالب در مناقشات نظامي جهان در سالهاي اخير چگونه بوده است؟ عده اي مي گويند در دنياي جهاني شده امروز، مناقشات بيشتر به شكل نزاعهاي داخلي است تا بين المللي.
- پس از پايان جنگ سرد در سالهاي اول دهه ۱۹۹۰، شمار مناقشات مسلحانه بالا نرفته است. در واقع اين وقايع كاهش اندكي يافته است. اما ماهيت آن به همان صورت كه گفتيد تغيير كرده است، يعني مناقشات داخلي اما با پيامدهاي متعدد بين المللي. مديريت برخي مناقشات بسيار دشوار شده است، چرا كه برخي جنگها به معناي زندگي و مرگ شماري از كشورهاست. برخي مناقشات جدي تر از گذشته شده اند.
* آيا نسل كشي هاي صورت گرفته در بوسني، رواندا و غيره از اين دست است؟
- موارد بسياري از نسل كشي بوده است. البته اين بدان معنا نيست كه منشأ آنها قومي بوده است. مناقشاتي كه منشأ اقتصادي دارد، در بافت قومي حالت كليشه سازي و صورت بيرحمانه اي به خود مي گيرد. اين وضعيتي است كه در آفريقا ديده مي شود.
*آيا تنشهاي قومي مي تواند منشأ فعاليتهاي خشونت آميزي شود كه تروريسم خوانده مي شود؟
- قطعاً در بسياري موارد تروريسم محلي محصول چنين وضعيتي است، نه تروريسم فرامرزي. در مورد تروريسم بين المللي مي توانيم به خاورميانه رجوع كنيم. وجود نابرابريها فاحش، بي عدالتيهاي بزرگ، رشد اقتصادي ضعيف در بسياري كشورها، افزايش شديد جمعيت، احساس عميق تحقير و سرخوردگي و حضور نظامي خارجي برخي از صفات منفي كشورهاي منطقه است. اين از حالتهايي است كه به اقدامات افراطي مانند تروريسم مي انجامد. كشورهايي كه نتوانند با جهاني شدن همگام شوند، از سايرين عقب مي افتند. بسياري از كشورهاي خاورميانه نتوانسته اند به طور مولدي با جهاني شدن رابطه برقرار كنند.
* فكر مي كنم همين استدلالي كه مطرح كرديد، الهام گرفته از سخنان نومحافظه كاران آمريكايي است كه مي گويند از آنجايي كه اين كشورها عقب مانده اند و ما پيشرفته، آنها به ما حسودي مي كنند و چون نمي توانند به ما برسند، خشم شان را اين گونه بر سر ما خالي مي كنند. اما مخالفان اين ديدگاه مي گويند شما منشأ مشكلات را درخاورميانه ناديده مي گيريد، يعني مسأله فلسطين.
- نه، من چنين منظوري نداشتم. بايد با تروريست ها مبارزه كرد. اگر تعداد تروريست ها را براساس يك برآورد حدود ۲۰ هزار نفر برآورد كنيم، براساس همين برآورد دو هزار نفر آنان پس از ۱۱ سپتامبر بازداشت يا كشته شدند. يعني هنوز تعداد زيادي از آنان آزادند. در همين مدت حدود يك ميليارد دلار توقيف شده است، اما پول هاي تازه حتماً به شبكه هاي تروريستي رسيده است. اما مبارزه با تروريست ها راه حل اصلي نيست. مهم ترين مسأله پرداختن به دلايل ريشه اي است.
*به اعتقاد شما سرنوشت دولت فلسطين اكنون كه محمودعباس استعفا كرده است،چيست؟
- وقتي كه پشت ميز مذاكره مي نشينيد و مي خواهيد طرف مقابل كسي باشد كه مي پذيريد و دوست داريد بايد در ادامه بهاي آن را بپردازيد. اين توقع نتيجه اي جز بي اعتمادي و مشكلات مضاعف در ادامه مسير ندارد. اين همان وضعيتي است كه در ماههاي اخير ديده ايم.
* به نظرم مي رسد كه شما هم با پرداختن به مسأله فلسطين به عنوان دليل ريشه اي مشكلات منطقه موافق هستيد.
- وضعيت جاري غيرعادي است. لختي بيانديشيد. چند ميليون نفر در باريكه اي در شرق مديترانه نه فقط خاورميانه بلكه در واقع كل جهان را دچار دلهره كرده اند. وضعيتي خارق العاده است. از اين رو حل اين مسأله حائز اهميت است.
* چه آينده اي را براي مسأله فلسطين متصور مي بينيد؟
- نقشه راه به مانع برخورده است. دو نكته را مايلم گوشزد كنم. اول آن كه فرمول قرارداد اسلو ايجاد تدريجي اعتماد بين فلسطينيان و اعراب بود. اين فرمول به اجرا درآمد اما موفق نبود، هرچند كه اسلو دستاوردهايي را داشت از جمله تغيير قاموس دوطرف مانند صحبت از كشور فلسطيني. اما نهايتاً اين رويكرد شكست خورد. اين تجربه را نمي توان تكرار كرد.
دوم آن كه فكر نمي كنم طرف هاي درگير در خاورميانه به تنهايي قادر به حل و فصل معضل باشند و مداخله نيرومند خارجي ضروري است. دبيركل سازمان ملل خواستار استقرار نيروي سازمان ملل در منطقه شده است كه البته پيشنهادي جنجالي شده است. عده اي مي گويند اين طرح براي جلوگيري از خونريزي كافي است. از سوي ديگر اين نيرو مي تواند نوعي احتياط در دو طرف پديد آورد. به عبارت ديگر پيشرفت در حل و فصل معضل نيازمند قراردادهاي جامع و مداخله بين المللي است.
* درباره عراق، آيا به نظر شما اهدافي كه آمريكا در عراق دنبال مي كند، قابل تحقق است؟
- من نمي دانم اهداف آمريكا چه بود و چرا با عراق وارد جنگ شدند، هيچ كس نمي داند. حد نهايي وجود دارد، اما همان طور كه مي دانيد دولت آمريكا تقلا مي كند تا توجيه هايي عرضه كند، مانند سلاح هاي كشتار جمعي، تروريسم، ايجاد دموكراسي و غيره. اما آنچه شگفت انگيز است، اين است كه مسائلي كه سازمان ملل در آنها تجربه كافي دارد، مانند بازسازي پس از جنگ، ظاهراً در واشنگتن ناديده گرفته شده است. برنامه ريزي بازسازي به طور غريبي نامناسب بوده است و بعد از سازمان ملل مي خواهند كمك كند. سازمان ملل در اينجا در موقعيت ظريف و پيچيده اي قرار دارد. مي توان عراق را با كرانه غربي مقايسه كنيم. سازمان ملل چند دهه است كه به طور جامع در كرانه غربي فعاليت مي كند بدون آن كه هدف حمله اي مانند انفجار بمب در مقر آن در بغداد قرار بگيرد. فرق اين دو در چيست؟
در مورد كرانه غربي سازمان ملل از همان ابتدا با اشغال آن مخالفت كرد اما در مورد عراق سازمان ملل مجبور بوده است در كنار نيروهاي اشغالگر كار كند و شوراي امنيت از گروه
۲۰ نفره اي كه بازوي اجرايي نيروهاي اشغالگرند، حمايت كرده است. موقعيت دشواري است. اين را هم در نظر بگيريد كه سازمان ملل مسئوليت برقراري تحريم ها را بيش از ۱۰ سال برعهده داشت، تحريم هايي كه در كنار ديكتاتوري صدام مسبب مرگ به طور متوسط ۰۰۰ ۲۵ كودك عراقي كمتر از ۵ سال در هر سال بود. اين امر وجهه بدي از سازمان ملل ايجاد كرده است.
وقتي مقر سازمان ملل مورد حمله قرار گرفت، عده اي گفتند كار عوامل وفادار به صدام بوده است. بقيه گفتند احتمالاً كار تروريست هاي وارد شده به عراق بوده است. اين هم ممكن است نخستين چيزي كه به ذهن من متبادر شد، داستان قتل در قطار سريع السير شرق آگاتا كريستي بود. همه انگيزه اي داشتند. بنابر اين فكر مي كنم تحقيقات در مورد عامل انفجار بايد در حيطه گسترده اي آغاز شود. دبير كل سازمان ملل مدت ها از وضعيت سخت عراق آگاه بوده است.
* برخي مي گويند بمب گذاري مقر سازمان ملل در بغداد ناشي از همراهي بيش از حد سازمان ملل با آمريكايي ها بود.
- مطمئنم همه ترجيح مي دادند سازمان ملل مسئوليت بازسازي نظام سياسي عراق و اشاعه دموكراسي را در اين كشور برعهده داشته باشد. چنين چيزي محقق نخواهد شد. تا به حال دولت آمريكا چنين تمايلي نشان نداده است. آنچه تا به حال بر سر آن توافق شده، افزايش نقش سازمان ملل است. اگر در نظر بگيريم نگراني اصلي رفاه مردم عراق است، طبعاً راه حل معقولانه افزايش نقش سازمان ملل تا حد امكان است. ايجاد نظام پايدار در عراق كار ساده اي نيست. افغانستان را ببينيد.

سياست
ادبيات
اقتصاد
سفر و طبيعت
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |