اشكان نعمت پور- اوله هسه- ليشتن برگر را يكي از نام آورترين منتقدان كنوني فوتبال آلمان مي دانند، مردي كه همواره جملات كنايه آميز و انتقاداتش - كه البته سازنده مي نمايند- خشم مربيان بسياري در بوندس ليگا را برانگيخته ، تا جايي كه ستون او را «ستون سقوط» ناميده اند. او كتابي نيز راجع به فوتبال ژرمن ها به رشته تحرير درآورده كه با استقبال گسترده اي روبه رو شده است.
امروزه فوتبال به صنعتي غول آسا در سراسر قاره سبز تبديل شده و رقابت سختي ميان باشگاهها براي ربودن گوي سبقت در عرصه تبليغات و پيامد آن، دريافت حق تلويزيوني افزون تر در گرفته اما ظاهراً فوتبال آلمان از سه رقيب نام آشناي خود- ايتاليا، انگليس و اسپانيا- عقب افتاده است.
جدا از بايرن مونيخ- كه تمام نخوت آن در ليگ قهرمانان فصل پيش در هم شكسته شد- هيچ يك از تيم هاي ديگر آلماني توان رويارويي با رقيبان اروپايي و رسيدن به مراحل بالاي مسابقات معتبر باشگاهي در اين سرزمين را ندارند. در حقيقت بايرن يگانه نماينده شايسته چند سال اخير ژرمنها در اروپا بوده است.
چند سال پيش فرانتس بكن بائر، رئيس قهرمان بوندس ليگا، جام يوفا را «جام بازنده ها» خواند.
قيصر اين بازيها را حقيرتر از آن مي دانست كه خود را درگير انديشيدن بدان سازد.
خب، اگر طرفدار منچستر يونايتد يا رئال مادريد نيستيد بايد كمي در اين باره برايتان توضيح دهم: از ديد بايرن، هر باشگاهي كه قهرمان ليگ نشود يك بازنده است و نه در داخل و نه در خارج از زمين هيچ جايگاهي نخواهد داشت. همه آنها زبون تر از آن هستند كه با بايرن  بزرگ قياس شوند.
البته زماني كه قرار شد ليگ قهرماني با سياق جديد برگزار شود و يوفا اجازه داد دوازده تيم از «بازنده ها» به اين مجموعه افزوده شوند، بايرن هم به سرعت با طرح جديد موافقت كرد. پول همه چيز را عوض مي كند. پس از آن بود كه انتقادات نيشدار از اسطوره فوتبال آلمان آغاز شد. رويه پايتخت  نشينان روحيه متكبرانه شان را آشكار ساخت اما در آن هنگام هيچكس نمي دانست بكن بائر به خوبي جام يوفا را تشريح كرده است. در حقيقت بايد يك گام نيز فراتر نهاد و اين بازيها را «جام بحران» ناميد، دست كم براي آلماني ها اين گونه است. پنج تيم حاضر در بوندس ليگا در دور اول ديدارها شركت دارند اما بي ترديد آنان مراحل بالاتر را تنها از طريق صفحه تلويزيون دنبال خواهند كرد. در اين ميان هم اكنون سه تيم به قعر جدول دوخته شده اند، يكي هم تنها امسال را زمان  گذار از بحران به آينده اي تابناك خوانده و ديگري نيز به سرعت به سوي انحطاط گام برمي دارد.
نام آورترين باشگاه در بين «گروه پنج» دورتموند است. پيشتر گفته بودم آنها در همان مراحل اوليه ليگ قهرمانان دچار دردسر خواهند شد... و زمان شكست ناباورانه برابر بروژ فرا رسيد. پانزده ميليون يورو زياني بود كه مردان سامر، با كنار رفتن از معتبرترين بازيهاي باشگاهي دنيا، ناسزاوارانه از كف دادند. مديران دورتموند برنامه هاي خود را بر پايه اين مبلغ بنيان نهاده بودند. با برباد رفتن اين خيال واهي آنها درصدد جبران مافات برآمدند. تنها چند روز پس از نمايش مصيبت بار برابر بروژ،  مسئولان دورتموند از بازيكنان تيم خواستند بيست درصد از حقوق خود بكاهند.
هيچ راهي فراروي مديران باشگاه نمانده بود، آنها قدرت تخطي از قراردادها را نداشتند اما به يكباره ورق برگشت. مطبوعات ژرمنها بازيكنان دورتموند را ميليونرهايي خواندند كه به اندازه پولي كه دريافت مي كنند، در ميادين پرفروغ ظاهر نمي شوند. چند روز بعد آنها يكايك با چهره  هايي گشاده به دفتر باشگاه رفتند و با خوشنودي موافقت خود با برنامه هاي هوشيارانه باشگاه را اعلام كردند.
اگر مشكلات خارج از ميدان قهرمان روزهاي نه چندان دور بوندس ليگا رفته رفته برطرف مي شوند در مستطيل سبز آنها هنوز با معضلات گوناگوني دست به گريبان  هستند. در ديدار برابر اشتوتگارت كه به شكست يك بر صفر شان انجاميد، مردان سامر چنان بي رمق ظاهر شدند كه حتي در خلق يك فرصت گلزني نيز ناكام ماندند. در راه بازگشت، هواداران تيم در مسير حركت اتوبوس حامل بازيكنان نشستند تا نارضايتي خويش را به نمايش بگذارند. تشويش هاي سامر به اينجا ختم نمي شوند. در اين گير و دار، تقريباً بيش از نيمي از ستاره هاي او نيز آسيب ديده اند. توماس روسيچكي، شاخص ترين چهره تيم تا سه هفته ديگر نمي تواند در تمرينات شركت كند. متزلدر، آدو، ده ده و ... مارسيوآموروسو را نيز به آنها بيفزاييد تا عمق دلشوره هاي سامر را دريابيد.
اكنون نوبت به هرتابرلين مي رسد. معناي واقعي سقوط به قهقرا را مي توان در سيماي اين تيم يافت. آنها هنوز در بوندس ليگا پيروز نشده اند و تا هفته پيش حتي در گشودن دروازه حريفان- زدن يك گل ساده- عقيم مانده بودند. شايد تساوي دو بر دو برابر بوخوم كمي اميدواركننده  بوده باشد اما پادارداي، هافبك تيم چنين هشدار مي دهد: «تا به حال با هيچ حريف قدرتمندي روبه رو نشده ايم، دشوارترين بازيها هنوز در پيش روي ما هستند.» شايد منظور دارداي بازي با گروكلين گرودزيسك (لهستان) - كه به تساوي شرم آوري ختم شد- بوده باشد. اگر هرتا نتواند اين تيم را پشت سر بگذارد بهتر است هوب استيونس روزنامه ها را براي نظاره نام جانشينان ورق بزند. احتمالاً اين همان كاري است كه كورت يارا (هامبورگ) و اريك گرتس (كايزرسلاترن) در يكي دو هفته گذشته انجام داده اند. انگار حصار شومي كه پيرامون آنها تنيده شده به سادگي از ميان نخواهد رفت. هامبورگ تنها در شش ديدار سيزده گل خورده و هراس از سقوط هواداران تيم را مشغول خود داشته بود و اريك گرتس در آستانه بازي مقابل دو تيم تازه وارد فرايبورگ و فرانكفورت عنوان كرد لاترن به حداقل چهار امتياز دست خواهد يافت. آنها نتوانستند فرايبورگ را مغلوب سازند تا مربي بلژيكي با چهره اي در هم پيش روي دوربين هاي تلويزيوني قرار گيرد و همان جمله هاي آشناي هميشگي را تحويل دهد: «افسوس مي خورم، تمركز كافي نداشتيم، اشتياق، شور، مبارزه و ...» اما اين بار اقبال به هراو روي كرد. هامبورگ ده نفره شكست يك بر صفر را با تك گل برناردو رومئو به تساوي تبديل كرد و لاترن- كه قاطعانه از گرتس حمايت كرده بود- با نتيجه سه بر يك فرانكفورت را در هم كوبيد. آنها فعلاً در حاشيه امنيت قرار دارند اما پيروزي به همان سرعتي كه به دست مي آيد، محو مي شود. اكنون يارا و گرتس از حاشيه امنيت- البته نه چندان زيادي- برخوردارند اما اين داستان درباره شالكه صدق نمي كند. باشگاه تمام هدف اين فصل خود را بر كاميابي در اروپا متمركز كرده. در شالكه اميدها بر پايه حضور مربي سرشناسي چون يوپ هاينكس شكل مي گيرد اما آنها از مهره هاي لازم براي رسيدن به غايت خود برخوردار نيستند. اين حقيقت كه مديران باشگاه كوشيدند تا فرناندو مورينتس را از رئال مادريد به خدمت بگيرند اما حالا يك اتريشي كه نامش ادي گليدر است پيراهن تيم را بر تن مي كند، خود بيانگر همه چيز است.
پس از باخت اسف بار برابر فرايبورگ، هاينكس به هواداران مأيوس تيم گفت: به اين فصل نظير دوران گذار از روزگار بحران به آينده اي روشن بنگرند، به هر جهت گمان نمي رود آتيه اي درخشان، حداقل در اين فصل به انتظار اين تيم ها نشسته باشد.
شايد كمي نامصفانه باشد كه با وجود بازيهاي زيبايي كه لوركوزن، برمن، ولفسبورگ و يا حتي هانوفر در اين فصل ارائه داده اند، آنان نمايندگان آلمان در جام يوفا لقب بگيرند. به هر روي بايد به آينده اميدوار مانده!

رحمت اله سروستاني ـ هر مربي فيلسوف و بزرگي ويژگي هاي خود را دارد، ولي همه آنان وجوه مشتركي نيز دارند. با در نظر گرفتن اشتباهات و كاستي هاي ممكن، ده مورد از اين وجوه مشترك را برمي شماريم.
۱- متعهد به حفظ و استحكام و صداقت شخصي و ارزشها و رشد كامل شخصي
۲- متفكراني ژرف نگر كه خود را اول معلم مي ديدند بعد مربي
۳- كاملاً تعليم ديده و تحصيلكرده (رسمي يا غيررسمي) در رشته هاي علوم انساني
۴- تعهد و وظيفه شناسي هميشگي نسبت به ورزشكاران و نهاد ورزش
۵- خواستار تجربه كردن ايده هاي جديد
۶- ارزش قايل شدن براي رابطه متقابل مربي- ورزشكار، صرف نظر از برد و باخت
۷- درك و دريافت طبيعت بشر و ارجمند و ارزشمند داشتن آن
۸- عشق به ورزش و كار خود
۹- صداقت و درستكاري و شخصيت
۱۰- بشر بودن و در نتيجه كامل نبودن
اساسي ترين فصل مشترك شخصيتي مربيان فيلسوف صراحت، صداقت و شخصيت قوي و محكم داشتن است. مربيان به شدت پايبند اصول اخلاق عميق جامعه بوده اند و صميمانه به حفظ استحكام و يكپارچگي شخصيت فردي و ارزشها و رشد كامل شخصي متعهد بوده اند. مربيان هر يك برنامه درازمدتي براي بازيكنان و تيم خود داشته و بدان متعهد بوده اند. رابطه متقابل مربي و ورزشكار را بيش از بردن در مسابقات و فعاليت براي آن گرامي مي دارند. مربيان هر يك دلبستگي خاصي به مردم و درك طبيعت انسانها داشته اند و زندگي ديگران را با نگاهي مثبت ارزيابي مي كنند. آنها به ورزش خود عشق مي ورزيده و نوعاً با قوت و شخصيت كامل معتاد به كار كردن هستند و دنبال تجربه ايده هاي جديد براي توسعه و پيشرفت ورزش هستند .بدون استثنا همه مربيان متفكران ژرف نگري هستند. مردان متفكر واقعي كه خود را بيشتر معلم مي دانند تا مربي، همانطور كه جان تامپسون مربي بزرگ بسكتبال NBA خود را مي ديد. همه مربيان براي يادگيري زحمت كشيده اند، كتاب خوانده اند و علاوه بر تحصيلات رسمي كه غالباً در رشته هاي علوم انساني بوده بر يادگيري مستمر در طول عمرشان تأكيد كرده اند.
خلاصه آنكه مربيان همچون حكيمان متفكرند و آگاه، اينان دسته اي استثنايي از رهبران و الگوهايي اند، چه مربي و يا غير مربي كه بايد از آنان پيروي كرد.
شخصيتي بي اشتباه با خلقياتي قديس مآبانه، گرچه ايده آل است اما به هيچ وجه در شمارپيش شرط هاي لازم مربيگري محسوب نمي شوند. مربي شخصي است با خصوصيات انساني و از جمله ممكن الخطا. او نيز چون هر انسان معمولي و روشنفكر و سياستمدار گاه در زمينه كاري خود اشتباه مي كند. اما از آنها الگوهايي مي سازيم كه فكر مي كنيم از يك انسان روي زمين بالاتر است و مي تواند چون ساحران براي ما يك معجزه به وجود آورد. در حاليكه مربي نيز چون يك مدير عالي رتبه، يك ژنرال ارتش، يك مسئول مالي متمول اشتباه مي كند. مربيان انسان هاي وارسته اي در زمينه و رشته كاري خود به حساب مي آيند و در همان شعاع و اندازه بايد از آنها انتظار داشت.

كمتر از يك سال ديگر شهر آتن يونان ميعادگاه بازيهاي المپيك سال ۲۰۰۴ است. شهر تاريخي كه المپيك باستان در پاي كوه هاي المپ به شكل اعجاب انگيزي در رشته هاي مختلف انجام مي شد. دره مقدس المپيا و آلتيس محل تدفين زئوس خداي اساطيري يونان در پلوپونز منظره بديع و زيبايي است كه در آتن به چشم مي خورد و قبل از بازي هاي المپيك باستان محل اجراي مراسم مذهبي و قرباني كردن در پاي خداي اساطيري زئوس بود. در كنار اين دره رودخانه الفيوس قرار دارد و در شرق آن رود ديگري به نام كلادئوس و قله المپ از پايين ترين نقطه اين رودخانه چون غولي عظيم انگار به آسمان چسبيده است. تپه هاي سرسبز و زيباي اين منطقه با گل هاي خودرو وحشي، زيبايي خاصي به دره بخشيده است و به همين دليل يونانيان باستان بناهاي تاريخي در آن ساخته اند كه آثارش تا به امروز وجود دارد: معبد هراكلس يا هركول از تقديس بيشتري برخوردار است و خزائن دوازده گانه در آن نگهداري مي شد. در اينجا زئوس از نسل سوم خدايان اساطيري يونان در كنار همسرش هرا بر تخت زرين خود جلوس كرده بود و ده خداي ديگر چون آپولون، آرتميس، آرس، آفروديت، دمتر، فوبوس، نپتون، هرمس، هستيا و هفائيستوس در اطرافش قرار دارند. مجسمه زئوس اثر حيرت انگيز فيدياس يكي از هفت عجايب جهان كه به بلندي ۱۰ متر است در وسط اين محوطه قرار دارد و ديگر آثاري كه توضيح درباره هركدام يك كتاب تصويري و نوشتاري لازم دارد.
ژاك روگ رئيس كميته بين المللي المپيك پس از بازبيني از ساختارها و ورزشگاه هاي يونان جديد از اقدامات دولت يونان تشكر نمود و با تماشاي سورناهاي باستاني يونان با حيرت از سابقه درخشان و قدمت تاريخي يونان گفت: با تأمين امنيت در بازي هاي آتن ۲۰۰۴ همه چيز به خوبي پيش خواهد رفت. هرچند به گفته ژاك روگ، امنيت صددرصد در هيچ مكاني وجود ندارد، اما يونان تلاش كرده است كه اين امنيت به بهترين شكل به وجود آيد. نگراني از بابت ترك هاي قبرس و قبرس هاي ترك زبان است.

سه گانه ورزش
معراج مژده- به نظر مي رسد در ورزشهاي پايه حركت هايي در حال شكل گيري است، پس از دو دهه كه دو و ميداني، دوچرخه سواري و شنا دچار ركود عجيبي بود طي يك سال اخير شاهد تحولاتي در اين سه رشته بوده ايم. نقطه آغاز اين حركت از هر كجا و توسط هر شخصي باشد در ورزش ما امروز مثبت واقع شده است. در دوچرخه سواري جهش بلندي داشته ايم، در شنا به ركوردهاي قابل توجهي رسيده ايم و در دو و ميداني آرزوهاي دست نيافتني كاملاً حس و لمس مي شود. در كنار اين حركت شنيديم كه انجمن ورزشهاي سه گانه ايران با هدف توسعه و گسترش ورزشهاي پايه تأسيس شد و آغاز به كار نمود. با توجه به جايگاه ويژه اي كه دو و ميداني در بازيهاي المپيك و آسيايي دارد، سازمان تربيت بدني اين انجمن زيرنظر فدراسيون دو و ميداني ايران قرار داده شده است. اين رشته (سه گانه) كه تلفيقي از مسابقات شنا، دوچرخه سواري و دوصحرانوردي است، عموماً در كنار ساحل و درياچه هاي طبيعي و مصنوعي برگزار مي شود. بد نيست اعضاي اين انجمن را نيز معرفي كنيم: محمد دليريان رئيس انجمن، نادر حكم ايماني نايب رئيس، رضا حبيبي دبير و سيدحميد سجادي هم مسئول كميته مربيان هستند.
اولويت ها در دووميداني
هر ورزشي را در ايران بايد در ظرف و اندازه خود ارزيابي كرد و اين بار نگاه به نحوه قضاوت ها و تحليل ها نسبت به دووميداني است. روزي نوشتيم، دووميداني با شتابي در حد انتظار در حال حركت است. امروز نيز اين گونه مي بينيم. براي رشته اي كه هنوز بودجه سال جاري اش را دريافت نكرده، هيچ مكان اختصاصي براي تمرين قهرمانانش در اختيار ندارد و از نظر امكانات در حد صفر است انتظارات را نيز بايد با تمامي جوانب در نظر گرفت. دووميداني ما هنوز در اندازه اي است كه بايد آن را در ابعاد داخلي اندازه گيري كرد. جابه جايي ركوردهاي داخلي (ملي) كه اكثر آنها سالهاست دست نخورده باقي مانده و همچنين احداث مكان هاي اختصاصي و توجه به جوانان بايد در اولويت قرار گيرد. زيرساخت ها كه محكم شود، مدال هاي رنگين آسيايي هم خواهد آمد. مطمئن باشيد.
آفتاب و سايه
احمد خداداد را از مدتها پيش مي شناسيم. يادمان مي آيد اردشير لارودي مي گفت، اين كه يحيي گل محمدي از تمام مدافعان آخر دو دهه اخير بهتر و كاملتر بازي مي كند، اين است كه وقتي نوجوان بود، اصول اوليه بازي را از احمد خداداد فرا گرفته است.
اما اظهار نظر عجيب وي ما را به اين سو كشاند كه او نيز مانند هم سلف هاي خويش در اين دنياي جديد حرفه اي فوتبال از اصول اوليه اش خارج شده است. احمد خداداد كه اتفاقاً از معدود مردان تحصيل كرده فوتبال ماست در مصاحبه رسمي اعلام داشته كه قهرماني تيم اميد ايران در بوسان فقط حاصل تلاش فدراسيون بوده است و برانكو هيچ نقشي در اين قهرماني نداشته است. نمي دانيم خداداد كه آن پيروزي را به فدراسيون نسبت داده امروز كه عضوي از زير مجموعه فدراسيون فوتبال است اين شجاعت را دارد كه عنوان كند مسئول شكست تحقير آميز تيم ملي در مقابل عراق جنگ زده، بيلوروس (اين حريف درجه ۳ اروپايي) و اردن (اين حريف درجه ۳ آسيايي)، فدراسيون است. ما اين چنين فكر مي كنيم. نه قهرماني در بوسان حاصل فعاليت هاي تك نفره است و نه اين شكستها منتسب به يك شخص! هم بايد آفتاب را ديد و هم سايه را. سياه و سفيد را هم.
چرا به قطر باختيم
تيم  ملي  بسكتبال  ايران  در مرحله  يك  چـهارم  نهايي  رقابت هاي  بسكتبال  جام  ملت هاي  آسيا با شكست  مقابل  تيم  قطر از راهيابي  بــــــه  مرحله  نيمه نهايي  باز ماند تا براي  كسب  عنوان  پنجمي  به  مصاف  تيم  ژاپن  برود.
نخستين  نكته اي  كه  مي توان  در خصوص  اين  شكست  عنوان  كرد، كمبود ديدارهاي  تداركاتي  تيم  ملي  كشورمان  است . زيرا اين  تيم  سه  ماه  قبل  و در رقابت هاي  چهارجانبه  كه  در قطر برگزار شد، توانست  با امتياز ۸۳ بر ۸۰ از سد اين تيم  بگذرد. تيم  قطر از سه  ماه  گذشته  تاكنون  حداقل  ۲۰ ديدار خارجي  برگزار كرده  اسـت  ولي  ملي پوشان  ما حتي  يك  ديدار خارجي  نداشته اند. دومين  عامل  را مي توان  غيبت  در دو دوره  متوالي  رقابت هاي  بــسكتبال  جام  ملت هاي  آسيا دانست  كه  تيم  ملي  بسكتبال  ايران  نتوانست  به  اين  پيكارها راه  پيدا كند. سومين  عامل ، ضعيف  بودن  بعضي  نفرات  در پست هاي  تخصصي شان  است . براي  نمونه پست هاي  ۴ و ۵ تيم  ملي  كشورمان  با كمبود بازيكن  شايسته  مواجه  است . ازعوامل  ديگر كه  باعث  شكست  تيم  ملي  كشورمان  در برابر قطر شد مي توان  به  اضطراب  ناشي  از حساسيت  اين  ديدار اشاره  كرد. بازيكنان  غالبا به  دليل  جوان بودن  وفقدان  تجربه  كافي  وحضور نداشتن  در ميادين  بين المللي  به  چنين شرايطي  مي رسند.
از عوامل  قوي  كه  تيم  قطر از آن بهره مند بود، مي توان  به  استفاده  اين تيم  از بازيكنان  بلند قامت  و تنومند خارجي  بخصوص  بازيكنان  آفريقايي اشاره كرد كه  تابعيت  قطري  گرفته  و براي  اين  كشور توپ  مي زنند.

«آرسنال بدون سول كمپبل»
«سول كمپبل مدافع ۲۹ ساله تيم آرسنال مطمئناً  براي بازي چهارشنبه شب  تيمش مقابل «لوكوموتيو مسكو» راهي روسيه نخواهد شد. اين تصميم پس از مذاكره وي با «آرسن ونگر» و به دليل شرايط بد روحي وي پس از مرگ پدرش اتخاذ شده است، از طرفي آرسنال با آسيب ديدگي «فرد ليون برگ» و عدم آمادگي «اشلي كول» روبه رو است و «آرسن ونگر» براي اين بازي «ديويد بنتلي» ۱۹ ساله را به جمع اعضاء تيمش اضافه كرده است. ونگر در اين ارتباط به خبرنگاران گفت: من و «سول» هر دو، مشتركاً  اين تصميم را گرفتيم و من حس كردم،  او پس از فوت ناگهاني پدرش بايد كمي استراحت كند وبه هيچ وجه فشاري را احساس نكند.
«بازگشت جان مك انرو»
مسيح فرزانه- رقابتهاي «جام ديويس» و شركت تيمها و تنيسورها در آوريل سال آينده در پرده اي از ابهام قرار گرفته است. «گرگ روسدسكي» اعلام كرده است كه شايد براي ۶ ماه آينده نتواند براي بازي در تيم «دوبل» انگلستان دركنار «تيم هنمان» آماده شود و اين امر شانس انگلستان را براي قهرماني در رقابتهاي سال آينده كم رنگ خواهد كرد، از طرفي مسئولين فدراسيون تنيس استراليا اعلام كرده اند كه احتمال بازگشت «جان مك انرو» ۴۴ ساله به جمع تنيس بازان تيم ملي استراليا وجود دارد، «مك انرو» كه در سال ۱۹۹۲ از دنياي تنيس خداحافظي كرد، ۷۷ بار با «تاد وود بريج» قهرمان دو نفره گرنداسلمهاي بزرگ دنيا شده است.
بكام از بازي با تركيه مي ترسد
مصدوميت «ديويد بكام» از ناحيه پاي راست در بازي مقابل «والنسيا» و بروز اين درد در تمرينات روز بعد و در زمين تمرين «رئال» مسئولان اين تيم و بويژه «اسون گوران اريكسون»  را به شدت نگران كرده است. «اريكسون» در اين باره مي گويد:  واقعاً نمي دانم چه اتفاقي خواهد افتاد، اگر او روز قبل از بازي دچار درد بود، به هيچ وجه نمي بايست از سوي مربي رئال در تركيب ثابت قرار گيرد، اگر اين مصدوميت جدي باشد، مطمئناً زمان طولاني براي حاصل شدن بهبودي وي طي خواهد شد.
«اريكسون» در ادامه صحبتهايش از «كارلوس كوييرز» خواست تا از «بكام» در بازي مقابل «پورتو» و «اسپانيول» استفاده نكند. وي اضافه كرد: تمام نگراني هاي من براي بازي ۱۱ اكتبر مقابل تركيه است و اميدوارم او هر چه زودتر به جمع ما اضافه شود.
«آبراموويچ به دنبال ريوالدو»
به غير از تيمهاي «ميدلز بورو» و «نيوكاسل»، «رومان آبراموويچ» مولتي ميليونر روسي و رئيس باشگاه «چلسي» نيز به صف خريداران و علاقه مندان جذب «ريوالدو» هافبك نيمكت نشين تيم «ميلان» پيوسته است. «ريوالدو» ۳۱ ساله كه هفته گذشته به قراردادش با تيم «ميلان» پايان بخشيد مي گويد: فكر مي  كنم در «چلسي» بتوانم راحت تر به كار خودم ادامه دهم و سريعاً با تركيب تيم هماهنگ شوم، زيرا اين تيم داراي ستارگان فراواني است. اين باشگاه براي من مكان ايده آلي است، اما فاكتورهاي ديگري نيز مد نظر دارم كه مربوط به مسئولان تيم مي  شود. البته روز دوشنبه گالياني نايب رئيس باشگاه آث ميلان گفته بود ريوالدو در اين باشگاه مي ماند.
اريكسون تا ۲۰۰۴ با انگليس است
اسون گوران اريكسون باز هم اعلام كرد كه پس از پايان قراردادش در سال ۲۰۰۴ با تيم ملي فوتبال انگليس و در صورت عدم تمديد قراردادش با مسئولان فدراسيون فوتبال انگليس به مربيگري در سطح باشگاهي روي خواهد آورد. اريكسون در ادامه خبرهايي را كه حول و حوش وي و باشگاه چلسي در اين چند هفته مي گذشته را تكذيب كرد و اضافه نمود: صحبت هايي شده بود اما هم اكنون هم من مربي تيم ملي انگلستان هستم و هم آقاي رانيري مربي چلسي، پس بهتر است بي دليل جو را شلوغ نكنيم، وي در ادامه و در مورد حضور ديويد بكهام بعنوان كاپيتان در تيم ملي گفت: بكهام بازيكني است كه نياز به تعريف و تمجيد ندارد، او مسلما در بازيهاي آينده نيز رهبر تيم من در داخل زمين خواهد بود، من براي وي احترام زيادي قائلم.