دوشنبه ۳ آذر ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۳۴
اينجا تهران است، چند ميليون جمعيت، چند ميليون آرزو، انبوهي از مشكلا ت و اين گزارش، يك از هزاران
مسافركش ها
000878.jpg
عليرضا قاسمي 
اينجا تهران است. شهري كه اخبار گوناگونش هميشه در صدر اخبار رسانه ها قرار دارد و هر روز بحث ترافيك،  آلودگي، مسكن و حوادث در داغ ترين حالا ت ممكن، جريان دارد.
اينجا تهران است. شهري كه بين زنده ماندن و زندگي كردن راه طولا ني در پيش داريم و براي گذر از اين راه با تمام مشكلا ت خاص خود متنوع ترين گزينه ها را در اختيار داريم.
زماني پدر خانواده مسئول تأمين مخارج و امرار معاش بود آن هم هزينه خانواده اي كه وجود سه يا چهار فرزند در آن طبيعي بود، دست پدر هيچگاه خالي نبود و به اصطلا ح در را با ضربه پا باز مي كرد. ولي حالا  پدران بعد از سه شيفت كار كردن (وقتي درآمد خود را كمتر از هزينه ها مي بينند) ديگر ناي زدن زنگ در كه با آيفون باز مي شود را هم ندارند.
امروزه نه تنها درآمد مرد بلكه درآمد زن كه شايد شاغل شدنش به ا جبار بوده، كفاف اين مخارج هنگفت را نمي دهد. اجاره بهاي سرسامآور مسكن ، هزينه هاي سنگين تحصيل فرزندان، خوراك و پوشاك و بعضاً مخارج درمان از بزرگترين نمونه هايي است كه يقيناً حقوق معمولي يك شيفت كار نمي تواند پاسخگوي آنها باشد.
يكي از شغل هايي كه اكثراً براي حل اين مشكل مد نظر شهروندان قرار مي گيرد مسافركشي است. مي دانيم كه داشتن اتومبيل براي زندگي در شهري كه گستره آن از شرق ، غرب و جنوب (شمال فعلاً  مديون كوههاي البرز است) غير قابل مهار شده، بسيار مطلوب به نظر مي رسد. از سوي ديگر براي گريز از جار و جنجال شهر مي توان به تعطيلي هاي يكي دو روزه اي كه به انتهاي هفته منتهي مي شوند اكتفا كرد و به (مسافرت كه نه!) مهماني اقوام در شهري ديگر رفت. پس چه بهتر شغلي را انتخاب كنيم كه اتومبيل هم داشته باشيم. حالا  بايد به فكر فروش طلا جات و گرفتن وام هاي گوناگون و ... افتاد.
آري! شنيدن اين حرف ها براي خيلي ها تازگي ندارد و شايد مروري به گذشته و يا شرح حال باشد. اما بايد بدانيم كه اين همه ابتداي راه است، ما تنها جنبه كوچك مثبت آن را ديده ايم و از مشكلا ت آن بي خبريم. اكثراً اين گونه افراد قدرت خريد ماشين مدل بالا  را ندارند و اگر هم بتوانند ماشين مدل بالا  تهيه كنند يقيناً بايد اقساط ماهيانه سنگيني را بپردازند. مقداري از اين اقساط صرف بازپرداخت وام هايي است كه با عناوين مختلف از صندوق هاي قرض الحسنه و يا خانوادگي (كه بعضي ها بين فاميل تأسيس مي كنند) گرفته شده است ولي مشكل اساسي بازپرداخت مبالغي است كه از نمايشگاههاي ماشين و بعضاً از افراد خاص با كارمزدهاي بالا  دريافت مي شود.
هم اكنون عرف در بازار ماشين اين گونه است، كه بابت هر يك ميليون تومان حدوداً يك ميليون و سيصد هزار تومان در اقساط ده ماهه دريافت مي گردد. هزينه انتقال سند هم كه عموماً به عهده فروشنده است، در اين گونه معاملا ت به خريدار تعلق مي گيرد، ضمناً در برخي از معاملا ت مبلغي را به بهانه فروش اقساطي خودرو به قيمت نقدي خودرو اضافه مي كنند. سند ماشين نيز تا سررسيد آخرين قسط به نام فروشنده و نزد نمايشگاه باقي مي ماند. به همين دليل بسياري از خريداران حاضرند مبلغي بيشتر از عرف پرداخت كنند و از برخي افراد خاص پول بگيرند ولي سند در همان ابتدا به نام آنها صادر گردد.
حالا  اگر هزينه هاي جانبي خودرو از قبيل بنزين (كه مهم ترين است)، ملزومات جانبي ، فرسودگي قطعات، تعميرات ،تصادفات و جريمه هاي احتمالي را در نظر بگيريم و فرض كنيم كه ميانگين درآمد ماهيانه ما (با توجه به دو شيفته بودن) حدود يكصد و پنجاه هزار تومان باشد در يك زمان مشخص ده ماهه، به اين نتيجه مي رسيم كه واقعاً مفت كار كرده ايم.
خودرو مورد نظر به طور ميانگين شصت هزار تومان بابت بنزين و مخارج ديگر هزينه دارد كه اگر از درآمد ماهيانه كسر شود در آن دوره ده ماهه نهصد هزار تومان باقي مي ماند، اگر تفاوت خريد نقدي و قسطي آن را در نظر بگيريم و فرض كنيم كه در اين مدت ، روزي پنج هزار تومان كار كرده باشيم و خرابي و تصادف، كه منجر به خوابيدن ماشين در تعميرگاه گردد، نداشته و با آشنايي كامل از مقررات راهنمايي و رانندگي، پليس زحمتكش، برگه جريمه اي به دست ما نداده باشد مي بينيم كه در پايان تنها يكصد هزار تومان برايمان باقي مانده !!! رانندگي يكي از سخت ترين شغل ها است، آن هم در تهران با ترافيك غير قابل وصفش و يقيناً اين شغل دوري بيش از حد ما از خانواده و متعاقباً دوري ما از تفريح و ... را به دنبال خواهد داشت.
سو‡ال اين است كه چرا به تعداد متقاضيان اين شغل در سطح تهران هر روز افزوده مي گردد.
وقتي مي بينيم كه فردي با سرمايه دو ميليوني(كه در خريد خودرو به ما وام داده) در انتهاي ده ماه ، ششصد هزار تومان سود برده است بدون اينكه دقيقه اي كار كند، ولي ما كه چهار ميليون سرمايه گذاري كرده ايم وضعمان اين است.يكي از دلا يلي كه شايد اين همه واقعيت را از نگاهها دور مي كند امكان دسترسي هميشگي به پول است. به زبان ساده تر يك راننده (چه مسافركش و چه راننده آژانس) هميشه در جيب خود پول دارد. برخلا ف كارمندها كه شايد چند روز آخر ماه را بدون پول سپري كنند. همين دسترسي هميشگي به پول باعث مي گردد هزينه هاي خودرو كه در آينده بايد پرداخت شود به چشم نيايد.
دومين دليل دل بستن به خودرويي كه در آينده تمام و كمال متعلق به خودمان است، به ما در اين كار كردن به اصطلا ح مجاني دلگرمي مي بخشد.
سومين و شايد مهمترين دليل هم اين است: >به راستي چاره چيست؟< صحبت يكي از جوانان را كه حاضر است تن به مسافركشي بدهد با هم مي خوانيم:
بيست و هشت ساله و متولد تهرانم. ولي براي فرار از اجاره بهاي مسكن در كرج زندگي مي كنم. دو جا مشغول به كار هستم كه هر دو شركت در تهران مي باشد ولي واقعاً هنوز قادر به تأمين تمامي نيازهاي خانواده ام نيستم به همين دليل قصد خريد يك پيكان مدل پايين دارم تا در مسير رفت و برگشت بتوانم مبلغي را به درآمد ماهيانه ام اضافه كنم. وقتي از او پرسيديم كه براي خريد اتومبيل مورد نظر چقدر پول نقد دارد، آهي از ته دل كشيد و گفت: با فروش طلا جات همسرم توانسته ام يك ميليون تومان جور كنم و مابقي آن را قسط مي بندم. مي دانم سخت است ولي بعد از اتمام اقساط حداقل يك ماشين از خودم دارم. ولي ما معتقديم كه وي از مخارج منتظره (و نه غيرمنتظره) خريد اتومبيل با اين شرايط بي خبر است حال ببينيم چند دسته اتومبيل در تهران مشغول حمل و نقل شهروندان هستند. مانند خيلي از گزينه ها اين گزينه نيز متنوع است.
تاكسي ها
هر چند كه سيستم تاكسيراني هرگز به تنهايي جوابگوي حمل و نقل شهروندان تهراني نيست ولي به عنوان مطمئن ترين اتومبيل شناخته مي شود. بعداز صدها مورد حادثه اي كه در اثر سوار شدن به اتومبيلهاي متفرقه در شهر تهران رخ داد تنها تاكسي ها هستند كه قابل اعتماد شهروندان بخصوص زنان و دختران مي باشند البته اگر تمايل به انجام وظيفه داشته باشند.
هم اكنون هفت نوع تاكسي در سيستم تاكسيراني مشغول به كار هستند. تاكسي گردشي نارنجي كه در سطح شهر مشاهده مي كنيد، نوار فيروزه اي كه در خطوط خاصي موظف به حمل مسافر هستند، تاكسي نوار فيروزه اي ترمينالها و نوار سبز راهآهن و فرودگاه كه براي خدمات رساني به مسافراني كه به شهر تهران ميآيند در نظر گرفته شده اند، تاكسي نوار مشكي تلفني و نوار شطرنجي با پلا ك تاكسي موقت مسافركش هايي هستند كه تحت نظر سازمان تاكسيراني فعاليت مي كنند. هم اكنون در سطح شهر تهران حدود ۴۲ هزار تاكسي در حال فعاليت هستند كه از اين تعداد حدود هفت هزار تاكسي نوار شطرنجي هستند.
مسافركش ها ي شخصي 
اتومبيل هاي مسافركش پلا ك شخصي در سطح شهر تهران بيشترين حجم از حمل و نقل مسافر را نسبت به انواع اتومبيلهاي ديگر به خود اختصاص داده اند. نداشتن هيچ ضابطه و قانوني در اين باره و آزاد بودن آنها در انتخاب ساعت كار يا مسير از مسائلي است كه اينگونه اتومبيل ها را از تاكسي ها و اتومبيل هاي كرايه مجزا مي كند. جمعيت رو به انفجار تهران شرايط را براي كار هر تعداد اتومبيل در اين امر فراهم كرده است ولي رانندگان اينگونه خودروها نيز همچون رانندگان ديگر خودروها داراي مشكلا ت خاص خود هستند.
رانندگان مشغول در شركت هاي تاكسي تلفني بعضاً از دو گروه ذكر شده در بالا  و از اقشار مختلف جامعه هستند. برخي تنها براي گذران اوقات بيكاري و برخي براي تأمين هزينه هاي سرسامآور زندگي. چه همكاران همگوني!!
كاركردن در اين موسسات نظم خاصي را مي طلبد كه هيچ كدام از دو گروه قبلي ملزم به رعايت آن نيستند. مديريت اين موسسات خصوصي است وزير نظر اتحاديه اتومبيل هايي كرايه وابسته به تاكسيراني فعاليت مي كنند. ساعت كار در آژانس ها در دو يا سه شيفت تنظيم مي گردد. اكثر ماشين هاي شيفت صبح داراي مجوز طرح ترافيك هستند. مدل اتومبيل هايي كه در اين موسسات فعاليت مي كنند نيز بسيار متنوع است از اتومبيل هاي نسبتاً قديمي خارجي گرفته تا اتومبيل هاي روز كه مانند تمامي امكانات اكثراً از جنوب به شمال متنوع هستند.
اما چه تفاوت هايي بين رانندگان مسافركش و آژانس  وجود دارد و اساساً دليل انتخاب هر كدام از اين دو به چه عواملي بستگي دارد. مسافركشي در سطح خيابان نياز به اعصاب قوي دارد زيرا همواره در حال كاركردن هستي مخصوصاً اگر قرار باشد كه در مسير مشخصي كار كني يقيناً با رانندگان قديمي مشكل پيدا خواهي كرد. اما كار در آژانس ها نيز به همين راحتي نيست سواي مقررات و جريمه هاي نقدي كه از سوي بعضي مديران صورت مي گيرد، اين صداي زنگ تلفن است كه نويد يك مسافر را مي دهد، ولي چه افسوس كه آخرين نفر هستيم. در اين موسسات به مسيرهايي كه در نقاط دور شهر تهران يا پر ترافيك قرار دارند اصطلا حاً كلنگي مي گويند و شايد شيرين ترين كلمه> در اختيار< باشد كه به مسافراني اطلا ق مي گردد كه براي چندين ساعت به اتومبيل نياز داشته باشند. هم اكنون براي هر ساعت در اختيار بودن حدود ۱۴۰۰-۱۶۰۰ و براي ماشين كولردار ۱۶۰۰-۱۸۰۰ در نظر گرفته مي شود. البته كرايه مسير اوليه جداگانه محاسبه مي گردد.
به هر حال فكر ايجاد شغل دوم و سوم آن هم با خودرو در ذهن بسياري از شهروندان وسوسه خريد اتومبيل قسطي را مي پروراند. شايد خريد پيكان مدل بالا  و كار در آژانس محله خودمان و مسافركشي در مسير رفت و برگشت به محل كار.
يك كارمند بازنشسته مي گويد بعد از سي سال خدمت در يكي از ادارات مبلغي را به عنوان پاداش پايان خدمت دريافت كرده ام. از آنجايي كه حقوق بازنشستگي كفاف مخارج زندگي را نمي دهد تصميم گرفته ام كه با خريد يك اتومبيل شغلي براي تأمين هزينه ها ايجاد كنم.
او دلا يل بازنشسته ها، دانشجويان و ديگر افراد را از انتخاب اين شغل، نداشتن محدوديت  براي وارد شدن به اين حرفه دانست كه در دوران بيكاري از بزرگترين مشكلا ت است يقيناً دليل وي منطقي به نظر مي رسد.
به هر حال با تمام پستي و بلندي ها مسافركشي راهي است كه براي ايجاد يك منبع درآمد به ذهن ها خطور مي كند.

بازارچه حمل و نقل
بازارچه خودرو
بازارچه لوازم خانگي
بازارچه مسكن
بازارچه ارتباطات
بازارچه مصالح ساختماني
گوناگون
|  بازارچه خودرو  |  بازارچه لوازم خانگي  |  بازارچه مسكن  |  بازارچه ارتباطات  |  بازارچه حمل و نقل  |  بازارچه مصالح ساختماني  |   گوناگون  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |