سه شنبه ۲۵ فروردين ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۴۹
يكشنبه اي كه عيد پاك بود
روز عروج مسيح
هر ساله بعد از عيد سال نو (ژانويه) مراسم عيد پاك به عنوان يكي از بزرگترين اعياد مسيحيان برگزار مي شود. پيروان مسيح از ۳ روز قبل از فرا رسيدن عيد پاك - روز مصلوب شدن مسيح - روزه مي گيرند
005196.jpg
خرگوش عيد پاك اصلا يك اختراع مدرن نيست. قضيه اين خرگوش به سال ها پيش و به زماني بر مي گردد كه پاگان ها در جشن هاي ايستره آن را به كار مي بردند.
يك قرص نان، يك جام و حكايت جان و خون مسيح مقدس؛ تصويري ماندگار از «شام آخر» مسيح و يارانش. مسيح جمعه به معراج رفت.
براي درك «عيد پاك» مسيحيان، بايد تاريخ را ورق بزنيد و قرن ها به عقب برگرديد. يكشنبه اي كه گذشت براساس روايات تاريخي مطابق با گذشت ۳ روز از به صليب كشيده شدن مسيح بود؛ روز عروج مسيح، مسيحيان سراسر جهان اين روز را «عيد پاك» ناميده اند.
... دعا مي خوانند؛ شمرده، دقيق و بلند. انگار مي خواهند مسيح صدايشان را بهتر بشنود. گروهي ديگر چشم هايشان را مي بندند و آرام دعا مي كنند تا در آن لحظه هاي مقدس جز ياد مسيح دغدغه اي در ذهنشان نقش نبندد. اين فضاي حاكم بر يكي از كليساهاي معروف تهران در يكشنبه اي بود كه نام عيد پاك را روي خودش مي ديد.
هر ساله بعد از عيد سال نو (ژانويه) مراسم عيد پاك به عنوان يكي از بزرگترين اعياد مسيحيان برگزار مي شود. پيروان مسيح از ۳ روز قبل از فرا رسيدن عيد پاك - روز مصلوب شدن مسيح - روزه مي گيرند. در اين ۳ روز استفاده از خوراك حيواني گناه است. همه بايد از خوراك گياهي تغذيه كنند. روزه ها در شب قبل از عيد پاك شكسته مي شوند. تخم مرغ هاي رنگ شده، پاسكا - شيريني مخصوص عيد پاك - صندلي هاي كليسا، صداي ملايم پيانو و دعا به ياد مسيح مقدس. مسيحيان، شب قبل از عيد پاك را هم در كليسا مي گذرانند. صبح فردا عيد پاك از راه مي رسد. بار ديگر دعا، بار ديگر زنده نگه داشتن روز عروج مسيح.
صليب 
صليب نماد تصليب مسيح است كه در مقابل عروج قرار مي گيرد. سال ۳۲۵ بعد از ميلاد امپراتور كنستانتين اعلام كرد كه صليب نماد رسمي مسيحيت است. با اينكه صليب تنها نماد عيد پاك نيست اما استفاده از آن در اين روز بسيار متداول است. به خصوص در كليساي كاتوليك.
خرگوش عيد پاك 
خرگوش عيد پاك اصلا يك اختراع مدرن نيست. قضيه اين خرگوش به سال ها پيش و به زماني بر مي گردد كه پاگان ها در جشن هاي ايستره آن را به كار مي بردند. الهه ايستره را انگلوساكسون ها مي پرستيدند و خرگوش سمبل زميني اين الهه بوده است. ايستره بعدها در مسيحيت تبديل به ايستر يا همان عيد پاك شده است. آلماني ها سنبل خرگوش را با خودشان از اروپا به آمريكا بردند و كمي بعد از پايان جنگ هاي داخلي، عيد پاك و خرگوش در اين كشور به رسميت شناخته شد.
تخم مرغ عيد پاك 
تخم مرغ نماد تولد دوباره است. اين سمبل هم مثل خرگوش و تعطيلات اين سه روز، يك موضوع قديمي است و تاريخ اش از مسيحيت هم عقب تر مي رود. رد و بدل كردن تخم مرغ در فصل بهار يك سنت قديمي بوده است. تخم مرغ ها را در پوششي طلايي مي گذاشته اند و روستايي ها آن را مي جوشاندند و با رنگ هاي روشن آنها را تزيين مي كرده اند. امروز، بچه ها تخم مرغ هاي رنگ شده مي گيرند و آنها را در سبد عيد پاك مي گذارند. نماد «تولد دوباره» در ضمن به عروج و رستاخيز مسيح هم مي تواند مربوط باشد.

بخت آزمايي با سه كارت
جمعيت زيادي در گوشه پياده رو جمع شده اند. تنها يك راه باريك براي گذشتن از كنار آنها وجود دارد. سر و صداي جمعيت هم بلند است. شايد از دور به نظر برسد بساط دستفروشي با جنس هاي ارزان قيمت است. ولي در داخل جمعيت خبرهاي ديگري است. بساط بخت آزمايي و قمار با سه كارت ساده و مردي كه همه اين مردم را به دور خود جمع كرده است.
مرد به روي زمين نشسته است و كارت ها را جابه جا مي كند. ظاهرش نشان از همان مهاجراني دارد كه براي يافتن كار به اين تهران درندشت آمده اند. پشت يكي از كارت ها نشانه اي درج شده است. اين كارت نشان دار هدف همه مردمي است كه دور او گرد آمده اند. هر كسي بخواهد وارد اين ميدان شود بايد مقداري پول بر روي كارتي كه فكر مي كند همان كارت نشان دار است، بگذارد. اگر كارت همان باشد كه او برنده مي شود وگرنه پولش از دستش مي رود. جمعيت تازه جمع شده اند و محفل بايد گرم شود. يكي پنج هزار تومان روي كارتي مي گذارد كه واضح است درست نيست. همه به او مي گويند دارد اشتباه مي كند. مرد كارت را بر مي گرداند و همچنان كه همه مي گفتند پشت كارت خبري از نشان نيست. مرد پنج هزار تومان مي بازد. ولي هيچ اثري از ناراحتي در چهره او نيست. عكس العملش شك برانگيز است. ولي مردم اطراف اينقدر گرم ماجرا شده اند كه حواسشان به اين چيزها نيست. به قيافه مرد بازنده كه نگاه كني، چيزهاي تازه اي دستگيرت مي شود. چشم هاي مرد مواظب همه است و زيرزيركي به همه نگاه مي كند. از آن طرف جمعيت مرد ديگري كارتي را هدف قرار مي دهد او برنده مي شود. قيافه اين دو مرد بازنده و برنده خيلي شبيه به هم است. اين دو مرد به همراه مرد بر زمين نشسته، همكار هستند. يكي در بيرون جمعيت و دو نفر در داخل جمعيت براي گرم كردن بساط قمار و خالي كردن جيب مردم.
بازي ادامه دارد. مرد فعلا خيلي آرام كارت ها را جابه جا مي كند. پيرمردي كارت درست را نشان مي دهد و دو هزار تومان مي گذارد. ولي مرد كارت ديگري را مي خواهد رو كند. جلوي اين همه جمعيت مي خواهد سر پيرمرد بيچاره كلاه بگذارد. ولي با فشار جمعيت، كارت را سر جايش بر مي گرداند. ولي دو هزار تومان پيرمرد را هم بر مي گرداند و مي گويد بايد پنج هزار تومان بگذاري. اين هم ترفندي است تا پيرمرد منصرف شود و برود پي كارش. به چهره مردم كه نگاه كني، سادگي در آن مي بيني كه هم آدم را ناراحت مي كند و هم عصباني. ناراحت از اين كه اينقدر وضعيت اقتصادي آنها بد است كه براي به دست آوردن مقداري پول بيشتر دست به چنين كارهايي مي زنند. عصباني هم از اين كه به سادگي سرنوشت خود را به دست اين آدم هاي شياد سپرده اند. شياداني كه مطمئنا آنها هم از سر ناچاري و بي پولي، در حال سر كيسه كردن مردم هستند. كلاه گذاشتن سر مردمي از جنس خودشان. خالي كردن جيب كساني كه اين پول را شايد با بدبختي به دست آورده اند.
بازي گرم شده است. آن دو نفر كار خود را به خوبي انجام دادند. مرد دوباره كارت ها را جابه جا مي كند. همه تقريبا يقين دارند كارت نشان دار كدام است. سربازي وسوسه مي شود تا با ۱۰ه هزار تومان «بخت» خود را امتحان كند. همه به موفقيت او يقين دارند. ولي مرد كه كارت را بر مي گرداند، خبري از نشان نيست. سريع كارت ها را جمع مي كند و كارت نشان دار را هم به جمعيت نشان نمي دهد. معلوم نيست در اين وسط با چه حقه اي بلايي بر سر كارت نشان دار آورده. سرباز خيلي حالش گرفته شده. مي گويد اين ۱۰ هزار تومان را هم قرض كرده بوده ولي ديگر حرف از اين چيزها گذشته است؛ او يك بازنده واقعي است.
بساط هنوز گرم و فعال است. عده اي مي روند و افراد جديدي ملحق مي شوند و كارت ها همچنان مي چرخند و پول ها رد و بدل مي شود. اينجا چشم و عقل مي خرند و جيب خالي و حماقت مي فروشند. حراج واقعي، بشتابيد!

جذابيت هاي پنهان كافي شاپ
005199.jpg
خيلي راحت مي توانستيم مطلب را با اين جمله آغاز كنيم: «آيا تا حالا به كافي شاپ رفته ايد؟» اين سوال البته بي ربط است، پس بهتر است بپرسيم كه اصلا چرا كافي شاپ را به عنوان پاتوق انتخاب كرده ايد؟ چه عواملي باعث جذب جوانان به «كافي شاپ» مي شود؟ اين عنوان يك تحقيق دانشگاهي است كه از طريق نمونه گيري بين ۱۰۰ نفر از دختران و پسراني كه بيشتر زمان بخش بيداري زندگي را در كافي شاپ مي گذرانند پيگيري شده.
آدم وقتي كه بيكار مي شود بايد فكري براي پر كردن اوقات فراغتش بكند. طبيعي است كه اولين پاسخ به اوقات فراغت مربوط باشد. به علت كمبود مكان هاي تفريحي، كافي شاپ ها توانسته اند جاي خود را بين جوانان باز كنند. آمار نشان مي دهد كه ۴۶ درصد از پاسخگويان رفتن به كافي شاپ را جزو ۳ گزينه اول خود در مورد چگونگي پر كردن اوقات فراغت مي دانند.
البته از اوقات فراغت كه بگذريم اين مكان ها جذابيت هاي ديگري هم دارند. جذابيت هاي مكاني، دنج بودن، محيط آرام، ملاقات با دوستان، فرصتي براي گپ زدن، برقراري ارتباط با افراد داراي علا يق همسان خلاصه اينكه ۸۵ درصد از پاسخگويان جذاب و دنج بودن محيط و حضور مراجعان جوان در آن مكان و ۸۱ درصد مناسب بودن فضاي كافي شاپ براي گب زدن و ساير موارد را بهانه اي كافي براي رفتن به كافي شاپ دانسته اند.
از طرفي ديگر كافي شاپها براي گروهي از جوانان به صورت يك پاتوق درآمده اند. به اين صورت كه روزها و ساعت هاي مشخصي را در كنار هم در كافي شاپها بسر مي برند.
نكته قابل توجه ديگر دسترسي به مواردي مثل سيگار و قليان است. يكي از مكا ن هاي مورد علاقه جوانان براي استفاده دود كافي شاپها هستند. در كافي شاپ كسي از آنان ايراد نمي  گيرد و آنجا كسي هم نيست كه جوانان سيگاري را بد نگاه كند. ۴۲ درصد از پاسخگويان آزاد بودن كشيدن سيگار در كافي شاپ را در رفتن به اين مكان  مهم دانسته اند. علاوه بر موارد فوق، درآمد افراد نيز تاثير زيادي بر رفتن جوانان به كافي شاپ دارد. معمولا كساني كه به طور مداوم به كافي شاپ مي روند يا خود يا خانواده آنها از درآمد خوبي برخوردار هستند.
گروه هايي از پسران و دختران جوان از كافي شاپ به عنوان مكاني براي برگزاري جشن هاي دوستانه (مثل جشن تولد، جشن فارغ التحصيلي و...) استفاده مي كنند. به هر حال اين هم شيوه مناسبي است. اين وسط مي توانيد جايي هم براي استفاده از ژست هاي روشنفكرانه باز كنيد. همه مي دانند كه ادبيات ايران بخشي از دوران طلايي خود را مديون كافه هاست. صادق هدايت، صادق چوبك، نصرت رحماني، احمد شاملو، جلال آل احمد و خيلي هاي ديگر پشت ميزهاي كافه بحث هاي مهمي كرده اند. خيلي ها هنوز هم به عشق اين نام ها روي صندلي هاي كافه نادري مي نشينند. البته كسي انتظار ندارد كه بار ديگر از پشت اين صندلي ها نسلي طلايي براي ادبيات ايران آفريده شود. حالا شايد تنها ساختن محيطي مناسب براي خالي كردن انرژي نسل جوان كافي باشد.
خلاصه اينكه شما هم اگر اهل كافي شاپ نباشيد شايد روزي پايتان به اين مكان باز شود. بهانه مي تواند يك ملاقات، يك گپ دوستانه، يك ژست و يا حتي يك نخ سيگار باشد. فراموش نكنيد كه مهم نفس عمل است!

ستون شما
تغييرت ايرانشهري
كساني كه خواننده ايرانشهرند، تماس مي گيرند و از تغييراتي كه به چشمشان آمده مي پرسند. ضمنا اين گلايه هم در لابه لاي جملاتشان هست كه چرا خبر نداده؟
خدمت شما عرض شود كه دو سه روزي هست صفحات مياني ايرانشهر، دچار تغييرات جدي شده است. صفحه ۱۵ كه پيش از اين با زيباشهر و يك شهروند، بسته مي شود در فرم جديد شامل ۳ صفحه در شهر و باگرايش شهري ۲ صفحه زيباشهر و يك صفحه آرمانشهر است كه البته ممكن است صفحه آرمانشهر با كمي نوسان دربرخي هفته ها غيبت داشته باشد.
در صفحه ۱۶ صفحات درمانگاه و سفر و طبيعت و باگرايش بيشتر به سمت محيط زيست به صورت يكي در ميان چاپ مي شوند. صفحه ۱۷ نيز قرار بر اين شده شامل صفحات بچه محل كه در ابتداي انتشار ايرانشهر دو شماره از اين صفحه به چاپ رسيد، مهمانشهر درباره اقوام رسوب كرده در شهر تهران، يك صفحه عكس (پنج شنبه ها) و سه صفحه يك شهروند در هفته خواهد بود با صفحه ۱۸ نيز كه آشناييد. مردم كه به خبرسازان تغيير نام دارد و شامل چهره هاي خبرساز هر روز است. منتظريم شما نيز در اين باره با ما حرف بزنيد. مخالفيد ياموافقيد؟
دبير تحريريه
اورانگوتان يا شامپانزه ؟
آقاي سردبير آيا اورانگوتان همان شامپانزه است ياشامپانزه همان اورانگوتان است؟ سعي كنيد سمبل كاري نكنيد.
آقاي ناظري از عكس اشتباهي ما حسابي شاكي شده اند سعي مي كنيم دست از سمبل كاري برداريم واز چاپ كردن عكس حيوانات بيچاره به جاي هم خودداري كنيم. در همين جا ازهمه شامپانزه ها و اورانگوتان ها و ديگر انواع ميمون ها عذرخواهي مي كنيم.
ما هم در اين كشور هستيم. باوركنيد شمال فقط مازندران و گلستان و دريا نيست. آقاي عليرضا جعفري يكي از خوانندگان همشهري اهل رشت اين تذكر را به ما داده اند. ايشان نامه خودشان رادر هفت بند و روي دو طرف يك برگ تقويم نوشته اند. ايشان سال جديد را با اين فكر شروع كرده اند، كوتاه و مفيد بنويسند. موفق باشيد.
ايراد چيست؟
متاهل هم مي  تواند همسر دوم و سوم انتخاب كند. اين سنتي است كه به زن ناشزه و خشن درس زندگي مي دهد و به او مي فهماند در حرف زدن و رفتار و كردار مواظب خود باشد و گرنه امكانات ورفاه و شانس خوشبختي از او اخذ و به زن ديگر واگذار خواهد شد. تجربه نشان داده است مرداني كه ازدواج دوم را انجام داده اند به زن اول با التماس و گريه زاري به عمل زشت خود اعتراف كرده و با پرداخت پول و بخشيدن مهريه، شوهر را وادار به زندگي با خود كرده است.
اشكال كار براي ازدواج يك مرد و يا زن ۷۰۸۰، ساله چيست؟ هنگاامي كه يك مرد ۷۰ساله با رعايت كليه اصول و مباني بهداشتي سلامت جسم و روان خود را حفظ كرده وتوانايي اداره همسر را دارد چرا مانع ازدواج او شويم؟ دربيشتر خانواده ها مشاهده مي شود كه پدر خانواده همسر خود را از دست مي دهد. فرزندان يكي پس از ديگري تشكيل خانواده داده هركدام به سوي زندگي خود مي روند، نه عروس آمادگي خدمت به پدر شوهر را دارد و نه اينكه داماد به همسرش اجازه خدمتكاري پدرش را مي دهد. بنابراين پيرمرد همسر مرده و يا زن طلاق داده بايد تا ابد دركنج خانه باقي بماند و به در و ديوار چشم بدوزد.
آقاي فيضعلي مداح، مدرس دانشگاه در نامه  اي چند صفحه اي اين نكات بعلاوه چند نكته ديگردرباره ازدواج و جامعه را ذكر كرده بودند.

صبح تا شب
جواد رسولي 
سينما
امروز، اگر عضو برنامه هاي فيلمخانه ملي ايران هستيد مي توانيد ساعت ۳۰:۱۸ يك فيلم كلاسيك تماشا كنيد. نام فيلم هست «ساعت هاي دزديده شده» و كارگردانش هم دانيل پتري است. سوزان هيوارد، مايكل كريك، دايان بيكر و ادوارد جاد از بازيگران اين فيلم هستند كه محصول ۱۹۶۳ است. در ضمن اگر فيلم دوبله باشد (كه به احتمال زياد هست) جاي سوزان هيوارد مي توانيد صداي مرحوم ژاله كاظمي را بشنويد.
فيلم هاي روي پرده سينماهاي تهران هيچ تغييري نكرده اند. همان چهار فيلم بوتيك، كما، ملاقات با طوطي و علي ودني روي پرده هستند و اتفاق بزرگ اكران قرار است يك هفته ديگر و با شروع نمايش فيلم مارمولك بيفتد، در ضمن امروز هم در سالن كوچك حوزه هنري مي توانيد فيلم «ارباب و فرمانده: انتهاي دنيا» را كه ساخته پيتر وير است ساعت ۳۰:۱۶ و ۱۹ تماشا كنيد.
كتاب 
صد و بيست و دومين نشست كتاب ماه ادبيات و فلسفه به مناسبت روز بزرگداشت عطار نيشابوري (كه همين امروز باشد) در خانه كتاب برگزار مي شود. امروز قرار است در اين نشست سير فكري عطار در مصيبت نامه و منطق الطير بررسي شود، به خصوص منطق الطير كه بعد از مثنوي مولوي برجسته ترين اثر عرفاني در جهان به شمار مي رود. مصيبت نامه هم به لحاظ تاريخي آخرين منظومه عطار است. دكتر غلامحسين ابراهيمي ديناني، دكتر احمد خاتمي و دكتر سهيلا صارمي در اين جلسه سخنراني مي كنند.
تئاتر
در تالار چهارسو نمايش سراب به كارگرداني حسين پارسايي روي صحنه است. اجراي اين نمايش ساعت ۲۰ شروع مي شود. «زني كه زياد مي دانست» به كارگرداني عليرضا اوليايي همچنان در تالار كوچك روي صحنه است. اين نمايش را مي توانيد ساعت ۳۰:۱۸ ببينيد. كار آخر محمد يعقوبي با نام «قرمز و ديگران» هم ساعت ۳۰:۱۹ در تالار قشقايي اجرا مي شود.
در تالار سايه نمايش «زنان مهتابي، مرد آفتابي» به كارگرداني كوروش زارعي ساعت ۳۰:۱۸ روي صحنه مي رود. تالار سنگلج ميزبان تئاتر «خين دارون» به كارگرداني حميدرضا رشيدي است. در تالار مولوي هم امروز ساعت ۳۰:۱۸ مي توانيد نمياش «در امتداد باد» را كه حميد ابراهيمي كارگرداني اش كرده تماشا كنيد.
خانه هنرمندان 
در خانه هنرمندان ايران امروز يك سمينار فلسفي برگزار مي شود. دفتر پژوهش هاي فرهنگي و خانه هنرمندان به مناسبت دويستمين سالگرد درگذشت امانوئل كانت، فيلسوف بزرگ آلماني اين سمينار را برگزار مي كند. يكي از سخنران هاي اين مراسم هم رامين جهانبگلو است. در خانه هنرمندان مي توانيد امروز از نمايشگاه عكس مسافران قطب جنوب هم ديدن كنيد. اين نمايشگاه عكس در كارگاه تجربه و از ساعت ۱۶ تا ۲۰ برقرار است.
در نگارخانه خانه هنرمندان نمايشگاه ادواري تصويرگران كتاب كودك برقرار است. اين نمايشگاه تا ۲۷ فروردين ماه ادامه دارد و در آن مي توانيد آثار هنرمنداني مثل ژانت ميخائيلي و غلامعلي مكتبي را ببينيد.
فرهنگسرا
فرهنگسراي سالمند در دوره جديد كلاس هايش با هدف «پرورش استعدادهاي هنري كودكان و نوجوانان و كمك به خلاقيت فكري آنان»، دوره هاي آموزش مجسمه سازي با خمير چيني برگزار مي كند. با شركت در اين دوره ها مي توانيد با ساخت انواع مجسمه خميري آشنا شويد.
در نگارخانه نقش فرهنگسراي اشراق يك نمايشگاه خوشنويسي با عنوان «بهاريه» برپا شده است. در اين نمايشگاه ۴۰ اثر از علي موسوي در زمينه هاي نستعليق، ثلث و شكسته ارايه شده اند. امروز حوالي فلكه دوم تهرانپارس اگر بوديد، مي توانيد سري به اين نمايشگاه كه از ساعت ۹ تا ۱۲ و ۱۴ تا ۱۹ برقرار است بزنيد.
تلويزيون 
اگر ديروز به هر دليلي نتوانستيد فيلم سينمايي مسافر ري را تماشا كنيد، امروز ساعت ۱۵ شبكه يك فيلم را تكرار مي كند. اين فيلم بخشي اززندگي حضرت عبدالعظيم را به تصوير مي كشد. كارگردان فيلم داوود ميرباقري است و بازيگران فراواني در آن بازي كرده اند. نقش اصلي هم بر عهده داريوش ارجمند است. امشب ساعت ۲۱ از شبكه ۲ مي توانيد فيلم سينمايي پرواز بلك مون را تماشا كنيد. قسمت پانزدهم از مجموعه اين راهش نيست امشب ساعت ۳۰:۲۰ از شبكه ۳ پخش مي شود. ساعت ۲۱ شبكه تهران هشدار براي كبري ۱۱دارد و شبكه ۱ هم بهترين سريال امشب يعني پرستاران را ساعت ۱۰:۲۲ پخش مي كند. نقطه چين را هم مي توانيد ساعت ۳۰:۲۲ تماشا كنيد.

نامه باارزش
فاصله بين فقر و ثروت با يك اتفاق ساده پر مي شود. تعجبي ندارد كه مرگ ارزش هر اثري را بالا ببرد. اگر شما بابت كشف نشدن استعدادتان غمگين هستيد اين خبر را بخوانيد تا به آينده اميدوار شويد.نامه اي كه «جيمز جويس» در آن به ناشري التماس كرده تا اولين كتابش - دابليني ها - را بخرد، در حراج كريستي لندن به قيمت ۵۹۰۷۳ دلار فروخته شد. جويس، نويسنده سرشناس انگليسي، اين نامه را در سال ۱۹۰۵ در ۲۳ سالگي به انتشارات هاينه من نوشته است، اين نامه در نهايت بي تاثير بود و او مجبور شد ۱۰ سال براي چاپ كتابش تلاش كند. اين كتاب عاقبت در سال ۱۹۱۴ چاپ شد. از كتاب دابليني ها دو ترجمه به زبان فارسي توسط پرويز داريوش و محمدعلي صفريان منتشر شده است. به آينده اميدوار باشيد!

بازگشت از كما
كما، اولين ساخته آرش معيريان موفق ترين فيلم نوروزي بوده و تا به حال فروش خوبي داشته. شايد به همين دليل است كه پويافيلم، موسسه اي كه حسين فرح بخش و عبدالله عليخاني آدم هاي اصلي اش هستند بلافاصله كار تهيه يك فيلم ديگر را با همين كارگردان شروع كرده اند. «شارلاتان» نام اين فيلم است و باز هم مضموني كمدي دارد. روابط عمومي فيلم درباره شارلاتان فقط به اين توضيح بسنده كرده است: «شارلاتان درباره روياهاي تلخ و شيرين دو جوان است كه در قالب يك كمدي - فانتزي واكشن بيان مي شود.» در كار تازه آرش معيريان كه فيلمبرداري اش از ۲۶ اسفند سال پيش شروع شده و هنوز هم در آبادان ادامه دارد اين بازيگرها بازي مي كنند: امين حيايي، شقايق فراهاني، جواد رضويان، ليلا بوشهري، ارژنگ اميرفضلي، سحر آربين و مهران غفوريان. ديدن بازيگرهاي حرفه اي سينما در كنار بازيگران شناخته شده تلويزيوني مي تواند كنجكاوي برانگيز باشد.

قصر ديگر زندان نيست
تاريخ حكايت عجيبي دارد؛ گاهي در گذر زمان زندان هم هويت ديگري پيدا مي كند. طرح تغيير كاربري و بازسازي زندان تاريخي قصر آغاز شده.«علي محمدمختاري» مديرعامل سازمان پارك و فضاي سبز تهران مي گويد: «مراحل طراحي مجموعه فرهنگي، تفريحي زندان قصر در حال انجام است و تا يك ماه آينده اين زندان به شهرداري تحويل داده مي شود تا به عنوان يك فضاي سبز شهري و مركز فرهنگي تفريحي مورد استفاده قرار گيرد.»مطابق طرح پيشنهادي ارايه شده براي سامان دهي زندان قصر، بخش هاي مختلف آن به محوطه هاي تجاري، فرهنگي، اداري و فراغتي تغييركاربري پيدا مي كنند. در اين مكان كه در زمان حكومت رضاشاه به عنوان زندان مخالفان استبداد مورد استفاده قرار مي گرفت، شما مي توانيد موزه هاي تاريخ زندان قصر، يادمان زندانيان مشهور، چند نمايشگاه، كتابخانه و ... را ببينيد.

اختتاميه
005202.jpg
پس از گذشت حدود دو ماه از زلزله در اسفند ماه گذشته نمايشگاه عكسي با نام «بام شكسته بم» در فرهنگسراي نياوران برگزار شد.
اين نمايشگاه كه شامل آثاري از ۱۷۱ عكاس بود، روز پنج شنبه ۲۷ فروردين ماه كار خود را به پايان خواهد رساند.
در مراسم اختتاميه اين نمايشگاه كه در تالار آمفي تئاتر فرهنگسراي نياوران برگزار مي شود از شركت كنندگان تقدير و به ۱۰ عكاس برتر نيز جوايزي اهدا مي شود

تهرانشهر
آرمانشهر
ايرانشهر
جهانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
يك شهروند
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |