پنجشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۶۳
گفت وگو با كيكاووس زياري مترجم كتاب «سينماي فراگير هند:»
هند؛ روايت يك تغيير فرهنگي
بر خلاف تصور عده اي كه سينماي هند را مبتذل و تجاري مي دانند، ولي ما در اين سينما با فيلمهاي ارزشي ، روشنفكري و مناسبي روبرو هستيم كه با هر استاندارد كاري فيلم خوبي محسوب مي شود
005871.jpg
زير ذره بين
نويسندگان كتاب بر اين اعتقاد هستند كه سينماي هند و فيلم هاي آن (در هر دو بعد فرهنگي و تجاري) وام دار فرهنگ، ادب، مذهب و سنت هاي كهن و ريشه دار اين كشور هستند. به همين خاطر آنها اين مشخصه ها را به خواننده خود معرفي مي كنند و بعد نوع استفاده سينماي هند از اين مشخصه ها را با ذكر مثالهاي دقيق از توليدات مختلف اين سينما را مورد بحث و بررسي قرار مي دهند
از مشكلات كتابهاي سينمايي در ايران همين است كه ما وارث يك مجموعه كتاب كه اختصاص به معرفي و تحليل سينماي كشورهاي مختلف جهان باشد، نيستيم، تلاش هاي پراكنده و غيرآكادميكي در اين رابطه صورت گرفته كه هر چند خوب است، اما اندك مي باشد
كيميا اميري

كيكاووس زياري حدود سيزده سال سابقه كار رسمي مطبوعاتي دارد. او كار حرفه اي روزنامه نگاري را از سال ۱۳۶۸ با مجله هاي فيلم و سروش شروع كرد. طي اين سالها هم در زمينه سينماي ايران فعاليت كرد و هم در زمينه سينماي جهان. سالهاي اخير بيشتر فعاليتهاي او بر روي سينماي جهان متمركز بوده است. او در ترجمه هاي خود تلاش كرده بالانسي بين سينماي آمريكا و سينماي ديگر كشورهاي جهان ايجاد كند و مترجم كارهاي يك سينماي خاص نباشد. زياري اين روزها بيشتر در فيلم ، جام جم و دوچرخه (ويژه نامه نوجوان روزنامه همشهري) قلم مي زند، كتاب «سينماي فراگير هند» او اولين ترجمه او در زمينه كار كتاب است. خودش مي گويد دوست دارد طي سالهاي پيش روي كتابهاي ديگري درباره موج ها و مشخصه هاي سينماي ديگر كشورهاي جهان را نيز ترجمه كند: دلم مي خواهد يك دايره المعارف سينمايي درباره سينماي كشورهاي مختلف داشته باشيم كه امضاي مرا زير پاي خود داشته باشد. اين روزها او خود را آماده مي كند تا كتابي درباره موج نوي سينماي چين كه در دهه هشتاد پديد آمد و باعث خلق «نسل پنجم فيلمسازان چين» (كه مطرح ترين موج سينمايي اين كشور بوده است) را ترجمه كند. گفت و گوي زير به بهانه انتشار كتاب «سينماي فراگير هند، روايت يك تغيير فرهنگي» است.

* ابتدا پيشينه اي از كتابهاي تأليفي يا ترجمه اي مرتبط با سينماي هند در ايران را به دست بدهيد.
- يكي از مشكلات كتابهاي سينمايي در ايران همين است كه ما وارث يك مجموعه كتاب كه اختصاص به معرفي و تحليل سينماي كشورهاي مختلف جهان باشد، نيستيم، تلاش هاي پراكنده و غيرآكادميكي در اين رابطه صورت گرفته كه هر چند خوب است، اما اندك مي باشد. شايد بيشترين كوشش براي معرفي كامل سينماي يك كشور و بررسي تحليلي جنبه هاي مختلف آن، به سال هاي اول انقلاب برگردد كه چندين كتاب درباره سينماي شوروي (سابق) منتشر شد. تا آنجا كه حافظه من ياري مي كند در دهه شصت چند كتاب ديگر كه به سينماي كشورهايي مثل ژاپن يا آمريكاي لاتين مي پرداخت هم منتشر شد. پس طبيعي است كه چيزي مثل سينماي هند هم از چارچوب اين دايره خارج نباشد. حالا به اين نكته، تأكيد برخي روزنامه ها و مجلات بر روي بخش تجاري و عامه پسند سينماي هند را هم اضافه كنيد. مي خواهم بگويم كه به طور معمول وقتي صحبت از سينماي هند مي شود يا مخاطب آن با عنايت به وجه عامه پسند بودن اين سينما، آن را از حافظه خود پاك مي كند و يا نويسنده مطلب به دنبال جنبه هاي پرسروصدا و ژورناليستي اين سينماست. همين مسأله باعث مي شود كه هنگام بحث درباره سينمايي مثل هند (كه اتفاقاً  جاي بررسي خيلي زيادي دارد)، مثل مادري كه هنگام شستن تن بچه اش او را همراه آب كثيف به جوي سپرد، ترجيح داده شود كه اين بخش بحث حذف شود. اما واقعيت امر اين است كه حذف بحث سينماي هند هيچ كمكي به تحليل درست آن نمي كند. در مورد پيشينه كتابهاي مرتبط با سينماي هند هم بايد بگويم به جز در يكي دو كتاب قطور كه درباره تاريخ تحليلي سينماي جهان هستند، در كتاب ديگري سينماي هند به طور جدي مورد بحث و بررسي قرار نگرفته است. در اين كتابها (كه انصافاً كتابهاي خوب و مرجعي هم هستند) بخشي هم نگرش كلي و كوتاه به سينماي هند در طول صد سال تاريخ فيلمسازي اش دارد.
* اشاره كرديد كه چيزي مثل سينماي هند اتفاقاً جاي بررسي خيلي زيادي دارد، چرا؟
- اول اين كه هند يك كشور آسيايي و به نوعي همسايه ماست. مطالعه تحليل سينماي اين كشور و جنبه هاي مختلف آن مي تواند به ما كمك كند تا شناخت بهتري از شرايط فيلمسازي خودمان پيدا كنيم. مقايسه بين شرايط دو سينماي هند و ايران- كه وجوه اشتراك زيادي دارند- مي تواند در خدمت اعتلاي وضعيت فيلمسازي در ايران قرار گيرد، نكته ديگر اين كه سالانه در هند تعداد زيادي فيلم توليد مي شود. سينماي هند (كه با عنوان باليوود شناخته مي شود) در كنار هاليوود، جزو قدرتمندان اصلي توليد فيلم هستند. از سوي ديگر سينماي هند در طول سالهاي اخير توانسته بازار بين المللي خود را در سطحي وسيع گسترش دهد، اين روزها حتي آمريكايي ها و اروپايي ها هم مترصد كشف دوباره اين سينماي مرموز و ناشناخته هستند. طبيعي است كه دوستداران سينما در ايران هم اين سينما را بهتر و كامل تر بشناسند، بويژه آن كه سينماي هند در ايران به دلايل مختلف بد و غلط معرفي شده است.
* بد و غلط معرفي شده يعني چه؟
- ببينيد، تا اسم سينماي هند مي آِيد، بلافاصله به ذهن بسياري چند كار بي ارزش تجاري اين كشور متبادر مي شود. همين باعث مي شود تا بلافاصله اين نتيجه گيري بشود كه سينماي هند سينماي مبتذلي است. حتي گروهي از اهل مطالعه در كشور ما تصورشان اين است كه اگر از يك فيلم هندي تعريف كنند، لقب يك آدم غيرروشنفكر را مي گيرند. البته من منكر وجود فيلم هاي بي ارزش و كم ارزش فراوان در سينماي هند نيستم. در سراسر جهان از اين نوع فيلم ها ساخته مي شود. سينماي هند هم مثل سينماي تمام كشورها يك سينماي غيرمتعارف دارد كه با ساتيا جيت راي در دهه شصت ميلادي شروع شد. اين سينما طي سالهاي گذشته در بسياري از جشنواره ها جوايزي دريافت كرده و باعث افتخار بين المللي اين سينما شده است. در كنار آن سينماي بدنه اين كشور وجود دارد كه فيلم هايي براي مخاطب عام مي سازد. هم ما و هم سينماي آمريكا هم از اين گونه توليدات داريم. بدون اين نوع از توليدات سينمايي هيچ كشوري نمي تواند سرپا بايستد. بخشي از سينماي بدنه هند فيلم هايي قابل قبول مثل «مادر هند»، «سنگام» و «شعله» را خلق كرده و در بخشي ديگر، فيلم هايي را توليد كرده كه با هر استانداردي كاري بي ارزش محسوب مي شود، ما هنگام بحث درباره سينماي هند نبايد فقط اين بخش آخري را آگرانديسمان كنيم.
* شما قبل از اين مقالاتي درباره سينماي هند در مجلات و نشريات مختلف ارائه كرده ايد، آيا اين كتاب گردآوري شده همان ترجمه هاست يا كاري مستقل و متفاوت؟
- به نكته خيلي خوبي اشاره كرديد. متأسفانه طي چند سال اخير در بازار كتاب شاهد روندي هستيم كه بسياري از آن با عنوان «كتاب سازي» ياد مي كنند. در اين شيوه كار نويسنده چندين نوشته و ترجمه خود را كه در اين روزنامه يا آن مجله چاپ كرده، به صورت يك كتاب به چاپ مي رساند. خود من هم ضرورت انتشار اين گونه كتابها را درك نمي كنم. اما در پرسش به پاسخ شما بايد بگويم خير، اين كتاب يك اثر مستقل است كه توسط دو نويسنده هندي تبار مقيم انگليس نوشته شده است. آنها در اين كتاب صد سال تاريخ سينماي هند را در زمينه هاي سياسي، فرهنگي، اجتماعي و هنري مورد بحث و بررسي قرار داده اند.
* شاخصه كار اين دو محقق در اين تحقيق چيست؟
- زاويه اي كه آنها از آن به سينماي هند نزديك شده اند، زاويه خوبي است، يعني مي توان گفت آنها نگاه خوب و متفاوتي به قضيه انداخته اند. نويسندگان كتاب بر اين اعتقاد هستند كه سينماي هند و فيلم هاي آن (در هر دو بعد فرهنگي و تجاري) وام دار فرهنگ، ادب، مذهب و سنت هاي كهن و ريشه دار اين كشور هستند. به همين خاطر آنها اين مشخصه ها را به خواننده خود معرفي مي كنند و بعد نوع استفاده سينماي هند از اين مشخصه ها را با ذكر مثالهاي دقيق از توليدات مختلف اين سينما را مورد بحث و بررسي قرار مي دهند. آنها بر اين اعتقادند كه بيننده فيلم هندي بعد از آشنايي با اين مشخصه ها، فيلم هاي هندي را بهتر درك مي كند. در كنار اين موضوع، نويسندگان در چند بخش كتاب به طور مستقل درباره مسائل خاصي كه در سينماي هند وجود دارد، صحبت مي كنند. مثلاً  نوع ارائه شخصيت زن در فيلمهاي هندي، الزاماً  شبيه مشابه غربي اش نيست و بايد دقيقاً  مورد بحث و بررسي قرار گيرد، يا موضوع رقص و ترانه كه اصلاً  بحث ديگري است. نويسندگان فيلم با نگاهي جامعه شناسانه و روانشناسانه به تحليل محتوايي جنبه ها و مشخصه هاي سينماي هند مي پردازند.
* آيا مي توانيم براساس گفته هايتان بگوييم به سينماي هند علاقه منديد؟ چرا اصولاً  اين همه به اين سينما علاقه داريد؟
- صرف ترجمه يك كتاب نمي تواند دليلي براي علاقه  بسيار زياد به آن سينما باشد.
* اما توضيحاتي كه در طول گفت  وگو داديد نشان مي دهد كه اطلاعاتتان درباره اين سينما زياد است.
- يك علاقه مند سينما بايد در مورد آنچه كه دوست دارد اطلاعاتش زياد باشد و سعي كند اطلاعات بيشتري درباره آن به دست بياورد. اگر من احتمالاً  كتابي درباره سينماي روسيه يا ايتاليا ترجمه كرده بودم، باز هم شايد شما همين پرسش را مطرح مي كرديد و از علاقه مفرط من به سينماي اين دو كشور صحبت مي كرديد. اما در پاسخ سؤال قبلي تان بايد پاسخ را به دو قسمت تقسيم كنم. اول اين كه علاقه مندان به سينماي هند مخاطبان عادي در ايران بيشتر از دوستداران سينمايي مثل كوبا يا فرانسه است. طبيعي است كه در چنين حالتي، مترجم اول از همه به سراغ موضوعي مي رود كه مخاطب بيشتري دارد. نكته دوم اين است كه شما بعد از ترجمه كار خود بايد ناشري را براي چاپ كتاب خود پيدا كنيد. كتابي مثل سينماي هند راحت تر از ديگر كتابها ناشر پيدا مي كند. اين در حالي است كه كتابهاي سينمايي اين روزها با تيراژهايي دو هزار تايي روانه بازار كتاب مي شوند. من اطلاع زيادي از وضعيت نشر و كاغذ و توزيع ندارم، اما مي دانم كه هيچ ناشري دوست ندارد كتابهايش روي دستش بماند. اين همان وضعيتي است كه در سينما وجود دارد.كدام تهيه كننده اي مايل است فيلمش توي انبار بماند و مشتري نداشته باشد؟ به نظر من مسئولين فرهنگي بايد از انتشار كتابهايي كه حرفي براي گفتن دارند حمايت كنند. البته اميدوارم از من نپرسيد چگونه و چطور كه جوابش را نمي دانم!
* دوره مورد بررسي كتاب چه مقاطعي را در برمي گيرد؟
- حدود صد سال سينماي هند، يعني از روزهاي آغاز تأسيس تا سالهاي پاياني .
* مؤلفان كتاب تا چه حد توانسته اند از پس موضوع برآيند؟
- البته تحقيقي كه آنها در كتاب انجام داده اند كار دشواري بوده است. اما براساس شواهد موجود چنين به نظر مي رسد كه در كار خود موفق بوده اند. نوع تحليل ها و آمارها حكايت از اين مي كند كه آنها تحقيق زيادي براي كارشان كرده اند. به همين دليل مي توانيم بگوييم اين كتاب يك كار آكادميك درباره سينماي هند است كه اگر بخواهيم در دانشگاه برايش يك واحد درسي در نظر بگيريم، ارزش آن را دارد كه لقب يك كتاب درسي را بگيرد.
* موج تازه اي از دوبله و پخش فيلم هاي هندي در ايران رواج پيدا كرده است. خود شما اين امر را ناشي از چه چيزي مي دانيد؟
- معمولاً  زماني چيزي رواج پيدا مي كند كه متقاضي زيادي داشته باشد. رواج پخش تلويزيوني و ويدئويي فيلم هاي هندي را نيز در همين رابطه مي توان توضيح داد يا توجيه كرد. شما اگر سري به ويدئو كلوپهاي سطح شهر بزنيد و آمار كرايه شبانه فيلم ها را بگيريد، متوجه مي شويد فيلم هاي سينماي هند و يكي دو كشور ديگر است كه متقاضي بالايي دارد.
در همين رابطه من فكر مي كنم ترجمه كتاب «سينماي فراگير هند» مفهوم ويژه اي پيدا مي كند. تصورم بر اين است كه خوب و لازم است كه بينندگان وسيع فيلم هاي هندي اين كتاب را بخوانند تا به درك درست تري از سينماي هند برسند. البته بيان آنچه كه گفتم به معني آن نيست كه اين كتاب فقط به درد همين يك گروه مي خورد. دوستداران سينما از هرس و طيفي احتمالاً  از مطالعه اين كتاب لذت خواهند برد و بد نيست اگر مؤسسه رسانه هاي تصوير در پخش وسيع تر اين كتاب همراهي و همكاري كند.
* يعني چكار كند؟
- توزيع اين كتاب را در ويدئو كلوپها تسهيل كند. با شروع اين كار، اين مؤسسه در آينده مي تواند اين بخش كار را گسترش داده و با توزيع ديگر كتابهاي سينمايي در ويدئوكلوپها، به خلق يك مركز فر هنگي- هنري گسترده تر كمك كند.

مرور كتاب
دين و روشنفكران مشروطه
پژوهشي درباره حركت منورالفكران ايران در دوره مشروطه منتشر شد
005877.jpg
دين و روشنفكران مشروطه حاصل پژوهش سه ساله غلامرضا گودرزي است، درباره حركت روشنفكري منورالفكران ايران در دوره مشروطه از سوي نشر اختران به بازار كتاب عرضه شده است.
به گزارش همشهري در اين كتاب پژوهشگر كوشيده است به مدد علوم اجتماعي و جامعه شناسي نوين به ويژه نحله كاركردگرايان كلاسيك، از روزنه تئوريك به كالبدشكافي و تحليل موضوع بپردازد.نويسنده سعي كرده با به كارگيري شيوه ها و الگوهاي نظري جامعه شناسي دين و جامعه شناسي معرفت،  به ويژه آراي دوركيم و ادي درباره كاركردها و كژكاركردهاي نهاد دين، و تعريف مانهايم از روشنفكر و روشنفكري، سعي كرده نشان دهد كه چرا و چگونه روشنفكران عصر مشروطه در اصلاح،  نوسازي، و يا احيانا حذف دين از عرصه اجتماعي همت گماشتند. نويسنده كوشيده است تا حدودي علل و عوامل تكثر و تنوع سير انديشه ها و تجربه زيستي روشنفكران ، و بعضا تضاد و كشمكش آنان را با نيروهاي فكري اجتماعي رقيب، بدون درازگويي هاي مرسوم باز كاويده و تعامل فكري و فرهنگي آنان را با دين و آموزه هاي مذهبي نشان دهد.
كتاب كه در چهارفصل تدوين شده، مشتمل بر انديشه مشروطه خواهي و روشنفكري پيش از مشروطيت تا پايان و پس از آن است و بر آن از سوي غلام عباس توسلي، استاد شناخته شده جامعه  شناسي مقدمه اي نگاشته شده است.
005874.jpg

يك مهماني يك رقص و داستانهاي ديگر
نويسنده: آيزاك باشويس سينگر/ ترجمه: مژده دقيقي/ ناشر: انتشارات نيلوفر، چاپ اول، ۱۳۸۲/ قطع  رقعي/ قيمت: ۱۹۰۰ تومان.
آيزاك باشويس سينگر، برنده جايزه نوبل ادبيات ۱۹۷۸، يكي از داستانسرايان نامي قرن بيستم است. در داستانهاي او اخلاقيات مذهبي و آگاهي اجتماعي با تحليل انگيزه هاي شخصي به هم آميخته است. آثارش غالباً شكل حكايات تمثيلي را دارد يا بر مبناي سنتي متعلق به قرن نوزدهم در روايت شكل گرفته است. سينگر عميقاً دلمشغول رويدادهاي زمانه خويش و آينده و فرهنگ جامعه خود است. دنياي داستانهاي او دنيايي بسيار غني و در عين حال بسيار فقير، عجيب و غريب و در عين حال آشنا با همه تجربه هاي بشري است. اين دنيا اكنون از ميان رفته. از ريشه درآمده، خاك شده. ولي در نوشته هاي سينگر، در روياهاي او جان مي گيرد، روشن و آزاد از توهم. در اين داستانها، واقعيت و خيال تغيير شكل مي دهند. قدرت الهام به يادماندني سينگر مهر واقعيت را بر خود دارد و واقعيت از طريق رويا و خيال به حوزه ماوراءالطبيعه بركشيده مي شود كه در آن هيچ چيز ناممكن و قطعي نيست.

قلم اندازي هاي يك حاشيه نشين
شهريار كرمي صداي خاموش شعر و ادب...
اكبر اكسير
«از كتاب نوشتن» دغدغه دوم من است هر چند كتابخوان حرفه اي نباشم اين ستون هم كه نافش را به نام كتاب بريده اند از همين ادعا را دارد. اصلاً مسئول خوش ذوق صفحه كتاب به همين خاطر اين ستون چپ را به من اجاره داده اند (آن هم به شرط تمليك) كه اگر كارش گرفت بتوانم از سمت چپ حرف هاي راست راسكي بزنم در مايه هاي طنز. از بابت سوژه در حاشيه كتاب فكرم راحت است. به قول صائب: در بند اين مباش كه مضمون نمانده است... پس اگر گاهي مستقيماً به سراغ كتاب نمي روم حتماً به سوژه اي بند كرده ام كه در رابطه با كتاب و كتابخواني است و خلاصه به كلام و واژه مربوط است. غرض از اين آگهي رپرتاژ مجاني پرداختن به عزيز صدا پيشه اي است كه صدايش صداي جوان تمام سالهايم بود. صدا پيشه اي كه دغدغه اصلي اش شعر و ادب و كتاب بود ايشان كسي نيستند جز شهريار كرمي گوينده هوشمند و خوش صداي متون ادبي كه صدايش صداي ماندگار راديو پيام و راديو جوان بود و اين اواخر تهيه كننده برنامه هاي راديو تهران بود صدايي گرم با خشي دل انگيز، محكم و شيرين كه هر متني را از آن مي شنيدي شعروار بر لوح جان ثبت مي شد. نام شهريار كرمي را اولين بار از راديو رشت سالهاي دهه پنجاه شنيدم همان زماني كه دانشجوي بازرگاني بود و همكار جنبي راديو رشت با عنوان گوينده و مجري برنامه هاي ادبي به نويسندگي استاد محمد بشرا. يادم مي آيد سال ۵۴ بود كه برنده اول مسابقه شعر راديو رشت شدم كه مجري اش شهريار بود. نزديكي هاي عاشوراي امسال از برنامه شبستان تلويزيون نيمه هاي شب خبري پخش شد مبني بر اينكه شهريار كرمي صداي ماندگار راديو صدايش را پس از عمل جراحي معده و مري از دست داده است و من هنوز حيران آن صدايم كه با چه گرمايي متون ادبي را به رگ و خون شنونده مي ريخت. اطمينان دارم مسئولين صدا و سيما با آن همه امكانات براي معالجات شهريار شعر و واژه و كلام هرگونه اقدامي خواهند كرد تا صدايش را بار ديگر بشنويم صدايي كه صداي محبت و مهرباني و شعر بود. چنين باد!
پديده اي به نام عمران صلاحي...
مي توان نويسنده و شاعر خوبي بود اما آدمي خوبي نبود و برعكس آدم خوبي بود و شاعر و نويسنده خوبي نبود. عمران صلاحي هر دو تا را دارد هم شاعر و نويسنده خوبي است هم انسان بزرگواري. نام ايشان امروزه يكي از فرمول هاي نشريه سازي شده است .هيچ نشريه ادبي نيست كه براي شروع كار به عابر بانك عمران سري نزده باشد و مبالغي مطلب طنز مفت و مجاني به حساب نشريه واريز نكرده باشد. وقتي از او مي پرسي كار و بارت چون است مي گويد سكه ۲ ريالي! و معلوم مي شود تمام مطالب صلواتي به چاپ مي رسد. در كشور كوچكي مثل آذربايجان هر شعري كه در نشريه اي چاپ بشود مبلغي بابت صاحب اثر واريز مي شود ولو اندك باشد. در ايران برعكس عمل مي شود بايد شاعر و نويسنده گذشته از فيش تلفن و پست ،پولي به حساب نشريه بريزد تا كارش چاپ بشود شگفتا از اين سرزمين عجايب! وقتي مي پرسي پس انداز داري مي گويد پيش انداز دارم و حقوق بازنشستگي اندك با فرزند ليسانسيه كه بيكار است. چه خوب بود وزارت ارشاد كه براي هنرمندان درجه مي دهد و حقوق بازنشستگي، شاعر و نويسنده را هم جزو هنرمندان كاشيكار و معرق و خوشنويس حساب مي كرد و نمي گوئيم براي صاحب اثر حقوق و مزايا و بيمه مي داد مي آمد فرزندان بيكار شاعران و نويسندگان را در مؤسسات خيريه فرهنگي- ادبي عريض و طويل مملكت شعرخيز استخدام مي كرد تا اين فرزندان خلف حقوق بگير اقلاً به داد وارث مي رسيدند. عيد امسال گزينه شعرهاي طنز عمران صلاحي بهترين لحظات را براي من فراهم كرد كتابي كه از سوي انتشارات وزين مرواريد به صورت شكيلي درآمده است. شايد به كساني كه به ديد و بازديد من آمده بودند زياد خوش نگذشته باشد چون علت داشت، وقتي قيافه هاي عجيب و غريب فاميل و آشنا را مي ديدم كه با چه ولعي رو به من يكريز حرف مي زنند از گراني و تورم و... ناگهان يكي از شعرهاي طنز آميز عمران به يادم مي افتاد و من غش غش خنده ام مي گرفت در حالي كه طرف هيچ حرف خنده داري نزده بود خدا از سر تقصيرات من بگذرد و عمران را براي لبان بي خنده ما نگهدارد.
مظلوم پنجم! كتاب هاي شعر!...
آخر سالي تيتر اغلب نشريات ادبي و صفحات ادبي روزنامه ها اين بود: چه كتابي خوانده ايد؟ تمام نظرات اهل قلم و هنرمندان جور وا جور را خواندم بسيار جالب بود حتماً مي فرمائيد به خاطر جوابهاي طنز آميزشان... نخير جانم بخاطر اينكه در هيچ يك از مصاحبه ها نامي از كتاب شعر به ميان نيامده بود حتي در پاسخ جناب آقاي آتشي هم كه از بزرگان شعر امروز است نام كتاب شعري نبود .مي گويند حرمت امامزاده با متولي آن است اما چرا نامي از مجموعه هاي شعري سال ۸۲ به ميان نيامد؟ جاي تعجب است درست است كه در شعر امروز مرگ مؤلف با مرگ متن و نشر كتاب شعر و پخش و... در هم آميخته و براي تمام دست اندركاران صنعت نشر كتاب شعر بايد فاتحه غرايي بخوانيم اما اين بحران را بايد جدي گرفت و براي برنامه ريزي سال بعد و آينده شعر، كميته مديريت بحران تشكيل بدهيم تا عميق و تخصصي به بررسي كتاب شعر و وضعيت  حاد پخش و توزيع آن بپردازند انصاف نيست كه... بله در اينجا دوستم حرفم را قطع كرد و گفت كجاي كاري برادر! وقتي دهها خبرنگار و روزنامه نويس به تو زنگ مي زنند و سؤال مهم چه كتابي خوانده اي را مطرح مي كنند آيا تو باشي نامي از كتاب شعر مي بري؟ آن وقت است كه پشت سرت حرف در مي آورندكه يارو را باش نه كتاب فلسفه خوانده نه روانشناسي و نه رمان هاي آن سوي آبها را چه شاعر بي مطالعه اي!؟ خواندن كتاب شعر امروز كلاس را پائين مي آورد تو كه ناسلامتي ۳۰ سال دبير ادبيات بودي و ۳۵ سال شاعر، چه دسته گلي بر سرت زده اند؟ گفتم خيلي مي بخشيد از حرفهاي بالا معذرت مي خواهم!

ادبيات
اقتصاد
انديشه
زندگي
سياست
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |