دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۸۸
ابوالفضل، همشهري ماست
عكس ها: ساتيار  
007986.jpg

ابوالفضل جواني است كه سن و سالش به ۳۰ هم نمي رسد.
بچه شوش است با سوداهايي در سر. شور زندگي را مي توان در او به وضوح ديد. هنگامي كه عرض خيابان ناصرخسرو را به راحتي و اعتماد به نفس بالا طي مي كند.
ابوالفضل را همه در ناصرخسرو مي شناسند. به همين خاطر در رفع مشكلاتش ياري اش مي كنند.
هرگاه ابوالفضل به مانعي برمي خورد اهالي ناصرخسرو رفع مانع مي كنند. اگرچه به نظر مي رسد برخي موانع براي ابوالفضل رفع ناپذير باشد، اما زندگي سرشار از اميد او چيزي جز اين مي گويد.
ابوالفضل يك شهروند تهراني است. همشهري ماست. اگرچه برخي از ما با اين واقعيت ساده و سرراست مي خواهيم طور ديگري برخورد كنيم. شايد به اين دليل كه موانع ذهني ما بسيار رفع ناپذيرتر از موانع فيزيكي ابوالفضل است.
 
007989.jpg
 
007992.jpg

جشنواره اي با چراغ هاي خاموش
007998.jpg
عكس: امير مسعود حلاج
سهيلا بيگلرخاني 
«وقتي كنسرتي برگزار مي شد، به زحمت خود را به رديف جلو مي رساندم، تا با دقت نواختن نوازنده را ببينم و گاهي آن شب را تا صبح تمرين مي كردم.» زياد هم دور از انتظار نيست كه حدود ۵۰ سال قبل جواني براي آموزش گيتار كلاسيك استادي پيدا نكند.
اما مطالعه كتاب هاي نت و تمرين بدون استاد حكايت ديگري است كه به قاعده بايد به پدر گيتار كلاسيك شدن ايران ختم شود.
دكتر سيمون آيوازيان گيتار را بدون داشتن استاد آغاز كرد و اكنون خود بر كرسي استادي تكيه زده.
جشنواره اي و بهانه اي براي تجليل از پدر گيتار كلاسيك ايران. پس از سال ها اين نخستين باري است كه نوازندگان گيتار گرد هم آمده اند، تا با هم رقابت كنند.
حكايت نخستين ها
نخستين جشنواره گيتارنوازي و سبك شناسي.
نخستين ها هميشه حكايتي مشابه دارند. برنامه ها در ساعات آخر تنظيم مي شود. با اين حال اغلب چيزي كم است. اما اينبار اساتيد ساز گيتار از برگزاري جشنواره با تمام اين كاستي ها خوشحالند. اينجا، جايي است كه مي توانند توفيرهاي آموزش و نواختن علمي ساز را با تصويربازاري آن با زبان اجرا بيان كنند، كاستي ها را هم به پاي اما و اگرهاي برگزاري جشنواره مي گذارند: «به ما گفتند اين جشنواره قرار بود اول به صورت استاني و در سطح استان اصفهان برگزار شود، بعد به خاطر استقبال شركت كنندگان كشوري شد.» اين را فلك انگيز يكي از اعضاي هيات داوران مي گويد و كاروان مدير اجرايي جشنواره توضيح مي دهد: «ما با همان بودجه اوليه، جشنواره را در سطح كشور برگزار كرديم. شركت كنندگان هم كم نبودند.»
با اين حال به زعم برخي از استادان اين فن جاي خالي بسياري ازگيتاريست هاي حرفه اي حس مي شود. معلمان موسيقي در اصفهان اين مساله را ناشي از برخورد نامتناسب و اطلاع رساني ضعيف بخش روابط عمومي مي دانند. به اعتقاد آيوازيان تقارن زمان جشنواره با امتحانات دانشگاه و روزهاي پاياني سال تحصيلي برخي از شركت كنندگان را از سفر به اصفهان بازداشته، علاوه بر اينكه پرداخت هزينه رفت و آمد براي برخي از گيتاريست هاي جوان چندان ساده نيست.
گذشته از اين دلايل اما و اگرهاي برگزاري جشنواره بر اطلاع رساني صحيح و كامل آن نيز تاثير گذاشت و در نهايت جشنواره با چراغ هاي خاموش به اتمام رسيد. تعداد قليل خبرنگاران گواهي بر اين مدعاست.
ساز دم دستي 
گيتار به سازي دم دستي تبديل شده، اين يك واقعيت است و شايد دليل آن دسترسي آسان نوازنده ها به چند آكورد و نواختن ساده آن باشد.«بسياري از هنرجويان بعد از يكي دو جلسه وقتي مي بينند كار جدي است، كلاس را رها مي كنند.» اين را كارينا كيميايي نوازنده و مدرس گيتار كلاسيك مي گويد. طبيعي است كه فرا گرفتن نت ها و اجراي پيچيده آنها چندان هم ساده نيست.
به گفته مسعود صفوي دبير جشنواره و رئيس حوزه هنري مركز اصفهان علاقه قشر جوان به يادگيري گيتار در سال هاي اخير حوزه هنري را بر آن داشته تا براي هدفمند كردن جوانان علاقه مند و دادن آگاهي صحيح به هنرجويان چنين جشنواره اي را برگزار كند. «هدف ما جلوگيري از ترويج غلط اين ساز بود. با توجه به دعوت اساتيد از دانشگاه هاي معتبر، قصد ما مطرح كردن بحث هاي علمي درباره اين ساز بود.»
جشنواره در دو رشته كلاسيك و فلامنكو برگزار شد. گو اينكه به دليل همان نخستين بار بودن، نواختن قطعات در اين جشنواره آزاد بود و شركت كنندگان محدوديتي براي اجراي برنامه نداشتند. با اين حساب طبيعي است كه رقابت بين شركت كنندگان چندان هم منصفانه نباشد.
سيمون آيوازيان، كيوان ميرهادي، كاوه ناصحي، سهراب فلك انگيز و كارينا كيمياتي اين رقابتها را قضاوت كردند و ميگل ريورا استاد اسپانيايي گيتار فلامنكو به عنوان ميهمان در جشنواره حضور داشت. هرچند كه اين حضور او فرصتي را فراهم آورد كه گيتاريستهاي ايراني يك ستر كلاسي را در هر روز نزد ريورا تجربه كنند.
ريورا مي گويد: «نخستين جشنواره گيتار در اصفهان موفقيتي را كسب كرد. آگاهي عمومي درمورد گيتار بالا بود و چهره هاي جديدي كه مي خواهند وارد عرصه گيتار شوند، با استعداد هستند.»
ريورا وقتي روي صحنه درحين اجراي رپورتال خود با تشويق پرشور تماشاچي ها مواجه مي شود، با ذوق از آنان تشكر مي كند و به زحمت به فارسي مي گويد: «انشاءالله ببينمتان.»
اين نخستين باري نيست كه استاد فلامنكو به ايران آمده، «چهار سال قبل هم به ايران آمدم، منتهي اين نخستين باري بود كه مي بينم به موسيقي فلامنكو بها مي دهند و نواخته مي شود.»
ريورا از ۹ سالگي گيتار را شروع كرده و نزد مانوئلو سن سوخا آموزش ديده است. او اكنون با درجه پروفسوري در يكي از دانشگاه هاي سيدني استراليا تدريس مي كند.
«اين جشنواره به من فرصت داد در ايران با آدم هايي كه قلب هاي بزرگ و احساسات بالايي دارند، آشنا شوم.»
آلبوم جديد ريورا كه كار مشتركي است با ويكتور سرافيمكو، پاييز به بازار مي آيد.
علمي كردن موزيك 
نزديك بود، هيات داوران از درخشش نوازندگان در رشته فلامنكو مايوس شوند، كاوه ناصحي پيش از آنكه ۵ اجراي آخر فلامنكو را بشنود، مي گفت: «گيتاريست هاي كلاسيك خوب بودند، اما از فلامنكو تاكنون چيزي نديده ايم. با اينكه سطح جشنواره نسبت به استانداردهاي بين المللي پايين بود، اما شركت كنندگان چندان هم بد نبودند. مشكل اصلي نوازنده ها، كوك كردن سازها بود. شايد به اين دليل كه اغلب نوازنده چندان به سولفژ مسلط نبودند.»
اما چند ساعت كافي بود، تا ناصحي در شلوغي سالن تا چشمش به چشمم افتاد، يادآوري كند: «اجراي چند نوازنده آخر واقعاً عالي بود. آن صحبت هاي صبح را اصلاح كنيد.»
«مجريان مشكلات زيادي برسر راهشان بود. گيتار مجوز دارد، در دانشگاه ها تدريس مي شود. با اين فرض برگزاري چنين جشنواره اي غيرقانوني نيست. به خصوص كه مجريان قصد دارند، موزيك را به سمت يك موزيك علمي ببرند. بااين حال مشكلات زياد است.»
يك تقسيم بندي 
كيوان ميرهادي دكتراي پژوهشي موسيقي، جريان موسيقي را در ايران اينگونه تقسيم بندي مي كند: «دهه ۵۰ و ۶۰ دهه نضج موسيقي كلاسيك و سنتي در ايران بود. نيمه دوم ۶۰ گشايشي براي فلامنكوي ايران به حساب مي آيد و از سال ۷۷ به بعد با شكل گرفتن گروه هاي پاپ، جريان پاپ از فلامنكو كاملاً سوا شد. به عكس آنچه كه عامه فكر مي كنند، فلامنكو سبك شادي نيست و اتفاقاً موسيقي پرتفكر و اصيلي است مانند موسيقي سنتي خودمان.»
بي سوادها به باسوادها ظلم مي كنند
جاي خالي بزرگان گيتار در بخش گروه نوازي بيشتر به چشم مي خورد. گو اينكه به اعتقاد ميرهادي، در ايران گروه هاي گيتاركلاسيك و فلامنكو خوب نسبت به تعداد گروه هاي پاپ بسيار محدود است. شايد هم به قول يكي از شركت كنندگان برخي از قوي ها ترسيدند در جشنواره شركت كنند و مقامي نياورند. بسياري از نوازندگان از غالب شدن جو بد بر موسيقي كه حاصل برخي از آناني است كه تدريس مي كنند، اما بي سوادند، ناراحتند . اين ظلمي است بر بقيه. در حالي كه حتي موسيقي پاپ هم بايد سبك داشته باشد و نوازنده آن با سواد.
اميدي براي موسيقي كلاسيك 
به هر تقدير نخستين جشنواره گيتار نوازي و سبك شناسي با بزرگداشت دكتر آيوازيان و با تقدير از برترين هاي گيتار در سه گروه سني الف (۶-۱۶ سال) ب (۱۶-۲۲سال) و ج (۲۲ سال به بالا) خاتمه يافت و شركت كنندگان به ترتيب زير، مقام هاي بين اول تا سوم را كسب كردند.
رشته مهارت نوازندگي گيتار فلامنكو:
گروه سني الف: نفر دوم فرهاد اوليا از يزد
در اين گروه كسي نتوانست رتبه اول و سوم را كسب كند.
گروه سني ب: نفر اول نيما مددي از رشت، نفر دوم شهره خسروي دانش از اصفهان، نفر سوم سينا دهقان از اصفهان 
گروه سني ج: نفر اول احسان فرامرزي از تهران، نفر دوم مهدي محقق از تهران و نفر سوم، امير مفاخر و امير عبداللهي از تهران.
رشته مهارت نوازندگي گيتار كلاسيك:
گروه سني الف: نفر اول علي كلاهدوزان از اصفهان و نفر دوم مانا اردايي و فرزاد قرباني از اصفهان.
گروه سني ب: نفر اول سامان هادي از اصفهان و نفر سوم كيوان رضواني از اصفهان.
گروه سني ج: نفر اول شهرام افتخار از تهران و سعيد مكوندي از اصفهان. نفر دوم نيما نصيريان از اهواز و نفر سوم رضا رضايي از اصفهان و امير ابراهيمي از تهران.
در بخش گروه نوازي پاپ رتبه اول گروه بابك اژدري و رتبه دوم گروه كاوه كريميان.
گروه نوازي فلامنكو هيات داوران با تقدير از شهريار خسروي دانش هيچ گروهي را حائز كسب رتبه اول تا سوم ندانست.
در بخش گروه نوازي خلاقيت ويژه تنها لوح تقدير هيات داوران نصيب ابوالفضل رحيمي پور شد.
همچنين در بخش گروه نوازي گيتار كلاسيك، رتبه اول به گروه رضايي و فرشادپور، رتبه دوم به گروه كاوه دانشور و رتبه سوم به گروه خسرو بيت سركيس تعلق گرفت.
كارينا كيميايي كه به خاطر استقبال از موسيقي كلاسيك به وجد آمده، دعا مي كند: «اي كاش در تهران هم چنين جشنواره هايي برگزار شود. ما از كنسرت گذاشتن مي ترسيم. چرا كه مثلا يكي از كنسرت هاي من تنها ۸ نفر بيننده داشت.اين در حالي است كه دركنسرت هاي پاپ سالن پر از جمعيت مي شود. اي كاش برنامه هايي براي استقبال از موسيقي كلاسيك تدارك شود.»
استقبال مردم از موسيقي كلاسيك كارينا را دوباره اميدوار كرده. شايد روزي گيتار كلاسيك هم در حد و اندازه خودش درك شود.

شجاع نوري: تهيه كننده سري جديد سينما ۴
007995.jpg
عليرضا شجاع نوري، تهيه كننده و بازيگر سينما و مسوول گروه هنر و تجربه بنياد سينمايي فارابي،  تهيه مجموعه جديد برنامه سينما ۴ را عهده دار شد. اين برنامه كه سالهاست هر هفته جمعه، ساعت ۲۱ از اين شبكه پخش مي شود، مدت هاست كه دچار فترت محتوايي و ساختاري شده بود. با آمدن شجاع نوري انتظار مي رود كه تفاوت هاي عمده اي در شكل و محتواي برنامه ايجاد شود.
ظاهرا ً قرار است اين مجموعه به بحث ژانر در سينما بپردازد و فيلم ها را در چارچوب ژانرهاي سينمايي بررسي كند.
عليرضا شجاع نوري تهيه كننده يك اپيزود «نگاه مردم به مذهب» را در ايران برعهده دارد و درخصوص اين فيلم گفت: «بعد از جشنواره كن اميدوار هستيم جلسه اي با تهيه كنندگان ديگر اپيزودها برگزار شود تا يك سري برنامه ريزي ها انجام شود.»
سرمايه گذار ايرلندي «نگاه مردم به مذهب» پنج كارگردان را از پنج كشور اسلامي جهان انتخاب كرده كه هركدام درخصوص ديدگاه مردم شان نسبت به مذهب، يك فيلم كوتاه بسازند. از ايران كمال تبريزي فيلم «روز عاطفه» را كه يك اپيزود ۳۰ دقيقه اي درباره يك روز از زندگي يك دختر دانشجو است مي سازد.
شجاع نوري درخصوص ساخت اين فيلم گفت:  «دوربين اين فيلم پاناويژن خواهد بود كه در ايران وجود ندارد و در كل دنيا نيز تعداد اندكي است و بايد براي آن برنامه ريزي كرد.»

نجف دريابندري
دريا دريا همينگوي
امير مهنا -شايد اگر بسياري از مترجمان نبودند خيلي از نويسندگان دنيا هنوز هم براي ماناشناخته باقي مي ماندند. چه تعبير جالبي است عنوان پيونددهنده ملت ها براي مترجمان عزيز. يكي از اين مترجمان رحمتكش و پر كارجناب نجف دريابندري است. دريابندري كه بسياري از اهل قلم او را معرف چهره ارنست همينگوي در ايران مي شناسند باترجمه كارهايي از آن نويسنده آمريكايي راه و رسم جديدي را در ادبيات داستاني كشور پديد آورد. اين راه جديد خيلي سريع جايگاه خود را به دست آورد و به ژانري مانا تحت عنوان ادبيات دريا معروف شد. دريابندري حالا ديگر پيردرياي ترجمه لقب گرفته و خيلي ها مي گويند كه يك تنه به جاي سي مترجم كاركرده است.
البته در پرونده دريابندري كارهاي غير ادبي هم ديده مي شود كه مي توان از كتاب پرطرفدار مستصلاب آشپزي نام برد كه البته خودش حال و حكايتي جدگانه دارد. به هر حال آنچه كه از حاصل كار اين مترجم دريافت مي شود اين است كه او به هر حال جايگاه ويژه اي را براي خود و نويسندگان مورد علاقه اش دست و پا كرده و حالا همه خوانندگان، نويسنده اي چون همينگوي را در كنار نام دريابندري به رسميت مي شناسند. رمان «پيرمرد و دريا» ،« داشتن و نداشتن» و خيلي از آثار ديگر قبل از يادآوري نام نويسنده خود، يادآور نام نجف دريابندري هستند. ظاهرا عشق و علاقه اين مترجم به جناب همينگوي پايان ندارد. چون او اين روزها مشغول مراحل پاياني چاپ كتابي به نام «هشتاد و نه داستان از همينگوي» است. البته معلوم نيست كه داستان هاي اين كتاب  همان داستان هاي هميشگي همينگوي هستند يا كارهايي كه جديدا به نام او درآمده. لابد متوجه جريان مشهور حركت جالب نوه اين نويسنده شده ايد و درباره اش چيزهايي شنيده ايد. اميدواريم كه كارهاي فوق از نوشته هاي نوه همينگوي نباشد!
اين يك شوخي بود. ما اميدوار هستيم كه واقعا با همينگوي اصلي طرف خواهيم بود چون اين طرف قضيه با آدمي كار كشته و استاد طرف هستيم. از همين الان معلوم است كه نام و چهره همينگوي يكبار ديگر نزد كتابخوان هاي ايراني احيا مي شود. دريابندري تاكنون در هر زمينه اي طبع آزمايي كرده است. مجموعه اي از كتب فلسفي، كتابي درباره تاريخ سينما و بسياري از كارهاي ادبيات داستاني دنيا بخشي از كارهاي او هستندو بعضا سعي مي كند در كارهاي ترجمه آثار طنز چنان نوشته هاي ديگران را بر فارسي منطبق كرده كه درجاهايي نقش نويسنده به كلي رنگ مي بازد. البته اين به آن معنا نيست كه دريابندري به متن اصلي وفادار نيست بلكه او سعي مي كند كه زبان و سليقه خود را در لابه لاي آثار بگنجاند. او از ترجمه كلمه به كلمه جهت اداي دين و اسم در كردن بيزار است.او موفق شده تا پيرواني را هم از اين شيوه براي عالم ترجمه تربيت كند. بر خلاف بسياري از نظريات گوناگون درباره حرفه ترجمه بايد گفت كه ترجمه هم اكنون به همت بسياري از دست اندركاران اين حرفه از جمله دريابندري به هنري مانا تبديل شده است. چون پيوند ذهنيت وبرون افكني مجدد يك ديدگاه در قالب ترجمه يك اثر را حالا ديگر بايد با ديدگاهي تازه بنگريم. ديدگاهي كه تا قبل از ظهور اين مترجم نداشتيم.

باب كرايست: دانش محلي را دست نگيريد
008001.jpg
باب كرايست يكي از معروفترين عكاسان جهان است كه سال ها عمر خود را صرف عكاسي از آدم ها و فرهنگ ها كرده است. او گوشه و كنار جهان را گشته و بسي زواياي پنهان و آشكار آن را كاويده است. دوربين او هميشه به دنبال ثبت سوژه هايي بوده كه هويت جهاني رامي سازد: ارتباط آحاد، فرهنگ ها، محيط زيست و چشم اندازها، كنش و واكنش هاي متقابل فرهنگي و تاريخ؛ اينهاست كه يك قوم و يك مردم را داراي هويت مي سازد و از ديگران ممتاز مي كند. كرايست همچنين مي گويد:« دانش محلي، دانش هاي پراكنده در زواياي پنهان زيست كره و دانش مكتوم و ناشناخته را ساده نگيريد. تنها از طريق شناخت و درك دانش محلي است كه مي توان به ساختاري بنيادين براي درك مشترك جهاني دست يافت و اگر به درك مشترك جهاني دست يابيم به سرچشمه صلح دست يافته ايم و بي شك بسياري از فجايع بشري كه امروز با آن دست به گريبانيم از ميان خواهند رفت. هر كليك دوربين او روزنه اي است كه به روي فرهنگ هاي محلي گشوده مي شود.
جمعي ازجامعه شناسان و استادان فلسفه مشغول كار روي عكس هاي باب كرايست هستند تا با تلفيق و كنار هم قرار دادن آنها به همراه مقالات و نظرياتي كه درباره آنها مي نويسند طرحي نو در مقوله «درك مشترك جهاني» و «نيل به تفاهم راستين بشري» در افكنند.

مولن روژ
008016.jpg
فرهاد فرجاد
008004.jpg

مارلون براندو مي آيد
مارلون براندو قرار است با ايفاي نقش خودش در يك درام كم هزينه، بازگشتي خبرساز به عرصه بازيگري داشته باشد.فيلم «براندو و براندو» كه جزييات آن در جشنواره كن اعلام شد، داستان جواني را روايت مي كند كه در جست وجوي هنرپيشه سپيدموي هاليوود، سر از آمريكا در مي آورد. پروژه ۳ ميليون پوندي، توسط فيلمساز تونسي «ريتا بهي» كارگرداني مي شود و تابستان امسال كليد مي خورد. براندوي ۸۰ ساله كه حضور قبلي اش در سينما به فيلم «امتياز» در سال ۲۰۰۱ بر مي گردد، علاوه بر بازي، در بخشي از كارهاي اجرايي پروژه مثل بازخواني فيلمنامه نيز دست خواهد داشت.
008007.jpg

از نوازندگي تا آهنگسازي 
جاني گرين وود، گيتاريست گروه«Radio head« را از اين پس به عنوان آهنگساز جديد شبكهBBC بشناسيد. وي رسما به جرگه آهنگسازان شبكه راديو ۳ بي بي سي پيوست و تا سه سال آينده نيز د ر اين جايگاه باقي خواهد ماند. كارشناسان معتقدند گرين وود جوان با بهره گيري از منابع غني شبكه بي بي سي در حوزه موسيقي و هنر، فرصت خواهد داشت تا قابليت هاي امروزي و جوان پسند موسيقايي خود را با خمير مايه هاي كلاسيك و اركستري بياميزد و بدعت جديدي را بنا نهد.
008010.jpg

فروش لوازم شخصي جاني كش 
بيش از ۶۵۰ قطعه از لوازم شخصي دو هنرمند فقيد موسيقي، كانتري جاني كش و همسرش جون كارتر، سپتامبر آتي در نيويورك به فروش گذاشته خواهد شد. اين مجموعه دست نويس اشعار، عكس ها، البسه و آلات موسيقي - شامل گيتاري به قيمت ۱۵ هزار دلار - را در بر مي گيرد. تعدادي از اسباب شخصي اين دو مثل مبلمان و صندلي هاي منزل آنها نيز در مجموعه جاي دارند.
جاني كش در سپتامبر ۲۰۰۳، درست چهارماه پس از مرگ همسرش درگذشت.
بيلي جوئل مي نويسد
بيلي جوئل، خواننده انگليسي سبك راك كه بيشتر شهرت خود را در دهه ۸۰ به دست آورد، دست به قلم برده است تا بر اساس ترانه تقديمي به دخترش در سال ۹۳، يك كتاب ويژه كودكان منتشر كند.
«شب به خير فرشته من» عنوان ترانه اي است كه جوئل، به هنگام جدايي از همسرش براي الكسا نوشت و اينك بناست تا پايه گذار كتابي به همين نام باشد.
وي در رابطه با كتاب ياد شده گفته است: تنها نگذاشتن فرزندان و اطمينان خاطر دادن به آنها كه هميشه كنارشان هستيم، عامل بسيار مهمي در رقم زدن آتيه آنهاست.
008013.jpg

سياست و هنر
مغز متفكر گروه راك ۲U، بونو، در دنياي هنر و موسيقي همواره نقبي هم به عرصه سياست زده است. او در قالب ترانه هاي مردمي گروه ايرلندي خود، سال هاست توجه شنوندگانش را به سوي جهاني ايمن، سبز و برادرانه جلب مي كند، هر چند از پس تقابل ترانه هاي معترضانه راك با دنياي استبداد، برگ برنده هميشه در دست حريف ظالم بوده و زور موسيقي هيچگاه به سياست نچربيده است. بونو به تازگي اعتراض شديدش را به عملكرد ضعيف اروپا در برابر ناآرامي هاي برمه اعلام كرده و گفته است: جايي كه رهبر دموكراتيك برمه، آونگ سان سوكي، در خانه اش تحت محاصره قرار گرفته، خاموشي اروپا شگفت آور است.

خبرسازان
تهرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
زيبـاشـهر
يك شهروند
|  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |