سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۳
مقابله با اهداف ملي تهديد يا ديپلماسي؟
004008.jpg
اشاره: آژانس بين المللي انرژي اتمي به عنوان يك سازمان بين المللي مركب از كشورهاي مختلفي است كه با نفوذترين اين كشورها ايالات متحده آمريكاست. از اين رو، تعامل يك كشور با آژانس نمي تواند جدا از رابطه آن با آمريكا تعريف شود، گو اينكه همين وضع در خصوص ساير نهادهاي بين المللي نظير صندوق بين المللي پول و بانك جهاني و... نيز صادق است.اكنون كه رابطه ايران با آژانس بين المللي انرژي اتمي روزهاي حساسي را سپري مي كند، بازخواني روابط جمهوري اسلامي ايران با ايالات متحده، جهت تنوير افكار عمومي مي تواند مؤثر باشد.
مصطفي خادميان
ايالات متحده آمريكا ؛ مواضع و ديدگاه ها
سابقه تنش در روابط ايران و  آمريكا به اوايل انقلاب اسلامي در سال ۱۳۵۷ برمي گردد، اما بعد از حادثه يازده سپتامبر ۲۰۰۱ و تغيير و تحول در سياست آمريكا كه با روي كار آمدن جمهوري خواهان و نومحافظه كاران مقارن شد، توجه به مسائل امنيتي در اولويت برنامه هاي كاخ سفيد قرار گرفت كه به تبع آن افغانستان و عراق مورد حمله قرار گرفتند. از اين رو، آ مريكا با افزايش حضور نظامي خود در منطقه به فشارهاي خود جهت تغيير رفتار ايران در زمينه هاي مورد ادعاي خود در خصوص برنامه هاي هسته اي، تروريسم و تا حدودي روند صلح خاورميانه عينيت بيشتري بخشيد و در كنار موج بي سابقه اي از حملات سياسي- تبليغاتي عليه ايران، واشنگتن پي گيري برنامه هسته اي ايران را به عنوان اولويت اول سياست خارجي خود درآورد. آمريكا در طول دو سال اخير با اظهار نظرهاي مختلف، موضعگيري در مجامع بين المللي و مذاكره با ساير كشورها، نقش عمده اي را در ايجاد حساسيت در خصوص برنامه  هسته اي ايران ايفا كرده است.
با توجه به مواضع و ديدگاههاي مقامات رسمي ايالات متحده، پاسخ به اين سوال كه كاخ سفيد در مورد برنامه هسته  اي ايران چگونه مي انديشد و نگرش آن نسبت به اين موضوع چگونه است، امكان پذير است. براي اين منظور، لزوم طرح پيش فرضهاي سياستگزاران كاخ سفيد در قبال برنامه هسته اي ايران احساس مي شود.
۱- به اعتقاد آمريكا، ايران با استفاده از تكنولوژي و كمك هاي علمي روسيه در حال پيشبرد برنامه هاي هسته اي خود است و سعي در دستيابي به بمب اتمي تحت پوشش معاهده منع توسعه و تكثير سلاح هاي هسته اي دارد.
«جان بولتون» معاون وزير خارجه آمريكا در امور كنترل تسليحات در گفتگو با خبرگزاري فرانسه اظهار داشت: ما مصمم هستيم فشار بر ايران را كاهش ندهيم و معتقديم مقامات اين كشور تحت اين فشارها نكاتي را درباره برنامه هسته اي خود فاش خواهند كرد. فكر مي كنيم كه ايراني ها هنوز سعي دارند برنامه هاي هسته اي خود را پنهان كنند.
۲- آمريكا ادعاي ايران مبني بر استفاده صلح آميز از تكنولوژي هسته اي را كاملا رد مي كند و به اعتقاد آنها پنهان كاري ايران در زمينه فعاليت هاي هسته اي كاملا محرز است و اين كشور اطلاعات كاملي در خصوص وسعت و دامنه برنامه هاي هسته اي اش به آژانس بين المللي انرژي اتمي ارائه نكرده است.
«ريچارد بوچر»، سخنگوي وزارت خارجه آمريكا در گفتگو با راديو سراسري آمريكا اظهار داشت: آژانس بين المللي انرژي اتمي از ايران خواسته بود كه مدارك صحيح و كامل از فعاليت هاي گذشته و حال حاضر برنامه اتمي خود را ارائه دهد، كه آنها بخش هايي را فاش كردند اما هنوز براي ما روشن نيست كه ايران تصميم به ترك تلاش ها براي دستيابي به ساخت جنگ افزار اتمي گرفته است يا خير.
۳- آمريكا تصور مي كند فعاليت هاي هسته اي مخفي ايران و در نهايت دستيابي او به سلاحهاي هسته اي، چالش جدي براي ثبات منطقه و تهديد بزرگي براي جامعه بين الملل، منافع آمريكا و رژيم اسرائيل است.
جرج بوش، رئيس جمهور آمريكا به نقل از فاكس نيوز گفت: اگر ايران به سلاح هسته اي مجهز شود، منطقه خاورميانه و اسرائيل با خطر جدي مواجه خواهند شد. امكان اينكه ما اجازه در اختيار داشتن تسليحات برتر را به برخي كشورهاي منطقه خاورميانه بدهيم، كاملا منتفي است؛ هر نيرويي كه مخالف امنيت اسرائيل باشد، با برخورد جدي آمريكا مواجه خواهد شد.
۴- نيروگاه بوشهر زمينه و مقدمه اي براي دستيابي دانشمندان ايراني به بمب اتمي است.
جان بولتون، معاون وزير امور خارجه آمريكا در امور كنترل تسليحات، به خبرگزاري فرانسه گفت: اگر به ايران اجازه داده شود بيش از اين جلو برود براي متوقف كردن آن ديگر خيلي دير مي شود و ايران به سلاح اتمي دست مي يابد. ايالات متحده آمريكا مدت هاست كه خطر اين دستيابي را به جهان اعلام كرده است.
سياستگزاران كاخ سفيد با پذيرش اين پيش فرضها تحليل هاي مختلفي در خصوص راهكارهاي آمريكا در جهت توقف برنامه هاي هسته اي ايران ارائه نموده اند كه در اينجا ضمن بيان چهار گزينه اصلي، تحليل مربوط به هر كدام از آنها را نيز ذكر خواهيم كرد.
۱- ديپلماسي چندجانبه
طرفداران اين گزينه معتقدند كه احتمال اقدام نظامي يكجانبه عليه ايران وجود ندارد و شرايط در آ مريكا براي امتيازدهي به ايران نيز مهيا نيست. لذا حل اين مشكل نياز به زمان دارد از اين رو بهتر است آمريكا مسير چندگانه اي را طي كند. اين طرفداران معتقدند كه اگر آمريكا با اروپا، روسيه و آژانس انرژي اتمي همكاري نكند هيچ كس به جز اسرائيل از موضع آنها حمايت نخواهد كرد.
در چارچوب ديپلماسي چندجانبه، كاخ سفيد اميدوار است، آنچنان عرصه را بر ايران تنگ كند كه اين كشور قادر به ادامه برنامه هسته اي خود نباشد.
به رغم وجود انتقادها و ترديدهايي در خصوص كارايي اين سياست، بخش عمده اي از هيات حاكمه آمريكا بر ادامه اين روند تاكيد دارند .در واقع آنها اميدوارند با ارائه شواهد و مدارك مستدل بتوانند جامعه بين المللي را نسبت به برنامه هسته اي ايران بيشتر تحريك كنند و در نتيجه شوراي حكام مجبور به ارجاع پرونده به شوراي امنيت شود و در نهايت شرايطي بوجود آيد كه نه تنها كار را براي ادامه همكاري روسيه سخت نمايد، بلكه مانع از حق وتوي اين كشور در شوراي امنيت گردد و اين به منزله عدم تكميل نيروگاه بوشهر نيز خواهد بود. علاوه بر آن، در چارچوب ديپلماسي چندجانبه، كاخ سفيد اميدوار است، با تقويت ان.پي.تي و تصويب ساز و كار جديد و اعمال آن در مورد ايران كنترل بيشتري نسبت به فعاليت هاي هسته اي اين كشور صورت گيرد.
در واقع در اين روش، هدف آن است كه با استفاده از ساز و كار آژانس و همكاري اتحاديه اروپا و روسيه، برنامه هاي هسته اي ايران را متوقف نموده و ادامه آن براي اين كشور غيرممكن شود و در نتيجه ايران به طور كلي از تكنولوژي هسته اي صرف نظر كند.منتقدين، كارايي اين سياست را تنها در تعويق برنامه ايران براي دستيابي به سلاح اتمي مي دانند و معتقدند كه اين سياست، يك سياست اروپايي است و هيچ اطميناني به آن نيست، زيرا  بر اقداماتي ناكارآمد تاكيد دارد كه به موجب آن ايران فرصت مي يابد تا برنامه هاي خود را ادامه دهد. لذا پيشنهاد مي كنند با توجه به فرصت اندكي كه جهت جلوگيري از دستيابي ايران به سلاح هاي كشتار جمعي وجود دارد، ايالات متحده بايد دست به اقداماتي قاطع تر و موثرتري بزند.
۲- اقدام بازدارنده
طرفداران اين گزينه معتقدند كه ايالات متحده نبايد به ايران اجازه دستيابي به تسليحات هسته اي را بدهد، زيرا به اعتقاد آنها اين كشور بخشي از تهديدهايي است كه آمريكا در مبارزه با تروريسم با آن مواجه است و اسرائيل هم با صراحت بر اين باور است كه ايران بزرگترين تهديد در منطقه است. اين عده هرچند ديپلماسي چندجانبه را رد نمي كنند، اما سئوالي كه مطرح مي كنند اين است كه اگر زماني اين سياست به بن بست رسيد، چه بايد كرد؟ لذا اگر آمريكا در يك موقعيت خاص قرار بگيرد و روس ها تحويل سوخت به نيروگاه بوشهر را متوقف نكنند، در آن صورت بايستي گزينه نظامي مد نظر باشد، پيش از آن كه ايران به سلاح هسته اي دست يابد.به طور كلي براساس اين ديدگاه آمريكا نمي تواند به ايران اجازه دهد به تسليحات هسته اي دست يابد، لذا بايستي با فعاليت هاي آشكار و نهان خود، در اين روند اخلال ايجاد كند و درنهايت به عنوان آخرين مرحله، بوشهر و نطنز را در كنار ديگر تأسيسات غني سازي از بين ببرد.
از نظر اين عده اگر آمريكا بتواند با متحدان خود و سازمان ملل به اين اجماع برسد كه ايران به تعهداتش عمل نمي كند و در حال دستيابي به بمب اتمي است، اقدام نظامي يك جانبه از سوي آمريكا يا اسرائيل هيچ مشكلي را در وضعيت رابطه با اروپا، روسيه و آژانس انرژي اتمي به وجود نمي آورد. ضمن اين كه از نظر طرفداران اين گزينه، اگر اروپايي ها همچنان به فشارها و مخالفت هاي خود با ايران ادامه دهند، ايالات متحده مي تواند حمله پيشگيرانه بر ضد ايران را براي افكار عمومي خود توجيه كند.
طرفداران اين گزينه چندان نگران واكنش نظامي ايران نيستند؛ چراكه از نظر آنها نيروي نظامي ايران قابل توجه نيست، اما از آن بيم دارند كه اگر ايران تأسيسات غني سازي را در سرتاسر كشور پراكنده كند، آن وقت هدف قرار دادن دو محل نطنز و بوشهر تأثيري بر روند فعاليت هسته اي ايران نمي گذارد.
منتقدين، اين گزينه را نيز در صورت عملي شدن تنها براي به تأخير انداختن برنامه ايران مفيد مي دانند و معتقدند، از آنجا كه دانش هسته اي ايران بومي شده است لذا در بلندمدت باعث تحريك ايراني ها به تداوم برنامه هسته اي خود مي شود.
۳- توافق و معامله با ايران
گروهي معتقدند پس از حوادث يازده سپتامبر محيط امنيتي ايران به مراتب بهبود يافته است. رژيم هاي ياغي كه اطراف ايران را دربرگرفته بودند (رژيم طالبان در افغانستان و رژيم صدام در عراق) از بين رفته اند، اما به رغم بهبود محيط امنيتي، ايران احساس ناامني مي كند. اين عده دكترين جورج بوش يعني استفاده از حملات پيش دستانه براي مبارزه با تروريسم و تغيير رژيم ها را از عوامل تحريك كننده ايران مي دانند. در چنين حالتي كه نيروهاي آمريكايي در پيرامون ايران حضور دارند، ايران خطر زيادي از طرف آمريكايي ها احساس مي كند لذا سرعت برنامه هاي هسته اي خود را افزايش داده است.
اين دسته از تحليلگران با ايجاد ارتباط بين فشارهاي آمريكا و سرعت روند فعاليت هاي هسته اي ايران، اين سئوال را مطرح مي كنند كه آيا امكان يك رابطه گسترده در تمامي زمينه ها بين ايالات متحده و ايران وجود ندارد؟
از نظر آنها در صورت ايجاد رابطه مي توان به بهبود وضعيت اقتصادي ايران كمك كرد، دستيابي آن كشور را به بازارهاي بين المللي و مؤسسات پولي تسهيل نمود و ميزان سرمايه گذاري خارجي در ايران را افزايش داد. در عوض آمريكا مي تواند امتيازات قابل توجهي را از ايران درخواست نمايد. به گونه اي كه بازرسي از تأسيسات هسته اي ايران توسط وزارت انرژي آمريكا صورت گيرد تا آمريكا اطمينان خاطر يابد كه اين كشور به دنبال گسترش قابليت ها و توانايي هاي خود در زمينه هسته اي نمي باشد.
به رغم وجود انتقادهاي بسيار در اين زمينه، حاميان «توافق دوجانبه با ايران» معتقدند كه آمريكا مي تواند پيشنهاد معامله اي به ايراني ها بدهد كه آنها نتوانند از آن چشم پوشي كنند. همچنين معتقدند كه حتي اتخاذ ديپلماسي چندجانبه درنهايت بايستي به انجام مذاكره و معامله با ايران منجر شود تا خواسته هاي آمريكا درخصوص توقف برنامه هاي هسته اي ايران برآورده شود.
۴- تسريع در تحولات دموكراتيك:تغيير رژيم ايران
از نظر طرفداران اين سياست، مشكل ايالات متحده با ايران به ماهيت آن برمي گردد كه بر ضد دموكراسي هاي غربي تعريف شده است. لذا باتوجه به سياست امنيتي آمريكا، دموكراسي تنها راه حل بلندمدت است و در اين راستا تلاش مي شود رژيم ايران يا از داخل متلاشي شود يا آن كه آمريكا مجبور است براي تغيير آن از الگويي نظير گرجستان استفاده كند.
به اعتقاد اين گروه، مسئله اين نيست كه ايران هسته اي مي شود يا نه، بلكه مسئله اين است كه چه كسي در ايران سلاح هاي هسته اي را در اختيار داشته باشد؛ يك حكومت دموكراتيك يا يك حكومت اسلامي. آنها اميدوارند كه اگر ايران در انتهاي مسيري كه ادامه مي دهد به توانايي كامل هسته اي دست پيدا كند، در آن صورت بهتر آن است كه ايران داراي حكومتي كاملاً متفاوت از آنچه اكنون دارد، باشد.
اين گزينه مخالفاني نيز دارد. آنها درمورد ميزان موفقيت آمريكا در تغيير رژيم ايران ترديد دارند و معتقدند كه حمله آمريكا به ايران باعث وحدت بيشتر مردم عليه آمريكا و انزواي طرفداران آمريكا مي شود. ضمن آن كه آمريكا شناخت كافي از ايران ندارد و ممكن است در صورت اقدام نظامي، بهاي گزافي براي آن بپردازد.
باتوجه به مطالب ذكر شده و با عنايت به اين كه ايران مصمم به ادامه فعاليت خود در زمينه هسته اي است، سياستگذاران كاخ سفيد چه تصميمي خواهند گرفت؟ آيا آنها مي پذيرند كه ايران تأسيسات بوشهر را راه اندازي كند، مشروط بر آن كه روسيه سوخت هسته اي آن را فراهم كرده و از چرخه سوخت نيز مراقبت نمايد و همچنين فعاليت هاي غني سازي اورانيوم را متوقف سازد؟
اگر ايالات متحده اصل قضيه را نپذيرد و خواهان آن باشد كه ايران اصلا نبايد تأسيسات هسته اي داشته باشد، چگونه مي تواند اين نظر خود را تحميل كند و چه كسي از موضع آن كشور حمايت مي كند؟
اكنون جهانيان دريافته اند كه جنجال فعاليت هسته اي ايران، تنها تبليغي است مسموم براي منحرف كردن افكار عمومي. تبليغي كه تحت پوشش آن آمريكا مي تواند به جنايت هاي خود در سطح دنيا به ويژه در عراق ادامه دهد. لذا فارغ از هرگونه تصميم گيري كاخ سفيد در قبال پرونده هسته اي ايران و نيز بازي ديگر بازيگران اين صحنه، گزينه اي كه براي ايران مهم جلوه مي كند، اقناع ملي و نيز وحدت و همبستگي اقشار مختلف جامعه به ويژه نخبگان علمي و دانشگاهي با مسئولان نظام است. تصميم گيرندگان سياست ايران عنايت داشته باشند، عزم و اراده ملي، هوشياري و بيداري مردم سرمايه هاي گرانقدري هستند كه به مدد آنها نه تنها مي توان از هر بحران به سلامت عبور كرد،بلكه مي توان تمام اهداف ملي را تحقق بخشيد. اهدافي همانند رهايي كامل از هرگونه وابستگي در زمينه فناوري هسته اي، پيشگيري از كوچكترين تجاوز و تهديد و ارتقاي قدرت علمي و نظامي ايران در سطح بين المللي.

يك نماينده سابق كنگره آمريكا:
جنگ ، آمريكا را در سراسر جهان منفور و مطرود ساخت
پل فيندلي (Paul Findley) نماينده سابق كنگره آمريكا از حزب جمهوريخواهان از سال ۸۳-،۱۹۶۱طي تحليلي اعلام داشت كه جرج بوش آمريكا را به مخاطره انداخته، منابع مالي زيادي هزينه كرده و اگر در دور دوم هم برنده شود هيچ تغييري در سياستهايش نخواهد داد.
وي در اين تحليل خود در روزنامه لبناني ديلي استار مي نويسد كه بوش آمريكا را در معرض خطر قرار داده، آمريكا بيش از هميشه مقروض شده و از هر زمان ديگري بيشتر مورد تحقير واقع شده است. وي مي افزايد: رياست جمهوري بوش با اشتباهات احمقانه اي همراه بوده است.
بوش در عكس العمل خود مسئله ۱۱ سپتامبر، اصول اصلي و دكترينها را كنار گذاشت و به درخواست ايشان كنگره بزدل به او قدرت وسيعي داد.
بوش با يك اقدام امپرياليستي يك سال بعد از ۱۱ سپتامبر اعلام كرد كه ايالات متحده خود بر آن است تا پليس جهان شود و دنيا را بر وفق مراد و در راستاي اهداف خود بنا كند.
بوش اقتدار ملي و ديگر قوانين حياتي بين الملل را با تاكيد بر حق خود براي حمله به يك كشور ديگر در هنگامي كه آمريكا با تهديد امنيتي روبرو مي شود، به زباله دان انداخت. بوش اعلام كرد كه سازمان ملل و ديگر مؤسسات بين المللي يا بايد از او پيروي كنند يا عنصر نامطلوب تلقي مي شوند.
فيندلي در ادامه تحليل خود مي نويسد كه متاسفانه منظور بوش همان بود كه اعلام كرد. بوش بدون ادا كردن تدابير ديپلماتيك آمريكا را به يك ميدان عظيمي از جنگهاي پيشگيرانه وارد كرد و به عراق و افغانستان حمله نمود. اين حملات مشكلات قبلي را حل نكرده باقي گذاشت و به لحاظ مالي مشكلات جديدي را هم ايجاد كرد.
آنها اخيراً يك هزار آمريكايي را در جنگ عراق كشتند و در اين پيكار حداقل ۱۳ هزار آمريكايي و افغاني به قتل رسيدند و هزار نفر ديگر نيز شديداً مجروح و زخمي شدند. خانواده هاي بي شماري در تمام جبهه ها به طرز وحشتناكي دچار ترس و وحشت شدند و خانه و كاشانه آنها ويران گرديد.
وي افزود كه جنگ، آمريكا را در سراسر جهان بويژه در بين يك ميليارد و ۳۰۰ ميليون مسلمان جهان منفور و مطرود ساخت و در داخل به جاي افزايش مالياتها بوش به كاهش آنها اقدام كرد كه اين مسئله مي تواند سنگيني هزينه هاي جنگ عراق را بر دوش نسلهاي آينده بيشتر كند. بوش همواره به شيوه خود به توجيه جنگ مي پردازد. وي ابتدا اعلام نمود كه جنگ براي خلاصي از سلاحهاي كشتار جمعي صدام حسين است. وقتي ديكتاتور دستگير شد، بوش موضع خود را تغيير داد و اعلام كرد كه جنگ لازم بود تا دموكراسي و آزادي را براي عراقي ها به ارمغان بياورد.
اين نماينده سابق كنگره مي گويد كه مردم عراق چگونه مي توانند وعده هاي بوش را باور كنند؟ آنها نيازمند اين هستند تا به اطراف خود نگاه كنند و در همسايگي خود در فلسطين ببينند كه چگونه آمريكا از لحاظ مالي، سياسي و نظامي به حمايت از اسرائيل مي پردازد، رژيمي كه مدت زماني طولاني است دست به جنايت مي زند و برادران عراقي ها را در فلسطين از دست يافتن به آزادي و دموكراسي محروم كرده است. حال عجيب نيست كه شبه نظاميان در عراق عليه تداوم اشغال دست به حمله مي زنند. نويسنده كتاب جنجالي «آنها جرات سخن گفتن دارند» اظهار مي دارد كه طرح بوش براي دور بعدي، مبارزه نظامي بيشتر است و مي خواهد دست به تغيير حكومتهاي ايران و سوريه بزند و با صحبتهاي تند اقدام به تهديد آنها مي كند و براي اين منظور اخيراً تائيديه كنگره را نيز دريافت كرده است و در اين راه آماده مي شود.
براي محك خطر حمله به ايران بايد به وي ياد آوري شود كه در حمله ۱۹۸۰ عراق عليه ايران، آن كشور در دفاع موفق از تهران يك ميليون كشته در مقابل اين حملات داد. اين سياستمدار كهنه كار در ادامه اذعان مي كند: به نظر مي رسد كه بوش از ماهيت تروريسم بي اطلاع است. وي مي گويد كه تروريستها از آمريكاي آزاد متنفرند.

سياست
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |