يكشنبه ۳ آبان ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره۳۵۳۵ - Oct 24, 2004
دستگيري باند بزرگ سرقت و جعل عنوان
گروه حوادث: سيزدهم ارديبهشت ماه سال ،۸۳ ساعت ۲۳و۴۵دقيقه زنگ تلفن مركز فوريت هاي پليسي ۱۱۰ به صدا درآمد. در آن سوي خط زني آشفته حال به مأموران گفت: «عصر بود، هوا تازه تاريك شده بود كه زنگ خانه  ما به صدا درآمد، وقتي پسرم در را باز كرد ناگهان چهار مرد كه لباس شخصي بر تن داشتند با نشان دادن برگه اي كه حكم وزارت اطلاعات بر آن حك شده بود وارد خانه شدند. آنها من و فرزندانم را با تهديد باتوم داخل يكي از اتاق  خواب ها كردند و در را به روي ما بستند. آنها مدعي بودند كه در منزل ما ترياك وجود دارد. چهار مرد وقتي ترياكي را در منزل نيافتند، رايانه، يك ميليون تومان وجه نقد و مقداري تراول چك كه در منزل بود را به همراه يك ضبط صوت برداشته و در حالي كه ما هنوز در اتاق خواب حبس بوديم منزل را ترك كردند. بعد از رفتن آنها به هر زحمتي بود با كمك دو پسرم از اتاق خارج شده و اكنون با شما تماس گرفتم.»
مأموران كلانتري آن منطقه بلافاصله براي بررسي ماوقع خود را به محل رساندند. در بررسي هاي اوليه معلوم شد كه چهار مرد تحت عنوان جعلي مأموران وزارت اطلاعات وارد خانه شده بودند و اقدام به جعل دقيق حكم وزارت اطلاعات كرده اند. با روشن شدن اين مطلب پرونده مورد بررسي دقيق تر قرار گرفت.
شاكي در مراحل تحقيق اوليه به مأموران گفت: «صبح روز حادثه خودرو شخصي ام را به فروش رساندم و يكي از آشنايانمان به نام مجيد از فروش خودرو و وجود وجه نقد به سرقت رفته در خانه ام خبر داشت.» مجيد كه شاكي از وي نام برده بود بازداشت و مورد بازجويي قرار گرفت. از سوي ديگر با بررسي پرينت مكالمات تلفن منزل شاكي معلوم شد كه صبح روز حادثه فردي به نام عرفان كه راننده يك آژانس كرايه خودرو است با تلفن همراه خود با منزل آنها تماس گرفته است. عرفان بازداشت شد. در تحقيقات از عرفان معلوم شد يكي از رانندگان آن آژانس به نام امين روز حادثه با تلفن همراه عرفان صحبت كرده است. امين نيز بازداشت شد. در بازجويي هاي فني- پليسي امين لب به اعتراف گشود و گفت: «روز حادثه با سه نفر ديگر كه سركردگي ما را فردي به نام رضا بر عهده داشت با يك خودرو پرايد به منزل شاكي مراجعه كرديم. رضا كه رئيس باند است به طور دقيق يك حكم وزارت اطلاعات را جعل كرده بود. در حكم آمده بود كه مأموران انتظامي نيز بايد با ما همكاري كنند، مهر برابر با اصل مجتمع قضايي شهيد بهشتي را نيز جعل كرده و زير حكم زده بود. حكم هيچ ايرادي نداشت، با آن حكم به قصد اين كه در منزل شاكي ترياك وجود دارد و ما براي كشف آن آمده ايم وارد خانه شديم. ترياك نيافتيم به همين دليل بعد از حبس صاحب خانه در اتاق خواب، اقدام به سرقت اموال با ارزش داخل منزلشان كرديم.» با اعتراف امين هويت چند نفر ديگر از اعضاي باند به نام هاي حسين، رضا، علي، مهدي، ميثم، امير نيز مشخص شد.
حسين، علي، مهدي، امير بازداشت و در جريان تحقيقات پليسي به بزه انتسابي خود اعتراف كردند.
تنها متهم فراري پرونده رضا بود، كه سركردگي باند نيز به عهده وي بود. تحقيقات براي دستگيري رضا ادامه داشت تا اين كه معلوم شد رضا به شهرستان همدان گريخته است و در آنجا با فردي ديگر به نام علي رضا آشنا شده و در خفا زندگي مي كند.
مدتي از اقامت رضا در شهرستان همدان گذشته بود اما يك روز علي رضا به محل زندگي وي مراجعه كرد و بيان داشت: «دو نفر از دوستانم كه از بازاري هاي آن شهرستان هستند مورد كلاهبرداري فردي به نام ابراهيم قرار گرفته اند. دو مغازه آنها را به اين شرط كه ۵۰ميليون از ۲۵۰ميليون تومان را نقد پرداخت كرده و در ازاي مابقي بعد از ۱۲ ماه ۷ دستگاه آپارتمان به آن تحويل دهد. بازاري ها نيز قبول كرده ولي بعد از مدتي متوجه شده اند كه به اين ترتيب در معامله ضرر خواهند كرد ولي قراردادهايي كه بين طرفين بسته شده است بسيار محكم بوده و ابراهيم نيز حاضر نيست در برابر ضرر اين دو بازاري عكس العمل مناسبي انجام دهد و از سويي قصد اوليه او نيز همين بوده است، حال آن دو از من كمك خواسته اند.»
رضا و علي رضا با همكفري هم يك نقشه را طرح ريزي كردند كه در پي آن چند ورق بازجويي درست كردند كه در آن اوراق ابراهيم اعتراف به حمل سلاح كمري در زمان اغتشاشات ۱۸تير و شليك گلوله با آن اسلحه كرده است و امضاي ابراهيم را نيز جعل كردند. رضا كه جاعل اسناد خوبي بود به بهترين نحو آن اوراق را جعل كرده بود به صورتي كه به راحتي توانستند با استفاده از عنوان جعلي مأموران وزارت اطلاعات، ابراهيم را ترسانده و از وي مبلغ سه هزار دلار حق السكوت طلب كنند.
ابراهيم براي رهايي از دست آنان قبول كرد كه مبلغ فوق را پرداخت كند ولي وقتي رضا و علي رضا او را رها كرده و از محل دور شدند،ابراهيم با مراجع انتظامي تماس گرفت تا مراتب را به اطلاع آنان رساند.
با همكاري مأموران يك قرار ملاقات براي تحويل پول از سوي ابراهيم با اخاذان گذاشته اند. زمان قرار فرارسيد و درست در هنگام رد و بدل كردن پول مأموران وارد عمل شده و رضا و ديگر همدستانش را دستگير كردند.
رضا در جريان بازجويي ها به تشكيل يك باند اخاذي در شهر تهران نيز اعتراف كرد كه بدين ترتيب تحقيقات پليسي مأموران انتظامي پايتخت نيز به يك نتيجه مثبت رسيد.
رضا در جريان بازجويي هاي خود اعتراف كرد: «با اعضاء باند تحت عنوان جعلي مأموران وزارت اطلاعات وارد يك خانه مسكوني در حوالي پارك بابائيان شدم كه يك خانه فساد بود، دختران فراري را داخل حمام كرده و تمام اموال با ارزش خانه را سرقت كرديم.
در ميدان شوش نيز تحت همين عنوان جعلي وارد خانه اي شديم و مدعي بوديم كه در آن خانه خريد و فروش هروئين مي شود كه صاحب خانه براي اثبات غلط بودن ادعا ما را داخل خانه كرد و ما نيز با تهديد اعضاي خانه را در يك اتاق حبس كرده و اقدام به سرقت اموال باارزش خانه كرديم.
وارد خانه اي در ميدان اعدام تهران شديم كه مدعي بوديم مشروبات الكلي در آن مكان خريد و فروش مي شود. بعد از سرقت اموال با ارزش آن خانه چون مشروبات الكلي نيز در آن خانه به فروش مي رسيد تمام آن مشروبات را با خود برده و بين خودمان تقسيم كرديم.»
در جريان تحقيقات در خصوص اين پرونده دختر ۱۸ ساله اي نيز به شعبه بازپرسي ناحيه ۲۹دادسراهاي تهران مراجعه كرده و عنوان كرده بود كه اعضاي اين باند او را ربوده و دو ماه نيز درمنزل يكي از اين افراد حبس بوده  كه هر روز مورد تعرض قرار مي گرفت.
در تحقيقات بعدي معلوم شد كه ادعاي دختر كذب بوده و او خود دختر فراري است و در يك خانه فساد به سر مي برد كه به دليل اختلافات شخصي با يكي از اعضاي اين باند اين شكايت را با همكاري مالك خانه فساد كه الهام نام داشت تنظيم كرده است كه بدين ترتيب آن خانه فساد نيز شناسايي و منهدم شد.
بررسي قضايي اين پرونده در دادسراي امور جنايي تهران زير نظر بازپرس سبحاني فر صورت گرفت و در حال حاضر تمامي اين متهمان با قرار وثيقه هاي بين ۵تا ۱۰۰ميليون تومان آزاد هستند.

محموله وارد شده گلدكوئست قاچاق نيست
004593.jpg
فارس: بازپرس شعبه سوم دادسراي كاركنان دولت در خصوص چگونگي محموله وارد شده شركت گلدكوئست به ايران گفت: اين محموله به دستور مقامات قضائي و در راستاي فعاليت هاي صورت گرفته جهت جبران خسارات وارده به مردم وارد كشور شده است و به هيچ عنوان قاچاق نيست.
برخي روزنامه ها روز پنجشنبه نوشتند ۵۵۰كيلو سكه طلا به صورت قاچاق از دوبي توسط شركت گلدكوئست وارد ايران شده كه در گمرك توقيف شده است.
بازپرس شعبه سوم دادسراي كاركنان دولت كه رسيدگي به پرونده شركت گلدكوئست را بر عهده دارد در اين باره گفت: با هماهنگي كه از طريق دستگاه قضايي با شوراي پول و اعتبار صورت گرفت، اين شورا براي جبران خسارات وارده به مردم اجازه واردات سكه از شركت گلدكوئست به ايران را صادر كرده و در اين راستا نماينده دستگاه قضائي محموله فوق  را وارد كشور نموده است.
جواد قدمي در پاسخ به سئوالي در مورد چگونگي توزيع اين محموله در ميان خسارت ديدگان گفت: اين محموله به عنوان تأمين بخشي از خسارات به مالباختگان وارد كشور شده است. اينكه چگونه و به چه صورت مصرف شود نياز به اتخاذ تصميم در آينده دارد.
وي افزود: با توجه به قول هاي اين شركت مبني بر تأمين خسارت ايرانيان پيش بيني مي كنيم كه در آينده چندين محموله ديگر وارد كشور گردد.
قدمي در پاسخ به سئوال ديگري در خصوص اينكه اگر خسارت وارده به مردم، توسط شركت گلدكوئست جبران گردد آيا متهميني كه در ايران بازداشت شده اند آزاد مي شوند يا خير گفت: شركت گلدكوئست هنوز نسبت به پرداخت تمامي خسارات وارده اقدام خاصي را انجام نداده است و اين محموله نيز تنها جهت كساني كه هنوز سفارش خود را دريافت نكرده اند ارسال شده است.
وي افزود: ورود سكه به كشور قاچاق محسوب مي شود و غيرقانوني است و اگر تمامي شاكي هاي اين پرونده هم رضايت بدهند به جهت عمومي بودن جرم و شكايت مدعي العموم بايد مورد رسيدگي قرار گيرد.
قدمي گفت: اين افراد ادعا مي كنند كه حدود يكصدهزار سكه به مردم تحويل داده اند، در صورتي كه از نظر قانون ورود سكه به كشور ممنوع و قاچاق محسوب مي شود و اين افراد به صورت قاچاق اقدام به ورود سكه به كشور كرده اند.
وي در خصوص چگونگي رسيدگي به شكاياتي كه در شهرستانها از اين شركت صورت گرفته است گفت: به دليل صلاحيت محلي، شعبه سوم بازپرسي فقط در محدوده تهران مي تواند نسبت به اخذ شكايت و رسيدگي اقدام نمايد و هموطنان در ديگر مناطق كشور بايد به دادگستري هاي محل اقامت خود جهت طرح شكايت مراجعه نمايند مگر اينكه تصميمي گرفته شود تا تمامي پرونده ها در يك مركز مورد رسيدگي قرار گيرد كه جهت اين موضوع نيز از رياست قوه قضائيه درخواست ابلاغ ويژه شده است.

دستگيري ربايندگان مرد ۶۵ ساله
آدم رباياني كه مرد ۶۵ساله اي را هفته گذشته در اصفهان ربوده بودند، ديروز در شهرستان سميرم به دام پليس افتادند.
فردي به نام «فريدون . ن.» هفته گذشته با مراجعه به اداره آگاهي اصفهان از ربوده شدن پدرش به نام «عبدالحسين» توسط دو سرنشين يك دستگاه پيكان سواري خبر داد.
براساس اين گزارش، مأموران تحقيقات خود را براي شناسايي ربايندگان آغاز كردند. در تحقيقات اوليه فريدون گفت: دو نفر به نام هاي «محمدناصر .ر» و« محمد .ر »با پدرم اختلافات مالي داشتند. احتمال مي  دهم كه آنها پدرم را ربوده و احتمالاً او را به شهرستان سميرم انتقال داده اند.
گفتني است، پليس با هماهنگي مقام قضائي به شهرستان سميرم اعزام و پس از شناسائي محل اختفاي ربايندگان، طي عملياتي آنان را دستگير و« عبدالحسين» را آزاد كردند.
پرونده جهت رسيدگي به مقامات قضائي تحويل داده شد.

حكم اعدام براي مرد جنايتكار
گروه حوادث: مرد جواني كه در يك اقدام جنايتكارانه زن ۲۶ ساله اي را به طرز فجيعي به قتل رسانده بود، از سوي قاضي شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان به قصاص نفس(اعدام) محكوم شد.
به گزارش خبرنگار ما، رسيدگي به اين پرونده زماني در دستور كار ويژه پليس جنايي تهران قرار گرفت كه صبح ۲۲ خردادماه سال ۸۳ از طريق مأموران حراست پارك جنگلي شناران به مركز فوريت هاي پليس ۱۱۰ اطلاع داده شد كه جنازه زن جواني در داخل پارك پيدا شده است.
بلافاصله مأموران كلانتري ۱۰۸ نواب به همراه بازپرس ويژه قتل- حسيني- در محل حادثه حضور يافتند و در بررسي  مقدماتي با جنازه زن جوان در حالي كه كنار شمشادها افتاده بود روبه رو شدند. مأموران در ادامه تحقيقات خود دريافتند كه احتمالاً زن جوان در اثر خفگي جان باخته است. بنابر اين پيكر بي جان زن ۲۶ ساله را براي بررسي علت اصلي مرگ به پزشكي قانوني انتقال دادند. تجسس هاي ويژه پليس در حالي ادامه داشت كه آنان در تحقيقات خود هويت زن جوان كه زهرا.م(۲۶ ساله) نام داشت را آشكار كردند. ضمن اين كه پزشكي قانوني علت اصلي مرگ زهرا را خفگي در اثر فشار چيزي شبيه روسري يا زنجير، آثار كبودي بر روي بدن و گردن و سوزندان بدن زن ۲۶ ساله توسط سيگار اعلام كرد.
با اعلام نظريه پزشكي قانوني روند رسيدگي به پرونده وارد مرحله تازه تري شد و با توجه به اين كه موضوع قتل مطرح شده بود، تيمي از كارآگاهان دايره ۱۰ اداره آگاهي مأمور شناسايي عامل يا عاملان جنايت شدند.
كارآگاهان جنايي با توجه به شناسايي هويت مقتوله دريافتند كه وي از اهالي منطقه نواب بوده و داراي چهار فقره سابقه كيفري در زمينه مواد مخدر بوده است. در ادامه تجسس ها، آنان متوجه شدند كه روز حادثه يكي از مغازه داران مقتوله را به همراه مردي كه معروف به سعيد است در خيابان ديده كه در حال صحبت كردن با يكديگر بوده اند. بنابر اين رديابي ها در مرحله ويژه قرار گرفت و كارآگاهان توانستند مرد جوان را كه در يك پيك موتوري كار مي كرد و خسرو نام داشت شناسايي و دستگير نمايند.
خسرو پس از دستگيري از آن جايي كه راه فراري نداشت لب به اعتراف گشود.
وي در مراحل بازجويي و برگزاري جلسات محاكمه تنها انگيزه خود از وقوع جنايت را اعتياد مقتوله عنوان كرد.
متهم به قتل در آخرين دفاعيات خود در شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان در خصوص جزئيات حادثه گفت: حدود ساعت ۵ بعدازظهر بود كه زهرا را در كنار خيابان ديدم. چندين مرتبه از قبل او را در حالي كه وضعيت ظاهري مناسبي نداشت ديده بودم. به همين خاطر روز حادثه، در حالي كه تنها بود به طرفش رفتم و با او شروع به صحبت كردم. او گفت كه مريض است و از من درخواست كرد تا او را به خانه ام ببرم. وقتي به خانه رسيدم، ساعتي نگذشته بود كه متوجه شدم قصد تزريق مواد مخدر را دارد. به همين خاطر با وي شروع به صحبت كردم اما او حاضر به صحبت نبود. مشاجره لفظي ما تبديل به درگيري شد و من زهرا را با روسري اش خفه كردم.
سپس پيكر بي جانش را نيمه شب به پارك انتقال دادم و همانجا رها كردم.
بر پايه اين گزارش، قاضي عزيز محمدي با توجه به درخواست اولياي دم مقتوله مبني بر قصاص و اعترافات صريح متهم به قتل خسرو را به اتهام يك فقره قتل عمدي و با توجه به ماده ۲۰۶ ، ،۲۰۷ ۲۰۹ ، ۲۵۸ و ۲۶۴ از قانون مجازات اسلامي، به يك بار قصاص نفس(اعدام) محكوم كرد. همچنين اولياي دم را موظف به پرداخت ديه نمود.

سكته قلبي علت مرگ دختر ۲۰ ساله
گروه حوادث: با اعلام نظريه پزشكي قانوني، علت مرگ دختر ۲۰ ساله اي كه خود را از طبقه پنجم به پايين پرتاب كرده بود، سكته قلبي اعلام شد.
به گزارش خبرنگار ما، مينا دختر ۲۰ ساله، شامگاه چهارشنبه در يك اقدام ناگهاني به طبقه پنجم خانه شان رفته و خود را از آن جا به پايين پرتاب كرد.
يكي از بستگان نزديك مينا مي گويد: وي حدود ساعت ۳۰/۸ چهارشنبه شب بعد از خوردن افطاري و مقداري استراحت به داخل راهرو رفت. همان لحظه مادرش همراه وي رفت و با يكديگر شروع به صحبت كردند. من هم به دعوت دختر همسايه به خانه آنها در طبقه سوم رفتم.
دقايقي نگذشته بود كه ناگهان، صداي فرياد مادرش را از روي پشت بام شنيدم. وقتي خود را به طبقه پنجم رساندم متوجه شدم مينا خود را به پايين پرتاب كرده است.
با همكاري همسايه ها مينا را كه هنوز زنده بود به بيمارستان تهرانپارس رسانديم. مينا هنوز زنده بود و دكتر اورژانس پس از معاينه وي اعلام كرد كه دست و پا و لگن وي شكسته و احتياج به گچ دارد. ساعتي بعد مينا كه ظاهراً وضعيت مناسبي داشت با نامزد و پدرش تلفني صحبت كرد اما دقايقي بعد فشار مينا به شدت پايين آمد و پزشكان نتوانستند فشار وي را كنترل كنند. به همين خاطر با تزريق آمپول قصد داشتند وي را نگه دارند كه تزريق آمپول باعث بالا رفتن شديد فشار خون مينا شد و وي سكته قلبي كرد.
اين اظهارات در حالي است كه صبح ديروز از طريق پزشكي قانوني اعلام شد كه مينا در اثر سكته قلبي جان باخته است. به اين ترتيب، تيمي از كارآگاهان مأمور تحقيق در خصوص اين پرونده شدند.

وسوسه يك ميليارد و ۲۵۰ ميليون ريال
كلاهبرداران را به دام انداخت
004590.jpg
گروه حوادث: دو برادر و صاحب يك بنگاه معامله املاك كه با جعل اسناد ميلياردها ريال كلاهبرداري كرده اند، پس از دستگيري و صدور قرار مجرميت روانه زندان شدند.
به گزارش خبرنگار ما، مأموران شعبه چهارم آگاهي اصفهان كه در چند ماه گذشته با شكايت هاي متعدد مبني بر فروش زمين هاي مال غير و متروكه در نقاط مختلف شهر روبه رو شده بودند تحقيقات گسترده اي را براي شناسايي متهمان در دستور كار خود قرار دادند. شواهد نشان مي داد متهمان با استفاده از شگردهاي خاص از طريق انتقال سند در چند دفترخانه و جعل شناسنامه مالكان دست به كلاهبرداري كلان زده اند.
همچنين در ادامه تجسس ها مشخص شد جاعلان حرفه اي به تازگي يك قطعه زمين در خيابان «سپهسالار» را به قيمت سه ميليارد و ۲۵۰ ريال به مردي به نام جمشيد فروخته و دو ميليارد ريال آن را به طور نقدي دريافت كرده اند.
به دنبال اين ماجرا، كارآگاهان به سراغ خريدار رفتند و پس از افشاي كلاهبرداري، به او موارد لازم را براي عادي سازي موضوع به منظور دستگيري متهمان آموزش دادند. بدين ترتيب «جمشيد» طي تماس هاي متوالي با كلاهبرداران، خواهان تحويل زمين و پرداخت باقي مانده پول شد اما آنان چندين مرتبه به بهانه هاي مختلف سر قرار حاضر نشدند تا اين كه وسوسه يك ميليارد و ۲۵۰ ميليون ريالي، كلاهبرداران را به تله انداخت. بدين ترتيب پليس كه در قالب چند گروه ضربتي، محل مورد نظر را تحت كنترل قرار داده و در كمين بودند متهم رديف اول به نام جمشيد-الف را كه در اين معامله خود را «محمدرضايي» معرفي كرده، به دام انداختند. سپس در تفتيش بدني از وي شناسنامه جعلي به نام هاي «محمدرضايي و حسين رضايي» و وكالتنامه هاي مربوط به چك هاي مشتري خوش شانس را كشف و ضبط كردند.
ساعتي بعد هم صاحب بنگاه معامله املاك به نام «محمد- گ» كه در جريان كلاهبرداري ها نقش داشت دستگير و به همراه همدستش به آگاهي منتقل كردند.
اين گزارش مي افزايد: جمشيد كه هيچ راه گريزي براي فرار از قانون نداشت به كلاهبرداري ميلياردي اعتراف كرد. وي در تشريح جزئيات نقشه هايش گفت: من اول زمين هاي باير و بدون مالك كه هنوز ساخت و سازي در آنها صورت نگرفته بود را شناسايي مي كردم و با مراجعه به شهرداري و ارائه مشخصات مورد نظر و اين ادعا كه خريدارم، پرونده را به دقت مطالعه مي كردم. بعد مشخصات كامل زمين و مالك را مي نوشتم و پس از جعل شناسنامه با همكاري برادرم و صاحب بنگاه (محمد) سرمشتريان فريب خورده كلاه مي گذاشتم. در پي اين اعترافات قاضي شعبه چهارم دادسراي عمومي اصفهان دستور بازداشت متهم رديف دوم به نام «بهنام- الف» را كه با نام مستعار «حسين رضايي» در كلاهبرداري مشاركت داشتند صادر كرد. وي ۲۴ ساعت بعد توسط مأموران بازداشت شد.
برپايه اين گزارش، جاعلان حرفه اي تاكنون به ميلياردها ريال كلاهبرداري اعتراف كرده اند و قرار است به زودي پاي ميز محاكمه بنشينند.

در راهروي دادگاه خانواده
دلم مي خواهد تكليفم مشخص شود
004587.jpg
«عين عالم برزخ است. نمي داني زن شوهرداري يا بي شوهر. فقط در بلاتكليفي به سرمي بري.»
زن چندين ماه است كه به دنبال دادخواست طلاقش در راهروهاي دادگاه خانواده اين طرف و آن طرف مي رود. مي گويد: «بنويسيد تعيين وقتها در اينجا طولاني است. آخر وقتي زن يا شوهري به اين نتيجه مي رسند كه با هم نمي توانند زندگي كنند وقت دادرسي را براي زمان خيلي دور تنظيم نكنيد كه شايد بتوانند دوباره باهم زندگي كنند.»
دختر جواني است ولي نگاهش چيز ديگري مي گويد. الهام يك زن ۲۷ساله  است كه در مورد حضورش در دادگاه مي گويد: «هيجده سالم بود كه باحسين ازدواج كردم. همان موقع دانشگاه سراسري در رشته مديريت و در دانشگاه آزاد رشته زبان قبول شدم. سه روز از مراسم خواستگاري نمي گذشت كه رفتيم و عقد كرديم، آنها هم مثل خانواده ما مذهبي بودند ولي بعدها مشخص شد كاملا با ما متفاوت هستند. وقتي حسين شنيد دانشگاه قبول شدم اصرار كرد تا در دانشگاه آزاد كه دختر و پسر از هم جدا هستند درس بخوانم. كم كم هر وقت كتاب و جزوه دست من مي ديد آنها را مي گرفت و به گوشه اي پرت مي كرد. او با درس خواندن من مخالفت كرد و من هم چون شوهرم كلا آدم خوبي بود پذيرفتم كه دانشگاه نروم. سال دوم ازدواجمان ليلا به دنيا آمد. تازه آن وقت بود كه فهميدم از نظر خانوادگي بسيار متفاوتيم.»
كسي از لاي اتاق سرش را بيرون مي آورد و او را صدا مي زند. چند دقيقه بعد ادامه مي دهد: «دومين بچه مان را ۵ماهه حامله بودم كه اذيتهاي خانواده  شوهرم شروع شد. شوهرم بيكار بود. پدر شوهرم برج ساز است و وضع مالي خوبي دارد. مي توانست در آن زمان به او كمك كند. يك روز خانه شان رفته بودم، از خواهرشوهرم كه طلاق گرفته بود خواستم كه با پدرش صحبت كند و براي حسين كار پيدا كند. به آنها گفتم حسين الان ناراحت است و اعصابش ضعيف، بيكاري هم اين اوضاع را بدتر كرده است اگر مي توانيد كاري كنيد. مادر شوهرم به بحث ما وارد شد و گفت اگر ناراحتي برو و طلاق بگير. چشمهايم گرد شده بود باورم نمي شد چنين چيزي در اولين مشكل خانوادگي مان به من پيشنهاد شود. گفتم آخه ما در فاميلمان طلاق را ننگ مي دانيم. جمله ام تمام نشده بود كه خواهرشوهرم به سمت من آمد و با فحاشي شروع به كتك كاري كرد. آنقدر كتك خوردم تا كارم به بيمارستان كشيده شد. در تمام مدتي هم كه بيمارستان بودم همسرم به سراغم نيامد. با اينكه خانواده شوهرم با من قهر كرده بودند به خانه شوهرم رفتم. فضاي سرد خانه به همراه افسردگي بعد از زايمان من را به وضعيتي دچار كرد كه تمام روز را مي نشستم و گريه مي كردم.
قرص هاي قوي اعصاب مي خوردم ولي تاثير نمي گذاشت. تا اينكه بعد از ۵ ماه يكبار به خودم آمدم و گفتم ديگر قرص نخواهم خورد همه آنها را ريختم دور و به دكتر روانشناس مراجعه كردم. با مشاوره هاي پزشك ورزش را شروع كردم. شوهرم اصرار داشت تا من تمام قرصهايم را مصرف كنم. يك بار هم به زور كتك مي خواست به من قرص بدهد كه با صداي داد و فريادم يكي از همسايه ها كه مي دانست تازه زايمان كرده ام آمد و من را از زير دست او نجات داد.»
تلفن همراهش زنگ مي زند. پدرش است. به او توضيح مي دهد كه در كدام قسمت از مراحل رسيدگي به پرونده اش است و بعد او ادامه مي دهد:« به مدت ۵ ماه به خانه ام نرفتم و مي ترسيدم. همسرم با خواهرم در دبي تماس گرفت و از او خواست كه بين ما وساطت كند تا آشتي كنيم. در همان زمان پيش يك مشاور خانواده رفتم. او به من گفت: زندگي كردن با آدمي كه توصيف مي كنيد سلامت رواني ات را از تو خواهد گرفت. تجربه هم نشان داده است بچه ها اگر با يكي از والدينشان زندگي كنند كمتر از زماني كه آن دو در خانه دعوا و بحث دارند آسيب مي بينند. گفت: اگر پدرش بچه ها را هم خواست، راضي شو تا آنها را نگه دارد. حداقل هفته اي دو بار مي تواني آنها را ببيني. اين شرايطي كه برايت توصيف كردم بهتر از حالتي است كه به سمت آن مي روي. بيرون از دفتر مشاوره خيلي به اين موضوع فكر كردم، دلم نيامد پسر ۵/۱ساله ام را از خودم جدا كنم. شروع كردم به درس خواندن تا از آن وضعيت ذهني بد بيرون بيايم. به كامپيوتر علاقه دارم و در حال گرفتن مدرك تخصصي هستم. روز جمعه بود كه داشتم درس مي خواندم، آمد به اتاقي كه كامپيوتر در آنجا قرار دارد و گفت وقت استراحت است و بايد بخوابم. گفتم بچه ها را پيش خودم نگه مي دارم و مشغول به تمرين درسهايم مي شوم، تو هم برو اتاق بغلي بخواب. آن روز بر خلاف هميشه كه وقتي عصباني مي شد، مي رفتم برايش شربت يا آب خوردن مي آوردم اين كار را نكردم. و براي اولين بار گفتم تو حق نداري سر من داد بزني. چند لحظه كوتاه گذشت تا بفهمم چه اتفاقي افتاده است. نمي دانستم مي خواهد يكي از فنون كاراته را روي من اجرا كند. ضربه اي بسيار محكم به گردنم زده بود. ياد حرفهاي مشاورم افتادم كه مي گفت حداقل از قانون كمك بگير. تلفن را برداشتم تا به پليس زنگ بزنم ولي نيمه راه پشيمان شدم. پرسيد به چه كسي زنگ زدي؟ خواستم بترسانمش گفتم به پليس. دستم را گرفت و پيچاند. تا اينكه تلفن از دستم افتاد. ليلا مات و مبهوت به كارهاي پدرش و فريادهاي من نگاه مي كرد. حسين گفت فردا مي برم و طلاقت مي دهم. صبح روز بعد در راهروهاي دادگاه حسين نظرش را عوض كرد و گفت نه مهريه ات را مي دم و نه طلاقت مي دهم. هر چقدر خواستم او را آرام كنم تاثيري نداشت. دستم ورم كرده بود گفت خودم برايت آتل مي بندم. يك پارچه آورد و دو تكه چوب و اين شد درمان درد من. چند روز بعد درد دستم بيشتر شد، به برادر پزشكم مراجعه كردم با گرفتن يك عكس مشخص شد دستم از يك جا شكسته بود و از دو جا در رفتگي داشت و رباط دستم نيز پاره شده بود. خانه خواهرم رفتم تا دخترم را بياورم كه از من پرسيدند چه شده است. يك لحظه به خودم آمدم و ترسيدم. گفتم من به آن خانه برنمي گردم. پاي آيفون خواهرم به شوهرم كه دنبال ما آمده بود گفت: الهام در خانه تو امنيت جاني ندارد. حسين دستش را بر روي زنگ تمام همسايه ها گذاشته بود. ده دقيقه بعد ساعت ۲ و ۳۰ دقيقه پليس هم به جمع ما پيوست. داد مي زد و فحش مي داد.مي گفت نه نفقه مي دهم، نه مهريه، نه طلاق. همه را يكجا به اسم ديه خواهم داد. تمام همسايه ها و پليس شاهد درگيري ما شدند. باعث شد راحت تر تشكيل پرونده دهم. سه ماه از بودن بچه ها پيش من مي گذشت كه گفتم درست نيست دختر و پسرم نتوانند پدرشان را ببينند. حسين اول نمي پذيرفت كه بچه ها را نگه دارد. گفتم يا حداقل دو ساعت با خودت نگهشان دار، قبول كرد. مادر شوهرم نگذاشت بچه ها را به من برگردانند الان حدود ۳ هفته است بچه ها را نديده ام. »
از وضعيت پرونده اش مي پرسم كه مي گويد:«دادخواست طلاق داده ام به خاطر كتك زدنش و شكستن دستم در دادسراي كيفري نيز برايش پرونده تشكيل شده البته الان به قيد وثيقه آزاد است.
چوب خدا صدا ندارد، دستم را شكست. هفته بعد دو پايش شكسته شد. خودروي شخصي ام را كه از خانه پدرم آورده بودم را به نام برادرش كرد. الان ماشيني خريده است كه سندش را به نام خودش نكرده و در حالت توقيف به سر مي برد.»اينها را الهام در حالي كه به طبقه چهارم دادگاه خانواده مي رود مي گويد و ادامه مي دهد:« دلم مي خواهد تكليف زندگيم مشخص شود. بروم سر كار و بچه هايم را بزرگ كنم. »

حادثه در جهان
اعدام براي قاتل پنج زن
گروه حوادث: هيأت منصفه دادگاهي در ايالت تگزاس مردي را كه متهم به قتل ۵ زن در طول ۹ ماه گذشته است به اتهام قتل به اعدام محكوم كرد.
هيأت منصفه در كمتر از سه ساعت حكم اعدام آلن شور ۴۲ ساله را به اتهام قتل ماريا كارمن ۲۱ ساله صادر كرد. به گزارش پليس، آلن پس از آزار و اذيت جنسي ماريا، جسد او را در آوريل ۱۹۹۲ در محوطه خارجي يك رستوران رها كرده است. طبق گفته دادستاني حكم نهايي در مورد آلن روز جمعه اعلام خواهد شد.
آلن شور هنگام قرائت حكم صادره از جانب هيأت منصفه هيچ احساسي از خود نشان نداد. در طول اين محاكمه هيأت منصفه ادعاي دادستان مبني بر قتل سه نفر از جمله دو دختر نوجوان و يك دختربچه ۹ ساله را نيز بررسي كرد. وكلاي آلن كه در جلسات پيشين دائماً اين ادعا را رد مي كردند پس از جلسه روز گذشته و اعلام نتايج پزشك قانوني مبني بر تطابق نمونه DNA آلن با نمونه كشف شده در محل هر سه جنايت، به ناچار به دفاع از آلن دربرابر اين اتهامات نيز پرداختند. علاوه بر اين وكلاي آلن با انكار اتهام آدم ربايي و تجاوز سعي كردند از صدور حكم اعدام جلوگيري كنند كه با وجود مدارك مستدل مبني بر اين اتهامات در متقاعدكردن اعضاي هيأت منصفه ناكام ماندند.
يكي از وكلاي مدافع آلن در مقام دفاع از وي گفت: من و همكارانم كاملاً قبول داريم كه آلن قصد به قتل رساندن ماريا را داشته و اين نيت را هم عملي كرده است. اين عمل وي يك جنايت محض است اما قتل عمد محسوب نمي شود.آلن پيش از اين نيز در سال ۱۹۹۸ به اتهام آزار و اذيت دو دختر جوان بازداشت شده بود.
اعدام قاتل زنجيره اي
گروه حوادث: مشهورترين قاتل زنجيره اي ايالت كاروليناي شمالي كه به قتل شش نفر اعتراف كرده بود روز گذشته با ترزيق آمپول اعدام شد.
چارلز روآچ ۳۰ ساله پس از صدور حكم اعدام از ارائه هرگونه درخواست تجديدنظر خودداري كرد. البته طبق قوانين كاروليناي شمالي يك دادگاه تجديدنظر بدون درخواست چارلز تشكيل شد كه حكم اعدام وي در اين دادگاه نيز تأييد شد. اما طبق حكم جديد امكان به تأخير انداختن زمان اعدام تا پنج سال آينده نيز وجود داشت كه چارلز اين حكم را نپذيرفت و ترجيح داد طبق تاريخ تعيين شده قبلي اعدام شود. وي انگيزه خود از نپذيرفتن حكم جديد را ابراز همدردي با خانواده قربانيان اعلام كرد. مخالفان مجازات اعدام در كاروليناي شمالي ضمن اعتراض به صدور حكم اعدام براي چارلز از دادگستري خواسته بودند كه وي را مورد معاينات دقيق روان شناسي قرار دهد اما چارلز از وكلاي خود خواسته بود كه هيچ تلاشي براي زنده نگاه داشتن وي انجام ندهند.
دادگاه، كريستوفر وين- همدست چارلز- را به اتهام شركت در قتل به حبس ابد محكوم كرد. چارلز و كريستوفر متهمند كه در ۲۹ سپتامبر سال ۱۹۹۹ الكساندر وات ۲۲ ساله را به قتل رسانده و وانت وي را ربوده اند. پس از تمام شدن بنزين وانت، چارلز و كريستوفر جهت سرقت يك وسيله نقليه ديگر به منزلي در آن نزديكي رفته و پنج نفر از اعضاي يك خانواده را به قتل رسانده اند.
چارلز دومين نفري بود كه در سال جاري در ايالت كاروليناي شمالي اعدام شد. از زمان تصويب قانون صدور حكم اعدام سي و سه نفر در اين ايالت اعدام شده اند.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
دانش انفورماتيك
بـورس
خارجي
سياسي
داخلي
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش انفورماتيك   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   داخلي   |  
|  شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |