پنجشنبه ۷ آبان ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره۳۵۳۹ - Oct 28, 2004
متهم به قتل دختر هفت ساله:
من از الهه كينه نداشتم ،من قاتل نيستم
005016.jpg
طيبه متهم به قتل
پدر الهه در دادگاه
گروه حوادث: در نخستين جلسه محاكمه نامادري جواني كه متهم به قتل دختر هفت ساله است، در شعبه ۷۴ دادگاه كيفري استان، اولياي دم خواهان قصاص نفس متهم شدند.
در ابتداي جلسه دادگاه، كه با حضور پنج قاضي و مستشار برگزار مي شد، قاضي ياورزاده گفت: اين پرونده از جمله پرونده هاي بي نظير است هر چند باز هم كودك بي دفاع و مظلومي قرباني اين جنايت شده است. پس از سخنان قاضي، دلداري نماينده دادستان كيفرخواست را قرائت كرد. در كيفرخواست آمده بود: در اين پرونده سيد طيبه فرزند محمدرضا ۲۴ ساله، خانه دار، باسواد، اهل و ساكن تهران فاقد سابقه كيفري كه از تاريخ ۲۰/۱۲/۸۲ بازداشت موقت شده، متهم است به مباشرت در قتل عمدي الهه.ك.
در كيفرخواست قرائت شده در گردش كار پرونده آمده است: سوم اسفند ماه سال ،۸۲ پدر مقتوله موضوع آدم ربايي را به كلانتري ۱۹۷ اعلام كرد و مدعي شد فرزندش را از مقابل مدرسه دكتر دانشپور ساعت ۱۳ ربوده و در اين رابطه چند نفر وي را شناسايي كرده اند. تحقيقات اوليه در يگان انتظامي در دادياري شعبه ۳ دادسراي جنايي آغاز شد.
در ادامه كيفرخواست آمده بود: متهمه در همان جلسه ادعاي مزبور را انكار و خود را مبرا از اتهام مي داند و مشاراليه از سوي دادياري شعبه سوم جنايي بلاقيد آزاد مي شود.
اما به تاريخ ۹/۱۲/۸۲ ساعت ۳۵/۷ بامداد يك مورد فوت مشكوك كودك در جنگل لويزان به كلانتري ۱۲۶ گزارش داده مي شود. با اعلام كلانتري پدر بزرگ موكل حاضر و جسد را شناسايي نموده فلذا متهمه و برادرش به مدت ۲۴ ساعت تحت نظر قرار مي گيرند. هيچ يك از متهمان موارد اتهامي را نپذيرفته و اعلام كرده كه نزد پزشك خويش رفته و زماني كه پدر و مادر گفته اند كه از طريق كلانتري سراغ وي را گرفته اند، براساس شواهد موجود، متهمه با تفهيم اتهام مظنونيت به قتل عمدي براي تحقيقات بيشتر تحت نظر قرار گرفت.
نماينده دادستان در ادامه قرائت كيفرخواست افزود: متهمه در تاريخ ۲۰/۱۲/۸۲ در دايره ۱۰ پليس آگاهي به جزئيات اتهام موصوف اقرار كرده است: نمي دانم چگونه اين فكر در من قوت گرفت كه اگر الهه نباشد، او با آن زن ازدواج نمي كند. چند روز بعد در جنگل گودالي كندم و روز يكشنبه هم به مدرسه رفتم. در راه آب ميوه اي كه ۳۰ قرص ديازپام در آن انداخته بودم به او دادم. در راه لباس مدرسه او را هم در آوردم. در جنگل الهه كمي بي حال شد و كمي بعد ديگر نفس نمي كشيد. بقيه لباس هاي او را در آوردم كه از خاك بيرون نماند و جسد هم زودتر از بين برود. او را در محلي كه كنده بودم گذاشتم و وسايل او را در پلاستيك سياهي گذاشتم و در سطل آشغال رها كردم و به خانه رفتم.
گزارش پزشكي قانوني علت مرگ را خفگي متعاقب ورود جسم خارجي به مجاري تنفسي تعيين كرده است.
از سوي ديگر، عنايت به اين كه زمان فوت در برگ معاينه جسد ۴۸ تا ۷۲ ساعت قبل از تاريخ ۱۰/۱۲/۸۲ اعلام شده بود، لذا با اقرار متهمه كه در تاريخ ۳/۱۲/۸۲ گفته بود مرتكب زنده به گور شدن متوفي شده، مغايرت داشته است. پزشكي قانوني اظهار داشته تعيين زمان فوت جسد با توجه به فاكتورهاي لازم و شرايط جوي و مدفون بودن جسد و نوع خاك محل دفن متغير است. با توجه به محتويات پرونده كيفري و محل دفن جسد و با عنايت به موارد فوق شواهد ياد شده توسط مقام قضايي بر يافته هاي پزشكي صحه گذاشته مي شود.
در بخش ديگري از گزارش پزشكي قانوني تأكيد شده كه اثري از CO2 و مواد سمي ديگر در خون يافت نشده است. همچنين با عنايت به برگ ۱۲۳ پرونده متهمه مورد معاينه قرار گرفته و سلامت رواني وي تأييد شده است.
در پايان كيفرخواست، دادستان طبق مواد ۲۰۵ ، ۲۰۶ و ۲۰۷ از قانون مجازات اسلامي تقاضاي اشد مجازات براي متهمه را درخواست كرد.
پدر الهه: ۴ماه قبل او را طلاق دادم
پدر الهه كه به شدت از حضور در دادگاهي كه به پرونده قتل دخترش رسيدگي مي شد ناراحت و غمگين بود با چهره اي بسيار مضطرب در جايگاه قرار گرفت.
صداي مرد به وضوح مي لرزيد. مرد با همان وضعيت نگران خطاب به قضات گفت: ۳۱ سال سن دارم. ساكن خيابان مجيديه تهران، عامل قتل همسر صيغه اي ام بود كه از تاريخ سوم دي ماه سال ۸۲ به عقد موقت بنده درآمده بود.
* قاضي: در چه تاريخي خانم طيبه(متهمه) به عقد دائم شما درآمد؟
پدر الهه: بيست و پنجم آذر سال ۸۱
* قاضي: چه زماني ايشان را طلاق داديد؟
- بيست و پنجم آذرماه ۸۲
* قاضي: علت طلاق چه بود؟
- بدرفتاري با بچه ام بود. الهه را در اتاقش حبس مي كرد. متهمه مدعي بود كه خانواده اش احساس مي كنند او جوان است و به حتم موقعيت هاي بهتري برايش ايجاد خواهد شد. با اين فكرها طيبه خانه راترك كرده و به منزل پدرش رفته بود، چهار ماه آنجا ماند و بعد از آن تلفني با من تماس گرفت و درخواست طلاق كرد و بدين ترتيب از هم جدا شديم.
* قاضي: در اين چهار ماه هيچ تماس تلفني با يكديگر نداشتيد؟
- تماس تلفني از سوي طيبه هراز چند گاهي وجود داشت ولي در نهايت بعد از چهار ماه طي يك تماس تلفني درخواست طلاق كرد.
* قاضي: درخصوص روز واقعه بگوييد، آن روز چه اتفاقي افتاد؟
- آن روز جلوي در كارخانه بودم كه طيبه به من زنگ زد، ساعت حدود ۱۱ و ۳۰ دقيقه بود، گفت: «كجايي» گفتم: «دم در كارخانه» گفت: «چرا صداي ماشين مي آيد» گفتم: «تو كوچه هستم.» مادرم حدود ساعت ۱۲ و ۳۰ دقيقه الهه را به مدرسه رساند و سپس به خانه بازگشت. ساعتي بعد مدير مدرسه با منزل تماس گرفت و از غيبت الهه خبر داد. من به او گفتم: «مادرم الهه را به مدرسه رسانده و بعد از وارد شدن فرزندم به حياط مدرسه به سوي خانه آمده است.» به سرعت رفتم مدرسه مدير به من گفت:« مادر چند بچه ديگر كه مقابل در ورودي بودند، ديده اند زن جواني الهه را با خود برده است ».به سرعت عكسي را كه در كيفم از طيبه داشتم به آنها نشان دادم همه او را شناختند و گفتند كه فرزندم را او برده است. به كلانتري ۱۹۰ مراجعه كردم، با مأمور به منزل مادر طيبه رفتم. مادرش در را برايم باز كرد. گفتم:« طيبه كجاست. »گفت:« رفته دكتر ». گفتم:« او الهه را با خود برده است.»گفت:« خيالت راحت باشد اگر طيبه الهه را از مدرسه برداشته باشد توي ماشين با همديگر هستند.»طيبه چند ساعت بعد به خانه پدرش بازگشت. از او سراغ الهه را گرفتم گفت:« الهه پيش من نيست،  مگر گم شده است.»طيبه را به كلانتري انتقال دادند. شاهدان ربوده شدن الهه كه چند مادر كودك ديگر آن مدرسه بودند با ديدن طيبه همگي او را شناختند.
* قاضي: شما كي متوجه شديد كه كودكتان به قتل رسيده است؟
- يك هفته بعد از گم شدن الهه در خيابان هفت تير با مادرم قدم مي زديم كه مأموران كلانتري ۱۹۰ با من تماس گرفتند و گفتند:« كودك شما در پارك شيان است ».به سرعت خود رابه محل رساندم. جسد الهه زير خاك آن پارك چال شده بود. پشت يك تپه، يكي از پاهايش از خاك بيرون بود. نوك انگشتان پايش را حيوانات خورده بودند.
* قاضي: طيبه با همسر اول شما ارتباط نداشت؟
- اصلاً
*قاضي: از خانم طيبه چه شكايتي داريد؟
- به علت قتل عمدي الهه ۷ساله، خواهان قصاص نفس متهم حاضر در دادگاه هستم.
مادر الهه: فقط ۵ بار او را ديدم
فاطمه مادر ۲۷ساله الهه كه اهل منطقه خاوران تهران است دومين فردي بود كه در جايگاه قرار گرفت.چادر برسرداشت و زير آن حجاب اشك مي ريخت. با بدني لرزان در جايگاه ايستاد.
* قاضي: به عنوان مادر مقتوله از دادگاه چه مي خواهيد؟
مادر الهه در حالي كه همچنان گريه مي كردگفت: عمدا به قتل رسيده، طيبه او را به قتل رسانده و تقاضاي قصاص او را دارم.
* قاضي: در چه تاريخي شما با رضا و پدر الهه ازدواج كرديد؟
مادر الهه: آذر ماه ۷۴.
* قاضي: در چه تاريخي از وي جدا شديد؟
- آبان ۸۲ به طور توافقي.
* قاضي: از چه زماني همسر و فرزندتان را ترك كرديد؟
- زماني كه الهه يك سال و يازده ماه سن داشت.
* قاضي: بعد از ترك الهه تا زمان واقعه چند بار فرزندت را ديديد؟
- ۵الي ۶بار.
* قاضي: آخرين باري كه الهه را ديديد چه زماني بود؟
- ۹ماه قبل از حادثه، تيرماه سال ۸۲ از دادگاه او را به منزل آوردم.
* قاضي: شما رغبتي به ديدن الهه نداشتيد؟
-چون بين من و شوهرم رضا از لحاظ عقيدتي اختلاف بود حاضر به زندگي با رضا نبودم و همين باعث شد كه الهه را كمتر ببينم.
* قاضي: بعد از جدايي حاضر به گرفتن حضانت الهه نبوديد؟
- خواستم ولي رضا قبول نكرد.
شاهد: من همه والدين را مي شناختم
پس از آن قاضي از شهود خواست تا در دادگاه حاضر شوند.
سرايدار مدرسه پس از حضور در جايگاه شهود با اصرار بر اظهارات قبلي خود در باره سوالات قاضي چنين جواب داد:
* قاضي: چه مدت است كه شما سرايدار هستيد؟
شاهد: حدود ۱۰سال.
*قاضي: آيا همه والدين را به قيافه مي شناختيد؟
- بله، بيشتر آنها را مي شناسم.
* قاضي: شما خانم طيبه را قبلا ديده بوديد و مي شناختيد؟
- خانم طيبه چند بار به مدرسه آمده بود، البته هميشه با مانتو مي آمد ولي آن روز با چادر آمده بود.من طيبه را به عنوان مادر واقعي الهه مي شناختم.
* قاضي: آيا شما قبلا مادر واقعي الهه را ديده بوديد.
- اصلا نديده بودم و نمي شناختم.
*قاضي: آيا پدر الهه يا مادربزرگش و يا فرد ديگري به شما نگفته بود كه الهه نامادري دارد.؟
- خير.
* قاضي: لحظه اي كه الهه با طيبه خارج شد، الهه با ميل و رغبت همراه او مي رفت؟
- بله.
شاهد بعدي هم كه يكي از مادران بچه ها بود تمام گفته هاي قبلي خود را مبني بر حضور طيبه در مقابل مدرسه در روز گم شدن الهه تأييد كرد.
متهم: تحت فشار اعتراف كردم
با پايان شهادت شهود، قاضي از متهم پرونده، طيبه، خواست تا براي دفاع از خود در جايگاه بايستد. او كه از ابتداي دادگاه با چهره اي آرام به گفته هاي ديگران گوش مي داد، براي دومين بار در جايگاه ايستاد.
وي كه پيش از شهادت شهود نيز به جايگاه فراخوانده شده و اتهام وارده از سوي دادستان را رد كرده بود، اين بار به سؤالات قاضي پاسخ داد:
* قاضي: آيا سرايدار مدرسه هر روز شما را مي ديد؟
طيبه: بعضي روزها اتفاق مي افتاد كه سرايدار مرا نمي ديد و گاهي اوقات نيز او مرا مي ديد.
* قاضي: سرايدار مدرسه شما را به چه عنوان مي شناخت؟
- من را به عنوان مادر الهه مي شناخت.
* قاضي: در زمان واقعه گم شدن الهه شما همسر رضا بوديد؟
- بله
* قاضي: عقد دائم يا صيغه؟
- صيغه
* قاضي: مدت صيغه شما كي تمام مي شد؟
- ۱۰/۴/۸۳
* قاضي: در تاريخ ۳/۱۲/۸۲ آيا شما با رضا و الهه زندگي مشترك داشتيد؟
- خير
* قاضي: چه مدت بود كه جدا شده بوديد؟
- دو ماه و نيم قبل جدا شده بودم و به خانه مادرم رفته بودم.
* قاضي: قبل از واقعه آخرين بار الهه را چه زماني ديدي؟
- دو روز قبل.
* قاضي: كجا؟
- با شوهرم رفتيم تا براي الهه لباس بخريم.
* قاضي: احساس شما زماني كه در منزل پدرت و جدا از الهه و رضا زندگي مي كردي چه بود؟
- براي هر دو دلتنگ مي شدم.
* قاضي: نفرت نداشتي؟
- خير.
* قاضي: از چه كسي نفرت داري؟
- از تمام كساني كه در اين مدت مرا اذيت كردند.
* قاضي: چه كسي؟
- مادر و برادر همسرم.
*قاضي: هيچ وقت تصميم به حذف فيزيكي يكي از بستگان رضا نگرفتي؟
- هيچ وقت.
* قاضي: هيچ وقت تصميم نگرفتي الهه را به قتل برساني؟
- خير.
* قاضي: تو با برادر رضا اختلاف داشتي؟
- خير.
* قاضي: حسب اظهارات برادرت در مرحله اول شما قصد آزار برادرشوهرت را داشته ايد و حتي به برادرت پيشنهاد دادي كه يا خودش اقدام كند يا كسي را اجير كند براي اين كه برادرشوهرت را گوشمالي دهد؟
- من به خاطر اختلافي كه با برادرشوهرم داشتم، تصميم به اين كار داشتم، فقط مي خواستم او را كتك بزنند.
* قاضي: وقتي يك زن تصميم بگيرد كسي را گوشمالي بدهد مي تواند به راحتي كسي را بكشد؟
- نه، من الهه را دوست داشتم.
* قاضي: چون كسي را پيدا نكردي براي اين كه انتقامي از رضا بگيري تصميم به قتل الهه گرفتي؟
- نه، من با الهه مشكلي نداشتم، آن فقط يك فكر بود و باقي ماند.
* قاضي: چه شد كه از گوشمالي دادن برادرشوهرت پشيمان شدي؟
- برادرم با من صحبت كرد.
* قاضي:  مسئله قتل الهه اين موضوع را توجيه مي كند كه شما از طريق برادرت نتوانستي شخص ثالثي پيدا كني، پس خودت بدون اطلاع خانواده ات دست به چنين كاري زدي و چون شخصاً قدرت مقابله با رضا و اطرافيانش را نداشتي و تنها از نظر قدرت روحي و جسمي حريف بچه ۷ ساله مي شدي او را به قتل رساندي؟
- من اين كار را نكردم، من شاهد دارم.
«در اين لحظه درگيري لفظي شديدي بين قاضي، متهم به قتل صورت گرفت.»
* قاضي: جنايت در ذهن تو وجود داشت.
طيبه در حالي كه فرياد مي كشيد گفت: نه، غيرممكن است.
* قاضي: پس چرا اين كار را كردي؟
- نه من نكشتم، من سه سال زجر كشيدم. من از الهه كينه اي نداشتم.
* قاضي: تو سه سال زجر كشيدي، پس اين كار را كرده اي؟
طيبه در حالي كه چادر خود را مرتب مي كرد سكوت كرد و چهره اي مضطرب و ناراحت داشت.
* قاضي: شما طبق صفحات ۱۷۸ تا ۱۸۲ نزد بازپرس هنرمند اعتراف به قتل كرده ايد؟
- تحت فشار بودم.
* قاضي: طي چند مرحله بازپرسي شدي؟
- طي دو مرحله.
* قاضي: اعترافات خود را در بازجويي قبول داري؟
- خير، من تحت فشار از سوي مأموران اداره آگاهي بودم و براي همين به قتل اعتراف كردم.
* قاضي: شما در آخرين مرحله بازجويي آزادانه منكر هر گونه قتلي شديد و منكر جنايت شديد، آن موقع نيز تحت فشار بوديد؟
- آن موقع مرا از زندان آورده بودند و مأموران آگاهي در آنجا حضور نداشتند.
* قاضي: مي دانستي كه چه كسي الهه را به مدرسه مي برد؟
- بله، مادرشوهرم.
* قاضي: صورت جلسه در بازسازي قتل و عكس هايي كه گرفته شده شاهد اين ادعا است؟
- همه تحت شكنجه بود، من هيچ قتلي را انجام نداده ام.
* قاضي: اظهارات اوليه شما در اداره آگاهي مبني بر اين است كه الهه را زنده به گور كرده ايد، در نظريه پزشكي قانوني هم اين نظريه تأييد شده است، چه دفاعي داريد؟
- همان روز اول زماني كه مأموران به در خانه ما آمدند، عنوان كردند كه الهه زنده به گور شده است. من طبق اظهارات مأموران اعتراف كردم.
* قاضي: در آزمايش سم شناسي دارو يا سمي در بدن مقتوله كشف نشده است؟
- اينطور نبود، هر آنچه مأموران مي گفتند من مي نوشتم.
004986.jpg
دفاعيات وكيل متهم
«در آن لحظه از مرزبان طاهري وكيل متهمه خواسته شد در جايگاه قرار گرفته به دفاع از موكل خود بپردازد.»
وكيل: موكل من قاتل نيست، به خاطر نقص در تحقيقات و فشاري كه در اعترافات بر وي وارد بوده است. شايد اگر در اين پرونده تحقيقات بيشتري صورت مي گرفت، مشخص مي شد كه قاتل اصلي چه كسي است.
اين وكيل دفاعيات خود را در دو بخش به دادگاه ارائه كرد و گفت: دفاعيات من در دو بخش است، يكي ايرادات شكلي و ديگري دفاع در ماهيت. اين پرونده در مرحله تحقيقات تحت تأثير هياهوي رسانه اي شكل گرفته و داراي نواقص بسياري است، تا زماني كه اين نواقص رفع نگردد، شما به عنوان فرد تصميم گيرنده نمي توانيد حكم قاطعي را در اين باره صادر كنيد، موكل من روز حادثه ساعت ۱۲ و ۴۰ دقيقه از منزلش به قصد رفتن به مطب خارج شده و يكي از شهود به نام شهناز او را ديده است.
در آن لحظه قاضي خطاب به وكيل متهمه گفت: آيا شما ساعت دقيق خارج شدن طيبه را از طريق شاهد ملاك مي دانيد؟
وكيل: به تنهايي خير. اما مي خواهم تا اين زن به دادگاه احضار شود و به عنوان شهود به سئوالات ما پاسخ دهد.
وي در ادامه گفت: روز ۱۰ اسفند سال ۸۲ موكل من نزد بازپرس هنرمند تحت بازجويي قرار گرفت و منكر هرگونه جنايتي شد اما از آن روز تا تاريخ ۲۰ اسفند سال ۸۲ كه روز اعتراف موكل بنده بود هيچ گونه برگه تحقيق و بازجويي در پرونده نيست، در اين مدت موكل من در اداره آگاهي چه مي كرده است؟ اگر نزد بازپرس هنرمند تحت بازجويي بوده، پس چرا حتي يك برگ از تحقيقات در پرونده نيست. موكل من در اعترافاتش بيان كرده كه ۳۰ قرص ديازپام به مقتول داده است، در حالي كه نظريه پزشكي قانوني مبني بر اين است كه هيچ   گونه سمي در بدن مقتوله كشف نشده است از همه مهم تر روز ۹/۱۲ كه جسد كشف شده است، پزشكي قانوني اعلام كرده كه زمان وقوع جنايت ۴۸ تا ۷۲ ساعت قبل از كشف جسد بوده است. همچنين مواردي از خونريزي داخلي در گزارش پزشكي ذكر شده است.
در اين زمان پدر الهه در حالي كه به شدت عصباني شده بود از جا برخاست به وكيل معترض شد. قاضي پرونده از پدر مقتول خواست تا دادگاه را ترك كند.
طاهري در ادامه دفاعياتش گفت: اقرار موكل من در شرايط بسيار بد بوده و از دادگاه تقاضا مي كنم كه گروهبان يكم ف كه در صحنه كشف جسد حضور داشته را احضار كند.
در ادامه جلسه دادگاه، قاضي ياورزاده از متهم خواست تا آخرين دفاع خود را مطرح كند. طيبه در حالي كه بسيار مضطرب بود به قاضي گفت: دفاعيات همان است كه گفتم من الهه را نكشتم.
قاضي از مرزبان طاهري خواست تا اگر براي آخرين دفاع صحبتي دارد، بيان كند. طاهري گفت: جسد كودك ۷ ساله در حالي كشف شده كه تنها ۲۰ تا ۳۰ سانتي متر خاك بر روي جسد ريخته شده است.
اگر بچه در همان روز ربوده شدن، دفن شده بعيد است كه چنين حجمي از خاك بر روي او ريخته شده باشد.
با توجه به نظريه پزشكي قانوني، ما هنوز در اين كه قاتل زن است شك داريم. روزي كه مدعي هستند طيبي بچه را از مقابل مدرسه ربوده و به شيان آورده، زمان بسيار شلوغي بوده، به طوري كه در همان زمان بچه ها از مدرسه تعطيل مي شوند و به پارك مي آيند. از سوي ديگر نگهباني كاملا مشرف بر محل دفن جسد است. بنابراين طيبه هرگز نمي توانسته در روز روشن دست به چنين كاري زده باشد. اين كه قاتل از تاريكي شبانه استفاده كرده و جسد را تنها در داخل گودال انداخته باشد، فرضيه جديدي است كه بايد به آن توجه شود.
در ادامه آخرين دفاع، مرضيه حاج محمد علي ديگر وكيل متهم گفت: اخذ آخرين دفاع در اين مراحل فاقد شرايط قانوني است. بنابر محتويات پرونده و تحقيقاتي كه مورد نظر وكلا قرار دارد از مرجع محترم قضايي خواهشمندم كه از شاهد اين پرونده كه ميترا نام دارد و امروز در دادگاه حضور نداشته، اخذ شهادت شود. خواهش مي كنم علاوه بر رفع نقايص پرونده، فرصت ديگري براي آخرين دفاع قرار دهيد.
ساعت ۲۰/۱۴ به دستور قاضي ياورزاده ختم جلسه رسيدگي به اين پرونده اعلام شد. بنابراين دادگاه در مدت ۱۰ روز موظف است حكم خود را صادر نمايد.
در حاشيه دادگاه
* رسيدگي به پرونده متهم به قتل  الهه ساعت ۱۰ و ۴۰ دقيقه صبح با كمي تأخير شروع شد.
* متهم، نامادري الهه، در اين مدت ۸ ماهه آنقدر بر خود تسلط يافته بود كه به راحتي پاي به درون اتاق دادگاه بگذارد.
او با چهره اي بي روح، خونسرد و كاملاً مسلط آمده بود تا بگويد قاتل نيست. مأموران زندان او را تا نشستن بر روي صندلي همراهي كردند.
* وكلاي طيبه، متهم پرونده، زن و مردي ميانسال در اولين جلسه دادگاه در كنار او نشسته بودند. يكي از وكلا بعد از شهادت سرايدار از او پرسيد:
وكيل: در لحظه  بيرون بردن الهه توسط طيبه شما جلوي در بزرگ مدرسه ايستاده بوديد يا در كوچك؟
شاهد: در كوچك
وكيل: وقتي طيبه الهه را از مدرسه به بهانه خريد خوراكي بيرون مي برد به او نگفتيد كه مگر مدرسه بوفه ندارد كه مي خواهي از بيرون چيزي بخري؟
شاهد: اجازه دادم او را ببرد. آخر مادرش بود نمي توانستم چيزي بگويم.
* برادر طيبه اجازه نمي داد خبرنگاران و عكاسان براي تهيه عكس يا پرسيدن سؤال به طيبه نزديك شوند.

چرا مردم «شرخر» را ترجيح مي دهند؟
گروه حوادث: به پرونده ۵۲ نفر از كساني كه در روند رسيدگي قضايي به پرونده شان دچار مشكل شده بودند در ملاقات هفتگي رئيس قوه قضائيه رسيدگي شد.
پس از اين جلسه سيد محمود هاشمي شاهرودي درباره بحث نمايندگان مجلس در مورد برخي از سلطنت طلبان گفت: در تماسي كه با دادگستري اصفهان داشتيم مشخص شد كه مطلبي كه در مورد اين افراد گفته شده است خلاف واقع است. و اصلاً حكمي صادر نشده است كه حالا به موجب آن محكوم به اعدام شده باشند. پسر يكي از اين افراد تقاضاي اموال پدرش را كرده بود.
رئيس قوه قضاييه در پاسخ به سؤالي در مورد تعيين مجازات جرايم رايانه اي بر اساس قانون مجازات اسلامي گفت: مقصود از مبنا قراردادن قانون مجازات اسلامي اين نيست كه براي مجازات افراد در اين گونه موارد از قصاص و ديه و... استفاده شود،بلكه منظور اين است كه در برخي موارد، جرايمي با رايانه صورت مي گيرد كه مي توان از قانون مجازات اسلامي برايشان مجازاتي در نظر گرفت و با آن تطبيق داد. مثلاً  مواردي مثل اختلاس، كلاهبرداري و تخريب اموال غير از اين گونه هستند. قضات با اين جرايم آشنايي كامل دارند و مي توانند برخورد كنند. يا به عنوان مثال در تدوين اين لايحه گفته مي شود كه با اعمال خاصي مي توان داده هاي فلان شركت دولتي و يا خصوصي را تخريب كرد. اين عمل با جرم تخريب اموال غير مصداق پيدا مي كند. البته برخي از جرايم رايانه اي هم هستند كه در قانون وجود ندارند و در حال تدوين عناوين مجرمانه جديدي در اين قالب هستيم. چنانچه اين لايحه مراحل خود را تا مرحله تصويب به پايان برساند مرحله آموزش قضات از طريق «پايگاه آموزش قضات» شروع مي شود.
وي در مورد اين كه چرا برخي از قضات به دستورات صادره توجه نمي كنند گفت: گمان نمي كنم اين گونه باشد،تخلف از دستور تخلف است. اگر قاضي چنين كند در دادسراي انتظامي قضات مي توان پرونده اش را پيگيري كرد.
آيت ا... شاهرودي در مورد رسيدگي به اتهام وبلاگ نويس ها و مسئولان سايت ها تا پيش از تدوين و تصويب لايحه برخورد با جرايم رايانه اي گفت: پرونده هاي تشكيل شده تحت عنوان جرايم رايانه اي مطرح نيست بلكه عناوين مجرمانه ديگري مانند استفاده از CDهاي غيرمجاز و مسائل اخلاقي در پرونده شان ديده شده است.
وي در مورد اجرايي شدن اصل ۱۴۲ قانون اساسي مبني بر نظارت بر اموال برخي مسئولان دولتي گفت: لايحه اي براي اين منظور در حال تدوين است كه تا تحت عنوان تشكيل محكمه اي ويژه اين اصل اجرا شود و طي آن دفترچه اي براي افراد مذكور در قانون فرستاده شود و آنها كليه اموال منقول و غيرمنقول خود و همسر و بچه هايشان را در آن وارد كنند.
اين دفترچه در كميته اي ويژه قبل، حين و بعد از تصدي مورد بررسي قرار مي گيرد.
رئيس قوه قضاييه در پاسخ به سؤالي در مورد اين كه چرا برخي از مردم براي رسيدن به پول چك هايشان مراجعه به «شرخر» را به دستگاه قضايي ترجيح مي دهند گفت: بخشي از چك مربوط به نظام اقتصادي و بانكي ما مي شود. ما در نظام بانكداري مان از يك نظام درست استفاده نكرديم. امروز به راحتي دسته چك مي دهند و متأسفانه اقتصاد و فرهنگ مردم ما در بازار فرهنگ بي عيب و آسيبي نيست.
همه جاي دنيا چك يعني پول، ولي در اينجا به سادگي چك صادر مي كنند و چك تضميني و وديعه مي دهند. البته اين روند تا حدودي با اصلاح قانون چك حل شد. قضات دادگاه هاي ما نيز نبايد به راحتي به محكومين چك زندان بدهند. سيستم كار قضايي بايد طوري باشد كه اصل را بر تحصيل مال بگذارد. كسي كه مديون مالي است اگر به زندان برود تازه راحت مي شود و در زندان مي رود براي استراحت، اما دادگاه ها به دنبال اين باشند كه اگر فردي استنكاف كند دارايي او را به فروش برسانند و به طلبكاران بدهند. به عبارت ديگر ا صلاح نحوه استفاده از چك و پيدا كردن راه هاي برگرداندن مال مردم كاري است كه باعث مي شود مردم به سمت شرخر نروند.

حادثه در جهان
حبس ابد براي همدست تك تيرانداز
004983.jpg
گروه حوادث: دادگاه عالي ايالت ويرجينيا، لي مالوو- همدست تك تيرانداز آمريكايي جان آلن محمد- را به اتهام دو مورد قتل عمد در پاييز ۲۰۰۲ در اين ايالت به حبس ابد محكوم كرد.
لي مالوو ۱۹ ساله متهم است كه در روز نوزدهم اكتبر ،۲۰۰۲ كنت بريج ۵۳ ساله را در يك پمپ بنزين به قتل رسانده است. وي همچنين متهم به تلاش براي به قتل رساندن كارولين ۴۳ ساله است. كارولين با وجود جراحات شديد از اين حادثه جان سالم به در برد.
طبق گفته دادستان پرونده، لي مالوو تاكنون به هيچ كدام از اتهامات وارده اعتراف نكرده است اما مدرك مستدلي وجود دارد كه مي تواند وي را در اين اتهامات حتي بدون وجود اعترافات شخصي گناهكار تشخيص دهد.
لي مالوو كه زمان قتل هاي زنجيره  اي تنها ۱۷ سال سن داشت روز گذشته در حالي كه بلند قامت تر از گذشته به نظر مي رسيد با لباس نارنجي مخصوص زندانيان وارد دادگاه شد. پاسخ وي به اكثر سؤالات قاضي دادگاه بسيار كوتاه و مختصر بود.
قاضي ويليام بوستر در خصوص اتهامات مطرح شده رو به لي مالوو كرد و پرسيد: «نظرت در مورد موارد مطرح شده چيست؟»
لي به آرامي پاسخ داد: «من گناهكارم.»
پس از ده دقيقه پرسش و پاسخ لي مالوو، قاضي خطاب به وي گفت: «دادگاه اعتراف شما مبني بر پذيرفتن اين اتهامات را داوطلبانه و در كمال صحت عقل مي داند.»
ويليام بوستر در پايان لي مالوو را به حبس ابد بدون امكان آزادي به قيد التزام محكوم كرد. وي همچنين به دليل همدستي با جان آلن محمد به ۸ سال زندان محكوم شد.
لي مالوو پيش از اين نيز در يك دادگاه ديگر با اتهام قتل ليندا فرانكلين _ مامور اف.بي .آي- و همچنين مجروح كردن سه آمريكايي در اكتبر ۲۰۰۲ به حبس ابد محكوم شده بود.
به گفته وكلاي مدافع لي، توافق با دادستان مبني بر اعتراف لي مالوو به اتهامات وارده تنها راه براي جلوگيري از صدور حكم اعدام بود. دادگاه عالي ايالت ويرجينيا پيش از اين در ماه مارس، جان آلن محمد را به اتهام چندين فقره قتل در ايالت هاي مختلف به مرگ محكوم كرده بود.
وكلاي مدافع لي مالوو پس از پايان دادگاه و صدور حكم نهايي در مصاحبه اي مطبوعاتي كه در محوطه دادگاه انجام شد حضور يافته و در خصوص حكم صادره گفتند: امروز لي مالوو با اعتراف به اتهامات وارده در حقيقت مسئوليت اعمال خود را برعهده گرفت. ما قصد داريم اين پرونده را همچنان دنبال كرده و راهكارهاي قانوني براي بهتر كردن وضعيت وي پيدا كنيم.
با وجود اين كه مالوو در هر دو دادگاه به اتهامات وارده اعتراف كرده و اعلام كرده بود كه قتل ها را به تنهايي انجام داده اما وكلاي مدافع وي ادعا مي كنند كه مالوو در زمان قتل هاي زنجيره اي با وجود ۱۷ سال سن كاملاً  تحت تأثير حركات و اعتقادات جان آلن محمد قرار داشته است.
طبق قوانين قضايي ايالت ويرجينيا صدور حكم اعدام براي افراد زير ۱۸ سال كه مرتكب جنايت مي شوند ممنوع است.

كودك ۴ ساله از بند آدم ربايان نجات يافت
گروه حوادث: آدم ربايان پسر چهارساله اي كه اوايل هفته جاري توسط يكي از اعضاي باند آدم ربايي از مقابل در منزلشان ربوده شده بود با تلاش مأموران دايره ۱۱ اداره آگاهي مركز بازداشت شدند.
حادثه شنبه هفته جاري به وقوع پيوست. سينا ۴ ساله كه ناشنواست و به دليل مبتلا بودن به يك بيماري ديگر دچار ضعف بدني است به قصد بازي با دوستانش از منزلشان در حوالي اتوبان ارگ خارج شد. هنوز چند دقيقه اي از بازي كودك نگذشته بود كه سينا كوچولو خسته به گوشه اي از ديوار رفت. درست در فاصله كمي از مردي كه در انتظار فرصتي مناسب براي ربودن وي بود، سينا مشغول نگاه كردن به بازي دوستانش بود كه گرماي دست مردانه اي را بر روي دهان كوچك خود حس كرد. مرد، كودك را كه در اثر فشار دستان به سختي نفس مي كشيد به سرعت داخل يك خودرو كرده و به همراه دوستانش از محل واقعه دور شد.
سينا به خانه اي در منطقه اتابك تهران انتقال يافت. در حالي كه پسر كوچك از وحشت به گوشه اي از خانه پناه برده بود و آدم ربايان خوشحال از اجراي نقشه موفقيت آميز خود لبخند بر لب داشتند خانواده سينا نگران به دنبال وي به هر جا كه ممكن بود رفتند. نگراني هاي خانواده سينا هر لحظه در حال افزايش بود كه زنگ تلفن منزل به صدا درآمد. صداي مرد براي عموي سينا آشنا بود. مرد با صدايي بم به عموي سينا گفت: «هر چقدر طلبم را از تو خواستم نپرداختي حال اگر برادرزاده ات را زنده مي خواهي ۶۰۰ هزار تومان بدهي خود را پرداخت كن و حال بايد ۲۰۰ هزار تومان بيشتر نيز بپردازي؛ من منتظر ۸۰۰ هزار تومان هستم در غير اين صورت سينا زنده نخواهد ماند.»
عموي سينا مي دانست كه آنها مي توانند برادرزاده اش كه تنها ثمره زندگي مشترك برادر فوت شده اش با همسرش بود را بكشند. كشتن يك كودك براي فروشندگان مواد مخدر آسان بود. مرد وحشت كرده بود، دلهره مرد به مادر سينا نيز سرايت كرد.
مادر نگران كودكش بود، وضعيت جسمي سينا در حالي نبود كه بشود او را آزار داد. ولي آدم ربايان تنها چيزي كه برايشان اهميت داشت پول بود.
عموي سينا با اين كه از سوي ربايندگان تهديد شده بود ولي باز دل را به دريا زده و با مركز فوريت هاي پليسي ۱۱۰ تماس گرفت. چند دقيقه بيشتر طول نكشيد كه مأموران انتظامي براي بررسي ماوقع به منزل خانواده سينا مراجعه كردند. عمليات پليسي آغاز شد. بعد از چند ساعت مأموران دايره ۱۱ اداره آگاهي مركز وارد عمل شدند. در تماس هاي بعدي وقتي آدم ربايان متوجه شدند تهيه ۸۰۰ هزار تومان براي خانواده كودك سخت است مبلغ را به اصل بدهي رسانده و طلب ۶۰۰ هزار تومان كردند.
با تلاش مأموران آگاهي و هماهنگي عموي سينا مبلغ به ۳۰۰ هزار تومان و سپس به يك سفته تبديل شد. زمان و مكان پرداخت سفته در ازاي زنده ماندن سيناي ۴ ساله تعيين شد.
مكان در حوالي خيابان نبرد بود. مصطفي كه نقشه آدم ربايي توسط وي طرح ريزي شده و طلبكار از عموي سينا نيز او بود، يكي ديگر از اعضاي شركت كننده در اين آدم ربايي را به نام عادل به محل قرار فرستاد و ديگر آدم ربايان كه در جمع شش نفر بودند در خانه مجردي حسين كه يكي از ربايندگان بوده داراي سابقه شرارت نيز هست باقي ماندند تا عادل با سفته بازگردد و آنها نيز سينا را رها كنند.
عادل به مكان قرار مراجعه كرد. عموي سينا در حالي كه محل تحويل سفته توسط مأموران دايره ۱۱ اداره آگاهي تحت حفاظت كامل قرار گرفته بود به سوي عادل حركت كرد. مأموران آگاهي درست زماني كه عادل به عموي سينا نزديك شد او را در محاصره خود قرار داده و عادل دستگير شد.
مأموران فرصت زيادي نداشتند، جان سينا در خطر بود، اگر همدستان عادل از دستگيري وي مطلع مي شدند امكان داشت كودك را به قتل برسانند. عادل به سرعت مورد تحقيق و بازجويي قرار گرفت. عادل محل اختفاي دوستان خود را فاش كرده و بدين ترتيب عمليات ويژه پليسي براي دستگيري ديگر متهمان و آزادي كودك به گروگان گرفته شده آغاز شد.
همدستان عادل غافل از حضور مأموران در حوالي مخفيگاه خود، غافلگير شده و در دام مأموران قرار گرفتند و سينا از بند آنان نجات يافت.
مصطفي و پنج همدست وي بازداشت شده و تنها صاحب مخفيگاه با نام حسين متواري است و تحقيقات گسترده پليس براي دستگيري وي ادامه خواهد يافت.

شماره تماس گروه حوادث:۲۰۵۳۱۱۷

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
دانش انفورماتيك
بـورس
خارجي
سياسي
داخلي
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش انفورماتيك   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   داخلي   |  
|  شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |