شنبه ۲۱ آذر ۱۳۸۳
بررسي ريشه هاي شكل گيري و اختلافات دروني شوراي همكاري خليج فارس
اتحاديه گسسته
شوراي همكاري خليج فارس در سال ۱۹۸۱ درواكنش به چهار دسته نگراني شكل گرفت كه اكنون هيچ يك از آنها دستكم به شكل قديم وجود ندارد. به همين علت اختلافات دروني شش عضو اين شورا به تدريج آشكار مي شود
007383.jpg
بيست و پنجمين نشست شوراي همكاري كشورهاي خليج فارس ۲۰ دسامبر (۳۰ آذر) در منامه پايتخت بحرين برگزار مي شود، پيش از اين قرار بود اين اجلاس در امارات متحده عربي برگزار شود، اما با تعويق زمان نشست به منامه منتقل شد.
اين نشست از آن روي اهميت دارد كه بار ديگر تنش ميان كشورهاي شوراي مذكور بالا گرفته است.
اصولاً از اندك زماني پس از شكل گيري شوراي همكاري خليج فارس آگاهان سياسي اذعان داشتند كه چنين تشكل و اتحادي فاقد كارايي هاي لازم و استاندارد براي اتحاديه است. چراكه اهداف شكل گيري اين شورا در طي زمان از دست رفت و از ديگر سوي منش ها و تفاوت اولويت ها در ميان كشورهاي عضو شوراي مذكور مانع از آن مي شد كه بتواند اتحادي واقعي در ميان اعضا به وجود آورد.
اما تنش اخير در پي انعقاد قرارداد تجاري بين آمريكا و بحرين به يكي از فرازهاي خود رسيد.
بحرين و آمريكا در تاريخ ۱۴ سپتامبر برابر با ۲۴ شهريور سال جاري پيمان تجارت آزاد منعقد كردند.
مذاكرات آمريكا و بحرين در اين خصوص كه از سال پيش به صورت جدي آغاز شد، فرآيندي چند ساله را طي كرد. هدف اين موافقت نامه تجارت آزاد، كاهش موانع تجاري، توسعه فرصت هاي اقتصادي و ايجاد اصلاحات اقتصادي بين دو كشور اعلام شده است.
براساس مفاد اين توافقنامه، از زمان اجراي آن تعرفه هاي كليه محصولات صنعتي و مصرفي و تعرفه ۸۱ درصد محصولات كشاورزي آمريكا به بحرين حذف خواهد شد.
همچنين اين توافق شامل موضوعاتي نظير تجارت الكترونيكي، حمايت از حقوق مالكيت فكري، تسهيل خريدهاي دولتي و اجراي مؤثر حقوق كارگري و زيست محيطي خواهد بود.
امضاي اين توافقنامه خشم ديگر اعضاي شوراي همكاري خليج فارس را برانگيخت، به گونه اي كه دولت بحرين مجبور شد چند روز پيش رسماً به اين انتقادات پاسخ داده و انجام اين توافق نامه را اقدامي در جهت منافع ملي خود قلمداد كند.
توافقنامه مذكور به اين علت مورد اعتراض ديگر اعضا قرار گرفت كه پيمان هاي داخلي شوراي همكاري خليج فارس را نقض مي كند. براساس قوانين شوراي همكاري خليج فارس اين مجموعه داراي اتحاديه گمركي مشترك است و تعرفه هاي گمركي به صورت اتحاديه با بقيه شورا تنظيم مي شود. به اين ترتيب هر نوع تغيير در تعرفه هاي گمركي و عقد پيمان  هاي تجاري و اقتصادي در اين خصوص با كشورهاي ديگر بايد تابع قوانين شورا باشد. اما بحرين عملاً اين قوانين را زير پا گذاشت و به نوعي بار ديگر نشان داد كه پيمان نامه هاي شوراي همكاري خليج فارس عملاً اعتبار و كارايي لازم را ندارد.از سوي ديگر حذف تعرفه هاي گمركي در بحرين باعث مي شود كه كالاها از اين كشور، كه آرزو دارد مركز مالي و بانكي منطقه باشد، به راحتي وارد ديگر كشورهاي عضو شورا شود.ناظران سياسي خشم كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس را بيشتر از آن جهت مي دانند كه مايل نيستند در افواه بين الملل به اتحاديه اي كم اثر شهرت پيدا كنند وگرنه ديگر كشورهاي عضو اين شورا نيز عليرغم قوانين حاكم بر آن درصدد عقد پيمانهاي دوجانبه با ديگر كشورها از جمله آمريكا هستند. گرفتاري هاي شوراي همكاري خليج فارس فراتر از اختلاف هاي موردي مانند قرارداد تجارت آزاد آمريكا و بحرين است. مشكل اصلي اين اتحاديه منطقه اي كه به صورت اضطراري، دفعي و ناگهاني شكل گرفت ريشه دار و تاريخي است.
ساختار حكومتي همه اين كشورها نوعي پادشاهي غيرمشروطه است و از اين روي فصل مشترك سياسي بين آنها وجود دارد. همگي اين كشورها عربي بوده و با شدت و ضعف مختلف ارتباط و وابستگي به غرب دارند. به لحاظ ديني اشتراك عميقي بين آنها وجود دارد، از سوي ديگر داراي ساختارهاي مشترك فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي اند. اين عناصر به نوعي تسهيل كننده تشكيل اتحاديه اين كشورها بود. اما دلايل عميق تر و مؤثرتري باعث شد تا اين شش كشور در سال ۱۹۸۱ گرد هم آمده و شوراي همكاري خليج فارس را تشكيل دهند. اگرچه در ميان مسايل مهم تشكيل اين شورا بايد اصلي ترين دليل را پيروزي انقلاب اسلامي ايران در سال ۱۹۷۹ دانست، اما پيش از آن نيز علت ديگري باعث گرد هم آيي اين كشورها و توجه آنها به صورت تشكيل چنين اتحاديه اي شد.
خروج انگليس از كانال سوئز
در سال ،۱۹۷۱ انگليس از بخش شرقي كانال سوئز و به عبارت ديگر از خليج فارس خارج شد. انگليس كه حضوري سنتي و آشنا در اين منطقه داشت عملاً حامي اصلي كشورهاي مذكور بود. كشورهايي كه همگي به نوعي يا مستعمره انگليس بودند و يا در ابعاد مختلف سياسي و اقتصادي به اين جزيره استعمارگر وابستگي داشتند با رفتن انگليس از منطقه دو شكارچي بزرگ يعني آمريكا و اتحاد جماهير شوروي براي حضور در اين منطقه دندان تيز كردند. بدين ترتيب خليج فارس عملاً به يكي ديگر از صحنه هاي جنگ سرد تبديل شد. يمن سكوي پرش شوروي براي حضور در آبهاي گرم خليج فارس بود و كشورهاي خليج فارس در فضايي از ترس و بدگماني به منازعه دو قدرت بزرگ وقت جهان نگاه مي كردند. در اين زمان عمان پيش از ساير اين كشورها به واسطه همجواري با يمن احساس ترس مي كرد. بيم آن مي رفت كه اتحاد شوروي از تفرق اين كشورها استفاده كرده و به صورت خزنده آنها را به حلقه كشورهاي وابسته به خود وارد كند. اين ترس يكي از دلايل شكل گيري انديشه همبستگي اتحاد همگرايي ميان شش كشور حوزه خليج فارس گرديد. چراكه در همين دوران و در سال ۱۹۷۳ به واسطه جنگ اعراب و اسرائيل و افزايش ناگهاني قيمت نفت، اين منطقه بار ديگر به عنوان منطقه اي محوري در جهان  آينده رخ نمود و وسوسه تسلط اتحاد شوروي بر آن چنان قوي بود كه بدون همگرايي مشترك اين كشورها با آمريكا خواب آرام از چشمانشان ربوده مي گشت.
اما اين نگراني اساسي كه يكي از دلايل شكل گيري شوراي مذكور بود امروز ديگر فاقد ماهيت وجودي است. اتحاد جماهير شوروي اينك به عنوان برگي از گذشته جهان به تاريخ پيوسته است. روسيه امروز اگر چه آرزوي دسترسي به آب هاي گرم خليج فارس را همچنان در روياهاي خود دارد اما توان و فرصت تحقق آن را ندارد و از سوي ديگر در طي مدت مذكور با توجه به تحولات مختلف در منطقه، آمريكا پايگاه جدي اي نسبت به ديگر كشورهاي غربي در خليج فارس دارد و وابستگي و همگرايي كشورهاي مذكور با ايالت متحده چنان است كه ترس از اغتشاش در اين تعادل عملاً منتفي شده است.بدين ترتيب نخستين انگيزه و دليل شكل گيري اتحاديه مذكور، عملاً كاركرد خود را از آن داده است.
پيروزي انقلاب اسلامي
اگر چه دولت هاي منطقه چندان دل خوشي از ايران پيش از انقلاب نداشتند اما اين نگراني بيشتر از آن جهت بود كه ايران به عنوان ژاندارم منطقه و نماينده جهان غرب در آب هاي گرم خليج فارس از منزلت و اعتباري بيش از ديگران برخوردار بود. اختلافات كشورهاي مذكور با ايران بيشتر ناشي از رقابت اين كشورها در يك حلقه مشترك و مشابه در تعامل با جهان رخ مي داد تا اين كه جنبه بنيادي داشته باشد. اما وقوع انقلاب اسلامي در ايران در سال ۱۹۷۹ تعادل منطقه را بر هم زد. اين تعادل از جهات مختلف به هم خورد.
نخست آن كه نظام پادشاهي در ايران سرنگون شد و اين مهم مي توانست خطر جدي براي كشورهاي مذكور باشد. ايران اسلامي بارقه اي از اميد در ميان شهروندان كشورهاي منطقه به وجود آورد كه وقتي مي توان حكومت بزرگترين كشور منطقه را به زير كشيد و تغيير نظام سياسي در چنين كشورهايي ديگر رويا نيست بلكه پيش چشم آنها به وقوع پيوسته است.
اين پيام يكي از مهمترين نگراني هاي امنيتي كشورهاي مذكور بود. از سوي ديگر شعارهاي انقلاب اسلامي ايران كه در آن آزادي، استقلال، حق رأي مردم در شكل دادن سرنوشت خويش، مقابله با استعمار و نفي وابستگي محوريت داشت، مي توانست باعث بيداري اذهان روشنفكران و حتي توده هاي محروم مردم اين مناطق شود به گونه اي كه ميزان و آستانه خواسته هاي عمومي، اجتماعي و سياسي را در اين جوامع ارتقا دهد.
اين مهم به وقوع پيوست و در تمامي ا ين كشورها شعارها و جنبش هايي با حمايت از انديشه هاي انقلاب اسلامي ايران شكل گرفت.
كشورهاي حاشيه خليج فارس در ظاهر دلبستگي تام به مباني ديني دارند و تلاش مي كنند با توجيهات ديني و شرعي در خصوص راهبردها و تصميم گيري هاي خود به اقناع مردم جوامع خويش بپردازند. اما اين توجيهات با شكل گيري انقلاب اسلامي ايران رنگ باخت. آنها ديدند در نظامي دموكراتيك و جمهوري مي توان چارچوب هاي ديني را جاري كرد. جمهوري اسلامي ايران آموزه هاي ديني را به روايت خود كه جديد بود تأويل مي كرد. شعارها و خواسته هايش تماماً داراي استدلال هاي ديني بود و از آن مهمتر انقلاب اسلامي ايران داعيه صدور آرمان هاي خود به اقصي  نقاط جهان، به ويژه جوامع اسلامي را داشت. اين شعار به آن معنا بود كه ديگران مي توانند همچون ايران اسلامي سامان قدرت سياسي خود را تعريف كنند. چنين ستادي به معناي نفي بنيادي حكومت هاي منطقه بود. اگر تا ديروز عربستان سعودي داعيه رهبري جهان اسلام را داشت و خود را خادم حرمين شريف مي دانست اما كمي دورتر از اين كشور، نظامي پادشاهي كه ماهيتي سكولار داشت متعرض شده و اينك او با ساختاري نزديك به دموكراتيك داعيه رهبري جهان اسلام را در ذهن مي پروراند. شكل گيري گروه هاي سياسي نظامي در كشورهاي حاشيه خليج كه به نوعي در عمل يا به صورت معنوي از سوي جمهوري اسلامي ايران حمايت مي شدند نه تنها باعث نگراني كشورهاي خليج مي شد بلكه حتي اختلافات اين كشورها با جمهوري اسلامي ايران را به نوعي دشمن پنهان ارتقاء داد كه نشانه هاي آن را مي توان در جنگ هشت ساله عراق با ايران و حمايت تام كشورهاي مذكور از رژيم بعثي ديد.در پي پيروزي انقلاب اسلامي در ايران شيعيان جان تازه اي گرفتند و اين موضوع مي توانست نگراني هاي جدي براي تعدادي از كشورهاي حاشيه خليج فارس به ويژه بحرين و عربستان به وجود آورد. تا پيش از اين شيعيان در اين كشورها اقليت هاي محروم جامعه بودند اما در ايران شيعه مذهب پيروزي يك انقلاب عليه ژاندارم منطقه در اين كشور به اعتماد به نفس شيعيان در اين كشورها منجر شد. در همين دوران است كه محروميت هاي شديد سياسي و فني درگيري هاي نظامي بين شيعيان اين كشورها و حكومت به وقوع پيوست.
انقلاب اسلامي ايران از آغاز يكي از شعارهاي محوري خود را حمايت تام از مردم فلسطين و عدم به رسميت شناختن اسرائيل قرار داد. اگر چه اين اقدام به نوعي مي توانست مورد رضايت كشورهاي عربي به ويژه كشورهاي حاشيه خليج فارس ياد شده اما درعمل موجب نگراني آنها شد.
كشورهاي مذكور به ويژه عربستان با داعيه حمايت از فلسطين از طرفي مي توانستند افكار عمومي داخلي را جلب كنند و از ديگر سوي با كنترل مستقيم يا غيرمستقيم گروه هاي فلسطيني درگير با اسرائيل قادر بودند در روابط خود با جهان غرب از آن به عنوان برگي مؤثر براي مذاكرات استفاده كنند. اما انقلاب اسلامي ايران، به مرور جايگاه مهمي در اين منازعه پيدا كرد، علاوه بر گرايش گروه هاي شيعه مذهب لبنان به ايران و شكل گيري آنها به عنوان يك قطب مؤثر در منازعه خاورميانه ديگر گروه هاي فلسطيني نيز دلبستگي خود به ايران را در عمل اعلام مي داشتند. بدين ترتيب به هر ميزان كه بر تأثير و نفوذ ايران در اين مناقشه افزوده مي شد اقتدار و قدرت كشورهاي منطقه به ويژه عربستان و امارات متحده عربي كاهش مي يافت.بنابراين آگاهان سياسي از پيروزي انقلاب اسلامي ايران به عنوان يكي از اصلي ترين و شايد مهمترين دليل شكل گيري شوراي همكاري خليج فارس نام مي برند. اما در طي ساليان گذشته تنش ميان جمهوري اسلامي ايران با اين كشورها عملاً به نوعي همكاري و مفاهمه تبديل شد.طي چند سال گذشته تنش در ميان ايران و عربستان فروكش كرد و عملاً به نوعي همكاري مبتني بر رقابت متعارف تبديل شد. چند سال بعد از حادثه مكه كه منجر به كشته شدن تعدادي از حجاج ايراني شد، ايران و عربستان به دو بال اسلام تبديل شدند. اين دو كشور در مورد مناقشه عراق، داراي منافع مشترك هستند و در اوپك در بسياري مواقع از پريشاني هاي هماهنگ برخوردارند.بحرين عملاً ترس و بيم خود را از جمهوري اسلامي ايران را به فراموشي سپرده است. ايران داعيه اي نسبت به اين كشور ندارد و شيعيان بحرين پس از دوره اي رودررويي خشونت با حكومت امروز در آرامشي قابل توجه به تعامل سياسي _ ديني خود با حكومت مي پردازند. ايران امروز بزرگترين شريك تجاري امارات متحده عربي است و بخش قابل توجهي از سرمايه گذاري ها در اين كشور محصول فعاليت اقتصادي ايرانيان است.
ادامه دارد

با واژه هاي سياسي-۳۰
او.اي.سي.دي
واژه «او.اي. سي.دي» (OECD) كه امروزه از كاربرد بسيار زيادي در عرصه اقتصاد بين الملل برخوردار شده و هر روز به كرات بر زبان كارشناسان و تحليلگران اقتصادي و صفحات مطبوعات جاري مي شود، مخفف نام انگليسي «سازمان همكاري اقتصادي و توسعه» است .از اين سازمان كه مقر آن در پاريس است به عنوان باشگاه كشورهاي ثروتمند، مركز پژوهشي، موسسه نظارتي و دانشگاه غير آكادميك ياد مي شود.سازمان همكاري اقتصادي و توسعه در ۱۴ دسامبر سال ۱۹۶۰ با امضاي يك كنوانسيون ۲۱ ماده اي توسط كشورهاي اتريش، بلژيك، كانادا، دانمارك، فرانسه، آلمان، يونان، ايسلند، ايرلند، لوكزامبورگ، هلند، نروژ، پرتغال، اسپانيا، سوئد، سوئيس، تركيه، انگليس و ايالات متحده آمريكا تاسيس شد. بعدا با پيوستن كشورهاي ايتاليا، ژاپن، نيوزيلند،  فنلاند،  استراليا، جمهوري چك، مجارستان،  مكزيك، كره جنوبي، لهستان و جمهوري اسلواكي تعداد اعضاي اين سازمان به ۳۰ كشور افزايش يافت.
سازمان همكاري اقتصادي و توسعه به عنوان يكي از تاثيرگذارترين نهادهاي اقتصادي جهاني مجمعي براي كشورهاي همفكر به منظور بحث و بررسي، ايجاد و پالايش سياست هاي اقتصادي و اجتماعي آنها فراهم آورده است.او.اي.سي.دي با ارزيابي تجارب مشترك اعضا و جستجوي راه حل براي مشكلات مشترك از طريق هماهنگ كردن سياست هاي داخلي و بين المللي به آنها كمك مي كند. توصيه هاي سازمان همكاري اقتصادي و توسعه به اعضا در شكل موافقتنامه هاي الزام آور حقوقي همچون موافقتنامه هاي مربوط به مبارزه با رشوه و قانون جريان آزاد سرمايه و خدمات يا از طريق ساز و كارهاي غيرالزام آور صورت مي گيرد.اگر چه سازمان همكاري اقتصادي و توسعه به عنوان باشگاه كشورهاي ثروتمند و همفكر معروف شده است اما عضويت در آن به كشورهاي يك نقطه خاص از جهان محدود نيست و امروزه كشورهايي از آمريكاي لاتين، اروپايي شرقي و آسياي جنوب شرقي نيز عضو اين سازمان هستند. مهمترين شرايط عضويت در او.اي.سي.دي پاي بندي يك كشور به اقتصاد بازار آزاد و دمكراسي كثرت گرايانه است. البته اين سازمان از كشورهاي غيرعضو نيز خواسته است تا به موافقتنامه ها و قراردادهاي آن بپيوندند كه در اين خصوص اكنون ۷۰ كشور غير عضو از جمله برزيل، چين و روسيه و تعدادي از كشورهاي آفريقايي با او.اي.سي.دي همكاري مي  كنند.عمده فعاليت هاي سازمان همكاري اقتصادي و توسعه توسط دبيرخانه آن كه در پاريس مستقر است انجام مي شود. دبيرخانه او.اي.سي.دي، ۲۳۰۰ كارمند دارد كه حدود ۷۰۰ نفر از آنان اقتصاددان، حقوقدان و ساير كارشناسان حرفه اي هستند كه در ادارات مختلف اين سازمان مشغول به كار هستند. در راس دبيرخانه نيز دبيركل قرار دارد. زبان رسمي او.اي.سي.دي هم انگليسي و فرانسوي است.بودجه سالانه سازمان همكاري اقتصادي و توسعه نيز اكنون در حد ۲۰۰ ميليون دلار آمريكاست كه از سوي اعضا به نسبت حجم اقتصادشان پرداخت مي شود. در حال حاضر بيشتر حق عضويت (حدود ۲۵ درصد بودجه) سازمان همكاري اقتصادي و توسعه را آمريكا پرداخت مي كند. پس از اين كشور ژاپن بيشترين سهم را در تامين بودجه دارد. آمارها و تحليل هاي سازمان همكاري اقتصادي و توسعه به ويژه در زمينه آمارهاي مقايسه اي، اقتصادي و اجتماعي از مهمترين و قابل اعتماد ترين آمارهاي منتشر شده در اين زمينه به شمار مي رود.

سياست
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
زندگي
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  زندگي  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |