سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۲۳
محيط زيست
Front Page

براي ديدن ببر به ايران بياييد!
۴ صفحه اكوتوريسم، 35 غلط اساسي
عكس ببر مونتاژ شده در جنگل! به عنوان جاذبه گردشگري ايران. ظاهرا خبر انقراض ببر ايران بعد از حدود 50 سال هنوز به گوش نويسنده كتاب نرسيده است 
028557.jpg
مهندس معصومه صفايي 
مشكل از اينها كه فكر مي كنيد بيخ دارتر است. وقتي مهندس مكانيك، مرغ مي فروشد، مرغ فروش ساختمان مي سازد و ساختمان ساز شده رئيس فلان تصفيه خانه و ... تحصيلات خواندن و نوشتن معادل دكترا و دكترا معادل اكابر و هركس در مقوله بي ربط به تخصصش صاحبنظر، گاهي بيش از اين نبايد توقع داشت.
آقاي دكتري كتابي مي نويسند با عنوان راهنماي گردشگري ايران، تماما رنگي با كاغذ گلاسه در تيراژ 80 هزار جلد به قولي بسيار عالمانه پر از عكس و نقشه كه در نگاه اول كتابي ارزشمند با كاربري نسبتا بالا به نظر مي آيد، به خصوص اينكه به زبان انگليسي هم تاليف شده. اما نكته اساسي همين جاست كه متاسفانه اين كتاب به منظور استفاده گردشگران اعم از داخلي و خارجي تهيه شده است. هزينه آن را هم كلا  سازمان ايرانگردي پرداخت كرده است.
از آنچه در تخصص ما نيست مي گذريم و به نگاهي گذرا به عكس ها و مطالعه سرسري متون و وارسي اجمالي نقشه بسنده مي كنيم، ولي بعد از تورق 97 صفحه به عنوان اكوتوريسم مي رسيم؛ Ecotourism of iran .
اينجا را ديگر نمي شود سريع گذشت. دقتمان را صدچندان مي كنيم و به منظور افزودن بر علم ناچيزمان سراپا چشم و هوش مي شويم.
در نخستين بخش كه در باب پوشش گياهي ايران قلم فرسايي شده، تنها با سه غلط! جنگل هاي شمال ايران هيركاني نام دارد كه در اين متن از آن با عنوان humid wood ياد شده ما چنين جنگلي نداريم. سه كلمه مي گذريم و به واژه بي معني و غلط Draywoods به معني چوب هاي خشك يا نهايتا درختزارهاي خشك مي رسيم!
در دو سه سطر آخر گويا نويسنده مي خواسته به جنگل هاي حرا مانگرو اشاره كند كه واژه Woods of Hara را آورده است. در سمت چپ اين چند سطر هم تصويري از جنگل هاي گلستان آمده كه در زير آن اين واژه را مي    بينيد؛ Jangal - E - Golestan كه با توجه به انگليسي بودن متن كتاب جايگاهي براي آن نيست و اما بخش دوم گل هاي ايران نام لاله واژگون يا اشك مريم را همگي شنيده ايم، گياهي زيبا كه خاص اكوسيستم زاگرس است با نام Fritillaria imperialis كه در اين چند سطر از آن با عنوان Upside down tulip ياد شده است و باز هم عكس سمت چپ صفحه، پروانه اي روي گياه شاه پسند و شرح عكس.Parvane -E- Iran ! كه اين گونه به هيچ عنوان بومي ايران نيست. در بخش سوم يعني پرندگان، كلمه سوم پرندگان، ايران را 350 تيپ عنوان كرده. اولا 503 گونه پرنده در ايران ثبت شده ثانيا كلمه تيپ در اينجا به چه معني است؟ در ضمن بيش از 90 گونه پرنده كوچ كننده به ايران از سيبري نداريم كه در اين كتاب 100 گونه عنوان شده است و در خطوط آخر كه مهمترين پرندگان ايران به اين شرح آمده اند؛ قوش ها، عقاب طلايي، قرقاول، لك لك سفيد، شانه به سر و جغدها.
قضاوت با شماست. به نظر شما راهي براي كنترل پخش اين كتاب آن هم با تيراژ 80 هزار نسخه هست؟
فقط از بين اين پرندگان قوش ها و جغدها داراي جاذبه پرنده نگري اند و جالب است كه از پرندگان اصلي و مورد توجه طبيعتگردان مثل زاغ بور، هوبره، كبك دري، درناي سيبري، اردك سرسفيد، سينه سرخ ايراني و ... حتي نامي نيامده است و در مورد شرح عكس هاي سمت راست صفحه هم ديگر نيازي به توضيح نيست...
به پرغلط ترين بخش اين چهار صفحه مي  رسيم؛ پستانداران. نقطه عطف هنرنمايي در اينجاست، عكس ببر مونتاژ شده در جنگل! به عنوان جاذبه گردشگري ايران. ظاهرا خبر انقراض ببر ايران بعد از حدود 50 سال هنوز به گوش نويسنده كتاب نرسيده است. واقعا كسي كه هنوز نمي      داند شير و ببر ايران سالهاست كه منقرض شده اند، چرا بايد در باب طبيعت و طبيعتگردي قلم فرسايي كند؟ در كنار آن و عكس گرازي كه به شكلي بسيار نامتعارف در جنگلي مونتاژ شده، گرازي كه نسبت به جنگل حداقل بايد به اندازه يك گاو هلندي باشد. در ضمن نام علمي عنوان شده در زير عكس، به اشتباه تايپ شده است. در عنوان اسم علمي حرف اول جنس بزرگ و باقي حروف تا انتهاي نام گونه كوچك است اين يك قرارداد بين المللي است.
در خط نخست تعداد پستانداران ايران 160 گونه عنوان شده است. پستانداران ايران 163 گونه اند كه اخيرا هم طبق گزارش مهندس هوشنگ ضيايي از موزه بريتانيا به 175 گونه هم رسيده اند.
در خط سوم از كوچكترين پستانداران ايران نام برده شده با نام Insectivores يعني راسته حشره خورها كه شامل خارپشت ها، حشره خور ها Shrew ، حفارها و خفاش ها مي شود. منظور ايشان احتمالا حشره خور كوتوله 2 گرمي با نام Pygmy shrew است كه بيشترين پراكندگي آن در ايران، استان گلستان است.
دو سه سطر پايين تر از حيواني به نام yellow bucks نام برده شده است كه چنين حيواني در ايران وجود ندارد. شايد ايشان خواسته اند به گوزن زرد اشاره كنند و اما اشتباه فاحش ديگري كه قطعا خواننده طبيعتگرد را در هر كجاي دنيا به خنده وا خواهد داشت، كلمه بعديzebra گورخر راه راه آفريقايي است. گونه اي كه در ايران به هيچ عنوان جايگاهي ندارد. آن گورخر كه گورخر ايراني مي نامند persian wild ass نام دارد كه بسيار شبيه الاغ هاي اهلي و خاكي رنگ است. كلمه بعدي، پلنگ  ها. در ايران تنها يك گونه پلنگ وجود دارد، نه بيشتر و چهار كلمه بعد، به تركيب persian cat برمي خوريم. احتمالا نويسنده نام برخي گربه هاي تزئيني خانگي را شنيده اند كه قطعا جزو حيات وحش كشور به حساب نمي آيند و عكس كل چاپ شده در سمت چپ صفحه كه زير آن نوشته شده بز وحشي، اين گونه را در دنيا به نام Persian Ibex مي شناسند. ماهي ها هم كه 174 گونه اند و 180 تيپ عنوان شده اند با كلمه بي معني تيپ كه به جاي گونه به كار رفته است. و اما خط بعد كه كلمه گونه را به جاي خانواده آورده اند يك توضيح جايز Species به معني گونه است و Family به معناي خانواده يا تيره. به اين جمله توجه كنيد. 180 تيپ ماهي از 25 گونه مختلف! و اما شكل صحيح اين عبارت 180 گونه ماهي از 25 خانواده مختلف.
در دو سطر آخر ترجمه لفظ به لفظ فيل ماهي، قزل آلاي خال قرمز و ماهي سفيد به ترتيبElephant fish ، Red spot Fish ،White Fish آمده است كه هيچ يك از اين واژه هاي من در آوردي وجود خارجي ندارند و شرح عكس ها كه با همان اشكال قبلي آمده اند گل خورك و قورباغه با حروف انگليسي. بخش خزندگان هم دست كمي از بقيه ندارد. 21 گونه مار سمي كه صحيح آن 31 گونه است و 35 گونه مار غير سمي كه 41 گونه است. در اين متن آمده است كه 35 گونه مار تحت نام Grass Snake در حالي كه اين نام اختصاصا مربوط به يك گونه مار است كه به آن مار آبي مي گوييم. در ضمن در ايران 9 گونه مار دريايي وجود دارد، نه 5گونه.
و باز هم ترجمه لفظ به لفظ خزنده اي به نام شترمار و از آن بدتر افعي شاخدار با همان سبك ترجمه و بعد از آن هم موجودي به نام Shooting snake كه ممكن است همان تير مار باشد.
عكس كفچه مار آمده است و شرح عكس مار زنگي يا كبراي سياه.
بخش خزندگان هم تمام شد و ما مغزمان حسابي داغ كرده بود و به فكر آبروريزي هاي جهاني اين قضيه بوديم.
بالاترين آمار منتشر شده از تعداد گونه هاي گياه در ايران 10 هزار گونه است، گويا نويسنده حدود 2 هزارگونه جديد كشف كرده و كسر 153 گونه پرنده از ليست 503 گونه ايراني، اشتباه در عنوان تعداد گونه هاي ماهي و از آن بدتر خزندگان كه فقط 120گونه مارمولك اند و 72 گونه مار، تازه اگر لاك پشت هاي آبي و خشكي زي و كروكوديل پوزه كوتاه را هم كه از خزندگان ايران هستند به حساب نياوريم، نويسنده تنها مجموع كل خزندگان ايران را 91 گونه عنوان كرده است.
قضاوت با شماست به نظر شما راهي براي كنترل پخش اين كتاب آن هم با تيراژ 80 هزار نسخه هست؟
اين كتاب به هر نقطه اي از جهان برسد - كه اميدواريم نرسد - پر بي راه نيست اگر جامعه اكوتوريسمي ايران را به بي سوادي متهم كنند.
كارشناس محيط زيست و اكوتوليدر

دور دنيا در 46 روز
حتما داستان معروف ژول ورن- دوردنيا در هشتاد روز - را خوانده ايد. كتابش را هم اگر نخوانده باشيد، بي شك فيلم يا كارتون آن را ديده ايد و مي دانيد فيليس فاگ، قهرمان كتاب، با چه تلاش و گرفتاري توانست در مدت 80 روز دور دنيا را طي كند. اما آلباتراس پرنده دريايي بزرگ اين مسافرت را در مدتي بسيار كمتر و بسيار بي درد سرتر به پايان مي برد. دانشمندان انگليسي اعلام كردند، آلباتراس به طور مرتب مشغول گيتي نوردي است و اين مسير را در كمتر از 46 روز طي مي كند.
جان كراكسل و همكارانش در مركز مطالعات قطب جنوب ضمن گزارشي در مجله ساينس اعلام كردند كه طي آزمايش هاي مكرر و نصب دستگاهي به بدن 47 آلباتراس سرخاكستري جوان كه به طور اتوماتيك نور روز را ثبت مي كند، توانستند رازهاي تازه اي از زندگي اين پرنده دور پرواز و اسرارآميز را كشف كنند.
آنها توانستند 35 پرنده را 18 ماه بعد، پس از بازگشت به محل زاد و ولد خود در جورجياي جنوبي، اسير كرده و مورد مطالعه قرار دهند. دانشمندان اطلاعات موجود در دستگاه هاي متصل به بدن آلباتراس ها را پياده كردند و توانستند از روي طول موج هاي مربوط به روز، داستان سفر اين پرندگان بزرگ مهاجر را بخوانند، داستاني شگفت و پرماجرا.
بعضي از آنان دور اقيانوس جنوبي گشته بودند. بعضي به زيستگاه هاي مطلوب خود در اقيانوس هند سفر كرده بودند، اما 12 پرنده به سمت شرق پرواز كرده و دور كره زمين به پرواز درآمده، حتي سه تاي آنها دو بار دور زمين چرخيده بودند.
سريع ترين زمان براي گشتن دور زمين 46 روز و ميانگين مسافت پرواز آنان روزانه 600 مايل بود. 21 نوع آلباتراس در جهان وجود دارد كه 19 گونه آن در معرض انقراض است. سالانه 300هزار آلباتراس در اثر افتادن در تور يا گير كردن به قلاب هاي ماهيگيري از ميان مي روند.
اين پرندگان بزرگ جثه اند و چندين دهه عمر مي كنند،  زاد و ولد كندي دارند و جوجه هاي معدودي را پرورش مي دهند، به همين سبب ذاتا در خطر هستند. در جورجياي جنوبي، آلباتراس سرخاكستري سالانه 5/2 درصد افت دارد. آلباتراس بزرگ كه فاصله دو سر بال آن 4 متر است، به شدت در معرض نابودي است و فقط چند هزار قطعه از اين پرنده با شكوه در سراسر جهان باقي مانده است.
منبع: مجله ساينس 

حيات وحش ايران
۱۴۲-خفاش دم موشي بزرگ
گونهRhinopoma microphy llum:
خانواده خفاش  هاي دم موشيRHINOPOMATIDAE :
راسته خفاش هاCHIROPTERA :
رده پستاندارانMAMMALIA :
028554.jpg
شباهت زيادي به خفاش دم موشي كوچك دارد ولي جثه آن بزرگ تر و دم كوتاه تر و كلفت تر است. طول سر و تنه آن حدود 8 سانتيمتر است. بيشتر در غارها، شكاف سنگ ها و ساختمان هاي متروك زندگي مي كند. در ايران از منطقه دهلران تا جنوب اهواز، شيراز، جهرم و لارستان پراكندگي دارد. عادات و رفتارش هم مثل خفاش دم موشي بزرگ است.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   در شهر  |   زيبـاشـهر  |
|  طهرانشهر  |   محيط زيست  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |