پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۴۱
تكاياي معروف طهران قديم
زير بيرق كربلا ي حسيني 
در تهران حال و هواي محرم هميشه زودتر از خود ماه مي  رسيد. از پانزدهم ذي الحجه علم و كتل ها در خيابان ها ديده مي  شد. معمولا كودكان خيلي زودتر از بزرگترها در كوچه ها وخيابان ها با علم و بيرق هاي مختلف به راه مي  افتادند و نوحه سر مي  دادند. درست از همين زمان بود كه شهر رفته رفته به رنگ سبز و سياه آراسته و پارچه هاي مختلف بردر و ديوار آويزان مي شد. هميشه پيش از آنكه محرم سر برسد، شهر سياهپوش مي  شد. تكيه ها و مساجد و حسينيه هاي مختلف آماده مي  شد براي عزاداري 10 روزه. در اين ميان آنچه كه ديدني بود، اشتياق مردم براي برپايي مراسم عزاداري محرم بود. معمولا دسته هاي مختلف عزاداري، در محلات خود، تكيه هاي بزرگي مي  ساختند و خيمه هاي فراوان مي  افراشتند. چادرهايي كه در كمال دقت و ظرافت دوخته مي شد و بسيار چشم نواز بود، بر سرگذرها قرار مي  گرفت و هر كدام به نامي معروف و مشهور بود. چادرهايي كه با داشتن نقوش بزرگ كه هر كدام نشانه اي از مبارزات و رشادت هاي حضرت امام حسين ع و 72 يارش در ظهر روز عاشورا بود. دسته  هاي سينه زني و نوحه خواني در خيابان ها به راه مي  افتادند و هر كدام در پايان مراسم در چادرهايشان به عزاداري مي  پرداختند.
نام بسياري از اين هيات هاي عزاداري و چادرهايشان در شهر داراي آوازه اي بلند بود. چادر مسجد جامع، پر بود از عزاداران. چادر مسجد بزازها، يكي از زيباترين چادرهاي برافراشته شده بود. چادر مسجد حاج سيدعزيزالله ، چادر مسجد ترك ها، چادر منزل حاج ريحان الله در كوچه حياط شاهي در محله عودلاجان و از همه عظيم تر و پرنقش ونگارتر، چادر بزرگ تكيه دولت. شيرهاي ايستاده شمشير به دست، شيرهاي خفته خورشيد به پشت كه نور خورشيد از ستيغ هاي هلال صورت آنها تتق مي  كشيد و نقش طاووس ها و گل و برگ ها و حاشيه هاي زيبا و اشعاري در سوگ اهل بيت، هر بيننده اي را مفتون مي  كرد.
تكاياي معروف كه صاحب منصبي يا فردي صاحب نفوذ آن را اداره مي  كرد و باعث آبروي محل بود و بسيار مورد توجه عزاداران بود، بسيارند. معمولا تكيه هاي محل ها، همواره پررفت و آمد ترين تكايا بود. گذشته از چادرهاي متعدد كه لطف و صفاي خاصي به محرم مي  داد، تكاياي بزرگ و كوچك با تزئينات خاص كه هر كدام گوشه اي از وقايع ظهر روز عاشورا را بازسازي مي  كردند، رونق بخش مراسم عزاداري بود.
آيينه ها و چراغ ها و عكس ها و شمايل و قالي كوبي و كتيبه بندي و گوي و قنديل  و چراغ  آويز و ...، همگي در اين تكايا به چشم مي  آمد. تكيه دباغخانه، تكيه درخوانگاه ، تكيه حمامخانه، تكيه پاچنار، تكيه حمام نواب، تكيه سرتخت، تكيه پاتحتار، تكيه ملك آباد، تكيه رضا قليخان، تكيه امامزاده يحيي، تكيه سادات، تكيه زرگرها، تكيه صابونپزخانه  و تكيه نوروزخان از معروفترين تكيه هاي شهر تهران بودند. بسياري از اين تكيه ها بر سرگذرها، متعلق به مردم بود و با داشتن يك حامي صاحب نفوذ، به وسيله خود مردم اداره مي  شد. اكثر زميني كه اين تكيه ها بر آن قرار مي  گرفت، صرفا به همين  منظور تهيه مي  شد. در برخي از اين تكيه ها در 10 روز اول ماه محرم مراسم عزاداري برگزار مي  شد و برخي از آنها نيز بعد از عاشورا، به مراسم تعزيه و سوگواري اختصاص مي  يافت.
نكته: صفحه اي كه پيش رو داريد به معرفي تعدادي از تكاياي مشهور تهران پرداخته است. البته هيات هايي مثل درخونگاه، مسجد جامع نارمك، ميدان محسني و... به دليل كمبود جا از صفحه حذف شده اند.

بالاي شهري ها درپارك صبا
029907.jpg
عكس : رضا محدث 
اهالي ميرداماد جردن و خيابان شريعتي از حاضران در اين تكيه بزرگ هستند.
اگر در اين روزها از بالا به سمت پايين بياييد به نظرتان خواهد آمد كه خيابان آفريقا كمي تغيير كرده.خواهيد ديد ابتداي اين خيابان خيمه اي برپاست و شب هاي ماقبل تاسوعا از عاشقان امام حسين ع پذيرايي مي كند و البته روز تاسوعا و عاشورا هم به همين ترتيب، اما تكيه بزرگ اين خيابان بالاي شهري در كنار پارك صبا برپا مي شود. چندين و چند سال است كساني كه در اين خيابان زندگي مي كنند، مي دانند كه بايد اين شب به پارك صبا بيايند. در قسمتي از اين پارك هر شب مراسم تعزيه ويژه آن شب ها هم برگزار مي شود و علاقه مندان زيادي را آنجا جمع مي كند، اگر چندين سال باشد كه دوست يا آشنايي را نديده اي اينجا يعني پارك صبا، حتما آنها را پيدا خواهي كرد. هيات هايي كه در كوچه هاي اين خيابان قرار دارند سعي مي كنند مسير حركتشان را به نحوي تنظيم كنند كه حتما از مقابل پارك عبور كنند تا افرادي كه مقابل يا داخل پارك ايستاده اند عزاداران را همراهي كنند. ظهر عاشورا هم مقصد اين دسته هاي عزاداري پارك ملت است تا نمازظهر عاشورا آنجا برپا شود. جايي كه دسته هاي ديگر هم آنجا حاضر مي شوند.
اما شام غريبان سرور و سالار شهيدان و يارانش هم چهره اي زيبا و كم نظير را به اين محل مي دهد. تماشاي شمع هايي كه در سوگ شهيد كربلا اشك مي ريزند، صحنه هاي زيبايي را تا پاسي از شب به نمايش مي گذارد. دوستان قديمي كه آنجا همديگر را ديده اند، شمع به دست در كنار سكوها حاضر شده و آب شدن شمع ها را به نظاره مي نشينند.

حسينيه حاج آقا عرفه
نام اين تيتر براي بسياري از ساكنان محله هاي خاني آباد و مختاري آشناست. منزلي با ديوارهاي آجري پشت بازار اسلامي خاني آباد. اين منزل بيش از يكصد محرم به خود ديده است. حتي وقتي عزاداري ها را محدود كرده بودند. در دوره پهلوي اول اين خانه حسينيه بود و از روز نخست محرم، هيات هاي عزاداري و مجالس روضه خواني در آن برگزار مي شد.
اين منزل، مسكوني نيست و صرفا براي استفاده هاي مذهبي وقف شده است. حاج آقا عرفه كه خود از روحانيون و معتمدان مردم محل بود، اين بنا را وقف عزاداري امام حسين ع كرد و پس از او فرزندانش همچنان از اين منزل نگهداري كردند. اكنون نوه هاي وي پيش از رسيدن محرم، حسينيه را رفت و روب مي كنند، فرش ها را پهن مي كنند و پشتي هاي تركمني را رديف و رج مي كنند كنار ديوار. شيشه ها را مي شويند و با واعظان و روضه خوان ها قرارهايشان را مي گذارند. از نخستين روز سال قمري كه دهه محرم آغاز مي شود، سماورهاي بزرگ جوش مي آيد و استكان هاي باريك كوچك كنارشان جا خوش مي كنند.
اين هيات براي استفاده و استماع بانوان تهراني تعبيه شده است. آنان مي آيند در اتاق هاي بالا و پايين دور حياط كوچك مي نشينند و عزاداري مي كنند. در كوچه اي باريك با ديوارهاي بلند كه در انتها، به سمت چپ مي پيچد و پشت آخرين در كه با رنگ آبي مشخص شده، قرار دارد. از ابتداي كوچه پارچه هاي مشكي، شما را به انتهاي كوچه هدايت مي كند. اغلب عزاداران اين حسينيه سالي يك بار يكديگر را مي بينند، ولي جاذبه اي عجيب در حال و هواي اين حسينيه وجود دارد كه نمي توان عزاداري هايش را فراموش كرد.
روز عاشورا هيات هاي محل به اين منزل مي روند و در حياط كوچكش عزاداري مي كنند. مي گويند تاكنون چند بيمار در اينجا شفا يافته اند. اين حسينيه از صبح پر از عزادار مي شود و اگر حول و حوش ظهر برويد، جا براي نشستن و عزاداري پيدا نخواهيد كرد.

مشهورترين مهديه
تكيه اي با يك اسم اما چند جاي تهران. اين خصوصيت بارز تكيه مهديه تهران است. كافي است سري بزنيد به اطراف ميدان بروجردي تا مهديه ديگري را ببينيدو حال آنكه مهديه اصلي كه مورد نظر است، در محله منيريه واقع شده.
قديمي هاي تهران، مهديه را با نام مرحوم كافي مي  شناسند و سخنراني هاي اوبود كه سيل مردم را روانه اين مهديه مي  كرد. مهديه براي ساكنان جنوب تهران آنقدر اهميت دارد كه حتي يكي دو روز قبل از شروع ماه محرم، در و ديوار آن را براي پذيرايي از عزاداران خاندان اهل بيت آماده مي  كنند. اين جا هم مثل بسياري از تكايا، نه علمي دارد و نه نشاني. حتي هيچ دسته عزاداري از مهديه خارج نمي  شود كه چند تا كوچه بالاتر برود و برگردد. يكي از قديمي هاي اين مهديه مي  گويد: شايد اولين باري كه حاج منصور ارضي با مردم روبه  رو شد و نوحه سرايي كرد، مهديه تهران ميزبانش بود. براي همين است كه هنوز هم اين جا را با نام حاج منصور ارضي مي  شناسند كه چند سالي است يا به اين مهديه نمي  آيد يا اگر هم بيايد به يكي دو شب ختم مي  شود. نكته اينجاست كه حضور مداحان نامي مثل ارضي در اين جا، سبب مي  شود جايي براي نشستن هم نباشد. بعضي  وقت ها حتي مردم بيرون مي  ايستند كه چندسالي است از اين كار جلوگيري مي  كنيم چون هم ترافيك درست مي  شود و هم سروصدا براي مردم آزاردهنده است.
اگرچه حاج منصور ارضي حالا جزو مداحاني است كه به قول قديمي هاي مهديه، دست كسي به او نمي  رسد ولي هنوز هم با شروع ماه محرم، لحظه شماري مي  كنند كه او پا به مهديه بگذارد. چه، اين روزها صداي مداحان معروفي چون او بيشتر از صحن حرم شاه عبدالعظيم يا مسجد ارگ شنيده مي  شود و شلوغي آنجا دست كمي از مهديه ندارد.

علامت هاي 100 ساله در لويزان
از شمالي ترين نقطه تهران گرفته تا ته اين شهر بزرگ مقبره امامزاده هاي متعددي به صورت پراكنده قرار دارد، ولي در شمال شرقي ترين نقطه تهران، مقبره اي خاص تحت عنوان امامزاده پنج تن وجود دارد؛ جايي كه 5 تن از نوادگان امام چهارم شيعيان در آن دفن شده اند.
در ميان مجالس عزاداري هاي خاصي كه در جاي جاي ايران و تهران برگزار مي  شود، امامزاده ها حال وهواي ديگر دارند.
در امامزاده پنج تن لويزان از شب نخست محرم دسته  هزارنفري عزاداري از امامزاده تا مسجد جامع لويزان به حركت درمي آيد.
قدمت مجالس عزاداري امام حسين ع به بيش از 200 سال پيش بازمي گردد و در روز عاشورا علامت هاي 5 تا 11 تيغه كه 100 سال از عمر آنها مي  گذرد برافراشته مي  شوند.
براي برافراشتن علامت ها مراسم خاصي در لويزان برگزار مي  شود. اين علامت هاي قديمي ابتدا توسط بچه سيدها با شال هاي مشكي و سبز آماده مي  شوند. براي اين مراسم غذاي خاصي هم در نظر گرفته شده كه آبگوشت است.
در مسجد جامع لويزان از ابتداي محرم تا آخر دهه نخست، 2 هزارنفر ميهمان مجلس امام حسين ع مي  شوند اما اين مراسم در اين نقطه تهران تمامي ندارد و تا آخر محرم ادامه دارد.
شمار هيات هاي عزاداري اباعبدالله الحسين در لويزان به عدد 100 مي  رسد و اجراي تعزيه روز عاشوراي مبارك آبادي ها در سطح تهران متعدد است.

يك هيات و چند مداح سرشناس
029913.jpg
طرشت براي آنهايي كه در غرب تهران زندگي مي كنند نامي است آشنا. شايد علتش اين باشد كه هنوز اين محله قديمي، در دست چند خانواده بزرگ بوده و اين افراد فاميل هستند كه حتي نام كوچه ها به نامشان ثبت شده است.
اما تكيه بزرگ طرشت هم براي خودش كياو بيايي دارد. اين تكيه اگر بزرگ ترين تكيه عزاداري غرب تهران نباشد، يكي از بزرگ ترين هاست. چه، جمعيتي كه از روزهاي اول اين هيات به مراسم سينه زني مي پردازند، مويد و موكد اين مطلب است. كافي است شب تاسوعا يا روز عاشورا به اين تكيه سري بزنيد. حتي نمي توانيد مطمئن باشيد كه جايي گيرتان بيايد براي نشستن. سال گذشته اين هيات مثل هر سال پر بود از جمعيت عزادار. بانيان اين هيات تصميم گرفتند بيرون هيات، توي پياده رو، فرش پهن كنند تا مردم بتوانند روي آن بنشينند. وقتي هم فرش كم بياورند كار به كارتن پهن كردن مي رسد.
اگر دنبال ديدن علامت و علامت كشي هستيد، اين تكيه جاي مناسبي نيست چون اصولا علامت ندارند يا اگر هم يكي دو روز، علامتي را بيرون مي برند، تنها در فاصله يك يا دو كوچه اين طرف تر از تكيه است و بس. معروفيت تكيه طرشت به مداحاني است كه هر سال در آن به نوحه سرايي مي پردازند مثل رضا حداديان و محسن طاهري.
طرشتي ها حاضر نمي شوند هيچ اسم تكيه آنها را عوض كنيد و مثلا بگوييد هيات دانشگاه صنعتي شريف! اگرچه هيات طرشت همان تكيه دانشگاه است ولي تعصب برپا كنندگان تكيه سبب شده تا مردم هنوز هم اين تكيه را با نام طرشت و محله قديمي آن بشناسند.
نكته آخر : در اين تكيه مي توانيد بزرگان طرشت نشين را هم ببينيد، همان هايي كه كوچه ها يا به نام آنهاست يا به نام فردي از خانواده كه شهيد شده. مثل كوچه بايندري ها. اكثر كسبه اين محل از چند خانواده تشكيل شده كه همين افراد بانيان اصلي تكيه معروف و شلوغ طرشت هم به شمار مي روند.

فوتبالي ها به نازي آباد مي روند
029904.jpg
-حامي ما زينبيان، زينب است
اين شعار هيات متوسلين به حضرت زينب است كه بيشتر، اهالي فوتبال، ورزشكاران، بازيگران سينما و ساير هنرمنداني كه دوستي نزديك يا دورادوري با فرهاد كاظمي، سرمربي سابق تيم هاي بهمن، پاس، سپاهان و امروز پيكان دارند به آنجا مي روند. اين هيات در انتهاي خيابان 20 متري جواديه برپا مي شود. اعظمي از دست اندركاران اين هيات مي گويد: حتي زماني كه فرهاد كاظمي مربي معروفي نشده بود، اينجا مي آمد و عزاداري مي كرد. بعدها به يكي از مداحان پروپا قرص اينجا تبديل شد كه البته به خاطر مشغله كاري كمتر مي آمد، ولي حالا كه سرمربي يك تيم تهراني شده، بيشتر مي آيد. نكته جالب توجه هيات ما، داشتن يك سرود اختصاصي است. هيچ هياتي را نمي توانيد پيدا كنيد كه سرود اختصاصي داشته باشد. قبل از شروع مراسم عزاداري، اول سرود مي خوانيم و بعد مداحان به نوحه سرايي مي پردازند. ما علم،كتل، چلچراغ و ... نداريم. فقط عزاداري مي كنيم و حتي نمي توانيم به خاطر شلوغي بيش از حد، بيرون برويم. فقط روز عاشورا آن هم اگر بتوانيم جمعيت را هدايت كنيم، دسته عزاداري را تشكيل مي دهيم و بيرون مي رويم.
اعظمي تاكيد مي كند كه اين هيات بيش از 5 دهه است كه فعاليت مي كند و بازيكنان بزرگي مثل علي دايي، خداداد عزيزي و كشتي گيراني مثل عليرضا دبير با حضور در اين مراسم به عزاداري مي پردازند. هيات جواديه در آن منطقه يكي از معروف ترين تكايايي است كه مردم با شروع ماه محرم براي عزاداري عازم آن مي شوند. شايد كه قطعا دليل اين استقبال حضور افراد سرشناس عرصه ورزش و هنر است.

اطعام در تكيه تجريش
029901.jpg
عكس : گلناز بهشتي 
صنم بياناتي- كسبه بازار تجريش كالاهاي خود را جمع آوري كرده اند. روزها، فضاي عمومي بازار از هميشه خلوت تر و شب ها غلغله است.
در و ديوار بازار پس از خلوت شدن با پرچم هاي سياه و سبز زينت داده شده است. همه اهالي بازار براي عزاداري آماده اند.
محسن ارشدي يكي از اعضاي هيات امناي تكيه تجريش است و مرتب با اطرافيانش در رابطه با تدارك مراسم صحبت مي  كند. روي نظافت محوطه تاكيد بسياري دارد. در اين بين هرازگاهي هم به سوالات ماپاسخ مي  دهد.
از او پرسيديم: چند نفر در تكيه تجريش فعاليت دارند؟ پاسخ مي دهد: تكيه  را محلي ها اداره مي كنند، نفرات مشخصي ندارد. هر سال تعداد افرادي كه اينجا خدمت مي كنند متغير است. اينجا نه ثروت مطرح است و نه مكنت، فقير و غني نداريم همه خدمت مي كنند. كسبه هاي اينجا يك ماه محرم را خالي مي كنند، همه در تلاش براي استقبال از ماه محرم هستند.
محسن ارشدي در رابطه با برنامه هاي تكيه تجريش به ما اينگونه مي  گويد: ما حدود يك ماه محرم را اينجا برنامه داريم، 10 شب از اين يك ماه اطعام را راه اندازي مي  كنيم، از 300 كيلو برنج شروع مي شود تا به يك تن مي  رسد. براي حدود 400 نفر در روز نخست تا 5 هزار نفر در روزهاي پاياني. روزهاي يازدهم و دوازدهم و سيزدهم محرم تعزيه خواني داريم.
ارشدي مي  گويد: تكيه تجريش 4 علامت دارد، يكي از اين علامت ها 13 تيغ، دو تاي ديگر 11 تيغ دارد و يكي ديگر هم تقريبا از 70 سال پيش تا به حال اينجاست كه 5 تيغ دارد.
محسن ارشدي در رابطه با هزينه هاي تكيه تجريش مي  گويد: اينجا توسط كمك هاي مردمي و خود هيات امنا اداره مي  شود. همه ساله حدود 50 راس گوسفند به عنوان نذر به تكيه تجريش هديه مي  كنند.
نكته جالب اينكه ملك تكيه تجريش وقفي است، وقف نامه اي روي ديوار نصب شده كه تاريخ سال 1314 روي آن حك شده است. البته محسن ارشدي به ما مي  گويد كه قدمت تكيه تجريش 200 ساله است و ملك هم همان زمان وقف شده اما به دليل مشكلاتي كه وجود داشته حدود 70 سال پيش مالكان، وقف نامه جديدي را تنظيم  كرده اند؛ به همين علت تاريخ وقف نامه با قدمت تكيه همخواني ندارد.
البته لازم به ذكر است كه تكيه تجريش در تاريخ 1/5/81 توسط اهالي تجريش و هيات امنا و ميراث فرهنگي تهران به همراه شهرداري منطقه يك در 4 فاز نوسازي شده است.
فاز اول قسمت جنوبي تكيه است كه بازسازي 4 باب مغازه و طبقه فوقاني به مساحت 300 مترمربع براي عزاداري خواهران را درپي داشته، فاز دوم قسمت جنوبي و شرقي و متصل به امامزاده صالح و بازار ورودي داخل است كه نوسازي در 15 باب مغازه و طبقه فوقاني و سرويس بهداشتي و راهروهاي ورودي به مساحت 450 مترمربع انجام شده است.
دو فاز ديگر هم در حال بازسازي است. نگاهي اجمالي به ساختمان تكيه قضيه بازسازي را مسلم مي  كند، حدود نيمي از ساختمان مذكور نوسازي شده و نيمي ديگر از آن همچنان غبار زمان را بر پيكر خود حفظ كرده.
در اين ميان سري هم به آشپزخانه تكيه زديم، حدود 12 اجاق گاز بزرگ دور تا دور آشپزخانه را محصور كرده بود. ديگ هايي هم متناسب با اجاق گازها حضور افراد فراوان در تكيه را تاييد مي  كرد.

دسته 3 كيلومتري عزاداري
عليرضا باغاني - به در تكيه بني فاطمه كه مي رسي، عبارت بزرگ فلسفه قتل شاه دين اين است‎/ كه مرگ سرخ به از زندگي ننگين است نقش بسته بر كتبيه اي سياه رنگ نخستين چيزي است كه در بدو ورود به تكيه چشم هر بيننده اي را به سوي خود جلب مي كند. 5 علامت 5 تا 21 تيغه اي هم كه در سينه كش ديوارهاي داخلي تكيه جا خوش كرده اند، در امتداد كتيبه هاي بيان كننده واقعه عاشورا خودنمايي مي كنند. علامت هاي 5 تا 21 تيغه و تزئين شده با پرهاي رنگارنگ و مشكي كه تنها در روز عاشورا همه آنها را مي توانيد در خيابان ببينيد. هزار زنجير دانه ريز هم از شب سوم محرم بين شركت كنندگان در مراسم عزاداري ابا عبدالله الحسين (ع ) توزيع مي شود، اما نه براي هزار زنجير زن، بلكه 500 ، 600 نفر كه عموما از بين جوانان هستند و دو زنجير مي زنند. پيرمردها نيز فرزندان جوان خويش را با سينه زدن همراهي مي كنند.
تكيه بني فاطمه خواجه نظام كه از مشهورترين تكاياي شرق تهران محسوب مي شود، از شب نخست محرم از ميهمانان امام حسين (ع ) پذيرايي مي كند. از قيمه گرفته تا قورمه سبزي، آبگوشت و ..... شمار شركت كنندگان در مراسم عاشوراي اين هيات مذهبي به 10 هزار نفر مي رسد. مسوولان هيات بني فاطمه مي گويند دسته عزاداري اين تكيه شب هاي آغازين محرم يك كيلومتر است كه در روز عاشورا به 3 كيلومتر مي  رسد.

جاي پاي محرم در باغ فردوس
029910.jpg
باغ فردوس نام محله اي است در جنوب تهران كه با همتاي خود در شمال شهر همچشمي دارد. محله اي كه پيشينه اي دور و دراز دارد و شاهد روزها و شب هاي پرحادثه و تپشي بوده است. باغ فردوس محله  اي سال ديده و پير است و حالا در ماه محرم خاطراتش را مرور مي كند. گذر لوطي صالح، محله سر قبر آقا، بازارچه حاج غلامعلي، كوچه حمام سيد سقا، صابونپزخانه و گذر بابا نوروز علي، نام هايي است كه با پرسه اي كوتاه در اين محله به چشم مي آيند. پشت هر واژه سابقه اي خفته كه تنها جست و جو مي تواند بيدارش كند و به امروز برساندش. پس بايد از نقطه اي شروع كرد و عبور محرم را به تماشا نشست، اما براي شروع مي توان به سراغ گذشته يك عنوان رفت. گذر بابا نوروز علي واژه اي است كه با نخستين پرسش ها ما را مي برد به سالهايي دور؛ به روزگار آب انبارها و كاروانسراها و كوچه هاي خاكي و باريك. خيلي زود مي فهميم كه بابا نوروز علي كسي بوده است كه به رسم بزرگان آن روزگارها در دهه اول محرم روضه خواني مفصلي را سر و سامان مي داده، اما بابا نوروز علي كه بود؟ با اين سوال به عصر قاجار مي رويم و كنكاش آغاز مي شود.
در عصر قاجار اداره اي در تهران وجود داشت كه رتق و فتق قاطرهاي دولتي را زير نظر داشت.
در حقيقت نقش ترابري امروز و دايره نقليه ديروز را اجرا مي كرد. رئيس اين اداره را قاطرچي باشي مي گفتند و زيردستان او را قاطرچي خطاب مي كردند. قاطرچي ها هم مانند رانندگان برخي نهادها كه خانه سازماني دارند در محلي ساكن بودند كه به گذر قاطرچي ها معروف بود. اين گذر در سوي شرقي گذر لوطي صالح واقع بود كه در ادامه به بازار حضرتي دروازه و سپس به محور شمالي خيابان مولوي مي رسيد. قاطرچي باشي صدها قاطر چي و چاپاردار و مهتر را اداره مي كرد و هر وقت كه براي دولتي ها مسافرتي  پيش مي آمد همه چيز براي حمل كجاوه و پالكي و تخت روان آماده مي شد. در زمان ناصرالدين شاه رئيس قاطرخانه دولتي بابا نوروز علي بود كه در غرب باغ فردوس خانه داشت و از همين رو آنجا را گذر بابا نوروز علي مي خواندند.
دهه اول محرم و روضه خواني و عزاداري در گذر بابا نوروز علي ديدني بود. تمام قاطرچي ها در اين ايام به احترام امام حسين ع دست از شرارت برمي داشتند و همگي لباس سياه مي پوشيدند و ريش خود را اصلاح نمي كردند. آنها در روز عاشورا با علامت و پرچم و كتل و دسته سينه زني در حالي كه بابا نوروز علي شال عزا در گردن داشت و جلو گروه حركت مي كرد به طرف ارگ دولتي حركت مي كردند. آنجا با توجه به موقعيتي كه بابا داشت مورد استقبال واقع مي شد و طاق شال براي علم و علامت دسته و يك دست خلعتي هم از پارچه نفيس براي خودش مي گرفت.
پس از مرگ ناصرالدين شاه بابا نوروز علي هم از كار بركنار شد ولي بازارچه و آب انبار همچنان تا اواخر سلطنت پهلوي دوم پابرجا بود. مراسم عزاداري سالانه مرحوم بابا نوروز علي در دهه اول محرم تنها سال اول پس از مرگش برپا شد و در سالهاي بعد چون او فرزندي نداشت، اين شعله خاموش شد.
اما پس از گذشت تقريبا نيم قرن از روضه و عزاداري بابا نوروز علي، از ابتداي دهه 20 طيب حاج رضايي در بازارچه حاج علي غلامعلي روضه خواني و حركت دسته عزاداران را پي گرفت. پس از او مرحوم حسين اسماعيل پور معروف به حسين رمضان يخي با تبديل دبيرستان فرخي به حسينيه در ايام محرم اين كار را دنبال كرد. در دهه 30 نيز برادران حاج عباسي معروف به 7 كچلون با تاسيس هيات جوانان اسلامي باغ فردوس متوسلان به حضرت ابوالفضل ع حركت طيب خان و حسين آقا را كامل كردند.

در شهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
عكاس خانه
شهر آرا
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  عكاس خانه  |  شهر آرا  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |