سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴ - - ۳۷۶۹
نگاهي به هزينه هاي رفت و آمد و اتلاف وقت در راه ها
هر دقيقه وقت شما چقدر مي ارزد
هر شخص بسته به نوع كار خود و ميزان درآمدي كه دارد، مي تواند ارزش هر دقيقه تلف شده خود را محاسبه كند، يعني هر چه درآمدها بالاتر مي رود ارزش اين وقت تلف شده بيشتر است
003828.jpg
عكس:علي اكبر شير ژيان
آرش اقبالي
هزينه هاي حمل و نقل درون شهري در شهرهاي بزرگ يكي از مخارج گريزناپذير شهروندان است. فاصله هاي زياد محل سكونت تا محل كار، باعث مي شود شهروندان روزانه وقت و هزينه زيادي را صرف رسيدن به مكان هاي موردنظر بكنند. بسته به اينكه هر شخصي چه وسيله اي را براي رسيدن به مقصد انتخاب كند، هر يك از اين دو فاكتور وقت و هزينه، كاهش يا افزايش مي يابد.
با احتساب درآمد روزانه هر فرد و تقسيم آن بر ساعات شبانه روز، مي توان محاسبه كرد ساعاتي كه بدون انجام هيچ گونه فعاليت مثبتي فقط در راه ها سپري مي شود، چقدر ارزش دارد.
اين نكته را هم نبايد از ياد برد كه يك فرد براي اينكه راندمان كاري مناسبي داشته باشد، متناسب با ساعات كاري خود بايد به استراحت و تفريح نيز بپردازد.
دانستن اينكه كدام وسيله را بايد براي رفت و آمد خود انتخاب كرد، تا حداكثر صرفه جويي در وقت و هزينه انجام شود، با چند محاسبه ساده رياضي امكانپذير است.
مثال زير مي تواند شما را براي اين محاسبه راهنمايي كند.
شخصي را در نظر بگيريد كه به طور ماهيانه 200هزار تومان درآمد دارد. اگر اين درآمد بر 30 روز ماه تقسيم شود، عدد 6 هزار و 600 تومان به دست مي آيد. اين مبلغ، درآمد روزانه اين فرد است. با تقسيم اين رقم بر 24، به درآمد شخصي در هر ساعت مي رسيم كه برابر 270 تومان است و با تقسيم آن بر 60 به عدد 4 مي رسيم. 4 تومان در هر دقيقه درآمد شخصي است كه ماهيانه 200 هزار تومان دريافت مي كند. البته در اين محاسبه، رقم درآمد، تنها بر ساعات كاري تقسيم نشده، بلكه بر تمام 24 ساعت شبانه روز تقسيم شده است، چون اين عقيده وجود دارد كه بهره وري كامل از وقت و بازدهي مطلوب كاري، نيازمند اين است كه شخص در كنار كار به تفريح، استراحت و انجام امور شخصي هم بپردازد.
حالا با تصور اينكه اين شخص بخواهد هر روز مسيري از منطقه تهرانپارس كه محل سكونتش است تا محل كارش در بزرگراه آفريقا را طي كند، از چه وسايلي مي تواند استفاده كند و براي هر كدام روزانه و ماهانه چقدر وقت و هزينه صرف يا به عبارت ديگر تلف مي كند؟
طي اين مسير با ارزان ترين وسيله نقليه، يعني اتوبوس به دو طريق ممكن است. در يكي از اين دو مسير با سوار شدن به دو اتوبوس به مقصد مي رسد و در مسير دوم با سه اتوبوس، يعني صرف هزينه اي برابر 40 يا 60 تومان، اين رقم هزينه اي اندك و مناسب است. اما نكته اصلي اين است كه بدانيم در اين مسيرها چقدر از وقت شخص تلف مي شود. يادمان باشد كه هر دقيقه او 4 تومان ارزش دارد.
طي مسير تهرانپارس تا بزرگراه آفريقا با دو يا سه اتوبوس مستلزم صرف وقتي برابر يك تا يك ساعت و نيم است. اين زمان يعني هدر رفتن 240 تا 360 تومان پول. با محاسبه مسير برگشت و اضافه كردن نرخ بليت اتوبوس، اين نتيجه به دست مي آيد كه شخص بايد 560 تا 840 تومان روزانه هزينه رفت و آمد كند.
حالا فرض مي كنيم قرار است اين مسير با ميني بوس طي شود، اين امر امكانپذير نيست، چون اين مسير خط ميني بوس ندارد و شايد فقط بتوان نيمي از اين مسير را با ميني بوس طي كرد و براي باقيمانده مسير بايد وسايل نقليه ديگري را در نظر گرفت. كرايه ميني بوس ها به طور معمول 100تومان است و هر چند كه اين مبلغ، بيشتر از نرخ بليت اتوبوس هاست، اما مثلا يكي از مزاياي ميني بوس سواري، اين است كه ممكن است زمان انتظار شما براي رسيدن ميني بوس كمتر از اتوبوس باشد، البته اين قاعده كلي نيست و ممكن است قضيه برعكس شود. البته ميني بوس سواري بيشتر براي زماني خوب است كه شخص در ابتداي مسير ميني بوس بتواند سوار اين وسيله نقليه شود تا احتمالا جايي هم براي نشستن پيدا كند.
حالا با فرض اينكه شخص نصف مسير را با ميني بوس طي كند و نصف ديگر را با اتوبوس، بايد بين 120 تا 160 تومان هزينه صرف كند، اما بازهم بين 45 دقيقه تا يك ساعت و نيم از وقت شما در راه طي مي شود، با جمع رقم كرايه ماشين با ارزش وقت هدر رفته كه بين 180 تا 360 تومان است، با اين مسير و وسايل انتخاب شده، شخص بين 300 تا 520 تومان در هر روز صرف رسيدن به محل كار مي كند كه با محاسبه مسير برگشت، اين عدد در 2 ضرب شده و رقمي بين 600 تا 1040 تومان حاصل مي شود.
اگر شخص تصميم بگيرد با استفاده از مترو به محل كارش برسد، در اين ميان چند مزيت و عيب نمايان مي شود.
مزيت استفاده از مترو در كاهش زمان انتظار و سرعت رسيدن به مقصد است و اما عيب استفاده از مترو در اين است كه اين وسيله نقليه عمومي و كارآمد كه فقط هم در تهران راه اندازي شده است، تمام نقاط شهر را پوشش نمي دهد و براي مسير ذكر شده خط مناسبي وجود ندارد، يعني شخص تنها مي تواند يك سوم مسير را با مترو طي كند و باقيمانده را با تاكسي يا اتوبوس.
مشكل ديگر اين است كه ايستگاه هاي مترو معمولا در مناطق پرتي واقع شده است. رسيدن به ايستگاه مترو با اتوبوس حدود۴۵دقيقه وقت و 20تومان پول هدر مي دهد. طي قسمتي از مسير با مترو۶۵ تومان پول و حداكثر 10 دقيقه و باز هم يك سوم آخر مسير با اتوبوس حدود يك ساعت وقت و 20تومان پول. با جايگزين كردن تاكسي به جاي اتوبوس، هزينه هاي پولي افزايش يافته و در وقت صرفه جويي مي شود و در نهايت با انتخاب اين شيوه براي رسيدن به مقصد، هزينه اي بين 560 تا۶۲۵ تومان صرف هر يك از دو مسير رفت و برگشت مي شود؛ يعني روزانه۱۰۲۰ تا۱۲۵۰تومان.
اما براي طي مسير تهرانپارس تا بزرگراه آفريقا با تاكسي، بايد در سه مسير سوار بر اين وسيله نقليه شد. مسير اول با صرف۱۰۰تومان كرايه و 10دقيقه وقت، مسير دوم با 300تومان كرايه و 15دقيقه وقت و مسير سوم با صرف۱۰دقيقه وقت و۲۰۰تومان كرايه تاكسي. با اين روش معادل 740تومان هزينه صرف رسيدن به مقصد شده است.
پس جمع هزينه هاي رفت و برگشت معادل 1480تومان است.
حالا از زاويه ديگري به اين موضوع نگاه مي كنيم؛ با فرض همان مسير ذكر شده، رفت و آمد با اتوبوس، ماهانه معادل 17هزارتومان هزينه بر است. از اين مبلغ تنها بين 1200 تا۱۸۰۰ تومان هزينه اي است كه شخص بابت تهيه بليت اتوبوس مي پردازد و حدود 15هزار تومان باقيمانده زماني است كه توسط شخص هدر رفته، زماني كه هر دقيقه اش براي آن شخص معادل 4تومان ارزش دارد.
به همين منوال شما مي توانيد هزينه هاي هدر رفته را در هر يك از فرض هاي عنوان شده محاسبه كنيد؛ به عنوان مثال انتخاب تاكسي به عنوان وسيله حمل ونقل در يك ماه باعث مي شود شخص 45هزارتومان از درآمد ماهانه خوديعني حدود يك چهارم آن را فقط صرف رفت و آمد كند، اما در كنار آن او در وقت خود صرفه جويي كرده است، يعني تنها معادل 8400 تومان وقت با ارزش خود را هدر كرده است كه در مقايسه با رقم 21600 تومان براي اتوبوس، يعني حدود سه برابر صرفه جويي در زمان.
هر يك دقيقه از وقت هر شخص كه در راه ها سپري مي شود، لحظات با ارزشي است كه مي توان از آنها بهره وري بهينه كرد.
اين را هم بايد در نظر گرفت كه هر شخص بسته به نوع كار خود و ميزان درآمدي كه دارد، مي تواند ارزش هر دقيقه تلف شده خود را محاسبه كند، يعني هر چه درآمدها بالاتر مي رود ارزش اين وقت تلف شده بيشتر است.
هزينه هاي رفت وآمد، همه مخارج يك شخص نيست. مخارج رفت و آمد يكي از بخش هاي غيرقابل اغماض هزينه هاست كه در كنار ساير هزينه هاي ماهانه ريز و درشت ديگر قرار مي گيرد.
با فرض استفاده از وسايل نقليه ارزان تر، شايد اين نتيجه حاصل شود كه صرفه جويي كلاني در بخش هزينه هاي رفت و آمد صورت مي گيرد.
اما اگر همه ما به خاطر داشته باشيم كه هر دقيقه از وقت ما كه در اين مسيرها سپري مي شود لحظات با ارزشي است كه مي توانسته صرف مطالعه، استراحت، انجام كارهاي شخصي و حتي انجام اموري در جهت ارتقاي سطح كيفي كار ما در محيط كارمان شود، آن وقت مي توانيم بهترين شيوه را براي رفت و آمدهاي روزانه خود انتخاب كنيم.

نگاه
003816.jpg
معادله چند مجهولي رسيدن به مقصد
ترافيك هاي سنگين شهري گاه باعث مي شود انواع وسايل نقليه هيچ برتري خاصي بر يكديگر نداشته باشند. وقتي يك بزرگراه پر از خودروهاي كوچك و بزرگ است و حركت ترافيك بسيار كند و بسختي پيش مي رود، ديگر تفاوتي نمي كند كه شما سوار بر يك اتوبوس شلوغ و پرجمعيت بوده يا از داخل يك تاكسي نظاره گر اين شلوغي باشيد، حالا اگر با پرداخت يك بليت 20 توماني سوار بر اتوبوس شده ايد يا قرار است 400 تومان بابت كرايه تاكسي بپردازيد در هر دو صورت بايد اقلا يك ساعت زمان را تا رسيدن به مقصد از دست بدهيد. البته ماشين هاي شخصي و تاكسي ها، گاه راه هاي ميانبري انتخاب مي كنند تا از ترافيك در امان باشند، اما اين راه ها هميشه هم وجود ندارند. مديريت زمان و بهره وري بهينه از وقت هميشه هم نمي تواند معادله درستي داشته باشد، گاهي اوقات عواملي همچون ترافيك اين معادله را برهم مي ريزد. همه ما براي يك بار هم كه شده مجبور شده ايم براي رسيدن به محل كار يا حضور در يك قرار ملاقات پر اهميت، از تاكسي سرويس ها كمك بگيريم و با پرداخت مبلغ نسبتا گزافي به موقع در سر قرار ملاقات حاضر شويم و از پرداخت اين مبلغ ابراز پشيماني كنيم، اما اين تنها يك طرف قضيه است، چون ما به طور قطع در آن مقطع زماني اصلا به اين موضوع فكر نمي كنيم كه در ازاي پرداخت اين مبلغ تا چه اندازه وقت و زمان با ارزش را خريداري كرده ايم و چنانچه از خريد اين ميزان از زمان، بهره مادي يا معنوي نيز عايدمان شود، آنوقت است كه بايد بگوييم كه هيچ مبلغي را براي نيل به اين كاميابي نپرداخته ايم. البته اين موضوع به هيچ عنوان نبايد سبب شود تا عده اي از كمبود وقت و عجله شهروندان براي رسيدن بهنگام به مقصد، سوءاستفاده كنند يا شرايط را به مسافر به گونه اي تحميل كنند كه او مجبور شود به خاطر جلوگيري از ايجاد تنش رواني، به مبلغ درخواستي راننده تن دهد. به عنوان نمونه ديده شده كه برخي از رانندگان تاكسي سرويس ها بدون مشورت با مسافر، اقدام به روشن كردن كولر اتومبيل خود مي كنند و پس از رسيدن به مقصد، مسافر را در وضعيتي قرار مي دهند كه مجبور شود به دلايل كاملا اخلاقي در ازاي خنك شدن خود پول گزافي را بپردازد. حال اين موضوع كه اساسا استفاده از دستگاه خنك كننده اتومبيل چه مقدار هزينه را به راننده تحميل مي كند و آيا اين كار مي تواند بدون اطلاع مسافر انجام شود، خود موضوعي است كه حتي پس از اعتراض مسافر نيز كسي به آن پاسخ روشني نمي دهد. از سوي ديگر به خاطر صرفه جويي در مصرف انرژي و پرداخت هزينه هم كه شده، بهتر است كه ما براي سفرهاي درون شهري كم اهميت، حتي المقدور از وسايل نقليه عمومي استفاده كنيم تا مجبور نباشيم براي انجام يك كار نه چندان حياتي و پراهميت، مبلغ قابل ملاحظه اي را بپردازيم.
رونق بازار و چرخه اقتصادي برنج
برنجي كه اينجا ما در شهر بين كيلويي 500 تا 2هزار و۵۰۰ تومان مي خريم با دردسرهاي خاصي در عين هزينه هاي مختلف به دست مي آيد. در واقع چرخه اقتصاد برنج اينك از دستمزد دروكاران تا خريداران جريان دارد. در حالي كه اينك قيمت برنج در شاليكوبي هاي مازندران بين 180 تا 200 تومان تعيين شده، دستمزد كارگران دروگر در شهرستان هاي مركزي استان ياد شده، بين 14 تا 15هزار تومان براي يك روز است.ايرنا (خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران) دراين باره گزارش داده است: با شروع برداشت شالي، دستمزد كارگران دروگر در شهرستان هاي مركزي استان مازندران (محمودآباد، بابلسر، فريدونكنار، بابل و آمل) به 140 الي 150 هزار ريال افزايش يافته است.در سالهاي اخير به دليل تغييرات اقتصادي، شرايط آب و هوايي و از بين رفتن سنت كاير كه برپايه كمك و همياري بين كشاورزان براي برداشت محصول بود، گرفتن كارگر روزمزد مرسوم شده است.اكنون مالكان شاليزارهاي بزرگ، حتي خرده مالكان براي مواجه نشدن با بارندگي بي موقع كه سرعت در كار برداشت را الزامي مي كند، از كارگران دروگر استفاده مي كنند.

زاويه ديگر
بي عدالتي در سفرهاي درون شهري
۵‎/۲ ميليون خودرو در تهران در حال حركت هستند. اين حركت تنها به واسطه بنزين و ارزاني آن ممكن شده است. شايد اگر بنزين گران تر مي بود، اينقدر خودرو به درون شهر و خيابان هايش هجوم نمي برد.
تنها در روزهاي پاياني هفته گذشته و بر اساس آماري كه خبرگزاري مهر از مصرف سوخت در تهران اعلام كرده است، 14 ميليون و 300 ليتر بنزين در روز چهارشنبه مصرف شده است. بحث گران بودن يا ارزان بودن بنزين تقريبا به همان بحث مرغ اول به وجود آمد يا تخم مرغ تبديل شده است، اما آنچه مسلم است اينكه، تنها 5/2 ميليون دارنده خودرو و خانواده هايشان از يارانه بنزين بهره مي برند و مابقي جمعيت تهران كه به سبب نداشتن خودرو شخصي، به وسايل نقليه عمومي پناه برده اند، حجم زيادي از وقت و پول خود را بابت بي بهر گي از خودرو شخصي از دست مي دهند و در عين حال از يارانه بنزين و ارزاني آن بي نصيب مي مانند!
بنابراين عملا ما در شهرهايمان از يك بي عدالتي مزمن رنج مي بريم، كما اينكه نمي توانيم در شرايطي كه خود توليدكننده نفت و بنزين هستيم از اين مزيت بي بهره بمانيم كه همچون شهروندان كشورهاي خريدار اين ماده سوختي از آن استفاده كنيم.
آنچه از پرداختن به اين بحث مرغ ابتدا به وجود آمد يا تخم مرغ حاصل مي شود اينكه، نه ارزاني بنزين و دستيابي آسان به خودرو مسبب اين فاجعه است و نه با گران كردن بنزين مي توان مردم را از خريد وسيله نقليه شخصي و استفاده از آن بازداشت.
آنچه از اين بحث به ذهن مي رسد و مي توان آن را مبناي يك نتيجه گيري قرار داد، اينكه در عمل مديريت كلان كشور بدرستي نتوانسته عدالت را در زمينه حمل و نقل برقرار كند. اگر كسي درآمد بالايي داشته باشد، مي تواند هم از يارانه بنزين بهره ببرد و هم از روش هاي حمل و نقل و بهينه. مثلا كسي كه بتواند خودرو شخصي داشته باشد، حتما مي تواند از هواپيما يا قطار لوكس هم بهره ببرد، اما ديگراني كه ندارند چه؟
البته منظور اين نيست كه هر كس كه با توجه به تخصص خود حقوق اندكي مي گيرد با كسي كه نسبت به تخصصش حقوق مناسب مي گيرد، مساوي از امكانات بهره ببرند، اما نكته اينجاست كه اگر كسي از موهبت داشتن خودرو شخصي و تنظيم زمان خود به وسيله آن برخوردار نيست و بايد از وسايل همگاني استفاده كند، در حمل و نقل حتي حق نشستن روي صندلي را هم نداشته باشد!
نگاهي به حمل و نقل درون شهري بويژه اتوبوس ها نشان مي دهد كه مسافران اتوبوس هاي واحد نه تنها بر صندلي نمي نشينند، بلكه در طول مسير كه بين نيم ساعت يا يك ساعت و نيم كه وقتشان را در آن سپري مي كنند بايد گرما، كمي هواي نامطبوع به سبب تراكم جمعيت و بسياري مشكلات ديگر را هم متحمل شوند.
بنابراين مي توان دريافت كه اگر مديريت كلان جامعه با توزيع و تنظيم بهتر منابع، شرايط استفاده از وسايل نقليه عمومي را بهبود مي بخشيد، دست كم آسيب كمتري هم به آنهايي مي رسيد كه توان داشتن خودرو شخصي را ندارند. شايد در اين حالت عدالت اجتماعي و حقوق شهروندي بيشتر تحقق مي يافت.
003777.jpg
مصرف۱۳۰ ميليون ليتر بنزين در دو روز
در روز پنج شنبه و جمعه هفته گذشته، به ترتيب 2/68 و 2/62 ميليون ليتر بنزين در كل كشور مصرف شد.به گزارش مهر، بيش از 70 ميليون و 800 هزار ليتر بنزين در روز چهارشنبه در كل كشور مصرف شده است.براساس اين گزارش، تهراني ها نيز با رسيدن به روزهاي پاياني هفته توانستند بخش اعظمي از مصرف بنزين كل كشور را به خود اختصاص دهند، به گونه اي كه در چهارشنبه گذشته، 14 ميليون و 300 هزار ليتر بنزين و 399 هزار ليتر نفت سفيد و 6 ميليون و 400 هزار ليتر گازوئيل مصرف كردند.برهمين اساس ميزان مصرف نفت سفيد، نفت گاز و نفت كوره نيز به ترتيب در روز پنج شنبه به 5/11، 3/63 و 2/22 ميليون ليتر رسيد، در حالي كه در روز جمعه اين ميزان به ترتيب 7/7، 6/49 و 9/17 ميليون ليتر بوده است.

دخل و خرج
آرمانشهر
ايرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
در شهر
زيبـاشـهر
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |