پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۴
گفت و گو با دكتر محمد سميعي رئيس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات- واپسين بخش
اجماع با همه تفاوت ها
اگر پژوهش يك پژوهشگر دو سال هم طول بكشد ممكن است هيچ ناراحتي و دغدغه اي نداشته باشد
چون نتيجه پژوهش او دقيق تر خواهد شد. ولي به مدير دولتي يك آيين نامه مي دهند و مي خواهند نظر خودش را بگويد، در نهايت يك هفته هم به او فرصت مي دهند. يعني دو نياز متفاوت. ضمن اين كه زبان آنها نيز فرق مي كند. زبان يك پژوهشگر و زبان يك مدير، ارتباطي با يكديگر ندارد. بين آنها تفاهم نيز برقرار نمي شود
002148.jpg
ديروز بخش نخست گفت و گو با دكتر محمد سميعي رئيس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات از نظر شما خوانندگان گرامي گذشت.
در اين گفت و گو مسئله يابي در يك پژوهشگاه، مسائل و چالش هاي حوزه فرهنگ، اولويت بندي سندها در انجام پژوهش، نحوه تأييد و تصويب پژوهش ها، چگونگي اجرايي شدن يك پژوهش و... مورد بحث قرار گرفت. در واپسين بخش اين گفت و گو ساير مراحل فعاليت هاي پژوهشگاه و چالش ها و مسائل مهم بخش فرهنگ مورد ارزيابي قرار مي گيرد.
* سؤال ديگري كه پيش مي آيد اين نكته است كه آيا پژوهشگاه كار خودش را تا اين مرحله يعني تا رسيدن به يافته ها و توليد داده ها خاتمه يافته تلقي مي كند يا كار را تا مرحله كاربست اين داده ها و يافته هاي پژوهشي ادامه مي دهد. اگر پاسخ مثبت است چه مكانيزمي را براي به كار گرفتن اين داده ها در برنامه  ريزي هاي فرهنگي، اجرايي و فعاليت هاي فرهنگي پيش بيني كرده ايد و در اين زمينه آيا رأساً اقدام مي كنيد و يا هماهنگي هايي با دستگاه هاي اجرايي مختلف صورت مي پذيرد؟
- سؤال خوبي است. اين مسئله داراي دو جنبه است: پژوهش ها قبل از اين كه به مرحله انتشار برسند و پس از اين كه منتشر شدند و هم پس از اين كه به كار گرفته شدند در يك روند نقد و بررسي و اصلاح قرار مي گيرند.مي دانيد كه دانش تجربي هيچ وقت ادعاي مطلق بودن نمي كند. هميشه مي گويد دستاوردهايي داريم و در مقابل نيز كاستي هايي داريم كه بايد آن را جبران كنيم و اين چرخه براي هميشه ادامه پيدا خواهد كرد. بنابراين مي پذيريم كه هميشه بهترين كارها نيز نياز به بازنگري دارد. اصلاً زنده بودن جامعه پژوهشي به خاطر پويايي فكر بشر در اين عرصه است.وگرنه همه پژوهش ها قبلاً انجام شده بود. بر اين اساس وقتي طرحي به تصويب مي رسد، گزارش كار پژوهشگر طي چند نوبت در گروه مطرح مي شود و مورد نقد و بررسي قرار مي گيرد. قبل از انتشار نيز در ميزگردهايي كه به همين مناسبت برگزار مي شود، مجدداً مورد بررسي متخصصان، صاحب نظران و علاقه مندان قرار مي  گيرد. پس از اين مرحله و هنگامي كه كار تكميل شد و به مرحله انتشار رسيد باز هم جلسه نقد و بررسي برگزار مي شود. ما عقيده داريم كه يك كار پژوهشي در اين تعامل ها و دادوستدهاي فكري تكامل پيدا مي كند.
در واقع در قالب اين جلسات علاوه بر فرهنگ سازي براي اين كه يك كار به صورت روش مند انجام شود، پژوهشگاه مي تواند كار نهايي و متكامل را يك كار مقبول جامعه پژوهش فرهنگي كشور قلمداد كند.
در دنياي امروز هم فكري و اجماع در عرصه هاي مختلف فرهنگي دست يافتني است. مثلاً در سازمان يونسكو حدود ۲۰۰ كشور در پروسه اي كار مي كنند تا به اجماع برسند. جالب است كه كشورهايي كه در رويكردهاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي كاملا متفاوت هستند و نمي توان به سادگي آنها را با هم جمع كرد، مي بينيم در يونسكو يك كنوانسيون به اجماع همه اين كشورها به تصويب مي رسد. آنجا هم علت، وجود همين تعامل است. يعني كار قدم به قدم پيش مي رود و زمينه پذيرش پيشنهادها و رويكردهاي جديد و منطقي در همه كشورها با يك بيان فرهنگي وجود دارد.
اگر بتوانيم در ايران نيز اين چرخه را فعال كنيم، مسلما وضعيت پژوهش هايمان بهتر خواهد شد. اما بخش دوم كه بخش كاربست بود تصور مي كنم بسياري از پژوهش هايي كه در كتابخانه ها خاك مي خورند داراي اشكالاتي هستند. يعني مسئله يابي قبل از پژوهش، مسئله يابي دقيق و به جايي نبوده است. به عنوان مثال، موقعيت را آن چنان كه هست برآورده نكرده و پيشنهاد نهايي را ارائه كرده است. ولي ما همه تلاش مان را در مسئله يابي صرف مي كنيم. من فكر مي كنم اين كه ما براي يك پژوهش دنبال كاربست بگرديم مثل اين است كه براي يك دگمه دنبال كت بگرديم. در حالي كه از ابتدا بايد جاي آن دگمه مشخص باشد. يعني براي برآوردن يك نياز مشخص انجام شود البته مراكز آكادميك اين التزام را ندارند. اگرچه دانشگاهها نيز سعي مي كنند با توجه به حمايت هاي بيرون دانشگاه و درآمدهايي كه براي دانشگاه پديد مي آيد، به تحقيقات جهت بدهند. ولي به هر حال در مورد دانشگاه، مي توانيم بگوييم به هر نحوي كه در زمينه توليد دانش فعاليت شود ارزشمند است. اما در پژوهشگاهي كه دستور كار مشخصي دارد و بايد يك دستگاه عظيم كشور را تغذيه كند مي بايست حتما هدفمند كار كنيم. اگر از ابتدا هدفمند كار كنيم مطمئن باشيد هيچ گاه پژوهشي بدون كاربست نخواهد بود. ولي اگر از ابتدا بگوييم طرح هاي پژوهشي تان را بياوريد ما حمايت مي كنيم، وقتي اين طرح حمايت شود طبيعي است كه بيرون از پژوهشگاه هيچ كسي منتظر آن نيست كه به فرض بگويد نتيجه پژوهش تان را در اختيار بگذاريد تا بر اساس آن سياستگذاري كنيم.
تلاش ما جهت كاربست، بيشتر در مرحله مسأله يابي انجام مي شود. البته در مرحله كاربست نيز تجربه هايي اضافه خواهد شد. يعني وقتي پيشنهاد يك عمليات اجرايي را ارائه مي كنيم ممكن است آن پيشنهاد در عمل با مشكلاتي برخورد كند. بنابراين بايد در نسخه بعدي اين اشكالات را رفع كنيم.
* در مورد پژوهشنامه مي توانيد توضيح دهيد؟
- دو رويكرد داشته ايم كه يكي نزديك كردن دو گفتمان و ديگري رويكرد فراتحليلي بوده است. پژوهشنامه را به عنوان يك نهاد جديد در كشور ابداع كرده ايم. درباره رويكرد نخست، ما هميشه دو گفتمان در كشور داشته ايم. يكي گفتمان پژوهشگران كه شخصيت هاي آكادميك بوده اند با نيازها و گفتماني كاملا آكادميك.
رويكرد ديگر، رويكرد مديران اجرايي و كساني است كه از نزديك دستي بر آتش دارند. طبيعي است كه گفتمان اين دو گروه كاملا متفاوت است. همان طور كه نيازشان نيز متفاوت است. اگر پژوهش يك پژوهشگر دو سال هم طول بكشد ممكن است هيچ ناراحتي و دغدغه اي نداشته باشد، چون نتيجه پژوهش او دقيق تر خواهد شد. ولي به مدير دولتي يك آيين نامه مي دهند و مي خواهند نظر خودش را بگويد، در نهايت يك هفته هم به او فرصت مي دهند. يعني دو نياز متفاوت. ضمن اين كه زبان آنها نيز فرق مي كند. زبان يك پژوهشگر و زبان يك مدير، ارتباطي با يكديگر ندارد. بين آنها تفاهم نيز برقرار نمي شود.
به اين موضوع رسيديم كه بين اين پژوهشگر و آن مدير يك حلقه مفقوده وجود دارد. آن نيز سندي است كه بتواند پژوهش هاي انجام شده را به نيازهاي اجرايي نزديك كند. اين همان حلقه مفقوده است.
از طرف ديگر پژوهش در كشورمان بسيار است. در سالهاي پس از انقلاب هزاران پژوهش فرهنگي و هنري در جاهاي مختلف انجام شده است. ۱۰ سال است كه جشنواره پژوهش فرهنگي سال با لوح تقدير به امضاي رئيس جمهور توسط پژوهشگاه، برگزار مي شود. امسال يازدهمين سال آن است. در حوزه بين الملل نيز جشنواره پژوهش فرهنگي هفت سال برگزار شده و امسال هشتمين سال برگزاري آن است. پژوهش ها از جاهاي مختلف به دست ما مي رسد و يك بانك اطلاعات پژوهش هاي فرهنگي -هنري نيز در اختيار داريم كه اطلاعات چند هزار پژوهش را دارد. بعضي از اين پژوهش ها جزو پژوهش هاي ارزشمند محسوب مي شوند و برخي نيز چندان در درجه بالايي از اعتبار قرار نمي گيرند ولي كارهاي خوب، بسيار است.
در پژوهشنامه يك ديد فراتحليلي را هم داريم. يعني اعلام كرده ايم كه يك گروه هستيم و قرار است يك كار پژوهشي انجام دهيم، بضاعت محدودي هم داريم كه البته در مقابل بضاعت پژوهشي كل كشور ناچيز است. بنابراين پژوهشنامه خودش يك حلقه واسطه بين حوزه هاي پژوهشي مختلف است و سعي مي كند كه موضوع خودش را مانند يك پازل در نظر بگيرد و از اين طريق اعلام كند كه چه خانه هايي قبلا پر شده است و چه خانه هايي مي بايست پر شود. البته بر اساس فراتحليلي از يافته هاي پژوهشي كه ارائه شده است. به عنوان مثال گروهي با عنوان مالكيت ادبي و هنري يا كپي رايت داريم. خب پيش از اين در زمينه كپي رايت فراوان كار شده است. كارهاي پژوهشي، ترجمه و غيره انجام شده است. حتي قبل از انقلاب نيز اسنادي وجود دارد كه كارهاي مطالعاتي در حوزه كپي رايت انجام شده است. ولي گروه ما اين كارها را بررسي مي كند و در عين حال با توجه به مصوبات جديد و با توجه به اين كه قصد داريم عضو WTO بشويم و اين كه براي همكاري متقابل با اتحاديه اروپا بايد به كنوانسيون هاي بين المللي كپي رايت و مالكيت فكري بپيونديم و با توجه به اين كه امروزه ميزان ارزش محصولات فكري بيشتر از محصولات مادي است، اگر ما براي محصولات فكري مالكيت قائل نشويم طبيعي است كه در زمينه توليد محصولات فكري از دنيا عقب مي مانيم. لذا اين گروه همه اين موارد را بررسي مي كند و مي بيند كه خيلي جاي خالي باقي مانده است. جاهاي خالي مانده را سفارش مي دهد. در نهايت پژوهشنامه گروه يك سندي براي دولت خواهد بود. اين سند در اختيار دولت قرار مي گيرد و به جد مي توان گفت در قالب آن از همه مطالعات انجام شده در حوزه مالكيت ادبي و هنري استفاده شده است. از اين رو فراتحليل در كنار حالت واسطه اي كه توضيح داده شد،پديده اي به نام پژوهشنامه ايجاد كرده است. بنابراين پژوهشنامه ها اسناد برگرفته از پژوهش هاي كشور و قابل ارائه به مديران كشور هستند.
* آيا نكته خاصي هست كه بگوييد.
- تصور مي كنم ان شاءالله اگر در تجربه ثابت شود كه پژوهشنامه براي مديران ارزشمند است اين كار بايد ادامه داشته باشد و به عنوان يك الگو در جاهاي ديگر نيز مورد استفاده قرار گيرد. نكته ديگر آن كه متأسفانه در حوزه فرهنگ، فاقد فرهنگ احساس نياز به پژوهش هستيم. فرهنگ از حوزه هايي است كه همه مردم به راحتي درباره آن اظهار نظر مي كنند بدون اين كه مدرك و منبع مستندي داشته باشند. مثال من معمولا در حوزه پزشكي است. شايد ۴۰ سال پيش اگر در جمعي درباره يك بيماري، اظهار ناراحتي مي كرديد هر كسي به خودش اجازه مي داد دوايي به شما بدهد و بيمار هم گوش مي كرد و خيلي معتقد نبوديم كه تجويز دارو مي بايست براساس مطالعات خاص باشد. ولي امروزه اين مسئله در ميان مردم كاملا نهادينه شده است و بيشتر مردم براساس تجويز پزشك به اقدامات درماني دست مي زنند، ولي در حوزه فرهنگ اين طور نيست. معمولا بدون يافته مستند از حوزه فرهنگ ياد مي شود و درباره آن تحليل ارائه مي شود. اين تحليل ها بسيار خطرناك است. چون با واقعيت ها بسيار فاصله داريم و مي بينيم نتيجه تحليل ها نيز معكوس در مي آيد.
لذا تصور مي كنم كه يكي از مهم ترين كارهاي پژوهشگاه و همه نهادهاي مربوط حتي خود مطبوعات اين است كه هميشه سعي كنند اظهار نظرهاي فرهنگي نيز مثل ساير رشته هاي تخصصي صرفا مبتني بر يافته هاي پژوهشي باشد.
* مهم ترين مشكلات پژوهشي پژوهشگاه چيست؟ به اين معني كه به فرض پژوهشي را انجام مي دهيد كه نتايج آن ممكن است توسط بخشي از نهادهاي دولتي پس زده شود. در حالي كه پژوهشي كه انجام داده ايد كاملا هم علمي باشد. يا به تأكيد شما در حوزه هنر اشاره مي كنم كه گفتيد هنوز قابليت تنش زايي دارد. تا چه حد با مشكلاتي از اين دست روبه رو هستيد و اين مشكلات تا چه حد به كار مجموعه تحت مديريت شما اثر مي گذارد؟
- در اين موارد سعي مي كنيم كه حتي آن پس زدن را تحليل و مسئله يابي كنيم. بالاخره اين اتفاقات به جايي مستند مي شود و علتي پشت آن وجود دارد. ممكن است كه ما واقعيت را ناقص ديده باشيم و يا در وضعيت فعلي كشور اهرم هايي وجود داشته باشد كه نتوانسته باشيم آن را فعال كنيم.
* البته ممكن است آن اهرم ها به هيچ وجه دست شما نباشد.
- بله همين طور است، ولي مي توانيم راه حل ديگري پيدا كنيم. مثلا يارانه كاغذ براي مطبوعات به شكل فعلي چندان پاسخگو نيست. ما پژوهشي در اين خصوص ارائه مي كنيم و ممكن است معاونت مطبوعاتي آن را نپذيرد و نتواند تغيير دهد.
* خارج از مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي؟
- بله، هر جاي ديگر، ممكن است كه نتوانند و يا نپذيرند. ما بايد باز تحليل كنيم كه چرا نشد و چرا نپذيرفتند. كجاي كار ما ايراد داشته است، فرض كنيد تشخيص مان اين است كه رمز موفقيت محصولات فرهنگي ما تثبيت نظام مالكيت ادبي و هنري است. بدون مالكيت ادبي و هنري و نظام حمايت از حقوق پديد آورندگان هيچ پيشرفتي در اين عرصه نخواهيم داشت. ولي مي بينيم كه در جاهاي مختلف اين را نمي پذيرند، يا مقاومتي از رويكرد فقه اسلامي صورت مي پذيرد. خب چند پژوهش ديگر تعريف مي كنيم تا رابطه اسلام را با آن موضوع خاص تبيين كنيم. ممكن است موردي نيازمند فرهنگ سازي باشد، بايد اين كار را انجام دهيم. مثلا در نظام آموزشي پيش دبستاني كشور ژاپن، آموزش مالكيت فكري گنجانده شده است. مي گويند درك مالكيت فيزيكي، غريزي است ولي مالكيت فكري را بايد تعليم داد. لذا يك دستگاه پژوهشي هيچ وقت ضامن اجرايي ندارد كه با توان مديريتي خودش كاري را انجام بدهد. هميشه بايد تلاش كند و وقتي به يك مانع برخورد مي كند راه غلبه بر آن مانع را به نحو ديگري پيدا كند. حتي اگر ديديم در خصوص مالكيت فكري مقاومت هايي صورت مي گيرد از دوره پيش دبستاني آموزش آن را آغاز كنيم!

فرهنگ
ادبيات
اجتماعي
انديشه
سياست
موسيقي
ورزش
|  ادبيات  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |