پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۴ - - ۳۹۴۱
ديدار با داوود رشيدي بازيگر و كارگردان
دولتمردان علاقه اي به تئاتر ندارند
002703.jpg
عكس ها: محمدرضا شاهرخي نژاد
سما بابايي
داوود رشيدي را بايد بدون شك يكي از نام هاي ماندگار در دنياي هنر و سينما دانست، از روزي كه وي براي اولين بار مقابل دوربين مرحوم جلال مقدم رفت تا كنون چندين دهه مي گذرد و او تمام اين سال ها با تلاشي خستگي ناپذير خود را به عنوان بازيگري صاحب سبك در سينماي ايران معرفي كرده است، اما رشيدي فعاليت هاي خود را تنها معطوف به بازيگري در سينما نكرده و هم اكنون يكي از پيشروترين كارگردانان عرصه تئاتر است كه آثار ماندگاري را از خود بر جاي گذاشته است، ضمن آنكه خانواده وي نيز حضور پر رنگي در عرصه هنر داشته اند. همسر وي احترام برومند ،  خواهر مرضيه و راضيه برومند، است كه سال ها به عنوان قصه گو و مجري در تلويزيون ملي فعاليت مي كرده و دخترش ليلي رشيدي نيز در عرصه تئاتر و سينما فعال است.  وي همچنين كتاب ها و نمايش نامه هاي بسياري را ترجمه كرده كه به زودي دو نمايشنامه از وي به انتشار خواهد رسيد.
رشيدي كه به تازگي از وي سريال چه كسي به سرهنگ شليك كرد پخش شده است اوايل سال آتي نمايشي ديگر را به روي صحنه ببرد.
اگر اجازه بفرماييد صحبت را از نمايشي كه قرار است به روي صحنه ببريد شروع كنيم، اين نمايش قرار بود كه در جشنواره امسال به روي صحنه برود، اما گويا از اجراي آن منصرف شديد.  به تازگي نيز متن نمايش خود را تغيير داده ايد، دليل خاصي داشته است؟
در نظر داشتم كه نمايش مهمان اثر اريك امانوئل اشميت ، نويسنده معاصر فرانسوي را به روي صحنه ببرم.  اشميت يكي از مطرح ترين چهره هاي نمايش نامه نويسي در دنياست كه موجي نو در نمايش نامه نويسي فرانسه به وجود آورده و بايد او را فلسفي ترين نمايش نامه نويس اين كشور دانست. از جمله معروف ترين آثار اين نويسنده مي توان به گل هاي قرآني كه از آن يك فيلم سينمايي نيز ساخته شده است و عمر شريف در آن به ايفاي نقش پرداخته است اشاره كرد. اين متن يك تريلوژياست و ديدگاه الهي و فلسفي درباره مذاهب گوناگون دارد.
اين نويسنده نمايشي با نام مهمان دارد كه من بسيار مشتاق بودم كه  آن را به روي صحنه بياورم و ترجمه اين اثر را نيز انجام داده و قرار بود كه در جشنواره تئاتر سال جاري نيز اجرا شود، در اين ميان سعي كردم از دانش و تسلط دكتر ستاري به نمايش نامه و ترجمه استفاده كنم كه او بعد از مطالعه نمايش نامه به من گفت كه اين نمايش نامه در ايران قابل اجرا نيست و بعد از مدتي خودم هم به ا ين نتيجه رسيدم.
با اين اوصاف چه نمايش نامه اي را به روي صحنه خواهيد برد؟
در حال حاضر سه نمايش نامه يعني يك نمايش دو پرده اي و دو نمايش يك پرده اي از نويسندگان معاصر فرانسوي را ترجمه كرده ام كه به زودي منتشر خواهد شد و مشغول مطالعه هستم تا نمايشنامه اي را انتخاب كنم كه بتواند ارتباط لازم را با من و مردم برقرار كرده و آن را به روي صحنه ببرم.
از آخرين اجرايي كه به عنوان كارگردان داشته ايد چهار - پنج سالي مي گذرد، اين كم كاري دليل خاصي داشته است؟
آخرين كاري كه از من اجرا شد نمايش هنر بود كه روي صحنه بردم و خودم اين مدت تاخير در اجراي نمايش جديد را كم كاري نمي دانم، زيرا بسياري از كارگردانان صاحب نام ما طي سال هاي اخير به علت عدم تمايل شخصي يا فراهم نشدن شرايط هيچ گونه فعاليتي در عرصه تئاتر نداشته اند، با اين وجود ما هميشه در فكر تئاتر هستيم. از طرفي من حدود يك سال درگير به روي صحنه بردن نمايش مهمان بودم.
به تازگي نيز نمايش تئاتر بي حيوان را به كارگرداني محمود عزيزي بازي كردم، البته دكتر عزيزي مي خواست نمايش نامه ديگري را از يك نمايشنامه نويس آلماني به روي صحنه ببرد كه دو پرسوناژه بود كه به هيچ عنوان با من ارتباط حسي لازم را برقرار نمي كرد و بنابراين من به او نمايش تئاتر بي حيوان را پيشنهاد دادم و بعد از مطالعه اين اثر آن را پسنديد و در نهايت آن را به روي صحنه برد كه با استقبال خوبي هم مواجه شد. از طرفي، كارگرداني به اندازه اي براي من حسي است كه نمي توانم هر زماني كه تصميم به كار گرفتم يك نمايش نامه را در دست گرفته و آن را كارگرداني كنم، بلكه بايد يك اثر، ارتباط عميقي را با من برقرار كرده و بعد آن را اجرا كنم. علاوه بر آن به هر حال بايد اين مسأله را در نظر گرفت كه تمركز فعاليت بر روي صحنه و تئاتر اگر چه از لحاظ روحي براي ما بسيار ارضا كننده است اما در حال حاضر تئاتر نمي تواند زندگي هنرمندان فعال در آن را تامين كند، بنابراين بسياري از ما تنها براي عشقي كه به اين هنر والا داريم به فعاليت در آن ادامه مي دهيم، به هر روي در زندگي واقعي همه ما مشكلات مالي وجود دارد و بنابر اين ناگزيريم كه در حوزه هاي ديگر هم فعاليت كنيم و باز به صحنه تئاتر برگرديم. به تمام اين مسائل اين نكته را هم اضافه كنيد كه در حال حاضر جامعه تئاتري ما به اندازه اي با كمبود فضا و تعدد درخواست اجرا روبه روست كه در صورت تمايل هم نمي توان چندان فعال بود.
در شرايطي كه بسياري از پيشكسوتان به علت مشكلاتي كه اشاره كرديد نمي توانند كاري را اجرا كنند، مشاهده مي شود كه گاه كارهايي تجربي در تئاتر شهر به روي صحنه مي رود كه نه مي تواند مخاطب را ارضا كند و نه نتيجه ديگري در بر دارد، به نظر شما بهتر نيست تئاتر شهر به عنوان سالن اصلي تئاتر كشور تنها به اجراي بزرگان اختصاص يابد و جوانان در سالن هاي ديگر اجرا داشته باشند؟
اين حرف منطقي است در صورتي كه سالن هاي ديگري براي اجرا وجود داشته باشد، البته در حال حاضر مديريت تئاتر شهر سالن  اصلي تئاتر شهر را بيشتر به پيشكسوتان اختصاص داده و جوانان در سالن هاي ديگر اين مجموعه آثارشان را ارائه مي دهند، اگرچه لازم است تا نظم بيشتري به سالن هاي تئاتر شهر داده شود.
اكنون سالن هاي اصلي مجموعه تئاتر شهر فاقد هر گونه هويت مستقلي هستند، براي مثال در آنها كار هاي كلاسيك، آوانگارد، ايراني و سنتي و خلاصه هر شكل نمايشي اجرا مي شود، گاه يك كارگردان جوان و زماني ديگر كارگرداني پيشكسوت در اين سالن ها اثري را به روي صحنه مي برد و مجموع اين عوامل باعث شده تا مجموعه تئاتر شهر تبديل به موجود شتر گاو پلنگي شود كه فاقد صلاحيت هاي لازم است، اما اگر يك مديريت هنري قدرتمند براي اين سالن ها وجود داشته باشد، هر كدام از آنان شخصيت مستقلي پيدا خواهند كرد.
در اين ميان من چندين بار پيشنهاد دادم كه بهتر است براي سالن اصلي چهارسو و سايه يك مدير هنري از ميان كارگردانان تئاتر بگذاريم تا او به همراه گروهش براي اين سالن برنامه ريزي هايي را انجام دهد، البته لازم نيست كه همه آثار را او خود كارگرداني كند و قطعا از وجود كارگردانان مهمان هم بهره خواهد گرفت. بعد از يك سال اين مسأله را ارزيابي كرده و در صورت دستيابي به نتايج مثبت اين كار را ادامه دهند.
چرا با وجود آنكه در سال هاي اخير سالن هاي بسياري در تهران ساخته شده است، اما مشكل كمبود سالن تئاتر همچنان باقي است ؟
- ما بارها عنوان كرده ايم كه قبل از ساختن يك سالن با متخصصان مشورت شود در حالي كه هم اكنون سالن هايي ساخته مي شود كه تنها داراي سه متر عمق بوده و بنابراين تنها براي برگزاري كنسرت يا سخنراني مناسب است، بسياري از اين سالن ها حتي يك پشت صحنه كوچك هم ندارند. با تمام اين اوصاف باز هم مي توان در همين سالن ها هم كار كرد به شرط آنكه با جامعه هنري و همچنين مديريت مركز هنرهاي نمايشي هماهنگي ها و همكاري هايي صورت گيرد. من معتقدم كه هم اكنون به اندازه اي تهران وسيع شده است كه مي توان يك نمايش پرطرفدار را در سطح شهر تهران يا شهرستان ها به اجرا در آورد و بايد همان طور كه گروه هاي تئاتر شهرستاني به خصوص در زمان جشنواره به تهران مي آيند تا نمايش خود را به روي صحنه ببرند اين اتفاق به شكل معكوس هم بيفتد. البته رسيدن به اين هدف تنها به انگيزه يا علاقه اهالي تئاتر بستگي ندارد بلكه مركز هنرهاي نمايشي بايد به عنوان متولي تئاتر ايران هماهنگي هاي لازم چون تبليغات، مشكل مسكن گروه و... را فراهم كند، در اين شرايط بسياري از اهالي تئاتر مايل به اجراي برنامه در شهرستان ها هستند.
به نظر مي رسد كه مدتي است كه جامعه تئاتري دغدغه ارتباط بيشتري با مخاطب دارد و خوشبختانه تا حد زيادي نيز به اين مهم رسيده، اما به نظر مي رسد كه روان شدن سيل مخاطب عام تر هم به تئاتر مشكلي از اين هنر حل نكرده است، چرا ؟
تئاتر بدون مخاطب تئاتر نيست بنابراين وظيفه كارگردان است كه كاري را ارائه دهد كه بتواند با مخاطب بيشتري ارتباط برقرار كند، كارگردان بايد سطح معلومات، فرهنگ، زبان و خواسته هاي مخاطب را شناخته و بر اساس آن كار كند، به خصوص آنكه تئاتر با مخاطبانش يك ارتباط مستقيم و زنده برقرار مي كند، بدبختانه يكي از معضلات ما اين است كه يك نمايش خوب با مخاطب ارتباط برقرار مي كند، اما نمايش بعدي به اندازه اي ضعيف است كه مخاطب را فراري مي دهد.
به عنوان يك صاحب نظر استفاده از بازيگران سينما كه چندان سابقه تئاتري ندارند را براي جذب مخاطب موثر مي دانيد؟ آيا فكر نمي كنيد كه اين موضوع مي تواند به تئاتر ضربه بزند؟
به نظر من اين مسأله هيچ اشكالي ندارد و كمترين حسنش اين است كه افرادي را كه چندان تمايل به ديدن تئاتر ندارند ترغيب مي كند كه به ديدن تئاتر بروند و شايد اين خود باعث شود تا مردم فرهنگ ديدن تئاتر را پيدا كنند، البته بايد به اين مسأله نيز توجه داشت كه هنرپيشه اي كه در سينما معروف است، حتما نمي تواند بازيگر تئاتر خوبي هم باشد و بنابراين كارگردان بايد به يك بازيگر سينما نقشي در تئاتر بدهد كه او قدرت آن را داشته باشد ارائه اش دهد.
بسياري از بازيگران مطرح سينما از تئاتر برخاسته اند بنابراين بايد از حضور اين افراد در صحنه تئاتر بهره گرفته شود، نه بازيگري كه اصلا با بازيگري در تئاتر آشنا نيست و شايد حتي در زندگي اش تئاترهاي چنداني هم نديده باشد، زيرا اگر يك بازيگر نتواند از عهده كارش برآيد تماشاگر را به زودي دلزده خواهد كرد و همان اسمي كه عده اي را به تئاتر كشانده است، آنان را فراري خواهد داد. به خصوص آنكه نحوه تمرين، بازي و حس گيري بازيگر در سينما و تئاتر بسيار با يكديگر متفاوت است. بنابراين در صورتي كه يك بازيگر بتواند به خوبي از عهده نقشش برآيد، مي تواند باعث زياد شدن تماشاگران تئاتر شود؛ در غير اين صورت جز ضرر رساندن به پيكره تئاتر هيچ نتيجه اي نخواهد داشت.
به تازگي اهالي تئاتر تلاش بسياري براي افزايش بودجه اين بخش انجام دادند، در صورت افزايش بودجه كه البته بعيد به نظر مي رسد، اين مسأله نمي تواند منجر به اين شود كه انتظار دولت از اين هنر بالا رفته و تئاتر ما حالت استقلال خود را از دست بدهد؟
در حال حاضر نيز تئاتر ما يك تئاتر دولتي است، زيرا دولت است كه سالن هاي تئاتر را در دست دارد و بنابراين به آن نگاهي هم دارد و اگر نمايشي با ديدگاه هاي او متفاوت باشد طبيعتاً اجازه اجرا نخواهد گرفت يا اينكه آن را تعديل خواهند كرد، البته اين موضوع با فشار انجام نمي شود. متاسفانه هميشه نگاه مسئولان به تئاتر يك نگاه تحقيرآميز و باري به هر جهت بوده و دولت مردان ما هيچ گاه علاقه اي به هنر نمايش نداشته اند. در سال جاري ما و بسياري از اهالي تئاتر تلاش كرديم تا بودجه تئاتر را افزايش دهيم و با بسياري از مسئولان هم صحبت كرديم اما متاسفانه آنان با اينكه خود خواسته هاي ما را منطقي مي دانند اقدامي انجام نمي دهند زيرا به نظر من اين افراد متوجه تاثير تئاتر بر فرهنگ مردم نيستند يا شايد آنقدر دغدغه هاي متفاوت دارند كه ديگر فرصتي براي پرداختن به اين مسائل ندارند. در صورتي كه تئاتر يكي از تاثيرگذارترين هنرهاست كه اثرات بسيار عميقي به خصوص بر قشر پخته تر و فرهيخته تر جامعه دارد، اما به دلايلي كه چندان روشن نيست اهميت چنداني براي آن قايل نمي شوند، در صورتي كه ثابت شده كه تئاتر يكي از مهم ترين هنرهاست كه نقش مهمي براي فرهنگ يك ملت ايفا كرده و مي تواند رفتار يك ملت را عوض كند و حتي در روان شناسي نيز تاكيد شده است كه بايد از دوران خردسالي، كودكان را با اين هنر آشنا كرد تا آنها با هم بودن و گفت وگو را فرا گرفته و خود را در معرض قضاوت ديگران قرار دهند، اما همان طور كه اشاره كردم متاسفانه بسياري از مسئولان نگاهشان به تئاتر توام با تحقير است و من به عنوان يك تئاتري از اين مسأله بسيار شرمگين بوده و ناراحت هستم، البته ما هم تا حدي مقصريم كه مسئولان را با تئاتر آشنا نمي كنيم. به هر حال تمام اين مسائل نياز به برنامه ريزي و كارهاي طولاني مدت دارد. در اين رابطه گله بسيار است. ما طرح تكريم براي هنرمندان پيشكسوت و از كار افتاده داريم كه مبلغ اين طرح در مقايسه با مبلغي كه ورزشكاران تحت طرح تكريم دريافت مي كنند فاصله بسيار وحشتناكي دارد. ورزش و هنر هر دو در فرهنگ سازي يك جامعه نقش مهمي دارند و نمي خواهيم بگوييم كه يكي بر ديگري ارجحيت دارد، اما به هر حال فاصله ها نبايد به هيچ عنوان تا اين اندازه زياد باشد و بايد نگاه ها عوض شود. كشور ما از لحاظ فرهنگ و طبيعت و گستردگي بسيار استثناست، ولي متاسفانه آنچه بايد در آن انجام شود نشده است.
002736.jpg
اين مشكلات هميشه بوده است، اما فكر نمي كنيد كه بخشي از گله هم متوجه پيشكسوتان است كه خود تلاش چشمگيري در انتقال فرهنگ و دانسته هاي خود نكردند و همين مسأله باعث ضعف هنري طي اين سال ها شده است؟
هر پيشكسوتي تمايل دارد كه دانسته هاي خود را به ديگران منتقل كند تا خط هنر همچنان با شكوفايي به راه خود ادامه دهد، اما آيا نبايد شرايط كار براي او فراهم شود؟ اين مسائل نياز به تشكيلات منسجم و قدرتمند دارد. در حال حاضر بسياري از هنرمندان دلزده شده اند و ديگر تمايل چنداني به ادامه كار و فعاليت ندارند، بنابراين بايد از آنان دعوت شود كه در صحنه حضور داشته باشند و به قول شما دانسته ها و تجربيات خود را منتقل كنند. بايد كسي از هنرمند بپرسد كه چرا خانه نشين شده اي يا بي تفاوت؟ آن موقع است كه جواب خواهد گرفت كه من خسته شدم و زندگي ام به سختي مي گذرد.
اينكه هنرمند بخواهد نسلي هنري تربيت كند امري نيست كه بتواند با اراده او امكان پذير باشد. در جامعه ما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي داراي معاونت هنري و فرهنگي است كه آنان بايد متولي اين امور باشند. براي مثال چندي قبل براي من مشكلي پيش آمده بود كه نه تنها مسئولان فرهنگي و هنري در اين رابطه از من به عنوان عضوي از خود حمايت نكردند، بلكه گاهي اين حس را نيز به من القا مي كردند كه از بروز اين مشكل راضي هم به نظر مي رسند. من نوعي به عنوان يك هنرمند نمي توانم در اتاق فلان مسئول را بزنم و مشكلم را با او مطرح كنم. بايد آنها چتر حمايتي خو را بر سر هنرمند بگسترانند تا هنرمند در شرايط مطلوبي دست به تحقيق و پژوهش بزند.
شما خود تا كنون سعي نكرده ايد نتيجه اين سال هاي حضورتان در عرصه هنر را در قالب يك طرح پژوهشي ارائه دهيد ؟
نه، چون معتقدم كه پژوهش بايد توسط پژوهشگر انجام شود، بازيگري و پژوهشگري دو رشته متفاوت هستند و نگاه و فرهنگي متفاوت مي طلبند. شخصي كه بازيگر يا كارگردان خوبي است حتما پژوهشگر خوبي نمي شود. انجام يك كار پژوهشي مثلا تاثير نمايش نامه هاي غرب در قرن 20 در تئاتر ما كار من نيست.
از بحث تئاتر كه بگذريم به نظر مي رسد كه در سينماي ايران برخلاف سينماي كشورهاي ديگر فرصت چنداني براي پيشكسوتان نيست تا هنر خود را عرضه كنند در حالي كه مثلا هاليوود اصلا فيلم هايي بر اساس شخصيت هاي پيشكسوت خود مي سازد.
مسأله به اين سادگي ها نيست.  سينما در كشور ما و به طور كلي بسيار پيچيده است ضمن آنكه سينما تنها هنر نيست بلكه بايد آن را نوعي صنعت نيز به شمار آورد كه در آن سرمايه گذاري نيز انجام مي شود. با اين شرايط نگاه تهيه كنندگان و دولت اين گونه نيست كه براي نكوداشت پيشكسوتان عرصه سينما اثري را توليد كنند. اگرچه با تمام اين شرايط در حال حاضر بسياري از پيشكسوتان حضوري درخشان در عرصه سينما و تلويزيون دارند كه از آن جمله مي توان از عزت الله انتظامي ياد كرد. برگشت سرمايه در سينما نيز از اهميت فوق العاده اي برخوردار است كه نمي توان در آن چنين ريسك هايي كرد مگر اينكه دولت كه خوب طبعا به فكر بازگشت سرمايه يا سودجويي نيست چنين اقداماتي را انجام دهد كه البته در صورت انجام اين اقدام مي تواند بسيار اثرگذار باشد.
وقتي از بسياري از هنرمندان اين پرسش مي شود به نظر مي رسد كه آنان گمان مي كنند، مي توانسته ثمره عمر هنري شان بسيار بهتر از آنچه باشد كه اكنون هست اين موضوع به خاطر شرايط خاص سينماي ماست ؟
اهالي سينما و هنرمندان حق دارند كه از شرايطي كه در آن قرار دارند ناراضي باشند. البته در حال حاضر نگاه به هنرمندان بسيار بهتر از سال هاي قبل شده است كه اين بهبود نگاه را مي توان در ميان مردم هم مشاهده كرد. تغيير اين نگرش ملموس است اگر چه ايده آل نيست. البته اين يكي از خصيصه هاي ما ايرانيان است كه به هيچ عنوان از شغلمان راضي نيستيم، اين مسأله يك راننده ساده را در برمي گيرد تا يك هنرمند را ، بنابراين اين موضوع را مي توان يك خصيصه ملي براي ايرانيان به حساب آورد.
با توجه به اينكه سال هاست كه در عرصه كارگرداني تئاتر فعاليت مي كنيد در نظر نداريد كه خودتان فيلمي را كارگرداني كنيد؟
كارگرداني در سينما با تئاتر بسيار متفاوت است، البته در تئاتر هم يك كارگردان بايد نور و رنگ را بشناسد و از مسائل تئوريك سر دربياورد، اما اين مسائل در سينما بسيار پيچيده تر است، براي مثال هم مي شود با يك لنز 90 كلوزآپ گرفت و هم با لنز 25 كه اين دو به جاي دوربين بر مي گردد، يكي پشتش فلو مي شود و ديگري نت ، يا نماهاي گوناگون و برش هاي گوناگون، رنگ و نورپردازي نيز از اهميت فوق العاده اي برخوردار است كه هر كدام معاني مختلفي را براي تماشاگر تداعي مي كند، به همين خاطر است كه از تعداد بسيار زياد كارگرداناني كه مشغول فعاليتند، تنها عده كمي از آنان مسلط به تكنيك پيچيده فيلم هستند.
و اين در شرايطي است كه بسياري از بازيگران جوان بعد از تجربه چند بازي خود روي به كارگرداني مي آورند.
شايد آنان فكر مي كنند كه يك بازيگر مثلا داراي درجه سرهنگي است و كارگردان داراي درجه تيمساري. در حالي كه يك بازيگر خوب مقامش بسيار بالاتر از يك كارگردان متوسط است، ضمن آنكه اين شخصيت هنرمند است كه درجه او را مشخص مي كند.
كار با كدام كارگردان برايتان تجربه لذت بخشي به همراه آورده است؟
كارگردانان بسياري بوده اند، براي مثال من از جلال مقدم، كه اولين فيلمم را با او بازي كردم تجربيات بسيار گرانبهايي دريافت كردم.
آقاي رشيدي به عنوان كسي كه در بهترين دانشگاه هاي دنيا علوم سياسي خوانديد و بعد تمام زندگي خود را صرف هنر و به خصوص بازيگري كرده ايد، حالا كه به گذشته نگاه مي كنيد از خودتان راضي هستيد؟
به طور صريح نه  من از خودم و از شرايطي كه در آن بودم و از  شانس هايي كه آوردم و نياوردم به هيچ عنوان راضي نيستم. به هر حال در سينما شانس اينكه بتواني در نقش مناسب خود حضور پيدا كني يا نه از اهميت فراواني برخوردار است، البته در اين ميان ممكن است خودم هم مقصر باشم كه برخي راه ها را بد انتخاب كرده ام، به هر حال در سينما كه به هيچ عنوان از خودم راضي نيستم در تلويزيون راضي ترم و در تئاتر كه بسيار راضي ام.

حضور زنان در تئاتر خياباني
داوود رشيدي- حضور كمرنگ زنان در تئاتر خياباني ريشه فرهنگي دارد و از قديم الايام خانم ها كمتر در مكان هاي عمومي ظاهر مي شدند، حتي در مسابقات ورزشي در مكان هايي كه خانم ها اجازه دارند به عنوان تماشاچي شركت كنند، كمتر حضور مي يابند و اين يك مسأله ريشه اي است.
بايد به وسيله فرهنگ، خانم ها را تشويق كرد كه نه تنها به عنوان بازيگر، كارگردان و نويسنده كه به عنوان تماشاگر هم در صحنه تئاتر خياباني حضور يابند.
با توجه به آب و هواي كشور ما كه معمولاً مناسب و آفتابي است ، مي توان در تمام طول سال تئاتر خياباني اجرا كرد و حتي زماني كه هوا نامناسب است، مي توان نمايش هاي خياباني را در پاساژها و در مكان هاي سرپوشيده كه مردم در حال عبور و مرور هستند، اجرا كرد.
مركز هنرهاي نمايشي در طول سال اجراهايي را در مكان هاي گوناگون مثل مترو بگذارد تا مردم اندك اندك با تئاتر آشنا شوند.
البته دولت نيز بايد از حضور حرفه اي ها حمايت كند، چون تئاتر خياباني آن قدر از نظر بودجه ضعيف است كه اگر دو حرفه اي بخواهند كاري را انجام دهند و اين كار عملي شود، به خاطر سيستم بوروكراسي و نامه نگاري بايد مدت ها براي پولشان بدوند و با وجود اين مشكلات ديگر كسي رغبت نمي كند به سمت تئاتر خياباني برود.

نگاه
گذري بر ديدگاه هاي داوود رشيدي
002700.jpg
تشكيلات صنفي
مسئولان، تشكيلات صنفي مانند خانه تئاتر و خانه سينما را به عنوان دكورهايي زينتي مي نگرند تا تشكيلاتي مهم.
از نظر مسئولان تشكيلاتي مانند خانه تئاتر و حتي خانه سينما كه سابقه طولاني تري دارد و تشكيلاتي تثبيت شده است، جايگاهي را كه بايد و شايد پيدا نكرده اند؛ به اين صورت كه مسئولان، كار خود را مي كنند و گاهي نيز به اين گونه تشكيلات توجهي مي كنند اما اهميت اين مكان ها هنوز براي مسئولان مشخص نشده است.
اين مشكل تا حدودي به عملكرد خانه تئاتر نيز مربوط مي شود. خانه تئاتر بايد بتواند قدرت نفوذ و برنامه ريزي پيدا كند و حتي در تصميم گيري هاي خرد و كلان نقش داشته باشد و توانايي آن را داشته باشد كه به منافع مادي و معنوي صنف هنرمندان تئاتر رسيدگي نمايد و قدرت پيشبرد كارهاي خود را داشته باشد.
عضو نشدن هنرمندان پيشكسوت ناشي از عدم علاقه نيست بلكه پيشكسوت ها نمي توانند مانند جوانان دوندگي و تقاضاي كار و همكاري كنند و چندان هم خوشايند نيست كه با پيشكسوتان مانند جوانان رفتار شود.
اگر از هنرمندان پيشكسوت خواسته شود كه عضو خانه تئاتر شوند، حتماً استقبال و همكاري مي كنند.
تا به حال، چنين تقاضايي مطرح نشده است. البته ما را در جريان فعاليت هايشان قرار مي دهند و از اين بابت ممنونيم اما بهتر است خانه تئاتر از هنرمندان قديمي تر تقاضا كند كه عضو اين مجموعه شوند.
سريال هاي تاريخي
در انبوه سريال هايي كه ساخته شده، مجموعه هاي مذهبي با وسواس، دقت و عوامل حرفه اي تري ساخته شده اند و به همين دليل هم از يك انسجام خيلي بهتري برخوردار و از نظر ساختار، سناريو، كارگرداني و بازيگري واقعاً در حد بسيار خوبي بوده اند.
اين موضوعات يك كمي دست وپاگير بوده است و از سويي ديگر به خاطر محدوديت هايي كه داريم نمي توانيم واقعيت را آن طور كه بوده نشان دهيم.
ساخت اين مجموعه ها را بايد به كساني مثل ميرباقري يا فخيم زاده سپرد كه قبلاً امتحان خود را پس داده اند و كار با يك ضريب اطمينان بالايي صورت مي پذيرد اما اين دليل نمي شود كه فقط به كساني كه موفق بوده اند اكتفا كرد بلكه بايد راه را براي تازه  واردها هم باز گذاشت.
امام علي(ع) و ولايت عشق در بين مجموعه هاي مذهبي موفق بوده اند و در بين سريال هاي تاريخي، به غير از سربداران و هزاردستان چيز ديگري ساخته نشده كه اثرگذار و مورد استقبال قرار گرفته باشد.
رشيدي هم اكنون در سريال مختار به كارگرداني داوود ميرباقري مشغول هنرنمايي است.
خصوصي شدن تئاتر
خصوصي شدن تئاتر از يك سو موجب مي شود كه هنرمندان با در نظر گرفتن سليقه مردم و در جهت ارتقاي اين سليقه، نمايش هايي توليد كنند و اين روند با حضور مردم ادامه يابد؛ به گونه اي كه آن تئاتر با درآمدي كه كسب مي كند، بتواند به حيات خود ادامه دهد.
شايد در اينجا دولت ها بيشتر علاقه مندند كه ماليات بگيرند، تا به فرهنگ سازي كمك كنند؛ در حالي خصوصي شدن تئاتر در ايران موجب مي شود كه همچون بسياري از كشورهاي ديگر كشورهاي سرمايه گذاري بزرگ كه بيشتر به فكر درآمد و صنعت هستند، به انجام كار فرهنگي روي آورند.
همواره اين خطر وجود دارد كه بعضي از مديران تئاترهاي خصوصي به خاطر كسب درآمد به ساخت آثار سطح پايين و مردم پسند روي آورند؛ همچون نمايش هاي هتلي و لاله زاري كه به هر قيمتي در جهت جذب تماشاگر و خنداندن او مي كوشند.
ساخت اين گونه آثار صدمات فرهنگي بسياري دربردارد؛ زيرا موجب مي شود كه سطح سليقه مردم پايين آيد و مردم ساده پسند شوند.
از سوي ديگر دولت نيز بايد به تئاترهاي خصوصي كه در جهت رشد و ارتقاي فرهنگ و سليقه مردم، كار مي كنند به شكل مستقيم يا غيرمستقيم كمك هايي اختصاص دهد؛ بدين ترتيب شايد بتوان در مملكت ما نوعي تئاتر خصوصي و با كمك مالي و نظارت دولتي ايجاد كرد.
ما هنوز به آن حد نرسيده ايم كه تئاتري كاملاً خصوصي و متكي بر درآمد شخصي داشته باشيم؛ زيرا مديريت آن تئاتر بيشتر به دنبال درآمد صرف خواهد رفت و كمتر به فرهنگ اهميت خواهد داد.

نگاه روز
همان كه انتظارش را داري
زماني كه براي مصاحبه با او تماس گرفتم، به شدت نگران عكس العملي بودم كه او نشان خواهد داد.
طي اين سال ها مصاحبه هاي معدودي از او در مطبوعات منتشر شده و تجربيات بسيار كم همكارانم نيز نشان از اين نكته سنجي و دقت خاص او در مصاحبه هايش مي داد. اگر چه او برخلاف انتظارم با مهرباني پيشنهاد مصاحبه ام را پذيرفت.
داود رشيدي همان است كه انتظارش را داري. پرصلابت، استوار و بسيار جدي.
وقتي از او مي خواهم كه يك بيوگرافي از خودش در اختيارم بگذارد، مي گويد: برخلاف شما روزنامه نگارها، مردم مرا خيلي خوب مي شناسند و بيوگرافي ام را كامل مي دانند، مثلاً چند وقت پيش در تاكسي، مردي مرا ديد كه حتي مدل تمام ماشين هايي را كه اين سال ها داشتم، مي دانست.
به هر روي اين گفت وگو در دفتر اين هنرمند صورت گرفت و بيشتر حول تئاتري چرخيد كه قرار است وي در اوايل سال آينده به روي صحنه ببرد و همچنين وضعيت تئاتر، وضعيتي كه به زعم رشيدي و بسياري ديگر از بزرگان چندان خوشايند نيست. اگر چه از بازيگري در عرصه سينما و تلويزيون نيز با وي به سخن نشستيم.
انرژي هسته اي
داوود رشيدي- من هم مثل تمام مردم و دولت اعتقاد دارم كه انرژي هسته اي حق مسلم ماست. به كار گرفتن اين انرژي،  پاك تر، ارزان تر، از استفاده از انرژي فسيلي است. مضافاً اينكه اين انرژي فسيلي سرشار از اين انرژي است و دنيا هر روز بيشتر خواهان آن است. پس چه بهتر كه ما اين دارايي ارزشمند را كمتر خرج كنيم و درآمد آن را تا سال ها، براي انجام پروژه هاي اساسي اختصاص بدهيم.
اما تمام اشكال تراشي ها و بهانه هايي كه آمريكا و اروپا براي دست يابي به اين مهم مي گيرند، فقط به اين دليل نيست كه به ما اعتماد ندارند يا از اينكه ما بمب اتمي توليد كنيم هراس دارند، مسئله مهم و ناگفته، فقط مسئله اصلي اسرائيل است! اگر خداي ناكرده ما اعلام كنيم كه از يكي از شعارها سرزمين فلسطين، متعلق به فلسطيني هاست دست برداريم و موجوديت اسرائيل را به رسميت بشناسيم، مطمئن باشيد كه از تمام اين كارها دست برخواهند داشت. ولي اين يك خيال باطل است و اينكه آنان خيال مي كنند كه با راه انداختن اين بازي هاي مسخره و عجيب مي توانند مار ا از اهدافمان دور كنند، در حالي كه ما را در تصميممان استوارتر خواهد كرد. در اين ميان هنرمندان و قشر فرهيخته وظيفه سنگيني دارند كه مردم را با اين مسائل آگاه كنند.
فيلم نگاري داوود رشيدي پس از انقلاب
002739.jpg


يك شهروند
شهر تماشا
گزارش
جهانشهر
دخل و خرج
نمايشگاه
سلامت
شهر آرا
|  شهر تماشا  |  گزارش  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  نمايشگاه  |  سلامت  |  شهر آرا  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |