دوشنبه ۱۴ فروردين ۱۳۸۵ - - ۳۹۵۰
فورد Fusion 2006
همجوشي دنياي ديجيتال و فيزيك
ساسان گلفر
003498.jpg
ضعف ايمني
تعطيلات طولاني دانش آموزان به پايان رسيد و بسياري از خانواده ها در روزهاي گذشته از جاده هايي طولاني گذشتند. خاطرات زيباي يك سفر ديگر در ذهن بسياري از ما جا خوش كرد و تجربيات تلخ و شيريني به انبان تجربه هايمان افزوده شد كه بسياري از آنها را فقط در سفر مي توان از سر گذراند. دلهره عبور از يك جاده پر و پيچ و خم همچون جاده چالوس كه لحظه به لحظه زيبايي و غناي طبيعي اش را همراه با خطرهاي فراوان پيش روي راننده و سرنشينان قرار مي دهد و خستگي طي كردن جاده هايي كه بعضي روزها بخش بزرگي از بار ترافيك داخل شهري مانند تهران را يك تنه بر دوش مي كشند و مسافران را چندين ساعت در صفي طولاني نگه مي دارند كه آهسته آهسته پيش مي رود نيز از جمله اين تجربه هاست. همين تجربه ها گاهي اوقات انسان را به فكر امكانات تازه يا گزينه هايي ديگر مي اندازند. لحظه اي كه خطر از بيخ گوش كسي رد شده، تازه متوجه مي شود كه مجهز بودن به امكانات ايمني، از ساده ترين آنها مانند كمربند ايمني تا كيسه هواي جلو و ABS  و طراحي هاي پيشرفته بدنه و ترمز هوشمند و... چه نعمت بزرگي است و زماني كه در اتومبيل نشسته و پايش خواب رفته و كمرش درد گرفته، به اهميت طراحي داخلي و تلاش براي اضافه كردن چند سانتيمتر به فضاي پا و شانه و سر و اصلاح ابعاد و جنس صندلي ها و مشخصات ارگونوميك و سيستم تعليق اتومبيل پي برد. در همين موارد است كه ضرورت وجود يك اتومبيل سواري خانوادگي ايمن، راحت  و مجهز و داراي خصوصيات فني مناسب و صرفه اقتصادي احساس مي شود. البته اتومبيلي كه اين هفته قصد معرفي اش را داريم از آن نوع نيست كه امكان خريدش را به اين راحتي داشته باشيد كه مثلاً به يكي از نمايشگاه هاي اتومبيل محله يا مركز شهر مراجعه كنيد و نقد يا به اقساط بخريد، اما در حدي هست كه بدانيد از خودرويي كه مي خواهيد زير پايتان باشد، چه انتظاري بايد داشته باشيد.
فورد Fusion 2006 يك اتومبيل سواري چهار در است براي پنج سرنشين كه با ابعاد 4 متر و 83 سانتيمتر در 1 متر و 83 سانتيمتر و ارتفاع 1 متر و 45 سانتيمتر و فاصله محور دو چرخ 2 متر و۷۳ سانتيمتر در كلاس  سواري هاي با اندازه متوسط قرار مي گيرد. اتومبيل هاي سواري متوسط بخش بزرگي از بازار جهاني خودرو را به خود اختصاص مي دهند و در حال حاضر حاكم بلامنازع اين بخش از بازار، دو غول آسيايي صنعت خودرو يعني تويوتا و هوندا هستند كه با دو اتومبيل پرفروش تويوتا كمري و هوندا آكورد نبض اين بازار را در دست دارند. شركت فورد كه همراه با هم پيمان قديمي خود، جنرال موتورز، در چند سال گذشته دوران سخت و تلخي را پشت سر گذاشته، تصميم گرفته است اين بازار را مفت و مسلم از دست ندهد و از همين رو مدل كاملاً جديدي را بر اساس اتومبيل مفهومي فورد 427 به نام Fusion به بازار فرستاده كه از لحاظ ابعاد بزرگتر از مدل نسبتاً موفق و كوچك اندام فورد فوكوس و كوچكتر از مدل زمخت و شكست خورده فورد 500 است. اين مدل كه معماري آن بر اساس اتومبيل بسيار پرطرفدار مزدا 6 صورت گرفته، Fusion ناميده شده است- از اصطلاحاتي كه بيشتر در دانش فيزيك هسته اي كاربرد دارد- كه در فارسي به آن همجوشي مي گويند و به معني ادغام دو عنصر متفاوت و تبديل آنها به يك عنصر واحد است. وجه تسميه Fusion اين است كه مهندسي مزدا و طراحي فورد را در هم ادغام كرده است و تركيبي از فضا و سرعت دارد كه پيش از اين در هيچ فوردي ديده نشده است. Fusion 2006 اولين اتومبيل فورد است كه پيش از آن كه به صورت فيزيكي ساخته شود كاملاً به صورت ديجيتال خلق شده و طراحي، مهندسي و آزمايش آن توسط كامپيوتر انجام شده است. ابعاد و اندازه ها و تجهيزات آن به نحوي در نظر گرفته شده است كه بتواند شانه به شانه پرطرفدارترين اتومبيل هاي در اندازه متوسطي كه بازار ايالات متحده را تسخير كرده اند- عمدتاً واردات آسيايي- پيش برود.
طراحي بدنه Fusion بسيار ساده، سرراست و بي شيله پيله است. در عين زيبايي سعي نمي كند از طريق زرق و برق هاي نمايشي جلب توجه كند. نكته اساسي در اين طراحي تناسب ابعاد است. چراغ جلوهاي عمودي و جلو پنجره ضخيم و محكم و داراي سه تيغه ضخيم كروم جلوه اي جسورانه و بسيار مدرن تر از اكثر رقبايش را به آن مي دهد و چهره چابك و اسپرتي به آن مي بخشد.
طراحي داخلي Fusion نظير طراحي بدنه آن منطقي و سرراست است و بيشتر به طراحي داخلي اتومبيل هاي اروپايي مي ماند. كنترل ها و سويچ ها در جايي بسيار مناسب قرار گرفته اند و حتي براي كوچك اندام ترين راننده ها كاملاً در دسترس هستند و دكمه ها و سويچ هاي بزرگ براي تجهيزات تهويه مطبوع، سيستم هاي صوتي و غيره در نظر گرفته شده است. داشبورد كاملاً ساده و در عين حال بسيار زيبا و موقّر است. سه طرح كلي رنگ بندي چشم نواز براي داخل خودرو، از سياه زغالي يك دست تا سفيد عاجي مطلق و يا تركيبي از آنها موجود است. صندلي هاي چرمي اتومبيل بسيار راحت هستند و صندلي عقب، برخلاف صندلي هاي اتومبيل تعدادي از خودروسازان كه از ترفند كوتاه كردن عرض نشيمن صندلي براي افزودن بر فضاي پا استفاده مي كنند و در واقع بر سر مشتريان خود كلاه مي گذارند، هم داراي عرض كافي و هم فضاي پاي كافي است.
فرمان فورد Fusion از جنبه ارگونوميك كاملاً درست و ايده آل طراحي شده است. دست راننده براي كنترل بيشتر در بهترين موقعيت قرار مي گيرد و به راحتي مي تواند بين ساعت 9 و ساعت 3 (90 درجه به چپ و راست) حركت كند و خم مي شود تا بهترين ديد ممكن را در اختيار راننده بگذارد و براي آسايش و تسلط بيشتر در جهت جلو و عقب نيز حركت مي كند و تنظيم مي شود. فرمان پوششي چرمي دارد و دو رديف دكمه كنترل كمكي در فاصله اندكي از آن قرار گرفته است.
صندوق عقب اين اتومبيل 8/15 فوت مكعب براي وسايل سفر شما فضا دارد كه البته كمتر از فضاي 7/16 فوت مكعبي تويوتا كمري است، اما در مقايسه با 9/13 فوت مكعب هوندا آكورد و 1/15 فوت مكعب مزدا 6 گزينه بهتري به نظر مي رسد.
از نظر وزن اسمي اما فورد Fusion با وزن 3010 پاوند(1365 كيلوگرم) سبك تر از رقيب خود، تويوتا كمري است اما از آكورد و مزدا 6 سنگين تر به نظر مي رسد.فورد Fusion 2006 كه موتورش در جلو قرار گرفته و ديفرانسيل جلو نيز هست، از لحاظ موتور دو امكان پيش روي خريدار قرار مي دهد. يكي موتور 4 سيلندر خطي 3/2 ليتري دو ميل سوپاپ رو 16 سوپاپ كه 160 اسب بخار قدرت در 6500 دور در دقيقه و 150 پاوند- فوت گشتاور در 4000 دور در دقيقه توليد مي كند كه قدرت موتور آن كمابيش با كمري و آكورد 4 سليندر برابر است. موتور ديگر 6 سيلندر خورجيني Duratec به گنجايش 3 ليتر دو ميل سوپاپ رو 24 سوپاپ است كه در دور موتور 6250 دور در دقيقه 221 اسب بخار قدرت و در 4750 دور در دقيقه 200 پاوند- فوت گشتاور دارد كه اندكي قوي تر از كمري 6 سيلندر (213 اسب بخار) و البته با قدرتي پايين تر از آكورد 6 سيلندر (244 اسب بخار) است.فورد Fusion از نظر سيستم انتقال قدرت در تيپ 4 سيلندر دو امكان 5 دنده دستي و 5 دنده اتوماتيك را دارد و در تيپ 6 سيلندر فقط با 6 دنده اتوماتيك موجود است. فورد Fusion شش سيلندر از نظر مصرف سوخت با 30 مايل به ازاي هر گالن (4/9 ليتر در يكصد كيلومتر) در بزرگراه و 21 مايل به ازاي هر گالن (5/13 ليتر در يكصد كيلومتر بزرگراه) به نسبت تعداد سيلندر و قدرتش اقتصادي محسوب مي شود اما هنوز از مزدا 6 بيشتر مصرف مي كند. شتاب از صفر تا يكصد كيلومتر در ساعت تيپ 6 سيلندر Fusion در حدود 8 ثانيه است كه در مقايسه با شتاب رقباي 6 سيلندر خود، مخصوصاً هوندا آكورد تند و تيز كم مي آورد و باعث مي شود كه عده اي از طرفداران اتومبيل هاي اسپرت نسبت به كم رنگ بودن خصوصيات اسپرت آن اعتراض كنند. اما در واقع فورد Fusion از آن دست اتومبيل هايي است كه خانواده ها را هدف گرفته و كاركردهاي مطلوب اين دسته از مشتريان را بيشتر مد نظر قرار داده است.
استفاده از سيستم تعليق كاملاً مستقل عقب و جلو، جعبه فرمان ريلي نيمه هيدروليك كه با شاسي كمكي جلو نصب شده تا سطح توليد صدا و ارتعاش را هرچه بيشتر پايين بياورد، با فرمان لولايي و تلسكوپيك، ديسك  ترمزهاي بزرگ براي چهار چرخ كه امكان توقف سريع و كنترل شده را فراهم مي آورد و داراي ترمز ضد قفل و گزينه ABC سه كاناله با چهار حسگر و توزيع الكترونيكي نيروي ترمز(EBD)، با تايرهاي استاندارد 16 اينچي P205/60TR16 و امكان انتخاب تاير 17 اينچي P225/50 VR17 قسمتي از ويژگي هاي فني قابل ملاحظه فورد Fusion 2006 است.قيمت پايه براي تيپ 4 سيلندر 17 هزار و 145 دلار و تيپ 6 سيلندر 21 هزار و 710 دلار تعيين شده است كه اين قيمت با در نظر گرفتن تجهيزات استانداردي كه فهرستي طولاني را دربرمي گيرند، از جمله سيستم  صوتي CD سازگار با AM/FM/MP3، اما در فهرست گزينه هاي كارخانه خبري از سيستم  جهت يابي، تلفن همراه و راديوي ماهواره اي يا پخش MP3 نيست. با افزودن صندلي چرمي با قيمت 895 دلار، ترمز ضد قفل با قيمت 595 دلار، گرمكن صندلي جلو 295 دلار و علاوه بر سيستم ايمني استاندارد سيستم كامل ايمني(كيسه هواي جانبي جلو، كيسه هواي برزنتي سرتاسري و سيستم هشدار پيراموني) به قيمت 595 دلار و بسته اضافي SEL (آينه هاي بغل گرمشو، چراغ زير در، آينه جلو الكتروكروميك و چراغ جلو اتوماتيك) به قيمت 595 دلار با ماليات و ساير مخارج جانبي قيمت فورد Fusion شش سيلندر SEL 2006 حداكثر به 25 هزار و 135 دلار مي رسد.
گفته شده است كه در اواخر سال 2006 يك مدل دو ديفرانسيل براي سال 2007 از فورد Fusion به بازار عرضه خواهد شد و مدل دوگانه سوز (هيبريد) آن نيز در سال 2008 به بازار خواهد آمد.

توصيه
رانندگي ايمن در فصل بهار
003477.jpg
باران بهاري اگرچه زيبا، دلچسب و حيات بخش است، اما مي تواند اتومبيل زير پايتان را به خارج از جاده براند و فاجعه بيافريند. اين توصيه ها به شما كمك مي كند تا خود و اتومبيلتان را براي ايمن راندن در آب  و هواي مرطوب فصل بهار آماده كنيد:
۱ - ديدتان را حفظ كنيد: منبع آب شيشه شور و تيغه لاستيكي برف پاك كن را مورد بازبيني قرار دهيد. اگر موقع دست كشيدن به لاستيك برف پاك كن متوجه شديد كه ترك خورده يا زبر شده است، آن را عوض كنيد. احتمال دارد در طول زمستان، يخ يا دانه هاي ماسه به برف پاك كن صدمه زده باشد.
۲ - تايرهاي اتومبيل را بررسي كنيد: اطمينان حاصل كنيد كه تايرها وضع مناسبي دارند و به اندازه كافي باد دارند. سطح فرسوده لاستيك يا كم باد بودن آن خطر لغزيدن روي سطح خيس آسفالت را بيشتر مي كند.
۳ - چراغ هاي جلو را براي بررسي روشن و خاموش كنيد، نور بالا و نور پايين را قبل از حركت بازبيني كنيد تا مطمئن شويد كه همه لامپ ها كار مي كنند. اگر باران مي بارد، از نور پايين استفاده كنيد. نور بالا در مه باز مي تابد و ديدتان را دشوار مي سازد.
۴ - ترمزها را بازبيني كنيد، مطمئن شويد كه ترمزها به موقع و با اندك فشاري به پدال ترمز عمل مي كند.
۵ - مطلع باشيد، ايستگاه راديويي خبر محلي را روشن نگه  داريد تا آخرين اخبار در مورد وضع هوا را بشنويد و بدانيد چه مشكلاتي ممكن است بر سر راه شما وجود داشته باشد، مثلاً تصادفي اتفاق افتاده كه اتومبيل ها هنوز روي جاده هستند يا جاده به علت وقوع سيل بسته است.
۶ - آهسته برانيد، هنگامي كه اولين قطرات باران روي جاده مي نشيند، جاده در لغزنده ترين حالت قرار دارد، چون باران با روغن و ساير آلاينده هاي سطح جاده مخلوط شده است. براي اجتناب از لغزيدن سعي كنيد در رد خودروي جلويتان حركت كنيد.
۷ - فاصله بيشتري از خودروي جلويتان بگيريد، در جاده خيس اتومبيل به فاصله اي معادل دو تا 10برابر زمان رانندگي روي آسفالت خشك براي متوقف شدن نياز دارد.
سعي كنيد حداقل به اندازه طول دو اتومبيل از خودرو جلويي فاصله بگيريد.
۸ - از چاله ها فاصله بگيريد؛ انجماد و ذوب يخ در طول زمستان، چاله ها و ترك هاي تازه اي در سطح آسفالت ايجاد مي كند. برخورد لاستيك با چاله ها ممكن است تعادل بخش جلوي خودرو را برهم بزند و مانع توقف به موقع شود. مطمئن شويد كه چرخ و فرمان اتومبيل درست ميزان شده است.
۹ - از راندن روي چاله هاي بزرگ آب اجتناب كنيد، شايد پاشيدن آب به اطراف كار بامزه اي به نظر برسد، اما اين كار ممكن است تأثير نامطلوبي در ترمزهايتان بر جا بگذارد، اتومبيلتان را منحرف كند، ديد ساير خودروها را مختل كند و عابران بي گناه را سراپا گل آلود سازد.
۱۰ - حواستان به عابران باشد، عابران پياده اي كه كلاه باراني را روي سرشان كشيده اند يا چتر در دست گرفته اند و در باران و مه حركت مي كنند، ممكن است متوجه نزديك شدن شما نشوند و شما نيز ممكن است آنها را نبينيد.
۱۱ - يخ! هنوز هم يخ! ذوب برف، باران بهاري يا مه ممكن است اوايل بهار هم يخ به وجود بياورد، مخصوصاً در مناطقي كه در سايه قرار دارند، روي پل ها و روگذرها، به ياد داشته باشيد كه اين نقاط پيش از همه يخ مي زنند و حواستان به يخ باشد.
۱۲ - مواظب خسارات ناشي از نفوذ آب باشيد؛ موتور اتومبيل خود را بازبيني كنيد چون ممكن است بعد از رانندگي در باران شديد يا پارك كردن اتومبيل در زير باران يا در زمان سيل و آب گرفتگي خيابان به خاطر نفوذ آب، صدمه ديده باشد. اگر آب زياد در خودرو نفوذ كند ممكن است در بخش هاي روغن كاري شده مشكل ايجاد كند و باعث خرابي هايي شود كه تعميرشان بسيار پرهزينه است.
با عمل به اين توصيه ها به جاي ليز خوردن در باران، آواز بخوانيد.

پيست
مقررات تازه فدراسيون
003474.jpg
فدراسيون FIA مقررات جديد خود را كه در رقابت هاي فرمول يك سال 2008 رعايت خواهد شد، اعلام كرد. اين مقررات تازه به ويژه در جهت كاهش هزينه ها وضع شده اند .
بزرگترين تغيير ايجاد شده در اين مورد است كه خودروسازان منعي براي فروش اجزاء يا شاسي كامل به ديگر تيم ها ندارند و يك بازار كاملاً آزاد برقرار است. از جنبه تكنيكي موتورهاي 8 سيلندر خورجيني 4/2 ليتر به دور موتور 19 هزار دور در دقيقه محدود شده اند و بايد استاندارد ECU را براي موتور و جعبه دنده رعايت كنند. حداقل 75/5 درصد سوخت بايد از منابع بيولوژيك تأمين شود.
حداقل وزن از 1300 پاوند (590 كيلوگرم) به 1212 پاوند (550 كيلوگرم) كاهش يافته تا استفاده از مواد سنگين و گران قيمت هر چه كمتر شود. حداكثر عرض تاير تا 14 اينچ براي تايرهاي جلو و 18 اينچ تايرهاي عقب و حداكثر قطر تاير تا 25 اينچ جلو و 27 اينچ عقب افزايش يافته است.
محدوديت هايي نيز در مورد تغييرات آيروديناميكي ايجاد شده است. از سال 2009 هر تيم از زمان آغاز فصل مسابقات اجازه دارد فقط دو تغيير آيروديناميكي به وجود بياورد.

نمايشگاه خودرو هاوائي
هفته آينده اولين دوره نمايشگاه اتومبيل هاوائي در هانولولو برگزار خواهد شد. اين نمايشگاه كه در زميني به وسعت 208 هزار مترمربع برگزار خواهد شد را مي توان پس از نمايشگاههاي ديترويت و نيويورك يكي از بهترين نمايشگاه هاي آمريكا دانست. چون طبق شنيده ها تمامي شركت هاي بزرگ خودروسازي دنيا با بهترين خودروهاي خود در اين نمايشگاه شركت خواهند كرد.
قرار است در اين نمايشگاه چندين نوع خودروي متفاوت به نمايش گذاشته شود، اما مهم ترين و جذاب ترين بخش آن، سالني است كه چندين خودروي مفهومي در آن به نمايش گذاشته خواهند شد.
ماشين هايي با طراحي هاي عجيب و موتوسيكلت هاي مدرن از ديگر وسايلي هستند كه قرار است در اين نمايشگاه در معرض ديد عموم قرار بگيرند.
نمايشگاه هاوائي را در ميان نمايشگاه هاي سراسر جهان بايد از نوع درجه دو تلقي كرد.
به صورت كلي مي توان چنين نمايشگاههايي را محلي براي زورآزمايي شركت هاي كوچك تر خودروسازي جهان دانست چون شركت هاي بزرگي همچون مرسدس بنز، تويوتا و جي ام تمام برنامه هاي يك سال خود را بر اساس استقبال مردم از محصولاتشان در نمايشگاههايي چون توكيو، فرانكفورت و ديترويت برنامه ريزي مي كنند. به تعبيري مي توان اين گونه گفت كه استقبال مردم از هر نوع محصولي در نمايشگاه هاي بزرگ، پرفروش بودن آن محصول در سال آينده را تضمين مي كند. از اين رو است كه شركت هاي بزرگ دنيا مدلهاي مفهومي خود را در ابتدا در نمايشگاههاي بزرگ دنيا به نمايش مي گذارند تا از چگونگي استقبال مردم آگاه شوند و تغييرات ضروري را برپايه درخواست هاي مردم- به عنوان بازار صرف شركت هاي خودروسازي- در مدل هاي مفهومي خود اعمال كنند.
از اينجاست كه مي توان به اهميت مدل هاي مفهومي پي برد و به جرأت مي توان گفت در چند سال گذشته تمام نمونه  هاي موفق خودرو در سراسر جهان در ابتدا به صورت مدل مفهومي در نمايشگاهها به نمايش گذاشته شده اند و سپس با اعمال تغييرات به عنوان مدل نهايي به بازار عرضه شده اند.
در آمريكا بزرگ ترين نمايشگاههاي خودرو، نمايشگاه خودرو آمريكاي شمالي در نيويورك و نمايشگاه موتور ديترويت هستند و از آنجا كه دو شركت از سه شركت بزرگ خودروسازي جهان (جي ام و فورد) در آمريكا قرار دارند اين نمايشگاهها از رونق بسيار زيادي برخوردار هستند. از نمايشگاههاي معتبر غيرآمريكايي جهان هم مي توان از فرانكفورت در آلمان، ژنو در سوئيس، توكيو در ژاپن اشاره كرد.
در چند سال گذشته نمايشگاه اتومبيل شانگهاي در چين هم توانسته است به اعتبار زيادي دست پيدا كند كه دليل اصلي آن بازار چند صد ميليوني موجود در چين است.

نمايشگاه
تازه هاي ديترويت۲۰۰۶
نمايشگاه بين المللي خودروي آمريكاي شمالي كه ژانويه هر سال در ديترويت برگزار مي شود يكي از مهمترين نمايشگاه هاي خودروي جهان از لحاظ ارائه تازه ترين مدل هاي توليدي و مفهومي خودروسازان سراسر جهان است. نگاهي داريم به چند نمونه از اتومبيل هاي عرضه شده در نمايشگاه امسال.
لكسوس LS 460 2007
003486.jpg
گل سرسبد مدل هاي كاملاً جديد لكسوس يك اتومبيل آماده براي رفتن روي خط توليد است كه از لحاظ جذابيت و نوآوري، بيشتر به اتومبيلي مفهومي براي ساليان آينده مي ماند. موتور خورجيني 8 سيلندر 6/4ليتري با قابليت توليد 380 اسب بخار قدرت، سيستم انتقال قدرت هشت دنده، حسگرهاي دما كه روي بدنه نصب شده اند و دماي كابين را خودبه خود تنظيم مي كنند، صندلي هاي ماساژدهنده و سيستم هوشمند جهت يابي بخشي از ويژگي هاي جالب توجه اين خودرو هستند.
بي. ام. و. Roadster M
003489.jpg
از بعضي جنبه ها اين مدل شبيه است به مدل بسيار پرطرفدار Roadster Z4 ، اما اصلاحات بسياري در آن صورت گرفته است؛ چرخ هاي خاص، بادشكن تازه اي براي زير سپر و لوله اگزوز چهارگوش نكاتي تازه در طراحي بدنه اين اتومبيل هستند و موتور 6 سيلندر خطي 2/3 ليتري 320 اسب بخار، ديفرانسيل قفل شو و اصلاحاتي در جهت بهتر ساختن سيستم ترمز، نشان از قابليت هاي فني چشمگير Roadster M دارند. از لحاظ سيستم انتقال قدرت مي توان بين شش دنده دستي يا دنده اتوماتيك استپترونيك يكي را انتخاب كرد. گفته مي شود قيمت پايه اين اتومبيل در حدود 52هزاردلار خواهد بود.
آئودي Roadjet
003495.jpg
اين اتومبيل مفهومي از همان موتور 6 سيلندر خورجيني 2/3 ليتري مدل هاي A4، A6 و A8 بهره مي برد، اما قدرت آن از 255 به 300 اسب بخار افزايش يافته است. سيستم انتقال قدرت آئودي Roadjet هفت دنده DSG است. اين خودرو بدنه تقريباً چهارگوش و جعبه مانندي دارد و با فاصله 112 اينچي (282 سانتيمتر) بين دو محور چرخ به ابعاد يك SUV بزرگ نزديك مي شود.
فراري GTB 599
003471.jpg
وزن 3534 پاوند
( 1603 كيلوگرم) فراري 2007 599 GTB براي يك موتور 12 سيلندر خورجيني كه در 7200 دور در دقيقه 620 اسب بخار قدرت توليد مي كند، چابكي و تحرك فوق العاده اي ايجاد مي كند. نسبت قدرت به وزن۳۵۰ اسب بخار به ازاي هر تن آن را فراتر از مك لارن SLR مي برد و به اين اتومبيل فرمول يك شتاب از صفر تا صد كيلومتر 7/3 ثانيه مي دهد. قيمتش را اما بهتر است نبينيد.
بسيار خب، مي گويم: 240 هزار دلار.
شورولت كامارو
003468.jpg
اتومبيل افسانه اي دهه هاي 1960 و 1970 ميلادي در قالب يك اتومبيل مفهومي با چرخ هاي 21 و 22 اينچي و تودوزي زيبا و معركه به صحنه بازگشته است. موتور 8 سيلندر خورجيني LS2 آن، 6 ليتر گنجايش و 400 اسب بخار توان دارد. سيستم انتقال قدرتش 6 دنده دستي است و سيستم تعليق مستقل عقب آن فراتر از آن است كه فورد موستانگ بتواند خوابش را ببيند.
فورد Reflex
003483.jpg
خودرو سه سرنشين در ميان توليدات فورد براي خودش نوعي نوآوري به شمار مي آيد، اما اين تنها نكته تازه اتومبيل مفهومي Reflex نيست. موتور دوگانه سوز (هيبريد) ديزل و الكتريكي اين فورد كه 155 اسب بخار قدرت دارد ظاهراً متوسط مصرف سوخت اين خودرو سبك وزن را به 3/4 ليتر در هر يكصد كيلومتر رسانده است كه مايه مسرت و امتنان طرفداران محيط زيست است. طراحي اين اتومبيل نيز از چند جنبه نگاهي به آينده دارد؛ درهاي پروانه اي معكوس، جلو داشبورد خورشيدي و چراغ هاي LED . عجيب است كه در تودوزي آن، نه چرم به كار رفته است و نه چوب.
نيسان Urge
003492.jpg
يك اتومبيل مفهومي ديگر كه براي سه سرنشين در نظر گرفته شده است. در نظر اول شبيه به Z 350 به نظر مي رسد، اما جلوتر كه برويد از ظاهر استخواني آن شگفت زده خواهيد شد. همه چيز آن از قاب در تا چراغ هاي پشت از ماشين بيرون زده وبه عبارتي ورقلمبيده است! حتي موتور آن از زير كاپوت ديده مي شود. وزن نيسان Urge نيز بسيار كم است: 2400 پاوند ( 1089 كيلوگرم) اما شركت نيسان در مورد مشخصات فني آن هيچ اطلاعاتي نداده جز آنكه گفته دور موتور بسيار زياد و حجم موتور اندك .

پانصد شركت نروژي با تهديد بسته شدن مواجهند
دو سال تا برابري
علي علي اسلام
003438.jpg
زنان و چالش هاي پيش رو
در جوامع اوليه و به ويژه جوامعي كه با شكار، غذاي خود را فراهم مي كردند، زن نقش مشخصي داشت؛ جمع آوري كننده گياهان خوراكي. زنان در حالي گياهان را مي چيدند كه مردان به دنبال شكار حيوانات مي رفتند تا بخش گوشتي غذاي خانواده را تامين كنند.
زنان به دليل آنكه از ويژگي و خصوصيات گياهان اطلاعات داشتند، وظيفه تامين گياهان خوراكي بر عهده شان گذاشته شده بود. بسياري از انسان شناسان و ديرين شناسان بر اين باورند كه زنان انقلاب نئوليتيك را رهبري كرده و به عنوان اولين پيشگامان كشاورزي خود را مطرح نموده اند. اما در اعصار جديد زنان در بخش هاي ديگري به ايفاي نقش پرداختند.
در زمان هاي گذشته زنان به كار در خانه و به ويژه نگهداري كودكان اشتغال داشتند. در آن زمانه زنان براي كسب درآمد وارد بازار كار نمي شدند. اما اين مساله در مورد زنان فقير صدق نمي كرد و آنان براي كسب درآمد جهت يافتن شغل، تلاش مي كردند. آنها حتي با وجود اينكه موقعيت هاي بهتر كاري و درآمدي بيشتر نصيب مردان شد، دست از سعي و كوشش برنمي دا شتند. در نتيجه اين شرايط نابرابر، زنان نهضت هايي را جهت احقاق حق خويش در محيط هاي كاري تشكيل دادند. اما به دليل پاره اي از فاكتورها و سنت هاي رايجي كه از تاريخ براي بشر به ارث مانده، همچنان اين حق زنان به طور كامل مورد شناسايي قرار نگرفته است.
البته برخي از اين نهضت ها نيز سمت و سويي افراطي داشته و اهداف زنان را در قالب فمينيسم پيگيري مي كردند.
به رغم تلاش هاي انجام گرفته، زنان امروزه در جوامع غربي با چالش هاي بسياري در محل كارشان روبه رو هستند. در مسائل آموزشي و بهداشتي نيز نابرابري هايي به چشم مي خورد. خشونت هاي رفتاري عليه زنان در جوامع غربي نيز هنوز پايان نيافته  است.


پانصد كارخانه و شركت نروژي فعال در زمينه واردات و صادرات در ليست سياه دولت قرار دارند و در صورت اجرا نكردن قوانين جديد با پلمب شدن درهايشان مواجه خواهند شد!
حدس مي زنيد دليل اين تهديد تند دولت نروژ چيست؟ سرپيچي از قوانين گمركي، ندادن ماليات، مديريت ناكارآمد و عدم سوددهي كارخانه ها و ...؟ اما نه، اين بار صحبت از برابري زن و مرد در محيط كار است. اخيراً  دولت نروژ با تأكيد بر حضور فعال زنان در عرصه هاي كاري، ضرب الاجل دوساله اي را براي شركت ها و كارخانه هاي نروژي در نظر گرفته تا در اين مدت از كارمندان زن نيز در چرخه كاري خود استفاده كنند. دولت قصد دارد تا با اين عمل زنان تحصيلكرده نروژي را از سلول شيشه اي خانه ها بيرون كشيده و ميزان مشاركت آنها را در عرصه هاي اجتماعي افزايش دهد.
در انگلستان نيز هفته گذشته كميسيون فرصت هاي شغلي برابر مردان و زنان طي طرحي چهل ساله خواستار مشاركت بيشتر زنان در مشاغل مختلف اجتماع شد، اما نروژ با كم كردن اين مدت به تنها دو سال، از شركت  هاي نروژي خواست تا حداقل 40درصد از نيروي انساني خود را به زنان اختصاص دهند. اين طرح در حال حاضر تنها در مورد شركت ها و كارخانجات غيردولتي تصويب شده است، اما دولت قصد دارد تا بزودي اين رويه را در شركت هايي با مالكيت خانوادگي نيز در پيش بگيرد. اولين قانوني كه حضور زنان را در عرصه هاي كاري كشور نروژ تضمين مي كرد به سال 2003 بازمي گردد. در اين سال دولت به ادارات و كارخانجات تحت مالكيت خود دستور داد تا حداقل 45درصد نيروي انساني خود را در سطوح مختلف شغلي از زنان در نظر بگيرند و از شركت هاي خصوصي خواست تا به طور داوطلبانه نيروي كاري زنان را وارد چرخه كاري خود كنند؛ اما پس از گذشت دو سال، شركت هاي خصوصي هنوز هيچ اقدامي را در اين زمينه انجام نداده اند. از اين رو خانم كاريتا بكه ملم وزير برابري حقوق زنان و مردان در نروژ مصمم شد تا طي اقدامي سختگيرانه و با تهديد به بسته شدن شركت هاي خصوصي، ميزان حضور زنان را در شركت هاي غيردولتي نروژ افزايش دهد. وي مي گويد: اين قانون از ابتداي سال 2006 آغاز شده است و به دولت اين اجازه را مي دهد تا در صورت تحقق نيافتن برنامه هاي تعادل نيروي كار زن و مرد در شركت هاي غيردولتي، مجوز بستن در اين شركت ها را صادر كند. بيش از 50 درصد دانش آموختگان رشته هاي مديريتي و كاري نروژ را زنان تشكيل مي دهند. اين نيروهاي آموزش ديده بايد وارد چرخه كاري  شوند. دولت نمي تواند 20 يا 30 سال ديگر منتظر بماند تا مديران اين گونه شركتها به بلوغ فكري لازم جهت استفاده متعادل از نيروي كاري زن و مرد برسند.
در كشور انگلستان نيز وضعيت برابري فرصت هاي شغلي مردان و زنان چندان رضايت بخش نيست.
كميسيون فرصت هاي برابر شغلي اين كشور هفته گذشته گزارشي را به دولت ارائه داد كه حاوي تصويري مأيوس كننده از تلاش هاي دولت در اين زمينه بود. طبق اين گزارش تنها 11درصد از سطوح عالي كاري در شركت هاي غيردولتي انگلستان به زنان اختصاص يافته است. البته به نظر مي رسد به اجرا گذاردن طرح نروژ در كشور انگلستان به هيچ عنوان عملي نخواهد بود. چرا كه معدود مديران عالي رتبه زن فعال در شركت هاي غيردولتي انگلستان با سياست هاي كاري معمول در سطح اين گونه شركت ها مخالف اند. خانم دونا اپن هايمر بانكدار آمريكايي كه اخيراً  مسئوليت شبكه بانك هاي Barclay انگلستان را برعهده گرفته است، با اشاره به سيستم نادرست استفاده از نيروي انساني در بانك هاي انگلستان مي گويد: در تجارب كاري من، تيم هاي تركيبي كه آميخته اي از نيروي كاري مردان و زنان با نژادهاي گوناگون و تجارب و سنين مختلف باشند، بسيار بهتر از تيم هاي كاري يك دست عمل كرده اند.
صنعت بانكداري جزو آن دسته از زمينه هاي شغلي است كه به صورت سنتي در اختيار مديران مرد بوده است. با اين وجود انگلستان در حال حاضر شاهد حضور زنان در پست هاي كليدي اين صنعت است. خانم اپن هايمر دومين زن آمريكايي است كه مديريت شبكه اي از بانك هاي انگلستان را برعهده گرفته است. وي معتقد است مشاغل مربوط به بانكداري در صورتي مي تواند يكي از زمينه هاي ايده آل براي حضور زنان در سطوح عالي باشد كه مسائل كاري و از خودگذشتگي اجتماعي نقش او را به عنوان مادر و زن خانواده تحت الشعاع قرار ندهد.
وي با تأكيد بر مطلب فوق مي گويد: پيشرفت در محيط كاري مستلزم صرف وقت، ايثار و از خودگذشتگي است و شرايط كاري من لزوماً  براي ديگران صدق نمي كند.90 درصد زمان من بين محيط كار و سه كودكم تقسيم مي شود، در حالي كه براي صرف 10درصد باقيمانده همواره بين شوهرم، دوستان و تفريحات شخصي در حال كشمكش هستم. به عقيده من در چنين شرايطي خانواده بايد كاملاً  نقش حمايت كننده داشته باشد، بخصوص نقش همسر در اين ميان بسيار اهميت دارد.
تجزيه و تحليل آماري ارقامي كه بيانگر شباهت ها و تفاوت ها بين زنان و مردان در عرصه هاي گوناگون زندگي است، ابزاري قدرتمند براي تحقيق در زمينه برابري زنان و مردان در اجتماع است. مركز برابري حقوق زنان و مردان نروژ اخيراً  آمار تحليلي جالبي را از اين مقوله ارائه داده است. براساس اين تحليل، ميزان تحصيلات زنان و مردان در كشور نروژ به سختي با هم برابر مي شود، در عين حال نحوه گزينش رشته تحصيلي در بين اين دو جنس هنوز هم بر پايه اصول سنتي آن استوار است. زنان در اين ميان تمايل بيشتري براي تحصيل در زمينه هاي آموزش، مسائل بهداشتي و خدمات درماني دارند، در حالي كه مردان بيشتر به دنبال رشته هاي فني و علوم طبيعي اند.
از اواسط دهه 1970 به بعد، ميزان اشتغال زنان به طور چشمگيري افزايش يافته است. امروزه ميزان حضور زنان در مشاغل سطح پايين تقريباً  با مردان برابر است؛ با اين وجود هنوز هم شكاف واضحي بين زنان و مردان در عرصه مشاغل عالي وجود دارد و زنان غالباً  در مشاغل نيمه وقت مشغول به فعاليتند.
با اين كه طي چند سال گذشته درصد مديران زن افزايش داشته است، اما هنوز از هر 10 مدير اجرايي شركت ها تنها يكي زن است و به نظر مي رسد كه اين جنس غالباً  خود را لايق حضور در سطوح مديريت مياني مشاغل مي داند. چنين تفكري در زمينه هاي مشاغل مربوط به آموزش، بهداشت و خدمات اجتماعي كاملاً  مشهود است.
همراه با افزايش يافتن سطح تحصيل و اشتغال از اواسط دهه 1960، سن ازدواج و باروري نيز در زنان نروژي افزايش يافته است؛ چنان كه طبق آمار اخير وزارت بهداشت نروژ اين سن از 25 سال به 28 سال رسيده است.
البته در اين كشور برخلاف آنچه كه در حوزه هاي كاري ديده مي شود، زنان همواره در رسيدن به مناصب عالي سياسي و اجتماعي موفق بوده اند. در عرصه سياست، بيش از 30درصد اعضاي پارلمان نروژ را زنان تشكيل داده اند و 9 وزارتخانه از مجموع 19 وزارتخانه دولت توسط يك زن اداره مي شود. در انگلستان اين آمار و ارقام اندكي تفاوت دارد. در اين جزيره اروپايي ميزان حضور زنان به عنوان عضو پارلماني به 20درصد مي رسد و كميسيون فرصت هاي برابر هشدار داده كه پارلمان انگلستان براي رسيدن به سطح
ايده آل برابري زنان و مردان بايد حداقل 40 دوره انتخابات ديگر را پشت سر بگذارد.
با توجه به نرخ نزديك به تساوي حضور زنان و مردان در عرصه هاي سياسي نروژ، به نظر مي رسد تلاش اخير دولت براي افزايش مشاركت زنان در عرصه هاي كاري كاملا ً منطقي باشد. در حال حاضر تنها 16درصد از مديران كارخانجات اين كشور را زنان تشكيل داده اند كه نسبت به حضور اين جنس در عرصه سياسي بسيار ناچيز است. تفكر اوليه براي وضع اين قانون توسط آنسگار گابريلسن ، وزير اسبق صنعت و تجارت نروژ شكل گرفت. وي مي گويد: بحث اصلي اين قانون حضور مساوي دو جنس زن و مرد در جايگاه هاي عالي مشاغل نيست، چيزي كه ما به دنبال آن هستيم نتايج مثبت ناشي از تنوع نيروي كار انساني در جامعه است. اين تنوع به دنبال خود ثروت، رفاه اجتماعي و ايده نوين مي آورد. از زماني كه كار خودم را به صورت حرفه اي در زمينه تجارت و صنعت آغاز كردم، همواره شاهد نحوه گزينش مديران مشغول به كار در كارخانجات صنعتي و شركت هاي تجاري بوده ام. تمام مديران انتخابي از طبقه اي يكسان و كم تعداد برگزيده مي شوند؛ اشخاصي كه اغلب با يكديگر به شكار و ماهيگيري مي روند و حوزه هاي كاري را بين يكديگر تقسيم مي كنند.
با اين اوصاف واضح است كه جامعه كارخانجات و دفاتر كاري كشور نروژ با طرح تند دولت مخالفند، چرا كه طبيعتاً  در اين حوزه، مديران به دنبال قوانيني انعطاف پذيرند تا براي طرح هاي مختلف خود با مشكلي مواجه  نباشند. در حال حاضر مجمع شركت هاي نروژ (NHO) تعداد 400 زن را در آمار سالانه نيروي انساني خود آورده و مدعي است كه شركت ها و كارخانجات تحت پوشش اين مجمع حداقل به يك چهارم اين تعداد، پيشنهاد حضور در پست هاي عالي را داده است.
يكي از مسئولان اين مجمع با اشاره به ترديدش در مورد اجراي عملي اين قانون مي گويد: به عقيده من در نظر گرفتن چنين جريمه سنگيني بسيار غيرعادي است... بستن در يك كارخانه تنها به دليل عدم حضور نيروي كاري زنان خيلي سختگيرانه به نظر مي رسد. طرح چنين قانوني و تصويب آن در مجلس نروژ تنها به يك فرضيه علمي شبيه است كه اجراي عملي آن در سطح اجتماع بسيار دور از ذهن مي آيد. در چرخه شغلي هر كارخانه صدها و گاه هزاران نفر مشغول به كارند و دولت در چنين وضعيتي با بستن در هر كارخانه ضرر بزرگي را به كشور نروژ مي زند.
موضع گيري ها در برابر اين قانون متفاوت است. بسياري از شركت ها با اجراي آن كاملاً  مخالف بوده و اغلب منتظرند تا عكس العمل دولت را در قبال اجرا نشدن اين قانون در يكي از كارخانه هاي كشور ببينند. با اين وجود خانم بكه ملم وزير برابري حقوق زنان و مردان نروژ همچنان اصرار دارد كه شركت هاي طرف اين قانون، هويت خود را به اين سادگي ها به خطر نمي اندازند. وي مي گويد: آيا شركت هايي هستند كه تنها به دليل نبود چند زن در ليست كارمندان خود، تهديد تند بسته شدن در شركت را بپذيرند؟ اين شركت ها براي حل اين مشكل و مواجه نشدن با جريمه سخت دولت دو سال زمان دارند و مي توانند در اين مدت به تمامي مسائل مربوطه رسيدگي كنند .
ارقام كليدي
مركز برابري حقوق زنان و مردان در كشور نروژ وظايف مشخصي را ارائه مي دهد. براساس شرح وظايف اين مركز زنان و مردان در نروژ بايد داراي حقوق، وظايف و فرصت هاي برابر اجتماعي باشند و اين به معناي توزيع برابر قدرت و حق نفوذ، سهم برابر از مسئوليت هاي اجتماعي، بهره وري برابر از مشاغل و حق زندگي بدون نگراني و دغدغه خاطر است. براساس قوانين تعريف شده اين مركز ، زن و مرد هر دو از شأن و احترام انساني برابر برخوردارند.در حال حاضر 3 نفر از هر 5 دانشجوي نروژي زن هستند. از هر سه زن، دو نفر مشغول به كار خارج از خانه مي باشند و از هر 5 نفر زن شاغل نروژي، دو نفر به كار نيمه وقت مشغولند.
در ميان هر 10 مدير با رتبه متوسط كاري در نروژ 3 زن ديده مي شود و 19درصد از اعضاي هيأت مديره شركت هاي با مسئوليت محدود را زنان تشكيل داده اند.

نگاه
عجايب هفتگانه دنياي مدرن به انتخاب جامعه مهندسي عمران آمريكا:
ديوار دفاعي شمال

003432.jpg
براي بسياري از ما جدال هلنديان و آبي كه كشور آنها را احاطه كرده است در فداكاري پتروس خلاصه مي شود كه با انگشت خود شهر را از زير آب رفتن و ويراني نجات داد. اما اين پسر زاييده تخيل نويسنده آمريكايي، مري ميپس داج است. فداكاري اصلي براي محفوظ نگه داشتن هلند از شر آب هاي روان درياي شمال، بر عهده مجموعه سدهاي تأميني درياي شمال است. طرح اوليه ساخت اين سدها در قرن نوزدهم توسط مهندسان ارائه شد، اما دولت هلند در آن زمان نمي توانست اين پروژه عظيم را عملي كند. بالاخره اين طرح با استفاده از مصالح سنتي در سال 1923 آغاز شد. اين سدها در واقع چند لايه  موازي هستند كه بين آنها توسط سنگ و شن پر شده است. در سال 1953 توفان عظيمي صدمات زيادي به اين مجموعه  سدها وارد كرد و مسئولان دولت فاز دوم طرح را تأييد كردند. در فاز دوم طرح قرار بود سدي چند مايلي بر كنار مجموعه سدهاي پيشين كشيده شود، اما اعتراضات ماهيگيران و ملوانان دولت را مجبور كرد سازه اي متحرك در دريا احداث كند. اين سازه  متحرك 18 هزار تن وزن دارد و جاده اي بر بالاي آن وجود دارد.
از آن جا كه كشور هلند پايين تر از سطح دريا واقع شده است وجود اين مجموعه سدها نقش حياتي دارند و برداشته  شدن آنها به نوعي، نابودي كامل هلند است.
پدر ميلاد
003435.jpg
برج سي .ان يا همان Canadian National tower به معناي برج ملي كانادا، بلندترين سازه آزاد جهان است. ايده اوليه ساخت اين برج به اواخر دهه 1960 بازمي گردد كه امواج راديو تلويزيوني در تورنتو دچار مشكل شدند، به گونه اي كه در صفحه تلويزيون تصوير دو كانال در آن واحد مشاهده مي شد. بالاخره پس از رايزني هاي فراوان راه آهن ملي كانادا مسئول ساخت برجي شد كه از همه ساختمان هاي تورنتو بلندتر باشد. عمليات ساختماني برج سي .ان در سال 1973 آغاز شد. براي بخش پي اين بنا، چند سوراخ بسيار بزرگ در كنار ساحل اونتاريو كنده و حدود 62 هزار تن خاكبرداري شد. سپس اين سوراخ ها توسط بتن و فولاد پر شد تا پايه  سازه، مطمئن ترين در نوع خود باشد. چهار ماه طول كشيد تا اين پي كاملاً ساخته شود. اين برج 33/553 متري بالاخره در اكتبر 1976 رسما پس از 40 ماه عمليات عمراني افتتاح شد و نام خود را در كتاب گينس ثبت كرد. 1527 نفر روي اين سازه 130 هزار تني كار كرده اند و مبلغي نزديك به 260 ميليون دلار براي آن هزينه شده است. در اين سازه عظيم 6 آسانسور تعبيه شده است كه سرعت هر كدام از آنها 6 متر بر ثانيه است. هر ساله حدود دو ميليون نفر از اين برج بلند بازديد مي كنند و از اين محل درآمد خوبي نصيب شهر تورنتو مي شود. در سال 1994 كف پايين ترين طبقه رأس سازه با شيشه عوض شد تا مردم بتوانند از فاصله 500 متري زير پاي خود را ببينند. رستوران گردان بالاي برج هم 400 نفر گنجايش دارد و هر 72 دقيقه يك بار به دور خود مي چرخد. برج سي ان بدون شك مهم ترين جاذبه گردشگري كانادا به شمار مي رود.
يادگار عصر تشنج
003429.jpg
پل گولدن گيت از جمله عجايب معماري قرن بيستم محسوب مي شود. اين پل در واقع ميراث عصر مناقشه ، اختلاف و درگيري است. گولدن گيت در دوران اوج نااميدي بشري ساخته شد و براي مدت مديدي لقب طولاني ترين پل معلق جهان به اين پل در
سان فرانسيسكو داده مي شد.
پيش از پايان مراحل ساخت اين پروژه عظيم در سال 1937 همگان احداث آن را غيرممكن مي دانستند، بويژه آن كه در زمان ساخت اين پل مه غليظ و بادهايي با سرعت 60 مايل، عمليات احداث را با مشكل عديده مواجه كرده بودند. البته جريان هاي قوي اقيانوس نيز در اين ميان بي تأثير نبودند. همين امر سبب شده تا بسياري اين پل را غيرقابل ساخت بدانند. به رغم اين شرايط جوي و طبيعي وحشتناك گولدن گيت طي چهار سال و اندي ساخته شد. در اين مدت نسبتاً طولاني - اما نه چندان طولاني براي پلي كه طولاني  ترين پل جهان نام گرفته بود- 35 ميليون دلار صرف احداث اين پل شد. طول كامل گولدن گيت
۲‎/ 1 مايل است. طي دوران ساخت اين پل حوادث دلخراشي نيز اتفاق افتاد كه از جمله آنها مي توان به مرگ 11 نفر از كارگران اشاره كرد.
ادامه دارد...

بحران آب در مكزيكوسيتي
آرش نهاوندي- براساس اسناد تاريخي به جا مانده، شهر مكزيك امروزي پس از سقوط امپراتوري آزتك و سلطه استعمارگران، بر درياچه اي عظيم بنا نهاده شد.
تمامي خانه هاي اين شهر كه به تعبير تاريخ نگاران آن زمان از آب درياچه برآمده بود، از سنگ ساخته شده بودند.
استعمارگران اسپانيايي در واقع با نابودي درياچه، شهر جديد را بر ويرانه هاي پايتخت آزتك ساختند. پيش از آن و در زمان حاكميت بومي ها بر سرنوشت خويش، آزتك ها با ساختن شبكه اي از كانال ها، آب شهر تلوچيتيتلان - پايتخت قديم مكزيك- را تأمين مي كردند، اما با گذر پنج سده و استفاده نامطلوب از منابع طبيعي و محيط زيست در شهر مكزيك، امروزه بر جاي پنج درياچه متصل به هم كه زماني پايتخت آزتك ها را جلوه اي ويژه مي بخشيدند، ابرشهري 20 ميليون نفري قرار گرفته است.
شهر مكزيك كه زماني از پرآب ترين شهرهاي جهان بود امروز از كم آبي و حتي مي توان گفت بي آبي رنج مي برد.در چنين شرايطي بود كه شهر مكزيك در اولين هفته از بهار طبيعت - سال جديد ما ايراني ها- ميزباني چهارمين اجلاس جهاني آب را برعهده گرفت. در اين كنفرانس شش روزه كارشناسان آب از سراسر جهان گردهم آمدند تا تأثيرات رشد بي رويه مناطق شهري بر منابع آبي را بررسي كنند، البته اين كارشناسان سوء مديريت بر منابع آبي را نيز به عنوان يكي از محورهاي اصلي بحث هاي خود مورد توجه قرار دادند.
شهر مكزيك و مناطق شهري حومه آن - كه تحت عنوان دره مكزيك شناخته مي شوند- آب خود را از منابع زيرزميني تأمين مي كنند، در حال حاضر بيش از دو برابر گنجايش اين ذخاير معدني، آب مصرف مي شود. در نتيجه اين فرايند معكوس زميني كه شهر مكزيك بر آن بنا نهاده شده در حال خشك شدن و فرو رفتن است. به دليل خشك شدن اين زمين ها 30 پا از سطح اصلي زمين شهري طي سده اخير كاسته شده و در برخي از مناطق، سالانه زمين 15 اينچ فرو مي رود. ناگفته نماند كه خاك سطح مكزيك حالتي اسفنجي دارد و به سرعت آب را جذب مي كند و به نوعي به حجم آن افزوده مي شود، در مقابل و در مواقع كم آبي نيز به شدت از حجم آن كاسته شده و سبب فرو رفتن زمين مي شود.
اما در حال حاضر مسائلي نظير ترافيك و جرم و جنايت، بحران آب در شهر مكزيك را تحت تأثير خود قرار داده اند. در نتيجه سياستمداران و مردم، كمتر در بحث هاي روزانه خود به مسأله كم آبي در اين ابرشهر مي پردازند و تنها در زمان برگزاري اجلاس سالانه آب، مطبوعات محلي با جمع آوري گزارش ها و يك سري مقالات به بررسي مسأله آب در ابرشهر مكزيك پرداختند.
اين در حالي است كه منابع آب زيرزميني واقع در شرقي ترين بخش شهر كه ايستاپالپا نام دارد و 8/1 ميليون نفر در آن زندگي مي كنند رو به پايان است و به نظر مي رسد از هيچ منبع ديگري نتوان آب مورد نياز اين بخش از شهر را تأمين كرد.در همين چارچوب برنيس هرناندس و همسر وي سانتياگو گارسيا كه با 9 فرزند خويش در خانه اي سه اتاق خوابه در يكي از مجتمع هاي مسكوني واقع در اين بخش از شهر زندگي مي كنند، نسبت به كمبود آب به شدت ابراز نگراني كرده و مي گويند: چهار هفته است كه آب قطع شده و ما حتي از قطره اي آب بي بهره ايم.
هفته پيش آنها يك روز ساعت 4 صبح براي پر كردن دبه آب خويش به محل پارك كاميون توزيع كننده آب رفتند، اما آن روز، روز آنها نبود و فقط يك چهارم از حجم دبه شان پر شد.
آقاي گارسيا با ناباوري در اين باره مي گويد: آنها به ما مي گويند شما آب را هدر مي دهيد .
اين وقايع در حالي رخ مي دهند كه مقامات شهري درصدد جبران كمبود آب هستند و در اين راستا از هر منطقه اي كه امكان پذير باشد، آب به شهر آورده مي شود. يكي از مناطقي كه آب شهر مكزيك از آن تأمين مي شود، جنگل هاي كاجي است كه در غرب شهر قرار دارند.
در آن منطقه پمپي كار گذاشته شده كه از طريق آن يك چهارم آب شهر تأمين مي شود. اين فرايند در عين حال بسياري از مردم فقير ساكن مناطق كوهستاني را از نعمت آب محروم مي كند، با تغيير مسير رودخانه كه قريب به سه مايل تغيير جهت داده شده است، سرخپوستان قبيله ماساهوا با بحران آب مواجه شده اند و به نظر مي رسد پس از 25 سال آنها همچنان از استفاده از آب محروم هستند.25 سال پيش دولت مكزيك متعهد شده بود آب اين قبيله سرخپوست را در قبال انحراف مسير رودخانه تأمين كند؛ امري كه تاكنون به وقوع نپيوسته است.
آراوخوگوسمان كه به همراه 18 ماساهوايي ديگر در اواخر سال گذشته به مكزيك آمده بود تا با مقامات محلي به مجادله بر سر اين مسأله بپردازد در رابطه با تعهدات دولت مي گويد: به نظر ما دولت مكزيك قصد ندارد آب ما را تأمين كند و از اين نظر دولت نيت خوبي ندارد.ساخت تأسيسات براي جلوگيري از هدر رفتن آب نيز به دليل پاره اي از اختلافات ميان دولت هاي شهري، ايالتي و فدرال تاكنون ميسر نبوده است.
در نتيجه اين سوءمديريت، كمتر از 10 درصد آب هرز رفته مجدداً به سيستم آب شهري بازمي گردد كه اين 10 درصد نيز صرف آبياري مزارع واقع در نواحي شمال شهر مكزيك مي شود. خسوس كمپوس، مسئول بخش زيرساخت هاي شهري در كميسيون ملي آب، با مطرح كردن انتقاداتي، نسبت به كم توجهي سياستمداران مكزيكي و اختصاص ندادن بودجه اي مناسب براي سيستم آب و فاضلاب شهري هشدار مي دهد و مقامات شهري را به گمراه كردن اذهان شهروندان متهم مي كند.
او مي گويد:  آنها با افزايش بهاي آب مردم را گمراه مي كنند، زيرا
۵۰ درصد مردم نسبت به افزايش بهاي اين ماده حياتي بي توجه هستند.
او مي گويد: در واقع جمعيت شهري بايد بهاي انتقال آب به منازل خويش را بپردازند.
او مي گويد: مسئولان شهري بايد پنج برابر ميزان بودجه جاري را صرف پوشش هزينه ها و انجام عمليات عمران جهت برطرف كردن بحران آب بنمايند. با وجود تمام تلاش هايي كه مي شود، در حال حاضر 36 درصد آب انتقالي به مناطق شهري هرز مي رود.
آقاي كمپوس مي گويد: برآورد مي شود كه براي نيازهاي زيربنايي شهر مكزيك 3 ميليارد دلار هزينه لازم است. اين درحالي است كه بودجه كنوني تنها 10 درصد از آن ميزان را شامل مي شود.به هر روي، توجه مسئولان شهري به بحران آب ضروري به نظر مي رسد، زيرا در غير اين صورت روزي فرا خواهد رسيد كه مردم اين ابرشهر 20 ميليون نفري قطره اي آب براي آشاميدن هم نداشته باشند.

جهانشهر
شهر تماشا
گزارش
دخل و خرج
نمايشگاه
سلامت
شهر آرا
|  شهر تماشا  |  گزارش  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  نمايشگاه  |  سلامت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |